بسم الله الرحمن الرحیم

أهل البيت علیهم السلام

امامت-ولايت-حكومت-مشروعيت-مقبوليت-بیعت-اكثريت

أهل البيت علیهم السلام
فهرست مباحث امامت
جریان جمهوری‌خواهی در اواخر دوره قاجار
اعلان جمهوري اسلامي ايران(1399 هـ = 1358 = 1979 م)
حزب جمهوري اسلامي(1399 - 1407 هـ = 1357 - 1366 ش = 1979 - 1987 م)
شرح مناظره در نجف أشرف، راجع به لزوم قیام، بین آیة الله حكیم و آیة الله خميني
شواهد کبروي و صغروي برای مدل وظیفه در زمان غیبت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
اصرار بازرگان بر تشکیل مجلس مؤسسان














کد خبر: ۳۵۰۵۴۹
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۰۰ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۶
صفحه نخست >> سیاست
پ
بیانیه مجلس خبرگان در واکنش به سخنان اخیر رئیس جمهور: این مباحث با مبانی دینی اهل سنت و تشیّع ناسازگار است
مجلس خبرگان به سخنان اخیر رئیس جمهور در مورد نقش مردم در حکومت واکنش نشان داد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مجلس خبرگان به سخنان اخیر رئیس جمهور در مورد نقش مردم در حکومت واکنش نشان داد.

به گزارش انتخاب، متن این بیانیه بدین شرح است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

در روزهای اخیر مطالبی پیرامون «مشروعیت» و «مقبولیت» حکومت اسلامی و تصدی ولایت و حاکمیت مبتنی بر آراء مردم با استناد به کلمات امیرالمؤمنین(ع) درجامعه مطرح شد که با برخی مبانی دینی اعم از مبانی دینی اهل سنت و تشیّع که در فقه سیاسی اسلام مورد بحث قرار گرفته، متعارض و ناسازگار است. طرح این‌گونه مطالب هر چند تازگی ندارد و در طول تاریخ اسلام چه در عصر حضور و چه در دوران غیبت و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح بوده و همواره از سوی علمای بیدار پاسخ داده شده است.

اکنون با توجه به ضرورت پاسداری از جایگاه رفیع ولایت و امامت الهی توسط همه ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی، مجلس خبرگان رهبری لازم می‌داند نکاتی را یادآور شود:

۱. ولایت و امامت الهی به همه شوؤن آن اهم از تبیین و حفظ دین و هدایت مردم و زعامت سیاسی اجتماعی از احکام الهی است همانند ولایت پیامبر(ص) و متوقف بر خواست و نظر و رأی مردم نیست بلکه باید گفت ولایت، روح اسلام است و احکام بدون پشتوانه و قدرت اجرایی خود را از دست می‌دهد «و ما نودی احد بشئ کما نودی بالولایة». همانگونه که آیات الهی قبل از نهج‌البلاغه بر آن تاکید دارند و می‌فرماید «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» که مقام ولایت را همانند مقام نبوت الهی می‌داند.

۲. بیعت با پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار (علیهم السلام) به معنای مشروعیت بخشی به حکومت پیامبر و یا امام توسط مردم و بیعت‌کنندگان نمی‌باشد بلکه تأکیدی بر اعلام وفاداری و پیروی و فرمانبری از رهبران الهی است. بنابراین، نباید آن را با رأی مردم و انتخابات در دوران معاصر مقایسه کرد.

۳. بعد از قرآن باید به مسأله غدیر و نصب حضرت علی (علیه‌السلام) در آن جمع کثیر بی‌سابقه توجه کرد، بعد هم خطبه‌های متعدد نهج‌البلاغه و نامه‌ها که همه صریح و گویا است. باید به این گوینده گفت «حفظت شیئا و غابت عنک الاشیاء». خود امیرالمؤمنین(ع) در بعد از ارتحال پیامبر (ص) حق حکومت خود را مطالبه کرده است. احادیثی مانند «ناشد تکم‌الله اما کنتم فی حجة الوداع اما سمعتم رسول‌الله یقول من کنت مولاء فهذا علی مولاء» دال بر این امر است.

حضرت علی (ع) در خطبه شقشقیه ولایت خود را فریاد زد «انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی» تا آنکه فرمود (اری ترانی نهبا من) می‌نگرم که میراث ولایت و حکومتم ربوده شده است در حالی که سخنی از رأی و خواست و نظر مردم در میان نمی‌آید و البته اگر مردم با فردی غیر از ولی بیعت کنند مشروعیت نمی‌یابد لذا در نهایت حضرت فرمودند: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذالله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لقیت حبلها علی غاربها» که اگر حضور مردم حاضر در صحنه و وجود یاورانی که حجت به وسیله آنان تمام می‌شود و نیز مسؤولیت الهی علما که نباید بر شکم بارگی ستمکاران و گرسنگی مظلومان آرام بگیرند معنایی برای پذیرش حکومت از منظر علی (ع) نبود.

خلاصه آنکه اگر حضرت در ابتدا بیعت را نپذیرفت بخاطر شناخت جامعه و نقض‌کنندگان و فتنه‌های آینده بود. لذا شرط می‌کند که اگر بیعت آنان را بپذیرد به نظر خودش عمل خواهد کرد.

مجلس خبرگان رهبری، با اذعان به نقش و جایگاه مردم در استقرار و استمرار حکومت اسلامی، بر اهمیت منحصر به فرد جایگاه رفیع امامت، ولایت و رهبری امت اسلامی که منشاء مشروعیت نظام اسلامی بوده و مردم‌سالاری دینی را به ارمغان آورده است و امروز در ولایت فقیه تجلی یافته، اصرار داشته و بر ضرورت حفظ وحدت داخلی و انسجام ملی و اجتناب از بحث و جدل‌های تفرقه‌انگیز تأکید می‌نماید.

احمد جنتی

رئیس مجلس خبرگان رهبری

دوشنبه ۲۴ رمضان المبارک ۱۴۳۸ برابر با ۲۹ خرداد ۱۳۹۶












تا مردم نیایند، تشکیل حکومت ممکن نمی شود


کد خبر: ۳۵۰۷۰۴
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۲۱ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۶
صفحه نخست >> سیاست
پ
رئیس جمهور:
تا مردم نیایند، تشکیل حکومت ممکن نمی شود / امام قبل از انقلاب هم ولایت داشت، اما اقامه حکومت با حضور مردم محقق شد / امیرالمومنین می فرماید که تشکیل حکومت حضور ‏حاضر و وجود ناصر می خواهد / امام ‏راجع به رهبری می گوید من از اول معتقد بودم که برای رهبری شرط مرجعیت لازم نیست، اما ‏دوستان اصرار کردند و این در قانون اساسی آمد / پرتاب موشک از سوی سپاه به محل استقرار داعش کاملاً درست، ‏بجا و ضروری بود
حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی شامگاه سه شنبه در ضیافت افطار با علما و روحانیون ‏گفت: بخشی از مسائل ما اعتقادی است و از دیدگاه دین مبین اسلام، همه بحثهای اعتقادی، برهان، دلیل، ‏بینه و استدلال دارد. در این بخش اعتقادی، بحث رای مردم و آرای مردم اصلا مطرح نیست، آنجا ‏عقل، استدلال، بینه و دلیل مطرح است و به همین دلیل هم این مباحث تقلیدی نیست.‏
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی شامگاه سه شنبه در ضیافت افطار با علما و روحانیون ‏گفت: بخشی از مسائل ما اعتقادی است و از دیدگاه دین مبین اسلام، همه بحثهای اعتقادی، برهان، دلیل، ‏بینه و استدلال دارد. در این بخش اعتقادی، بحث رای مردم و آرای مردم اصلا مطرح نیست، آنجا ‏عقل، استدلال، بینه و دلیل مطرح است و به همین دلیل هم این مباحث تقلیدی نیست.‏

به گزارش «انتخاب»؛ دکتر روحانی ادامه داد: مباحث توحید، نبوت، امامت و عدل الهی، مسائلی نیست که بخواهیم درباره ‏اینها بگوییم کسی درباره امامت امام بیاید رای بدهد. اصلا بحث رای مطرح نیست؛ بحث علمی، ‏نظری، عقلی و استدلالی است. مساله علمی ارتباطی به رای مردم ندارد.‏

رییس جمهور اظهارداشت: رسول خدا بار نبوت و رسالت را در مکه بر عهده گرفت، اما نتوانست ‏حکومت اسلامی را در مکه تشکیل دهد. در مکه عده محدودی اطراف پیامبر بودند که همین افراد ‏محدود نیز به شدت تحت فشار بودند و حتی نماز خواندن آنها به سختی امکانپذیر بود و جمعی از آنان ‏ناچار به هجرت هم می شوند. حالا در این وضعیت آیا پیامبر می تواند بیاید بگوید چون من پیامبرم، ‏حکومت شبه جزیره باید در اختیار من باشد؟

دکتر روحانی تصریح کرد: بله پیامبر اشرف مخلوقات است و از همه نظر بالاترین است، اما در عین ‏حال شرایط مکه شرایطی نیست که پیامبر بتواند در آنجا حکومت تشکیل دهد. این باعث نمی شود که ‏ولایت او کم یا زیاد شود. ولایت الهی پیامبر در همه شرایط برقرار بود، اما برای تشکیل آن حکومت ‏ظاهریه که می خواهد تولی امور در جامعه را بر عهده داشته باشد، باید صبر کند تا در مدینه شرایط ‏مهیا شود.‏

رییس جمهور خاطرنشان کرد: خود حضرت امیرالمومنین (ع) می فرماید که تشکیل حکومت حضور ‏حاضر و وجود ناصر می خواهد. نه تنها حضور که نصرت و فداکاری هم می خواهد والا نمی شود ‏حکومت اسلامی را تشکیل داد. امام خمینی (ره) که اواخر سال 57 توانست حکومت تشکیل دهد، مگر ‏همان سال 42 و 43 به عنوان مرجع و ولی فقیه نبود و همان ولایت را نداشت؟ اما اعمال آن و اجرای ‏یک حکومت و تشکیل حکومت تا مردم بیدار نشوند و نیایند و حضور نداشته باشند، ممکن نمی شود.‏

دکتر روحانی گفت: این در حالی است که امام خمینی (ره) وقتی هم که با پیروزی انقلاب اسلامی این ‏امکان را می یابد که حکومت تشکیل دهد، آنقدر مراعات و ملاحظه می کند که اسم حکومت چه باشد. ‏همه مردم در راهپیمایی ها شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی را سر می دادند و جمهوری اسلامی ‏را قبول داشتند، اما در عین حال امام گفت مردم آزادانه برای تعیین نوع حکومت و نظام، پای صندوق ‏رای بیایند.‏

رییس جمهور اضافه کرد: اصل حکومت ما این است. امام بالاتر از اینکه چه کسی حاکم باشد، شکل ‏حکومت و شرایطش را به رای مردم می گذارد و خیلی هم با عجله این کار را می کند. امام صبر نمی ‏کند یکسال بعد این کار را انجام دهد و تازه همه امور را هم به رای مردم می گذارد.

وی اظهارداشت: امام(ره) در آخرین نامه ای که به جلسه بازنگری که در اردیبهشت سال 68 بود، ‏راجع به رهبری می گوید من از اول معتقد بودم که برای رهبری شرط مرجعیت لازم نیست، اما ‏دوستان اصرار کردند و این در قانون اساسی آمد.‏

دکتر روحانی خاطر نشان کرد: امام در نهایت در نکاتی که در این رابطه می گوید، این مطلب را ‏عنوان می دارد که یک مجتهد عادل که اعضای خبرگانی که منتخب مردم هستند به او رأی بدهند و ‏معنای آن این است که رأی مردم پشت سر آن ولی است، به عنوان ولی منتخب مردم از طریق خبرگان ‏برگزیده خواهد شد چرا که اعضای خبرگان با آراء مستقیم مردم انتخاب می شوند.‏

رییس جمهور با بیان اینکه مجتهد عادل بر مردم ولایت دارد، اظهار داشت: ولی فقیهی که با رأی ‏خبرگان حکومت را در دست می گیرد، پیش از این نیز بر مردم ولایت داشته، اما اگر بخواهد حکومت ‏تشکیل بدهد و بر مردم فرمانروایی کند باید بسط ید داشته باشد، چرا که بدون بسط ید نمی توان در یک ‏مملکتی با 80 میلیون جمعیت حکومت را تشکیل داد و بسط ید با دعوت و خواست مردم است و باید ‏مردم را به صحنه آورد.‏

دکتر روحانی افزود: روحانیت از ابتدا این رسالت را بر دوش داشت که علاوه بر دعوت مردم آنها را ‏اقناع کند ، در اصول دین با استدلال آنها را اقناع کرده و در فروع دین هم احکام خدا را برای مردم ‏تبیین کند.‏

رییس جمهور با بیان اینکه مگر امیر المومنین(ع) تنها در 5 سال آخر عمر خود بر مردم امامت و ‏ولایت داشت؟ ، گفت: اصل ولایت الهیه و امامت حضرت علی(ع) نصب الهی و نص نبوی است، اما ‏در عین حال امیر المومنین(ع) به دلیل شرایط جامعه پس از پیامبر در جامعه حاکم نبود و نتوانست ‏آنطور که پیامبر و خودش می خواهد تولی امور را در دست بگیرد و حکومت اسلامی را ایجاد کند و ‏‏25 سال طول کشید تا زمینه در جامعه آماده و مردم خواستند تا حکومت به دست امام بیفتد.‏

دکتر روحانی خاطر نشان کرد: امام حسن(ع) نیز ناچار شد، حکومتی را که به واسطه بیعت مردم ‏تشکیل شده بود ،بخاطر شرایط جامعه ادامه ندهد و سایر ائمه هدی(ع) نیز با وجود آنکه ولایت و امامت ‏داشتند نتوانستند آنطور که باید در جامعه حکومت تشکیل دهند.‏

رییس جمهور با بیان اینکه مسأله ولایت با تشکیل حکومت دو مقوله جدا از هم است که نباید با هم خلط ‏شود، گفت: این رسالت روحانیت عزیز ماست تا برای آنکه نسل جوان و جامعه ما برای اینکه این ‏واقعیت ها را به طور کامل درک و لمس کنند، بتوانند این حقایق را برای مردم تبیین کنند.‏

دکتر روحانی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر اینکه مسایل ملی، مسأله حزبی و جناحی ‏نیست، بلکه به همه ملت تعلق دارد، افزود: منافع ملی، امنیت ملی، مصالح ملی، قانون اساسی و ‏رهبری معظم انقلاب، حزبی نیستند، حتی خود دولت هم حزبی نیست؛ ممکن است دولت از طریق یک ‏حزب بالا بیاید، اما وقتی که رأی مردم داده شد و دولت با رأی مردم حکومت را در بخش اجرا در دست ‏گرفت، همه موظف به حمایت و کمک هستند، چرا که این دولت به همه تعلق دارد.‏

رییس جمهور با بیان اینکه در مسایل مربوط به امنیت ملی بحث جناح و حزب، وجود ندارد، خاطر ‏نشان کرد: ما اگر تصمیمی می گیریم که به یک مکانی موشک بزنیم، این تصمیمات در حوزه ‏امنیت ملی ما قرار دارد.‏

دکتر روحانی اظهار داشت: اقدامی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آماده کردن موشک و پرتاب ‏آن به نقاطی که سران داعش در دیرالزور بودند، انجام داد تصمیم فرد یا یک رکن نظامی نیست، بلکه ‏اینگونه تصمیمات در شورای عالی امنیت ملی اتخاذ می شود و این در حالی است که شورای عالی ‏امنیت ملی بعد از حادثه تروریستی تهران در حرم امام راحل و مجلس شورای اسلامی برای پاسخ به ‏تروریست ها اختیاراتی را به نیروهای مسلح داد که بیش از این اقدام اخیر بود.‏

رییس جمهور با تأکید بر اینکه این اقدام کاملاً درست، بجا و ضروری بود، گفت: سیاست جمهوری ‏اسلامی ایران نسبت به منطقه و مسایل جهانی تغییر نکرده است، اما اگر از یک مرکز، گروهکی ‏افرادی را اعزام کند و با پررویی می خواهد در برابر برخی از معاندین ما در منطقه و خصم ما در ‏سطح جهانی خودی از خود نشان دهد و به عظمت جمهوری اسلامی ایران صدمه وارد کند، مسلماً پاسخ ‏قاطع دریافت خواهد کرد.‏

دکتر روحانی با اشاره به اینکه کاری که وزارت اطلاعات پس از آن حادثه در سطح کشور انجام داد و ‏با اقدامات شجاعانه افرادی که در سایر نقاط کشور تصمیمات دیگری داشتند را دستگیر کرد، افزود: البته ‏پیش از این حادثه نیز وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح کشور و سایر ارگان های امنیتی ما اقدامات ‏بسیار خوبی علیه داعش داشتند، چرا که این اولین اقدام آنها علیه امنیت ایران نبوده و ده ها بار پیش از ‏این هم طراحی کرده بودند که نتوانستند موفق شوند.‏

رییس جمهور با اشاره به اینکه تروریست ها در حمله به مجلس و حرم امام نیز نتوانستند به اهداف ‏خود دست پیدا کنند، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران در برابر چنین اقداماتی که آنها در برابر ‏کشور از خود نشان می دهند، حتماً پاسخ خواهد داد و باز هم اگر خدایی نکرده حادثه ای رخ دهد ‏عاملان آن با جواب قاطع تر نظام جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهند شد.‏

دکتر روحانی ادامه داد: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، آنهایی که تصور می کنند می توانند ‏به جمهوری اسلامی ایران سیلی بزنند، باید بدانند که از جمهوری اسلامی ایران سیلی خواهند خورد ‏چرا که این راه و مسیر ماست که تغییر نکرده و ما در برابر افرادی که می خواهند به مردم و کشور ما ‏خیانت کنند ، پاسخ خواهیم داد.‏

رییس جمهور تأکید کرد: نظام جمهوری اسلامی با عزت و عظمت، به راه خود ادامه خواهد داد و ‏وحدت، اتحاد و انسجام خود را حفظ خواهیم کرد.‏
در این مراسم و پیش از سخنان رییس جمهور حجج اسلام غرویان و قاضی زاده به ایراد سخن ‏پرداختند.‏










http://alef.ir/vdcjmiexiuqeoxz.fsfu.html?485465

داخلی صفحه سیاسی آرشيو خبر
نظر منتشر شده
۲۱
توصيه به ديگران

کد مطلب: 485465
تفاوت امام و رهبری با آیت الله مصباح/ حرفهای جامانده از مقبولیت و مشروعیت
محسن مهدیان، 1 تیر 96
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۶:۵۲
روحانی حرفش را اصلاح کرد؛ اینکه امامت از حکومت جداست. اما حرف نیمه تمام از این ماجرا زیاد مانده و مهمترینش اینکه بالاخره نقش مردم چیست؟

نقد روحانی نباید به انکار داشته های محکم و مسلم انقلاب اسلامی منجر می شد. مردمسالاری دینی سرمایه امام و رهبری برای استمرار این انقلاب است و مثل گوهر گرانبها باید در گنجینه جبهه انقلاب بماند. مردم سالاری دینی را انقلابی ترها باید سردست بگیرند.

