بسم الله الرحمن الرحیم

برهان نظم

فهرست علوم
مباحث توحيد
سه برهان تنبیهی بر مبرهن البرهان
برهان صدیقین
برهان نظم
براهین وجودشناختی
تکامل-فرگشت-تطور
طراحی هوشمند
نظریه اطلاعات در فیزیک
















در این مقاله، اقتصار بر آگاهی در سطح احساس مشاعر مطرح شده، و آشکارا آگاهی از سنخ علوم بشری که در سطح ادراک عقلانی است مسکوت مانده است، و چون مؤلف در جامعه علمی، فعال است، میتوان او را با سؤالات بسیار ساده اما در سطح آگاهی های عقلانی که درک واقعیات است بر کرسی جواب دادن نشاند، حرف خود را زدن کار آسانی است اما جواب سؤالات ساده نزد همه بشر را دادن آسان نیست.

مثلا: آیا قبل از شکل گیری تکامل، آیا قاعده فیثاغورث (مجموع مساحت دو ضلع برابر مساحت وتر)، چه وضعیتی داشته؟ آیا قبل از تکامل، عدد رادیکال دو، گنگ بوده؟ اینگونه سؤالات تفاوت شبه جوهری دارد با سؤال: آیا خود نظریه روند تکامل، خیالی است که مغز سامان داده؟

یک تجربه موفق در اینگونه سؤالات دارم که اگر حوصله کردید این لینک را در این فروم ببینید، البته نه با نسخه موبایل، و نیز به کسی نفرمایید که کاربر hosyn چه کسی است، بین بحث آنها وارد شدم چون احتمال تاثیر دادم، کاربر Freedom1 یک آتئیست است و خیلی تلاش کرد اما بالاخره سرنوشت بحث موفق بود:

http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?p=2363818#post2363818




Muhammad Mahdi, [۱۸.۰۴.۲۰ ۱۶:۴۶]
اگر خاطر شریف باشد خدمتتان عرض شد که بنده در حال تدوین رساله با موضوع نظریه احتمال در برهان تنظیم ظریف هستم
باعث امتنان است که از راهنمایی های حضرتعالی در هر موضوعی که تصور می فرمایید برای این مقصود مفید باشد استفاده کنم.

بنده قصد دارم علاوه بر بررسی نقش نظریه ی احتمال در مباحث الهیاتی به ویژه براهین اثبات وجود خداوند نقش این نظریهی احتمال و تفاسیر مختلف از آن را در برهان تنظیم ظریف بررسی کنم.
عجالتا یکی از موضوعاتی که در حال بررسی آن هستم بررسی تفسیر منطقی از احتمال است که بسیار قریب الافق است به دیدگاه حضرتعالی در خصوص اوسعیت نفس الامر است.
رابطه منطقی آنگونه که پلانتیگا تبیین می کند به این معنا است که معتقد شویم که "برای هر دو گزاره ای تصور شود یک رابطه ضروری، قطعیِ احتمالاتی بین آن دو وجود دارد. ارتباطی که با حساب احتمالات نیز توافق دارد." (به خلاف ذهنی گرایان که احتمالات را تنها محصول عملکرد موجود سیستم شناختی انسان می دانند)
)for any pair of propositions, there is a definite and logically necessary relationship of probability between them, a relationship that conforms to the probability calculus (Warrant and Proper function, Alvin Plantinga pp144-151)(


گرچه شخصیت های سرشناسی از جمله کارناپ، جفریز و در راس همه آن کینزاقتصاددان شهیر انگلیسی از حامیان این دیدگاه هستند اما معمولا این نظریه را با چماق افلاطون گرائی به کناری می رانند.
شاید مشهور ترین حامی این نظریه در میان الهیدانان معاصر ریچارد سوئینبرن باشد. پلانتینگا نیزبعد از مطرح کردن اشکالاتی در نهایت اصل وجود احتمال منطقی را می پذیرد اما اینکه آن احتمال منطقی با احتمال ذهنی و شناختی رابطه داشته باشد و این ارتباط قابل اندازه گیری باشند تردید می کند.
او چند اشکال اساسی که متوجه تفسیر منطقی ازاحتمال می داند:
1. آیا واقعا چنین رابطه ی منطقیِ نفس الامری بین گزاره ها وجود دارد؟ به غیر از درک شهودی ادعائی نسبت به این رابطه چه شواهدی می توان بر وجود این رابطه اقامه کرد؟ چگونه می توان این روابط را در موطنش فهمید و توضیح داد؟

