بسم الله الرحمن الرحیم
تشابک شواهد-روش موضوعمحور-تحلیل موضوع اندماجی تواتر قرآن و قراءات
فهرست مباحث علوم قرآنی
انواع تواتر
تواتر قراءات سبع
سخن نحاس سند تاریخی برای نفی قاری محوری
کلمات دانی در الهی بودن قرائات و محوریت قرائت نه قاري
متن کتاب منجد المقرئين و مرشد الطالبين-ابن الجزري
مفتاح المفاتيح بأسنانه الأربعةعشر-مالک-ملک-يوم الدين
المهر-الصداق-تعیین الحرف-لقنها الجائز
سنجش انواع قراءات در قوت تعدد صدور
اشکال در تواتر قراءات به معنای انکار اصل تعدد نزول قراءات نیست
سه اشتباه مهم تاثیرگذار بر فضای علمی فقهی بعد از قرن یازدهم
تصریح کنندگان به اینکه تواتر الی الشارع است
یک دلیل برای تعدد قراءات!!
ترتیب پیشنهادی برای سیر بحث در علوم قرآني
سبعة أحرف به معنای انواع ممکن در اختلاف قرائت-اصلح الوجوه-أملح
«حرف واحد» دافع «سبعة أحرف» أعداء الله-«حرف واحد» جزء «سبعة أحرف» أصلح الوجوه نزد شیخ طوسي قده
اختلاف رسم مصاحف، پشتوانه تعدد قراءات
شواهد کلام قرطبی در تعدد اختیار برای هر قاری
شواهد کلام علامه طباطبائي قده در تعدد مصحف برای هر صحابی مقری
روح و کالبد تلاوت و رسم، زنده به دو رکن اداء و نص
تفاوت سبعة أحرف قبل از ابن مجاهد با سبعة أحرف بعد از ابن مجاهد، رمز اختفاء معنای روایات نزول بر حرف واحد
تحریر بسیار عالی طبرسی در مقدمه مجمع از کلام شیخ در مقدمه تبیان
۱- تواتر یک موضوع فازی است و دو ارزشی نیست.
۲- تواتر قرآن و قراءات سبع یا عشر یک موضوع اندماجی است که نیاز به تحلیل دقیق دارد.
۳- میتواند نزدیکترین راه شروع تحلیل، تحلیل مضافالیه قراءات سبع باشد.
۴- تحلیل ابتدایی در قراءات سبع، ۷ قاری داریم، و ۷ قرائت.
۵- وجود ۷ قاری متواتر است بالاتفاق.
۶- اختلاف قرائت ۷ قاری فی الجمله متواتر است بالاتفاق.
۷- در تحلیل قراءات سبع، ما ۷ قاری و ۷ قرائت داریم که هر کدام از حیث تواتر میتواند حکم خاص خود داشته باشد، مثلا کسی مثل نجم الائمه رضی قده بگوید من تواتر قرائت عاصم را قبول دارم اما تواتر قرائت حمزه را قبول ندارم.
۸- در تحلیل قرائت هر یک از ۷ قاری، ما با انبوه موارد اختلاف قرائت در آیات قرآن مواجه هستیم، و هر مورد حکم خاص خود از حیث تواتر دارد، مثلا کسی میتواند در خصوص قرائت ملک و مالک تواتر قرائت حمزه و کذا جمیع ۷ قاری را بپذیرد، اما در قرائت یقص الحق تنها یک قرائت را متواتر بداند و یا هیچکدام را متواتر نداند.
۹- در تحلیل قرائت هر مورد خاص از فرش الحروف، ما با طرق مختلف برای یک قاری یا راوی مواجه هستیم، و این طرق میتواند در نقل قرائت اختلاف داشته باشد، مثل بسطة و بصطة و نظائرش، و ممکن است که یک قرائت در این طرق به تواتر برسد اما قرائت دیگر در طرق دیگر به حد تواتر نرسد.
