بسم الله الرحمن الرحیم
العطیة الغدیریة الاولی و الثانیة-تلقی الشیخ الصدوق فی الاعتقادات من اختلاف الرواة فی القرآن-غدیریة ۱۴۴۵
فهرست مباحث علوم قرآنی
روایات سبعة أحرف از کتب شیعة
روایت القرآن واحد نزل من عند واحد و لکن الاختلاف یجیء من قبل الرواة
کلمات شیخ صدوق ره در باره قراءات
تاریخ رد تعدد قراءات با حدیث حرف واحد-تفاوت تلقی تعارض بین دو حدیث با رد تعدد قراءات با حدیث حرف واحد
آیا شیخ طوسي قده تواتر قراءات را انکار کرده است؟-بررسی مقدمه تبیان و مجمع
درجات قوت و ضعف دلالت عبارات بر هر یک از مبنای وحدت یا تعدد نزول قراءات
کلمات شیخ مفید قده در باره قرائات
تحریر بسیار عالی طبرسی در مقدمه مجمع از کلام شیخ در مقدمه تبیان
قرینه متصله در ذیل کلام-غدیریة ۱۴۴۳
العطیة الغدیریة الاولی و الثانیة-تلقی الشیخ الصدوق فی الاعتقادات من اختلاف الرواة فی القرآن-غدیریة ۱۴۴۵
قرآن یکی است و آن همین بین الدفتین، و زائد بر آن از اختلاف روات است
برای توضیح غدیریة ثانیة توجه به نکاتی لازم است:
۱- سالها برای دستیابی به یک توضیح برای دو حدیث «انما الاختلاف من جهة الرواة» و «نزول قرآن کریم بر حرف واحد» در کلمات پیشینیان از علمای شیعه تا پایان قرن دهم، سعی و تلاش کردیم، اما چیزی به دست نیامد، تنها دو عبارت مقدمه تبیان و مجمع بود که حدیث دوم را مطرح کرده و با تلقی رایج میتوانست تایید برای قول علمای بعد از قرن دهم در عدم تعدد نزول قرائات باشد، و لذا صاحب حدائق عبارت این دو کتاب را صریح در رد ادعای اجماع اصحاب قرار دادند، و در قبال آن تنها عبارت کتاب تواتر القرآن صاحب وسائل در قرن دهم بود که همین حدیث دوم را در قبال حدیث سبعة احرف مطرح کردند و توضیحی برای جمع آن دادند و نپذیرفتند که دلالت بر عدم تعدد نزول قرائات بکند.
اما عجیب حدیث اول بود که دلالتش اوضح از حدیث دوم یعنی حدیث نزول بر حرف واحد است، چون تصریح میکند که اختلاف از ناحیه روات حاصل شده است و اصل قرآن کریم، واحد است، اما حتی یک توضیح از ناحیه علمای بزرگ شیعه قبل از قرن دهم راجع به آن پیدا نشد! یعنی عبارت دو مقدمه تبیان و مجمع این روایت را اصلا مطرح نکردند! و گرنه نمیتوانستند اصلح الوجوه را سخن ابن قتیبه قرار دهند، و همچنین صاحب وسائل هم این روایت را مطرح نکردند که اگر میکردند فورا وجه جمع ایشان تضعیف میشد! و در مباحثه توضیحاتی برای این حدیث اول داده شد که از قرائن منفصله در کلمات علماء مثل تبیان و مجمع استفاده میشد، و حاصلش آنکه این روایت اختلاف مذموم را میگوید در حالی که به تصریح تبیان و مجمع، اختلاف قرائات از وجوه اختلاف حسن بلکه تلاءم حسن است، پس این روایت اصلا مربوط به مسأله تعدد قرائات نیست، و این اختلاف از ناحیه روات، حمل بر آن شش حرف حاصل از تلقی اشتباه اهل سنت از حدیث سبعة احرف شد که به تصریح طبری و طحاوی از آن شش حرف چیزی امروزه در دست مسلمین نیست.
مقارن عید سعید غدیر در سال ۱۴۴۳ یک قرینه متصله در کلام تبیان و مجمع واضح شد که بسیار عالی و شگفتانگیز بود، و تلقی پیشین ما و تمام باحثین بعد از صاحب حدائق را از عبارت مقدمه تبیان و مجمع تغییر میدهد! توضیحش در
اینجا و
اینجا
آمده است، اما حدیث اول «انما الاختلاف من جهة الرواة» همچنان منتظر پیدا شدن یک توضیح در دیدگاه علمای پیشین بود تا اینکه بحمد الله تعالی مقارن عید سعید غدیر امسال (۱۴۴۵) آنچه را مکرر از کتاب «اعتقادات الامامیة» شیخ صدوق(قده) متذکر شده بودیم اما با پیش فرض ذهنی سابق، از آن عبور کرده بودیم، از عطیة غدیریة، عنوان باب و توضیحات شیخ صدوق در پیش زمینه آن، خود را نشان داد که میتواند دیدگاه ایشان را راجع به این حدیث اول بیان کند، و بسیار جالب توجه است که اساسا معنای حدیث اول را از فضای قرائات بیرون میبرد با توضیحی که در ذیل میآید.