به زبان ساده یکبار با هم مرور کنیم؛
مشروعیت حکومت به چیست؟
اولا مشروعیت یعنی چی؟ مشروعیت به معنای حقانیت حکومت است. حالا این حقانیت و مشروعیت به چیست؟ یکی وجه الهی "حکومت و حاکم" برای اعمال ولایت و دیگری پذیرش مردم.

اینجا بحث اختلافی است. برخی می گویند حاکم که می تواند امام معصوم یا فقیه جامع الشرایط باشد، مشروعیتش الهی است و برای تحقق و عینیت حکومتش نیاز به مردم دارد و دسته دوم کسانی هستند که می گویند مشروعیت دو جزء دارد؛ یکی نصب الهی و دیگری خواست مردم.

نگاه اول معتقد به تقسیم بندی مقبولیت(جنبه مردمی) و مشروعیت(جنبه الهی) است و نظر آیت‌الله مصباح در این بخش برجسته است.
نگاه دوم مربوط به حضرت امام و آقا ست و معتقد است نصب الهی و رای مردم در کنار هم مشروعیت ساز است.

در نگاه آیت الله مصباح مقبولیت یک حکومت موجب کارآمدی آن حکومت می شود و نقش پذیرش مردم را فراتر از کارآمدی نمی دانند.
اما کسانی که معتقدند رای مردم جزئی از مشروعیت حاکم است، رای مردم را بیعت می دانند.

آقا می فرمایند: " مشروعیت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است ...لذا شما می‌بینید که امیرالمؤمنین با اینکه خود را از لحاظ واقع منسوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری میداند، آنوقتی که کار به رأی مردم و انتخاب مردم میکشد، روی نظر مردم و رأی مردم تکیه میکند. یعنی آن را معتبر میشمارد و بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامداریِ زمامدار است." خطبه نمازجمعه 22 خرداد1366

یا حضرت امام در‌ تاریخ 29‌ دی ماه 1366 در پاسخ به استفتائی‌ که می پرسند: در چه صورت فقیه جامع الشرائط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟ می فرمانید:" تولی امور مسلمین‌ و تشکیل‌ حکومت، بستگی دارد به آرای اکـثریت مـسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد‌ شده است و در صدر اسلام تعبیر می‌شده به بیعت"

بیعت از بیع یعنی خرید و فروش می آید. ساده تر اینکه در معامله یک فروشنده داریم و یک خریدار. تا خریدار تقاضا نکند، معامله وجه شرعی پیدا نمی کند.

حالا اثر عملی این دو نگاه کجاست و چیست؟
مقبولیت یک معیار کمی است و مشروعیت کیفی. یعنی در مشروعیت حضور آگاهانه مردم چه در تاسیس و چه استمرار حکومت شرط است. ولی در مقبولیت نظر مردم تنها بجهت کارامدی حکومت معیارست. نتیجه این حرف چنین است که اگر جایی بدون نظر مردم هم کارامدی وجود داشت نیازی به رای مردم نیست.

با این توضیح لیست مفصلی از آثار این تفاوت در عرصه سیاسی کشور می توان فهرست کرد.یکی از مهمترینش مشارکت حداکثری است. در نظریه کارآمدی و مقبولیت یکبار مردم حکومت را خواستند و تمام. اما در نظریه مشروعیت حضور حداکثری مردم در همه شوون ارجح است ولو اینکه در کوتاه مدت کارآمد هم نباشد.
لذا چون مشروعیت نظام اهمیت دارد بحث مشارکت حداکثری از سوی رهبری مطرح می شود.یعنی مهمتر از نتیجه انتخابات مشارکت برای رهبری اهمیت دارد . حال آنکه اگر کارامدی ملاک بود آنگاه مشارکت کمتر و البته انتخاب نامزد کارآمدتر شاید ارجح بود.

رهبری در دیدار با دانشجویان در رمضان امسال تعبیر بسیار کلیدی داشتند که مصیبت آنروزی است که مردم به صندوق رای پشت کنند و در ادامه به جریان انقلابی تاکید داشتند که بروید روی مردم کار کنید و نباید کسی از حضور حداکثری مردم نگران باشد.

خلاصه اینکه اشتباه روحانی در بیان و غرض سیاسی بکنار؛ اما مراقبت کنیم داشته های اصیل انقلاب را صیانت کنیم. همه این انقلاب به مردمی بودنش گره خورده است. نگهبانی از این گنج گرانبها با جبهه انقلاب است.










http://alef.ir/vdcjvtexouqeooz.fsfu.html?483818


داخلی صفحه سیاسی آرشيو خبر
نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران

کد مطلب: 483818
روحانی: امیرالمومنین مبنای حکومت و فرمانروایی را رای مردم، خواست مردم و آرای مردم می‌داند/ واکنش علی مطهری و آیت الله مصباح یزدی به سخنان اخیر رئیس جمهور
بخش سیاسی الف، ۲۷ خرداد ۹۶
تاریخ انتشار : شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۲۴
حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی شامگاه چهارشنبه در دیدار و ضیافت افطار با اساتید و پزشکان ضمن گرامیداشت نوزدهم ماه مبارک رمضان و تسلیت ایام ضربت خوردن و شهادت مولای متقیان حضرت علی(ع)، گفت: افتخار ما این است که بتوانیم پیرو خوبی برای آن حضرت باشیم و پیروان راه علی ابن ابی طالب (ع) بی تردید رستگارند.

روحانی با بیان اینکه حضرت علی(ع) به دست فردی به شهادت رسید که بیشترین احسان را از دستان امیرالمؤمنین دیده و عظمت او را حس کرده بود، اظهارداشت:حکومت علی(ع) با خواست و اصرار مردم تشکیل شد و این در حالی بود که ایشان در برابر اصرار مردم به آنها فرمودند که حکومت عدل من برای شما سنگین است و باید به سراغ فرد دیگری بروید، اما در عین حال این را نیز گفتند که اگر شما مردم فرد دیگری را انتخاب کنید، من در اطاعت از او که شما مردم آن را برگزیدید، اولین نفر خواهم بود.

رییس جمهور با اشاره به اینکه اهتمام به خواست مردم، متن اسلام است، گفت: مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود.

*********************

به گزارش الف، پس از این اظهارات، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اظهارات اخیر رئیس جمهور گفت: «مشروعیت امامت به معنی مورد نظر شیعه، از ناحیه خدا و رسول خداست،‌ اما شرط تحقق یک شاخه آن یعنی زعامت سیاسی و رهبری جامعه، رای و نظر مردم و به عبارت دیگر مقبولیت شخص امام نزد مردم است.»

علی مطهری در یادداشتی درباره سخنان اخیر حسن روحانی به شرح زیر نوشت:
جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم در سخنرانی اخیر خود در جمع پزشکان جمله‌ای فرمودند که نیاز به توضیح داشت. ایشان فرمودند: «امیرالمومنین مبنای ولایت و حکومت را نظر مردم و انتخاب مردم می‌داند. لمن ولّیتموا امرکم، گفت که هر کس که شما او را به عنوان ولیّ خودتان و رهبر جامعه برگزینید من هم اطاعت می‌کنم، من هم می‌شنوم و اجرا می‌کنم. امیرالمومنین مبنای حکومت و فرمانروایی را رای مردم، خواست مردم و آرای مردم می‌داند.»

این سخن جناب ایشان قطعا ناظر به مساله امامت نیست، بلکه همانطور که قرائن نشان می‌دهد مقصودشان شرط تحقق حکومت امام یعنی رای و انتخاب مردم است و سیره علی (ع) نیز همین را تایید می کند. پس از رحلت رسول اکرم (ص) زمانی که مردم به هر دلیلی علی رغم نص پیامبر اسلام به شخص دیگری اقبال نشان دادند،‌ آن حضرت به خاطر حفظ اساس اسلام و وحدت مسلمین قیام نکرد و حتی در مواردی با خلیفه اول و دوم همکاری داشت و طرف مشورت آنها بود، ولی پس از مرگ خلیفه سوم و اقبال مردم به امیرالمومنین و اتمام حجت بر او، حکومت و خلافت را پذیرفت، در حالی که قبل از آن نیز امام بود و از سه شأن امامت یعنی مرجعیت بیان دین و ولایت معنوی و زعامت سیاسی،‌ تنها شأن زعامت سیاسی و رهبری اجتماع را در اختیار نداشت.

بنابراین مشروعیت امامت به معنی مورد نظر شیعه، از ناحیه خدا و رسول خداست،‌ اما شرط تحقق یک شاخه آن یعنی زعامت سیاسی و رهبری جامعه، رای و نظر مردم و به عبارت دیگر مقبولیت شخص امام نزد مردم است. برای دوره غیبت، از سوی امام عصر (عج) نصب عام با عنوان «فقهای جامع الشرایط» صورت گرفته و نصب خاص آن با انتخاب مردم صورت می‌گیرد که طبعا اگر اقبال مردم نباشد، باز مانند زمان معصوم حکومت امام و ولی فقیه قابل تحقق نخواهد بود«.

واکنش آیت الله مصباح یزدی به سخنان روحانی
به گزارش رسا، آیت الله مصباح یزدی گفت: برخی می گویند وقتی مردم با کسی بیعت کردند علی(ع) وظیفه خود دانست از آن شخص اطاعت کند و حق نداشت که مخالفت کند چون مردم رأی داده بودند، اگر یک مسلمان ایرانی اینگونه فکر کند پذیرفته است؟ آیا نمی توانست درباره این مسأله تحقیق کند به ویژه اگر سابقه طلبگی داشته باشد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت: اگر کسی درس خوانده باشد، کتاب ببیند و اسم الغدیر شنیده باشد و چنین اظهاراتی داشته باشد بعید است، نه تنها عقیده برخی اینگونه است بلکه به صورت رسمی می گویند علی(ع) حکومت برخی را پذیرفت چون رأی مردم بود و بعد گفت هر که را شما قبول دارید من هم قبول دارم.

وی ادامه داد: آیا جریان این گونه بوده است؟ این نشان می دهد که در این زمان باید درباره اصلی ترین مسائل تحقیق عمیق کرده و مسائل را باید برای جامعه تبیین کنیم، گاهی حضرت آیت الله بهجت در خلال درس نکاتی را بیان می کردند و گاهی چیزهایی را بیان می کردند که شاید افرادی گله می کردند، به عنوان مثال ایشان بارها تأکید می کردند که امام علی(ع) جانشین حقیقی پیامبر اسلام بوده است.

آیت الله مصباح یزدی ابراز داشت: گاهی به مرحوم آیت الله بهجت گفته می شد که مطالبی را بگویید که شاگردان نمی دانند و برای آن ها مجهول باشد نه مسأله جانشینی امام علی(ع) که برای همه مشخص است اما ایشان بر این مسأله تأکید می کردند و از این کار هدف داشتند.

وی عنوان کرد: تمامی مسائل مهم و مبنایی باید برای جوانان به خوبی تبیین شود تا در برابر شبهات بسیار واکسینه شوند، نسل های جوان و آینده باید مسائل را به خوبی بدانند و از تاریخ و مسائل مربوط به اسلام و اهل بیت(ع) آگاه باشند.

ایت الله مصباح خاطرنشان کرد: زمانی در اوایل انقلاب دانشجویانی از ما دعوت کردند که چند وقتی به لندن برویم و پاسخ به شبهاتی داشته باشیم، آن روز یکی از کسانی که امروز یکی از بت های نو اندیشان است و در ایران نیست حضور داشت و آن شخص برای سایر دانشجویان که بعدها وزیر شدند برنامه داشت و افراد به او اقتدا می کردند، آن شخص روزی به بنده گفت بر این مسأله که افراد بعد از مرگ دوباره زنده می شوند نباید اصرار کرد.
وی اضافه کرد: علت این سخن این بود که نویسنده معروفی این موضوع را مطرح کرده بود و این شخص در دفاع از نویسنده چنین سخنانی را مطرح می کرد، برخی از جوانان مقامی نزدیک مقام امام و پیامبر برای او قائل بودند و هنوز برخی اینگونه هستند.

آیت الله مصباح یزدی گفت: بین ایمان وکفر و ثواب و خطا دیوار آنچنانی وجود ندارد و انسان باید هوشیار باشد، قرآن درباره برخی از کسانی که پشت سر پیامبر نماز می خواندند می فرماید این ها به کفر نزدیک تر هستند تا این که به ایمان نزدیک باشند، باید سعی کنیم که مسائل به خوبی تبیین شود.

وی افزود:‌ نباید گفت که مسائل از واضحات است و نباید تکرار مکررات کرد چون گاهی کار به جایی می رسد که مقام بزرگ مسؤولی در کشور می گوید خود علی(ع) اعلام کرد که هرچه مردم بگویند من هم همان را می گویم و اگر مردم با کسی بیعت کردند من هم این کار را می کنم و این کار را انجام داد.







http://alef.ir/vdcjxtexxuqeohz.fsfu.html?483944


داخلی صفحه سیاسی آرشيو خبر
توصيه به ديگران

کد مطلب: 483944
آیت‌الله مکارم شیرازی: امام با رای مردم انتخاب نمی‌شود
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۵۳
استاد برجسته حوزه علمیه قم تصریح کرد:نباید بگوییم که حاکم را رای مردم تعیین می‌کند، رسول اکرم(ص) فرمود که تعیین جانشین من با خدا است و خداوند به هر کسی که خواست، ولایت می‌دهد و کتاب‌های زیادی در خصوص غدیر نوشته شده است.

به گزارش تسنیم، آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در مراسم احیای شب قدر در مدرسه علمیه امام کاظم(ع) با اشاره به نیاز انسان به موعظه اظهار کرد: انسان باید با موعظه قلب خودش را زنده کند و هر کسی به موعظه نیاز دارد.

وی ادامه داد: انسان باید قلبش را با یقین تقویت کند، براساس روایات هیچ نعمتی بالاتر از نعمت یقین نیست، منظور از یقین این است که خداوند را در همه جا ناظر خودمان بودیم و خدا به ما نزدیک است، باید باور کنیم که خدا از درون سینه‌ها آگاه است.

استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: انسان اگر به اندازه سر سوزنی کار خوبی انجام بدهد، آن کار در روز قیامت حاضر است، اگر کسی این چیزها را باور داشته باشد، زندگانی او پر از ایمان خواهد شد.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به ویژگی‌های روز قیامت اظهار کرد: در آن روز تمام اعمال انسان حاضر خواهد بود، یقین به معاد اهمیت زیادی دارد و بر این مساله در روایات تاکید شده است.

وی ادامه داد: قرآن کریم درباره اموال یتیمان می‌گوید کسانی که این اموال را می‌خورند، خودشان را گرفتار آتش می‌کنند، انسان باید با داشتن یقین نسبت به معاد از انجام گناهان دست بکشد.

استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: کسی که گناهان را همچون آتش بداند، دست به انجام گناه نمی‌زند، گرفتن رشوه، ربا و دزدی همچون دست زدن انسان به شعله آتش است و انسان باید به این مساله باور داشته باشد.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به عدم دلبستگی امام علی(ع) به دنیا اظهار کرد: این امام معصوم فرمود اگر تمام آن چیزهایی که در زیر آسمان است، را به عنوان رشوه به من بدهند تا ظلمی به یک مورچه بکنم، در مقابل آن پاداش بزرگ به خدا قسم این ظلم کوچک را انجام نمی‌دهم، چنین سخنی نشانه یقین امام علی(ع) است.

وی ادامه داد: امام علی(ع) فرمود کسی که قلبش خنکی یقین را احساس کرده باشد، سعادتمند است، انسان اگر کار کوچکی را با یقین انجام بدهد، بهتر از آن است که کارهای زیادی را بدون یقین انجام بدهد.

استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: دانشمندان غربی می‌گویند که اسلام با سرعت زیادی در غرب و شرق دنیا پیدا کرد، این دانشمندان علت پیشرفت سریع اسلام در جهان را نمی‌دانند.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به علت پیشرفت سریع اسلام در جهان اظهار کرد: براساس روایات سادگی زندگی و داشتن یقین موجب پیشرفت سریع اسلام شد، مسلمانان در جنگ‌های صدر اسلام احساس شکست نمی‌کردند و در دوران دفاع مقدس نیز شاهد بودیم که جوانان با ایمان و یقین دشمن را شکست دادند.

وی ادامه داد: اصحاب امام حسین(ع) نمونه‌های انسان‌های با یقین بودند، آن‌ها در شب عاشورا خوشحال بودند که در روز عاشورا به شهادت می‌رسند و ما امروز بعد از گذشت قرن ها شاهد هستیم سال به سال دامنه مراسم‌های گرامیداشت قیام کربلا در جهان گسترش پیدا می‌کند.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به سخنان مطرح شده در خصوص ولایت امام علی(ع) اظهار کرد: یکی از دولتمردان گفته است که مبنای ولایت از دیدگاه امام علی(ع) نظر مردم بود و دموکراسی میراث این امام معصوم است، این حرف عجیبی است، او یک صفحه از نهج البلاغه را دیده و بقیه را ندیده است.

وی ادامه داد: ولی را باید خداوند تعیین کند و آیات در خصوص ولایت در قرآن زیاد است، شما تنها یک جمله از نهج البلاغه را دیدید و بحث کردید، یکی از مسلمات مذهب شیعه است که امام را خدا و نه آرای مردم تعیین می‌کند، ما با اهل سنت برادروار زندگی می‌کنیم، اما مذهب رسمی کشور شیعه است.

استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: نباید بگوییم که حاکم را رای مردم تعیین می‌کند، رسول اکرم(ص) فرمود که تعیین جانشین من با خدا است و خداوند به هر کسی که خواست، ولایت می‌دهد و کتاب‌های زیادی در خصوص غدیر نوشته شده است.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به دموکراسی اظهار کرد: دموکراسی برای غرب است و حتی این نوع حکومت، حکومت مردم بر مردم نیست، گاهی یک نامزد با 25 درصد رای از مردم به ریاست می‌رسد، در آمریکا افراد با ثروت و تبلیغات، مغز مردم را شستشو می‌دهند و رای می‌آورند.وی در پایان خاطرنشان کرد: امام با رای مردم انتخاب نمی‌شود و نباید با یک صفحه نهج البلاغه، نظام حکومتی اسلام را دگرگون نشان بدهیم.









بالاخره رییس جمهور به حرف آیت الله مصباح رسید؛ تفکیک "مشروعیت الهی" از "مقبولیت مردمی"/ روحانی: امام خمینی قبل انقلاب هم "ولایت" داشت اما اقامه ‏حکومت با حضور و خواست مردم "محقق" شد
این عصاره همان بحث تفکیک "مشروعیت الهی" از "مقبولیت مردمی" است که سالها قبل علامه مصباح در سخنرانی های مختلف خود در پاسخ به کدیور، سروش، مجتهد شبستری و ... بر آن تاکید داشت و جریان روشنفکری به آن می تاخت! اما مایه خرسندی است که بالاخره جناب روحانی نیز به این نگاه رسیده و آن را رسما بیان میکند.
امیرحسین ثابتی- رجانیوز: چند روز قبل حسن روحانی سخنانی عجیب و مخدوش درباره ولایت حضرت علی علیه السلام و تشکیل حکومت توسط ایشان بیان کرد که با اعتراض بسیاری از علما و نخبگان دینی مواجه شد.

به همین خاطر وی شب گذشته در مراسم افطاری با جمعی از روحانیون، نه تنها سخنان غلطش در این باره را اصلاح کرده؛ بلکه دقیقا همان منطقی که سالها پیش از این حضرت آیت الله مصباح در این باره مطرح کرده بود را تکرار کرده و گفته: "امام خمینی قبل از انقلاب هم "ولایت" داشت، اما اقامه ‏حکومت با حضور و خواست مردم "محقق" شد. ولی فقیه برای اقامه حکومت بسط ید می‌خواهد که منوط به حضور مردم است. مسأله ولایت با تشکیل حکومت، دو مقوله جدا از هم ‏است که نباید با هم خلط شود."

این عصاره همان بحث تفکیک "مشروعیت الهی" از "مقبولیت مردمی" است که سالها قبل علامه مصباح در سخنرانی های مختلف خود در پاسخ به کدیور، سروش، مجتهد شبستری و ... بر آن تاکید داشت و جریان روشنفکری به آن می تاخت! اما مایه خرسندی است که بالاخره جناب روحانی نیز به این نگاه رسیده و آن را رسما بیان میکند.

در پایان یک نمونه از بیانات علامه مصباح در این باره را با هم مرور میکنیم:

رأی و رضایت مردم باعث به‌وجود آمدن یک حکومت می شود. خداوند متعال به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم می‌فرمایند: «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» (انفال/62) خداست که تو را با یاری خویش و مؤمنان تقویت کرد. کمک و همدلی مردم در عینیت بخشیدن به حکومت -حتی حکومت پیامبر صلی‌الله علیه و آله وسلم- است. ما شیعیان معتقدیم که خدای متعال بعد از پیغمبر اکرم(ص)، حضرت علی علیه السلام را برای حکومت تعیین کرده بود. پس حکومت ایشان ازطرف خدا تعیین شده بود ولی ایشان 25 سال اقدام به تشکیل حکومت نکردند، چرا؟ برای اینکه مردم یاری‌اشان نکردند. مدتی در حدود 6 ماه ایشان، حضرت زهرا سلام‌الله علیها و حسنین علیه‌السلام را برمی‌داشتند و در خانه مهاجرین و انصار می رفتند و یادشان می آوردند که مگر فلان روز نبودید که پیامبر (ص) چه گفت؟ مگر در غدیر من را معرفی نکرد؟ پس چرا حمایت نمی کنید؟ هرکسی بهانه ای می آورد. اول سلمان و ابوذر و مقداد بودند و بعد عمار هم ملحق شد. بعد از 6 ماه محاجه، ایشان با همراهی حضرت زهرا سلام الله علیها، 12 نفر حاضر شدند طرفداری از امیرالمؤمنین علیه السلام بکنند، ولی نمی شد حکومت تشکیل داد. بعد از 25 سال مردم از حکومت های دیگر سرخورده شدند و به در خانه حضرت آمدند. ایشان آنجا خطبه شقشقیه را ایراد فرمود: "لولا حضور الحاضر و قیام الحجه به وجود الناصر ... لالقیت حبلها علی غاربها" اگر شماها حاضر نشده بودید و اگر نبود که با وجود یاران و ناصران حجت بر من تمام است، باز هم خلافت را رها می کردم. حالا که من ناصر دارم، حجت بر من تمام است. دیگر نمی توانم شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنم، چون ناصر دارم. همچنین از آن حضرت نقل کرده اند: "لا رأی لمن لایطاع" یعنی: "کسی که فرمانش پیروی نمی شود، رأیی ندارد" این سخنان همگی بیانگر نقش مردم در پیدایش و تثبیت حکومت الهی، خواه حکومت رسول الله (ص) و امامان معصوم (ع) و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت است... گرچه "مقبولیت" با "مشروعیت" تلازمی ندارد. اما حاکم دینی حق استفاده از زور برای تحمیل حاکمیت خویش ندارد.» (حکومت و مشروعیت، فصلنامه کتاب نقد، شماره 7، تابستان 1377، ص 52)






پاسخ آیت الله محسن اراکی به اظهارات روحانی:
عصمت اکثریت عقلا باطل است/ اگر کسی بگوید مردم به حاکم حاکمیت می دهند این یعنی شرک در حاکمیت خداوند/ عجیب است که بعضی ها ادعای آشناییت با مسائل دینی می‌کنند اما به این مسائل بدیهی و روشن بی توجه هستند
بعضی از انسانها که پیامبرانند یا امامان معصوم اند آن هم به دلیل قطعی عصمت آنان ثابت شده است به جز اینان ما دلیلی بر عصمت کسی نداریم و دلیلی هم بر عصمت جوامع نداریم نه تنها بر عصمت جوامع نیست بلکه دلیل بر عدم عصمت جوامع فراوان است و لذا مشروعیت با انتخاب مردم تلازم ندارد ممکن است این مردم انتخابی کنند که این انتخاب درست باشد یا ممکن است انتخابی کنند که نادرست باشد.
گروه سیاسی-رجانیوز: سخنان اخیر حسن روحانی در ضیافت افطار اساتید دانشگاه در رابطه با مبنای ولایت از دیدگاه امیرالمومنین واکنش بسیاری از کارشناسان را به دنبال داشته است.

به گزارش رجانیوز در همین راستا آیت الله محسن اراکی دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در ادامه جلسات درس خارج فقه تقریب که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی برگزار شد به بررسی و تبیین نقش مردم در حاکمیت پرداخت که مشروح بحث در ذیل آمده است :


این روزها مطرح شده که ولایت را مردم به ولی امر می دهند این جمله از امور متشابهه است که باید تبیین شود. در مسئله نقش مردم در حاکمیت توضیح دادیم بطور مفصل در فقه نظام سیاسی که مردم موجودیت حاکمیت را تامین می کنند مشروعیت حاکمیت عقلا محال است که از سوی مردم باشد چون تامین مشروعیت حاکمیت از سوی مردم به معنای عصمت مردم است به معنای عصمت اکثریت است و عصمت اکثریت عقلا باطل است و تجربه اجتماعی هم در طول تاریخ خطا پذیری اکثریت جامعه مردم را اثبات کرده است ما در تاریخ بشر فراوان داریم که اکثریت جامعه چیزی را انتخاب کرده اند که هم عقلا باطل بوده و هم تجربه اجتماعی بطلان آن را ثابت کرده و در قرآن بسیار بر آن تاکید شده است قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ ۚ(مائده،100)و در قرآن کریم تاکید فراوان شده است که مردم بد انتخاب کرده اند، ما جوامعی که در نتیجه انتخاب بد، دچار سرنوشت های بد شده اند، فراوان داریم و اصولا در قرآن کریم این اصل یک اصل اساسی است که گرفتاری ها و شکست ها و مشکلاتی که مردم با آن مواجه می شوند، غالبا نتیجه سوء انتخاب خودمان است. پس ما یک سوء انتخاب داریم.

بعضی از انسانها که پیامبرانند یا امامان معصوم اند آن هم به دلیل قطعی عصمت آنان ثابت شده است به جز اینان ما دلیلی بر عصمت کسی نداریم و دلیلی هم بر عصمت جوامع نداریم نه تنها بر عصمت جوامع نیست بلکه دلیل بر عدم عصمت جوامع فراوان است و لذا مشروعیت با انتخاب مردم تلازم ندارد ممکن است این مردم انتخابی کنند که این انتخاب درست باشد یا ممکن است انتخابی کنند که نادرست باشد.

پس اینچنین نیست که انتخاب مردم همیشه انتخاب صحیح باشد و لذا است که هر وقت مردم چیزی را انتخاب کنند یا کسی را انتخاب کنند الزاما به این معنا نیست که آن کس مشروعیت دارد .

در نظام جمهوری اسلامی معنای جمهوری اسلامی این است که مشروعیت باید از خدا باشد این است معنای اسلامیت حالا اگر آن حاکم مشروع پیامبر باشد که خدا پیامبر را برای حاکمیت نصب می کند در قرآن کریم فرمود وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ ( مائده،49) یا در آیه دیگر فرمود و مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّه(‏نساء،80) این آیه نصّ بر نصب است نصّ بر تعیین حاکم است .

باید روشن شود که ما خدا را حاکم می دانیم یا نمی دانیم اگر کسی بگوید مردم به حاکم حاکمیت می دهند این یعنی شرک در حاکمیت خداوند. معنی اش این است که ما در برابر خدا قائل به حاکم باالذات دیگری هم هستیم خدای متعال فرمود قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ (ال عمران، 25)

در جای دیگر فرمود لاشریک له الملک و در جای دیگر فرمود ألا له الخلق والأمر تبارك الله رب العالمين " الأعراف 54 و در جای دیگر فرمود مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿۲۶ کهف﴾ اصولا در قرآن کریم از اول قرآن تا آخرآن غالبا شرک به معنی شرک در حاکمیت است و در روایت امام صادق (ص) تصریح به این معنی شده است در اصول کافی داریم در سوال از امام صادق (ص) در باره این آیه کریمه سوره یوسف که و وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ ﴿یوسف،۱۰۶﴾ که این چگونه شرکی است که با ایمان جمع می شود قرآن فرموده است : وَمَا يُؤْمِنُ .... إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ یعنی هم مومن است هم مشرک که امام صادق(ع) می فرماید شرک الطاعه و لیس شرک العباده شرک طاعت اینست که آدم در کنار خدا یک فرمانروای مطاع دیگری غیر از خدا بپذیرد این مساله حصر حاکمیت در خدا از اصول اولیه دین اسلام است و هرنوع نفی حصر حاکمیت در خداوند با اصل اسلام و قرآن در تضاد است بلکه با عقل در تضاد است و ما به تفصیل مساله حصر حاکمیت را در جلد اول فقه نظام سیاسی تبیین کرده ایم و ما سفارش می کنیم کسانی که اهل نظر هستند هم به جلد اول هم به جلد دوم این کتاب که چاپ شده مراجعه کنند حصر حاکمیت از سوی خدا معنی اش اینست که هر کسی که بخواهد حاکمیت پیدا کند باید از سوی خدا تعیین بشود چون إعمال حاکمیت، معنی اش همین است معنی إعمال حاکمیت تعیین حاکم از سوی خداوند است اگر بنا باشد که ما برای منبع مشروعیت حاکمیت منبعی غیر از خدا در نظر بگیریم یعنی برای خداوند در حاکمیت شریک قائل شویم.


شروعیت حاکمیت منحصر به خداوند است و این از بدیهیات دین ما است و از مسائل اجتهادی نیست که جای اجتهاد داشته باشد و جای اظهار نظر داشته باشد و منکر حصر حاکمیت بعد از رسول خدا در کسی که منصوب رسول خدا باشد که در واقع منصوب خداست هم منکر ضروری تشیع است یعنی منکر ضروری مذهب اهل بیت است مذهب اهل بیت مبتنی بر این است که بعد از رسول خدا همان طور که در زمان رسول خدا حاکمیت در خدا منحصر بوده و معنی حصر حاکمیت در خدا این بوده است که شخصی را که خدا منصوب برای حاکمیت کرده است که رسول است باید اطاعت کرد (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً (نساء 64)

بعد از رسول هم همین طور یعنی کسی میتواند حاکم باشد که از سوی رسول و از سوی خدای متعال منصوب برای حاکمیت شده باشد و این نص آیه کریمه است که می فرماید (فَلا وَ رَبِّکَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّي يُحَکِّمُوکَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً(65نساء) این از ضروریات مذهب تشیع است که حاکمیت بعد از رسول هم از طرف خداوند تعیین می شود و این حاکمیت حصرا در اختیار خداوند متعال قرار دارد بله نقش مردم اینست که به این حاکمیت قدرت بدهند اگر جبرئیل امین هم از آسمان فرود بیاید و از سوی خداوند به عنوان حاکم تعیین بشود ولی مردم اطاعت نکنند جبرئیل عملا حاکمیت نخواهد داشت این یعنی قدرت را مردم به حاکم می دهند این را هم قرآن کریم تایید و تصریح کرده است .

در قرآن کریم اشاره به دو میثاق شده که این دو میثاق تامین کننده اقتدار حاکم است قرآن کریم می فرماید آن حاکمی که مشروعیت خود را از خداوند گرفته است مردم مسئولند در برابر آن حاکم به دو مسئولیت یکی مسئولیت اطاعت و دیگری مسئولیت نصرت و از طریق این دو مسئولیت و از طریق عمل به این دو مسئولیت اقتدار حاکم الهی تامین می شود و از این دو مسئولیت قرآن کریم تعبیر به میثاق می کند فرق ایمان با اسلام در همین اطاعت است یعنی عملا تسلیم حاکمیت خدا شدن این است . اسلام وقتی است که حاکمیت خدا را و لو به زبان بپذیرد ولی ایمان اینست که حاکمیت خدا را به عمل بپذیرد شرط این ایمان چیست اینست که دو پیمان را با خدا ببندد یکی اطاعت و دیگری نصرت .

در سوره توبه آیه ۱۱۱ آمده است و هر موردی از قرآن که اشاره به عهد شده اشاره به همین عهد است و اصلا مشکلات جامعه اسلامی پس از رسول خدا در نتیجه عدم وفای به این عهد است در منابع اهل سنت هم در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم و هم در سایر منابع اهل سنت این روایت آمده و از متواترات حدیث رسول الله(ص) است که رسول خدا وقتی از ما بیعت گرفت (بایعنا رسول الله علی السمع و الطاعة فی) رسول خدا از ما بیعت گرفت که پای بیعت او در خوشی و ناخوشی در رفاه و در سختی بایستیم اگر جامعه اسلامی به این دو عهد پایدار بماند به وظیفه خود عمل کرده و اگر عمل کند آن وعده های الهی در حق او عملی خواهد شد جامعه اسلامی بعد از رسول الله چرا گرفتار بنی امیه شد ما چرا حادثه کربلا را داریم در کربلا حاکم مشروع چه کسی بود حسین ابن علی (ع) که زیر سم ستوران پایمال می شود مشروع است یا آن کسانی که توانستند هزاران انسان را بسیج کنند برعلیه حسین ابن علی (ع) ؟ اینجا مردمند و آنجا خداست ؟ مشروعیت از آن کیست ؟ مشروعیت از آن آن مردمی است که سر سید الشهدا را از بدنش جدا کردند ؟مشروعیت از آن آن کسانی است که خیمه گاه حسین ابن علی(ع) را آتش زدند ؟

اینجا مشروعیت از آن کیست؟ مشروعیت حاکمیت اینجا از آن حسین ابن علی (ع) است امام حسین حاکم است

ولی حاکمی که در نتیجه پیمان شکنی مردم بدون قدرت شده است اگر همین مردمی که با یزید بودند می آمدند با حسین ابن علی(ع) پیمان بستند همانطور که با رسول خدا (ص) بستند اگر با پیمانی که با رسول خدا وفادار می بودند و از حسین ابن علی(ع) پیروی و اطاعت می کردند کاملا اوضاع دگرگون می شد و نتیجه دیگری می گرفتند.

حضرت صدیقه طاهره در خطبه ای که در خانه بیان فرمودند اشاره کردند به این نتایج سختی که در نتیجه نافرمانی رسول خدا و در نتیجه پیمان شکنی با رسول خدا دامن گیر جامعه اسلامی خواهد شد که فرمود : از مرکب حاکمیت به جای شیر خون دوشیده می شود و شما را به شمشیر بشارت می دهم .

اگر مراد از اینکه ولایت را مردم می دهند این باشد که مردم قدرت را می توانند بدهند یا می توانند ندهند بله چنین می شود مردم می توانند قدرت به ناحق بدهند و تبعیت از یک فرمانروای ناحق کنند اگر چنین کنند آن کس که ضرر می کند خود مردم هستند که هم خونشان مباح می شود و هم مالشان به تاراج می رود اگر مردم می خواهند به وظیفه عمل کنند مسولیت شان اینست که قدرت را به حاکمان مشروع دهند و حاکمان مشروع یعنی حاکمانی که خداوند متعال مشروعیت آنها را تعیین کرده و اذن به حاکمیت داده است که در غیبت کبری این حاکمیت به فقیه عادل با شرایطی که معین شده است منتقل می شود بنابر این نباید خلط شود/

یک خلطی امروز شده است. این که گفته می شود این نظریه نظریه اروپایی است درست است این نظریه ای که میگوید حق مشروعیت را مردم می دهند به حاکم سخن غربی هاست نه اسلام چون فلسفه سیاسی دوران بعد از رنسانس مبتنی بر الحاد مبتنی بر نفی خداست فلسفه سیاسی مبتنی بر نفی خدا فلسفه سیاسی است که مشروعیت و قدرت را یکی می داند یعنی می گوید آن کس که قدرت دارد همان هم مشروعیت دارد اگر ما قدرت و مشروعیت را یکی کنیم استبداد را توجیه کرده ایم چون مستبد هم همین را می گوید .

