سال بعدالفهرستسال قبل

اعلان جمهوري اسلامي ايران(1399 هـ = 1358 = 1979 م)

اعلان جمهوري اسلامي ايران(1399 هـ = 1358 = 1979 م)
اعلان جمهوري اسلامي ايران(1399 هـ = 1358 = 1979 م)
ولايت فقيه
آية اللَّه السيد روح الله الموسوي الخميني(1320 - 1409 هـ = 1902 - 1989 م)
السید أحمد المصطفوي الخمیني(1364 - 1414 هـ = 1945 - 1994 م)
مهاجرت علماء به تهران در تابستان ۱۳۴۲(1382 هـ = 1342 ش = 1962 م)
شاه رفت!(1399 هـ = 1357 = 1979 م)
شرح نهضت ملی‌شدن نفت(1370 هـ = 1329 = 1951 م)
رسمي شدن نام ایران به جای پرس در روابط بین الملل( 1353 هـ = 1313 ش = 1934 م)
حزب جمهوري اسلامي(1399 - 1407 هـ = 1357 - 1366 ش = 1979 - 1987 م)
امامت-ولايت-حكومت-مشروعيت-مقبوليت-بیعت-اكثريت
شواهد کبروي و صغروي برای مدل وظیفه در زمان غیبت
شرح مناظره در نجف أشرف، راجع به لزوم قیام، بین آیة الله حكیم و آیة الله خميني
گروگان‌گیری در سفارت آمریکا(1399 هـ = 1358 = 1979 م)
شرح حال الشیخ محمدرضا مهدوی کنی(1349 - 1435 هـ = 1931 - 2014 م)
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
اصرار بازرگان بر تشکیل مجلس مؤسسان
جنگ ایران و عراق(1400 - 1408 هـ = 1359 - 1367 ش = 1980 - 1988 م)
شرح ماجرای مک‌فارلین-ایران کنترا-ایران‌گیت(1406 هـ = 1365 ش = 1986 م)
نامه محرمانه حضرت امام خمینی(ره) به مسئولان نظام در خصوص قطعنامه 598 + اسناد
فتح خرمشهر و پس از آن
منشور روحانیت-۳ اسفند ۶۷











مقام معظم رهبری سال 69 در جمع روسای دانشگاههای علوم پزشکی با ذکر خاطره ای می فرمایند:

من در دوران اختناق، استاد معروف عالى‌مقامى را مى‌شناختم كه روى كفش شاه آن وقت -محمدرضا- افتاد! اساتيد در صفى ايستاده بودند و محمدرضا از برابر آنها عبور می‌كرد و اين شخص روى پاى او افتاد!

از اين كارها می‌كردند، اما چه كسانى؟ تيمسارها. اما يك عالم، يك دانشمند، يك محقق -كه واقعاً هم اين آدم محقق است- فاضل، نام‌آور، نامدار، چه‌قدر تحقيقات، چه‌قدر كتاب، روى پاى او افتاد! شاگردهايش ملامت كردند: استاد، شما؟! آخر آن شخص كه بى‌سواد است! عالم‌ جماعت كسى را قبول ندارد؛ سياست برايش مسئله‌ای نيست؛ نگاه می‌كند ببيند چه كسى عالم است. اصلاً براى عالم، جاذبه و ارزشى بالاتر از علم نيست. بدترين فحش در محيط اهل علم، لقب «بى‌سوادى» است؛ هيچ فحشى از اين بالاتر نيست؛ در همۀ محيطهاى علمى همين‌گونه است؛ آن وقت آن عالم روى پاى يك جاهل و قلدر افتاد! شاگردان و رفقايش ملامت كردند و او هم جوابى نداشت؛ گفت: هيبت سلطانى من را گرفت!
اين عبارت، همان وقتها در محيط‌هاى دانشگاه كه دوستان ما مى‌رفتند و مى‌آمدند، معروف شد و علما و دانشمندانِ آن وقت، به كسانى كه هيبت سلطانى آنها را مى‌گيرد، و كسانى كه جز هيبت علم چيزى آنها را نمى‌گيرد، تقسيم مى‌شدند! البته همان وقت هم دانشمندانى مثل همان آدم داشتيم كه حتى با فقر مى‌ساختند، براى اينكه به سمت آنها نگاه نكنند؛ نه اينكه روى پايشان نيفتند، يا دستشان را نبوسند، يا تواضعشان نكنند؛ نه، اصلاً خودشان را بالاتر از اين مى‌دانستند كه به فكر آن دستگاه‌هاى جاهل و دور از معرفت بيفتند. زندگى پولى و مادى را اصلاً كم‌ارزش‌تر از اين مى‌دانستند كه خودشان را به آن آلوده كنند.

بیانات ديدار روسای دانشگاههای علوم پزشكی در اول آبان ۱۳۶۹




رهبرانقلاب
‼️بزرگترین فجایعی که در دوران سلطنت قاجار و پهلوی بر کشور وارد شد اینستکه در آن دوران باب علم در این کشور بسته شد، این بزرگترین جنایت است، این جنایت از کشتن و زندان کردن و شکنجه کردن و سوزاندن بمراتب بدتر است، این مساله خیلی مهمی است کسی هم به آن توجه نمیکند! ص۱۹۳ کتاب ۷۶/۱۲/۶
‼️من در دوران طاغوت استاد عالی مقامی رامیشناختم که برای عرض ارادت به محمدرضا روی پای او افتاد بعد شاگردانش ملامتش کردند و او گفت هیبت سلطانی شاه مرا گرفت، این کسانیکه حیاتشان در ذلت مقابل مستکبران گذراندند حالا که به نظام اسلامی میرسند گردن فرازی میکنند، احترام به این نوع اساتید بی‌حرمتی به علم است، باید توی سر اینها زد! ۶۹/۸/۱ ص۴۱۰کتاب





عالِم / علما/ دانشمند
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
۱۳۶۹
استاد معروفی که روی پای محمدرضاپهلوی افتاد!

ما کسانی از مدعیان علم را در این دوران انقلاب یافتیم که شرف علم را نگه نداشتند. من خیلی از کسانی را که مدعی علم بودند و شرف علم را نگه نداشتند، در طول زندگیم دیده‌ام. عالم بودن مهم نیست؛ شرف علم و عالم بودن را نگهداشتن مهم است. من در دوران اختناق، استادِ معروفِ عالیمقامی را میشناختم که روی کفش شاه آن‌وقت - محمّدرضا - افتاد! اساتید در صفی ایستاده بودند و محمّدرضا از برابر آنها عبور میکرد و این شخص روی پای او افتاد! از این کارها میکردند، اما چه کسانی؟ تیمسارها. اما یک عالم، یک دانشمند، یک محقق - که واقعاً هم این آدم محقق است. در رشته‌ی شما نیست، در رشته‌یی است که به ما بیشتر میخورد - فاضل، نام‌آور، نامدار، چه‌قدر تحقیقات، چه‌قدر کتاب، روی پای او افتاد! شاگردهایش ملامت کردند: استاد شما؟! آخر آن شخص که بیسواد است. عالمْ‌جماعت کسی را قبول ندارد، سیاست برایش مسأله‌یی نیست، نگاه میکند ببیند چه کسی عالم است. اصلاً برای عالم، جاذبه و ارزشی بالاتر از علم نیست. بدترین فحش در محیط اهل علم، لقب «بیسوادی» است. هیچ فحشی از این بالاتر نیست. در همه‌ی محیطهای علمی همین‌گونه است. آن‌وقت، آن عالم روی پای یک جاهل و قلدر افتاد! شاگردان و رفقایش ملامت کردند و این هم جوابی نداشت. گفت: هیبت سلطانی من را گرفت(!) این عبارت، همان وقتها در محیطهای دانشگاه که دوستان ما میرفتند و میآمدند، معروف شد و علما و دانشمندان آن‌وقت، به کسانی که هیبت سلطانی آنها را میگیرد و کسانی که جز هیبت علم چیزی آنها را نمیگیرد، تقسیم میشدند! البته همان وقت هم دانشمندانی مثل همان آدم داشتیم که حتّی با فقر میساختند، برای این‌که به سمت آنها نگاه نکنند، نه این‌که روی پایشان نیفتند، یا دستشان را نبوسند، یا تواضعشان نکنند؛ نه، اصلاً خودشان را بالاتر از این میدانستند که به فکر آن دستگاههای جاهل و دور از معرفت بیفتند. زندگی پولی و مادّی را اصلاً کم ارزش‌تر از این میدانستند که خودشان را به آن آلوده کنند.

کسانی که این‌طور زندگیشان را در ذلتِ در مقابل قدرتها گذراندند، حالا که نوبت جمهوری اسلامی میرسد، گردنکشی میکنند! این گردن، ارزش ندارد. این، گردن‌فرازی نیست. برافراشتن آن گردنی خوب است و افتخار دارد که نشان داده باشد گردن افراز است. کسانی که حتّی عزت علم را نگه نداشتند، حالا وقتی نوبت به یک نظام مردمی رسید که هیچ ادعایی ندارد جز این‌که از مردم و برای مردم و در خدمت مردم است و با هدایت دین عمل میکند و نوکر بیگانگان و امریکا و دیگران نیست، یکمرتبه نوبت سرفرازی و گردن‌فرازی اینها رسید و در مقابل این نظام ایستادند. باید توی سر اینها زد. این بیاحترامی به علم است که ما اینها را در عداد علما راه و جایشان بدهیم. آن کسی که احترام نظامی را که مبتنی بر معرفت و علم است، نگه نمیدارد؛ احترام ملتی را که در این نظام، مندمج و مندرج است، نگه نمیدارد، اینها را واقعاً بشناسید.۱۳۶۹/۰۸/۰۱
بیانات در دیدار رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی
عالِم, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, مخالفان نظام
روایت تاریخی
لینک ثابت









اعلام جمهوری اسلامی ایران و تشکر از حضور گستردۀ مردم در رفراندم-از سایت رهبری

صحيفه نور (71/ 29)
تاريخ : 12/1/58
اعلاميه امام خمينى در رابطه با رفراندم جمهورى اسلامى
ونريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثين صدق الله العظيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من به ملت بزرگ ايران كه در طول تاريخ شاهنشاهى كه با استكبار خود آنان را خفيف شمردند و بر آنان كردند آنچه كردند، صيمانه تبريك مى گويم . خداوند تعالى بر ما منت نهاد و رژيم استكبار را با دست تواناى خود كه قدرت مستضعفين است در هم پيچيد و ملت عظيم ما را ائمه و پـيشواى ملتهاى مستضعف نمود و با برقرارى جمهورى اسلامى وراثت حقه را بدانان ارزانى داشت . من در اين روز مبارك ، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت ، جمهورى اسلامى ايران را اعلام مى كنم . به دنيا اعلام مى كنم كه در تاريخ ايران چـنين رفراندمى سابقه ندارد كه سرتاسر مملكت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوق ها هجوم آورده و راى مثبت خود را در آن ريخته و رژيم طاغوتى را براى هميشه در زباله دان تاريخ دفن كند.
من از اين همبستـگـى بيمانند كه جز مشتى ماجراجو و بيخبر از خدا، همه و همه به نداى آسمانى (و اعتصموا بحبل الله جميعا لبيك گفتند و با تقريبا اتفاق آراء به جمهورى اسلامى راى مثبت دادند و رشد سياسى و اجتماعى خود را به شرق و غرب ثابت كردند، تقدير مى كنم . مبارك باد بر شما روزى كه پـس از شهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و پـدران و رنج هاى طاقت فرسا،دشمن غول صفت و فرعون زمان را از پاى در آورديد و با راى قاطع به جمهورى اسلامى ، حكومت عدل الهى را اعلام نموديد، حكومتى كه در آن ، جمع اقشار ملت با يك چشم ديده مى شوند و نور عدل الهى بر همه و همه به يك طور مى تابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه كس به يكسان مى بارد. مبارك باد شما را چنين حكومتى كه در آن اختلاف نژاد و سياه و سفيد و ترك و فارس و كرد و بلوچ مطرح نيست . همه برادر و برابرند، فقط و فقط كرامت در پناه تقوا و برترى به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست .
مبارك باد بر شما روزى كه در آن تمام اقشار ملت بهحقوق حقه مى رسد. فرقى بين زن و مرد و اقليت هاى مذهبى و ديـگـران در اجراى عدالت نيست . طاغوت دفن شد و طغيان و سركشى به دنبال او دفن مى شود كشور از چنگال دشمن هاى داخلى و خارجى و چپاولگران و غارت پـيشـگـان نجات يافت . اينك شما ملت شجاع ، پاسداران جمهورى اسلامى هستيد. اينك شما هستيد كه بايد اين ارث الهى را با قدرت و قاطعيت حفظ كيند و نگذاريد بقاياى رژيم متعفن كه در كمين نشسته اند و طرفداران دزدان بين المللى و نفتخواران متخوار در بين صفوف فشر ده شما رخنه كنند. اينك شمائيد كه بايد مقدرات خود را به دست بـگـيريد و مجال به فرصت طلبان ندهيد و با قدرت الهى كه مظهر آن جماعت است ، قدم هاى بعدى را برداريد و با فرستادن طبقه فاضله و امناى خود در مجلس موسسان ، قانون اساسى جمهورى اسلامى را به تصويب رسانيده و همانطور كه با عشق و علاقه به جمهورى اسلامى راى داديد، به امناى امت راى دهيد تا مجالى براى بدانديشان نماند.
صبحـگـاه 12 فروردين كه روز نخستين حكومت الله است از بزرگترين اعياد مذهبى و ملى ماست . ملت ما بايد اين روز را عيد بگيرند و زنده نگه دارند. روزى كه كنگره هاى قصر 2500 سال حكومت طاغوتى فرو ريخت و سلطه شيطانى براى هميشه رخت بر بست و حكومت مستضعفين كه حكومت خداست به جاى آن نشست .
هان اى ملت عزيز كه با خون جوانان خود حق خود را به دست آورديد، اين حق را عزيز بشمريد و از آن پاسدارى كنيد و در تحت لواى اسلام و پرچم قرآن عدالت الهى را با پشتيبانى خود اجرا نمائيد. من با تمام قوا در خدمت شما كه خدمت به اسلام است اين چند روز آخر عمر را مى گـذرانم و از ملت انتظار آن دارم كه با تمام قوا از اسلام و جمهورى اسلامى پـاسدارى كنند. من از دولت ها مى خواهم كه بدون وحشت از غرب و شرق ، با استقلال و فكر و اراده ، باقيمانده رژيم طاغوتى را كه آثارش در تمام شوون كشور ريشه دارد پـاكسازى كنند و فرهنگ و دادگسترى و ساير وزارتخانه ها و ادارات كه با فرم غربى و غربزدگـى برپـا شده است به شكل اسلامى متحول كنند و به دنيا عدالت اجتماعى و استقلال فرهنـگـى و اقتصادى و سياسى را نشان دهند. از خداوند تعالى عظمت و استقلال كشور و امت اسلامى را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى



تاريخ : 12/1/58
پيام راديو تلويزيونى امام پس از انجام رفراندم جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند تعالى وعده فرموده است كه مستضعفين ارض را به اميد خودش و توفيق خودش بر مستكبرين غلبه دهد و آنها را امام قرار دهد. وعده خداوند تعالى نزديك است . من اميدوارم كه ما شاهدين وعده باشيم و مستضعفين بر مستكبرين غلبه كنند، چنانچه تاكنون غلبه كردند. تاكنون اين راهى را كه پيموديم براى تبعيت از اسلام و احكام اسلام بوده است و اسلام را ما بايد به علام معرفى كنيم . اگر چنانچه آنطور كه اسلام است به عالم معرفى بشود، عالم توجه به اسلام پيدا كند. متاع مسلمين ، متاع ذيقيمتى است لكن بايد عرضه بشود.
من از عموم ملت ايران تشكر مى كنم كه در اين رفراندم شركت كردند و راى قاطع خودشان را كه بايد گفت صد در صد پيروزى بوده است و راى داده شده است ، به طور قاطع راى خودشان را دادند و به جمهورى اسلامى هم راى دادند، چنانچه قبلا هم اين راى را داده بودند. ما احتياجى نمى ديديم در اين مساله رفراندم ، لكن چون براى قطع بعضى حرف و بهانه ها بنابراين شد كه رفراندم بشود و بهانه گيرها فهميدند به اينكه مساله آنطور كه خيال مى كردند نيست و ملت با اسلام است ، ملت با روحانيت اسلام است ، ملت مى خواهد كه قرآن كريم در ايران عمل بشود و بحمدالله با شوق و شعف و شور و عشق همه اقشار ملت در سرتاسر ايران راى خودشان را به جمهورى اسلامى دادند و نه چيزهاى ديـگـر. جمهورى اسلام است كه مى تواند همه مقاصد ايرانى را انجام دهد. جمهورى اسلام است كه احكام مترقى او بر تمام احكامى كه در ساير قشرها و ساير مكتب هاست تقدم دارد.
ما مى بينيم كه مدعيان دموكراتيك و دموكراسى صحبت مى كنند، ادعا مى كنند لكن مكتب هاى آنها در شرق يك نحو است و در غرب يك نحو. در شرق با ديكتاتورى عظيم مردم آنجا مصادف هستند و در غرب هم همين طور. ما مى بينيم كه بعضى از اشخاص كه ادعا مى كنندكه ما حقوق بشر را ملاحظه مى كنيم و جمعيت هاى حقوق بشر در طول اين 50 سال كه دولت غاصب پهلوى و پسر پهلوى بر اين ملت غلبه كرد و بر اين ملت با غصب ، تمام چـيزهاى ملت را برد، در طول اين 50 سال جوانان ما در زندان ها بسر بردند و چه بسا جوانانى ما داشتيم كه در حبس پاى آنها را اره كردند و آنها را روى تاوه ها بو دادند و تا آن زمان آخر هم اينها در حبس و شكنجه بودند. دژخيمان شاه سابق آنها را از هستى ساقط كردند و اين مدعيان همراهى با حقوق بشر در اين طول مدت نديديم كه يك صحبتى..........






https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/15/page/363
سخنرانی
زمان: قبل از ظهر 25 آبان 1360 / 19 محرّم 1402 (1)
مکان: تهران، جماران
موضوع: اهمیت حفظ جمهوری اسلامی - نقش روحانیت در طول تاریخ - طرح خیانتبار سازش با اسرائیل
حضار: مسئولان بنیاد شهید سراسر کشور - مجروحان و معلولان بیمارستانهای امام خمینی و شهید مصطفی خمینی - خانواده شهدای شهرستان کرج

صحيفه نور (215/ 20)
تاريخ : 26/8/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤ ولين شركت كننده در سمينار بنياد شهيدسراسر كشور، اعضاى خانواده هاى شهداى شهرستان كرج و مجروحين و معلولين انقلاب اسلامى
رحلت علامه طباطبائى ضايعه اى براى مسلمين
بسم الله الرحمن الرحيم
رحلت علامه طباطبائى ضايعه اى براى مسلمين من قبلا بايد از اين ضايعه اى كه براى حوزه هاى علميه و مسلمين حاصل شد و آن رحلت مرحوم علامه طباطبائى است اظهار تاسف كنم و به شما و ملت ايران و خصوص حوزه هاى علميه تسليت عرض كنم . خداوند ايشان را با خدمتـگـزاران به اسلام و اولياء اسلام محشور فرمايد و به بازماندگان ايشان و به متعلقين و شاگـردان ايشان صبر عنايت فرمايد. آقاى كروبى قبل از اينكه من بيايم اينجا با من ملاقات كردند و از متصديان امور آن بنگاه هاى شهيد در همه شهرستانها و از مامورين دولتى كه تماس با اين مسائل دارند و خصوصا از ملت بزرگ ايران كه در اين مسائل كوشا هستند اظهار تشكر كردند و من هم از همه تشكر مى كنم و اميدوارم كه خداوند شما جوانهاى عزيز را كه در خدمت اسلام هستيد و شما جوانهاى معلول را كه در خدمت اسلام صحت خودتان را از دست داديد و شهداى عزيز ما و بازماندگان شهداى عزيز ما را حفظ كند و به شما شفا عنايت كند و به ما و به همه صبر در اين امور.
البته بنياد شهيد، يك بنيادى است كه من تاكنون يك كلمه انتقاد از آن نشنيده ام و آقاى كروبى خدمتگزار خوبى است براى شهدا و معلولين و اميدوارم كه همه شماها موفق باشيد كه خدمت خودتان را افزون كنيد و اين شهدا را و اين خانواده شهدا را و اين معلولين را و اين بازماندگان شهدا را مثل عائله خودتان محسوب كنيد و در راه خدمت به آنها كوشش كنيد كه اين خدمت بسيار ارجمندى است ، بسيار بزرگى است و مطمئن باشيد كه خداوند تبارك و تعالى به شما اجر در دو دنيا عنايت مى فرمايد.
حفظ جمهورى اسلامى يك تكليف الهى است براى همه
من در محضر شما آقايان و در محضر ملت يك مطلب از مسائل داخلى بايد عرض كنم و يك مطلب هم از مسائل منطقه . در مسائل داخلى آنطور كه احساس مى شود و به من اطلاع داده شده است يك جريانى در كار است كه مى خواهند با اين جريان ايجاد اختلاف بين ملت بكنند. اينها كه از هيـچ راهى تاكنون نتوانسته اند توفيق پيدا بكنند هر جور اقدامى كردند، اقدام نظامى كردند، هجمه به كشور
.....
....
https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/15/page/365
صحيفه نور جلد 15 - صفحه 365
امروز ما از روزهاى قبل بيشتر احتياج به همبستگى داريم . امروز ما مواجه با همه قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ريزى مى كنند براى اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهم تكليف هائى است كه خدا دارد، يعنى حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر ولو امام عصر باشد، اهميتش بيشتر است ، براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مى كند براى اسلام . همه انبيا از صدر عالم تا حالا كه آمدند، براى كلمه حق و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. پيامبر اكرم آنهمه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آنهمه زحمات را متحمل ، متكفل شدند و جانبازى ها را كردند همه براى حفظ اسلام است . اسلام يك وديعه الهى است پيش ‍ ملت ها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است . يعنى همه !!! چيز هستيم !!! مكلف هستيم حفظ كنيم تا آنوقتى كه يك عده اى قائم بشوند براى حفظ او كه آنوقت تكليف از ديگران برداشته مى شود. امروز ايجاد اختلاف ، هر اختلافى باشد، و كارهائى كه اختلاف انگيز است ، هر كارى باشد و با هر اسمى باشد، اين مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است . و از همين رشته است اينكه باز يك جريانى در كار است كه نسبت به علماى بلاد، نسبت به اهل علم ، نسبت به ائمه جماعات اهانت بكنند و اين يك چيزى است كه ، جريانى است كه اگر چـنانـچـه خداى نخواسته اين جريان به توفيق خودش كه به خيال خودش اين است كه روحانيت را از مردم بـگـيرد، اگر اين امر به توفيق خودشان برسد، شما مطمئن باشيد كه شكست خواهيم خورد. براى اينكه روحانيون در همه بلاد حافظ اسلامند و حافظ مقاصد اسلامى هستند و از اول هم بودند.
اگر روحانيون نبودند ما الان از اسلام اطلاعى نداشتيم...........





    نامه به آقای گلپایگانی در مورد ابراز نگرانی ایشان از بعضی امور
  •   نامه
    زمان: 5 تیر 1362 / 14 رمضان 1403
    مکان: تهران، جماران
    موضوع: نظر اسلام درباره سرمایه داران و مستضعفان
    مخاطب: گلپایگانی، سید محمدرضا
    بسم الله الرحمن الرحیم
    حضرت مستطاب آیت الله آقای گلپایگانی - دامت برکاته
    پس از اهدای سلام و تحیت و دعا برای سلامت وجود شریف، مرقوم محترم که حاوی مطالبی ارزشمند بود واصل گردید. عین مرقوم محترم را برای جناب حجت الاسلام آقای اردبیلی (1) فرستادم. لابد ایشان مطالبی را که از سراسر کشور مربوط به این نحو امور است عرض می‌کنند. لکن اینجانب به جنابعالی اطمینان می‌دهم که اکثر کسانی که متکفل این نحو امور هستند، و خصوصاً جناب ایشان از جان و دل کوشا در پیشبرد اهداف اسلام هستند و متعهد به اسلام و احکام حیاتبخش آن هستند. و امثال ایشان هیچ گاه میل ندارند بر خلاف احکام عمل کنند، لکن مسائلی را در جامعه اطلاع دارند که اینجانب و جنابعالی اطلاع نداریم، و در ترجیح فساد بر فساد دیگر و اهم بر مهم، ولو با برداشت خودشان از مشکلات جامعه و مشکلات بسیار ناگوار مسکن که گاهی موجب اتلاف نفوس محترمه و بالاتر از آن تبلیغ تبهکاران به ضد اسلام و احکام آن می‌شود و چهره اسلام را در سراسر دنیا مشوّه جلوه می‌دهد و نظایر آن با سطحی بسیار پایین‌تر در صدر اسلام، موجب عدم ابلاغ بعض احکام بسیار مهم مثل شرب خمر و تخفیف در بعضی، مثل ربا می‌شد. وای کاش کسانی که مطالب را سربسته به جنابعالی عرض می‌کردند و فقط طرف منفی آن را گوشزد می‌نمودند و موجب ناراحتی وجود محترم را فراهم می‌نمودند، به طرف دیگر قضایا توجه می‌کردند و طرف مثبت امور را به‌

  • عرض می‌رساندند تا با سنجش فقیهانه آن حضرت بسیاری از مطالب که به نظر آنها برخلاف است حل می‌شد. وای کاش طرز رفتار و افکار سرمایه داران بزرگ و نیز زمینخواران غیر مشروع و دارندگان آپارتمانهای بسیار، که بی‌تعهد به احکام اسلام به‌طور نامشروع به دست آورده‌اند و امروز با حساب دقیق، ملک طِلْق اسلام است که باید صرف مصالح اسلام و مسلمین شود و به مستمندان که با عسرت و ذلت به سر می‌برند باید رسیدگی شود، به سمع مبارک می‌رساندند تا معلوم شود چه مصیبتهایی بر اسلام و مسلمین می‌گذرد. اکثر قریب به تمامِ مساکنِ اجاره‌ای از این قشر است که با رسیدگی فقهی باید از آنها مصادره شود، و کم کسی است که معتقد به اسلام و متعهد به آن باشد و حاضر شود در سرمای زمستان و گرمای طاقت فرسای تابستان، یک عده زن و بچه بی‌پناه را برای سودجوییِ هرچه بیشتر از خانه بیرون براند و در معرض تلف اطفال آنان گذارد. آن قشر که این اعمال غیرانسانی را به اسم اسلام جلوه می‌دهند، آنها هستند که یا به اسلام عقیده ندارند، یا عمل به احکام نکرده‌اند، و با تشبث به اسلام و قانون می‌خواهند به اعمال فاسد خود ادامه دهند.
    من عرض نمی‌کنم که آنچه می‌گذرد و متصدیان خصوصاً روحانیون آگاه عمل می‌کنند صددرصد اسلامی است، لکن عرض می‌کنم آنطور نیست که به سمع مبارک رسانده و موجب رنجش خاطر شریف شده‌اند. و من خوف آن دارم که این خیرخواهان بی توجه، اسباب انحراف مزاج شریف را فراهم کنند و جمهوری اسلامی که باید از وجود پر فیض امثال جنابعالی بهره بگیرد، خدای نخواسته از آن کم بهره شود. از خداوند تعالی سلامت و سعادت وجود محترم را خواهانم. لابد آقای اردبیلی گوشه [ای‌] از گرفتاریها را به عرض می‌رسانند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
    روح الله الموسوی الخمینی










https://btid.org/fa/news/58881

مقاله از سایت رهروان ولایت:

حفظ جمهوری اسلامی مهم تر از جان امام عصر عجل الله فرجه!
نویسنده: مهدی شبان
22:37 - 1393/12/18
چکیده: حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر -ولو امام عصر باشد- اهميتش بيشتر است.
حفظ نظام واجب تر از جان امام زمان عجل الله فرجه

رهروان ولایت ـ امام خمینی ره در طول حیات خود در زمان های متعدد، بارها و بارها بر لزوم حفظ این انقلاب و نظام تأکید کرده اند؛ گاه از حفظ نظام تعبیر به اوجب واجبات نموده و گاه نیز با این بیان که حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر- ولو امام عصر باشد- اهميتش بيشتر است.

شاید این تعبیر امام برای بسیاری سنگین و سؤال برانگیز باشد که چگونه حفظ نظام ما از حفظ جان جانان امام زمان ارواحنا فداه مهم تراست؟!! اما اگر به کلام امام، کامل گوش دهیم خود پاسخ این سؤال را داده اند. گویا امام نیز می دانست این کلام برای برخی قابل هضم نیست. امام در اول فروردین ماه سال 1362 در بخشی از سخنان خود در جمع مسئولان نظام به این مهم اشاره کرده و می فرمایند:

«امروز ما مواجه با همه قدرت ها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ريزى مى ‏كنند؛ براى اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند. و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهمّ تكليف هايى است كه خدا دارد؛ يعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر- ولو امام عصر باشد- اهميتش بيشتر است؛ براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مى‏ كند براى اسلام. همه انبيا از صدر عالَم تا حالا كه آمدند، براى كلمه حق و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند.

پيامبر اكرم آن همه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آنهمه زحمات را متكفّل شدند و جانبازى‏ ها را كردند؛ همه براى حفظ اسلام است. اسلام يك وديعه الهى است پيش ملت ها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است؛ يعنى، همه مكلف هستيم حفظ كنيم تا آن وقتى كه يك عده ‏اى قائم بشوند براى حفظ او، كه آن وقت تكليف از ديگران برداشته مى‏ شود.