۲- این دو حدیث، در کافی شریف آمده اما ذیل عنوان «باب النوادر» است، یعنی نمیتوانیم تلقی جناب کلینی(قده) را به دست آوریم، و چون دو روایت پشت سر هم آمده، ابتدا روایت ۱۲ از زرارة «عن أبي جعفر ع قال: إن القرآن واحد نزل من عند واحد و لكن الاختلاف يجيء من قبل الرواة» و سپس روایت ۱۳ از فضیل «قلت لأبي عبد الله ع إن الناس يقولون إن القرآن نزل على سبعة أحرف فقال كذبوا أعداء الله و لكنه نزل على حرف واحد من عند الواحد» گویا جمیع ناظرین، هر دو حدیث را به یک مقصود حمل کردند، هر چند در حدیث اول کلمه «حرف» نیامده است، همانطور که در حدیث دوم، اختلاف از ناحیه روات نیامده است، پس با همین ذهنیت هر کس به عبارت کتاب اعتقادات صدوق(قده) برسد: «القرآن واحد، نزل من عند واحد على واحد، و إنما الاختلاف من جهة الرواة» همان معنای نفی نزول تعدد قرائات به ذهنش میرسد، و به جهت توهم وضوح مراد، از سایر قرائن موجود در عنوان باب و صدر عبارت، بدون توجه یا بدون مراجعه، عبور میکند.
۳- روایت نزول بر حرف واحد در کتب صدوق(قده) که اکنون در دست ما است نقل نشده است، و فقط در کافی آمده است، بلکه برعکس جناب صدوق در خصال یک باب منعقد کردند با عنوان «نزول قرآن بر سبعة أحرف»، و دو حدیث آوردند که معروف است و در کافی نیست، بنابر این شیخ صدوق هم حدیث سبعة احرف را نقل کردند و هم حدیث «إنما الاختلاف من جهة الرواة» که کلمه «حرف» در آن نیامده است، و این سؤال مطرح میشود این حدیث با حدیث سبعة احرف در ذهن ایشان چگونه جمع میشده است؟ آیا قرینهای بر تلقی ایشان از حدیث «إنما الاختلاف من جهة الرواة» در کتاب «اعتقادات» موجود است؟
۴- جناب شیخ صدوق(قده) در «اعتقادات الامامیة» چهار باب راجع به قرآن کریم منعقد کردند، (باب ۳۰ کیفیت نزول وحی)، (باب ۳۱ نزول قرآن در لیلة القدر)، (باب ۳۲ بحث کلامی قرآن)، (باب ۳۳ الاعتقاد في مبلغ القرآن)، و حدیث مورد بحث را در باب آخر آوردند، و هر چند پس از ذکر این حدیث، مطالبی را آوردند که حالت طردا للباب دارد و این احتمال را ایجاد میکند که چه بسا این حدیث هم طردا للباب آمده است اما با دقت و ملاحظه و تامل بیشتر، اظهر چنین به نظر میرسد که به دنبال تایید ادله و مطالب قبلی است، و لذا میتواند شاهدی عالی برای نحوه تلقی و برداشت شیخ صدوق از مفاد حدیث «إنما الاختلاف من جهة الرواة» باشد.
