فهرست عامالسورةفهرست قرآن كريم

بسم الله الرحمن الرحیم

آية بعدآية [4905] در مصحف از مجموع [6236]آية قبل

55|4|عَلَّمَهُ الْبَيَانَ




بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست علوم
علوم الادب--صرف و نحو و معانی وبیان و بدیع و تجوید و عروض و
علم العروض
علم النحو
علم الصرف
علم المعانی
علم البیان
علم البدیع
علم التجوید

علوم الادب--عروض


مثلا کلمه treads در زبان انگلیسی یک سیلاب دارد، با زبان فارسی و عربی فرق میکند، دو حرف صامت ابتدا و دو حرف صامت در انتهاست.






علم عروض
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از عروض)

عروض واژه‌ای عربی و به‌معنی فن سنجیدن شعر و شناختن وزن‌ها و بحرهای کلام منظوم با افاعیل عروضی و پیدا کردن اوزان اشعار برپایهٔ آن افاعیل است. به این دلیل این دانش را «عروض» نامیده‌اند که وزن شعر بر آن عرضه می‌شود. برابر پارسی چامه‌سنجی برای آن مناسب می‌نماید. درضمن، اصطلاح «عروض» به جزوِ آخر از مصراع یکم هر بیت شعر هم اطلاق می‌شود.

محتویات

۱ تاریخچه
۲ انواع بحر
۳ جستارهای وابسته
۴ پانویس
۵ منابع
۶ برای مطالعهٔ بیشتر

تاریخچه

خلیل بن احمد فراهیدی برای نخستین بار وزن کمّی را، که قرن‌ها پیش از او در زبان‌های سانسکریت و برخی زبان‌ها باستانیِ هندواروپایی تدوین شده‌بود، بر زبان عربی منطبق کرد. قواعد او برای زبان عربی بسیار خوب است، اما شمس قیس رازی در کتاب معروفش، المعجم فی معاییر اشعار العجم، و نیز محققانِ پیش از او، عیناً براساس قواعد عربی و بدون توجه به مسائل خاص زبان فارسی، اقدام به تهیهٔ قواعد عروض فارسی کردند و حتّی نام بحرها و وزن‌های مختلف نظم فارسی را تغییر ندادند و از همان نام‌های عربی استفاده کردند. خواجه نصیر طوسی هم، هرچند در کتاب معروفش، معیارالاشعار، سعی کرد بخش‌هایی را که نمی‌شود بر فارسی منطبق یا تحمیل کرد، نشان دهد، اما عملاً کار تازه‌ای برای تدوین قواعد وزن‌شناسی فارسی انجام نداد.
انواع بحر

متخصصان فن عروض، وزن‌های موجود در شعرهای فارسی را در نوزده جنسِ مختلف دسته‌بندی کرده‌اند که هریک از این دسته‌ها را اصطلاحاً بحر می‌نامند. بحرها را ازجهتِ کاربرد افاعیلِ کامل یا مزاحف به دو دستهٔ سالم و غیرسالم تقسیم می‌کنند. اما دکتر پرویز ناتل خانلری بحر را چنین تعریف کرده‌است: «صورتی خاص از ترکیب هجاهاست که در آن تناسب معیّنی میان هجاهای کوتاه و بلند وجود داشته‌باشد و آن را با صورتی دیگر، که حاصل تناسب دیگری باشد، نتوان در یک قطعه آمیخت». بنا بر این تعریف، هر وزنی یک بحر مستقل به‌شمار می‌آید. اما برای سهولت طبقه‌بندی، بحرها را به اصلی و فرعی تقسیم کرده‌اند. بحر اصلی را دستگاهی دانسته‌اند که چند وزن را دربرمی‌گیرد. وزن‌های فرعیِ هر بحر، با اِعمال قواعدی خاص به‌وجود می‌آیند:

۱- با حذف یک یا چند هجا از آخر بحر؛
۲- با حذف چند هجا از آخر بحر و تکرار پارهٔ باقی‌مانده. در این حالت، مصراع‌هایی با دو پارهٔ مساوی به‌وجود می‌آید که در اصطلاح، وزنِ آنها را وزن خیزابی یا وزن دوری یا وزن متناوب می‌نامند؛
۳- با افزودن یک هجا به آخرِ هر پاره از وزنی اصلی یا فرعی.

به‌کمک این سه قاعده، قواعد پیچیدهٔ زحاف عروض قدیم به‌آسانی توجیه می‌شود. در عروض خانلری، نزدیک به پنجاه بحر شناخته شده که در پانزده «سلسله» طبقه‌بندی شده‌است.[۱]
جستارهای وابسته

وزن شعر
وزن شعر فارسی

پانویس

میرصادقی، میمنت، واژه‌نامهٔ هنر شاعری: فرهنگ تفصیلیِ اصطلاحات فن شعر و سبک‌ها و مکتب‌های آن، چاپ سوم، انتشارات کتاب مهناز، تهران، ۱۳۸۵

>>
منابع

معین، محمد. «جلد دوم، حرف ع». در فرهنگ فارسی. چاپ ششم. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳.
کابلی، ایرج. «عروض». در وزن‌شناسی و عروض. تهران: نشر آگه، ۱۳۷۶.

برای مطالعهٔ بیشتر

علم عروض و قافیه (راه‍ی س‍اده در ف‍راگ‍ی‍ری وزن و ق‍اف‍ی‍ه در ش‍ع‍ر ف‍ارسی)، محمد شهری، مشهد: نشر دستور، چاپ چهارم، ۱۳۸۹
وزن و قافیهٔ شعر فارسی، تقی وحیدیان کامیار، تهران: انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اوّل، ۱۳۶۷
آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس، چاپ اول، ۱۳۶۶
فرهنگ عروضی، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس
عروض و قافیهٔ عربی، تألیف و ترجمهٔ حمید حسنی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳

[نهفتن]

ن ب و

شعر
قالب‌های شعر

مثنوی قصیده غزل مسمط مستزاد ترجیع‌بند ترکیب‌بند قطعه رباعی دوبیتی تک‌بیت چهارپاره بحر طویل سه‌گانی

سبک‌های شعر فارسی

سبک‌شناسی شعر فارسی سبک خراسانی سبک عراقی سبک هندی سبک بازگشت ادبی شعر نو (شعر نیمایی) شعر سپید شعر حجم شعر موج نو شعر ناب دههٔ شصت و موج سوم شعر دههٔ هفتاد شعر پست‌مدرن شعر فرانو

شعرشناسی

علم بیان علم بدیع علم معانی علم عروض قافیه اختیارات شاعری تخلص وزن شعر بلاغت مصراع بیت مقفا قالب عاطفه مطلع مقطع تغزل شریطه و دعا

رده‌ها:

شعر عربیقواعد شعر فارسینوای گفتاروزن شعروزن‌های عروضی











عروض (شعر)
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

عروض رکن آخر یا کلمهٔ آخر مصراعِ اول هر بیت است، مانند «خاست» در این بیت منسوب به ناصر خسرو
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست از بهر طمع بال و پر خویش بیاراست

.[۱]
جستارهای وابسته

ابتدا
صدر
عجز
حشو

پانویس

شریفی، فرهنگ ادبیات فارسی، ۱۰۰۷.