امروز ايجاد اختلاف؛ هر اختلافى باشد، و كارهايى كه اختلاف‏ انگيز است؛ هر كارى باشد و با هر اسمى باشد، اين مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است.»[1]

شاید عده ای ایراد کنند که این نظام، با نظام اسلامی که مد نظر معصومین علیهم السلام بوده فاصله دارد اشکالی که تازگی ندارد و بارها و بارها از طرف معاندین نظام و عده ای جاهل متأسفانه طرح می شود ما در این مختصر قصد نداریم بطور مفصل وارد پاسخ این شبهه و اشکال شویم. اما خوب است بدانیداین ایرادات نیز در همان اوایل انقلاب مطرح بود و امام نیز در وصیت نامه سیاسی-الهی خود ضمن تاکید بر حفظ نظام، در پاسخ به این افراد می فرمایند:

«اينجانب نصيحت متواضعانه برادرانه مى‏ كنم كه آقايان محترم تحت تأثير اينگونه شايعه سازي ها قرار نگيرند و براى خدا و حفظ اسلام اين جمهورى را تقويت نمايند. و بايد بدانند كه اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، به جاى آن يك رژيم اسلامى دلخواهِ بقية اللَّه -روحى فداه- يا مطيع امر شما آقايان تحقق نخواهد پيدا كرد، بلكه يك رژيم دلخواه يكى از دو قطب قدرت به حكومت مى ‏رسد و محرومان جهان، كه به اسلام و حكومت اسلامى رو آورده و دل باخته ‏اند، مأيوس مى ‏شوند و اسلام براى هميشه منزوى خواهد شد؛ و شماها روزى از كردار خود پشيمان مى ‏شويد كه كار گذشته و ديگر پشيمانى سودى ندارد. و شما آقايان اگر توقع داريد كه در يك شب همه امور بر طبق اسلام و احكام خداوند تعالى متحول شود يك اشتباه است، و در تمام طول تاريخ بشر چنين معجزه ‏اى روى نداده است و نخواهد داد. و آن روزى كه ان شاء اللَّه تعالى مصلح كل ظهور نمايد، گمان نكنيد كه يك معجزه شود و يك روزه عالم اصلاح شود؛ بلكه با كوشش ها و فداكاري ها ستمكاران سركوب و منزوى مى‏ شوند.»[2]

پی نوشت:
[1] . صحيفه امام؛ ج‏15؛ ص: 365
[2] . صحيفه امام؛ ج‏21؛ ص: 447
https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/21/page/447







https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/21/page/423

و وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده، آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه‌ای است و مقام والایی، بلکه وظیفه سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد.




https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/21/page/445

ع - وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحانی نماها که با انگیزه‌های مختلف با جمهوری اسلامی و نهادهای آن مخالفت می‌کنند و وقت خود را وقف براندازی آن می‌نمایند و با مخالفان توطئه‌گر و بازیگران سیاسی کمک، و گاهی به طوری که نقل می‌شود با پولهای گزافی که از سرمایه داران بیخبر از خدا دریافت برای این مقصد می‌کنند کمکهای کلان می‌نمایند، آن است که شماها طرْفی از این غلطکاریها تاکنون نبسته و بعد از این هم گمان ندارم ببندید. بهتر
جلد 21 - صفحه 446
آن است که اگر برای دنیا به این عمل دست زده‌اید - و خداوند نخواهد گذاشت که شما به مقصد شوم خود برسید - تا درِ توبه باز است از پیشگاه خداوند عذر بخواهید و با ملت مستمند مظلوم هم صدا شوید و از جمهوری اسلامی که با فداکاریهای ملت به دست آمده حمایت کنید، که خیر دنیا و آخرت در آن است.
گرچه گمان ندارم که موفق به توبه شوید.
و اما به آن دسته که از روی بعض اشتباهات یا بعض خطاها، چه عمدی و چه غیرعمدی، که از اشخاص مختلف یا گروهها صادر شده و مخالف با احکام اسلام بوده است با اصل جمهوری اسلامی و حکومت آن مخالفت شدید می‌کنند و برای خدا در براندازی آن فعالیت می‌نمایند و با تصور خودشان این جمهوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است، با نیت صادق در خلوات تفکر کنند و از روی انصاف مقایسه نمایند با حکومت و رژیم سابق. و باز توجه نمایند که در انقلابهای دنیا هرج و مرجها و غلطرویها و فرصت طلبیها غیرقابل اجتناب است و شما اگر توجه نمایید و گرفتاریهای این جمهوری را در نظر بگیرید - از قبیل توطئه‌ها و تبلیغات دروغین و حمله مسلحانه خارج مرز و داخل، و نفوذ غیر قابل اجتناب گروه‌هایی از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگانهای دولتی به قصد ناراضی کردن ملت از اسلام و حکومت اسلامی، و تازه کار بودن اکثر یا بسیاری از متصدیان امور و پخش شایعات دروغین از کسانی که از استفاده‌های کلان غیرمشروع بازمانده یا استفاده آنان کم شده، و کمبود چشمگیر قضات شرع و گرفتاریهای اقتصادی کمرشکن و اشکالات عظیم در تصفیه و تهذیب متصدیان چند میلیونی، و کمبود مردمان صالح کاردان و متخصص و دهها گرفتاری دیگر، که تا انسان وارد گود نباشد از آنها بیخبر است - و از طرفی اشخاص غرضمند سلطنت طلب سرمایه‌دار هنگفت که با رباخواری و سودجویی و با اخراج ارز و گرانفروشی به حد سرسام‌آور و قاچاق و احتکار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد هلاکت در فشار قرار داده و جامعه را به فساد می‌کشند،
جلد 21 - صفحه 447
نزد شما آقایان به شکایت و فریبکاری آمده و گاهی هم برای باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن به عنوان «سهم» مبلغی می‌دهند و اشک تمساح می‌ریزند و شما را عصبانی کرده به مخالفت برمی‌انگیزانند، که بسیاری از آنان با استفاده‌های نامشروع، خون مردم را می‌مکند و اقتصاد کشور را به شکست می‌کشند.
اینجانب نصیحت متواضعانه برادرانه می‌کنم که آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایعه سازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواهِ بقیة الله - روحی فداه - یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت می‌رسد و محرومان جهان، که به اسلام و حکومت اسلامی رو [ی‌] آورده و دل باخته‌اند، مأیوس می‌شوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد؛ و شماها روزی از کردار خود پشیمان می‌شوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزه‌ای روی نداده است و نخواهد داد. و آن روزی که ان شاء الله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یکروزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب و منزوی می‌شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامیهای منحرف، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فراگیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانّا للَّه و انّا الیه راجعون.






صحيفه نور (4/ 4)
تاريخ : 13/3/42
بيانات امام خمينى در مدرسه فيضيه در مورد نقشه هاىاسرائيل
اسرائيل براى غارت ايران در صدد شكستن موانع است .
بسم الله الرحمن الرحيم
الان عصر عاشورا است ...گاهى كه وقايع روز عاشورا را از نظر مى گذرانم اين سوال برايم پيش مى آيد كه اگر بنى اميه و دستگاه يزيد بن معاويه تنها با حسين سر جنگ داشتند آن رفتار وحشيانه و خلاف انسانى چه بود كه در روز عاشورا با زن هاى بى پناه و اطفال بى گناه مرتكب شدند؟!بچه هاى خردسال چه تقصيرى داشتند؟ زن ها چه تقصير داشتند؟بر نظرم مى گذرد كه آنهابا اساس سروكار داشتند. بنى هاشم را نمى خواستند، بنى اميه با بنى هاشم مخالفت داشتند، نمى خواستند شجره طيبه باشند. همين فكر امروز در سرزمين ايران به نظر مى رسد



صحيفه نور (4/ 10)
تاثرات ما زياد است ، نه اينكه امروز عاشوراست و زياد است (آن هم بايد باشد)لكن اين چيزى كه براى اين ملت دارد پيش مى آيد، اين چيزى كه درشرف تكوين است ، از آن ما تاثرمان زياد است ، مى ترسيم .



صحيفه نور (205/ 5)
شما يك اشتباه بزرگى داريد و آن اين است كه خيال مى كنيد كه حالا در زمان محمدرضا اگر يك دو تا اعلاميه بر ضدش داديد، مردم به شما علاقه پيدا كردند، حالا هم اگر چنانچه يك اعلاميه به ضد مثلا دولت بدهيد يا ملت بدهيد يا چيز بدهيد، مردم علاقه پيدا مى كنند. شما مقايسه اين دوتاتان غلط بوده است . من كه مى گويم ديد سياسى نداريد، براى اين است كه شما حالا براى اينكه خودتان را روى كار بياوريد (من مى دانم كه قضيه خدائى تو كار نيست ، نه من و نه تو، خداى تو كار نيست ، هر چه هست شيطان است ) خوب ، شما بياييد حسابتان را از اينهائى كه اعلام مقابله با اسلام در اطلاعيه شان كردند و كمونيست ها را دعوت كردند و آن كمونيست ها كه شما دشمن سر سخت شان هستيد و آمريكا هم دشمن سرسختش است شما حسابتان را بياييد جدا كنيد همين امروز، دير نشده است ،



صحيفه نور (255/ 2)
و عمده اين است كه هواهاى نفس از بين برود، انسان در طول عمر مبتلاى به اين هواى نفس است كه محتاج به رياضت است و من كه گوينده ام موفق نشدم به اين عمل و من اميدوارم كه ملت ايران و همه مسلمانان دنيا يك تحولى پيدا كنند در اين سال نو كه براى خدا كار كنند، براى سلطه خودشان نباشد، براى پيروزى خودشان نباشد، براى هواهاى نفسانى نباشد.



صحيفه نور (205/ 11)
منتها آنها اين تعبير فضيح شما را نكردند و من گفتم كه در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سب به اسلام تو كار نبوده و جبهه ملى سب اسلام كرده است .



صحيفه نور (/ 4)
ما مى خواهيم تكليفمان ادا بشود، دنبال اين نيستيم كه يك منصبى به دست بياوريم ، شماها نيستيد. و ما مى دانيم كه از عهده شكر خدا نمى توانيم به در بياييم . من خودم را عرض مى كنم ، من شهادت مى دهم كه خودم تاكنون دو ركعت نماز براى خدا نخوانده ام ، هر چه بوده براى نفس بوده . دليلش هم اين است كه اگر چنانچه جنت و نارى نباشد، آيا ما باز همان طور مشغول مى شويم به دعا يا خير؟ دعاى ما آنى كه هست براى اين است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند و به ما روزى كند بهشت را و محترز كند از جهنم . آنى كه عنايت آمال ماست همين است والا براى خدا آن وقت معلوم مى شود كه اگر كليد بهشت و جهنم را به شما بدهند و بگويند كه شما مختاريد و هيچ كس از شما به جهنم نمى رود، هيچ كس از شما هم از بهشت محروم نيست ، آن وقت آيا ما باز قيام مى كرديم به دفع شهوات ؟ قيام مى كرديم به خواندن نماز؟ اينها پيش خود ماست . من خودم مى دانم كه نيست اين جور، نيستم اين طور. اميدوارم كه خداوند به شما توفيق بدهد، اتكال به خدايتان زياد بشود و هر چى داريد از خداست و از خدا بخواهيد و من دعاگوى شما هستم ، در مواقعى كه وقت دعاست به شما دعا مى كنم و اميدوارم خداوند مستجاب كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 25/3/66






صحيفه نور (3/ 15)
تاريخ : 23/12/41
پيام امام خمينى به علماء اعلام و حجج اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت ذيشرافت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم
(اعظم الله تعالى اجوركم ) چنانچه اطلاع داريد دستگاه حاكمه مى خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروريه اسلام قيام و به دنبال آن مطالبى است كه اسلام رابه خطر مى اندازد، لذا اين جانب عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر عجل الله تعالى فرجه جلوس مى كنم و به مرم اعلام خطر مى نمايم . مقتضى است حضرات آقايان نيز همين رويه را اتخاذ فرمايند تا ملت مسلمان از مصيبت هاى وارده بر اسلام و مسلمين اطلاع حاصل نمايند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : فروردين 42
بيانات امام خمينى در مورد وظايف عموم مسلمين براى صيانت اسلام









کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 1 » صفحات 145

اعلامیه مشترک امام خمینی و مراجع (شرکت زنان در انتخابات)
جلد 1 - صفحه 145
اعلامیه مشترک
زمان: اسفند 1341 / شوال 1382 (1)
مکان: قم
موضوع: اعلامیه مشترک مراجع و علمای قم - قانونی نبودن طرح «شرکت زنان درانتخابات
مخاطب: ملت ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا حول ولا قوة إلّا بالله العلیّ العظیم‌
چون دولت آقای عَلم با شتابزدگی عجیبی، بدون تفکر در اصول قانون اساسی و در لوازم مطالبی که اظهار کرده‌اند، زنها را در انتخاب شدن و انتخاب کردن به صورت تصویبنامه حق دخالت داده، لازم شد به ملت مسلمان تذکراتی داده شود که بدانند مسلمین ایران در چه شرایطی و با چه دولتهایی ادامه زندگی می‌دهند. لهذا توجه عمومی را به مطالب ذیل جلب می‌نماید:
1- آقای وزیر کشور در طرحی که تقدیم آقای نخست وزیر کرده‌اند می‌نویسند: «به طوری که استحضار دارند در مقدمه قانون اساسی صریحاً مقرر است که هر یک از افراد اهالی مملکت در تصویب و نظارت امور عمومی، محق و سهیم می‌باشند. و به موجب اصل دوم قانون اساسی، مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است که در امور معاش و سیاسی وطن خود مشارکت دارند. بنابراین محروم ماندن طبقه نسوان از شرکت در انتخابات، نه تنها در قانون اساسی و متمم آن مجوزی ندارد بلکه با توجه به جمله «افراد اهالی مملکت» در مقدمه قانون اساسی و با توجه به جمله «قاطبه اهالی مملکت» مذکور در اصل دوم، مغایر آن نیز می‌باشد. و هیأت دولت تصویب نموده‌اند که بند اول ماده دهم و بند دوم ماده سیزدهم قانون انتخابات مجلس شورا، و
(1)- این بیانیه به «اعلامیه 9 امضایی» مشهور شد. تاریخ انتشار بیانیه در کتاب هفت هزار روز، ج 1، ص 126، روز 28/11/41 درج شده است.
جلد 1 - صفحه 146
همچنین قید کلمه «ذکور» از ماده ششم و ماده نهم قانون انتخابات مجلس سنا حذف شود. و وزارت کشور را مکلف کرده‌اند که پس از افتتاح مجلسین، مجوز قانونی این تصویبنامه را تحصیل نماید». لازم است اشکالاتی که به این چند جمله است بیان شود:
الف- اگر سهیم بودن زنها در انتخابات، به طوری که آقای وزیر کشور مدعی است و از هیأت دولت نیز ظاهر می‌شود، موافق قانون اساسی است، تصویب هیأت دولت بیمورد است؛ و درست مثل آن است که شرکت مردان را در انتخابات تصویب کند. و اگر تصویب صحیح است، معلوم می‌شود به نظر هیأت دولت شرکت نسوان مخالف قانون اساسی است.
ب- اگر سهیم نبودن زنها به عقیده آنها مغایر قانون اساسی است، مکلف کردن هیأت دولت، آقای وزیر کشور را که پس از افتتاح مجلسین مجوز قانونی تصویبنامه را تحصیل نماید، بی اساس است. و اگر مجوز قانونی می‌خواهد، معلوم می‌شود به نظر دولت شرکت زنها مغایر قانون اساسی است. آیا بهتر نبود که هیأت دولت با قدری فکر و تأمل تصویبنامه صادر می‌کرد که این تناقض گوییهای واضح رخ ندهد؟
2- مقدمه قانون اساسی غیر قانون اساسی است بلکه کلام شاه وقت است و رسمیت قانونی ندارد. و آقای وزیر کشور آن را بدون تأمل، یا برای اغفال، مورد استدلال قرار داده‌اند. لکن بهتر بود تا آخر این مقدمه را مطالعه کنند که واضح شود نسوان حق مداخله در انتخابات ندارند. زیرا در همان مقدمه است: «اینک که مجلس شورای ملی بر طبق نیات مقدسه ما افتتاح شده است»؛ پس اگر شرکت نسوان منظور بوده چطور ممکن است مجلس را بدون شرکت زنها «بر طبق نیات مقدسه» افتتاح نمایند؟ این عبارت صریح است به اینکه دوره اول مجلس طبق نیات شاه بوده، و زنها در آن شرکت نداشته‌اند. پس معلوم می‌شود که برای زنان حق نبوده است.
3- از بیان سابق معلوم می‌شود مراد از «قاطبه اهالی مملکت»، که در اصل دوم است، آن نیست که هیأت وزیران فهمیده‌اند بلکه مراد آن است که وکیل تهران وکیل همه ملت است، و وکیل قم نیز وکیل همه ملت است، نه وکیل حوزه انتخابیه خود. چنانچه در اصل‌
جلد 1 - صفحه 147
سی‌ام متمم قانون اساسی به آن تصریح شده است. و دلیل بر این مدعا آنکه بیشتر از ده طبقه حق رأی ندارند، با آنکه جزء قاطبه اهالی مملکت هستند. پس باید تصدیق کنند که یا محروم کردن این طبقاتْ مخالف قانون اساسی است، و یا شرکت نسوان مخالف است.
4- فرضاً که در تفسیر این اصل خلافی باشد، به موجب اصل بیست و هفتم از متمم قانون اساسی، شرح و تفسیر قوانین از مختصات مجلس شورای ملی است و آقایان وزرا حق تفسیر ندارند.
5- به نظر هیأت دولت که طایفه نسوان و سایر محرومین به موجب قانون اساسی حق شرکت در انتخابات دارند، از صدر مشروطیت تاکنون تمام دوره‌های مجلس شورا برخلاف قانون اساسی تشکیل شده و قانونیت نداشته است، زیرا که طایفه نسوان و بیش از ده طبقه دیگر در قانون انتخابات از دخالت محروم شده‌اند؛ و این مخالف با قانون اساسی بوده است! در این صورت مفاسد بسیاری لازم می‌آید که ذیلاً تشریح می‌شود:
الف- کلیه قوانین جاریه در مملکت، از اول مشروطه تاکنون، لغو و بی‌اثر بوده و باید باطل و غیرقانونی اعلام شود.
ب- مجالس مؤسسان که تشکیل شده، به نظر دولت آقای عَلم، خلاف قانون اساسی و لغو و بی‌اثر بوده؛ و این دعوی بر حسب قانون جرم است، و گوینده آن باید تعقیب شود.
ج- دولت آقای عَلم و جمیع دولتهایی که از صدر مشروطیت تاکنون تشکیل شده است غیرقانونی است. و دولت غیرقانونی حق صدور تصویبنامه و غیره را ندارد بلکه دخالت کردن آن در امر مملکت و خزینه کشور، جرم و موجب تعقیب است.
د- کلیه قراردادها با دوَل خارجه، از قبیل قرارداد نفت و غیر آن، به نظر دولت آقای عَلم، لغو و باطل و بی‌اثر است و باید به ملت اعلام شود.
6- حذف بند اول ماده دهم و بند دوم ماده سیزدهم قانون انتخابات مجلس شورای ملی، مصوب شوال 1329 هجری قمری، و حذف قید کلمه «ذکور» از ماده ششم و نهم قانون انتخابات مجلس سنا، مصوب 14 اردیبهشت 1339، که به استناد مقدمه قانون اساسی و اصل دوم است، غیرقانونی است و برای دولت چنین حقی نیست؛ زیرا مستندْ چنانچه‌
جلد 1 - صفحه 148
گفته شد باطل است. به علاوه از برای دولت نیز حق ابطال قانون مصوب در مجلس شورای ملی نیست. و به نص اصل بیست و هشتم متمم قانون اساسی، قوه مجریه از قوه مقننه همیشه ممتاز و منفصل خواهد بود.
آنچه مذکور شد جنبه‌های قانونی تصویبنامه غیرقانونی است. این تصویبنامه با اصل دوم و اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی نیز مخالف است.
روحانیت، با هر فشار و مضیقه و اهانتی که دولت بر آن وارد کرده و درصدد وارد کردن است، تکلیف دینی و وجدانی خود را در این تشخیص داده که مصالح و مفاسد را به دولتها و به جامعه مسلمین گوشزد کند؛ و از نصیحت مشفقانه به زمامداران و اولیای امور خودداری نکند؛ و آنچه را برای این ملت بدبخت ضعیف گرسنه بناست پیشامد کند، و آثار و نشانه آن یکی بعد از دیگری نمایان می‌شود، به جامعه بشر برساند. با این اختناق جانفرسای مطبوعات و سختگیری دستگاه انتظامی، که حتی برای طبع یک ورقه مشتمل بر نصیحت و راهنمایی یا پخش آن اشخاصی به حبس کشیده و مورد اهانت و شکنجه واقع می‌شوند، روحانیت ملاحظه می‌کند که دولت مذهب رسمی کشور را ملعبه خود قرار داده، و در کنفرانسها اجازه می‌دهد که گفته شود قدمهایی برای تساوی حقوق زن و مرد برداشته شده. در صورتی که هرکس به تساوی حقوق زن در ارث و طلاق و مثل اینها، که جزء احکام ضروری اسلام است، معتقد باشد و لغو نماید، اسلام تکلیفش را تعیین کرده است.
روحانیت می‌بیند که پایه‌های اقتصادی این مملکت در شرف فروریختن است؛ و بازار این کشور در حکم سقوط است. چنانکه از پرونده‌های مربوط به سفته‌های بی‌محل، که هر روز بر قطرش افزوده می‌شود، این مطلب واضح می‌شود. و همین طور امر زراعت این کشور در معرض سقوط است. به دلیل اینکه در این مملکت، که باید هر استانش زراعت مورد احتیاج تمام مملکت را بدهد، هر چند وقت به عنوان احتمال خشکسالی یا به عنوان دیگری تصویبنامه وارد کردن گندم صادر می‌کنند. بلکه چنانچه گفته می‌شود، اخیراً به صورت آرد می‌آورند که آسیاهای ایران نیز از کار بیفتد. با این‌
جلد 1 - صفحه 149
وضع رقتبار به جای آنکه دولت درصدد چاره برآید، سر خود و مردم را گرم می‌کند به امثال دخالت زنان در انتخابات، یا اعطای حق زنها، یا وارد نمودن نیمی از جمعیت ایران را در جامعه. و نظایر این تعبیرات فریبنده، که جز بدبختی و فساد و فحشا چیز دیگری همراه ندارد. آقایان نمی‌دانند که اسلام مراعات بانوان را در تمام جهت بیش از هرکس نموده؛ و احترام به حیثیت اجتماعی و اخلاقی آنها موجب شده است که از این نحو اختلاطِ مخالف با عفت و تقوای زن جلوگیری کند؛ نه آنکه خدای نخواسته آنان را مانند محجورین (1) و محکومین قرار داده. مگر فقط علامت عدم محجوریت آن است که در این مجلسها وارد شوند؟! اگر چنین است، باید اولْ نظام برّی و بحری، و صاحب منصبان و اجزای امنیه و نظمیه (2)، و شاهزادگان بلافصل، و اشخاصی که کمتر از بیست سال دارند، از محجورین و محکومین باشند!
روحانیون تمام این پیشامدها را که اکنون می‌بینید و بعد خواهید دید پیش بینی کرده بودند، و با صراحت در اعلامیه‌های دو- سه ماه قبل ذکر نموده‌اند؛ و حالا نیز خطرهای بالاتر و بیشتری را اعلام می‌کنند، و از عواقب امر این جهشهای خلاف شرع و قانون اساسی بر این مملکت و استقلال و اقتصاد و تمام حیثیات آن می‌ترسند؛ و وظیفه خطیر خود را در این شرایط، که همه ملت می‌دانند و می‌بینند، ادا می‌کنند و با صراحت می‌گویند تصویبنامه اخیر دولت راجع به شرکت نسوان در انتخابات از نظر شرع بی‌اعتبار و از نظر قانون اساسی لغو است. و با اختناق مطبوعات و فشارهای قوای انتظامی و جلوگیری از طبع و نشر امثال این نصایح و حقایق، اقدام به نشر آن به مقدار مقدور می‌کنند تا دولتها نگویند ما تصویبنامه صادر کردیم و علما مخالفت نکردند. و به خواست خداوند متعال در موقع خود اقدام برای جلوگیری می‌کنند.
ملت ایران نیز با این نحو تصویبنامه‌ها مخالف است؛ به دلیل آنکه در دو- سه ماه قبل‌
(1)- محجور، کسی که به واسطه سفاهت و کم خردی از تصرف در مال خود (و امور مشابه) منع شده باشد.
(2)- ژاندارمری و شهربانی.
جلد 1 - صفحه 150
که فشار و ارعاب قدری کمتر بود، تبعیت خودشان را از علمای اسلام به وسیله تلگرافات و مکاتیب و طومارها از اطراف و اکناف ایران اعلام نموده، و لغو تصویب نامه غیرقانونی دولت را راجع به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی خواستار شدند. و دولت نیز قبول درخواست ملت را کرده و احاله به مجلس نمود. اینک که به وسیله حبس و زجر و اهانت به طبقات مختلفه ملت - از روحانیین و متدینین - تسلط خود را بر ملت احراز نموده، بدون اعتنا به قوانین اسلام و قانون اساسی و قانون انتخابات، دست به کارهایی زده که عاقبت آن برای اسلام و مسلمین خطرناک و وحشت آور است. خداوند ان شاء الله دولتهای ما را از خواب غفلت بیدار کند، و بر ملت مسلمان و مملکت اسلام ترحم فرماید.
أَللَّهُمَّ إِنَّا نَشکُو إِلَیکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا - صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ و آلهِ - و غَیبَةَ وَلیِّنَا و کَثرَةَ عَدُوِّنَا و قِلَّةَ عَدَدِنَا و شِدَّةَ الفِتَنِ بِنَا و تَظَاهُرَالزَّمَانِ عَلَینَا. فَصَلِّ عَلی‌ مُحَمَّدٍ و آلِهِ، و أَعِنَّا عَلی‌ ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنکَ تُعَجِّلُهُ و بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ و نَصرٍ تُعِزُّهُ و سُلطانِ حقٍّ تُظهِرُهُ‌. (1) فإنَّا للَّهِ و إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ.
مرتضی الحسینی اللنگرودی، احمد حسینی الزنجانی، محمدحسین طباطبائی، محمد الموسوی الیزدی، محمدرضا الموسوی الگلپایگانی، سید کاظم شریعتمداری، روح الله الموسوی الخمینی، هاشم الآملی، مرتضی الحائری.
(1)- «خدایا به تو شکایت می‌بریم از فقدان پیامبرمان - درود بر او و آل او باد - و غیبت ولیّ‌مان، و از زیادی دشمن و کمی تعدادمان، و از شدت فتنه‌های وارد به ما و بازیهای روزگار بر ما. پس بر محمد و آل او درود فرست و ما را بر این (مصیبتها) به پیروزی عاجل و برطرف کردن ناراحتیها و یاری عزت بخش و سلطه بارز حقانیت یاری فرما» (از فقرات دعای افتتاح).






کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 1 » صفحات 153

پیام به ملت ایران (اعتراض به زیر پا گذاشتن احکام اسلام)
جلد 1 - صفحه 153
پیام
زمان: 22 اسفند 1341 / 16 شوال 1382
مکان: قم
موضوع: اعتراض به زیر پاگذاشتن احکام ضروری اسلام و قرآن
مخاطب: ملت مسلمان ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا للَّهِ و إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرد، و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد. نوامیس مسلمین در شُرُفِ هتک است. و دستگاه جابره با تصویبنامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی می‌خواهد زنهای عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند.
دستگاه جابره در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنی احکام ضروریه اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگذارد، یعنی دخترهای هجده ساله را به نظام اجباری ببرد و به سربازخانه‌ها بکشد، یعنی با زور سرنیزه دخترهای جوان عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد.
هدف اجانب قرآن و روحانیت است. دستهای ناپاک اجانب با دست این قبیل دولتها قصد دارد قرآن را از میان بردارد، و روحانیت را پایمال کند. ما باید به نفع یهود، امریکا، و فلسطین هتک شویم، به زندان برویم، معدوم گردیم، فدای اغراض شُوم اجانب شویم.
آنها اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود مضر و مانع می‌دانند. این سد باید به دست دولتهای مستبد شکسته شود. موجودیت دستگاهْ رهین شکستن این سد است. قرآن و روحانیت باید سرکوب شود. من این عید را برای جامعه مسلمین عزا اعلام می‌کنم، تا مسلمین را از خطرهایی که برای قرآن و مملکت قرآن در پیش است آگاه کنم.
من به دستگاه جابره اعلام خطر می‌کنم. من به خدای تعالی، از انقلاب سیاه و انقلاب‌
جلد 1 - صفحه 154
از پایین نگران هستم. دستگاهها با سوء تدبیر و با سوء نیت گویی مقدمات آن را فراهم می‌کنند. من چاره در این می‌بینم که این دولت مستبد به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسی کنار برود؛ و دولتی که پایبند به احکام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید.
بارالها! من تکلیف فعلی خود را ادا کردم؛ الّلهُمَّ قَد بَلَّغتُ (1). و اگر زنده ماندم تکلیف بعدی خود را به خواست خداوند ادا خواهم کرد. خداوندا! قرآن کریم و ناموس مسلمین را از شرّ اجانب نجات بده.
روح الله الموسوی الخمینی
(1)- خداوندا! ابلاغ کردم.






کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 1 » صفحات 335

اعلامیه مشترک آیات عظام به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد
جلد 1 - صفحه 335
اعلامیه مشترک
زمان: 15 خرداد 1343 / 24 محرّم 1384
مکان: قم
موضوع: اعلامیه مشترک آیات عظام به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد
مخاطب: علما و روحانیون و دیگر قشرهای ملت مسلمان ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
انَّا للَّهِ و انَّا الَیهِ رَاجِعُونَ.
و سَیَعلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ (1).
یک سال از فاجعه خونین 12 محرّم 83 (15 خرداد 1342) گذشت. یک سال از مرگ فجیع عزیزان ملت سپری شد. یک سال از بی‌خانمان شدن و بی‌سرپرست شدن یتیمان بی‌پدر و زنهای بی‌شوهر و مادران داغدیده گذشت. واقعه 15 خرداد ننگ بزرگی برای هیأت حاکمه به بار آورد. این واقعه فراموش شدنی نیست. تاریخ آن را ضبط کرد. آیا ملت مسلمان چه جرمی مرتکب شده بود؟ زنها و اطفال صغیر چه گناهی کرده بودند؟ چرا آنها را به مسلسل بستند؟ علمای اسلام و خطبای مذهبی چه جرمی داشتند؟ گناه آنها دفاع از حق بود؛ دفاع از قرآن کریم بود. به جرم نصایح مشفقانه و صلاح اندیشی اهانت شدند، به حبس کشیده شدند، محصور گردیدند، مبتلا به مصایب شدند.
علمای اسلام وظیفه دارند از احکام مسلّمه اسلام دفاع کنند، از استقلال ممالک اسلامی پشتیبانی نمایند، از ستمکاریها و ظلمها اظهار تنفر کنند، از پیمان با دشمنان اسلام و استقلال و ممالک اسلام اظهار انزجار کنند، از اسرائیل و عمال اسرائیل - دشمنان قرآن مجید و اسلام و کشور - برائت جویند، از اعدامهای بی‌جهت و تبعیدهای دسته جمعی و محاکمات غیرقانونی و محکومیتهای بدون مجوز بیزاری جویند؛ و صلاح حال ملت و
(1)- سوره شعراء، آیه 228.
جلد 1 - صفحه 336
مملکت را در هر حال بیان کنند. اینها جرم است؟ اینها ارتجاع سیاه است؟ در این مملکت تمام فرق ضاله آشکارا تبلیغ ضد اسلامی می‌کنند، محافل آزاد دارند، مجالس علنی دارند. مسیحیین، فرستنده در کلیسای انجیلی در تهران دارند، مؤسسه در کرمانشاه دارند؛ مدارس رسمی دارند، برخوردار از پشتیبانی دولتها هستند، نشر کتب ضد دینی آزاد است؛ فقط مسلمانها و مبلغین مذهبی و علمای اسلام آزاد نیستند. تبلیغات دینی و بیان قانون شکنیها «ارتجاع سیاه» شناخته شده و ممنوع گردیده. محافل دینی و مجامع مذهبی محتاج به اجازه شهربانیها و سازمانهاست. دستجات عزاداری بر حضرت سیدالشهداء - علیه الصلوة والسلام باید محدود و ممنوع باشد.
ما نمی‌دانیم اینها چه بستگی با اسرائیل و عمال اسرائیل دارند! آیا برای مملکت کهنسالی مثل ایران ننگ نیست که دولت اسرائیل بگوید ما حمایت از ایران می‌کنیم! ایران بزرگ تحت الحمایه اسرائیل است؟ آیا خلاف مصالح کشور نیست که مطالب خودساخته بی‌سروپایی را در افواه (1) ملت بیندازند، و روزنامه‌ها در اطرافش بحث کنند و ضعف دولت را بر ملا نمایند؟ این سیاست غلط نیست؟ این فضیحت نیست؟ اینها ملت را خواب فرض کردند.
ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم، هم پیمانی با تمام دوَل اسلامی است در سراسر جهان؛ مقابل صهیونیست، مقابل اسرائیل، مقابل دوَل استعمارطلب، مقابل کسانی که ذخایر این ملت فقیر را به رایگان می‌برند و ملت بدبخت در آتش فقر و بیکاری و بینوایی می‌سوزد. در حضور چهره‌های رنگ پریده از گرسنگی و بینوایی دائماً دولتها دم از ترقی و پیشرفتهای اقتصادی می‌زنند.
این حقایق تلخ ما را به تنگ آورده، علمای اسلام را رنج می‌دهد. اگر اینها «ارتجاع‌
(1)- دهانها.
جلد 1 - صفحه 337
سیاه» است بگذار ما مرتجع باشیم! ما از واقعه 12 محرّم (15 خرداد) خجلت می‌کشیم. واقعه شوم 15 خرداد و مدارس علمی، فیضیه و غیر آن، پشت ما و هر مسْلم غیرتمند را می‌شکند؛ تا هیأت حاکمه چه عقیده داشته باشد! ملت اسلام این مصیبت را فراموش نمی‌کند. ما روز 12 محرّم را عزای ملی اعلام می‌کنیم. بگذار ما را مرتجع بخوانند، کهنه پرست بدانند.
ما از عواقب این اعمال جائرانه خائف هستیم و نصیحت هیأت حاکمه را لازم می‌دانیم؛ و کراراً نصیحت کردیم و خیر و صلاح را گوشزد کردیم، و رعایت نشده است. ما مصلحت می‌دانیم که دولت، رویّه را تغییر دهد. سازمانها و شهربانیها را اینقدر بر ملت ستمدیده و بر علمای اسلام و خطبای محترم چیره نکند. از این اعمال خلاف قوانین اگر می‌توانند جلوگیری کنند. علاقه علمای اسلام به ممالک و قوانین اسلامی علاقه الهی ناگسستنی است.
ما از جانب خدای تعالی مأمور حفظ ممالک اسلامی و استقلال آنها هستیم و ترک نصیحت و سکوت [را] در مقابل خطرهایی که پیش بینی می‌شود برای اسلام و استقلال مملکت جرم می‌دانیم؛ گناه بزرگ می‌دانیم؛ استقبال از مرگ سیاه می‌دانیم. پیشوای بزرگ ما، حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - سکوت را در مقابل ستمکاری جایز نمی‌دانست؛ و ما نیز جایز نمی‌دانیم. وظیفه ما ارشاد ملت است، ارشاد دولتهاست، ارشاد جمیع دستگاههاست. ما از این وظیفه به خواست خدای تعالی خودداری نمی‌کنیم.
در این زمان، سکوت در مقابل ستمکاری، اعانت به ستمکاران است. وظایف اسلامی وظیفه ما تنها نیست وظیفه تمام طبقات است، وظیفه مراجع اسلام است، وظیفه علمای اسلام است؛ وظیفه خطبای اسلام است؛ وظیفه تمام ملت است؛ وظیفه تمام ممالک اسلامی و ملل اسلام است. ما امید واثق داریم که ملل اسلامی در آتیه نزدیکی بر استعمار چیره شوند. و ما در موقع خود، به خواست خدای تعالی، از هیچ گونه فداکاری دریغ نمی‌کنیم.
جلد 1 - صفحه 338
از خداوند تعالی صلاح حال ممالک اسلامی و ملل اسلام و دولتهای اسلامی را خواستاریم. «أَللَّهُمَّ اجْعَلْ أَفئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهوی إِلَینَا» (1). والسلام علی من اتبع الهدی.
روح الله الموسوی الخمینی، محمد هادی الحسینی المیلانی، شهاب الدین النجفی المرعشی، حسن الطباطبایی القمی.
(1)- خداوندا! دلهای مردم را به سوی ما قرارده.








کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 1 » صفحات 409

پیام به روحانیون و ملت ایران (مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون)
جلد 1 - صفحه 409
پیام
زمان: 4 آبان 1343 / 20 جمادی الثانی 1384
مکان: قم
موضوع: مخالفت با کاپیتولاسیون و دعوت مردم و علما به قیام
مخاطب: علما و روحانیون و دیگر اقشار ملت مسلمان ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلی المُؤمِنینَ سَبیلا (1).
آیا ملت ایران می‌داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می‌داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می‌داند مجلس، به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشی بودن ملت مسلمان را به امریکا داد؟ قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما؟ قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزافهای چندین ساله سران قوم؟ ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست‌تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حیثیت دادگاه‌های ایران را پایمال کرد؟ به ننگین ترین تصویبنامه دولت سابق، با پیشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهای سرّی، رأی مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت امریکایی‌ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیرنظامی امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند؛ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاه‌های ایران حق رسیدگی ندارند. چرا؟ برای آنکه امریکا مملکت دلار است، و دولت ایران محتاج به دلار!
به حسب این رأی ننگین، اگر یک مستشار امریکایی یا یک خادم مستشار امریکایی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از صاحب منصبان عالیرتبه ایران، هر جسارتی بکند، هر خیانتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد؛
(1)- سوره نساء، آیه 141.
جلد 1 - صفحه 410
محاکم ایران حق رسیدگی ندارد. ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود، پلیس باید دخالت کند؛ دادگاه باید رسیدگی نماید!
امروز که دولتهای مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت، خود را از تحت فشار استعمار خارج می‌کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می‌کنند، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن 2500 ساله، با لاف همردیف بودن با ممالک مترقیه، به ننگین ترین و موهنترین تصویبنامه غلط دولتهای بی‌حیثیت رأی می‌دهد، و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالَم معرفی می‌کند؛ و با سرافرازی هر چه تمامتر دولت از تصویبنامه غلط دفاع می‌کند و مجلس رأی می‌دهد. از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه، آلمان غربی، پیشنهاد کرده‌اند، و هیچ کدام زیر بار این اسارت نرفته‌اند. تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می‌کند و آن را به باد فنا می‌دهد.
علما و روحانیون که می‌گویند باید قدرت سرنیزه در مقدرات کشور دخالت نکند، باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند، باید دولتها ملی باشند، باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمانها نظارت در آنها نکنند و آزادی را از ملت مسلمان سلب ننمایند، برای آن است که این ننگها را بر ملت تحمیل نکنند و ما را مواجه با این مصیبتها ننمایند. چرا وکلای پارلمان، با آنکه به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتی صد در صد مخالف هستند، نفس نمی‌کشند؛ و جز دو- سه نفر آنها، که معلوم است با اضطراب صحبت کرده‌اند، خاموش نشسته‌اند؟ برای آنکه اتکا به ملت ندارند، دست نشانده هستند، و قدرت مخالفت ندارند، آنها را با یک اشاره بیرون می‌ریزند؛ به زندان می‌اندازند.
آیا ملت ایران می‌داند که افسران ارتش به جای سوگند به قرآن مجید، «سوگند به کتاب آسمانی که به آن اعتقاد دارم» یاد کرده‌اند؟ این همان خطری است که کراراً تذکر داده‌ام: خطر برای قرآن مجید؛ برای اسلام عزیز؛ خطر برای مملکت اسلام؛ خطر برای استقلال کشور.
جلد 1 - صفحه 411
من نمی‌دانم دستگاه جبار از قرآن کریم چه بدی دیده است، از پناه به اسلام و قرآن چه ضرری برده است که اینقدر پافشاری برای محو اسم آن می‌کند. اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی‌دهد که از شما سند بردگی بگیرد؛ اجازه نمی‌دهد که مفاخر ملی و اسلامی شما پایمال شود. جدابودن ملت از هیأت حاکمه، برخوردار نبودن آنها از پشتیبانی ملت، این مصیبتها را پیش می‌آورد.
اکنون من اعلام می‌کنم که این رأی ننگین مجلسین مخالف اسلام و قرآن است، و قانونیت ندارد؛ مخالف رأی ملت مسلمان است. وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند؛ وکلای سرنیزه هستند! رأی آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد. و اگر اجنبیها بخواهند از این رأی کثیف سوء استفاده کنند، تکلیف ملت تعیین خواهد شد.
دنیا بداند که هر گرفتاری‌ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از امریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از امریکا خصوصاً متنفر است. بدبختی دوَل اسلامی از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند که مخازن پر قیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می‌برند. انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می‌برد. اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا در آوردند. دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال امریکا و عمال آن. امریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می‌کند. امریکاست که به اسرائیل قدرت می‌دهد که اعراب مسْلم را آواره کند. امریکاست که وکلا را، یا بیواسطه یا باواسطه، بر ملت ایران تحمیل می‌کند. امریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می‌داند، و می‌خواهد آنها را از جلو خود بردارد. امریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می‌داند، و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد. امریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می‌آورد که چنین تصویبنامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می‌کند، تصویب و اجرا کنند. امریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می‌نماید.
جلد 1 - صفحه 412
چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود. از بالاترها، به هر وسیله هست، بخواهند این سند استعمار را پاره کنند؛ این دولت را ساقط کنند؛ وکلایی که به این امر مفتضح رأی دادند از مجلس بیرون کنند. بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند. بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند. بر فضلا و مدرسین حوزه‌های علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند. بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند. بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند. بر خطبا و وعاظ است که با بیان محکم، بی هراس، بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کنند. بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند. بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند؛ با آرامش و با شعارهای حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهای دنیا برسانند. بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته، ساکت ننشینند. بر پیشوایان دوَل اسلامی است که فریاد ما را به دنیا برسانند، و از مراکز پخش آزاد، ناله جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند. بر علما و خطبای ملل اسلامی است که با سیل اعتراض این ننگ را از جبهه ملت معظم ایران، برادران اسلامی خود، بزدایند. و بر جمیع طبقات ملت است که از مناقشات جزئی موسمی خود صرف نظر کرده، و در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند. بر رجال شریف سیاسی است که ما را از مطالب زیر پرده که در مجلس گفته شده آگاه نمایند. بر احزاب سیاسی است در این امر مشترک با یکدیگر توافق کنند.
هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند، یکی است. و آن پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است. اختلافی بین علمای اعلام و نگهبانان اسلام در این هدف مقدس نیست. اگر فرضاً اختلاف اجتهاد و نظری در امری جزئی و ناچیز باشد، مثل سایر اختلافات در امور فرعی، مانع از وحدت نظر در امور اصولی نیست. اگر سازمانهای دولتی گمان کرده‌اند با سمپاشیها می‌توانند ما را از هدف‌
جلد 1 - صفحه 413
مقدس خود منحرف کنند و به دست جُهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا کرده‌اند. اینجانب، که یک نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطیر و برای مصالح بزرگ اسلامی حاضرم برای کوچکترین افراد تواضع و کوچکی کنم، تا چه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام - کثّرالله امثالهم. لازم است جوانهای متعصب و طلاب تازه کار از زبان و قلم خود جلوگیری کنند؛ و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموری که موجب تشتت و تفرقه است خودداری نمایند. علمای اعلام برای خاتمه دادن به هرج و مرج و بی‌نظمیها در فکر اصلاح عمومی هستند، اگر دولتها مجال فکر به ما بدهند؛ اگر گرفتاریهایی که از ناحیه هیأت حاکمه پیش می‌آید و ناراحتیهای روحی مجال تصفیه و اصلاح داخلی به ما بدهد. این نحو گرفتاریهاست که ما را از مسیر خود، که مسیر تصفیه حوزه‌ها و اصلاح همه جانبه است، باز می‌دارد. با احساس خطر برای اسلام و قرآن کریم، برای ملت و ملیت مجال تفکر در امور دیگر باقی نمانده. اهمیت این موضوعات به قدری است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است.
آیا ملت مسلمان می‌داند که در حال حاضر عده‌ای از علما و مبلغین و طلاب و بسیاری از مسلمین بیگناه در زندانها به سر می‌برند، و برخلاف قوانین آنها را بدون رسیدگی مدتهای مدیدی زندانی کرده‌اند؟ و مرجعی نیست که به این وضع هرج و مرج ارتجاعی قرون وسطایی خاتمه دهد. اینها دنبال قتل عام 15 خرداد، 12 محرم، است که جراحت آن از قلب ملت پاک نخواهد شد. هیأت حاکمه به جای اینکه برای اقتصاد ایران، برای جلوگیری از ورشکستگیهای بازرگانان محترم، برای نان و آب فقرا و مستمندان، برای زمستان سیاه بی‌خانمانها، برای پیداکردن کار برای جوانان فارغ التحصیل و سایر طبقات بیچاره، فکری بکند، به کارهای مخرب، مثل آنچه گفته شد و نظایر آن، دست می‌زند؛ از قبیل استخدام زن برای دبیرستانهای پسرانه و مرد برای دبیرستانهای دخترانه، که فساد آن بر همه روشن [است‌] و اصرار به آنکه زنها در دستگاه‌های دولتی وارد شوند، که فساد و بیهوده بودنش بر همه واضح است. امروز اقتصاد ایران به دست‌
جلد 1 - صفحه 414
امریکا و اسرائیل است؛ و بازار ایران از دست ایرانی و مسْلم خارج شده است، و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است؛ و اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای امریکا و اسرائیل درست کرده است؛ و کسی نیست که به داد ملت فقیر برسد.
من از فکر زمستان امسال رنج می‌برم. من شدت گرسنگی و خدای نخواسته هلاکت بسیاری از فقرا و مستمندان را پیش بینی می‌کنم. لازم است خود ملت به فکر فقرا باشند. لازم است از حالا برای زمستان آنها تهیه‌ای شود که فجایع سال سابق تکرار نشود. لازم است علمای اعلام بلاد، مردم را دعوت به این امر ضروری بفرمایند.
از خدای متعال عظمت اسلام و مسلمین و رهایی دوَل اسلامی را از شرّ اجانب - خذلهم الله تعالی (1) خواستار است. والسلام علی من اتبع الهدی.
روح الله الموسوی الخمینی
(1)- خداوند، آنان را درمانده کند.




کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 1 » صفحات 415

سخنرانی در جمع مردم (مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون و اعلام عزای عمومی)
جلد 1 - صفحه 415
سخنرانی
زمان: 4 آبان 1343 / 20 جمادی الثانی 1384 (1)
مکان: قم
موضوع: قیام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون و اعلام عزای عمومی
حضار: روحانیون، طلاب، بازاریان، دانشگاهیان، اهالی قم و سایر شهرستانها
بسم الله الرحمن الرحیم
انا للَّه و انا الیه راجعون
عید ایران را عزا کردند
من تأثرات قلبی خودم را نمی‌توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده‌ام خوابم کم شده است [گریه حضار]. ناراحت هستم [گریه حضار]. قلبم در فشار است [گریه حضار]. با تأثرات قلبی روزشماری می‌کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید [گریه شدید حضار]. ایران دیگر عید ندارد [گریه حضار]. عید ایران را عزا کرده‌اند [گریه حضار]؛ عزا کردند و چراغانی کردند [گریه حضار]؛ عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند [گریه حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند؛ پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را منع می‌کردم؛ می‌گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند [گریه حضار]؛ بالای سر خانه‌ها بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
تشریح قانون «کاپیتولاسیون»
قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛ و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین [تا] مستشاران نظامی، تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‌هایشان، با کارمندهای فنی‌شان، با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان، با هرکس‌
(1)- همزمان با سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها.
جلد 1 - صفحه 416
که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه‌های ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا! آنجا در امریکا اربابها تکلیف را معین کنند!
دولت سابق (1) این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر (2) این تصویبنامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند، و باز نفسشان درنیامد.
در این چند روز، این تصویبنامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبتهایی کردند، مخالفتهایی شد، بعضی از وکلای آنجا هم مخالفتهایی کردند، صحبتهایی کردند لکن مطلب را گذراندند؛ با کمال وقاحت گذراندند! دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد! ملت ایران را از سگهای امریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد باز خواست می‌کنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد! چرا؟ برای اینکه می‌خواستند وام بگیرند از امریکا! امریکا گفت این کار باید بشود - لابد این جور است - بعد از سه - چهار روز، یک وام دویست میلیون، دویست میلیون دلاری، تقاضا کردند. دولت تصویب کرد دویست میلیون دلار در عرض پنج سال به دولت ایران بدهند و در عرض ده سال سیصد میلیون بگیرند! می‌فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری هشت تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام، و در عرض ده سال سیصد میلیون - آنطور که حساب کردند- سیصد میلیون دلار از ایران بگیرد؛ یعنی صد میلیون دلار، یعنی هشتصد میلیون تومان از
(1)- دولت اسدالله عَلم.
(2)- دولت حسنعلی منصور.
جلد 1 - صفحه 417
ایران در ازای این وام نفع بگیرند! مع ذلک، ایران خودش را فروخت برای این دلارها! ایرانْ استقلال ما را فروخت؛ ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام دویست میلیون که سیصد میلیون دلار پس بدهند! ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟
سایر ممالک خیال می‌کنند که ملت ایران است؛ این ملت ایران است که اینقدر خودش را پست کرده است؛ نمی‌دانند این دولت ایران است؛ این مجلس ایران است. این مجلسی است که ارتباط به ملت ندارد؛ این مجلس، مجلس سرنیزه است! این مجلس چه ارتباطی به ملت ایران دارد. ملت ایران به اینها رأی ندادند. علمای طراز اول، مراجع - بسیاری‌شان - تحریم کردند انتخابات را؛ ملت تبعیت کرد از اینها، رأی نداد لکن زور سرنیزه اینها را آورد بر این کرسی نشاند.
توطئه قطع نفوذ روحانیون
در یکی از کتابهای تاریخی که امسال به طبع رسیده است و به بچه‌های ما تعلیم می‌شود این است که، بعد از اینکه یک مسائل دروغی را نوشته است، آخرش نوشته است که معلوم شد که قطع نفوذ روحانیت، قطع نفوذ روحانیون، در رفاه حال این ملت مفید است! رفاه حال ملت به این است که روحانیون را از بین ببرند! همین طور است. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد این ملتْ اسیر انگلیسْ یکوقت باشد؛ اسیر امریکا یکوقت باشد. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که اسرائیل قبضه کند اقتصاد ایران را! نمی‌گذارد که کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته بشود! اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که اینها سر خود یک همچو قرضه بزرگی را به گردن ملت بگذارند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد این هرج و مرجی که در بیت المال هست بشود. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که هر دولتی هر کاری می‌خواهد انجام بدهد ولو صددرصد بر ضد ملت باشد. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که مجلس به این صورت مبتذل‌
جلد 1 - صفحه 418
درآید. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که مجلس با سرنیزه درست بشود تا این فضاحت از آن پیدا بشود. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که دختر و پسر با هم در آغوش هم کشتی بگیرند - چنانچه در شیراز شده است! اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که دخترهای معصوم مردم زیر دست جوانها در مدارس باشند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که زنها را در مدرسه مردها ببرند، مردها را در مدرسه زنها ببرند و فساد راه بیندازند. اگر نفوذ روحانیون باشد توی دهن این دولت می‌زنند! توی دهن این مجلس می‌زنند، و وکلا را از مجلس بیرون می‌کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد تحمیل نمی‌تواند بشود، یک عده از وکلا بر سرنوشت یک مملکتی حکومت کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارند یک دست نشانده امریکایی این غلطها را بکند؛ بیرونش می‌کنند از ایران. نفوذ روحانی مضر به حال ملت است؟! نخیر، مضر به حال شماست! مضر به حال شما خائنهاست، نه مضر به حال ملت. شما دیدید با نفوذ روحانی نمی‌توانید هر کاری را انجام بدهید، هر غلطی را بکنید، می‌خواهید نفوذ روحانی را از بین ببرید. شما گمان کردید که با صحنه سازیها می‌توانید که بین روحانیون اختلاف بیندازید؟ نمی‌شود؛ این خواب باید در مرگ برای شما حاصل بشود! نمی‌توانید همچو کاری را انجام بدهید. روحانیون با هم هستند. من باز تمام روحانیین را تعظیم می‌کنم؛ دست تمام روحانیین را می‌بوسم. آن روز اگر دست مراجع را بوسیدم، امروز دست طلاب را هم می‌بوسم [گریه حضار]. من امروز دست بقال را هم می‌بوسم [گریه شدید حضار].
اعلام خطر!
آقا، من اعلام خطر می‌کنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای بازرگانان ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای علمای ایران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر می‌کنم! ای فضلا، ای طلاب، ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می‌کنم!
جلد 1 - صفحه 419
خطردار است. معلوم می‌شود زیر پرده‌ها چیزهایی است و ما نمی‌دانیم. در مجلس گفتند نگذارید پرده‌ها بالا برود! معلوم می‌شود برای ما خوابها دیده‌اند! از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی‌دانم، از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه می‌خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی دارند اینها؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت می‌آورد؟ این ملت فقیر [پس از] ده سال هشتصد میلیون تومان نفع پول به امریکا بدهد؟! در عین حال ما را بفروشید برای یک همچو کاری؟!
مملکت در اشغال امریکا
نظامیهای امریکا و مستشارهای نظامی امریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا! اگر این مملکت اشغال امریکاست، پس چرا اینقدر عربده می‌کشید؟! پس چرا اینقدر دم از «ترقی» می‌زنید؟! اگر این مستشارها نوکر شما هستند، پس چرا از اربابها بالاترشان می‌کنید؟! پس چرا از شاه بالاترشان می‌کنید؟! اگر نوکرند، مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید. اگر کارمند شما هستند، مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می‌کنند، شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال امریکایی است پس بگویید! پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملکت! چه می‌خواهند با ما بکنند؟ این دولت چه می‌گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس غیر قانونی، این مجلس محرَّم (1) این مجلسی که به فتوا و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است، این مجلسی که یک وکیلش از ملت نیست، این مجلسی که - به ادعا - هی می‌گویند ما! ما! هی ما از «انقلاب سفید» آمدیم! آقا کو این «انقلاب سفید»؟! پدر مردم را درآوردند! آقا من مطلعم؛ خدا می‌داند که من رنج می‌برم؛ من مطلعم از این دهات؛ من مطلعم از این شهرستانهای دورافتاده؛ از این قم بدبخت [گریه حضار]. من مطلعم از گرسنگی خوردن مردم؛ از وضع زراعت مردم.
سکوت، گناهی کبیره
آقا فکری بکنید برای این مملکت؛ فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی‌
(1)- تحریم شده.
جلد 1 - صفحه 420
قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید! البته دلارْ نوکری هم هست! دلارها را شما می‌خواهید استفاده کنید، نوکریش را ما بکنیم! اگر ما زیر اتومبیل رفتیم، کسی حق ندارد به امریکایی‌ها بگوید بالای چشمت ابرو! لکن شماها استفاده‌اش را بکنید؛ مطلب اینطور است. نباید گفت اینها را؟ آن آقایانی که می‌گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟! قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ والله، گناهکار است کسی که داد نزند؛ والله، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند [گریه شدید حضار].
به داد اسلام برسید!
ای سران اسلام، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام [گریه شدید حضار]. ای ملل اسلام، ای سران ملل اسلام، ای رؤسای جمهور ملل اسلامی، ای سلاطین ملل اسلامی، ای شاه ایران، به داد خودت برس. به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه امریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند - بداند این معنا را - که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچو ظلمی به دولت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است؛ ملت ایران با او خصم است. دولت امریکا بداند این مطلب را. ضایعش کردند در ایران؛ خراب کردند او را در ایران.
مصونیت مستشارهای امریکایی
برای مستشارها مصونیت می‌گیرید؟! بیچاره وکلا داد زدند آقا از این دوستهای ما بخواهید به ما اینقدر تحمیل نکنند، ما را نفروشید، ما را به صورت مستعمره درنیاورید، کی گوش داد به اینها؟ از «پیمان وین» یک ماده را اصلش ذکر نکرده‌اند! ماده 32 ذکر
جلد 1 - صفحه 421
نشده است. من نمی‌دانم آن ماده چه است؛ من که نمی‌دانم، رئیس مجلس هم نمی‌داند، وکلا هم نمی‌دانند. نمی‌دانند که؛ قبول کردند طرح را! طرح را قبول کردند، طرح را امضا کردند، تصویب کردند اما عده‌ای اقرار کردند که ما اصلاً نمی‌دانیم چیست! آنها هم لابد امضا نکردند، آن عده دیگر بدتر از اینها بودند. یک عده جُهّالند اینها!
رجال سیاسی ما، صاحب منصبهای بزرگ ما، رجال سیاسی ما، یکی بعد از دیگری را کنار می‌گذارد! الآن در مملکت ما به دست رجال سیاسی که وطنخواه باشند چیزی نیست. در دست آنها چیزی نیست. ارتش هم بداند، یکی‌تان را بعد از دیگری کنار می‌گذارند. دیگر برای شما آبرو گذاشتند؟ برای نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز امریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم است؟! یک آشپز امریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران؟! دیگر برای شما آبرو باقی ماند؟ اگر من بودم استعفا می‌کردم؛ اگر من نظامی بودم استعفا می‌کردم؛ من این ننگ را قبول نمی‌کردم. اگر من وکیل مجلس بودم استعفا می‌کردم.
باید نفوذ ایرانی‌ها قطع بشود! باید مصونیت برای آشپزهای امریکایی، برای مکانیکهای امریکایی، برای اداری امریکایی، اداری و فنی‌اش، مأمورین، کارمندان اداری، کارمندان فنی، برای خانواده‌هایشان مصونیت باشد، لکن آقای قاضی (1) در حبس باشد! آقای اسلامی (2) را با دستبند ببرند این طرف و آن طرف! این خدمتگزارهای اسلام، علمای اسلام در حبس باید باشند، وعاظ اسلام در حبس باید باشند، طرفداران اسلام باید در بندرعباس حبس باشند، برای اینکه اینها طرفدار روحانیت هستند؛ خودشان یا روحانی‌اند یا طرفدار روحانی. تاریخ ایران دست مردم دادند اینها! سند [به‌] دست دادند که معلوم شد رفاه حال این ملت به این است که قطع نفوذ روحانیین بشود! یعنی چه؟ رفاه حال ملت به این است که قطع ید رسول الله از این ملت بشود؟! روحانیون خودشان چیزی نیستند که، روحانیون هر چه دارند از رسول الله‌
(1)- آقای محمدعلی قاضی طباطبایی (روحانی بنام آذربایجانی).
(2)- آقای عباسعلی اسلامی (واعظ معروف تهران).
جلد 1 - صفحه 422
است؛ باید قطع ید رسول الله از این ملت بشود! اینها این را می‌خواهند. این را می‌خواهند تا اسرائیل، به دل راحت، هر کاری اینجا بکند. تا امریکا، به دل راحت، هر کاری می‌خواهد بکند.
تمام گرفتاری ما از امریکاست
آقا تمام گرفتاری ما از این امریکاست! تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از امریکاست. این وکلا هم از امریکا هستند! این وزرا هم از امریکا هستند! همه تعیین آنهاست. اگر نیستند چرا نمی‌ایستند در مقابلش داد بزنند؟
یک روحانی در برابر التیماتوم شوروی
من الآن حافظه‌ام درست نیست، نمی‌توانم بفهمم مطلب را خوب، الآن در حال انقلاب هستم؛ در یک مجلس از مجالس سابق که مرحوم «مدرس»، - مرحوم آسید حسن مدرس - در آن مجلس بود، التیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر فلان قضیه را انجام ندهید (که من حالا هیچی از آن را یادم نیست) ما از فلان جا - که قزوین ظاهراً بوده است - می‌آییم به تهران و تهران را می‌گیریم. دولت ایران هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کنید. یکی از مورخین، مورخین امریکایی، می‌نویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: آقایان، حالا که بناست ما از بین برویم چرا به دست خودمان برویم. رد کرد. مجلس به خاطر مخالفت او جرأت پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی هم نکردند. روحانی این است. یک روحانی توی مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروی را، روسیه سابق را، یک دولت را - پیشنهاد التیماتومش را - یک روحانی ضعیف، یک مشت استخوان رد کرد! آنها می‌بینند نباید روحانی باشد؛ قطع ید روحانی باید بکنند تا به آمال و آرزوی خودشان برسند.
لزوم آگاهی مردم
من چه بگویم؟ اینقدر انباشته است مطالب، اینقدر مفاسد در این مملکت زیاد است‌
جلد 1 - صفحه 423
که من با این حالم، با این سینه‌ام، با این وضعم، نمی‌توانم عرضی بکنم. نمی‌توانم مطالب را به آن مقداری که می‌دانم به عرض شما برسانم. لکن شما موظفید به رفقایتان بگویید. آقایان موظفند ملت را آگاه کنند؛ علما موظفند ملت را آگاه کنند. ملت موظف است که در این امر صدا دربیاورد. با آرامش [به‌] عرض برساند؛ به مجلس اعتراض کند؛ به دولت اعتراض کند که چرا یک همچو کاری کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده شما هستیم؟ شما که وکیل ما نیستید! وکیل هم بودید، اگر خیانت کردید به مملکت، خودبه خود از وکالت بیرون می‌روید. این خیانت به مملکت است.
عزل وکلای مجلس
خدایا، اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا، دولت به مملکت ما خیانت کرد؛ به اسلام خیانت کرد؛ به قرآن خیانت کرد. وکلای مجلسین خیانت کردند، آنهایی که موافقت کردند با این امر. وکلای مجلس سنا خیانت کردند. این پیرمردها؛ وکلای مجلس شورا، آنهایی که رأی دادند، خیانت کردند به این مملکت. اینها وکیل نیستند. دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند! اگر هم بودند من عزلشان کردم. از وکالت معزولند.
غیر قانونی بودن مصوبات مجلس
تمام تصویبنامه‌هایی که تا حالا نوشته‌اند، تمامش غلط است! از اول مشروطه تا حالا به حَسَب نص قانون، به حسب نص قانون، قانون را که قبول دارند، به حسب نص، به حسب نص قانون، به حسب اصل دوم متمم قانون اساسی تا مجتهدین نظارت نکنند در مجلس، قانون هیچی نیست. کدام مجتهد نظارت می‌کند حالا؟ باید قطع کرد دست روحانیین را! اگر پنج تا ملّا تو این مجلس بود، اگر یک ملّا تو این مجلس بود، تو دهن اینها می‌زد! نمی‌گذاشت این کار بشود.
من به آنهایی که مخالفت کردند، این حرف را دارم، به آنها، که چرا خاک به سرت نریختی؟! چرا پا نشدی یقه این مردکه را بگیری؟ همین، من مخالفم! و هی تعارف و اینهمه تملق؟! مخالفت این است؟! باید هیاهو کنید؛ باید بریزید وسط مجلس؛ به هم‌
جلد 1 - صفحه 424
بپرید که نگذرد این مطلب. به صرف اینکه من مخالفم درست می‌شود؟! خوب، می‌بینید که می‌گذرد! باید نگذارید یک همچو مجلسی وجود پیدا کند؛ از مجلس ببریدشان بیرون.
ما این قانونی که گذراندند - به اصطلاح خودشان - قانون نمی‌دانیم. ما این مجلس را مجلس نمی‌دانیم. ما این دولت را دولت نمی‌دانیم. اینها خائنند به مملکت ایران! خائنند!
خداوندا، امور مسلمین را اصلاح کن. [آمین حضار] خداوندا، دیانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنایت فرما. [آمین حضار] خدایا، اشخاصی که خیانت می‌کنند به این آب و ملک، خیانت می‌کنند به اسلام، خیانت می‌کنند به قرآن، آنها را نابود کن. [آمین حضار]








کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 12 » صفحات 193
جلد 12 - صفحه 193
پیام
زمان: 28 اسفند 1358 / 1 جمادی الاول 1400
مکان: تهران، شمیران، دربند
موضوع: عفو عمومی
مناسبت: آغاز سال نو
مخاطب: رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
گرچه ملت شریف ایران خاطره‌های تلخی دارند از دستگاه سازمان امنیت و گروهی از قوای انتظامی و افرادی از روحانی نماها که به‌طور قاچاق خودشان را در سِلْک (1) روحانیت و گویندگان اسلامی درآورده بودند. بسیاری از گروه‌های فوق پس از انقلاب اسلامی به مجازات خود رسیدند؛ لکن با گزارشاتی که از اطراف می‌رسد، توطئه‌هایی از گروه‌های منحرف که به نظر می‌رسد الهام از خارج می‌گیرند و می‌خواهند همان نقشی را که در زمان رضاخان بازی کردند عمل کنند، و با شکست حتمی روحانیت متعهد و آسیب رساندن به قوای انتظامی، کشور عزیز را به دامن چپ و یا راست بکشانند؛ و با ملت آن کنند که در زمان رژیم طاغوتی کردند؛ و این خطر عظیمی است که غفلت از آن و بی‌تفاوتی در مقابل آن به هدم اسلام و کشور منتهی می‌شود. من خود شاهد زمان رضاخان از کودتا تا انقراض فضاحت بار رژیم بوده‌ام؛ و توطئه‌هایی را که به دست عمال خارجی می‌شد، یکی پس از دیگری دیده‌ام. من شاهد بودم که روحانیت را به اسم ارتجاع و اسمهای ننگین دیگر در نظر ملت ساقط نمودند و سنگرهای بزرگ اسلام را یکی پس از دیگری با دست جوانان بی‌خبر از عمق توطئه‌ها شکستند، و راه را برای مقاصد شوم استعمارگران باز کردند، و شاعران درباری و نویسندگان مزدور و گویندگان وابسته بر ضد اسلام، و خدمتگزاران به کشور و اسلام، از رجال پاکدامن گرفته تا علمای‌
جلد 12 - صفحه 194
بزرگ طراز اول، با قلم و زبان و شعر و مقاله، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا کردند، و سایه شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال، آنچنان بر سرتاسر کشور عزیزمان گستردند که احدی را مجال گفتن حق نماند. من به شما ملت شریف ستمدیده اخطار می‌کنم جای پای آن شیطان بزرگ و شیاطین دیگر را در سراسر کشور می‌بینم که با نقشه حساب شده همان طرح زمان رضاخان را ریخته و با شیطنت درصدد اجرای آن هستند؛ و آن نقشه تضعیف روحانیت متعهد و تضعیف قوای انتظامی است به اسم ساواکی و وابسته به رژیم طاغوتی.
لهذا من برای احساس خطر و جلوگیری از این نقشه شوم و حفاظت کشور عزیز و اسلام بزرگ، کلیه قشرهایی که دستشان به خون بیگناهی آغشته نشده و امر به قتل نفوس نکرده و شکنجه‌گر نبوده و امر به شکنجه منتهی به قتل نکرده و از بیت المال و اموال مردم سوء استفاده ننموده، در آستانه سال جدید عفو عمومی نمودم؛ چه نظامی و چه سایر قوای انتظامی و چه ساواکی و چه روحانی نمای وابسته و پیوسته به رژیم سابق. از این تاریخ به بعد احدی حق تعرض به کسی را ندارد، نه مقامات مسئول و نه گروه غیرمسئول.
و جناب آقای رئیس جمهور موظف هستند که از این هرج و مرج موجود اکیداً با قوه قهریه جلوگیری نمایند و متخلفین را از هر قشری هستند به دست قانون بسپارند. و جناب آقای قدوسی دادستان کل انقلاب موظف هستند که اشخاص متخلف را از هر طبقه هستند به دادگاه احضار و به وسیله آقای رئیس جمهور آنان را الزام به حضور، و عدالت را درباره آنان اجرا کنند.
و اما اشخاصی که متهم هستند به یکی از امور فوق که مورد عفو نمی‌توانند باشند، احدی حق تعرض به آنان را ندارد جز محاکم صالح، و مأمورین از قِبَل آن محاکم برای تحویل به محاکم و تمام محاکم ایران موظفند که پس از اتمام پرونده متهم، پرونده یا رونوشت آن را به تهران نزد آقای قدوسی، دادستان کل انقلاب بفرستند برای رسیدگی نهایی. و آقای قدوسی موظفند هیأت یا هیأتهایی مرکب از قضات شرع تشکیل دهند، و رسیدگی به این قسم پرونده‌ها بکنند و حکم عدل اسلامی را جاری نمایند. و جناب آقای‌
جلد 12 - صفحه 195
رئیس جمهور پس از رسیدگی به جرایم محکومین که در زندان هستند، به گروه‌هایی که لایق تخفیف هستند یک درجه تخفیف دهند، و آنانی را که می‌شود آزاد کرد، آزاد کنند. و باید تذکر دهم که این عفو و تخفیف، مشروط است به آنکه این اشخاص پس از عفو و آزادی، مرتکب اعمال سابق خود یا مشابه آن نشوند، و الّا علاوه بر مجازات جرم فعلی، مجازات جرم سابق نیز اعاده می‌شود. و من از عموم برادران ایمانی می‌خواهم که برای رضای خداوند تعالی از انتقامجویی و بهانه گیری اجتناب کنند، و به پیروی از رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - عفو و اغماض را شیوه خود قرار دهند. و من از جوانان عزیز می‌خواهم که از خود عطوفت نشان دهند و از شیوه احسان که مرضیِّ خداوند است و قرآن کریم بر آن تأکید فرموده، پیروی کنند.
از خداوند تعالی سلامت و سعادت همگان را خواستارم.
سه شنبه 28/12/58
روح الله الموسوی الخمینی




کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 12 » صفحات 245
جلد 12 - صفحه 245
و شرق و غرب. مال آنهایی که مستضعفین هستند، نیستند. برای اینکه ملتها موافق با ما هستند. و آنی که مخالف با ما هست دولتها یا اکثرشان یا بعضی‌شان از دولتها هستند مثل دولت عراق.
بازگشت رژیم عراق به دوران جاهلیت عرب
دولت عراق از اول دولتی نبود. اینها مجلس هم ندارند. شما خیال می‌کنید حالا یک دولتی است. یک دولتی است که یک عده نظامی آمدند و خودشان دور هم نشستند و هرچه می‌خواهند می‌کنند. با مردم هیچ تماسی ندارند. اینها پوسیده هستند. این صدام حسین عقلش هم خیلی عقل درستی نیست. پوسیده‌اند اینها. و حالا هی نقشه می‌کشد برای اینکه ما چه و فلان. و همه حرفهایش هم این است که ما عرب هستیم. این کلمه‌ای که «ما عرب هستیم» ملتهای مسلمان بدانند که معنایش این است که ما عرب هستیم و اسلام [نمی‌خواهیم‌]. اگر این کسی که می‌گوید مقصد من این است که عرب چه بشود، عرب در مقابل اسلام می‌خواسته یکوقتی بایستد. اینها می‌گویند که ما می‌خواهیم مجد بنی امیه را، تصریح به این معنا می‌کنند، ما می‌خواهیم مجد بنی امیه را چه بکنیم. خوب بنی امیه را دیدید و دیدند و تاریخ دید که مقابل اسلام بودند. اینها می‌خواهند به همان زمان جاهلیت برگردند که قوای عربی باشد و اسلام از آن خبری نباشد. تازه اینها اعتقاد به اسلام ندارند. ملت عرب می‌داند که حزب اینها را مرحوم آیت الله حکیم، حکم به شرکشان کرد. مشرک گفت هستند اینها. اینها الآن یک دسته مشرکین هستند به امر مرحوم آیت الله حکیم که از آن وقت اینها را گفت مشرک هستند. و ملت عرب باید چنانچه برای خدا، برای اسلام می‌خواهند عمل بکنند، با اینها مخالفت بکنند. ارتش اینها خوب از همین مسلمانها هستند. از همین اهل سنت هستند. از همین شیعه‌ها هستند. از همین مسلمین هستند. خوب این ارتشی که از مسلمین است، قیام می‌کند و عربیت را در مقابل اسلام می‌خواهد؟ یا اسلام را می‌خواهد. عربیت هم اسلام دارد. عجمیت هم دارد. اینها ضد اسلامند و باید این مملکت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد. این‌ ارتش عراق باید همان طوری که در ارتش ایران وقتی فهمیدند که این دارد جنگ می‌کند با اسلام، جنگ با نهضت اسلامی می‌کند، همان‌طور که اینها قیام کردند و ارتش هم ملحق شد به خود مردم و کلک شاه را کندند، ارتش عراق هم باید همین کار را بکند.
این جنگ با اسلام است. ارتش عراق حاضر است با اسلام جنگ کند؟ حاضر است سرنیزه را به قرآن بزند؟ این سرنیزه به قرآن زدن است. باید، واجب است بر آنها، لازم است بر آنها، هم ملت عراق و هم ارتش عراق، ارتش عراق لازم است که پشت بکند به این حزب غیراسلامی. پشت بکند به این افراد غیراسلامی که یک عدد کمی هستند. و همان‌طور که ارتش ایران متصل به مردم شد، متصل به ملت شد و کلک این نظام باطل را کند، شما هم همین‌طور.







پیام
عفو عمومی
پیام به رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب (عفو عمومی به مناسبت سال نو)

ارسال به دوستان
Facebook
Twitter
Google+
تلگرام

برو به صفحه: برو
فهرست

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 28 اس‍ف‍ن‍د ‭1358

زمان (قمری) : 1 جمادی الاول ‭1400

مکان: تهران

شماره صفحه : 193

موضوع : عفو عمومی

زبان اثر : فارسی

مناسبت : آغاز سال نو

مخاطب : رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب اسلامی
پیام به رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب (عفو عمومی به مناسبت سال نو)

‏‏پیام‏

‏‏زمان: 28 اسفند 1358 / 1 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: عفو عمومی ‏

‏‏مناسبت: آغاز سال نو‏

‏‏مخاطب: رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب اسلامی ‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏ گرچه ملت شریف ایران خاطره های تلخی دارند از دستگاه سازمان امنیت و گروهی‏‎ ‎‏از قوای انتظامی و افرادی از روحانی نماها که به طور قاچاق خودشان را در سِلْک‏‎[1]‎‎ ‎‏روحانیت و گویندگان اسلامی درآورده بودند. بسیاری از گروههای فوق پس از انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی به مجازات خود رسیدند؛ لکن با گزارشاتی که از اطراف می رسد، توطئه هایی از‏‎ ‎‏گروههای منحرف که به نظر می رسد الهام از خارج می گیرند و می خواهند همان نقشی را‏‎ ‎‏که در زمان رضاخان بازی کردند عمل کنند، و با شکست حتمی روحانیت متعهد و‏‎ ‎‏آسیب رساندن به قوای انتظامی، کشور عزیز را به دامن چپ و یا راست بکشانند؛ و با‏‎ ‎‏ملت آن کنند که در زمان رژیم طاغوتی کردند؛ و این خطر عظیمی است که غفلت از آن‏‎ ‎‏و بی تفاوتی در مقابل آن به هدم اسلام و کشور منتهی می شود. من خود شاهد زمان‏‎ ‎‏رضاخان از کودتا تا انقراض فضاحت بار رژیم بوده ام؛ و توطئه هایی را که به دست عمال‏‎ ‎‏خارجی می شد، یکی پس از دیگری دیده ام. من شاهد بودم که روحانیت را به اسم‏‎ ‎‏ارتجاع و اسمهای ننگین دیگر در نظر ملت ساقط نمودند و سنگرهای بزرگ اسلام را‏‎ ‎‏یکی پس از دیگری با دست جوانان بی خبر از عمق توطئه ها شکستند، و راه را برای‏‎ ‎‏مقاصد شوم استعمارگران باز کردند، و شاعران درباری و نویسندگان مزدور و گویندگان‏‎ ‎‏وابسته بر ضد اسلام، و خدمتگزاران به کشور و اسلام، از رجال پاکدامن گرفته تا علمای‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 193

‎‏بزرگ طراز اول، با قلم و زبان و شعر و مقاله، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا کردند،‏‎ ‎‏و سایۀ شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال، آنچنان بر سرتاسر کشور عزیزمان‏‎ ‎‏گستردند که احدی را مجال گفتن حق نماند. من به شما ملت شریف ستمدیده اخطار‏‎ ‎‏می کنم جای پای آن شیطان بزرگ و شیاطین دیگر را در سراسر کشور می بینم که با نقشۀ‏‎ ‎‏حساب شده همان طرح زمان رضاخان را ریخته و با شیطنت درصدد اجرای آن هستند؛ و‏‎ ‎‏آن نقشۀ تضعیف روحانیت متعهد و تضعیف قوای انتظامی است به اسم ساواکی و وابسته‏‎ ‎‏به رژیم طاغوتی. ‏