۵- باب چهارم در مبلغ قرآن کریم، «ما بین الدفتین» را به عنوان تنها نماینده قرآن کریم معرفی میکند، و اینکه قرآن تنها همین است که در دست مردم است، و به هیچ وجه، زیادتر از این نیست، و سپس ادله مختلفی را بر این مطلب اقامه میکند، و ادامه میدهد که بسیار روایاتی داریم که وحی الهی را بیان میکند اما اصلا ربطی به وحی قرآنی ندارد، تا آنجا که اگر همه را با قرآن جمع کنیم از شش هزار و اندی به هفده هزار آیه میرسیم!، و اگر اینها وحی قرآنی بود در ما بین الدفتین داخل میشد، و استشهاد میکند به روایتی که امیرالمؤمنین علیه السلام قرآن خود را آوردند و فرمودند «این کتاب خداست همانگونه که نازل شده است، نه یک حرف زیاد شده و نه یک حرف کم»، ولی آنها جواب دادند که «ما نیازی به آن نداریم و مثل همین که نزد توست نزد ما هم هست»، و ظاهر این است که نظر جناب صدوق از استشهاد به این روایت، همان عبارت: «عندنا مثل الذي عندك» است، چون اگر قائل به تفاوت آن دو شوند، بر خلاف مقصود ایشان از این باب میشود، و نیز برخلاف ادلهای میشود که قبل از آن بیان کردند که وحی قرآنی به هیچ وجه زائد بر ما بین الدفتین نیست و تماما همین است که در دست مردم است، سپس بلافاصله این حدیث مورد بحث ما را ذکر میکنند که امام صادق علیه السلام فرمودند: «قرآن کریم واحد است، و از ناحیه خدای واحد بر پیامبر واحد نازل شده است و همانا اختلاف از ناحیه روات است»، و برای اینکه سیاق مطلب محفوظ بماند چارهای نیست جز اینکه منظور ایشان از قرآن واحد، همان بین الدفتین باشد که نزد همه موجود است، و هر چه در بین اهل حدیث موجود است که به وحی نسبت میدهند و زیاده بر ما بین الدفتین است، همگی از ناحیه اختلافات اهل حدیث در فضای تحدیث است، و بنابر این منظور از اختلاف اهل روایت، اختلاف قرائات در ما بین الدفتین نیست، بلکه اختلاف روایات با خود ما بین الدفتین است، چون اختلاف قرائات تماما در محدوده ما بین الدفتین صورت میگیرد.
در پاورقی ذیل صفحه آمده که در نسخه ر که در مقدمه گفتند دقیق است چنین آمده: الاختلاف وقع من جهة الرواية:
اعتقادات الإماميه (للصدوق)، ص: 84
[33] باب الاعتقاد في مبلغ القرآن
قال الشيخ- رضي الله عنه-: اعتقادنا أن القرآن الذي أنزله الله تعالى على نبيه محمد صلى الله عليه و آله و سلم هو ما بين الدفتين، و هو ما في أيدي الناس، ليس بأكثر من ذلك، و مبلغ سوره عند الناس مائة و أربع عشرة سورة.
و عندنا أن الضحى و ألم نشرح سورة واحدة، و لإيلاف و أ لم تر كيف سورة واحدة.
و من نسب إلينا أنا نقول إنه أكثر من ذلك فهو كاذب.
و ما روي من ثواب قراءة كل سورة من القرآن، و ثواب من ختم القرآن كله، و جواز قراءة سورتين في ركعة نافلة، و النهي عن القران بين سورتين في ركعة فريضة، تصديق لما قلناه في أمر القرآن و أن مبلغه ما في أيدي الناس.
و كذلك ما روي من النهي عن قراءة القرآن كله في ليلة واحدة، و أنه لا يجوز أن يختم في أقل من ثلاثة أيام، تصديق لما قلناه أيضا.
بل نقول: إنه قد نزل الوحي الذي ليس بقرآن، ما لو جمع إلى القرآن لكان مبلغه مقدار سبعة عشر ألف آية.
و ذلك مثل قول جبرئيل ..... و مثل هذا كثير، كله وحي ليس بقرآن، و لو كان قرآنا لكان مقرونا به، و موصلا إليه غير مفصول عنه كما كان أمير المؤمنين- عليه السلام- جمعه، فلما جاءهم به قال: «هذا كتاب ربكم كما أنزل على نبيكم، لم يزد فيه حرف، و لم ينقص منه حرف» فقالوا: لا حاجة لنا فيه، عندنا مثل الذي عندك. فانصرف و هو يقول: فنبذوه وراء ظهورهم و اشتروا به ثمنا قليلا فبئس ما يشترون.
و قال الصادق- عليه السلام: «القرآن واحد، نزل من عند واحد على واحد، و إنما الاختلاف من جهة الرواة» «5».
______________________________
(5) رواه الكليني في الكافي 2: 461 باب النوادر ح 12 باختلاف يسير. و صيغة الحديث في ر: «انزل من واحد على واحد، و انما الاختلاف وقع من جهة الرواية».
پیشینه بین الدفتین و بین اللوحین در روایات
الأصول الستة عشر (ط - دار الشبستري) المتن 111 كتاب حسين بن عثمان بن شريك
عن رجل عن ابى عبد الله (ع) قال: ما بين الدفتين قرآن.