منبع

شریفی، محمد. محمدرضا جعفری. فرهنگ ادبیات فارسی. تهران: فرهنگ نشر نو و انتشارات معین، ۱۳۸۷. شابک ‎۹۷۸-۹۶۴-۷۴۴۳-۴۱-۸.

رده‌ها:

ادبیاتسبک‌های شعرآرایه‌های ادبی












وزن شعر فارسی
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از عروض فارسي)
این مقاله نیازمند ویکی‌سازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه، محتوای آن را بهبود بخشید.

وزن شعر فارسی، اوزان در شعر فارسی بسیار متنوع و فراوان هستند، مهم‌ترین دلیل آن، سابقهٔ طولانی فارسی‌زبانان در سرودن شعر و دلبستگی آنان به ادبیات است. زبان فارسی اساساً دارای دو نوع وزن شعریِ متفاوت و بسیار پرکاربرد است: یکی وزن کمّی یا عروضیِ اشعار ادبیات فارسی، که تقابل هجاهای آن مبتنی بر کشیدگی و کوتاهی واژه‌هاست، و دیگری وزن تکیه‌ای ـ هجاییِ اشعار عامیانهٔ فارسی که برمبنای هجاهای تکیه‌بَر و بی‌تکیه است.[۱]

محتویات

۱ وزن کمّی یا عروضی
۲ وزن شعر عامیانهٔ فارسی
۳ پژوهش‌های عروضی
۳.۱ پژوهش‌های سنتی
۳.۲ پژوهش‌های معاصر
۳.۲.۱ پرویز ناتل خانلری
۳.۲.۲ مسعود فرزاد
۳.۲.۳ مهدی حمیدی شیرازی
۳.۲.۴ ابوالحسن نجفی
۳.۲.۵ جمال صدری
۳.۲.۶ ایرج کابلی
۴ اوزان عروضی
۴.۱ بحرهای متناوب و مرکب
۵ یافتن خودکارِ وزن عروضی
۶ پانویس
۷ منابع

وزن کمّی یا عروضی

وزن شعر سنتی فارسی، که به آن وزن عروضی نیز گفته می‌شود، براساس طول مصراع‌ها و چیدمان هجاهای هر مصراعِ آن است و جزو اوزان کمّی طبقه‌بندی می‌شود. تقابل هجاهای ضعیف و قوی در این نوع وزن مبتنی بر تقابل میان هجاهای سبک (تک‌مورایی) و سنگین (دومورایی) است.[۱] در فارسی سه نوع هجای کوتاه، بلند و کشیده وجود دارد که ترکیبات خاصی از کنار هم قرار گرفتن این هجاها وزن‌های مختلف شعر سنتی فارسی را تشکیل می‌دهند. در شعر نوِ فارسی، گاهی همان اوزان عروضیِ سنتی با کوتاه و بلند کردن نامنظم طول مصراع‌ها درون یک شعر به‌کار می‌روند (مانند اشعار مهدی اخوان ثالث و فریدون مشیری). گاهی نیز این کار همراه با ایجاد تغییرات کم و زیاد در به‌کارگیری قواعد عروض است (مانند اشعار نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و قیصر امین‌پور).
وزن شعر عامیانهٔ فارسی

نوعی وزن شعر عامیانه نیز در فارسی وجود دارد که براساس کشیدگی و کوتاهی واکه‌ها نیست، و همهٔ واکه‌ها در آن کمّیت یکسانی دارند. اساس این وزن، تکیه‌بَر یا بی‌تکیه بودن هجاهاست.[۱]
پژوهش‌های عروضی

از زمان شمسِ قیسِ رازی تاکنون، تلاش‌های زیادی برای توصیف علمی و تدوین نظریه درزمینهٔ وزن شعر فارسی صورت گرفته‌است، اما بسیاری از آنها درجهت حک‌واصلاح یا ترجمه و فارسی‌سازی اصطلاحاتِ به‌کاررفته است و تلاشی برای یافتن راه دیگری که انطباق بیشتری با ویژگی‌های زبان فارسی ــ که از خانوادهٔ زبان‌های هندواروپایی است و هیچ نسبتی با زبان عربی، که از خانوادهٔ زبان‌های سامی است، ندارد ــ داشته‌باشد، صورت نگرفته‌است.
پژوهش‌های سنتی

خلیل‌بن احمدِ فَراهیدی (قرن دوم ه‍. ق) برای نخستین بار وزن کمّی را، که قرن‌ها پیش از او در زبان‌های سانسکریت و هندواروپایی تدوین شده‌بود، بر زبان عربی منطبق کرد. قواعد او برای زبان عربی بسیار خوب است، اما شمسِ قیسِ رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، و نیز محققانِ پیش از او، عیناً براساس قواعد عربی و بدون توجه به مسائل خاص زبان فارسی، اقدام به تهیهٔ قواعد عروض فارسی کردند و حتی برای نامگذاری وزن‌ها، از همان نام‌های عربی استفاده کردند. خواجه نصیر طوسی هم، هرچند در معیارالاشعار سعی کرد بخش‌هایی را که نمی‌شود بر فارسی منطبق یا تحمیل کرد، نشان دهد، اما برخورد مستقل و جدیدی برای تدوین قواعد وزن‌شناسی فارسی انجام نداد.
پژوهش‌های معاصر

ازجمله کسانی که در دورهٔ معاصر به وزن شعر فارسی پرداخته و دست به پژوهش‌هایی با شیوه‌های نوین و مستقل زده‌اند، می‌توان به این افراد اشاره کرد: پرویز ناتل خانلری، مسعود فرزاد، مهدی حمیدی شیرازی، ابوالحسن نجفی، تقی وحیدیان کامیار، لارنس پل اِلوِل ساتنِ بریتانیایی، سیروس شمیسا، حسین آهی، یدالله ثمره، علی‌اشرف صادقی، ژاله آموزگار، فین تیسنِ دانمارکی، امید طبیب‌زاده، حمید حسنی، علی‌اصغر قهرمانی مقبل، محسن ذاکرالحسینی، و نگار بوبان اشاره کرد.
پرویز ناتل خانلری

خانلری، در کتاب وزن شعر فارسی، با روشی نو به نام‌گذاری عناصر وزن شعر فارسی پرداخته‌است. او پیشنهاد می‌کند به‌جای بیست‌وچهار «رکن» یا «پایه» یا «جزوِ» عروضی، ده پایه به‌کار رَوَد. این ده پایه عبارتند از: نوا، چامه، آوا، همه، خُشاوا، بِنَوا، نیکاوا، خُشنوا، ترانه، زمزمه.
مسعود فرزاد

مسعود فرزاد، در فصل چهارم کتاب Persian Poetic Metres‏ (اوزان شعر فارسی) (لیدن، ۱۹۴۲) و در کتاب کم‌حجم مبنای ریاضی عروض فارسی (شیراز، ۱۳۵۵)، با بررسی تعداد هجاهای ارکان عروضی، جدول‌های مختلفی را طراحی کرده‌است. در این جداول، رکن‌های یک‌هجایی تا شش‌هجایی آمده‌است. فرزاد، در فصل ششم کتاب Persian Poetic Metres‏، به تعریف «سکته» (caesura) در شعر فارسی پرداخته و آن را به دو نوع تقسیم کرده‌است. این فصل از کتاب او، با عنوان «اختلافات آوایی و عروضی در شعر فارسی»، با ترجمه و تحشیهٔ حمید حسنی، در مجلهٔ کیان، اردیبهشت ۱۳۷۲، چاپ شده‌است.
مهدی حمیدی شیرازی

