بسم الله الرحمن الرحیم

کلام شیخ طوسي در تهذیب رد صریح قول به انحصار تواتر در قرائت حفص

فهرست مباحث علوم قرآنی
تواتر قراءات سبع
کلمات شیخ طوسي قده در باره قراءات
آیا شیخ طوسي قده تواتر قراءات را انکار کرده است؟-بررسی مقدمه تبیان و مجمع
تحریر بسیار عالی طبرسی در مقدمه مجمع از کلام شیخ در مقدمه تبیان
مقاله بررسی کلام شیخ الطائفه ره در تبیان در مورد تعدد قرائات
التمهيد في علوم القرآن-هفوة من عظيم‏
التمهيد في علوم القرآن-تحمسات عاطفية فارغة-اضطراب الزرقاني زاعما اتساع افق اطلاعه اخیرا-رجوع ابن الجزری في النشر عما قاله في رد ابي شامة في المنجد‏
التمهيد في علوم القرآن-فالارجح ان عاصما هو الذى قرأ بالضم فيما اقرأه على حفص‏
التمهید-بررسی اعتبار رسم المصحف
یک سؤال و چند جواب-تواتر به معنای قرائت مشهور در عصر معصومین علیهم السلام
حدیث دو قرائت ارجلکم در جعفریات-اشعثیات-ثقل-خفف
القرائة-إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا


شیخ الطائفة(قده) در مقام یحث از آیة مسح، ابتدا اصل رواج قرائت حفص از عاصم، که نصب ارجلکم است را منکر میشوند، و بدون ذکر حدیث نزول بر حرف واحد، فقط با استناد به یک روایت میگویند که قرائت نازل شده طبق این روایت، جر ارجلکم است، یعنی قرائت شعبة از عاصم، و سپس میگویند اگر بپذیریم که دو قرائت متساوی است، و تساوی را با دو گروه سه‌تایی قاری از سبعة، و عدم قرائت برای عاصم، بلکه دو روایت از او، حفص و شعبة، بیان میکنند، و این ممکن نیست مگر به اینکه نزد ایشان قرائت حفص یا مرجوح است و یا مساوی، و چگونه میتواند جمع شود با قول اینکه تنها و تنها قرائت حفص است که از صدر اول تا کنون رواج داشته و متواتر بوده است.


تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‏1 ؛ ص70
فإن قيل فأين أنتم عن القراءة بنصب الأرجل و عليها أكثر القراء و هي موجبة للغسل و لا يحتمل سواه
قلنا أول ما في ذلك أن القراءة بالجر مجمع عليها و القراءة بالنصب مختلف فيها لأنا نقول إن القراءة بالنصب غير جائزة و إنما القراءة المنزلة هي القراءة بالجر و الذي يدل على ذلك‏
188- 37- ما أخبرني به الشيخ أيده الله تعالى قال أخبرني أحمد بن محمد عن أبيه عن أحمد بن إدريس و سعد بن عبد الله عن محمد بن أحمد بن يحيى عن أبي عبد الله عن حماد عن محمد بن النعمان عن غالب بن الهذيل قال: سألت أبا جعفر ع عن قول الله عز و جل- و امسحوا برؤسكم و أرجلكم إلى الكعبين‏ على الخفض هي أم على النصب قال بل هي على الخفض.
و هذا يسقط أصل السؤال
ثم لو سلمنا أن القراءة بالجر مساوية للقراءة بالنصب من حيث قرأ بالجر من السبعة- ابن كثير و أبو عمرو و حمزة و في رواية أبي بكر عن عاصم و النصب قرأ به نافع و ابن عامر و الكسائي و في رواية حفص عن عاصم لكانت أيضا مقتضية للمسح لأن موضع الرءوس موضع نصب بوقوع الفعل الذي هو المسح عليه‏



ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار ؛ ج‏1 ؛ ص298
فإن قيل ما أنكرتم أن يكون القراءة بالجر تقتضي المسح إلا أنه متعلق بالخفين لا بالرجلين و إن كانت القراءة بالنصب توجب الغسل المتعلق بالرجلين على الحقيقة و يكون الآية بالقراءتين مفيدة لكلا الأمرين قلنا الخف لا يسمى رجلا في لغة و لا شرع كما أن العمامة لا تسمى رأسا و لا البرقع وجها فلو ساغ حمل ما ذكر في الآية من الأرجل على أن المراد به الخفاف لساغ في جميع ما ذكرناه فإن قيل فأين أنتم عن القراءة بنصب الأرجل و عليها أكثر القراء و هي موجبة للغسل و لا يحتمل سواه قلنا أول ما في ذلك أن القراءة بالجر مجمع عليها و القراءة بالنصب مختلف فيها لأنا نقول إن القراءة بالنصب غير جائزة و إنما القراءة المنزلة هي القراءة بالجر و الذي يدل على ذلك‏
37 ما أخبرني به الشيخ أيده الله تعالى قال أخبرني أحمد بن محمد عن أبيه عن أحمد بن إدريس و سعد بن عبد الله عن محمد بن أحمد بن يحيى عن أبي عبد الله عن حماد عن محمد بن النعمان عن غالب بن الهذيل قال‏ سألت أبا جعفر ع عن قول الله عز و جل- و امسحوا برؤسكم و أرجلكم إلى الكعبين‏ على الخفض هي أم على النصب قال بل هي على الخفض.
و هذا يسقط أصل السؤال ثم لو سلمنا أن القراءة بالجر مساوية للقراءة بالنصب من حيث قرأ بالجر من السبعة- ابن كثير و أبو عمرو و حمزة و في رواية أبي بكر عن عاصم و النصب قرأ به نافع و ابن عامر و الكسائي و في رواية حفص عن عاصم لكانت أيضا مقتضية للمسح لأن موضع الرءوس موضع نصب بوقوع الفعل الذي هو المسح عليه و إنما جر الرءوس بالباء و على هذا لا ينكر أن تعطف الأرجل ...
______________________________
قوله رحمه الله: غير جائزة.
أقول: هذا مبني على عدم تواتر القراءات عن النبي صلى الله عليه و آله، فإنه لو سلم تواترها فإنما هي متواترة عن أصحاب القراءات كعاصم مثلا، و هذا بين لمن تتبع كتب التفسير و القراءة و عرف كيفية ظهور تلك القراءات، مع أن الأخبار الكثيرة دالة على نقص القرآن و تغييره، و أن القرآن المنزل عند الأئمة عليهم السلام، و يظهر عند ظهور القائم عليه السلام و قد نزل بحرف واحد، و عليه جماعة من علمائنا كالسيد و المفيد و غيرهما.
نعم اتفقت الإمامية و تظافرت أخبارهم بوجوب تلاوة هذا القرآن، و العمل به بقراءاته المشهورة إلى أن يظهر الحق، فلا يمكن ردها لمحض رواية ضعيفة، فلا بد من توجيه لقراءة النصب، فالمعول على سائر الوجوه، و إنما ذكر هذا الوجه تقوية للمنع و استظهارا في الحجة، و الله يعلم.



تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‏1 ؛ ص68
قلنا أول ما يبطل هذا الكلام أنه ليس جميع القراء على جر- حور عين‏ بل أكثر قراء السبعة على الرفع و هم نافع و ابن كثير و عاصم في رواية و أبو عمرو و ابن عامر و الذي جر حمزة و الكسائي و في رواية المفضل عن عاصم و قد حكي أنه كان ينصب و حورا عينا و للجر وجه غير المجاورة و هو أنه لما تقدم قوله تعالى- أولئك المقربون. في جنات النعيم‏ «2» عطف ب حور عين‏ على‏ جنات النعيم‏ فكأنه قال هم في جنات النعيم و في مقارنة أو معاشرة حور العين و حذف المضاف و هذا وجه حسن ذكره أبو علي الفارسي في كتاب الحجة في القراءة










علوم قرآنى(معرفت) 235 ويژگى قرائت حفص ..... ص : 235
ويژگى قرائت حفص‏
يگانه قرائتى كه داراى سندى صحيح و با پشتوانه جمهور مسلمين استحكام يافته، قرائت حفص است. اين قرائت در طىّ قرون پى‏درپى تا امروز هم‏واره ميان مسلمانان متداول بوده و هست و تداول آن به چند سبب برمى‏گردد:
1. سبب اوّل، همان است كه قبلا به آن اشاره شد. در واقع، قرائت حفص همان قرائت عامه مسلمانان است، زيرا حفص و استاد او عاصم شديدا به آن‏چه كه با قرائت عامّه و روايت صحيح و متواتر ميان مسلمانان موافق بود، پاى‏بند بودند. اين قرائت را عاصم از شيخ خود ابو عبد الرحمان سلمى و او از امام «امير المؤمنين» اخذ كرده است و على عليه السّلام به هيچ قرائتى جز آن‏چه با نصّ اصلى وحى كه ميان مسلمانان از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله متواتر بوده، قرائت نمى‏كرده است. اين قرائت را عاصم به شاگرد خود حفص آموخته است. از اين رو در تمامى ادوار تاريخ مورد اعتماد مسلمانان قرار گرفت و اين اعتماد عمومى صرفا از اين جهت بوده است كه با نص اصلى و قرائت متداول توافق و تطابق داشته است. نسبت اين قرائت نيز به حفص، به اين معنا نيست كه اين قرائت مبتنى بر اجتهاد حفص است؛ بلكه اين يك نسبت رمزى است براى تشخيص اين قرائت و قبول قرائت حفص، به معنا قبول قرائتى است كه حفص اختيار كرده و پذيرفته است؛ زيرا اين قرائت از روز نخست بين مسلمانان متواتر و متداول بوده است.
2. عاصم در بين قرّاء، معروف به خصوصيات و خصلت‏هايى ممتاز بوده كه شخصيتى قابل توجه به او بخشيده است. وى ضابطى بى‏نهايت استوار و در اخذ...