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ج1 489 13 باب في الأئمة إذا مضى منهم إمام يعرف الذي بعده ..... ص : 489
1- حدثنا الحسين بن محمد عن أبي جعفر محمد بن الربيع عن رجل من أصحابنا عن أبي الجارود قال: قلت لأبي جعفر ع جعلت فداك إذا مضى عالمكم أهل البيت بأي شيء يعرف الذي يجيء من بعده قال بالهداية و الإطراق و إقرار آل محمد ص بالفضل و لا يسأل عن شيء مما بين دفتين إلا أجاب عنه.
الكافي (ط - الإسلامية) ج5 121 باب بيع المصاحف ..... ص : 121
2- عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد عن عثمان بن عيسى عن سماعة عن أبي عبد الله ع قال: سألته عن بيع المصاحف و شرائها فقال لا تشتر كتاب الله عز و جل و لكن اشتر الحديد و الورق و الدفتين و قل أشتري منك هذا بكذا و كذا.
نهج البلاغة (للصبحي صالح) 182 125 و من كلام له ع في التحكيم و ذلك بعد سماعه لأمر الحكمين ..... ص : 182
إنا لم نحكم الرجال و إنما حكمنا القرآن هذا القرآن إنما هو خط مسطور بين الدفتين لا ينطق بلسان و لا بد له من ترجمان و إنما ينطق عنه الرجال
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ج1 271 كلامه ع للخوارج حين رجع إلى الكوفة ..... ص : 270
فقال ع إنا لم نحكم الرجال إنما حكمنا القرآن و هذا القرآن إنما هو خط مسطور بين دفتين لا ينطق و إنما يتكلم به الرجال
تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج7 231 21 باب من الزيادات ..... ص : 224
1007- 27- عنه عن أبي عبد الله الرازي عن أبي الحسن بن علي بن أبي حمزة عن زرعة بن محمد عن سماعة بن مهران قال سمعت أبا عبد الله ع يقول لا تبيعوا المصاحف فإن بيعها حرام قلت فما تقول في شرائها قال اشتر منه الدفتين و الحديد و الغلاف و إياك أن تشتري الورق و فيه القرآن مكتوب فيكون عليك حراما و على من باعه حراما.
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ج1 193 6 باب في الأئمة أن عندهم بجميع القرآن الذي أنزل على رسول الله ص ..... ص : 193
3- حدثنا محمد بن الحسين عن عبد الرحمن بن أبي نجران عن هاشم عن سالم بن أبي سملة [سلمة] قال: قرأ رجل على أبي عبد الله ع و أنا أسمع حروفا من القرآن ليس على ما يقرؤها الناس فقال أبو عبد الله ع مه مه كف عن هذه القراءة اقرأ كما يقرأ الناس حتى يقوم القائم فإذا قام فقرأ كتاب الله على حده و أخرج المصحف الذي كتبه علي ع و قال أخرجه علي ع إلى الناس حيث فرغ منه و كتبه فقال لهم هذا كتاب الله كما أنزل الله على محمد و قد جمعته بين اللوحين قالوا هو ذا عندنا مصحف جامع فيه القرآن لا حاجة لنا فيه قال أما و الله لا ترونه بعد يومكم هذا أبدا إنما كان علي أن أخبركم به حين جمعته لتقرءوه.
تفسير العياشي ج1 17 علم الأئمة بالتأويل ..... ص : 14
11- عن ثوير بن أبي فاختة عن أبيه قال: قال علي ع ما بين اللوحين شيء إلا و أنا أعلمه.
الكافي (ط - دارالحديث) ج4 672 13 - باب النوادر ..... ص : 658
ما يقرؤها الناس، فقال أبو عبد الله عليه السلام: «مه، كف عن هذه القراءة، اقرأ كما يقرأ الناس حتى يقوم القائم عليه السلام، فإذا قام القائم عليه السلام، قرأ كتاب الله- عز و جل- على حده». و أخرج المصحف الذي كتبه علي عليه السلام، و قال: «أخرجه علي عليه السلام إلى الناس حين فرغ منه و كتبه، فقال لهم: هذا كتاب الله- عز و جل- كما أنزله الله على محمد صلى الله عليه و آله، و قد جمعته بين اللوحين، فقالوا: هو ذا عندنا مصحف جامع فيه القرآن، لاحاجة لنا فيه، فقال: أما و الله ما ترونه بعد يومكم هذا أبدا، إنما كان علي أن أخبركم حين جمعته لتقرؤوه».