حمیدی شیرازی، ضمن نقد شیوهٔ شمس قیس، تلاش کرد روش تازه‌ای در وزن‌شناسی نظم فارسی ابداع کند که البته پا فراتر ننهاد. او تصور می‌کرد چهار بحر جدید کشف کرده‌است و نام آن‌ها را «کبیر»، «صغیر»، «اخرس» و «بدیل» نهاده‌بود، اما منتقدان بعدی نشان دادند که این وزن‌ها درواقع جدید نیستند و در گذشته هم به‌کار می‌رفته‌اند.∗
ابوالحسن نجفی

ابوالحسن نجفی یکی از دقیق‌ترین نظام‌ها برای طبقه‌بندی وزن‌های شعر فارسی را تدوین کرده‌است.[۲] براساس نظامی که نجفی برای وزن شعر فارسی طراحی کرده‌است، حدود ۴۰۰ وزن را می‌توان طبقه‌بندی کرد. تقریباً ۲۲۰ مورد از این اوزان، برمبنای تکرار ارکان هستند. ۱۸۰ وزن دیگر را، که برمبنای تکرار ارکان مشابه نیستند، براساس یک «دایره»، که نجفی آن را طراحی کرده‌است، می‌توان طبقه‌بندی کرد.[۳]
جمال صدری

در سال ۱۳۶۶، کتاب آهنگ‌شناسی، تألیف جمال صدری درزمینهٔ نام‌گذاری اوزان شعر فارسی برمبنای «نواها»، و نه اَفاعیلِ عروض عرب، انتشار یافت. این کتاب، از سال ۱۳۶۷ به‌بعد، در مجلات رشد ادب فارسی، نشر دانش، و ماهنامهٔ ادبیات و فلسفه معرفی شد و در سال ۱۳۷۰ نام آن در فرهنگ عروضیِ سیروس شمیسا ذکر گردید. کتاب او در سال ۱۳۷۸، با اصلاحاتی تجدیدچاپ شد، و در سال ۱۳۸۷، با افزودن یک پیوست، با نام آهنگ‌شناسی شعر فارسی چاپ و منتشر شد.
در صفحهٔ ۲۳۳ کتاب مزبور چنین آمده‌است: «و چون شمس قیس رازی، عجم را تابع می‌داند نه واضع، از همان آغاز، اَفاعیلِ عروض عرب را برای شناخت و نام‌گذاری شعر فارسی به‌کار می‌گیرد و بر آن تحمیل می‌نماید، غافل از این‌که دو زبان عربی و فارسی به دو خانوادهٔ زبانیِ کاملاً متفاوت تعلق دارند. واژه‌سازی در زبان عربی قالبی است، و در زبان فارسی پیوندی؛ بنابراین، اگر خلیل برای ساختن اَفاعیلِ عرب از شیوهٔ واژه‌سازی عربی پیروی نموده، لازم بود شمس قیس، یا هر عروضیِ دیگری، برای ساختن معادل‌های وزنی در عروض فارسی، روش واژه‌سازی فارسی را درنظر می‌گرفت.» بنابر همین ضرورت در آهنگ‌شناسی پنج واژه یا واژه‌واره (نوا، آوا، بِنَوا، خُشنوا، خُشبِنَوا) برگزیده شده، که با هم‌خانواده‌های آن‌ها جمعاً بیست معادل وزنی پدید آمده و به‌وسیلهٔ آن‌ها تمام اوزان اشعار فارسی، با نظمی علمی و منطقی، به‌دست می‌آید.
این معادل‌های وزنی یا واژه‌واره‌ها، که به‌شیوهٔ واژه‌سازی فارسی (ساخت پیوندی) پدید آمده، چنین است:

نوا (U-) ← نوایِ (U-U)، نواها (U--)، نواهایِ (U--U)، نواهایم (U---)، نوایِ نی (U-U-)، نوا همه (UU-U)
آوا (--) ← آوایِ (--U)، آواها (---)، آواهایِ (---U)، آواهایم (----)، آوایِ نی (--U-)، آوا همه (--UU)
بِنَوا (UU-) ← بِنَوایِ (U-UU)، بِنَواها (UU--)
خُشنَوا (-U-) ← خُشنَوایِ (-U-U)، خُشنَواها (-U--)
خُشبِنَوا (-UU-)
تذکر: به پایه‌ها (معادل‌های وزنیِ) پنج‌هجایی نیازی نیست.

اکنون بیتی از سیمین بهبهانی به‌شیوهٔ جدید هجابندی و نام‌گذاری می‌شود تا تفاوتِ کار معلوم گردد:
دوباره می‌سازمت وطن اگرچه با خشتِ جانِ خویش
U / - U - / - U - U - نوایِ نی، خُشنَوا، نوا

این آهنگ به «دستگاه ناهمپایه» (نوا خُشنَوا) مربوط می‌شود و نام آن «آهنگِ نوایِ نی، خُشنَوا سه‌پایه ناقص» است. پایهٔ سوم، تکرارِ پایهٔ نخست با دو هجا کمتر است؛ به همین دلیل «ناقص» نامیده شده‌است.
ایرج کابلی

کابلی، در کتاب وزن‌شناسی و عروض، که در سال ۱۳۷۶ منتشر شده‌است، با نقد شمس قیس و عروض سنتی و بررسی و نقد معاصران، روش تازه‌ای را ابداع می‌کند. در این روش، وزن‌های فارسی با شماره‌گذاری بیان می‌شوند و نحوهٔ شناساییِ وزن‌ها هم بسیار ساده است. برای نمونه، همان بیت سیمین بهبهانی:
دوباره می‌سازمت وطن! اگرچه با خشت‌ِ جانِ خویش
ستون به سقفِ تو می‌زنم اگرچه با استخوانِ خویش

در عروض سنتی و شمس‌قیسی این‌گونه نامیده می‌شود: بحرِ مُضارعِ مسدّسِ مقبوضِ مکفوفِ ابترِ محذوف یا بحرِ مُجتَثّ مسدّسِ مخبونِ مکفوفِ مرفوعِ اَحَذّ.