اصلا دو نظریه وجود دارد نظریه الهی می گوید قدرت با مشروعیت دو چیز است منبع مشروعیت خداوند متعال است و منبع قدرت را خداوند تکوینا به مردم داده است اما تشریعا خداوند قدرت را به حاکمان الهی داده است و خداوند به مردم فرموده است که این امانت را که به شما داده ام به اهلش بسپارید می فرماید إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلي‏ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَميعاً بَصيراً (نساء، 58).

و در آخر مطلب بیان می کنم که ما مفصلا در فقه نظام سیاسی تبیین کردیم که حکومت فعل اجتماعی و فعل جامعه است همان طور که فعل فرد و رفتار فرد وجودش را از خود فرد می گیرد، ولی مشروعیتش را از خدا می گیرد، پس اگر مردم جمع شدند و حکومت را به آن کسی که خدا تعیین کرده، دادند این با مشروعیت جمع می شود و فعل مشروع می شود و اگر حکومت را به غیر از کسی که خداوند تعیین کرده، دادند با مشروعیت جمع نمی شود و مردم یاران شیطان و جهنمی می شوند.

و اینها اصول بیّن دین ما است و عجیب است که بعضی ها ادعا می کنند که در مسائل دینی آشنا هستند و می خواهند به این مسائل بدیهی و روشن بی توجه باشند و نخواهند این مسائل روشن را برای مردم درست بیان کنند







پاسخ آیت الله مکارم شیرازی به حسن روحانی:
یکی از دولتمردان گفته که دموکراسی میراث امام معصوم است، این حرف عجیبی است/ یک صفحه از نهج البلاغه را دیده و بقیه را ندیده است/ رسول اکرم (ص) فرمود که تعیین جانشین من با خداست
وی ادامه داد: ولی را باید خداوند تعیین کند و آیات در خصوص ولایت در قرآن زیاد است، شما تنها یک جمله از نهج البلاغه را دیدید و بحث کردید، یکی از مسلمات مذهب شیعه است که امام را خدا و نه آرای مردم تعیین می‌کند، ما با اهل سنت برادر وار زندگی می‌کنیم، اما مذهب رسمی کشور شیعه است.
گروه سیاسی-رجانیوز: آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی بامداد امروز در مراسم احیای شب قدر در مدرسه علمیه امام کاظم(ع) با اشاره به نیاز انسان به موعظه اظهار کرد: انسان باید با موعظه قلب خودش را زنده کند و هر کسی به موعظه نیاز دارد.

به گزارش رجانیوز به نقل از فارس وی ادامه داد: انسان باید قلبش را با یقین تقویت کند، بر اساس روایات هیچ نعمتی بالاتر از نعمت یقین نیست، منظور از یقین این است که خداوند را در همه جا ناظر خودمان بودیم و خدا به ما نزدیک است، باید باور کنیم که خدا از درون سینه‌ها آگاه است.

استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: انسان اگر به اندازه سر سوزنی کار خوبی انجام بدهد، آن کار در روز قیامت حاضر است، اگر کسی این چیزها را باور داشته باشد، زندگانی او پر از ایمان خواهد شد.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی با اشاره به ویژگی‌های روز قیامت اظهار کرد: در آن روز تمام اعمال انسان حاضر خواهد بود، یقین به معاد اهمیت زیادی دارد و بر این مساله در روایات تاکید شده است.

وی ادامه داد: قرآن کریم درباره اموال یتیمان می‌گوید کسانی که این اموال را می‌خورند، خودشان را گرفتار آتش می‌کنند، انسان باید با داشتن یقین نسبت به معاد از انجام گناهان دست بکشد.

استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: کسی که گناهان را همچون آتش بداند، دست به انجام گناه نمی‌زند، گرفتن رشوه، ربا و دزدی همچون دست زدن انسان به شعله آتش است و انسان باید به این مساله باور داشته باشد.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی با اشاره به عدم دلبستگی امام علی (ع) به دنیا اظهار کرد: این امام معصوم فرمود اگر تمام آن چیزهایی که در زیر آسمان است، را به عنوان رشوه به من بدهند تا ظلمی به یک مورچه بکنم، در مقابل آن پاداش بزرگ به خدا قسم این ظلم کوچک را انجام نمی‌دهم، چنین سخنی نشانه یقین امام علی (ع) است.

وی ادامه داد: امام علی(ع) فرمود کسی که قلبش خنکی یقین را احساس کرده باشد، سعادتمند است، انسان اگر کار کوچکی را با یقین انجام بدهد، بهتر از آن است که کارهای زیادی را بدون یقین انجام بدهد.

استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: دانشمندان غربی می‌گویند که اسلام با سرعت زیادی در غرب و شرق دنیا پیدا کرد، این دانشمندان علت پیشرفت سریع اسلام در جهان را نمی‌دانند.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی با اشاره به علت پیشرفت سریع اسلام در جهان اظهار کرد: بر اساس روایات سادگی زندگی و داشتن یقین موجب پیشرفت سریع اسلام شد، مسلمانان در جنگ‌های صدر اسلام احساس شکست نمی‌کردند و در دوران دفاع مقدس نیز شاهد بودیم که جوانان با ایمان و یقین دشمن را شکست دادند.

وی ادامه داد: اصحاب امام حسین (ع) نمونه‌های انسان‌های با یقین بودند، آن‌ها در شب عاشورا خوشحال بودند که در روز عاشورا به شهادت می‌رسند و ما امروز بعد از گذشت قرن‌ها شاهد هستیم سال به سال دامنه مراسم‌های گرامیداشت قیام کربلا در جهان گسترش پیدا می‌کند.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی با اشاره به سخنان مطرح شده در خصوص ولایت امام علی (ع) اظهار کرد: یکی از دولتمردان گفته است که مبنای ولایت از دیدگاه امام علی (ع) نظر مردم بود و دموکراسی میراث این امام معصوم است، این حرف عجیبی است، او یک صفحه از نهج البلاغه را دیده و بقیه را ندیده است.

وی ادامه داد: ولی را باید خداوند تعیین کند و آیات در خصوص ولایت در قرآن زیاد است، شما تنها یک جمله از نهج البلاغه را دیدید و بحث کردید، یکی از مسلمات مذهب شیعه است که امام را خدا و نه آرای مردم تعیین می‌کند، ما با اهل سنت برادر وار زندگی می‌کنیم، اما مذهب رسمی کشور شیعه است.

استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: نباید بگوییم که حاکم را رأی مردم تعیین می‌کند، رسول اکرم (ص) فرمود که تعیین جانشین من با خداست و خداوند به هر کسی که خواست، ولایت می‌دهد و کتاب‌های زیادی در خصوص غدیر نوشته شده است.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی با اشاره به دموکراسی اظهار کرد: دموکراسی برای غرب است و حتی این نوع حکومت، حکومت مردم بر مردم نیست، گاهی یک نامزد با 25 درصد رای از مردم به ریاست می‌رسد، در آمریکا افراد با ثروت و تبلیغات، مغز مردم را شستشو می‌دهند و رای می‌آورند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: امام با رای مردم انتخاب نمی‌شود و نباید با یک صفحه نهج‌البلاغه، نظام حکومتی اسلام را دگرگون نشان بدهیم.














کد خبر: ۱۴۳۵۴۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۰
صفحه نخست » حوزه علمیه
واکنش جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به طرح شبهه درباره ولایت معصومین(ع)
سخنان اخیر مطرح شده در باب ولایت و مبنای حکومت و ولایت از دیدگاه امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) خطائی بزرگ و سخنی برخلاف برهان و دلیل عقل و شرع است.
به گزارش «شيعه نيوز»، این تشکل روحانی در واکنش به طرح برخی شبهات در مورد ولایت معصومین(علیهم السلام) اطلاعیه ای صادر کرد.

متن این اطلاعیه به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنان اخیر مطرح شده در باب ولایت و مبنای حکومت و ولایت از دیدگاه امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) خطائی بزرگ و سخنی برخلاف برهان و دلیل عقل و شرع است.

به گواهی تاریخ و احادیث رسیده از معصومین «علیهم السلام» موضوع امامت و ولایت در اسلام یک امر الهی و سماوی بوده و حتی پیغمبراکرم(صلی‌الله علیه و آله و سلم)‌هیچ دخالت شخصی در انتخاب امیرالمومنین(علیه‌السلام) نداشته است و فقط موظف به ابلاغ پیام الهی در بیان جانشینی امیر المؤمنین علی(علیه‌السلام) بوده است. براساس ادلة قطعی مسئله خلافت و جانشینی پیامبر براساس وحی الهی بوده و در اسلام فرمانروائی مخصوص به خدای متعال است.

برهمین اساس جز به نصب الهی هیچ انسانی حق ندارد اداره امور انسان ها را که حق مخصوص خداوند می‌باشد برعهده بگیرد. عدم تفکیک و یکسان پنداری معنای قدرت و ولایت یکی دیگر از اشتباهات صورت گرفته در این باب است. در حکومت اسلامی مردم نقشی اساسی و بزرگ بر‌عهده دارند که همان نقش قدرت بخشی به ولی امر می‌باشد اما تعیین ولی جامعه و حق فرمانروائی امری الهی است چنانکه خداوند متعال فرمود: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ».

تفسیر به رأی بخشی از سیره و احادیث ائمه اطهار جفای بزرگی به فرهنگ و اعتقادات شیعی و اسلامی است. نباید با بیانی شبهه‌انگیز و ناقص به تحلیل و تفسیر گزاره های دینی و تاریخی پرداخت. آنچه در سقیفه، در حکمیت و قصه صلح امام حسن(علیه‌السلام) اتفاق افتاد نیز تحمیل گری و ظلم به ولی خدا بود.

آیا باید آن جفا و تحمیل، حیله‌گری و تزویری که مردم را از حق برخورداری از رهبری و ولایت و امامت الهی محروم ساخت، رأی مردم تفسیر کرد و آن را به معصوم نسبت داد؟

در حالی که افزون بر آیه ولایت که در نص صریح قرآن کریم آمده است؛ احادیث متواتره غدیر، ثقلین، منزلت و احادیث الائمه اثنا‌عشری در زمان خویش، همگی الهی بودن ولایت را در اسلام به طور قطعی ثابت کرده است و در منابع کلامی به تفصیل بیان شده است.

در ولایتی که اسلام معرفی می‌کند شخص حاکم در پیوندی فکری، عقیدتی، عاطفی و محبت‌آمیز با آحاد مردم است، و مردم با پیروی عاشقانه از فرمان رهبر که فرمان خداست زندگی برخوردار از عدل و رفاه و فضیلت خواهند داشت، حاکمیت و ولایت در اسلام در خدمت به مردم و همراه با عقاید و احساسات مردم است و استکبار و ستم و دیکتاتوری در ولایت و امامت بر مردم وجود ندارد.

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از تمام علما و متفکران اسلامی می‌خواهد با بیان صحیح و مستند معارف قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) و تبیین عمیق اندیشه و فرهنگ اسلامی و شیعی چون همیشه پاسخگوی شبهات و تفسیر‌های غلط از عقاید اسلامی باشند.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
محمد یزدی
رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

منبع: میزان





#علی_ع_بین_کراهت_و_وجوب 1⃣ وجوب اولی بر امام، تشکیل حکومت به عنوان: "منصب الهی" است. ↩️ این وجوب هرگز بر امیر مؤمنان ع تنجز نیافت؛ زیرا : 🌑 اکثر مردمی که به دنبال بیعت با حضرت بودند، هيچ گاه ایشان را به عنوان منصوب الهی نمی خواستند، بلکه به دنبال این بودند که خلیفه ای تابع روش شیخین بر سر کار آورند؛ 👇به بخشی از نامه علی ع به معاویه توجه کنید: 🔻"إنه بايعني القوم الذين بايعوا آبابکر و عمر و عثمان علی ما بایعوهم علیه"(نهج، صبحی صالح، نامه ۵) ↩️ هر آینه مردمی که با من بیعت کردند همانند که با ابو بکر و عمر و عثمان بیعت نمودند (و با من) بر همان شروطی که با آن سه بیعت کردند بیعت نمودند؛ ❌هرگز حکومتی که در آن حضرتش خطبه "شقشقیه" خواندند و آن چنان در تقیه شدید بودند که موفق به برچیدن "صلاة تراويح" نشدند حكومت مطلوب حضرت نبود؛ ↩️ و به همین دلیل، وقتی پس از کشته شدن عثمان، برای بیعت به نزدش شتافتند فرمود: "مرا واگذارید و دیگری را طلب کنید؛ زیرا ما به استقبال چیزی می رویم که چهره های مختلف و جهات گوناگون دارد (اشاره به تغییراتی که در زمان خلفاء، در دين به وجود آمده بود)، دلها بر این امر، استوار، و عقل ها ثابت نمی ماند. (رجوع کنید به : همان، کلمه ۹۲، ص ۱۳۶ ). ➕نیز در مورد بیعت، فرمود: "بیعت من با شما ناگهانی و بدون مطالعه نبود، و کار من و شما یکسان نیست؛ من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خویشتن"(همان،کلمه ۱۳۶، ص۱۹۴). 2⃣ در عین حال،پذیرش، این نحوه حکومت که اصلا مطابق با میل علی ع نبود نیز بر ایشان واجب شد؛ در این رابطه به فرازهائی از جملات ایشان توجه کنید: 🔻 "أما و الذي فلق الحبة و برأ النسمة، لولا حضور الحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر، و ما أخذ الله على العلماء على العلماء ألا يقاروا على كظة ظالم، و لا سغب مظلوم، لألقيت حبلها على غارها و لسقيت آخرها بكأس أولها" (همان، خ ۳، ص ۵۰ ) 🔻"أيها الناس، فإني فقأت عين الفتنة، و لم يكن ليجترئ عليها أحد غيري، بع أن ما غيهبها و اشتد كلبها" (همان، خ ۹۳، ص ۱۳۶). و چه سخت بود گردن نهادن بر کاری گردن که مولا هرگز به آن میلی به آن نداشت.

۱-





تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري (4/ 233)
ودعا عليا، فقال: عليك عهد الله وميثاقه لتعملن بكتاب الله وسنة رسوله وسيرة الخليفتين من بعده؟ قال: أرجو أن أفعل وأعمل بمبلغ علمي وطاقتي، ودعا عثمان فقال له مثل ما قال لعلي، قال:
نعم، فبايعه، [فقال علي: حبوته حبو دهر، ليس هذا أول يوم تظاهرتم فيه علينا، فصبر جميل والله المستعان على ما تصفون، والله ما وليت عثمان إلا ليرد الأمر إليك، والله كل يوم هو في شأن،] فقال عبد الرحمن: يا علي لا تجعل على نفسك سبيلا، فإني قد نظرت وشاورت الناس، فإذا هم لا يعدلون بعثمان فخرج علي وهو يقول: سيبلغ الكتاب أجله فقال المقداد: يا عبد الرحمن، أما والله لقد تركته من الذين يقضون بالحق وبه يعدلون فقال: يا مقداد، والله لقد اجتهدت للمسلمين، قال: إن كنت أردت بذلك الله فأثابك الله ثواب المحسنين فقال المقداد: ما رأيت مثل ما أوتي إلى أهل هذا البيت بعد نبيهم إني لأعجب من قريش أنهم تركوا رجلا ما أقول إن أحدا أعلم ولا أقضى منه بالعدل، أما والله لو أجد عليه أعوانا! فقال عبد الرحمن:
يا مقداد، اتق الله، فإني خائف عليك الفتنة، فقال رجل للمقداد: رحمك الله! من أهل هذا البيت ومن هذا الرجل؟ قال: أهل البيت بنو عبد المطلب، والرجل علي بن أبي طالب [فقال علي: إن الناس ينظرون إلى قريش، وقريش تنظر إلى بيتها فتقول: إن ولي عليكم بنو هاشم لم تخرج منهم أبدا، وما كانت في غيرهم من قريش تداولتموها بينكم] وقدم طلحة في اليوم الذى بويع





تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري (4/ 238)
هل أنت يا علي مبايعي على كتاب الله وسنة نبيه وفعل أبي بكر وعمر؟ [فقال: اللهم لا، ولكن على جهدي من ذلك وطاقتي] فالتفت إلى عثمان، فقال: هل أنت مبايعي على كتاب الله وسنة نبيه وفعل أبي بكر وعمر؟ قال: اللهم نعم، فأشار بيده إلى كتفيه، وقال: إذا شئتما! فنهضنا حتى دخلنا المسجد، وصاح صائح: الصلاة جامعة- قال عثمان: فتأخرت والله حياء لما رأيت من إسراعه إلى علي، فكنت في آخر المسجد- قال: وخرج عبد الرحمن بن عوف وعليه عمامته التي عممه بها رسول الله ص، متقلدا سيفه، حتى ركب المنبر، فوقف وقوفا طويلا، ثم دعا بما لم يسمعه الناس.
ثم تكلم، فقال: أيها الناس، إني قد سألتكم سرا وجهرا عن إمامكم، فلم أجدكم تعدلون بأحد هذين الرجلين: إما علي وإما عثمان، فقم إلي يا علي، فقام إليه علي، فوقف تحت المنبر، فأخذ عبد الرحمن بيده، فقال: هل أنت مبايعي على كتاب الله وسنة نبيه وفعل أبي بكر وعمر؟ قال:
اللهم لا، ولكن على جهدي من ذلك وطاقتي، قال: فأرسل يده ثم نادى:
قم إلي يا عثمان، فأخذ بيده- وهو في موقف علي الذي كان فيه- فقال: هل أنت مبايعي على كتاب الله وسنة نبيه وفعل أبي بكر وعمر؟ قال: اللهم نعم، قال: فرفع رأسه إلى سقف المسجد، ويده في يد عثمان، ثم قال:
اللهم اسمع واشهد، اللهم إني قد جعلت ما في رقبتي من ذاك في رقبة عثمان قال: وازدحم الناس يبايعون عثمان حتى غشوه عند المنبر، فقعد عبد الرحمن مقعد النبي ص من المنبر، وأقعد عثمان على الدرجة الثانية، فجعل الناس يبايعونه، وتلكأ علي، فقال عبد الرحمن:
«فمن نكث فإنما ينكث على نفسه ومن أوفى بما عاهد عليه الله فسيؤتيه أجرا عظيما» ، فرجع علي يشق الناس، حتى بايع وهو يقول:




البدء والتاريخ (5/ 192)
صعد عبد الرحمن بن عوف المنبر ودعي عليّا رضي الله عنه وقال انا أبايعك على كتاب الله وسنة رسوله وسيرة الخليفتين ابو (sic) بكر وعمر فقال عليّ رضي الله عنه أما كتاب الله وسنّة رسوله فنعم فإنهما يأتيان على كلّ شيء ثم اجتهد في نفسي ثم دعا عثمان رضي الله عنه وقال مثل قوله الأوّل فقال عثمان نعم فرفع عبد الرحمن رأسه





الكامل في التاريخ (2/ 444)
ودعا عليا وقال: عليك عهد الله وميثاقه لتعملن بكتاب الله وسنة رسوله وسيرة الخليفتين من بعده. قال: أرجو أن أفعل فأعمل بمبلغ علمي وطاقتي، ودعا عثمان فقال له مثل ما قال لعلي، فقال: نعم نعمل.