2. رابطه احتمال منطقی و احتمال ذهنی (شناختی )به چه شکل است؟ آیا احتمال شناختی را می توان به کمک احتمال منطقی مشخص کرد و اندازه گیری کرد؟ چون ظاهرا دسترسی متسقیم ما ابتدائا به احتمال شناختی است که توسط ذهن دریافت می شود؟ از کجا می توان مطمئن شد که ذهن کامل و صحی آن رابطه منطقی را درک کرده است؟

3. مساله نظریه اندازه (measure theory) و اندازه های بینهایت:

همانگونه که در اندازه گیری احتمال یکی از اصول موضوعه این است که فضای نمونه محدود باشد تا بتوان رویداد مطلوب را به رویداد های محتمل سنجید به عبارتی آن ها countably additive باشند و مجموع جمع احتمالات به یک برسد، در تفسیر منطقی از احتمال نیز این مساله صادق است. به عنوان مثال در یک احتمال شرطی، احتمال منطقی گزاره الف بر فرض گزاره ب در واقع نسبت جهان هایی که در آنها الف و ب هر دو صادق باشند به جهان هایی که ب در آن ها صادق است. و از آن جایی که جهان های ممکن نامتناهی است چگونه می تواند رابطه ای واقعی فی مابین بین گزاره ها در جهان هایی که هیچگاه پایان نمی یابد ایجاد شود.

برخی نظریه احتمال را فرعی از نظریه اندازه می دانند. شبیه این موضوع در هندسه نیز وجود دارد. اینکه یک خط که دارای طول است از نقاطی تشکیل شده است که بر اساس تعریفشان طول ندارند و مثال های دیگر

جناب استاد، این اشکال یکی از اساسی ترین اشکالات به برهان تنظیم ظریف هم هست که البته بر محاسبه ی احتمال در برهان وارد می شود و شامل همه تفاسیر از احتمال می شود. چراکه اصل موضوعه ی countably additive بودن قابل احراز نمی باشد آن ها می گویند ثوابت فیزیکی که ادعا می شود به ظرافت تنظیم شده اند تا حیات را نتیجه بدهند می توانند در بی نهایت حالت تصور شوند و این یعنی فضای نمونه ما بی نهایت است در فضای نمونه ای که بی نهایت است احتمالات تعریف ناپذیرند چرا که احتمال هر زیربازه ای بی نهایت است و نه یک.



hosyn, [۱۹.۰۴.۲۰ ۲۱:۴۱]
۱- اینکه باید مجموع احتمالات به یک برسد، منافاتی ندارد که در بستر بینهایت احتمال باشد، و لذا منطق فازی که ارزشهایش بین صفر و یک است، معروف به منطق بینهایت ارزشی است، و اساسا در حوزه اعداد حقیقی، میتوان حساب احتمالات داشت، و اصل موضوع متناهی بودن فضای نمونه، از اسمش پیداست که اصل موضوع است، و در یک سیستم صوری و آکسیوم خاص، مبنا است، و در روابط نفس الامری منطقی، احتمالات ریاضی، به وفور میتواند بینهایت باشد، بلی در واقعه و پدیده فیزیکی، طور دیگری باید سخن گفت، اما برهان تنظیم ظریف، و کلا تمام قوانین و پدیده‌های فیزیکی، نمیتواند بدون پشتوانه مبنای فلسفه ریاضی افلاطونگرایی، به فرجام برسد.