در روش کابلی نوشته می‌شود: ۵:۳، ۱، ۹ و خوانده می‌شود: رشتهٔ ۹بندیِ اول‌آغاز از سومین ۵بندی‌ها
اوزان عروضی

شعر و اوزان عروضیِ شعر فارسی متأثر از اوزان عربی بوده، اما درعین‌حال از تمایزِ شناخته‌شده برخوردار است. امروزه برای مطالعه و آموزش اوزان شعر فارسی معمولاً تعدیلی از اوزان سنتی درنظر گرفته می‌شود که بعضی آن را «عروض علمی» می‌نامند. برای فعالیت‌های تحقیقی و تطبیقی، روش‌های جدیدی نیز ارائه شده‌است. اوزان شعر فارسی، در یک تقسیم‌بندی کلی، به چندین «بحر» تقسیم می‌شوند که ساده‌ترین آنها چهار بحر، شامل بحرهای زیر هستند:

بحر هزج
بحر رمل
بحر رجز
بحر متقارب

که در شکل ساده و یکنواختِ آن فقط به‌ترتیب با تکرار ارکان: «مفاعیلن، فاعلاتن، مستفعلن و فعولن» شکل می‌گیرند. سه بحر نخست، در شکلِ ساده و یکنواخت اما شکستهٔ آن، با تکرار ارکان: «مفاعلن، فعلاتن و مفتعلن» است. به شکل شکستهٔ این بحرها، به‌ترتیب، «هزجِ مقبوض، رملِ مخبون و رجزِ مَطوی» می‌گویند. اما همین بحرهای چهارگانه، مانند دیگر بحرها، در اَشکال متناوب و مرکب از ترکیب همین ارکان یا شکل تغییریافته و زحافات همین ارکان و اوزان با ارکانی دیگر و از ترکیب و قواعد نسبتاً پیچیده‌تری پیروی می‌کنند.
بحرهای متناوب و مرکب

ازجمله بحرهایی که متناوب و مرکبند می‌توان به بحرهای زیر اشاره کرد:

بحر هزج اخرب
بحر مضارع [اخرب]
بحر رمل مشکول
بحر رجز مطوی مخبون
بحر مجتث
بحر سریع
بحر منسرح
بحر خفیف
بحر قریب

هر بحر ممکن است از چند گروه، و هر گروه از چند شکل منفرد یا اصطلاحاً «وزن» تشکیل شود. اوزان شعر فارسی متجاوز از ۲۵۰ وزن است، اما ۲۹ وزنِ آن بسیار پرکاربردند.[۴]
یافتن خودکارِ وزن عروضی

در وبگاه عروض می‌توانید یک بیت شعر را وارد کنید تا سیستم وزن عروضیِ بیت را به شما نشان دهد. برازندگی اعلام‌شده نشان‌دهندهٔ درجهٔ اطمینان به جوابِ داده‌شده است. هرچه با برازندگی بالاتری وزن عروضی تشخیص داده شود، احتمال آن‌که وزن عروضیِ تشخیص‌داده‌شده صحیح باشد، بالاتر می‌رود.
درضمن، برخی اختیارات شاعریِ استفاده‌شده در بیت واردشده، به‌تفکیکِ هر مصراع، نمایش داده می‌شود.
پانویس

«دو نوع وزن در زبان فارسی»، امید طبیب‌زاده، مجموعه مقالات نخستین هم‌اندیشی شعر فارسی و زبان‌شناسی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
مجموعه مقالات نخستین مجموعه سخنرانی‌های مشترک بنیاد ایرانشناسی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۶
سخنرانی نجفی در اولین هم‌اندیشی شعر فارسی و زبان‌شناسی

قافیه و عروض، سال چهارم آموزش متوسطهٔ عمومی، رشتهٔ فرهنگ و ادب، تقی وحیدیان کامیار، شرکت چاپ و نشر ایران، سال ۱۳۷۰.

منابع

«تحلیل وزن شعر عامیانهٔ فارسی»، امید طبیب‌زاده، تهران: ‍انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۲.
«وزن و قافیهٔ شعر فارسی»، تقی وحیدیان کامیار، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۶۷.
«وزن شعر فارسی از دیروز تا امروز» (مجموعه مقالات)، به کوشش امید طبیب‌زاده، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۱.
کتاب‌هایی درزمینهٔ وزن شعر فارسی
همایش آواشناسی و واج‌شناسی
«اختلافات آوایی و عروضی در شعر فارسی»، (فصل ششم کتاب Persian Poetic Metres‏)، نوشتهٔ مسعود فرزاد، ترجمه و تحشیهٔ حمید حسنی، مجلهٔ کیان، اردیبهشت ۱۳۷۲.
آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۶۶.
فرهنگ عروضی، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس.

[نهفتن]

ن ب و

شعر
قالب‌های شعر

مثنوی قصیده غزل مسمط مستزاد ترجیع‌بند ترکیب‌بند قطعه رباعی دوبیتی تک‌بیت چهارپاره بحر طویل سه‌گانی

سبک‌های شعر فارسی

سبک‌شناسی شعر فارسی سبک خراسانی سبک عراقی سبک هندی سبک بازگشت ادبی شعر نو (شعر نیمایی) شعر سپید شعر حجم شعر موج نو شعر ناب دههٔ شصت و موج سوم شعر دههٔ هفتاد شعر پست‌مدرن شعر فرانو

شعرشناسی

علم بیان علم بدیع علم معانی علم عروض قافیه اختیارات شاعری تخلص وزن شعر بلاغت مصراع بیت مقفا قالب عاطفه مطلع مقطع تغزل شریطه و دعا

رده‌ها:

زبان فارسیقواعد شعر فارسیوزن شعروزن‌های عروضی











وزن شعر
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

وزن شعر ایجاد نظم و هماهنگی در طول مصراعها و چیدمان هجاهای هر مصراع است. در فارسی معمولاً منظور از وزن شعر، وزن عروضی و اسلوب‌های برگرفته از آن یا تکنیک‌های دیگری مانند وزن هجایی و آهنگی است. مطابق این تقسیم‌بندیِ غالب، بعضی اشعار از جمله اشعار قالب سنّتی فارسی دارای وزن تشخیص داده می‌شوند و در مقابل بسیاری از اشعار مدرن مانند شعر سپید فاقد وزن خوانده می‌شوند.

امّا نگاه متأخّرتری به وزن شعر وجود دارد که البته از اقبال و پذیرفته شدگی کمتری برخوردار است. این نگاه تعریف وزن را گسترده‌تر می‌داند. طبق این نگاه، وزن جزء تزیینات شعری نیست، بلکه بخشی از ذات آن است. وزن یعنی سکون و تحرک کلام، ایستادن در وسط هجاها و بعد حرکت کردن در وسط هجاها، ایستادن در وسط سطرها و بعد حرکت کردن در وسط سطرها. به این معنی که یک پاره وزنی فقط از حرکت کلمات به وجود نمی‌آید، بلکه از حرکت سکوت هم به وجود می‌آید. شعر تنها پدیده زبانی است که در آن سکوت‌های حد فاصل هم به اندازه خود کلمات معنی دارند. هرقدر که سکوت‌های حدفاصل بین کلمات کمتر باشد، متن به طرف نظم می‌گراید و اگر بی‌وزن باشد به طرف نثر.[۱]

محتویات

۱ انواع وزن شعر
۲ وزن شعر فارسی
۳ جستارهای وابسته
۴ پانویس
۵ یافتن خودکارِ وزن عروضی
۶ منابع

انواع وزن شعر

ضروری بودنِ وزن و چگونگی آن در شعرِ زبان‌های مختلف متفاوت است و بستگی به نوع واژه‌چینی در هر زبان دارد.