تاريخ ابن خلدون (2/ 570)
ثم قال لعليّ: عليك عهد الله وميثاقه لتعلمنّ بكتاب الله وسنة رسوله وسيرة الخليفتين من بعده، قال: أرجو أن أجتهد بل أن أفعل بمبلغ علمي وطاقتي. وقال لعثمان مثل ذلك فقال: نعم.




تيسير الكريم المنان في سيرة عثمان بن عفان رضي الله عنه - شخصيته وعصره (ص: 57)
المؤلف: عَلي محمد محمد الصَّلاَّبي
وما جاء في كتب التاريخ من أن عمر - رضي الله عنه - أمرهم بالاجتماع والتشاور، وحدد لهم أنه إذا اجتمع خمسة منهم على رجل وأبى أحدهم فيضرب رأسه بالسيف، وإن اجتمع أربعة وفرضوا رجلا منهم وأبى اثنان فاضرب رؤوسهما (3). وهذه من الروايات التي لا تصح سندا، فهي من الغرائب التي ساقها أبو مخنف -الرافضي الشيعي- مخالفا فيها النصوص الصحيحة وما عرف من سير الصحابة رضي الله عنهم، فما ذكر أبو مخنف من قول عمر لصهيب: وقم على رؤوسهم -أي أهل الشورى- فإن اجتمع خمسة ورضوا رجلا وأبى واحد فاشدخ رأسه بالسيف، وإن اتفق أربعة فرضوا رجلا منهم وأبى اثنان فاضرب رؤوسهما (4) , فهذا قول منكر، وكيف يقول عمر - رضي الله عنه - هذا وهو يعلم أنهم هم الصفوة من أصحاب رسول الله - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -، وهو الذي اختارهم لهذا الأمر لعلمه بفضلهم وقدرهم؟!! (5).
وقد ورد عن ابن سعد أن عمر قال للأنصار: أدخلوهم بيتا ثلاثة أيام، فإن استقاموا وإلا فادخلوا عليهم فاضربوا أعناقهم (6). وهذه الرواية منقطعة وفي إسنادها (سماك بن حرب) وهو ضعيف، وقد تغير بآخره (7).
5 - الحكم في حال الاختلاف:
لقد أوصى بأن يحضر عبد الله بن عمر معهم في المجلس وأن ليس له من الأمر شيء، ولكن قال لهم: فإن رضي ثلاثة رجلا منهم وثلاثة رجلا منهم فحكموا عبد الله بن عمر، فأي الفريقين حكم له فليختاروا رجلا منهم، فإن لم يرضوا بحكم عبد الله بن عمر فكونوا مع الذين فيهم عبد الرحمن بن عوف، ووصف عبد الرحمن بن عوف بأنه مسدد رشيد، فقال عنه: ونعم ذو الرأي عبد الرحمن بن عوف، مسدد رشيد، له من الله حافظ، فاسمعوا منه (8).
_________
(1) الطبقات لابن سعد (3/ 342).
(2) مسلم (3/ 1480).
(3) تاريخ الطبري (5/ 226).
(4) تاريخ الطبري (5/ 226).
(5) مرويات أبي مخنف في تاريخ الطبري، د. يحيى اليحيى، ص175.
(6) الطبقات لابن سعد، (2/ 342).
(7) مرويات أبي مخنف في تاريخ الطبري، ص176.










۲- برادر عزیز فرمودند: (و بر این نظر شواهدی است:) شواهدی ذکر کردند و در پایان چنین نتیجه گرفتند: (با توجه عبارات روشن می شود که حضرت امیر (ع) با اینکه شایسته ترین فرد برای حکومت بوده ولی تمایلی به حکومت نداشته و می فرماید "هرکه را انتخاب کنید بدو خرسند باشم" و اصرار و رای مردم بوده که موجب شده که حضرت حکومت را قبول کند و موفق ترین حکومت تاریخ را رقم بزند)

امیر المؤمنین صلوات الله علیه در ده‌ها مورد از نهج البلاغه و غیر آن، تصریح میفرمایند که حق مال من بود و هست، محلي منها محل القطب من الرحی، اما همین زمان که مردم به سوی حضرت هجوم آورده بودند اصرار داشتند که بر مسیر سقیفه پیش بروند، و این بسیار مهم است، یعنی حاضر نبودند به عنوان نص غدیر با حضرت بیعت کنند، در همین عبارت تاریخ طبری که نقل شد تصریح کردند به همان عبارت نهج البلاغه که در پست قبلی عرض کردم که حضرت برای حکومت بایسته فرمودند: لابد للناس من امیر، و جالبتر اینکه کلمه (الیوم) میآورند، یعنی قبلا خلفاء پیشین برتر بودند اما امروز برتر شما هستید:

تاريخ الطبري(4/ 427)
فأتاه اصحاب رسول الله ص، فقالوا: إن هذا الرجل قد قتل، ولا بد للناس من إمام، ولا نجد اليوم أحدا أحق بهذا الأمر منك،


و نیز در عبارتی که آوردند: (و بسطتم یدی فکففتها...) روایت مفصل آن را جناب ثقة الاسلام کلینی قده در کتاب الرسائل به نقل سید در کشف المحجة آورده‌اند، و در آنجا حضرت تصریح میفرمایند که گفتند ما با تو بر همان چیزی که ابو بکر و عمر بیعت شدند بیعت میکنیم:

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏30، ص: 16
... و وطئ الضعيف، .... و حسرت لها الكعاب فقالوا: بايعنا على ما بويع عليه أبو بكر و عمر، فإنا لا نجد غيرك و لا نرضى إلا بك، فبايعنا لا نفترق و لا نختلف، فبايعتكم على كتاب الله و سنة نبيه صلى الله عليه و آله


و در نهج البلاغه در نامه به معاویه هم تصریح شده به کلمه (علی ما بابعوهم علیه):

نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 366
6 و من كتاب له ع إلى معاوية
إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر و عمر و عثمان على ما بايعوهم‏ عليه


این چه امام منصوب از طرف خدا به نص غدیر است که در شورای بعد از عمر چون حاضر نمیشود به سیره ابو بکر و عمر رفتار کند با او بیعت نمیکنند؟! و بعد از عثمان هم چون ناچار شدند و کسی دیگر ندارند سراغ او میروند با شرط اینکه بر روش همان اصحاب سقیفه باشد!

لذا تمام شواهدی که برادرمان ذکر کردند همگی مربوط به جو حاکم بر بیعت کنندگان و از دیدگاه آنهاست که به شدت از روش سقیفه دفاع میکردند، و لذا از ابن ابی الحدید نقل شده که میگوید اینکه معاویه در نامه‌هایش مرتب یادآوری میکرد که حضرت با ابوبکر بیعت نکردند برای این بود که حضرت کلمه‌ای بگویند و میخواست لشکر حضرت را علیه ایشان تهییج کند.






که بررسی میکنیم:

عبارتی که از کلام ۲۲۹ نهج نقل کردند سید رضی قده فرمودند قبلا مثل آن گذشت:

نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 350
229 و من كلام له ع في وصف بيعته بالخلافة
[قال الشريف: و قد تقدم مثله بألفاظ مختلفة.]
و بسطتم يدي فكففتها و مددتموها فقبضتها ثم تداككتم علي تداك الإبل الهيم على حياضها يوم وردها حتى انقطعت‏ النعل و سقط الرداء و وطئ الضعيف و بلغ من سرور الناس ببيعتهم إياي أن ابتهج بها الصغير و هدج إليها الكبير و تحامل نحوها العليل و حسرت إليها الكعاب‏


و انچه قبلا گذشت این بود:


نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 195
أمر البيعة
منه‏
فأقبلتم إلي إقبال العوذ المطافيل على أولادها تقولون البيعة البيعة قبضت كفي فبسطتموها و [نازعتكم‏] نازعتكم يدي فجاذبتموها اللهم إنهما قطعاني و ظلماني و نكثا بيعتي و ألبا الناس علي فاحلل ما عقدا و لا تحكم لهما ما أبرما و أرهما المساءة فيما أملا و عملا و لقد استثبتهما قبل القتال و استأنيت بهما أمام الوقاع فغمطا النعمة و ردا العافية







نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 102
74 و من خطبة له ع لما عزموا على بيعة عثمان‏
لقد علمتم أني أحق الناس بها من غيري و و الله لأسلمن ما سلمت أمور المسلمين و لم يكن فيها جور إلا علي خاصة التماسا لأجر ذلك و فضله و زهدا فيما تنافستموه من زخرفه و زبرجه‏






۳- با توضیحی که در پست اول گذشت، چون امامت امری الهی است و نصب امام ع مختص خدای متعال است، پس هر چه را خدا دستور داده مشروع است، و هر چه به امر او نیست مشروعیت ندارد، خداوند به حکومت شایسته با پشتوانه عصمت، امر کرده است، پس تنها این حکومت است که مشروعیت دارد، و با غلبه به سلاح یا بیعت مردم، مشروعیت حاصل نمیشود، بلی اگر امام معصوم ع از طرف خدا کسی یا کسانی را نصب کند، به نیابت خاصة یا عامة، امارت آن منصوب خصوصی یا عمومی، مشروعیت دارد، حتی اگر بسط ید نداشته باشد حکمش نافذ است، مثل قاضي تحکیم، و اگر بسط ید داشته باشد، امارت او و حکم او و توکیل او و تنفیذ او و سایر تصرفات و شئونات امارت، برای او مشروعیت دارد، و صرف انتخاب مردم شخصی را تا امضای او بر آن نباشد مشروعیت‌آور نیست.




کانال تحلیلی محسن مهدیان در تلگرام
http://telegram.me/mahdian_mohsen

روحانی و اصلاح یک اشتباه
۱۳۹۶/۰۳/۳۱ ۱۸:۱۱


جلسه هیئت‌رئیسه مجلس خبرگان رهبری به ریاست آیت‌الله جنتی
۱۳۹۶/۰۳/۰۳ ۲۰:۰۰


شهید مطهری به دنبال تئوری حکومت مبتنی بر شریعت و ولایت فقیه بود/ گروهک فرقان تفسیری انحرافی از عقاید دکتر شریعتی داشت
۱۳۹۶/۰۲/۱۲ ۰۶:۰۰


آیت الله مصباح: هیچ ائتلافی را نمی پذیرم/ گفتگو می کنم، اما قول حمایت از فلانی را نمی دهم
۱۳۹۵/۱۲/۲۳ ۰۸:۳۴


واکنش روحانی به اظهارات مقامات آمریکا درباره انتخابات ایران
۱۳۹۵/۱۲/۱۷ ۱۱:۰۴


حضور روحانی در اجلاسیه خبرگان
۱۳۹۵/۱۲/۱۷ ۰۹:۲۷


آغاز دومین اجلاسیه رسمی خبرگان در دوره پنجم
۱۳۹۵/۱۲/۱۷ ۰۸:۴۴


کمیته‌ تعیین رهبری در حال بررسی افراد صاحب صلاحیت برای این جایگاه است/مقام معظم رهبری بخواهند اسامی را در اختیارشان می‌گذارند/ آقا گفتند شما باید در آستینتان ۱۰ رهبر داشته باشد
۱۳۹۵/۱۲/۱۴ ۱۲:۱۰


قدردانی نمایندگان از رهبری برای انتصاب «ولایتی»
۱۳۹۵/۱۲/۱۰ ۱۲:۴۲


وقتی رهبری نظارت بر خود را مطالبه می کنند اما ...
۱۳۹۴/۰۹/۲۵ ۱۵:۵۴


کلمات کلیدی : امام خمینی، رهبری، آیت الله مصباح،مقبولیت ، مشروعیت

Romania
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۷:۱۱:۴۱
مردم سالاری دینی در بالاترین درجه اش در دست حضرت امام و رهبری است. دایه های دروغین و موقتی هم نمی خواهد. (4437239) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۴۷

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۳۳:۲۷
نویسنده خیلی زحمت کشیده اما متوجه نیست که لغات معانی خاص خود را دارند.
مشروعیت یک مفهوم حقوقی است، این مقایسه اظهارات رهبر و مصباح جایز نیست چون دو نگاه از دو زاویه متفاوت است و نمیتوان ازان تعارض و تضاد استخراج کرد. (4437307) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۴۲

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۵۴:۰۰
مشروعیت به معنای حقانیت است. اختلاف نگاه ایندو بزرگوار هم مطابق متن روشن است. (4437344) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۸

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۷:۱۵:۵۰
ولی اینکه روحانی حرفش را اصلاح کرد مهم بود. تا به حال احدی چنین حرفی نزده بود. آخه ولایت را با رای مردم می سنجند؟
خدا را شکر که متوجه اشتباه شد و اصلاح کرد. (4437240) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۷

Romania
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۹:۱۰:۵۶
اره خدارو شکر . الحمدلله اینم بخیر گذشت (4437360) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۲

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۷:۱۷:۰۵
ظاهرا آقای روحانی هم باید به سرنوشت روسای جمهوری قبل دچار شود چون مشروعیت بر اساس تعریف شما همیشه مقابل مقبولیت ایستاده (4437245) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۷۴

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۳۸:۰۳
یعنی هیچی از یادداشت نفهمیدی. بابا مجبور نیستی که اول کامنت بزاری (4437314) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۴۲

۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۷:۲۳:۴۰
مگر قانون اساسی فصل الخطاب نیست؟پس این بحثهای فقهی وتاریخی دراین برهمه از زمان و این میان چه محلی از اعراب داره؟مگر طبق قانون اسای وظایف هر شخص و نهادی معین نشده؟مگر طبق قانون اساسی رهبری شخص اول نظام و تبیین کننده سیاستهای کلی نظام و رئیس جمهور شخص دوم نظام و رئیس قوه مجریه نیست؟مگر میتوان همه امور کشور را به صرف اینکه رئیس جمهور رای اکثریتی از مردم را طبق وعده هایی که داده بدست آورده سپرد به او؟مگر میتوان همه مقدرات و جهتگیریهای کشور را به صرف اینکه رئیس قوه مجریه رای اکثریت مردم رو داره بر اساس نگاه قوه اجرایی به مسائل بر دو قوه دیگر(قضائیه و مقننه) که آنها هم جزو ارکان نظام هستند ومشروعیت قدرتشان متفاوت از قوه مجریه هست حاکم کرد؟پس تکلیف اصل مهمخ ومترقی تفکیک قوا و اصول قانون اساسی این وسط چی میشه؟اگر با همین منطق میخواستیم کشور رو تا بحال اداره کنیم که تابحال معلوم نبود با چه کشور وحشتناکی مواجه میبودیم.چون خاتمی میومد میگفت چون اکثریت آرا رو بدست آورده ام پس همه جهتگیریهای کلی و جزئی نظام باید طبق نگاه من باشه.پس از اون هم احمدی نژادبدلیل اینکه رای مردم رو داره همین مطالبه رو از نظام داشت و نظام باید بدلیل تفاوت صدوهشتاد درجه ای نگاه احمدی نژاد با خاتمی کلا در همه مسائل تجدید نظر میکرد و قس علهذا!!!!!!!!!!!!!چطور وقتی رهبری ترمز احمدی نژاد را به صرف اینکه برای چندسال رای اکثریت ملت رو داشت و میخواست هرکاری دلش میخواد بکنه کشید کسی اعتراض نکرد و نگفت همه امور کشور را باید سپرد به احمدی نژاد چون رای اکثریت ملت رو داره؟اداره بشه و رهبری نبود که معلوم نبود جناح مخالف دیگری بعد از دولت دهم به قدرت برسه که بخواهیم سر حدود اختیاراتش بحث کنیم.واقعا با این نوع منطق میشه کشور رو اداره کرد؟حتی یک اداره دولتی رو هم نمیشه با این منطق اداره کرد وباید سیاستهای کلی و راهبردی و منظم داشته باشه و با هر مدیر سیاستهای کلیش عوض نشه چه برسه اداره کشوری مثل ایران در خطرناکترین جغرافیای جهانی و مردمی با سلایق مختلف وبعضا متضاد و دشمنانی کمین کرده..بجای اینکه شکر این رهبری مدبر وتیزبین و جهان شناس و مردم دوست ودلسوز و قاطع و حکیم رو بجا بیاریم و سعی کنیم با راهبریهایش و توجه به تذکراتش و تشرهای به موقع و جدیش ایرانی روزبروز قدرتمندتر و مردمی متحدتر و مرفه تر رو بوجود بیاریم افتادن در دام مباحث کلامی وفقهی(که البته در جای خودش جوابهای جدی ومحکم دارد)با وجود میثاق محکمی مثل قانون اساسی و برنامه کلان تصویب شده در مجلس و مجمع تشخیص چه دردی از مردم و کشور دوا میکند جز اینکه زمان را هرچه بیشتر از دست میدهیم و روزبروز بحرانهای اقتصادی واجتماعی و فرهنگی عمیق تر خواهند شد؟ (4437251) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۵

حسن
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۷:۳۴:۱۶
اینکه گفتی مردم بخشی از مشروعیت حکومت اند مستند به کدام آیه ویا روایت است مشروعیت دومعنا دارد یک معنای آن یعنی قانونی بودن است معنای دیگر آن شرعی بودن ومستند بودن به قرآن وسنت است اگر مشروعیت را به معنای قانونی بودن بگیرید بله مردم مشروعیت بخش هستند واگر معنای شرعی بودن گرفته شود مردم نقشی در این موضوع ندارند خداوند متعال اختیاری برای ما قائل نشده خودش امام را تعیین کرده ومردم باید اطاعت کنند البته اجباری نیست ولی اگر نکردیم وامام کنار گذاشته شد ما ولایت طاغوت را پذیرفته ایم حد وسطی ندارد یا ولایت خداوند متعال یا ولایت طاغوت (4437254) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۳

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۳۸:۳۸
بحث ولایت نیست. بحث حکومت است (4437315) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۵۱

مودی
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۴۳:۲۱
آقای مهدیان ؛
در تایید نظر این مخاطب محترم ؛
بنا بر حرفهای شما که مشروعیت را شامل دو بخش نصب الهی و تایید مردمی بیان کردید ؛ نظرتان در مورد اواخر دوران خلافت امام علی (ع) چیست ؟ چون امام در این دوران به وضوح مقبولیت خودشان در بین بخش بزرگی از جامعه از دست داده بودند , خطبه های زیاد ایشان در سرزنش و نکوهش کوفیان که به سخنان ایشان گوش نمیدادند موید این حرف است.
امام حسین (ع) در روز عاشورا مصداق بارزی از عدم پذیرش مردمی بودند؛ 72 تن در یکسو و هزاران نفر که تا 30 هزار نفر هم گفته اند در سوی دیگر بودند ؛ بفرمایید نظرتان در مورد مشروعیت امام حسین (ع) چیست ؟ آیا مشروعیت ایشان که تایید و رای مردمی بسیار ضعیفی داشتند ناقص است ؟؟؟؟!!!!!
خواهش میکنم این یکی رو منتشر کنید. (4437325) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۳

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۵۵:۵۸
حکومت را ولایت نگیرید. مثالی که از امام حسین زدید یعنی ایندو را یکی فرض کردین.
مشروعیت ولایت ربطی به رای مردم ندارد. (4437347) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۶

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۷:۴۶:۴۵
اقای روحانی درست کفته بودند بعضیها بد فهمیده بودند (4437260) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۵۳۴

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۳۹:۱۴
خودش فهمید اشتباه کرده و درست کرد. حالا شما کاسه داغتر از آش شدین؟ :) (4437318) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۴۴

Australia
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۷:۵۷:۵۱
سوال:
چرا هر انتخابات را به معنای بیعت تلقی می کنید و سپس مشروعیت دهی به نظام؟
با فرض انکه بیعت بخشی از مشروعیت باشد، در صدر اسلام بیعت یک بار انجام می شده نه چند بار.