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 633
23- محمد بن يحيى عن محمد بن الحسين عن عبد الرحمن بن أبي هاشم عن سالم بن سلمة قال: قرأ رجل على أبي عبد الله ع و أنا أستمع حروفا من القرآن ليس على ما يقرأها الناس فقال أبو عبد الله ع كف عن هذه القراءة اقرأ كما يقرأ الناس حتى يقوم القائم ع فإذا قام القائم ع قرأ كتاب الله عز و جل على حده و أخرج المصحف الذي كتبه علي ع و قال أخرجه علي ع إلى الناس حين فرغ منه و كتبه فقال لهم هذا كتاب الله عز و جل كما أنزله الله على محمد ص و قد جمعته من اللوحين فقالوا هو ذا عندنا مصحف جامع فيه القرآن لا حاجة لنا فيه فقال أما و الله ما ترونه بعد يومكم هذا أبدا إنما كان علي أن أخبركم حين جمعته لتقرءوه.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ؛ ج12 ؛ ص523
الحديث الثالث و العشرون: ضعيف.
"من اللوحين" لعله عليه السلام في زمان الرسول صلى الله عليه و آله و سلم كتبه على لوحين فجمع منها، أو المراد لوح الخاطر و لوح الدفاتر، أو المراد اللوح المحفوظ و لوح المحو و الإثبات، أو الأرضى و السماوي و الله يعلم.
فضائل أمير المؤمنين عليه السلام 44 2 - في أنه عليه السلام أعلم الصحابة ..... ص : 44
عن أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين عليهم السلام، قال: قال أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام: ما نزلت آية إلا و أنا عالم متى نزلت، و في من انزلت، و لو سألتموني عما بين اللوحين لحدثتكم.
الأمالي (للطوسي) النص 170 [6] المجلس السادس
286- 38- أخبرنا محمد بن محمد، قال: أخبرنيالقاضي أبو بكر محمد بن عمر الجعابي، قال: حدثنا أبو العباس أحمد بن محمد بن سعيد، قال: حدثنا الحسن بن القاسم، عن علي بن إبراهيم بن يعلى التيمي، قال: حدثني علي بن سيف بن عميرة، عن أبيه، عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين (عليهم السلام)، قال: قال أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام): ما نزلت آية إلا و أنا عالم متى نزلت، و فيمن أنزلت، و لو سألتموني عما بين اللوحين لحدثتكم.
الوافي ؛ ج9 ؛ ص1777
[6]
9088- 6 الكافي، 2/ 631/ 16/ 1 علي بن محمد عن بعض أصحابه عن
الوافي، ج9، ص: 1778
البزنطي قال دفع إلي أبو الحسن ع مصحفا و قال لا تنظر فيه ففتحته و قرأت فيه لم يكن الذين كفروا فوجدت فيها اسم سبعين رجلا من قريش بأسمائهم و أسماء آبائهم قال فبعث إلي ابعث إلي بالمصحف
بيان
لعل المراد أنه وجد تلك الأسماء مكتوبة في ذلك المصحف تفسيرا للذين كفروا و المشركين مأخوذة من الوحي لا أنها كانت من أجزاء القرآن و عليه يحمل ما في الخبرين السابقين أيضا من استماع الحروف من القرآن على خلاف ما يقرؤه الناس يعني استماع حروف تفسر ألفاظ القرآن و تبين المراد منها علمت بالوحي و كذلك كل ما ورد من هذا القبيل عنهم ع و قد مضى في كتاب الحجة نبذ منه فإنه كله محمول على ما قلناه و ذلك لأنه لو كان تطرق التحريف و التغيير في ألفاظ القرآن لم يبق لنا اعتماد على شيء منه إذ على هذا يحتمل كل آية منه أن تكون محرفة و مغيرة و تكون على خلاف ما أنزله الله فلا يكون القرآن حجة لنا و تنتفي فائدته و فائدة الأمر باتباعه و الوصية به و عرض الأخبار المتعارضة عليه.
قال شيخنا الصدوق طاب ثراه في اعتقاداته اعتقادنا أن القرآن الذي أنزله الله تعالى على نبيه محمد ص هو ما بين الدفتين و ما في أيدي الناس ليس بأكثر من ذلك و مبلغ سورة عند الناس مائة و أربع عشرة سورة و عندنا و الضحى و أ لم نشرح سورة واحدة و لإيلاف و أ لم تر كيف سورة واحدة و من نسب إلينا أنا نقول إنه أكثر من ذلك فهو كاذب ثم استدل على ذلك بما ورد في ثواب قراءة السور في الصلوات و غيرها و ثواب ختم القرآن كله و تعيين زمان ختمه و غير ذلك قال و قد نزل من الوحي الذي ليس بقرآن ما لو جمع إلى القرآن لكان
الوافي، ج9، ص: 1779
مبلغه مقدار سبع عشرة ألف آية و ذلك
مثل قول جبرئيل ع للنبي ص إن الله تعالى يقول لك يا محمد دار خلقي
و مثل قوله عش ما شئت فإنك ميت و أحبب ما شئت فإنك مفارقه و اعمل ما شئت فإنك ملاقيه- و شرف المؤمن صلاته بالليل و عزه كف الأذى عن الناس.