نکات دیگری در ذهنم آمد که الان فراموش کردم، برای اینکه تاخیر نشود این چند کلمه را نوشتم تا بقیه را بعدا عرض کنم إن شاء الله تعالی

hosyn, [۲۰.۰۴.۲۰ ۱۷:۳۵]
۲- اساسا وقتی بحث به بینهایت‌ها میرسد، باید از مفاهیم برخاسته از فضاهای متناهی، فاصله بگیریم، بسیاری از مفاهیم در بینهایت‌ها محو میشوند، نه اینکه مصداق مفهوم محو شود، خیر، خود مفهوم به نوعی محو میشود، مثال مجموعه بینهایت اعداد طبیعی و مجموعه بینهایت مربعات اعداد طبیعی از گالیله به نظرم، معروف است، و گویا ریاضیدانان امروزه همگی پذیرفتند که در بینهایت‌ها کل و جزء میتوانند برابر باشند، هر چند مورد مناقشه است، ولی به هر حال این امر بدیهی از اصول متعارفی اصول اقلیدس را در بینهایت‌ها نمیپذیرند، یعنی به نوعی مفهوم کل مأنوس ما، اصلا در بینهایت معنا ندارد و همچنین جزء.

۳- اگر بنا بگذاریم بر اینکه انرژی حتی انرژی آزاد، ماهیت کوانتایی دارد، و بسته‌هایی از مضارب اعداد صحیح هستند، و نیز بپذیریم که سیستم جهانی، سیستم بسته است، میتوان نظریه احتمال را بدون منجر شدن به بینهایت‌ها، در برهان تنظیم دقیق، پیاده کرد، بلی با فرض پیوستار، بینهایت میشود.

hosyn, [۲۰.۰۴.۲۰ ۱۷:۳۶]
۴- اگر از حساب احتمالات به عنوان محور استدلال استفاده کنیم، تفاوت میکند با اینکه از حساب احتمالات به عنوان معدّ ذهن استفاده کنیم، یعنی تنها ذکر حساب احتمال، ذهن را آماده میکند تا دقیقا در بستر تنظیم دقیق، و در کارد منظم، چیزی را بالفعل ببیند و شهودا بیابد، و جالب اینکه ذکر حساب احتمال، حتی شرط لازم هم نیست چه برسد به شرط کافی، و همانطور که در مباحثه عرض کردم، ذهن ما با دیدن تنظیم دقیق، سراغ احتمالات نمیرود، بلکه عنصری غیر از مؤلفه‌های موجود در کادر امر منظم را میبیند، مثل غرض و انگیزه، اراده، علم، مثل اینکه نرم افزاری که میخواهد از صفر و یک‌های موجود در دل یک سی‌دی، مطالب فرا صفر و یک‌های سی‌دی را کشف کند، سراغ حساب احتمالات نمیرود، و کسی که به یک تابلوی نقاشی نگاه میکند سراغ حساب احتمالات نمیرود، بلکه سراغ آنچه همین الآن در دل تابلو جلوه‌گر است (هدف) میرود، هر چند میداند که این امر را هرگز نمیتواند با میکروسپهای الکترونیکی هم در دل ذرات تابلو بیابد، و در یک کلمه، نکته مهم، یافتن اسم مصدر است نه فاعل یا مصدر، مثلا در یک ساختمان، اینکه از طریق آن پی به بنا ببریم، یا پی به زحمتها و کارهای انجام شده توسط بنا ببریم، بسیار تفاوت میکند با اینکه پی به خبرویت و معماری دقیق بنا ببریم، چون انگیزه بنا و علم او و اراده او، الآن بالفعل در کادر منظم، موجود است به وجود غیر مادی، هر چند خود بنا و زحمات او، کاملا از بین رفته‌اند.

۵- لازم است بین نظم غیر مقابلی با نظم مقابلی فرق گذاشت که بحثش مفصل است.

۶- لازم است از برهان نظم تشبیهی، که از امر تولید شده توسط یک ذهن مهندس نظم، شروع میکنیم، برهان را از تشبیه عبور دهیم به سوی اراده غیر تشبیهی مبدء مطلق متعال، و از خدای شخص‌وار اراده کننده مثل انسانها، عبور کرده، و به سوی مکتب اهل البیت علیهم السلام برویم که اراده را صفت فعل میدانند نه صفت ذات، و...