اگر درست فهمیده باشم، نویسنده می گوید هر رای گیری به منزله تداوم مشروعیت حاکم است. حال به این مثال دقت کنید:
به طور مثال امام علی (ع) در اواخر حکومت خود همراهی حداکثری مردم را نداشت، چرا که آن ها برای جنگ اماده رغبتی نشان نمی دادند و امام هم در پایان ان ها را نفرین کرد. طبق نظر نویسنده حکومت امام علی (ع) در اواخر، مشروعیت نداشته است. انطور که من می فهمم این نتیجه نظر نویسنده است.

نگاه دیگر ان است که بگوییم امام علی (ع) در اواخر حکومت مقبولیت نداشته است.

لطفا بحث دقیق تری ارائه کنید و به همه شبهات پاسخ دهید. قبل از اینکه متن را همه مطالعه کنند. (4437269) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۹۸

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۵۱:۰۹
شما از کجا فهمیدی مخالفان حضرت در اکثریت بودند؟
مخالف همیشه هست (4437338) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۹

محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۸:۲۴:۰۰
با احترام تمام خدمت حضرت آقای مهدیان عزیز، فکر می کنم نویسنده سعی دارد از یک بحث بسیار دقیق شرعی سیاسی فرصت طلبانه توشه سیاسی برداشت کند. در کجای شرع معیار سنجش رای مردم ذکر شده است؟ ما در شرع نصف بعلاوه یک داریم یا اکثریت پایتخت داریم یا عدم مخالفت نصف بعلاوه یک داریم؟ امیرالمومنین از نصف بعلاوه یک جامعه نظر سنجی کرد؟ امروز بهترین شیوه جکومت مردمسالاری از کف جامعه است، روزهایی داشته ایم که شیوه های حکومت دیگر پاسخگو بوده است و ممکن است زمانی بهترین شیوه حکومت، حکومت نخبگانی باشد. شیوه حکومت ارتباطی به مشروعیت حکومت ندارد و لزومی ندارد مفاهیمی زائد بر شرع مقدس را بحسب اقتضای زمانه به آن اضافه نماییم. حاصل سخن اینکه مشروعیت از صاحب شرع که خداوند متعال باشد تفویض می شود و رای و اقبال مردم برای حاکم اسلامی حجت آور است. (4437297) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۴

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۹:۰۵:۵۴
بسم الله الرحمن الرحیم
اولا باید گله کنم از دوستانی که به عالم و ادم نگاه سیاسی دارند . این مطلب حقا و انصافا ارتباطی با آقای روحانی و اصلاح نظرشون ندارد . این را هم بلافاصله اضافه کنم که من صد در صد حرف اقای روحانی را اگر به معنای ولایت امیر المومنین علیه السلام بوده باشد ، غلط و اشتباه میدانم .
باید بگویم نسبتی که به مقام معظم رهبری داده اید و بر آن کلام خود را استوار کرده اید صحیح نیست . ای کاش خط بعد و کلمات بعدی که ایشان در آن خطبه فرموده بودند را نیز در کلامتان می آوردید . پس با اجازه شما این کار را بنده انجام میدهم
لذا شما میبینید که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با اینکه خود را از لحاظ واقع منسوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری میداند، آنوقتی که کار به رأی مردم و انتخاب مردم میکشد، روی نظر مردم و رأی مردم تکیه میکند. یعنی آن را معتبر میشمارد و بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامدارىِ زمامدار است. اگر یک زمامداری بود که مردم با او بیعت نکردند، یعنی آن را قبول نکردند، آن زمامدار خانه‌نشین خواهد شد و مشروعیت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است یا بگوئیم فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21495 این هم آدرس از سایت ایشان .
اگر به سایت ایشان مراجعه کنید و کل مطلب را مطالعه کنید متوجه میشید که اصلا در صدد بیان مطلب دیگری هستن .
پس این دو نظریه در کلام ایشان نیست که یکی را قبول و دیگری را رد کرده باشند برای برسی نظرات افراد و همچنین معنا کردن کلماتی که بکار میبرن باید موقعیت و شرایط زمانه رو در نظر گرفت .این که کلام رهبری در مورد مشروعیت رو حمل بر این معنا که ایشون کردن کنیم به نظر اشکالاتی داره . به گمان بنده ان چیزی که موجب شده آقای مهدیان از این کلام برداشت اشتباهی داشته باشد معنا کردن خطبه های سال 66 در سال 96 است . آن هم زمانیکه جو خاصی بر جامعه حاکم است و هر کدام از این کلمات بار معنایی جدیدی را پیدا کرده اند . (4437353) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۷

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۹:۲۷:۴۶
خب الان چه نتیجه ای گرفتین؟ اینم که شما از بقیه سخنرانی رهبری اوردین که تائید متن است (4437396) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۸

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۹:۱۳:۴۶
تا آنجا که ما از کودکی خوانده ایم حصرت محمد ص آخرین فرستاده و مبعوث خداوند بوده اند و حضرت ولی عصر عج هم اخرین امام معصوم .
و در دوره انتظار ، چون الان مردم با انتخابات و سیستمی که با قانون اساسی که توسط خبرگان دین و آنهم با انتخابات حداکثری مردم تهیه شده است رهبری و رییس جمهور انتخاب و کار میکنند و هر زمان از خط اسلام و منطق سیاسی متعارف قانونی خارج شدند ، عزل میشوند و نفر دیگر با انتخابات مردمی انتخاب میگردد .
حالا عده ای برای خودشان دارند قانون خدا را هم دستکاری میکنند و رهبر را منتخب خداوند میخواهند جا بزنند این کفر مطلق است و بس .
چرا بجای اینکارهایی که بوی دیکتاتوری کفر آمیز و قدرت داعش وار به مشام میاورد به کار کشور و مردم نمیرسید ؟ که هم خدا را خوش بیاید و هم بندگان خدا را ؟
گیرم که توانستید و از یک انسان خدا هم ساختید ؟ با احتیاجات و خواسته های مردم گرفتار که عنقریب در حال انفجار است چه میکنید ؟
به تجربه 38 سال گذشته ثابت شده است که هرروز از نظر اقتصادی و صنعتی و کشاورزی و رفاهی و بهداشتی و فرهنگی و حتی دینی ، تنزل و شکست و رکود داسته ایم ، چرا دست از این حرفهای پوچ که برای مردم نان و اب نمیشود و بیشتر از نظام و حکومت و دین متنفرشان میکند بر نمیدارید ؟ خجالت بکشید و دست از این طاغوت بردارید به نان و اب و بهداشت و رفاه مردم برسید که اگر اینها را نداسته باسند دین را هم نخواهند خواست و اصولا دین خدا برای اسایش و راستی و درستی و راختی انسان بودن مردم آمده است ، نه برای گرسنگی و جنگ و کشتار و مرگ و دروغ و تفرقه و مافیا و ریا کاری و اختلاس و خوردن هر چیز در طبیعت و ادا و اصول درآوردن و گول زدن مردم .
بس کنید که طاقت مردم به انتها رسیده و بیش از این با آبروی مردم گرفتار بازی نکنید که همه تان پشیمان میشوید و سودی ندارد . (4437363) (alef-1)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۱۹

Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۱ ۰۹:۱۹:۳۸
نتیجه شما غلط است .
در قسمت نتیجه گیری این نوشتار بیان میشود
1. که اگر رای مردم را از باب شرط و تکمله برای مشروعیت به حساب آوریم همیشه باید به آن توجه کنیم و در آغاز و استمرار حکومت به آن نیاز داریم . و این امر موجب استمرار مردم سالاری وحضور مردم میشود چرا که این کار موجب مشروعیت حکومت میشود و به خاطر اهمیت مشروعیت حکومت، همیشه حکومت در صدد تامین این مهم بر می آید .
2. در صورت پذیرفتن نظریه دوم که رای مردم را شرط فعلیت میداند نه شرط مشروعیت ، حضور مردم در صحنه و به عبارت دیگر مردمی بودن حکومت در بعضی از موارد ضروری نیست و فقط در ابتدا به آن نیاز است.
اما هر دو نتیجه صحیح به نظر نمی رسد .
اشکال نتیجه اول : چرا که در نظام های دموکراسی که مشروعیت حکومت ها تنها و تنها از رای مردم اتخاذ میشود این مطلب وجود ندارد . نگاهی به میزان شرکت مردم در انتخابات های کشور های اروپایی و آمریکایی به خوبی این نکته را نشان میدهد که حتی اگر رای مردم را دلیل مشروعیت بدانیم باز نه حکومت ها ترغیب میشوند که مردم را به پای صندوق های رای فرا بخواند و نه مردم در هنگام حضور کمرنگ احساس عدم مشروعیت حکومت کشور خود را میکنند و اساسا تلازمی بین انتخابات و میزان آن و مشروعیت حکومت خود نمی بینند .
اشکال نتیجه دوم : تشکیل حکومت به خودی خود و فی نفسه مطلوبیتی ندارد . بلکه به خاطر منافعی که از تشکیل حکومت نصیب مردم میشود ایشان در صدد تشکیل آن بر می آیند . در همین راستاست که مردم به حکومت ها حق میدهند برای این که توانایی ارائه خدمات توسط حکومت به وجود بیاید اختیاراتی داشته باشد . به عنوان مثال بتواند محدودیت هایی را اعمال کند . وقتی نگاه به حکومت و تشکیل آن غرض محور شد دیگر نمیتوان نقش مردم را در آن نادیده انگاشت . چرا که هر حکومتی بدنه اش از همین مردم تشکیل شده است و قوانینی که در آن به تصویب میرسد بر روی مردم اعمال میشود و در انتها این مردم هستند که باید مجری اصلی و تابع قانون باشند . اما اگر مقبولیت مردمی حکومت از بین برود و مردم از قوانین مصوب حکومت تیعیت نکنند دیگر حکومت قادر نخواهد بود تا اهدافی را که اساسا برای آن اهداف تشکیل شده است تامین کند و این جاست که در همه حال حکومت ها محتاج مردم هستند . همه در آغاز و هم در استمرار و فرقی بین این دو نظریه وجود ندارد






اولا مورد رضای خدای متعال است

و ثانیا اصلا رنگ و بوی سیاست زدگی ندارد بنویسم
Hosyn
روایت سعد جالب است که حضرت فرمودند حتی انتخاب پیامبر اولو العزم مرضی نمیشود، این عبارتش:
نایینی
H K
Tue
[Photo]
Hosyn
كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 461
...قلت فأخبرني يا مولاي عن العلة التي تمنع القوم من اختيار إمام لأنفسهم قال مصلح أو مفسد قلت مصلح قال فهل يجوز أن تقع خيرتهم على المفسد بعد أن لا يعلم أحد ما يخطر ببال غيره من صلاح أو فساد قلت بلى قال فهي العلة و أوردها لك ببرهان ينقاد له عقلك «3» أخبرني عن الرسل الذين اصطفاهم الله تعالى و أنزل عليهم الكتاب و أيدهم بالوحي و العصمة إذ هم أعلام الأمم «4» و أهدى إلى‏ الاختيار منهم مثل موسى و عيسى ع هل يجوز مع وفور عقلهما و كمال علمهما إذا هما بالاختيار أن يقع خيرتهما على المنافق و هما يظنان أنه مؤمن قلت لا فقال هذا موسى كليم الله مع وفور عقله و كمال علمه و نزول الوحي عليه اختار من أعيان قومه و وجوه عسكره لميقات ربه سبعين رجلا ممن لا يشك في إيمانهم و إخلاصهم فوقعت خيرته على المنافقين قال الله تعالى و اختار موسى قومه سبعين رجلا لميقاتنا إلى قوله لن نؤمن لك حتى نرى الله جهرة فأخذتهم الصاعقة بظلمهم «1» فلما وجدنا اختيار من قد اصطفاه الله للنبوة واقعا على الأفسد دون الأصلح و هو يظن أنه الأصلح دون الأفسد علمنا أن لا اختيار إلا لمن يعلم ما تخفي الصدور و ما تكن الضمائر و تتصرف عليه السرائر و أن لا خطر لاختيار المهاجرين و الأنصار بعد وقوع خيرة الأنبياء على ذوي الفساد لما أرادوا أهل الصلاح.
چه تعبیر ذو وجوهی به کار رفته در جواب استفتا که ارسال کردید، کلمه (بستگی) چگونه معنا میشود؟
نایینی
آمدنیوز Amadnews
Tue
319K
Video
3.8 MB
:red_circle: روحاني نظريات فقهي شهيد بهشتي و امام را تكرار كرده/ شهيد بهشتي: طبق مباني اسلامي، حكومت، زمامدار و حاكم مشروعيت خود را از آراء مردم مي گيرد/ مخالفان اين نظريه فقهي ضد امام، اسلام و مردمند @Amadnews
نایینی
Video
7.9 MB
متن طبری را نرم افزار نمی یاره
Hosyn
تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري (4/ 222)
حدثني ابن حميد، قال: حدثنا سلمة، عن محمد بن إسحاق.
عن رجل، عن عكرمة، عن ابن عباس، قال بينما عمر بن الخطاب رضي الله عنه وبعض أصحابه يتذاكرون الشعر، فقال بعضهم: فلان أشعر، وقال بعضهم: بل فلان أشعر، قال: فأقبلت، فقال عمر: قد جاءكم أعلم الناس بها، فقال عمر: من شاعر الشعراء يا بن عباس؟ قال: فقلت:
زهير بن أبي سلمى، فقال عمر: هلم من شعره ما نستدل به على ما ذكرت، فقلت: امتدح قوما من بني عبد الله بن غطفان، فقال:
لو كان يقعد فوق الشمس من كرم ... قوم بأولهم أو مجدهم قعدوا
قوم أبوهم سنان حين تنسبهم ... طابوا وطاب من الأولاد ما ولدوا
إنس إذا أمنوا، جن إذا فزعوا ... مرزءون بها ليل إذا حشدوا
محسدون على ما كان من نعم ... لا ينزع الله منهم ماله حسدوا
فقال عمر: أحسن، وما أعلم أحدا أولى بهذا الشعر من هذا الحي من بني هاشم! لفضل رسول الله ص وقرابتهم منه، فقلت: وفقت يا أمير المؤمنين، ولم تزل موفقا، فقال: يا بن عباس، أتدري ما منع قومكم منهم بعد محمد؟ فكرهت أن أجيبه، فقلت: إن لم أكن أدري فأمير المؤمنين يدريني، فقال عمر: كرهوا أن يجمعوا لكم النبوة والخلافة، فتبجحوا على قومكم بجحا بجحا، فاختارت قريش لأنفسها فأصابت ووفقت فقلت: يا أمير المؤمنين، إن تأذن لي في الكلام، وتمط عني الغضب تكلمت.
فقال: تكلم يا بن عباس، فقلت: أما قولك يا أمير المؤمنين: اختارت قريش لأنفسها فأصابت ووفقت، فلو أن قريشا اختارت لأنفسها حيث اختار الله عز وجل لها لكان الصواب بيدها غير مردود ولا محسود وأما قولك: إنهم كرهوا أن تكون لنا النبوة والخلافة، فإن الله عز وجل وصف قوما بالكراهية فقال: «ذلك بأنهم كرهوا ما أنزل الله فأحبط أعمالهم» .
فقال عمر: هيهات والله يا بن عباس! قد كانت تبلغني عنك أشياء كنت أكره أن أفرك عنها، فتزيل منزلتك مني، فقلت: وما هي يا أمير المؤمنين؟ فإن كانت حقا فما ينبغي أن تزيل منزلتي منك، وإن كانت باطلا فمثلي أماط الباطل عن نفسه، فقال عمر: بلغني أنك تقول: إنما صرفوها عنا حسدا وظلما! فقلت: أما قولك يا أمير المؤمنين: ظلما، فقد تبين للجاهل والحليم، وأما قولك: حسدا، فإن إبليس حسد آدم، فنحن ولده المحسودون، فقال عمر: هيهات! أبت والله قلوبكم يا بني هاشم إلا حسدا ما يحول، وضغنا وغشا ما يزول فقلت: مهلا يا أمير المؤمنين، لا تصف قلوب قوم أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا بالحسد والغش، فإن قلب رسول الله ص من قلوب بني هاشم فقال عمر: إليك عنى يا بن عباس، فقلت: أفعل، فلما ذهبت لأقوم استحيا منى فقال: يا بن عباس، مكانك، فو الله إني لراع لحقك، محب لما سرك، فقلت: يا أمير المؤمنين، إن لي عليك حقا وعلى كل مسلم، فمن حفظه فحفظه أصاب، ومن أضاعه فحظه أخطأ.
ثم قام فمضى.
اما این کلیپها پس بحث راجع به انها سر دراز دارد، در کتب تاریخ مدرسه هم بعضا دیدم وقتی میخواهند نقل کنند که آقای مدرس با جمهوریت مخالف بودند در حالی که رضا خان اصرار داشت، میگویند که مقصود انها جمهوری رضاخانی بود و همچنین زمان مصدق آقای کاشانی با درخواست جمهوریت او مخالفت شدید کردند، و..
نایینی
گفته اند مرحوم ابن فهد حلی موافق مشروعیت حکومت با رای مردم است
Hosyn
ابن فهد اجل است از اینکه از تشیع و محکمات آن دست بردارد
عین عبارت اگر آورده شود معلوم میشود
به کلمه یجب توجه فرمایید که از اختصاصیات شیعه ذکر میکنند:
كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص: 366
المسألة الرابعة في وجوب النص على الإمام‏
قال: و العصمة تقتضي النص و سيرته عليه السلام.
أقول: ذهبت الإمامية خاصة إلى أن الإمام يجب أن يكون منصوصا عليه و قالت العباسية إن الطريق إلى تعيين الإمام النص أو الميراث و قالت الزيدية تعيين الإمام بالنص أو الدعوة إلى نفسه و قال باقي المسلمين الطريق إنما هو النص أو اختيار أهل الحل و العقد. و الدليل على ما ذهبنا إليه وجهان: الأول أنا قد بينا أنه يجب أن يكون الإمام معصوما و العصمة أمر خفي لا يعلمها إلا الله تعالى فيجب أن يكون نصبه من قبله تعالى لأنه العالم بالشرط دون غيره.
نایینی
در مورد منصب حکومت به طور خاص مطلب می خوام
و اینکه این هم از مذهب امامیه باشه
Hosyn
منظور از به طور خاص؟
توجیه را ببینید، ولی حاج آقا نقل میکردند اصل مقصود را:
منشاء مخالفت مدرس با جمهوریت



