بسم الله الرحمن الرحیم
27|16|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ
فهرست مباحث منطق
فهرست مباحث منطق
فهرست علوم
فهرست مباحث ریاضیات
متدلوژی-روششناسي-منهجية
افلاطونگرائي
مباحث نفس الامر
بحثی در ذیل مقاله دلالت راسل
چند مکاتبه در منطق و سؤال از استاد اسدالله فلاحی
مباحثه مقاله اندیشه فرگه در ضمن بحث اصول سال ۹۸
مباحثه مقاله در باب دلالت راسل در ضمن بحث اصول سال ۹۸
تناقض
در باب آنچه هست-کواین-ترجمه منوچهر بدیعی
دو حکم جزمی تجربه گرایی-کواین-ترجمه منوچهر بدیعی
اندیشه: مقاله مهم و تاثیرگذار فرگه
نظریات شیءانگارانه معنا در فلسفه تحلیلی و علم اصول-محمود مروارید
جزوه درس فلسفه تحلیلی-دکتر مروارید-علی رضائی نیا
مناظره سیرافي و متی بن یونس راجع به منطق و نحو
کلام محدث استرآبادی در نقد منطق ارسطوئی
تمایزهای مبنایى منطق قدیم و منطق جدید در نگاه دکتر ضیاء موحد
منطق ریاضي
لیست نمادهای منطقی-جالب
بحثی در ذیل مقاله دلالت راسل
منطق فازي
منطق فازي-ویکیپدیا
نظریه امکان-نظریه احتمال-منطق فازي-ویکیپدیا
منطق ربط
تعهد وجودی
ارسطو-ارسطاطالیس(384 ق-م - 322 ق-م)
ارغنون-ارگانون-ارسطو
پارادوکس
پارادوکس
الجذر الأصم يا شبهه كل خبري كاذب
کلی و جزئی نامگذاری دو نوع مفهوم است، ولی کل و جزء که ماده آنهاست مناسبت ندارد مگر بر مبنای رجل همدانی در کلی و فرد، و جزئی معادل زبان خارجی دقیق هم ندارد، particulars ---particularization---general---کلمه پارت به معنای بخش است که نزدیک جزء است، partial----
فارسی
circumstantial , giblet , incidental , inconsequential , inconsiderable , minute , nominal , partial , scruple , small , token , trifling , trivial , unimportant , detail
جزئی
Logic (from the Ancient Greek: λογική, translit. logikḗ[1]), originally meaning "the word" or "what is spoken", but coming to mean "thought" or "reason", is a subject concerned with the most general laws of truth,[2] and is now generally held to consist of the systematic study of the form of valid inference. A valid inference is one where there is a specific relation of logical support between the assumptions of the inference and its conclusion. (In ordinary discourse, inferences may be signified by words such as therefore, hence, ergo, and so on.)
*****************
حیله و توهم: اردک/خرگوش:
Several scholars suggested that the illusion resonates philosophically and politically. Wittgenstein, as Shirley Le Penne commented,[5] employed the rabbit–duck illusion to distinguish perception from interpretation. If you see only a rabbit, you would say "this is a rabbit", but once you become aware of the duality you would say "now I see it as a rabbit". You may also say "it's a rabbit–duck", which, for Wittgenstein, is a perceptual report.[5]
Thomas Kuhn used the rabbit–duck illusion as a metaphor for revolutionary change in science, illustrating the way in which a paradigm shift could cause one to see the same information in an entirely different way.[6]
چندین محقق پیشنهاد کردند که این توهم از نظر فلسفی و سیاسی طنین انداز می شود. همانطور که شرلی لوپن اظهار داشت، ویتگنشتاین [5] از توهم خرگوش-اردک برای تمایز ادراک از تفسیر استفاده کرد. اگر فقط یک خرگوش ببینید، میگویید «این یک خرگوش است»، اما وقتی متوجه دوگانگی شدید، میگویید «حالا من آن را به عنوان یک خرگوش میبینم». شما همچنین ممکن است بگویید "این یک اردک خرگوش است"، که برای ویتگنشتاین، یک گزارش ادراکی است.[5]
توماس کوهن از توهم خرگوش-اردک به عنوان استعاره ای برای تغییر انقلابی در علم استفاده کرد و روشی را نشان داد که در آن یک تغییر پارادایم می تواند باعث شود که فرد اطلاعات مشابه را به روشی کاملاً متفاوت ببیند.[6]
https://arman.avecen.ir/goodreasoning/
“فردا هوا خوب است، چون که دیشب غذای مادرم شور بود.”