وزن کمّی: در فارسی به آن وزن عروضی گفته می‌شود. اساس آن مبتنی بر نظم هجاهای بلند و کوتاه در مصراع‌های یک شعر است. این نوع وزن، خاص زبان‌هایی است که در آنها مصوّت‌ها به کوتاه و بلند و در نتیجه هجاها به کوتاه و بلند و احیاناً کشیده تقسیم می‌شوند. وزن شعر فارسی، عربی،[۲] سانسکریت و یونانی از نوع کمّی است.
وزن تکیه‌ای: اساس این نوع وزن تنها بر تساوی تعداد تکیه‌ها در هر مصراع شعر قرار دارد و تعداد هجاهای مصراع‌ها ممکن است تغییر کند. وزن تکیه‌ای خاص زبان‌هایی است که در آنها هجای تکیه‌دار اصل است و هجاهای دیگر سریع تلفظ می‌شوند. مانند انگلیسی قدیم و آلمانی. در بیت فارسیِ برساختهٔ زیر:

تن عیشم به غم نحیف گشت گل بختم به خار نهفته گشت

وزن تکیه‌ای وجود دارد اما فارسی‌زبانان وزن کمّیِ آن را در نمی‌یابند. (این بیت وزن عروضی ندارد)

وزن آهنگی: خاص زبان‌هایی است که در آنها زیروبمی در کلمات تک‌هجایی باعث تغییر معنی می‌شود. مثل ویتنامی و چینی. شعر در این زبان‌ها از کنارِ هم قرار دادن هدفمندِ هجاها با زیر و بمی‌های به خصوص برای آفریدنِ آهنگِ به خصوص به وجود می‌آید.
وزن هجایی: در آن فقط تساوی تعداد هجاهای هر مصراع معتبر است. مانند اشعار فرانسوی و ژاپنی. شعر زیر از شاعر نوآور ایرانی ابوالقاسم لاهوتی تلاشی است برای ایجاد شعر با وزن هجایی (ده‌هجایی):

در یک قلعهٔ خالی، نیم ویران چندی حصاری بودند دلیران
آفتاب زمین را چون دیگ می‌جوشاند بخار زمینِ آن را می‌پوشاند

وزن ضربی-هجایی: در آن هم تعداد تکیه‌ها حساب می‌شوند هم تعداد هجاها. مانند شعر انگلیسی.

وزن شعر فارسی
نوشتار اصلی: وزن شعر فارسی

اوزان در شعر فارسی بسیار متنوع و فراوان است که مهم‌ترین علت آن، سابقه طولانی فارسی‌زبانان در سرودن شعر و دلبستگی آنان به ادبیات است. زبان فارسی اساساً دارای دو گونه وزن شعری متفاوت و بسیار پرکاربرد است: یکی وزن کمی یا عروضی اشعار ادبیات فارسی که تقابل هجاهای آن مبتنی بر کشیدگی و کوتاهی واکه‌هاست و دیگری وزن تکیه‌ای-هجاییِ اشعار عامیانه فارسی که بر مبنای هجاهای تکیه‌بر و بی‌تکیه است.[۳]
جستارهای وابسته

وزن شعر فارسی
اختیارات شاعری

پانویس

(رضا براهنی. طلا در مس، جلد اول، ص ۴۵۶–۴۵۳)
دربارهٔ عروض عربی رجوع کنید به کتاب عروض و قافیهٔ عربی، تألیف و ترجمهٔ حمید حسنی (تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳)

«دو نوع وزن در زبان فارسی»، امید طبیب‌زاده، مجموعه مقالات نخستین هم‌اندیشی شعر فارسی و زبان‌شناسی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی

یافتن خودکارِ وزن عروضی

در وب‌گاه عروض می‌توانید یک بیت شعر را وارد کنید تا سیستم، وزن عروضیِ بیت را به شما نشان دهد. برازندگی اعلام‌شده نشان‌دهندهٔ درجهٔ اطمینان به جواب داده‌شده می‌باشد. هرچه با برازندگی بالاتری وزن عروضی تشخیص داده شود، احتمال آنکه وزن عروضی تشخیص‌داده‌شده صحیح باشد، بالاتر می‌رود. ضمناً برخی اختیارات شاعریِ استفاده‌شده در بیت واردشده به تفکیک هر مصراع برای شما نمایش داده می‌شود.
منابع

رضا براهنی، طلا در مس، جلد اول، ص ۴۵۶–۴۵۳، چاپ اول، انتشارات زریاب، ۱۳۸۰، تهران.
عروض و قافیه نوشته سیروس شمیسا، ناشر: دانشگاه پیام‌نور، ۱۳۸۵، تهران.
ادبیات فارسی (۱) دورهٔ پیش‌دانشگاهی رشته‌های علوم انسانی - علوم و معارف انسانی، چاپ یازدهم ۱۳۸۴، ص ۷۳ تا ۷۵.

[نهفتن]

ن ب و

شعر
قالب‌های شعر

مثنوی قصیده غزل مسمط مستزاد ترجیع‌بند ترکیب‌بند قطعه رباعی دوبیتی تک‌بیت چهارپاره بحر طویل سه‌گانی

سبک‌های شعر فارسی

سبک‌شناسی شعر فارسی سبک خراسانی سبک عراقی سبک هندی سبک بازگشت ادبی شعر نو (شعر نیمایی) شعر سپید شعر حجم شعر موج نو شعر ناب دههٔ شصت و موج سوم شعر دههٔ هفتاد شعر پست‌مدرن شعر فرانو

شعرشناسی

علم بیان علم بدیع علم معانی علم عروض قافیه اختیارات شاعری تخلص وزن شعر بلاغت مصراع بیت مقفا قالب عاطفه مطلع مقطع تغزل شریطه و دعا

رده‌ها:

وزن شعرشعروزن‌های عروضی













تکیه (زبان‌شناسی)
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تکیه در آواشناسی، تأکیدِ داده‌شده به یک هجا از سخن که به‌وسیلهٔ تلفظِ شدیدترِ آن هجا صورت می‌گیرد «تکیه» نام دارد. در بسیاری از زبان‌ها، گاهی تفاوت محل تکیه در کلام منجر به تفاوت معنا می‌شود.[۱]

محتویات

۱ تکیه در زبان فارسی
۲ تکیه در زبان‌های دیگر
۳ پانویس
۴ منابع
۵ جستارهای وابسته

تکیه در زبان فارسی

در فارسی معیار و در حالت بی‌نشان، در واژه‌های قاموسی مثل فعل، اسم، صفت، قید تکیه روی هجای پایانی قرار می‌گیرد، مگر آنکه کلمه دارای وندِ تصریفی (مانند «ـها» در اسم‌ها یا «ـ تر» در صفت‌ها و قیدها) یا وندِ اشتقاقی باشد. دراین‌صورت، تکیه روی دورترین وند قرار می‌گیرد (یعنی گریز از مرکز). واژه‌بست‌ها (مثل ضمایر متصل)، تکیه را جذب نمی‌کنند؛ بنابراین، در فعل‌ها، پیشوند «می ـ» یا نشانهٔ صفت مفعولی تکیه را جذب می‌کنند، درحالی‌که شناسه‌ها تکیه را جذب نمی‌کنند. همچنین، در کلمه‌ای مانند «نمی‌دانم»، نشانهٔ نفی تکیه را جذب می‌کند، زیرا دورترین وندِ تصریفی است.

هنگامی که اسم در حالت منادا قرار می‌گیرد (حالت نشان‌دار)، تکیه آن روی هجای آغازین خواهد بود.