علوم قرآنى(معرفت)، ص: 218
حالى كه قرائت مذكور از يكى از قرّاء سبعه و مورد قبول مى‏باشد. در توجيه اين‏گونه قرائات گفته‏اند: تطبيق با قواعد مشهور ضرورتى ندارد، بلكه اگر قرائت با برخى از لغت‏هاى قبائل عربى تطابق داشته باشد كافى است‏ .
در اين باره بايد گفت: قرآن با فصيح‏ترين لغات عرب نازل گرديده و هرگز لغت‏هاى شاذ و غير معروف عرب، معيار درستى قرائت نمى‏تواند باشد. لذا اين‏گونه سخن گفتن از امثال ابن جزرى، پايين آوردن قدر و منزلت قرآن كريم است.
اينان چون قرائات سبع را پذيرفته بودند، به ناچار اين‏گونه سخنانى را روا مى‏دارند.
اين‏گونه اظهارات هرگز درباره قرآن روا نباشد.
هم‏چنين ابن جزرى گويد: «مقصود از موافقت با رسم‏الخط مصحف، موافقت با رسم‏الخط هر يك از مصاحف عثمانى كافى است تا ملاك صحّت قرائت قرار گيرد».
در صورتى كه مى‏دانيم مصاحف هفت‏گانه عثمانى، خود داراى اختلاف بودند و موجب اختلاف گرديدند. پس چگونه مى‏تواند ملاك صحت و قبولى قرائت گردد.
در رابطه با سند، قبلا اشارت رفت كه بيش‏تر سندهاى قرّاء تشريفاتى‏اند و براى تقويت بنيه قرائت‏ها ساخته و پرداخته شده بودند. حقيقت اين است كه شيوخ و اساتيد قرائت را كه هر يك از قرّاء نزد آنان شاگردى كرده بودند، به عنوان سند مطرح كرده‏اند.

ضابطه مورد قبول‏
اما آن‏چه ما آن را ضابطه قبولى قرائت مى‏دانيم، عبارت است از: موافقت با قرائت جمهور مسلمين جدا از قرائت قرّاء. زيرا قرآن در دو مسير طى طريق نموده، نخست طريقه مردمى كه مسلمانان سينه به سينه از پدران و اجداد خود، از شخص شخيص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تلقى نموده و اخذ كرده‏اند و براى هميشه دست به دست داده تا به امروز براى ما رسانده‏اند.
اين قرائت مردمى، موافق با ثبت (نوشته) تمامى مصحف‏هاى موجود در
______________________________
(1) ر. ك: ابن جزرى، النشر في القراءات العشر؛ ج 1، ص 10.
(2) در مراكزى كه نشر و پخش مصاحف و قرائات از آن‏جا نشأت گرفته؛ مانند كوفه و بصره و ديگر مناطق‏



علوم قرآنى(معرفت)، ص: 219
تمامى قرون است و نمايان‏گر آن، قرائت حفص است، زيرا حفص همان قرائت جمهور را قرائت كرده و على عليه السّلام نيز همان را قرائت كرده كه توده عظيم مردمى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شنيده‏اند. اين مسير، مسير تواتر است و قرآن به‏گونه تواتر به ما رسيده است. ولى مسير قرّاء و قرائات مسير اجتهاد است (جز قرائت عاصم) كه اجتهاد در نصّ قرآن روا نباشد و فاقد حجيّت شرعى است.
اينك براى تشخيص قرائت صحيح و متواتر كه بر دست جمهور نقل و ضبط شده، سه شرط ارائه مى‏نماييم:
شرط اول: توافق با ثبت مصحف‏هاى موجود، كه در تمامى قرون بر دست تواناى مردمى ثبت و ضبط شده است. تمامى قرآن‏هاى خطى و چاپى، مخصوصا در گستره شرق اسلام، بدون هيچ‏گونه اختلافى ارائه شده و مى‏شود.
شرط دوم: توافق با فصيح‏ترين و معروف‏ترين اصول و قواعد لغت عرب، زيرا قرآن با فصيح‏ترين لغت نازل شده و هرگز جنبه‏هاى شذوذ لغوى در آن يافت نمى‏شود.
شرط سوم: توافق با اصول ثابت شريعت و احكام قطعى عقلى، كه قرآن پيوسته پايه‏گذار شريعت و روشن‏گر انديشه‏هاى صحيح عقلى است و نمى‏شود كه با آن مخالف باشد.