کسی هم نمیتواند بگوید خیر استدلال نیست، ولی آیا استدلال خوبی است؟ یک استدلال خوب در کل چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
همهی ما اسم انواع مختلفی از استدلالها به گوشمان خورده است، استقرایی، استنتاجی و … اما همهی این استدلالها باید بر پایه اصلی باشند تا بتوانیم بگوییم خوب هستند.
واقعیت آن است که استدلال خوب یک مفهوم بیرونی شفاف و عینی ندارد. آنچه که من به عنوان یک استدلال خوب میپذیرم ممکن از نظر شما استدلال خوبی نباشد. با این حال توجه به تعاریف زیر به درک بیشتر ما از یک استدلال خوب کمک میکند. به تعاریف زیر در مورد استدلال توجه کنید:
1- استدلال معتبر (valid): استدلالی است که در صورت صدق مقدمات، نتیجه ضرورتاً صحیح باشد. به بیان دیگر استدلال معتبر استدلالی است که با صرف نظر از صحت مقدمات، فرم و شکل درستی داشته باشد.
2- استدلال صحیح (sound): استدلالی است که هم معتبر است و هم مقدمات آن صادق هستند.
3- استدلال مؤثر (cogent): استدلال صحیحی است که به سبب شکل ارائه، صحت آن قابل تشخیص باشد.
همان طور که دیدیم اگر استدلالی صحیح دو ویژگی دارد: 1-معتبر بودن و 2-صدق مقدمات؛ ولی اگر بخواهد مؤثر هم باشد باید یک ویژگی دیگر هم داشته باشد و آن، این است که صحت آن قابل تشخیص باشد.
مفهوم استدلال خوب تا حدود زیادی همان چیزی است که به آن استدلال مؤثر میگوییم. پس اگر بخواهیم جمع بندی کنیم باید بگوییم یک استدلال خوب سه ویژگی دارد:
1- معتبر است (قالب درست دارد)
2- 2-صادق است (مقدمات آن درستاند)
3- 3- قابل تشخیص است (به خوبی بیان شده).
همان طور که میدانیم استدلال ابزاری است جهت پشتیبانی از موضعی که در مورد یک مساله میگیریم. استدلال خوب زیربنای همه بحثهای تفکر نقاد و فلسفه پزشکی و اصلیترین مهارت برای نوشتن یک مقاله فلسفی خوب است. برای مطالعه و یادگیری مطالب بیشتری در این خصوص میتوانید در دورههای مجازی آشنایی با فلسفه پزشکی “آرمان” –که هم اکنون در وبسایت ما موجود است- نام نویسی کنید.
دسترسی به این صفحه تنها برای کاربران امکانپذیر است. برای دسترسی لطفاً وارد سایت شوید و یا اگر عضو نیستید، ثبتنام فرمائيد.
صحت
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای صحت در زبان فارسی دری به معنای بهداشت، بهداشت را ببینید.
در منطق ریاضی، یک سامانهٔ منطقی دارای ویژگی صحت است، اگر و فقط اگر قواعد استنباطی آن فقط فرمول هایی را ثابت کند که به لحاظ معناشناسی آن معتبر باشد. در بیشتر موارد، آنچه در این باره مهم است این است که قاعدههای آن درست باقی بمانند، اما به طور کلی همیشه اینطور نیست. کلمهٔ soundness از کلمهٔ المانی 'sund' از Gesundheit، به معنای سلامتی گرفته شده است. لذا برای اینکه بگوییم یک استدلال صحیح است به معنای این است که، طبق ریشه یابی، بگوییم آن استدلال سالم است.
محتویات
۱ دربارهٔ استدلالها
۲ دربارهٔ سامانهٔ منطقی
۲.۱ صحت
۲.۲ صحت قوی
۲.۳ صحت محاسباتی
۳ ارتباط با کمال
۴ منابع
دربارهٔ استدلالها
یک استدلال صحیح است اگر وتنها اگر
آن استدلال معتبر باشد.