در برخی از ادوات و حروف ربط و برخی از قیدها، تکیه برروی هجای آغازین قرار دارد؛ مانند: «مرسی»، «شاید»، «بلکه»، «اگر»، «وقتی»، و «حتی».

در فارسیِ مناطقی غیر از تهران، برخی از این قوانین ممکن است تغییر کنند؛ مثلاً در گویش یزدی تکیهٔ اسم و صفت اصولاً روی هجای آغازین است.
تکیه در زبان‌های دیگر

در انگلیسی، جای تکیه بسیار متغیر است، اما تکیهٔ اسم، صفت و قید به‌ندرت روی هجای پایانی قرار می‌گیرد و چنین کلماتی در بسیاری از موارد کلمات دخیل هستند.
در عربی، نظام تکیه پیچیده است و بیشتر مبتنی بر طول هجاهاست تا محل قرار گرفتن آنها.
در فرانسوی، معمولاً گفته می‌شود تکیه روی هجای پایانی است، اگرچه زبان‌شناسان معتقدند در این زبان اصلاً تکیه به مفهوم واقعی وجود ندارد.
در لهستانی، تکیهٔ اسم‌ها روی هجای یکی‌مانده‌به‌آخر است.
در مجاری و فنلاندی، تکیه روی هجای آغازین است.
پانویس

«دانشنامهٔ بریتانیکا». بازبینی‌شده در دی ۱۳۸۷.

منابع

اسلامی، محرم (۱۳۸۸)، «تکیه در زبان فارسی»، دوفصل‌نامهٔ پردازش علائم و داده‌ها، شماره ۱، پیاپی ۱۱، صص ۳–۱۲؛
راهنمای زبان‌های ایرانی، جلد دوم، رودیگر اشمیت، ترجمه زیرنظر حسن رضایی باغ‌بیدی، انتشارات ققنوس، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص۴۴۳؛
«ویکی‌پدیای انگلیسی». بازبینی‌شده در دی ۱۳۸۷.

جستارهای وابسته

آهنگ جمله

رده‌ها:

تکیه (زبان‌شناسی)آواشناسیواج‌شناسی











آهنگ (زبانشناسی)
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از آهنگ جمله)

آهنگ (به انگلیسی: Intonation) در علم زبان‌شناسی به معنای تغییرات زیر و بمی در حین صحبت کردن است که برای تمایز بین کلمات استفاده نمی‌شود. (در مقایسه با صدا و آهنگ) آهنگ جمله و تأکید در عنصر اصلی در قواعد بدیهی علم زبان‌شناسی هستند. در همه زبان‌ها علم معناشناسی مربوط به زیر و بمی صدا یا همان آهنگ جمله وجود دارد. برای مثال: تکیه صدا برای تأکید و در رساندن حالت شگفت زدگی یا طعنه / کنایه و یا در مطرح کردن یک سؤال. زبان‌های آهنگین نظیر زبان چینی و هایوسا (زبانی در نتجریه) علاوه بر آهنگ جمله برای تمایز بین کلمات از دانگ زیر و بمی صدا استفاده می‌کنند.

بالا بردن آهنگ جمله به معنی افزایش دانگ زیر و بمی صدا بیشتر از زمان معین آن است. پایین آوردن تکیه صدا به معنای کاهش دانگ زیر و بمی در زمان مشخص شده‌است. شیب آهنگ جمله به معنای پایین آمدن و بعد بالا رفتن آن است، در حقیقت آهنگ جملهی افتاده بالا می‌رود و ترقی می‌کند و دوباره پایین می‌رود. بهترین نمونه مثال از تفاوت تکیه صدا در بیان سئوال وجود دارد. برای مثال انگلیسی زبانان شمال شرق آمریکا، مانند بیشتر زبانها (Hirst & DiCristo, eds. ۱۹۹۸) یک تکیه صدای صعود کننده در طنین صدا یا پرسش اعلانی دارند. (او آن را در خیابان پیدا کرده‌است) در سوالات بله – خیر (آیا آن را در خیابان پیدا کرده؟) اغلب در پایان جمله تکیه بیشتری دارند. برخی زبان‌ها مانند زبان چیکاسا (زبان قبال هندی شمال آمریکا) و کالالی سوت (Kalaallisut) دارای الگوی مخالف اند. بدنی صورت که آهنگ جملهٔ صعود کننده در جملات خبری و نزول کننده در بیان سوالات وجود دارد. لهجه و هجای انگلیسی بریتانیایی و ایرلندی اساساً[۱] با یکدیگر تفاوت دارند. با بالا بردن آهنگ جمله در اکثر بیانیه‌ها در شهرهای بزرگ ایرلند و پایین آوردن تیکه صدا در جملات سؤالی در شمال انگلستان تفاوت به وجود آمده‌است. در الفبای بین‌المللی آوایی «به طور کلی» پایین یا بالا بودن تکیه صدا با پیکانی مورب از چپ به راست به سمت بالا [] و به همین نسبت پیکانی از چپ به راست به سمت پایین [] مشخص می‌گردد. این علائم ممکن است به عنوان بخشی از هجا نوشته شوند ویا زمانیکه دامنه بیشتری دارند با فاصلهٔ مشخص جدا شوند.

He found it on the street?

[ hi: ˈfaʊnd ɪt | ɒn ðə ↗ˈˈstɹi:t ‖]

در اینجا دانگ افزایش یافته بر روی دکمه Street نشان دهنده این است که این کلمه محور اصلی پرسش است، جایی که شخصی شی را پیدا کرده نه اینکه آیا آن را پیدا کرده یا نه.

Yes, he found it on the street.

[↘ˈjɛs ‖ hi ˈfaʊnd ɪt | ɒn ðə ↘ˈstɹi:t ‖]

How did you ever escape?

[↗ˈˈhaʊ dɪdju: | ˈɛvɚ | ɨ↘ˈˈskeɪp ‖]

همانگونه که متداول است در سئوالات wh، آهنگ جملهی رو به بالا بر روی کلمات پرسش و تکیه صدای رو به پایین در انتهای پرسش وجود دارد. بعضی از افراد به دلیل نداشتن توانایی موسیقیایی مو روش و توانایی تبعیض قائل شدن، شناختن و پیروی کردن از آهنگ جمله در کلمات پایانی جملات را ندارند.[۲]
آهنگ جمله به صورت لغوی

در زبان انگلیسی در بیان اظهارات متداول و معمول ممکن است آهنگ جمله به صورت نیمه لغوی شود مانند: «dunno» که به صورت نیمه لغوی است از (I don’t know) و بدین صورت شروع می‌کند به نزدیک شدن به حوزهٔ آهنگ صدا. دانگ زیروبمی صدا هم در متمایز کردن سرنام‌ها (خلاصهٔ چندین حرف که کلمه‌ای خوانا را ایجاد کند) نقشی را ایفا می‌کنند که در غیر این صورت ممکن است با دیگر کلمات متداول اشتباه گرفته شوند برای مثال در عبارت Nike asks that you play به معنای آشنا بودن با زندگی جوانان آمریکا[۳] سرنام Play ممکن است با لحن و آهنگ بلند تلفظ شود تا بدین صورت آن را از فعل Play متمایز کنیم که ممکن است در متن معنی اشتباهاً دریافت شود. متناوباً هر حرف می‌تواند به‌صورت مجزا بیان شود؛ بنابراین Play می‌تواند "P-L-A-Y" یا "P.L.A.Y" باشد.
منابع