‏‏ لهذا من برای احساس خطر و جلوگیری از این نقشۀ شوم و حفاظت کشور عزیز و‏‎ ‎‏اسلام بزرگ، کلیۀ قشرهایی که دستشان به خون بیگناهی آغشته نشده و امر به قتل نفوس‏‎ ‎‏نکرده و شکنجه گر نبوده و امر به شکنجۀ منتهی به قتل نکرده و از بیت المال و اموال مردم‏‎ ‎‏سوءاستفاده ننموده، در آستانۀ سال جدید عفو عمومی نمودم؛ چه نظامی و چه سایر‏‎ ‎‏قوای انتظامی و چه ساواکی و چه روحانی نمای وابسته و پیوسته به رژیم سابق. از این‏‎ ‎‏تاریخ به بعد احدی حق تعرض به کسی را ندارد، نه مقامات مسئول و نه گروه غیرمسئول.‏‎ ‎‏و جناب آقای رئیس جمهور موظف هستند که از این هرج و مرج موجود اکیداً با قوۀ‏‎ ‎‏قهریه جلوگیری نمایند و متخلفین را از هر قشری هستند به دست قانون بسپارند. و جناب‏‎ ‎‏آقای قدوسی دادستان کل انقلاب موظف هستند که اشخاص متخلف را از هر طبقه‏‎ ‎‏هستند به دادگاه احضار و به وسیلۀ آقای رئیس جمهور آنان را الزام به حضور، و عدالت‏‎ ‎‏را دربارۀ آنان اجرا کنند. ‏

‏‏ و اما اشخاصی که متهم هستند به یکی از امور فوق که مورد عفو نمی توانند باشند،‏‎ ‎‏احدی حق تعرض به آنان را ندارد جز محاکم صالح، و مأمورین از قِبَل آن محاکم برای‏‎ ‎‏تحویل به محاکم و تمام محاکم ایران موظفند که پس از اتمام پروندۀ متهم، پرونده یا‏‎ ‎‏رونوشت آن را به تهران نزد آقای قدوسی، دادستان کل انقلاب بفرستند برای رسیدگی‏‎ ‎‏نهایی. و آقای قدوسی موظفند هیأت یا هیأتهایی مرکب از قضات شرع تشکیل دهند، و‏‎ ‎‏رسیدگی به این قسم پرونده ها بکنند و حکم عدل اسلامی را جاری نمایند. و جناب آقای‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 194

‎‏رئیس جمهور پس از رسیدگی به جرایم محکومین که در زندان هستند، به گروههایی که‏‎ ‎‏لایق تخفیف هستند یک درجه تخفیف دهند، و آنانی را که می شود آزاد کرد، آزاد‏‎ ‎‏کنند. و باید تذکر دهم که این عفو و تخفیف، مشروط است به آنکه این اشخاص پس از‏‎ ‎‏عفو و آزادی، مرتکب اعمال سابق خود یا مشابه آن نشوند، و الاّ علاوه بر مجازات جرم‏‎ ‎‏فعلی، مجازات جرم سابق نیز اعاده می شود. و من از عموم برادران ایمانی می خواهم که‏‎ ‎‏برای رضای خداوند تعالی از انتقامجویی و بهانه گیری اجتناب کنند، و به پیروی از‏‎ ‎‏رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ عفو و اغماض را شیوۀ خود قرار دهند. و من از جوانان‏‎ ‎‏عزیز می خواهم که از خود عطوفت نشان دهند و از شیوۀ احسان که مرضیِّ خداوند است‏‎ ‎‏و قرآن کریم بر آن تأکید فرموده، پیروی کنند.‏

‏‏ از خداوند تعالی سلامت و سعادت همگان را خواستارم.‏

‏‏سه شنبه 28 / 12 / 58‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎

‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 195



ـ لباس.

نامه تشکر به آقای مرعشی نجفی (قدردانی از عفو عمومی)

‏‏نامه‏

‏‏زمان: 28 اسفند 1358 / 1 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: پاسخ تلگراف، حاوی قدردانی از فرمان عفو عمومی‏

‏‏مخاطب: مرعشی نجفی، سید شهاب الدین (از مراجع عظام تقلید)‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی ـ دامت برکاته‏

‏‏ تلگراف حضرتعالی در مورد قدردانی از فرمان عفو عمومی واصل گردید. از این‏‎ ‎‏ابراز محبت شما متشکرم. امید است مسلمانان از ارشادات و راهنماییهای آن جناب‏‎ ‎‏بهره مند گردند. سلامت و موفقیت شما را از خداوند متعال مسئلت دارم. والسلام علیکم‏‎ ‎‏و رحمة الله .‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 12


صفحه 217



ـ «ای شریح! به تحقیق در مجلسی نشسته ای که نمی نشیند در آن جز پیامبر یا وصی پیامبر و یا فردی شقی». وسائل الشیعه، کتاب القضاء ج 27، ص 17، باب 3، ح 2.
ـ بخشی از آیۀ 103 سورۀ آل عمران: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبل اللّه ِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید.

نامه تشکر به آقای مرعشی نجفی (تبریک قطع رابطه با امریکا)

‏‏نامه‏‏ ‏

‏‏زمان: 11 فروردین 1359 / 14 جمادی الاول 1400 ‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: پاسخ تلگراف تبریک قطع رابطه با امریکا‏

‏‏مخاطب: مرعشی نجفی، سید شهاب الدین (از مراجع عظام تقلید)‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏قم ـ حضرت آیت الله آقای حاج سیدشهاب الدین مرعشی نجفی ـ دامت برکاته ‏

‏‏ تلگراف شریف در مورد تبریک قطع رابطه با امریکای جهانخوار واصل و موجب‏‎ ‎‏تشکر گردید. از خدای تعالی موفقیت همۀ مسلمانان جهان را در راه مبارزه و پیروزی‏‎ ‎‏کامل بر دشمنان اسلام مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمة الله .‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎




صحیفه امامجلد 12


صفحه 232


پیام به ملت ایران (قطع رابطه با امریکا)

‏‏پیام‏

‏‏زمان: 19 فروردین 1359 / 22 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: قطع رابطۀ امریکا و ایران‏

‏‏مخاطب: ملت ایران‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏19 فروردین 59‏

‏‏ ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر‏‎ ‎‏درعمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع‏‎ ‎‏رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با‏‎ ‎‏یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع‏‎ ‎‏رابطه را به فال نیک می گیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران‏‎ ‎‏است. ملت رزمندۀ ایران این طلیعۀ پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع‏‎ ‎‏رابطه ـ یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها ـ کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما‏‎ ‎‏امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین بزودی انجام گیرد و‏‎ ‎‏ملتهای شریف اسلامی به این انگلهای خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن‏‎ ‎‏کرد؛ و به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرتها‏‎ ‎‏خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نموده ام که رابطۀ ما با امثال امریکا، رابطۀ ملت‏‎ ‎‏مظلوم با جهانخواران است.‏

‏‏ شما ای ملت عزیز! که برای رضای خداوند متعال، با بانگ «الله اکبر» بر دشمنان خود‏‎ ‎‏چیره شدید و آزادی و استقلال را به دست آوردید، با اتکال به خداوند تعالی و حفظ‏‎ ‎‏وحدت کلمه مهیا باشید برای رو در رویی دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفین؛ شما به‏‎ ‎‏خواست خدای تعالی پیروز هستید و بر مشکلات غلبه خواهید کرد. صدام حسین که‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 233

‎‏همچون شاه مخلوع چهرۀ قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و‏‎ ‎‏حوزۀ مقدسۀ نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول‏‎ ‎‏کرد، و با علمای اسلام خصوصاً حضرت آیت الله آقای سیدمحمدباقر صدر، آن کند که‏‎ ‎‏رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با‏‎ ‎‏این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با‏‎ ‎‏دست خود می کند.‏

‏‏ ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید‏‎ ‎‏و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور‏‎ ‎‏اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فُرات و دجله!‏‎[1]‎‏ همه با هم و با همۀ ملت اتحاد کنید و‏‎ ‎‏این ریشۀ فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، و برای خدا دفاع‏‎ ‎‏از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست.‏

‏‏ ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست‏‎ ‎‏امریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک،‏‎ ‎‏مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است. از خداوند متعال عظمت اسلام‏‎ ‎‏و مسلمین و کشور ایران را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله .‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎

‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 234



- دو رود معروف در کشور عراق.

پیام به ملت ایران (اخراج ایرانیان از عراق)

‏‏پیام‏

‏‏زمان: 20 فروردین 1359 / 23 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: اخراج ایرانیان از عراق‏

‏‏مخاطب: ملت ایران‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏ ملت شریف ایران! میهمانان عزیزی که به توطئۀ امریکا و دست جنایتکار رژیم‏‎ ‎‏منحرف بعث از خانه های خود آواره شده اند و به ایران با وضع اسفناک فجیعی فرستاده‏‎ ‎‏شدند، گرامی دارید. اینان برادران مظلوم شما هستند که بدون هیچ مجوزی و فقط برای‏‎ ‎‏ارضای هواهای نفسانی و اطاعت کورکورانه از شیطان بزرگ از خانه های خود به دست‏‎ ‎‏دژخیمان رژیم بعث آواره شدند. اینان برادران مظلوم ما هستند. ‏

‏‏ ملت شریف و دولت جمهوری اسلامی لازم است وسائل زندگی آنان را به طور‏‎ ‎‏شایسته ای فراهم کند و نگذارند به آنها بد بگذرد. رژیم منحوس بعث که خود را برای‏‎ ‎‏معارضه‏‎[1]‎‏ با اسلام و مسلمین آماده نموده، باید بداند که در اشتباه است و ملت مسلمان‏‎ ‎‏ایران و عراق سردمداران آنان را به جای خودشان می نشانند و آنان را از صحنه خارج و‏‎ ‎‏به دست فراموشی تاریخ می سپارند.‏

‏‏ صدام حسین که با ملت شریف عراق مواجه شده است و خود را در معرض هلاک‏‎ ‎‏می بیند، می خواهد با صحنه سازیها اذهان برادران اسلامی ما را از خود و رژیم منحط‏‎ ‎‏خود منصرف کند تا چند صباح دیگر به جنایات خود ادامه دهد. آنکه دستش تا مرفق به‏‎ ‎‏خون جوانان غیور عراق آلوده است، می خواهد خود را طرفدار ملت عرب جا بزند.‏‎ ‎‏آنکه به خیال خود عروبت را از اسلام والاتر می داند و به اسلام پشت کرده به زعم آنکه‏‎ ‎‏ملتهای عرب را به خود متوجه کند، غافل است که ملت عزیز عرب از اسلام چون جان‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 235

‎‏شیرین حفاظت می کند و با دشمنان اسلام، چون اسلاف خود درصدر اسلام به جنگ و‏‎ ‎‏ستیز برمی خیزد.‏

‏‏ برادران عرب ما بدانند که ملت عزیز ما با دشمنان آنان ـ که در رأس آنها رژیم‏‎ ‎‏منحوس بعث است ـ دشمن و با دوستان آنان دوستند، و در مصیبتهایی که آنان از آن‏‎ ‎‏رژیم فاسد می کشند با آنان شریکند. به امید آنکه رژیم بعث چون رژیم شاهنشاهی به‏‎ ‎‏زباله دان تاریخ افکنده شود و امید است نصر و فتح مسلمین نزدیک باشد. از خداوند‏‎ ‎‏متعال غلبۀ مسلمین را بر قدرتهای فاسد خواستار است. والسلام علیکم و علی سائر‏‎ ‎‏عبادالله الصالحین.‏

‏‏20 فروردین 59 / 23 جمادی الاولی 1400‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎

‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 236



- مقابله کردن.

پیام به پاپ ژان پل دوم، رهبر کاتولیک های جهان (عدم نگرانی از قطع رابطه با امریکا)

‏‏پیام‏

‏‏زمان: 25 فروردین 1359 / 28 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: عدم نگرانی ازقطع رابطه با امریکا (پاسخ پیام پاپ)‏

‏‏مناسبت: قطع رابطۀ ایران و امریکا‏

‏‏مخاطب: ژان پل دوم (رهبر کاتولیکهای جهان)‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏عالیجناب پاپ، ژان پل دوم‏

‏‏ مکتوب آن عالیجناب براساس نگرانی از تیرگی بین کشور اسلامی ایران و ایالات‏‎ ‎‏متحدۀ امریکا واصل گردید.‏

‏‏ از حُسن نیت آن جناب قدردانی می کنم. و خاطر محترم را متوجه می کنم که ملت‏‎ ‎‏شریف مجاهد ما این قطع روابط را به فال نیک گرفته و برای آن جشن عظیم بپا کرده و‏‎ ‎‏چراغانیها و پایکوبیها نمودند.‏

‏‏ از دعای شما به درگاه خداوند متعال برای ملت مبارز ما شکر گزارم؛ لکن متذکر‏‎ ‎‏می شوم که جناب شما از انگیزه های تیرگیهای دیگر و مشکلات خطرناک بزرگتر که‏‎ ‎‏مرقوم داشته اید نگران نباشید، که ملت اسلامی ایران از مشکلاتی که در این قطع روابط به‏‎ ‎‏وجود آید استقبال می کند و از خطرهای بزرگتر که مرقوم شده است، هراس ندارد. و آن‏‎ ‎‏روز برای ملت ما خطرناک است که روابطی نظیر روابط رژیم خائن سابق تجدید شود. و‏‎ ‎‏با امید به خدای متعال تجدید نخواهد شد.‏

‏‏ من از جنابعالی با نفوذ معنوی که بین ملت مسیح دارید می خواهم که دولت امریکا را‏‎ ‎‏از عواقب ستمگریها و زورگوییها و چپاولگریها بترسانید؛ و آقای کارتر را، که با شکست‏‎ ‎‏نهایی مواجه است، نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملتهایی که می خواهند استقلال‏‎ ‎‏مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند رفتار کند، و از تعلیمات‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 237

‎‏حضرت مسیح ـ سلام الله علیه ـ پیروی نماید و خود و دولت امریکا را بیش از این در‏‎ ‎‏معرض رسوایی قرار ندهد. از خداوند متعال سعادت مستضعفین جهان را خواستار و قطع‏‎ ‎‏ایادی ستمگران را امیدوارم.‏

‏‏25 فروردین 59‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎

‏‎


صحیفه امامجلد 12


صفحه 259



ـ در صحیفۀ نور، تاریخ 6 / 2 / 1359 آمده است، لکن تاریخ نسخۀ دستنویس 7 / 2 / 59 می باشد.

حکم انتصاب آقای ابراهیم یزدی به سمت سرپرست مؤسسه کیهان

‏‏حکم‏

‏‏زمان: 8 اردیبهشت 1359 / 12 جمادی الثانی 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: انتصاب سرپرست مؤسسۀ کیهان‏

‏‏مخاطب: یزدی، ابراهیم‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی ـ ایّده الله تعالی ‏

‏‏ با اهمیتی که مطبوعات و نقشی که در ساختن جامعه دارند، با گذشت بیش از یک‏‎ ‎‏سال از برقراری جمهوری اسلامی، باز دیده می شود که بسیاری از مطبوعات در خط‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی نیستند؛ و اصلاحاتی بنیادی در آنها باید تحقق یابد که اشخاص منحرفی‏‎ ‎‏که موجب این امور انحرافی می شوند دستشان از این رسانه های گروهی کوتاه شود. لهذا‏‎ ‎‏جنابعالی، که شایستگی و قدرت اداری تان محرز است، برای این امر حیاتی و اصلاح‏‎ ‎‏امور به سرپرستی مؤسسۀ «کیهان» ـ که از مؤسسات مربوط به مستضعفین است ـ منصوب‏‎ ‎‏هستید، که باکمک کارمندان محترم و متعهد، این مؤسسه را هر طور صلاح می دانید‏‎ ‎‏به طور اسلامی و مناسب با جمهوری اسلامی اداره نمایید. از خداوند تعالی توفیق و‏‎ ‎‏تأیید جنابعالی را خواستار است.‏

‏‏8 اردیبهشت 59‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎صحیفه امام جلد 12 صفحه 260