همهٔ فرضیههای آن درست باشد.
برای مثال،
همهٔ مردان فناپذیرند(از بین می روند).
سقراط یک مرد است.
بنابراین، سقراط فناپذیر است.
این استدلال معتبر است (چون نتیجه گیری بر مبنای آن مقدمه، درست است، یعنی این نتیجه گیری پیرو و دنبالهٔ آن مقدمه است) وچون آن مقدمه در واقع درست است، استدلال صحیح خواهد بود.
استدلال زیر معتبر است اما صحیح نیست:
هر موجود زنده ای که بال داشته باشد می تواند پرواز کند.
پنگوئنها بال دارند.
بنابر این پنگوئنها می توانند پرواز کنند.
در واقع چون مقدمهٔ اول (صغری) نادرست است، این استدلال، با وجود اینکه معتبر است، صحیح نیست.
دربارهٔ سامانهٔ منطقی
صحت یکی از بنیادیترین ویژگیها در منطق ریاضی است. ویژگی صحت، دلیل اولیه را برای محاسبهٔ یک سامانهٔ منطقی مطلوب تامین می کند. ویژگی کمال به این معناست که هر گونه اعتبار (درستی) قابل اثبات است. در کل این ویژگیها می رساند که فقط و فقط درستیها قابل اثبات هستند.
بیشتر استدلال هایی که از طریق صحت صورت می پذیرند، بدیهی هستند. برای مثال، در یک سامانهٔ بدیهی، استدلال از طریق صحت، همان تحقیق و بررسی اصول و قاعدههای کلی است و اینکه قاعدههای استنباط، اعتبار را حفظ کنند (یا ویژگی ضعیف تر، که همان درستی است). بیشتر سامانههای بدیهی فقط قاعدهٔ modus ponens را دارند (و گاهی اوقات جانشانی)، لذا تنها بررسی اعتبار قاعدهٔ کلی و یک قاعدهٔ استنباط نیاز است.
ویژگیهای صحت به دو نوع تقسیم می شوند:صحت قوی و ضعیف، که اولی مورد خاصی از دومی است.
صحت
صحت یک سامانهٔ استقرائی، نوعی ویژگی است که هر جمله ای که در آن سامانهٔ استقرائی قابل اثبات است، هم چنین، با توجه به تمام توصیفها و الگوهای تئوری معنائی برای زبانی که بر اساس آن این تئوری پایه گذاری شده، درست باشد. در نمادها، جایی که S سامانهٔ استقرایی است، L آن زبان با تئوری معنایی اش، و P یک جمله از L : اگر S P⊢، آن گاه هم چنین L P⊨.
به بیان دیگر، یک سامانه صحیح است اگر هر یک از قضیه هایش (یعنی فرمول هایی که از مجموعهٔ تهی قابل اثبات باشد) در هر ساختاری از زبان معتبر باشند.
صحت قوی
صحت قوی یک سامانهٔ استقرایی ویژگی است که هر جملهٔ P از زبانی که سامانهٔ استقرایی بر آن پایه گذاری شده و از یک مجموعهٔ Г از جملات آن زبان گرفته شده نیز یک نتیجهٔ منطقی از آن مجموعه، در جهتی که هر الگویی که تمام اعضای Γ را درست می کند، P را نیز درست خواهد کرد. در نمادها جایی که Γ یک سامانه از جملات Γ است: اگر Γ ⊢S P، آن گاه همچنین Γ ⊨L P. توجه داشته باشید که در بیان صحت قوی، هنگامی که Γ تهی است، بیان یک صحت ضعیف را خواهیم داشت.
صحت محاسباتی
اگر T یک تئوری باشد که اجزاء مباحثهٔ آن بتوانند به عنوان اعداد طبیعی تفسیر شوند، ما می گوییم T به شیوهٔ محاسباتی صحیح است اگر تمام قضیههای T حقیقتاً در بارهٔ استاندارد اعداد صحیح ریاضی درست باشد. برای اطلاعات بیشتر، به ω-consistent theory مراجعه کنید.