Grabe, E. (۲۰۰۴). Intonational variation in urban dialects of English spoken in the British Isles
Liu F, Patel AD, Fourcin A, Stewart L. (۲۰۱۰). Intonation processing in congenital amusia: discrimination, identification and imitation. Brain. 133(Pt 6):۱۶۸۲–۹۳. doi:10.1093/brain/awq089 PMID 20418275

Advertisement read on NPR

رده‌ها:

صفحه‌های حاوی پیوند جادویی پی‌ام‌آی‌دیآواشناسیزباننوای گفتارواج‌شناسی


















http://www.virascience.com/article/681/

بررسی تطبیقی وزن های کمّی و تکیه ای هجایی در فارسی و گیلکی
امید طبیب زاده
چکیده:

در این مقاله ابتدا دو نوع وزن عروضی (کمّی) و تکیه‌ای- هجایی در فارسی و گیلکی به صورت تطبیقی بررسی شده، سپس ویژگی‌های ترانه در آنها مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این، به این نکته نیز اشاره شده است که گویش گیلکی به خاطر نداشتن گونة معیار و به علت ویژگی‌های خاص دستگاه مصوتی آن، اصولاً مناسب وزن عروضی نیست و اشعاری که به وزن عروضی در این گویش سروده شده، اصول شعر عروضی در آنها، معیار یا یک‌دست نشده است و این همه، سبب شده است تا تمام این اشعار عملاً در قالب‌های وزن تکیه‌ای- هجایی، یعنی وزن اصیل و قدیم رایج در تمام گویش‌های ایرانی قرار بگیرند.





بررسی وزن اشعار عامیانۀ فارسی براساس نظریۀ وزنی
امید طبیب زاده
لیلا ضیامجیدی
چکیده:

پژوهش حاضر به بررسی وزن اشعار عامیانۀ فارسی براساس نظریۀ وزنی بروس هیز اختصاص دارد. شعر عامیانۀ فارسی وزنی تکیه‌ای – هجایی دارد؛ یعنی وزنی که براساس تکرار تکیه‌ها در فواصل هجایی مساوی به‌وجود می‌آید. نظریۀ وزنی که یکی از شاخصه‌های منشعب از واج‌شناسی زایشی است، سلسله مراتب وزنی را در شعر تعیین می‌کند و آنها را بر نمودارهای درختی نشان می‌دهد. در این مقاله پس از شرح نظریۀ وزنی، شعر عامیانۀ فارسی را که به ترتیب، مصراع، شطر و پایه‌ها هستند، بر نمودارهای درختی نشان می‌دهیم و قواعد مطابقۀ وزن تکیه‌ای – هجایی را در این نوع اشعار ارائه می‌کنیم.
















http://www.tebyan.net/Weblog/0799428267/default.aspx?TopicID=45597

(0) نظر
دسته ها : آموزش شعر
سه شنبه 1394/1/25 8:36 صبح
آموزش وزن شعر به زبان ساده - قسمت اول

آموزش وزن شعر به زبان ساده

- قسمت اول

حتی خیلی از بچه های قوی شاعر و داستان نویس، اصول اولیه ی عروض و قافیه را نمی دانند. کتاب هایی مثل «عروض و قافیه ی دکتر شمیسا» هم بیشتر علمی هستند تا کاربردی. یعنی زیاد به درد کسی که فقط می خواهد وزن و قافیه را در حدّ مقدماتی یاد بگیرد و اشکالات وزنی شعرش را برطرف کند نمی خورد. پس فعلا تصمیم گرفتیم روش ساده ای را در چند جلسه برای آموزش مقدماتی عروض و قافیه امتحان کنیم. اما یادتان باشد که راز موفقیت شما شعر خواندن زیاد و حفظ کردن و تمرین آموخته هاست:

هر شعری که گفتید را در اولین مرحله تقطیع کنید. یعنی چی؟ یعنی بخش بخش بخوانید و آن بخش ها را زیر مصرع های شعر بنویسید. یادتان باشد که کلمات را آنگونه که می خوانیم تقطیع کنید نه آنگونه که می نویسیم.

مثلا «خواهر به مکّه رفته» می شود: «خا هر ب مک ک رف ت».

این موضوع یکی از اصولی ترین چیزهایی ست که باید همیشه یادتان باشد. حالا به هر کدام از این بخش ها یک «هجا» می گوییم که سه حالت دارد:

1- یک حرفی: که به آن هجای کوتاه می گویند مثلا: تَ تِ تُ

2- دو حرفی: که به آن هجای بلند می گویند مثلا: ما می مو در بز هم سد

3- سه حرفی و بیشتر: که به آن هجای کشیده می گویند مثلا: است، باز، ایست، پودر، سارتر

علامت هجای کوتاه: U علامت هجای بلند: _ علامت هجای کشیده: _U

مثال: توانا بُوَد هر که دانا بُوَد

ت وا نا ب ود هر ک دا نا ب ود

_U_ _U_ _U_ _U

فعلا به هر شعری که رسیدید بدون توجه به اختیارات شعری و درست و غلط بودن، این روش را امتحان کنید تا فردا با جزئیات عروض و قافیه آشنا شویم. چیزی که امروز آموختیم پایه و اصل یادگیری وزن بود.






(0) نظر
دسته ها : آموزش شعر
سه شنبه 1394/1/25 8:39 صبح
آموزش وزن شعر به زبان ساده - قسمت دوم


احتمالا این دو روز، حسابی وزن هر مصرع و شعری که گیر آورده اید گرفته اید و حالا می خواهید با دانستن اختیارات و قوانین و استثنائات، دانسته های جلسه ی اول خود را کاربردی کنید.

اولین نکته ی جلسه ی دوم این است که جز دو مورد استثناء، ما همیشه این هجاهای کوتاه و بلند را که حاصل تقطیع هستند «چهارتا چهارتا» جدا می کنیم و به هر چهارتایی یک رکن می گوییم. پس وقتی می گویند ارکان عروضی همین «چهار تا هجاها» را می گویند.

اما مهم ترین استثنای این جلسه آن است که وقتی هجای کشیده ای (سه حرفی) داشته باشیم که از «صامت» (حروف الفبا) + مصوت بلند (ا، ای، او) و «ن» تشکیل شده باشد استثنائا به هجای بلند تبدیل می شود.

خب این که خیلی سخت شد به زبان ساده اش اگر هجایی اینجوری بود: جان جین جون، دان دین دون، سان سین سون، کان کین...

مثلا طبق آموخته های جلسه اول «باران» می شود: با ران یعنی _ _ U

اما طبق استثنایی که این جلسه خوانده ایم «ران» هجای بلند محسوب شده و «باران» می شود: _ _

در انتهای مصرع ها و نیم مصرع ها (تعریف نیم مصرع را بعدا خواهیم خواند فعلا با آن کاری نداشته باشید) ممکن است سه حالت اتفاق بیفتد:

1- مثلا «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند» هجای آخر می شود «دند» که هجای کشیده بوده و می شود: _ U

2- مثلا «سالها پیروی مذهب رندان کردم» هجای آخر می شود «دم» که هجای بلند بوده و می شود: _

3- مثلا «من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه؟!» هجای آخر می شود «ن ِ» که هجای کوتاه بوده و می شود: U

هجاهای کشیده و بلند در انتهای مصرع بیشترند و کمتر به هجای کوتاه برمی خوریم ولی نکته در اینجاست که هر سه مورد هر هجایی داشته باشیم به هجای بلند تبدیل می شود!!