۱۰- در تحلیل تواتر، غیر از امر متواتر، دو امر دیگر هم داریم، من بهم التواتر، و من عندهم التواتر، و در دومی است که میگویند منافاتی ندارد که امری نزد قومی متواتر باشد دون قوم آخر.
۱۱- من بهم التواتر میتوانند نزد خودشان خبر واحد باشد، مثل اخبار ۱۰ نفر هر کدام به یک نفر تا چندین نسل، و سپس جمع شدن ۱۰ نفر نزد یک نفر که من عنده التواتر است.
۱۲- در تحلیل تواتر غیر از سه امر مذکور، امور دیگری میتواند دخالت کند، مثا تواتر احراق مصاحف که دوست و دشمن عثمان نقل کردند اما یکی به عنوان فضیلت و دیگری به عنوان مطاعن و مثالب، و کذا مثل نزاع لشکر کوفه و شام بر سر اینکه قاتل عمار کیست؟
فضائل القرآن للقاسم بن سلام (ص: 328)
حروف القرآن التي اختلفت فيها مصاحف أهل الحجاز وأهل العراق، وهي اثنا عشر حرفا
حدثنا إسماعيل بن جعفر المديني، أن أهل الحجاز، وأهل العراق اختلفت مصاحفهم في هذه الحروف.
قال: كتب أهل المدينة في سورة البقرة ....
... باب وهذه الحروف التي اختلفت فيها مصاحف أهل الشام وأهل العراق وقد وافقت أهل الحجاز في بعض وفارقت بعضا
قال أبو عبيد: قد ذكرنا ما خالفت فيه مصاحف أهل الحجاز وأهل الشام مصاحف أهل العراق،
فأما العراق نفسها فلم تختلف مصاحفها فيما بينها إلا خمسة أحرف بين مصاحف الكوفة والبصرة.
كتب الكوفيون في سورة الأنعام: ....
وكتبها البصريون: لئن أنجيتنا بالتاء.
.... قال أبو عبيد: هذه الحروف التي اختلفت في مصاحف الأمصار، ... وهي كلها عندنا كلام الله، والصلاة بها تامة إذ كانت هذه حالها
منجد المقرئين ومرشد الطالبين (ص: 80)
ومما يحقق لك أن قراءة أهل كل بلد متواترة بالنسبة إليهم أن الإمام الشافعي رضي الله عنه جعل البسملة من القرآن مع أن روايته عن شيخه مالك تقتضي عدم كونها من القرآن لأنه من أهل مكة وهم يثبتون البسملة بين السورتين ويعدونها من أول الفاتحة آية وهو قرأ قراءة ابن كثير على إسماعيل القسط عن ابن كثير فلم يعتمد على روايته عن مالك في عدم البسملة لأنها آحاد واعتمد على قراءة ابن كثير لأنها متواترة، وهذا لطيف فتأمله فإنني كنت أجد في كتب أصحابنا يقولون: إن الشافعي رضي الله عنه روى حديث عدم البسملة عن مالك ولم يعول عليه. فدل على أنه ظهرت له عله فيه وإلا لما ترك العمل به.
قلت: ولم أر أحدا من أصحابنا بيَّن العلة، فبينا أنا ليلة مفكر إذ فتح الله تعالى بما تقدم -والله تعالى أعلم- إنها هي العلة مع أني قرأت القرآن برواية إمامنا الشافعي عن ابن كثير كالبزي وقنبل، ولما علم ذلك بعض أصحابنا من كبار الأئمة الشافعية قال لي: أريد أن أقرأ عليك القرآن بها. ومما يزيدك تحقيقا ما قاله أبو حاتم السجستاني قال: أول من تتبع بالبصرة وجوه القراءة وألفها وتتبع الشاذ منها هارون بن موسى الأهور قال: وكان من القراء فكره الناس ذلك وقالوا: قد أساء حين ألفها وذلك أن القراءة إنما يأخذها قرون وأمة عن أفواه أمة ولا يلتفت منها إلى ما جاء من راوٍ عن راوٍ. قلت: يعني أحادا عن آحاد.