قال و مثل هذا كثير كله وحي ليس بقرآن و لو كن قرآنا لكان مقرونا به و موصولا إليه غير مفصول عنه كما كان أمير المؤمنين ع جمعه فلما جاء به قال هذا كتاب ربكم كما أنزل على نبيكم لم يزد فيه حرف و لا ينقص منه حرف فقالوا لا حاجة لنا فيه عندنا مثل الذي عندك فانصرف و هو يقول فنبذوه وراء ظهورهم و اشتروا به ثمنا قليلا فبئس ما يشترون «1» انتهى كلامه رحمه الله.
و يظهر من آخر كلامه هذا أنه حمل جمع أمير المؤمنين ص القرآن على جمعه للأحاديث القدسية المتفرقة و لعل ذلك لأنه لما وجده مخالفا لما اعتقده و لم يكن له سبيل إلى رده أوله بذلك و أنت خبير بأن حديث الجمع على ما نقله الثقات بألفاظ كثيرة متفقة المعنى لا يقبل هذا التأويل بل هو إلى ما أولنا به نظائره أقرب منه إلى ذلك و يأتي لهذا مزيد بيان.
و أشار في أول كلامه إلى إنكار ما قيل إن القرآن الذي بين أظهرنا ليس بتمامه كما أنزل على محمد ص بل منه ما هو خلاف ما أنزل الله و منه ما هو محرف مغير و قد حذف منه شيء كثير منها اسم أمير المؤمنين ع في كثير من المواضع و منها غير ذلك و إنه ليس أيضا على الترتيب المرضي عند الله و عند رسوله ص و قد روى ذلك كله علي بن إبراهيم في تفسيره
و روى بإسناده عن الباقر ع أنه قال ما أحد من هذه الأمة جمع القرآن إلا وصي محمد ص
______________________________
(1). آل عمران/ 187.
الوافي، ج9، ص: 1780
و بإسناده عن الصادق ع أنه قال إن رسول الله ص قال لعلي ع يا علي القرآن خلف فراشي في الصحف و الحرير و القراطيس فخذوه و اجمعوه و لا تضيعوه كما ضيعت اليهود التوراة فانطلق علي ع فجمعه في ثوب أصفر ثم ختم عليه في بيته و قال لا أرتدي حتى أجمعه قال كان الرجل ليأتيه فيخرج إليه بغير رداء حتى جمعه قال و قال رسول الله ص لو أن الناس قرءوا القرآن كما أنزل ما اختلف اثنان.
أقول و في قوله ص قرءوا القرآن كما أنزل إشارة إلى صحة ما أولنا به تلك الأخبار و مما يدل على ذلك أيضا قول الباقر ع في رسالته إلى سعد الخير التي يأتي ذكرها في كتاب الروضة و كان من نبذهم الكتاب أن أقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم يروونه و لا يرعونه و الجهال يعجبهم حفظهم للرواية و العلماء يحزنهم تركهم للرعاية فإن في هذين الحديثين دلالة على أن مرادهم ع بالتحريف و التغيير و الحذف أنما هو من جهة المعنى دون اللفظ أي حرفوه و غيروه في تفسيره و تأويله يعني حملوه على خلاف مراد الله تعالى فمعنى قولهم ع كذا نزلت أن المراد به ذلك لا ما يفهمه الناس من ظاهره و ليس مرادهم أنها نزلت كذلك في اللفظ فحذف ذلك كذلك يخطر ببالي في تأويل تلك الأخبار إن صحت فإن أصبت فمن الله تعالى و له الحمد و إن أخطأت فمن نفسي و الله غفور رحيم.
و قد استوفينا الكلام في هذا المعنى و فيما يتعلق بالقرآن في كتابنا الموسوم بعلم اليقين فمن أراده فليراجع إليه
[7]
089
________________________________________
فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافي، 26جلد، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق.
قرب الإسناد (ط - الحديثة) متن 335 احاديث متفرقة ..... ص : 298
فقال: «يا عيسى، إن ابني هذا الذي رأيت، لو سألته عما بين دفتي المصحف لأجابك فيه بعلم».