ارتباط با کمال
ویژگی صحت مخالف ویژگی معنایی کمال است. یک سامانهٔ استقرایی همراه با یک تئوری معنایی به طور قوی کامل است اگر هر جمله P که یک نتیجهٔ معنایی از یک مجموعه جملات Γ است، بتواند در آن سامانه استقرایی از آن مجموعه ناشی شود. در نمادها: هرگاه Γ ⊨ P آن گاه همچنین Γ ⊢ P. کمال منطق مرتبه اول برای اولین بار توسط Gödel تشریح شد، با وجود اینکه برخی از نتایج در آثار قدیمی تر Skolem نیز وجود داشت.
به طور غیر رسمی، قضیهٔ صحت از یک سامانهٔ استقرایی نشان دهندهٔ این است که همهٔ جملات قابل اثبات درست هستند. حالتهای کمال که همگی جملات درستی هستند، قابل اثباتند.
اولین قضیهٔ عدم کمال Gödel نشان می دهد که برای زبان هایی که برای انجام دادن میزان مشخصی از محاسبات مناسبند، نمیتواند سامانهٔ استقرایی موثری وجود داشته باشد که با در نظر داشتن تفسیر مورد نیاز از نماد پردازی از آن زبان، کامل باشد. بنابراین، همهٔ سامانههای استقرایی در این مورد خاص از کمال، که کلاس مدلها (تا همریختی) محصور به نوع مورد نظر آن است، کامل نیستند. اثبات اولیه و آغازین کمال برای همهٔ الگوهای کلاسیک، نه فقط برخی از کلاسهای فرعی درست انواع مورد نیاز، به کار می آید.
چهارسوق زندگی
روزمشق های کاملا معمولی
شرح کلمات فیلسوفانه (۱)
نویسنده: چهارسوق - ۱۳٩۳/٧/٢۸
چی شدین نوگلای من؟! آخرین پست هیچ کامنتی نداره... سخت شد؟!
----------------------------------------------
اینم جواب مشق پست قبلیا:
Premise = گزاره، مقدمه، فرضیه
دلایل و شواهد اولیه ای که میاریم...
----------------------------------------------
Conclusion = نتیجه
نتیجه ای که ازون دلایل و شواهد اولیه بش میرسیم...
----------------------------------------------
Argument = استدلال
گزاره و نتیجه روی هم رفته میشه استدلال... استدلال یعنی چه مقدمه هایی رو ذکر کردیم و به چه نتیجه ای رسوندیم.
----------------------------------------------
Valid Argument = استدلال معتبر
استدلالی که نتیجه رو بشه از گزاره هاش دریافت کرد.
مثلا : حسن و حسین داداشن. حسن داداش جولیاس. پس حسین هم داداش جولیاس!!
----------------------------------------------
Invalid Argument = استدلال نامعتبر
استدلالی که نتیجه رو نشه از گزاره های مقدمه اش دریافت کرد.
مثلا: یا علی برادر سوناست یا رضا برادر سوناست. علی برادر سونا نیست. پس رضا برادر علی عه!!
----------------------------------------------
Premise Truth = درستی گزاره.
یعنی گزاره مون از بیخ غلط نباشه!
----------------------------------------------
Sound Argument = استدلال صحیح
استدلالی که گزاره های مقدمه اش درست باشن و استدلالش معتبر باشه میشه استدلال صحیح.
----------------------------------------------
به عبارتی:
گزاره ی درست + استدلال معتبر = استدلال صحیح
True Premise + Valid Argument = Sound Argument
تكملة معجم المؤلفين (ص: 319)
- المفتاح.
- الورقات.
- العزيزة.
- الوجيهة.
وهذه الكتب الأربعة في المنطق على حسب التدرج في المراتب.
- المقالات في المقولات العشرة.
3.كواين با اشاره به « معماي افلاطوني عدم يا نيستي» (Platonic Riddle of Non-Being)آن را ريش افلاطون(Plato`s Beard)مي نامد. آن معما بدين قرار است: چگونه مي توانيم درباره ي آنچه نيست سخن بگوييم؟ يا آنچه وجود ندارد چه هست؟