برای پیرمردهایی که با تایپ انس نداشتند، مفصل نویسی وا ویلاست، و همچنین فعلا، هم کار تصحیح تایپ کتابهای حاج آقا دارم، و هم اشتغال فکری نوشتن کد سایتی که عرض کردم، لذا مجال فکر ندارم که اگر داشتم هم طرفی نمیبستم! ولی چه میشود کرد، باید بهانه شد برای اذهان دیگر تا عبرت بگیرند، لذا ان شاء الله تعالی اگر بعدا فرصت شد، روی uncountably additive و infinite additive و حوزه استثنا بودن آنها مطالعه میکنم.
هر کدام از این نکات و اموری که عرض کردم، اگر ایرادی دارد یا مشکلی به ذهنتان میرسد، بفرمایید استفاده کنم.



مقاله آقای محمدمهدی
بسم الله الرحمن الرحیم
تحلیل وارزیابی نظریه احتمالات در برهان تنظیم ظریف با تاکید بر نظریه بیز
10
بیان مسأله و پرسش­های تحقیق:

براهین غایت شناختی و به ویژه برهان نظم همواره از پر طرفدارترین و متداول ترین براهین در مبحث اثبات وجود خدا چه در میان عموم خداباوران و چه در میان الهیدانان بوده است. درست به همین دلیل چنین براهینی به نحو ویژه ای در کانون توجه فیلسوفان ناخداباور نیز قرار داشته است و همواره تلاش گسترده ای جهت مخدوش ساختن این براهین به ویژه برهان نظم از سوی ملحدین انجام پذیرفته است. البته به چالش کشیدن برهان نظم منحصر به اردوگاه الحاد نبوده است و گاه انتقاداتی از سوی الهیدانان نیز نسبت به این برهان مطرح شده است از جمله مساله ابتناء برهان بر استقراء و یا تمثیل و ناتوانی برهان در یقین بخشی. البته این انتقادات معمولا بی پاسخ نمانده اند و مدافعین این برهان درغرب و شرق چالش های مطرح شده را پاسخ گفته اند. از جمله مدافعان این برهان در شرق و جهان اسلام را می توان مجاهد شهیدآیت الله سید محمد باقر صدر (ره) دانست که علاوه بر دفاع از برهان نظم پا را فراتر نهادند و در کتاب ارزشمند «الاسس المنطقیة للاستقراء» بعد از نقد مبانی ارسطوئیِ براهین استقرائی تلاش کردند تا با استفاده از نظریه احتمالات و افزودن مبنای دیگری بر مبانی معارف بشری- که از آن به «توالد ذاتی» نام می برند- شالوده ی جدید و البته مستحکم تری را برای استقراء بنا سازند.

نزاع های علمی پیرامون برهان نظم ادامه داشت تا این که از حدود سه دهه پیش برخی از دانشمندان موحد با بهره گیری از یافته های حیرت آور علوم طبیعی از قبیل فیزیک، کیهان شناسی و زیست شناسی فصل تازه ای را در قاموس براهین غایت شناختی گشودند که ما حصل آن نظریه هایی از قبیل "طراحی هوشمند"1 و "تنظیم ظریف" گردید.

ویژگیِ منحصر به فرد این دست نظریه ها این بود که در تبیین و پایه ریزی استدلال ها از همان سلاحِ مورد استفاده منکرین خدا یعنی علوم پیشتاخته مدرن بهره جوئی شده بود.

برهان «تنظیم ظریف» یکی از همین براهین غایت شناختی است که توجه زیادی را در مباحث الهیاتی به خود معطوف داشته است.

مناسب است که جهت روشن شدن بیشتر مساله تقریر مختصری از برهان تنظیم ظریف ارائه شود.
تقریر مشهور برهان تنظیم ظریف

بر اساس یافته های علمی، جهان به نحو ویژه ای دارای پیچیدگی هایی خارق العاده ای است که زمینه را برای حیات موجودات هوشمندی مانند انسان فراهم می سازد.

در تحقق این پیچیدگی های خارق العاده سه فرض قابل تصور است: 1. ضرورت فیزیکی 2. صدفه و شانس 3. وجود ناظمی هوشمند.

بر اساس نظریه احتمالات دو فرض اول به گونه غیر قابل باوری اندک وغیرعقلائی است.

نظریه احتمالات به نحو قابل توجهی این گزاره را که "پیچیدگی های خارق العاده محصول تنظیم ناظمی هوشمند است" را پشتیبانی می کند.