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ج1 205 11 باب في الأئمة أوتوا العلم و أثبت ذلك في صدورهم ..... ص : 204
3- حدثنا أحمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن عثمان بن عيسى عن ابن أبي حمزة عن أبي بصير عن أبي جعفر ع أنه قرأ هذه الآية بل هو آيات بينات في صدور الذين أوتوا العلم ثم قال يا أبا محمد و الله ما قال بين دفتي المصحف قلت من هم جعلت فداك قال من عسى أن يكونوا غيرنا.
الكافي (ط - الإسلامية) ج1 214 باب أن الأئمة قد أوتوا العلم و أثبت في صدورهم ..... ص : 213
3- و عنه عن محمد بن علي عن عثمان بن عيسى عن سماعة عن أبي بصير قال قال أبو جعفر ع في هذه الآية- بل هو آيات بينات في صدور الذين أوتوا العلم ثم قال أما و الله يا أبا محمد ما قال بين دفتي المصحف قلت من هم جعلت فداك قال من عسى أن يكونوا غيرنا.
شاهد این اختلافی که از روات است در کلام اعتقادات الامامیة، این استدلال حدائق است:
الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج8، ص: 102
[الأخبار الدالة على التغيير في بعض الآيات]
ثم أقول: و مما يدفع ما ادعوه أيضا استفاضة الأخبار بالتغيير و التبديل في جملة من الآيات من كلمة بأخرى زيادة على الأخبار المتكاثرة بوقوع النقص في القرآن و الحذف منه كما هو مذهب جملة من مشايخنا المتقدمين و المتأخرين «1».
و من الأول ما ورد .... و أنت خبير بان ظواهر هذه الآيات لا تنطبق على ما نطقت به هذه الروايات إلا بارتكاب التكلفات و التعسفات......
و اما اخبار القسم الثاني فهي أكثر و أعظم من ان يأتي عليها قلم البيان في هذا المكان، و اللازم اما العمل بما قالوه من ان كل ما قرأت به القراء السبعة و ورد عنهم في أعراب أو كلام أو نظام فهو الحق الذي نزل به جبرئيل (عليه السلام) من رب العالمين على سيد المرسلين، و فيه رد لهذه الأخبار على ما هي عليه من الصحة و الصراحة و الاشتهار و هذا مما لا يكاد يتجرأ عليه المؤمن باللّٰه سبحانه و رسوله (صلى اللّٰه عليه و آله) و الأئمة الاطهار (عليهم السلام) و اما العمل بهذه الأخبار و بطلان ما قالوه و هو الحق الحقيق بالاتباع لذوي البصائر و الأفكار. و اللّٰه العالم.
تاکید شیخ مفید قده بر بین الدفتین:
المسائل السروية، ص: 78
المسألة التاسعة صيانة القرآن من التحريف
ما قوله أدام الله تعالى حراسته «1» في القرآن أ هو ما بين الدفتين الذي في أيدي الناس أم هل ضاع مما أنزل الله تعالى على نبيه منه شيء أم لا.
و هل هو ما جمعه أمير المؤمنين ع أم ما جمعه عثمان بن عفان على ما يذكره المخالفون.
الجواب لا شك «2» أن الذي بين الدفتين من القرآن جميعه «3» كلام الله تعالى و تنزيله و ليس فيه شيء من كلام البشر و هو جمهور المنزل.
و الباقي مما أنزله «4» الله تعالى «5» عند المستحفظ للشريعة المستودع
المسائل السروية، ص: 79
للأحكام لم يضع «1» منه شيء «2».
و إن كان الذي جمع ما بين الدفتين الآن لم يجعله في جملة ما جمع لأسباب «3» دعته إلى ذلك منها قصوره عن معرفة بعضه.
و منها: شكه فيه و عدم تيقنه «4».
و منها: ما تعمد إخراجه منه.
و قد جمع أمير المؤمنين ع القرآن المنزل من أوله إلى آخره و ألفه بحسب ما وجب من تأليفه فقدم المكي على المدني و المنسوخ على الناسخ و وضع كل شيء منه في محله «5».
فلذلك قال جعفر بن محمد الصادق ع أما و الله لو قرئ القرآن كما أنزل لألفيتمونا فيه مسمين كما سمي من كان قبلنا «6»
المسائل السروية، ص: 80
و قال ع نزل القرآن أربعة أرباع ربع فينا و ربع في عدونا و ربع سنن «1» و أمثال و ربع فرائض «2» و أحكام و لنا أهل البيت كرائم «3» القرآن «4»
المسائل السروية، ص: 81
فصل لزوم التقيد بما بين الدفتين
غير أن الخبر قد صح عن أئمتنا ع أنهم أمروا بقراءة ما بين الدفتين و أن لا «1» يتعداه إلى زيادة فيه و لا نقصان منه حتى يقوم القائم ع فيقرأ للناس «2» القرآن على ما أنزله الله تعالى و جمعه أمير المؤمنين ع «3».