Wikipedia
جریان جمهوری‌خواهی در اواخر دوره قاجار
جمهوری‌خواهی جریانی بود که در اواخر بهمن سال ۱۳۰۲ ش در ایران تب آن بالا گرفت و در فروردین سال ۱۳۰۳٫ش، قرار بود پارلمان آنرا تصویب کندو سردارسپه رضا شا...
نایینی
Hosyn
منظور از به طور خاص؟
یعنی دلیلی از کلام فقها یا متکلمین که صریح باشد در اینکه رای مردم بما هو هو در انتخاب والی بی اثر است مگر با نصب فقیه
Hosyn
اصلا رای گیری به نحو امروزی سابقه ندارد تا عبارتی ار فقهای پیشین بیاوریم و شاید به همین لحاظ از آقای آسید احمد خوانساری نقل شده که بدعت است
نایینی
عبارت نهج را پیدا نمی کنم
پس بیعت چگونه بوده؟
Hosyn
بیعت عهد و پیمان برای کمک و فداکاری است نه رای دادن
نایینی
فرق این دو؟
آیا در بیعت اکثریت معتبر بوده؟
Hosyn
بینهما بون بعید
اکثریت اصلا شرط نبوده
اول با سیف پیروز میشدند و سپس بیعت میگرفتند، و سقیفه که اصلا اکثریتی نبود
نایینی
در نهج آیا نامه به طلحه و زبیر، مراد است؟
Hosyn
نامه به معاویه
نایینی
چند کلمه اش
Hosyn
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 366
6 و من كتاب له ع إلى معاوية
إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر و عمر و عثمان على ما بايعوهم‏ عليه فلم يكن للشاهد أن يختار و لا للغائب أن يرد و إنما الشورى للمهاجرين و الأنصار فإن اجتمعوا على رجل و سموه إماما كان ذلك لله رضا فإن خرج عن أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلى ما خرج منه فإن أبى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين و ولاه الله ما تولى و لعمري يا معاوية لئن نظرت بعقلك دون هواك لتجدني أبرأ الناس من دم عثمان و لتعلمن أني كنت في عزلة عنه إلا أن تتجنى فتجن ما بدا لك و السلام‏
دقیقا به کلمه علی ما بایعوا توجه کنید
نایینی
Hosyn
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 366 6 و من كتاب له ع إلى معاوية إن
این که مؤید نظریه عدم نصبه
Hosyn
ما شاء الله!
بلی نظریه بیعت کنندگان بر طبق روال سقیفه
نایینی
Voice message
23 KB
Hosyn
این را مفصل با یک سنی بحث کردیم آدرسش را میفرستم إن شاء الله
http://www.iranclubs.org/forums/showpost.php?p=2324104&postcount=88
www.iranclubs.org
باشگاه جوانان ایرانی / تالار گفتمان ایرانیان - نمايش تك نوشته ( اين نوشته بخشي ا...
جامعه مجازی مبتنی بر گفتمان و تبادل علایق و آراء
http://www.iranclubs.org/forums/showpost.php?p=2324109&postcount=90
www.iranclubs.org
باشگاه جوانان ایرانی / تالار گفتمان ایرانیان - نمايش تك نوشته ( اين نوشته بخشي ا...
جامعه مجازی مبتنی بر گفتمان و تبادل علایق و آراء
چقدر جالب است که صحیح بخاری میگوید حضرت تا شش ماه بیعت نکردند و بعد هم ناچار شدند! اما خود حضرت میگویند بنده خلاف رضای خدا عمل کردم! چون رضای خدا در بیعت سقیفه بود و من بیعت نکردم!
و لذا معاویه هم میگفت مثل شتر مخشوش تو را میکشیدند و میبردند تا بیعت کنی! آیا رضای خدا کشیدن میخواهد؟!
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 387
و قلت إني كنت أقاد كما يقاد الجمل المخشوش حتى أبايع‏ و لعمر الله لقد أردت أن تذم فمدحت و أن تفضح فافتضحت و ما على المسلم من غضاضة في أن يكون مظلوما ما لم يكن شاكا في دينه و لا مرتابا بيقينه و هذه حجتي إلى غيرك قصدها و لكني أطلقت لك منها بقدر ما سنح من ذكرها
آیا کسی که خلاف رضای خدا عمل میکند مظلوم است که حضرت میگویند مظلوم بودم؟!
نایینی
به نظرم پست اول ذهنیت تاریخی به مساله امامت باشه یعنی مناظره عمر با ابن عباس


پست دوم کلام امام رضا ع


پست سوم بررسی نامه علی ع
اون جمله دیگر حضرت در نهج البلاغة چی بود؟

همون ولیتموا....
نایینی
به نظرم پست اول ذهنیت تاریخی به مساله امامت باشه یعنی مناظره عمر
این ترتیب خوبه؟
Hosyn
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 136
92 و من كلام له ع لما أراده الناس على البيعة بعد قتل عثمان رضي الله عنه‏
دعوني و التمسوا غيري فإنا مستقبلون أمرا له وجوه و ألوان لا تقوم له القلوب و لا تثبت عليه العقول و إن الآفاق قد أغامت و المحجة قد تنكرت. و اعلموا أني إن أجبتكم ركبت بكم ما أعلم و لم أصغ إلى قول القائل و عتب العاتب و إن تركتموني فأنا كأحدكم و لعلي أسمعكم و أطوعكم لمن وليتموه أمركم و أنا لكم وزيرا خير لكم مني أميرا
گریه آدم را در میاره
این ترتیب یک بحث گسترده علمی میشود و به نظرم کانالی نیست، به قول ا امروزی ها یک فکت شیت بنویسید و عقائد حقه را با متانت و صلابت فقط مرور کنید
آن دو لینکی که گذاشتم در بحث با آن سنی، عبارات دقیقی دارد، ساده عبور نکنید، خیلی نکات واضح میشود إن شاء الله تعالی
نایینی
#منصب_امامت

:diamond_shape_with_a_dot_inside:نظریه شیعه:

:one: امامت، منصبی الهی و تنها راه آن نصب است.

:two: در مشروعیت حکومت امام بر جامعه تنها و تنها نصب الهی تعیین کننده است؛

:leftwards_arrow_with_hook: یعنی امام معصوم می توانند هر گاه صلاح بداند زمام امور جامعه را به عهده بگیرند ولو همه مخالفت کنند.

:three: در سیر تاریخی به دلیل کارشکنی منافقان مردم حکومت به دست امام معصوم نیفتاده است.

:four: کلام امیر مؤمنان ع پس از قتل عثمان خطاب به مردم چنین است:

"اگر مرا ترک کنید مانند یکی از شما خواهم بود و شاید بیش از شما اطاعت حاکمی که برگزینید کنم" .

:small_red_triangle_down:این جملات دلالتی بر مشروعیت انتخاب والی توسط مردم با وجود امام معصوم ندارد؛

:leftwards_arrow_with_hook:بلکه با سرپیچی آنان از دستور خداوند متعال و انتخاب حاکم غاصب،اطاعت معصوم از او برای حفظ نظم اجتماع است.

@mr_naeinii
خوبه؟
Hosyn
و اما فرق بیعت با دموکراسی پس در رفرنسها هم معلوم است، مثلا در دایرة المعارف ویکی پدیای انگلیسی بیعت را عنصر فرهنگی اسلامی میداند به معنای سوگند وفاداری:
https://en.wikipedia.org/wiki/Bay'ah

Bayʿah ... in Islamic terminology, is an oath of allegiance to a leader

و بعد اسم از سعودی هم میبرد که چگونه با شاهزاده‌ها بیعت میکنند!
Wikipedia
Bay'ah
Bayʿah (Arabic: بَيْعَة‎‎, literally a "sale" or a "commercial transaction"), in Islamic terminology, is an oath of allegiance to a leader. It is know...
نایینی
نایینی
#منصب_امامت :diamond_shape_with_a_dot_inside:نظریه شیعه: :one: امامت، منصبی الهی و تنها راه آن ن
خوبه؟؟؟،؟
Hosyn
به ذهن بنده ببسیار ضعیف است
نایینی
خب چه جور درست بشه؟

عیبش کجاست؟
Hosyn
شما عصمت را بشرط المحمول گرفتید و حال حیثیت تقییدیه است
نایینی
عبارت صحیح چیه؟
Hosyn
اول نوشتم خسته‌ام بعد عرض میکنم، سپس پاک کردم و چیزی نوشتم، اما نمیکشد، و نمیتوانم فکر کنم تا عبارت مطلوب باشد
نایینی
باشه . زمان غیبت را هم بفرمائید
Hosyn
به ذهنم آمد از طریق جذاب دیالوگ سقراط بروید، یعنی ابتدا سؤال مطرح کنید تا خود مخاطب به فکر بیفتد
مثلا:
به اتفاق شیعه و سنی امیرالمؤمنین ع ابتدا با ابوبکر بیعت نکردند، آیا چرا؟
نایینی
شما محتوا را سر حال که شدید بفرستید من اول خودم بفهمم اشتباه کارم کجاست
Hosyn
متن قبلی را ویرایش کردید! ببخشید ویرایش شما را ندیدم، اکنون خوب است ادامه دهید
ولی طایفه حقه نمیخواهید بگویید
عنوان همان (منصب امامت) باشد بهتر است
بند سوم اشکال دارد
نایینی
اشکالش؟؟؟،
Hosyn
کلمه بدون رضایت مردم قید نفی است یعنی نیفتادن یا قید منفی است یعنی افتادن؟
نایینی
فرقش؟
Hosyn
یعنی آیا مردم رضایت نداشتند امام معصوم حاکم شوند یا منافقین مردم را در مسیر نفاق و امیال خودشان با زور ناچار کردند؟
قطعا اگر فضای انتخاب آزاد بود همانطور که در سقیفه داد زدند اذن لا نبایع الا علیا مردم جز با حضرت بیعت نمیکردند
لذا در همان موضوعی که لینکش را گذاشتم ثابت کردم که سقیفه کودتا بود نه اتنخابات
فعلا باید برویم مجلسی برای افطار
التماس دعا
نایینی
اصلاح کردم
خوب شد؟
Hosyn
احسنت
نایینی
البته ادامه داره
بند ۴ حساسه
شب که آمدید تکمیل می کنم
Hosyn
وفقکم الله لمرضاته بحق محمد و آله الاطیبین الاطهرین
نایینی
نایینی
#منصب_امامت :diamond_shape_with_a_dot_inside:نظریه شیعه: :one: امامت، منصبی الهی و تنها راه آن ن
:point_up::point_up:
Hosyn
#منصب_امامت

:diamond_shape_with_a_dot_inside:نظریه شیعه:

1⃣ امامت، منصبی الهی، و تنها راه آن، نصب از طرف خداوند متعال است که به وضوح از یای متکلم در (إني جاعلک) و از ضمیر ه در (فما بلغت رسالته) استفاده میشود.

2⃣ در مشروعیت حکومت امام بر جامعه تنها و تنها نصب الهی تعیین کننده است، و مخالفت با امام منصوب، مخالفت با ما انزل الله است، همانطور که در صدر اول، مناظره مذکور در تاریخ معروف طبری، بین خلیفه دوم و ابن عباس، کاملا روشن میکند: فلو أن قريشا اختارت لأنفسها حيث اختار الله عز وجل لها لكان الصواب بيدها غير مردود ولا محسود وأما قولك: إنهم كرهوا أن تكون لنا النبوة والخلافة، فإن الله عز وجل وصف قوما بالكراهية فقال: «ذلك بأنهم كرهوا ما أنزل الله فأحبط أعمالهم (تاريخ الطبري 4/ 222)، و مورخ معروف ابن خلدون در تاریخش ذیل (مبدء دولة الشیعة) اشاره به این مناظره میکند.

:leftwards_arrow_with_hook: بنابر این مقبولیت حکومت امام معصوم، شرط حکومت امام نیست، بلکه عدم مقبولیت، مانع برای انجاز حکم خداست، مثل سایر موارد معصیت فرد یا جامعه، یعنی امام معصوم باید زمام امور جامعه را به عهده بگیرند ولو همه مخالفت کنند، و مخالفت آنها یک عصیان جمعی است که جلوی تحقق فرمان خدا را میگیرد.

3⃣ در سیر تاریخی، به دلیل کارشکنی منافقان، حکومت به دست امام معصوم به عنوان منصوب از طرف خدا، نیفتاده است.

4⃣ کلام امیر مؤمنان ع پس از قتل عثمان خطاب به مردم چنین است:

"اگر مرا ترک کنید مانند یکی از شما خواهم بود و شاید بیش از شما اطاعت حاکمی که برگزینید کنم" .

:small_red_triangle_down:این جملات دلالتی بر مشروعیت انتخاب والی توسط مردم با وجود امام معصوم ندارد؛

:leftwards_arrow_with_hook:بلکه با سرپیچی آنان از دستور خداوند متعال و انتخاب حاکم غاصب،اطاعت معصوم از او برای حفظ نظم اجتماع است.
آخرین جمله شما را هیچ تغییر ندادم، و بعد دیدم چقدر جالب اضافات بنده با این جمله آخر همخوانی دارد!
Cancelled Call
Hosyn
در یزد اگر بتوانید با آقای حسینی، حاج آقا حسین، هم دیدار داشته باشید خوب است، از خوبان یزد هستند، رفیق صمیمی ابوی
نایینی
شماره تلفن ندارم
Hosyn
۳۶۲۳۳۷۷۸
نایینی
کد یزد؟
Hosyn
شاهد بیعت، پیش آمده، شاهزاده سعودی عوض شده و همه با او بیعت میکنند! یعنی رای گیری میکنند؟
نایینی
Pourmohammadi MJ
Wed
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات

مقاله اخیر حضرتعالی را در کانال تلگرامی شما خواندم
در این چند روز که این جنجال به پا شده روی این مسئله فکر و تورّق می کردم چند نکته به عرض می رسانم ان شاءالله شبهه اینجانب در این موضوع حل شود

شکی نیست که امام (ع) منصوب از طرف خداوند است و مردم در انتخاب آن هیچ نقشی ندارند اما چه دلیلی داریم که قطعاً بین امامت و حکومت ملازمه برقرار است
اگر قائل به تفکیک حکومت و امامت شویم نظر مردم در انتخاب حاکم مفید خواهد بود و برای این نظر هم شواهدی هست

" و بسطتم یدی فکففتها و مددتموها فقبضتها ، ثم تداککتم علیَّ تداکّ الابل الهیم علی حیاضها یوم وردها حتی انقطعت النعل و سقط الرّدا و وطئ الضعیف و باغ من سرور الناس ببیعتهم ایای ان ابتهج بها الصغیر و هدج الیها الکبیر و تحامل نحوها العلیل و حسرت الیها الکعاب " (نهج البلاغه کلام ۲۲۹)

حضرت می فرماید دستم را برای بیعت گشودید و من آن را بستم و به سوی خود کشیدید و من آن را بر گرفتم

شما فرمودید امام معصوم باید حکومت جامعه را به دست بگیرد حتی اگر همه مخالفت کنند پس حکومت در صورت امکان بر امام واجب است پس چرا امام دست خود را از بیعت مردم می کشید و حکومت را قبول نمی کرد؟

و یا در جای دیگر می فرمایند :
فما راعنی الا و الناس کعرف الضبغ الیّ ینثالون علیّ من کل جانب حتی لقد وطئ الحسنان و شق عطفای مجتمعین حولی کربیضه الغنم ( نهج البلاغه کلام ۱۳۷)

و چند مورد دیگر هست که نشانگر اقبال ، اصرار و ابرام مردم برای تشکیل حکومت حضرت امیر (ع) که حضرت در اکثر آن عبارات اشاره به عدم تمایل و قبول نکردن حکومت کرده اند به عنوان مثال " بسطتم یدی و فکففتها " ، "تقولون البیعه البیعه فقبضتُ کفّی فبسطتموها"
اگر بین امامت و حکومت ملازمه بر قرار است چرا حضرت به حکومت تمایل نشان نمی دهند و دست خود را می کشند تا جایی که وقتی بعد از مرگ عثمان ، مهاجر و انصار و یاران پیامبر (ص) خدمت حضرت امیر رسیدند و از وی خواستند تا زمامداری شان را به عهده بگیرد حضرت فرمود : "لاحاجه لی فی امرکم فمن اخترتم رضیتُ به " مردم اصرار کردند و گفتند جز تو را انتخاب نخواهیم کرد و شما شایسته ترین هستید و حضرت فرمودند "لا تفعلوا فانی اکونُ وزیرا خیراً من ان اکون امیراً" مردم گفتند از تو دست بر نمیداریم و...."لا تکون الا عن رضی المسلمین" (تاریخ طبری جلد۴ ص ۴۲۷)