بدیهی است که به ثمر نشستن این استدلال متوقف بر تبیین و اثبات مقدمات آن است از این رو توضیحی کوتاه در خصوص هر یک از مقدمات ارائه می شود و سپس مساله رساله تبیین خواهد شد.
مقدمه اول

در مقدمه اول سخن از پیچیدگی های شگفت انگیز مطرح می شود. مصادیق متعددی برای تنظیم های ظریف بر شمرده شده است که می توان آن را در سه گروه کلی در نظر گرفت:

- تنظیم دقیق درقوانین طبیعت

- تنظیم دقیق ثوابت فیزیکی

- تنظیم دقیق شرایط اولیه جهان

به عنوان نمونه برای اینکه کیهان در شرایطی باشد که زمینه وجود حیات را فراهم سازد می بایست قدرت ضعیف اتمی2 با دقت تنظیم شده باشد. همچنین ثابت کیهان شناختی3 که عامل توسعه کیهان می باشد می بایست با دقت تنظیم گشته باشد تا زمینه وجود کهکشان ها و سیارات و بعد از آن حیات در کیهان فراهم شود. راجر پنروز(1931-)4 که از فیزیکدانان برجسته دانشگاه آکسفور می باشد می نویسد:

«اگر قرار بوده باشد که مقدارانتروپی کیهان در زمان تشکیل، اتفاقی بوده باشد آن شانس و احتمال برابر است با ؛ یعنی از میان احتمالاتی به بزرگی عدد 1 با 1230 صفر تنها یک احتمال منجر به وجود حیات می شده است».( Roger Penrose, 1989) بنابرین شکی در وجود این تنظیم ظریف نیست.

ما در رساله سعی می کنیم تا علاوه بر بررسی مصادیق مشهور تنظیم ظریف برخی نمونه های جدید را در این زمینه معرفی نماییم.
مقدمه دوم

بعد از تبیین مقدمه اول و بررسی نمونه های تنظیم ظریف اینک نوبت به بررسی احتمالاتی که قادر است وجود چنین پیچیدگی های خارق العاده ای را تبیین کند می رسد. به صورت مشخص سه گونه تبیین در خصوص تنظیم دقیق محتمل است1. ضرورت فیزیکی 2. صدفه و شانس 3. ناظمی هوشمند

در این مرحله ما با بهره بردن از اشکال مختلف نظریه ی احتمالات از جمله تبیین ذهنی (subjective) ونیز تبیین عینی آن به ویژه نظریه بیز5 که مشهور ترین نسخه ی ریاضیاتی نظریه ی احتمالات محسوب می شود روشن خواهیم نمود که دو تبیین اول از حیث علم احتمالات بسیار بسیار نا محتمل است و تنها احتمال سوم است که از احتمال عقلائی و معقولی برخوردار است. در خصوص مقدمه دوم برخی از حامیان این برهان از جمله دکتر کالینز در برخورد با برخی چالش های مطرح شده از جمله چالش Old Evidence نوعی عقب نشینی را در خصوص کبرای برهان از خود نشان می دهند. ما تلاش می کنیم تا همه چالش های اساسی متوجه کبرای برهان را مطرح ساخته و پاسخ درخور به آنها را ارائه کنیم. همچنین در تفسیر نظریه احتمالات برخی از جمله دکتر مونتون و دکتر کالینز اولویت را به تفسیر ذهنی از این نظریه می دهند و تبیین عینی آن را با تردیدهایی مواجه می دانند. در حالی که ما در رساله تلاش می کنیم تا همانگونه که گفته شد به نحو دقیق(rigorous) هم از تفاسیر ذهنی و هم عینی (به ویژه روش بیزی) در اثبات برتری احتمالاتی فرضیه ناظم هوشمند در مقابل سایر فرضیه ها دفاع کنیم.

به علاوه ما در همین راستا نظریه احتمالات ومبانی معرفت شناختی آن را از منظر اندیشمندان مسلمانی که به این موضوع پرداخته اند از جمله شهید صدر (ره) و شهید مطهری (ره) مورد بررسی قرار خواهیم داد و همچنین کیفیت تاثیرگزاری رویکرد آنها را در برهان تنظیم ظریف را ارزیابی خواهیم نمود.