المسائل السروية، ص: 82
و إنما نهونا ع عن قراءة ما وردت به الأخبار من أحرف تزيد على الثابت في المصحف لأنها لم تأت على التواتر و إنما جاء بها الآحاد و قد يغلط الواحد في ما ينقله.
و لأنه متى قرأ الإنسان بما خالف ما بين الدفتين قرر بنفسه «1» و عرض نفسه للهلاك.
فنهونا ع عن «2» قراءة القرآن بخلاف ما ثبت بين الدفتين «3» لما ذكرناه
فصل «4» وحدة القرآن و تعدد القراءات
فإن قال قائل كيف يصح القول بأن الذي بين الدفتين هو كلام الله تعالى على الحقيقة من غير زيادة فيه و لا نقصان «5» و أنتم تروون
المسائل السروية، ص: 83
عن الأئمة ع أنهم قرءوا كنتم خير أئمة أخرجت للناس و كذلك جعلناكم أئمة وسطا و قرءوا يسألونك الأنفال و هذا بخلاف ما في المصحف الذي في أيدي الناس «1».
قيل له قد مضى الجواب عن هذا و هو «2» أن الأخبار التي جاءت بذلك
المسائل السروية، ص: 84
أخبار آحاد لا يقطع على الله تعالى بصحتها «1» فلذلك وقفنا فيها و لم نعدل عما في المصحف الظاهر على ما أمرنا به حسب ما بيناه.
مع «2» أنه لا ينكر أن تأتي القراءة «3» على وجهين منزلين أحدهما ما تضمنه المصحف.
و الثاني ما جاء به الخبر كما يعترف مخالفونا به من نزول القرآن على أوجه شتى.
فمن ذلك قوله تعالى و ما هو على الغيب بضنين «4» يريد ما هو ببخيل.
و بالقراءة الأخرى و ما هو على الغيب بظنين يريد بمتهم «5».
و مثل قوله تعالى جنات تجري تحتها الأنهار «6».
المسائل السروية، ص: 85
و على قراءة أخرى من تحتها الأنهار «1».
و نحو قوله تعالى إن هذان لساحران «2».
و في قراءة أخرى «3» إن هذين لساحران «4».
و ما أشبه ذلك مما يكثر تعداده و يطول الجواب بإثباته و فيما ذكرناه كفاية إن شاء الله تعالى
______________________________
(1) الكشاف للزمخشري 2: 305، قال فيه: في مصاحف أهل مكة «تجري من تحتها» و هي قراءة ابن كثير.
(2) طه 20: 63.
(3) في «م»: قرئ.
(4) الكشاف 3: 72، تفسير الرازي 22: 74- 75، تفسير القرطبي 11: 216، و فيها:
قرأ أبو عمرو: «إن هذين لساحران» و رويت عن عثمان، و عائشة و غيرهما من الصحابة، و عن سعيد بن جبير و إبراهيم النخعي و غيرهم من التابعين، و من القراء: عيسى بن عمر، و عاصم الجحدري. و ذكروا لها ست قراءات، و أحصاها جميعا أبو جعفر النحاس في (إعراب القرآن) ج 3: 43.
الانتصار في انفرادات الإمامية؛ ص: 26
مقدمه محقق کتاب الانتصار:
------------------
أقول: و أكثر الشيعة الإمامية على القول بتمام القرآن بلا زيادة و لا نقصان و هو ما بين الدفتين، و هذا قول صادقهم.
الفصل في الملل والأهواء والنحل (4/ 139)
المؤلف: أبو محمد علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الأندلسي القرطبي الظاهري (المتوفى: 456هـ)
ومن قول الإمامية كلها قديما وحديثا أن القرآن مبدل زيد فيه ما ليس منه ونقص منه كثير وبدل منه كثير حاشا علي ابن الحسن ابن موسى بن محمد بن إبراهيم بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسن ابن علي بن أبي طالب وكان إماميا يظاهر بالاعتزال مع ذلك فإنه كان ينكر هذا القول ويكفر من قاله وكذلك صاحباه أبو يعلي ميلاد الطوسي وأبوالقاسم الرازي
قال أبو محمد القول بأن بين اللوحين تبديلا كفر صحيح وتكذيب لرسول الله صلى الله عليه وسلم