با توجه عبارات روشن می شود که حضرت امیر (ع) با اینکه شایسته ترین فرد برای حکومت بوده ولی تمایلی به حکومت نداشته و می فرماید "هرکه را انتخاب کنید بدو خرسند باشم" و اصرار و رای مردم بوده که موجب شده که حضرت حکومت را قبول کند و موفق ترین حکومت تاریخ را رقم بزند

(لازم به ذکر است ماجرای سقیفه و انتخاب ابوبکر به عنوان حاکم کاشف از رای و انتخاب مردم نبودک که در تاریخ از آن به عنوان عملی شتاب زده یاد شده خود عمر ملعون هم با عنوان "فلته" از آن تعبیر کرده وبه عبارت دیگر انتخاب ابوبکر با تقلب در انتخابات صورت گرفت و انتخابات واقعی و کاشف از نظر اکثریت زمانی بود که خیل عظیم مردم به سمت علی(ع) برای خلافت هجوم آوردند)

ارادتمند
محمد جواد پورمحمدی
Hosyn
در بند سوم به کلمه (به عنوان) توجه نشده است، تمام این عباراتی که ایشان از نهج آورده‌اند جوابش یک کلمه (القوم) در نهج است:
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 366
6 و من كتاب له ع إلى معاوية
إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر و عمر و عثمان على ما بايعوهم‏ عليه

ولذا حضرت در طول زعامت ظاهری بیشتر غصه خوردند و تقیه غلیظ میکردند و معاویه سعی میکرد لشکر حضرت را از هم بپاشاند به اینکه مرتب تکرار میکرد تو با ابوبکر بیعت نکردی! و لذا خطبه شقشقیه معروف به شقشقیه شده: هیهات یابن عباس تلک شقشقة هدرت ثم قرت.
آن دو لینکی که گذاشتم نمیدانم با دقت نگاه فرمودید یا خیر؟ مناظره ای با یک سنی در سایت باشگاه جوانان ایران
نایینی
سلام عليكم


خدمت آقای حسینی رسیدم
Hosyn
آن دو لینکی که گذاشتم نمیدانم با دقت نگاه فرمودید یا خیر؟ مناظره
اون دو لینک را دیدم و دوباره خواهم دید
Hosyn
و علیکم السلام
تقبل الله منکم
اطال الله بقائکما
نایینی
Hosyn
در بند سوم به کلمه (به عنوان) توجه نشده است، تمام این عباراتی که
دلیل اکراه از بیعت چه بوده در عباراتی که این بنده خدا آورده
چرا حضرت اکراه داشتند؟ مگر قیام به حکومت منصبشون نبود؟
Hosyn
همان دلیلی که در شوری، حکومت را قبول نکردند، آنها میگفتند سیره شیخین شرط کار توست، و حضرت فرمودند تا بتوانم! جالب است صریحا نگفتند خیر! و همین سبب شد با عثمان بیعت کردند، و لذا در زمان حکومت خودشان نتوانستند جلوی سنت عمر صلاة تراویح را بگیرند
در ذهنم هست قبل یا بعد همین عباراتی که ایشان آورده دلیل عرض من هست
نایینی
به عبارت دیگر، بیعتی که آن ها می خواستند بیعت به عنوان منصب الهی نبود. بیعت به عنوان یک خلیفه بود کالشیخین
درسته؟
Hosyn
احسنت! بلکه نه کالشیخین، بلکه تابع شیخین
نایینی
خب چرا حضرت پذیرفتند؟
Hosyn
دلیلش را فرمودند و علاوه عهد پیامبر خدا ص بود که لازم چشم فتنه را فقأة کنند که فرمودند التی لا یجتری علها احد غیری، یعنی به محاربه بر تاویل در قبال محاربه بر تنزیل یعنی حدیث معروف خاصف نعل
یعنی جنگ جمل و صفین و نهروان ناکثین قاسطین مارقین
نایینی
صلاح هست پرسش را در کانالم قرار بدم؟ و بعد پاسخ بدم؟


از پست قبلی در جاهای مختلف استفاده شده
Hosyn
مانعی ندارد اگر صلاح میدانید
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 50
أما و الذي فلق الحبة و برأ النسمة لو لا حضور الحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر و ما أخذ الله على العلماء ألا يقاروا على كظة ظالم و لا سغب مظلوم لألقيت حبلها على غاربها و لسقيت آخرها بكأس أولها
نایینی
تنظیم می کنم می فرستم

اگر مطابق با مذهب بود و تأييد کردید می گذارم
Hosyn
بنده محلی از اعراب ندارم
نایینی
محل اعراب را نمی خواهم

فدای خودتون بشم
Hosyn
خدا نکند
بحث اعجاز الابل هم جالب است:

http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?p=2325701#post2325701
www.iranclubs.org
احتجاج امام علي عليه السلام - صفحه 14 - باشگاه جوانان ایرانی / تالار گفتمان ایرانیان
احتجاج امام علي عليه السلام دين و دنيا
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 68
26و منها صفته قبل البيعة له‏
فنظرت فإذا ليس لي معين إلا أهل بيتي فضننت بهم عن الموت و أغضيت على القذى و شربت على الشجا و صبرت على أخذ الكظم و على أمر من طعم العلقم‏
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 102
74 و من خطبة له ع لما عزموا على بيعة عثمان‏
لقد علمتم أني أحق الناس بها من غيري و و الله لأسلمن ما سلمت أمور المسلمين و لم يكن فيها جور إلا علي خاصة التماسا لأجر ذلك و فضله و زهدا فيما تنافستموه من زخرفه و زبرجه‏
دقت فرمایید به این عبارت نهج که رمز اصرار حضرت بر عدم قبول بیعت را توضیح میدهد و اینکه من قرار نیست تابع شیخین باشم همانطور که در وقت شورای عمر گفتم، رکبت بکم ما أعلم:

نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 136
92 و من كلام له ع لما أراده الناس على البيعة بعد قتل عثمان رضي الله عنه‏
دعوني و التمسوا غيري فإنا مستقبلون أمرا له وجوه و ألوان لا تقوم له القلوب و لا تثبت عليه العقول و إن الآفاق قد أغامت و المحجة قد تنكرت. و اعلموا أني إن أجبتكم ركبت بكم ما أعلم و لم أصغ إلى قول القائل و عتب العاتب و إن تركتموني فأنا كأحدكم و لعلي أسمعكم و أطوعكم لمن وليتموه أمركم و أنا لكم وزيرا خير لكم مني أميرا
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 194
136 و من كلام له ع في أمر البيعة
لم تكن بيعتكم إياي فلتة و ليس أمري و أمركم واحدا إني أريدكم لله و أنتم تريدونني لأنفسكم أيها الناس أعينوني على أنفسكم و ايم الله لأنصفن المظلوم من ظالمه و لأقودن الظالم بخزامته حتى أورده منهل الحق و إن كان كارها
و الله ما كانت لي في الخلافة رغبة و لا في الولاية إربة و لكنكم دعوتموني إليها و حملتموني عليها فلما أفضت إلي نظرت إلى كتاب الله و ما وضع لنا و أمرنا بالحكم به فاتبعته و ما استن النبي ص فاقتديته فلم أحتج في ذلك إلى رأيكما و لا رأي غيركما و لا وقع حكم جهلته فأستشيركما و إخواني من المسلمين و لو كان ذلك لم أرغب عنكما و لا عن غيركما
نایینی
Hosyn
بحث اعجاز الابل هم جالب است: http://www.iranclubs.org/forums/sh
سلام عليكم . این بحث در ما نحن فیه چه کاربردی دارد؟
Hosyn
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 68 26و منها صفته قبل البيعة له‏ فن
ربط این تکه با ما نحن فیه چیست؟
Hosyn
و علیکم السلام
هر دو دال بر این است که رضایت خدا در خروجی سقیفه نبود وگرنه در مقابل رضایت خدا اینگونه حرف نمیزدند، در حالی که در عبارت نهج آمده کان لله رضی
نایینی
تا کی متن را بفرستم فرصت دیدن دارید؟
Hosyn
اختیار با شماست
Hosyn
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 82
40 و من كلام له ع [للخوارج‏] في الخوارج لما سمع قولهم «لا حكم إلا لله»
قال ع: كلمة حق يراد بها باطل نعم إنه لا حكم إلا لله و لكن هؤلاء يقولون لا إمرة إلا لله و إنه لا بد للناس من أمير بر أو فاجر يعمل في إمرته المؤمن و يستمتع فيها الكافر و يبلغ الله فيها الأجل و يجمع به الفي‏ء و يقاتل به العدو و تأمن به السبل و يؤخذ به للضعيف من القوي حتى يستريح بر و يستراح من فاجر- و في رواية أخرى أنه ع لما سمع تحكيمهم قال حكم الله أنتظر فيكم و قال أما الإمرة البرة فيعمل فيها التقي و أما الإمرة الفاجرة فيتمتع فيها الشقي إلى أن تنقطع مدته و تدركه منيته‏






بسم الله الرحمن الرحیم برادر گرامی فرمودند: (اما چه دلیلی داریم که قطعاً بین امامت و حکومت ملازمه برقرار است اگر قائل به تفکیک حکومت و امامت شویم نظر مردم در انتخاب حاکم مفید خواهد بود...) حکومت در دو معنا به کار میرود: ۱- حکومت بایسته ۲- حکومت شایسته و هر دو در نصوص دینیة تصریح شده است، مثلا به وضوح امیرالمؤمنین ع در این عبارت نهج البلاغة بین مقام تشریع و تقنین با مقام امارت و حکومت تفاوت قائل شدند: نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 82 40 و من كلام له ع [للخوارج‏] في الخوارج لما سمع قولهم «لا حكم إلا لله» قال ع: كلمة حق يراد بها باطل نعم إنه لا حكم إلا لله و لكن هؤلاء يقولون لا إمرة إلا لله و إنه لا بد للناس من أمير بر أو فاجر يعمل في إمرته المؤمن و يستمتع فيها الكافر و يبلغ الله فيها الأجل و يجمع به الفي‏ء و يقاتل به العدو و تأمن به السبل و يؤخذ به للضعيف من القوي حتى يستريح بر و يستراح من فاجر‏ این (حکومت بایسته) حکومت و اماراتي است که چاره‌ای از آن نیست، اگر حاکم، فاجر هم باشد، چاره‌ای از او نیست، تا نظم مختل نشود. اما (حکومت شایسته) حکومتی است که سزاوار تحقق است، این حکومت باید از پشتوانه عصمت برخوردار باشد، یعنی چیزی که وفاء به عهد الهی در آن تا آخر کار، به ضمانت خدای سبحان باشد، و شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیة، اما مهم این است که: فعلمت منهم الوفاء به فقربتهم ... و در عبارت حدیث معروف سعد آمده: كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 461 ...قلت فأخبرني يا مولاي عن العلة التي تمنع القوم من اختيار إمام لأنفسهم قال مصلح أو مفسد قلت مصلح قال فهل يجوز أن تقع خيرتهم على المفسد بعد أن لا يعلم أحد ما يخطر ببال غيره من صلاح أو فساد قلت بلى قال فهي العلة و أوردها لك ببرهان ينقاد له عقلك أخبرني عن الرسل الذين اصطفاهم الله تعالى و أنزل عليهم الكتاب و أيدهم بالوحي و العصمة إذ هم أعلام الأمم و أهدى إلى‏ الاختيار منهم مثل موسى و عيسى ع هل يجوز مع وفور عقلهما و كمال علمهما إذا هما بالاختيار أن يقع خيرتهما على المنافق و هما يظنان أنه مؤمن قلت لا فقال هذا موسى كليم الله مع وفور عقله و كمال علمه و نزول الوحي عليه اختار من أعيان قومه و وجوه عسكره لميقات ربه سبعين رجلا ممن لا يشك في إيمانهم و إخلاصهم فوقعت خيرته على المنافقين قال الله تعالى و اختار موسى قومه سبعين رجلا لميقاتنا إلى قوله لن نؤمن لك حتى نرى الله جهرة فأخذتهم الصاعقة بظلمهم فلما وجدنا اختيار من قد اصطفاه الله للنبوة واقعا على الأفسد دون الأصلح و هو يظن أنه الأصلح دون الأفسد علمنا أن لا اختيار إلا لمن يعلم ما تخفي الصدور و ما تكن الضمائر و تتصرف عليه السرائر و أن لا خطر لاختيار المهاجرين و الأنصار بعد وقوع خيرة الأنبياء على ذوي الفساد لما أرادوا أهل الصلاح. ملاحظه کنید که خلاصه مقصود این است: حضرت میفرمایند اگر امام مفسد میگویی که شایسته حکومت نیست و تو هم او را قصد نکردی، و اگر امام مصلح میگویی، تنها خداوند است که علم به صلاح واقعی دارد، و حتی پیامبر اولو العزم از قوم خودش هفتاد نفر به عنوان اصلح برگزید، ولی صالح نبودند، پس چگونه میخواهد انتخاب مهاجرین و انصار، ارزشی داشته باشد. برادران عزیزم را سفارش میکنم که این روایت معروفی که در کتب متعدد اصیل روائی مثل کافی و کمال الدین و امالی و عیون و معانی الاخبار و غیبت نعمانی و تحف العقول آمده را با دقت مطالعه فرمایید، امام رضا علیه السلام هر دو جهت ولایت الهی و حکومت خارجی ظاهری را متعرض شدند، مثلا این قسمت عبارت، صریح در حکومت خارجی است: الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 200 هل يعرفون قدر الإمامة و محلها من الأمة فيجوز فيها اختيارهم إن الإمامة أجل قدرا و أعظم شأنا و أعلى مكانا و أمنع جانبا و أبعد غورا من أن يبلغها الناس بعقولهم أو ينالوها بآرائهم أو يقيموا إماما باختيارهم‏ ... فمن أين يختار هؤلاء الجهال ... إن الإمامة زمام الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عز المؤمنين إن الإمامة أس الإسلام النامي و فرعه السامي بالإمام تمام الصلاة و الزكاة و الصيام و الحج و الجهاد و توفير الفي‏ء و الصدقات و إمضاء الحدود و الأحكام و منع الثغور و الأطراف... فمن ذا الذي يبلغ معرفة الإمام أو يمكنه اختياره هيهات هيهات ضلت العقول و تاهت الحلوم و حارت الألباب‏... راموا إقامة الإمام بعقول حائرة بائرة ناقصة و آراء مضلة فلم يزدادوا منه إلا بعدا....فكيف لهم باختيار الإمام و الإمام عالم لا يجهل‏... و إن العبد إذا اختاره الله عز و جل لأمور عباده شرح صدره لذلك و أودع قلبه ينابيع الحكمة و ألهمه العلم إلهاما... به طور خلاصه جواب برادرم را در سه گام عرض میکنم: ۱- حکومت شایسته مورد رضایت خدا، بر محور عنوان حاکم (منصوب از طرف خدا) میچرخد. ۲- اگر حکومت شایسته محقق نبود و نوبت به حکومت بایسته که برای حفظ نظم و بقاء بشر به آن نیاز است رسید، این حکومت بایسته بر محور تامین نظم و بقاء دین و شرع میچرخد. ۳- در حکومت بایسته، مراعات مراتب حفظ نظم و شرع میشود، و اصل آن هم واجب کفائی است. ۱- عنوان اینکه حاکم را خدا نصب کرده است در حکومت شایسته بسیار اهمیت دارد، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، حاکم الهي بر مسلمین بودند، اما به عنوان یک کسی که مردم ایشان را برای حکومت قبول کردند نبود، بلکه به عنوان رسول خدا و منصوب از طرف خدا بودند، و این حکومت سراپا قابل ستایش است، چون رنگ دنیا در آن محال است، یعنی ممکن نیست تعبیرات معروفی که امیرالمؤمنین علیه السلام برای امارت فرمودند در مورد این امارت الهی به کار رود، أزهد من عفطة عنز، مربوط به اینجا نیست، و همچنین قضیه کفش وصله‌دار: نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 76 قال عبد الله بن عباس رضي الله عنه دخلت على أمير المؤمنين ع بذي قار و هو يخصف نعله فقال لي ما قيمة هذا النعل فقلت لا قيمة لها فقال ع و الله لهي أحب إلي من إمرتكم إلا أن أقيم حقا أو أدفع باطلا از بهترین کلمات کلیدی که برای این حکومت شایسته به کار رفته را میتوان در حدیث صحیح بخاری و مسلم دید، یعنی کلمه (فوا) به جای (بایعوا)، در این حدیث صحیحین خلافت اسلامیة را به منزله نبوت در بنی اسرائیل میشمارد، و سپس امر نمیکند که با خلیفه بیعت کنید، چون بیعت را پیامبر خدا ص به امر خدا از مردم در غدیر گرفتند، بلکه امر میکند که به بیعت وفا کنید!: صحيح البخاري (4/ 169) --صحيح مسلم (3/ 1471) .... عن النبي صلى الله عليه وسلم، قال: «كانت بنو إسرائيل تسوسهم الأنبياء، كلما هلك نبي خلفه نبي، وإنه لا نبي بعدي، وسيكون خلفاء فيكثرون» قالوا: فما تأمرنا؟ قال: «فوا ببيعة الأول فالأول، أعطوهم حقهم، فإن الله سائلهم عما استرعاهم» چقدر تعبیر رسا است هر چند اهل سنت که صحیحین را تالی تلو قرآن میدانند توجیه کنند که بر خلاف مدلول واضح روایت است، آیا اعطوهم حقهم یعنی چه؟ آیا وفا کنید به بیعت خلفاء به ترتیب اول و پسا اول یعنی چه؟ آیا فاعل استرعاهم کیست؟ مگر غیر از این است که روایت صریحا میگوید: خدا آنها را راعي خلق قرار داده است؟ این حدیث هماهنگی کامل با حدیث منزلت (انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبي بعدی) دارد، آیا (کلما هلک نبي خلفه نبي)، یعنی نبي بعدی را مردم انتخاب میکردند؟ آیا نبي بعدی با بیعت اختیاری مردم مقام سیاست مجتمع (تسوسهم) را در اختیار میگرفت؟ چقدر بیان این روایت در عقیده شیعه رسا و روشن است!