نظریه بیز (Bayesian Theorem)

نظریه احتمالات بیزی با ابتکار متکلم انگلیسی قرن 18 میلادی توماس بیز (Thomas Bayes) در مقاله ای تحت عنوان «مقاله ای در باب حل مسئله ای در نظریه شانس ها »6 که بعد از مرگ وی منتشر گشت، به دنیای احتمالات معرفی شد و توسط ریاضی دانان بعد از او از جمله پیر لاپلاس (1749-1827) توسعه داده شده و تبلیغ شد (Stigler, 1990). بعد از معرفی رویکرد بس آمد گرائی در علم احتمالات (ّFrequentist Statistics) در دهه های ابتدائی قرن بیستم روش استنباطی بیز کمی به حاشیه رفت اما در ابتدای دهه 40 از سده بیستم به ویژه با تلاش های علمی هارولد جفریز، ابراهام والد و لئونارد جی. سَوِج بار دیگر توجه ها به سوی روش احتمالاتی بیزی جلب شد(Harris, 1959). اینک نظریه ی احتمالاتی بیز به عنوان شناخته شده ترین روش در محاسبات احتمالاتی محسوب می شود. از این رو در این رساله تلاش می شود تا در محاسبات احتمالاتی برهان تنظیم ظریف روش بیز –چه از نوع ذهنی و چه عینی آن7-مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.

فرمول بندی نظریه بیز در گزاره های شرطی

قبل از ورود متد بیزی به دنیای محاسبه ی احتمالات، نوعا احتمال یک باور یا یک فرضیه به صورت مستقل مورد محاسبه قرار می گرفت و یا دست کم فرمول بندی قابل دفاعی از آن به صورت شرطی وجود نداشت. در حالی که، در دستگاه بیزی تلاش شد تا یک باور/فرضیه با توجه به یک مشاهده/داده( یا تعدادی مشاهده/داده) مورد توجه قرار گرفته و احتمال آن محاسبه شود. فرمول معروف احتمال شرطی بیز عبارت است از:

P(B|A)=
توضیح:

در صورتی که

عبارت باشد از احتمال صدق فرضیه قبل از مشاهده ی و

عبارت باشد از احتمال صدق مشاهده و

عبارت باشد از احتمال صدق مشاهده بر فرض صدق فرضیه، آنگاه،

نسبت حاصل ضرب با ،احتمال صدق فرضیه بعد از مشاهده،یعنی P(B|A)، را نتیجه خواهد داد.

نظریه بیز و تنظیم ظریف
P(B|A)= P( |A)=

خداباور با استناد به نظریه ی احتمالاتی بیز بیان می دارد که احتمال صدق فرضیه وجود ناظم هوشمند8 با فرض صدق تنظیم ظریف، P(B|A) بسيار بسيار، ( )، بيشتر است از احتمال صدق عدم وجود ناظم P( |A) و یا به عبارت دیگر احتمال صدق فرضیه ی عدم وجود ناظم هوشمند (طبیعت گرائی/Naturalism) بر فرض صدق مشاهده تنظیم ظریف، در مقایسه با فرضیه وجود ناظم هوشمند، بسیار بسیار نا محتمل می باشد.

شایان ذکر است که این تنها یکی از تبیین های احتمالاتی برهان تنظیم ظریف است. تبیین های دیگری -از جمله تبیین ذهنی و سوبژکتیو- نیز در خصوص بررسی احتمالاتی برهان تنظیم ظریف وجود دارد که در رساله مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین اشکالات و چالش های گوناگونی نیز چه از سوی خداباوران و چه ناخداباوران نسبت به این تبیین های احتمالاتی مطرح شده است که آن ها نیز مورد مداقه قرار خواهد گرفت.

پرسش اصلی:

آیا نظریه احتمالات به ویژه نظریه بیز در برهان تنظیم ظریف از کارآئی و کار آمدی لازم برخوردار می باشد؟

پرسش های فرعی:

برهان تنظیم ظریف چه نوع استدلالی است وتقریرهای متفاوت آن کدام است؟

صغرای برهان تنظیم ظریف چگونه می تواند با جدیدترین دستاوردهای علوم جدید، مانند فیزیک و زیر شاخه های ان مانند فیزیک ذرات و اخترفیریک تقویت گردد؟

در کبرای برهان تنظیم ظریف، نظریه احتمالات چگونه به کار می رود وکاربرد آن در الهیات را بر اساس دیدگاه متفکران اسلامی و غربی (مانند کالینز، شهید صدر، شهید مطهری واستاد جوادی املی)چگونه می توان ارزیابی کرد؟

4.نظریه بیز چگونه میتواند کبرای این برهان را تقویت نماید ودیدگاه فیلسوفان اسلامی و غربی در این باره چیست؟

1 Intelligent Design

2 Weak Atomic Force

3 Cosmological Constant

4 Roger Penrose

5 Bayesian Theorem

6 An Essay towards solving a Problem in the Doctrine of Chances

7 Subjective and Objective Bayesianism

8 فرضیه ی برهان تنظیم ظریف و به تبع آن صغری و کبرای برهان تقریر های متعددی دارد که فرضیه وجود «ناظم هوشمند» یکی از آن تقریر ها می باشد. تقریر های مختلف برهان و نیز قوت و ضعف آن ها در رساله مورد بررسی قرار خواهند گرفت.






****************
ارسال شده توسط:
حسن خ
Monday - 2/10/2023 - 14:20

یک نمونه آشوب و خرابی جهان ما

بخشی از مناظره راجع به افلاطونگرایی در سایت باشگاه جوانان ایرانی

پست  شخصی با نام کاربری freedom و پاسخ استاد

١. freedom
نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است
بلی، این یک جورش است، محال عقلی هم دو جوره، فلاسفه نامش را میگذارند محال بالغیر، محال عقلی ذاتی که شما فرمودید مثال معروفش «دایره مربع» یا «تناقض» است، اما یک محال سیستمی داریم که آن هم محال عقلی است اما خودش را به صورت محال جلوه نمیدهد، مثلا آیا محال است که خدا دایره‌ای خلق کند که محیطش دقیقا سه برابر قطرش باشد؟ اینجا یک سیستم مطرح است، اگر بخواهید دایره داشته باشید نمیتوانید محطیش را دقیقا سه برابر محیطش قرار دهید، این هم محال عقلی است، فرقی نمیکند، اما ما به خدا میگوییم مگر خدا نیستی؟ پس قدرت مطلق داری، پس دایره‌ای خلق کن که محیطش مساوی سه باشد.

پشتوانه سیستم جهانی ماده/انرژی، تماما جهان ریاضی است، و ترسیم مختصات لحظه‌ای فضازمان گیتی، بدون ریاضیات ممکن نیست، و بسیاری موارد ما دقیقا با یک محال عقلی روبرو هستیم، اما چون نظم ریاضی کلی را خبر نداریم، درخواست امر محال میکنیم، یعنی مواضع رواداری و تلورانس را از مواضع قالبی و فرمال تشخیص نمیدهیم، مثلا در یک زمینه، میتوان شعاع یک دایره را افزایش داد که همزمان محیطش هم افزایش پیدا میکند، اما در زمینه دیگر نمیتوان افزایش داد چون محیط نمیتواند افزایش پیدا کند و ناچار از دایره بودن خارج میشود.
.
این جهان بی درد و رنج و سراسر آسایش و ... که ما قاعدتا می تونیم انتظارش رو داشته باشیم، به نام بهشت معرفی شده و محال محسوب نشده. دست کم میشد انتظار جهانی داشت که اینقدر هم آشوب و خراب نباشه.

 

 

2. پاسخ استاد

در اصل توسط Freedom1 نوشته شده است
این جهان بی درد و رنج و سراسر آسایش و ... که ما قاعدتا می تونیم انتظارش رو داشته باشیم، به نام بهشت معرفی شده و محال محسوب نشده. دست کم میشد انتظار جهانی داشت که اینقدر هم آشوب و خراب نباشه.
حال چه کنیم با این همه به قول شما آشوب و خرابی؟ چه کار دست ما بر میآید؟ این صفحه را ببینید هاج و واج میشوید از آشوب و خرابی: یک نمونه آشوب و خرابی جهان ما

این صفحه را ببینید! بله درست دیدید! ۸۰ سال بعد، ساعت ۸:۴۹:۲۰ -> : ۱۳ شهریور ۸۰ سال بعد