یعنی «زدند» را در انتهای مصرع می نویسیم: U _ (هجای کوتاه پایانی حذف می شود)

یعنی «کردم» را در انتهای مصرع می نویسیم: _ _

یعنی «خانه» را در انتهای مصرع می نویسیم: _ _

یادمان باشد که این اتفاق ها فقط در آخر مصرع می افتد!

حالا با دانسته های جلسه ی اول و دو استثنایی که در این جلسه آموخته ایم ده مصرع (پنج بیت) ابتدایی مثنوی معنوی را تقطیع کنید و به شیوه ای که اول پست گفتم هجاهای کوتاه و بلند ایجاد شده را چهارتا چهار تا جدا کنید. جلسه ی بعد هم استثنای جدیدی را خواهیم آموخت و هم این تمرین را مرور خواهیم کرد.






(0) نظر
دسته ها : آموزش شعر
سه شنبه 1394/1/25 8:41 صبح
آموزش وزن شعر به زبان ساده - قسمت سوم



از همه ی دوستان می خواهم پست های مربوط به آموزش وزن را share کنند و به دوستانشان برسانند. ممکن است خیلی از ما استاد عروض باشیم یا علاقه ای به این موضوع نداشته باشیم اما حتما دوستانی داریم که شاید یادگیری این علم برایشان مفید باشد.

در این جلسه ابتدا با انجام تمرین جلسه ی قبل، نکاتی را که یاد گرفته ایم مرور می کنیم. قرار است دو بیت اول مثنوی معنوی را با دانسته هایمان تقطیع کنیم و بعد در خلال آن درس های تازه ای بیاموزیم:

بشنو از نی چون حکایت می کند

بش ن از نی چن ح کا یت می ک ند

_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

همانجور که خوانده بودیم چهارتا چهارتا جدا کردیم و سه رکن ایجاد شد.

از جدایی ها شکایت می کند

از ج دا یی ها ش کا یت می ک ند

_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

کز نیستان تا مرا ببریده اند

کز ن یس تان تا م را بب ری د اند

_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

می بینید که باید به آن نکته ی طلایی دقت کرد. یعنی خوانش درست شعر! مثلا «که از» را همیشه «کز» می خوانیم یا می گوییم «بب ری ده» یعنی «ب» دوم را با علامت ساکن می خوانیم. البته در شعر معاصر مشکلات اینجوری خیلی کمتر است.

و همچنین در انتهای مصرع هم، هجای کشیده بوده که هجای کوتاه انتهایی را طبق قانون جلسه ی قبل حذف کرده ایم.

از نفیرم مرد و زن نالیده اند

از ن فی رم مر د زن نا لی د اند

_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

در اینجا هم دقت می کنید که در فارسی «و» را ضمه تلفظ می کنیم و در تقطیع می خوانیم: «مر دُ زن»

خب حالا متوجه شده اید که هجاهای مصرع های تولید شده، دقیقا یکی هستند! پس به یک قانون می رسیم:

وزن همه ی مصرع های یک شعر، دقیقا یکی است!

پس مثلا اگر شاهنامه 50 هزار بیت هم باشد وزن صد هزار مصرعش باید دقیقا یکی باشد!

یک نکته ی جذاب تر آن است که ارکان یک مصرع هم، شبیه هم هستند! و آخرین رکن هم که در این شعر مثل بقیه نیست در واقع همان رکن اول و دوم است که نصفه مانده و اگر ادامه اش دهیم مثل رکن های قبلی می شود.

رکن تکراری در اینجا این است: _ U _ _

در واقع باید گفت که تمامی وزن های شعر فارسی دو حالت دارند:

1- متحد الارکان: تمامی ارکان مصرع، مثل هم هستند

مثلا همین شعر مولوی که در بالا تقطیع کردیم (نیمه تمام بودن رکن آخر مهم نیست)

2- متناوب الارکان: ارکان مصرع، یکی در میان شبیه هم هستند

مثلا وزن این مصرع:

تنها نگاه پشت سری ماند رو به ما (شاعر: سعید آرمات)

_ _ U / _ U _ _ / U U _ U / _ U _

می بینیم که رکن اول و سوم شبیه هم هستند و رکن دوم و چهارم هم شبیه هم (البته رکن چهارم نیمه کاره مانده)

در واقع اگر شعری گفتید که ارکان آن نه متحدالارکان بودند و نه متناوب الارکان! پس این شعر شما وزن غیرعروضی دارد و اصلا گوش نواز نیست. حتی تمامی وزن هایی که «سیمین بهبهانی» در سال های اخیر ساخته همگی از این قانون پیروی می کنند.

اما یک نکته ی آخر که خیلی ها را دچار مشکل کرده بود:

«آ»ی باکلاه اگرچه ظاهرا یک حرفی است اما در واقع همزه ای است که مصوت بلند «ا» دارد. در واقع ما کلاه آن را هم یک حرف محسوب می کنیم.

پس «آ» دو حرفی بوده و هجای بلند است.

مثال: آتش _ _

برای جلسه ی بعد، بیت سوم و چهارم مثنوی معنوی را تقطیع خواهیم کرد و درس جدیدی را خواهیم آموخت. از این به بعد هر مصرعی را که تقطیع می کنید متناوب یا متحد بودن آن را هم مشخص کنید. درضمن با بقیه ی مصرع های آن شعر هم مقایسه کرده و همانندی آنها را بسنجید.






(0) نظر
دسته ها : آموزش شعر
سه شنبه 1394/1/25 8:43 صبح
آموزش وزن شعر به زبان ساده - قسمت چهارم



امروز شاید سخت ترین روز آموزش وزن باشد. یعنی چهار، پنج تا نکته ای که تا به امروز خوانده ایم قوانین ثابتی هستند که بعد از چند بار تمرین، ملکه ی ذهن می شوند و فوقش آدم روی کاغذ کوچکی یادداشت می کند و هفته ی اول به آن رجوع می کند. اما قانون امروز، نیاز به یک شناساگر فعال دارد! یعنی هوش و دقت شما هم در گرفتن وزن دارای اهمیت می شود. پس مطلب را با دقت بخوانید و تا جلسه ی بعد حسابی تمرین کنید.

قانون امروز: هجای کوتاه آخر کلمه بنا به ضرورت می تواند با شدت خوانده شده و هجای بلند محسوب شود. به این اختیار شاعری «اشباع» می گویند.

مطمئنا کلمات تک هجایی مثل «که»، «به»، «تو» و... چون هجای اول و آخرشان یکیست می توانند هجای آخر محسوب شده و در مواقع ضروری با شدت خوانده شده و هجای بلند محسوب شوند.

راه های شناسایی اختیار اشباع:

برای این کار از سه روش استفاده می کنیم که به «مثلث طلایی» معروف است و برای تشخیص همه ی اختیارهای شعری و حتی درست بودن تقطیع، می توان از آنها استفاده کرد:

1- سماعی (گوشی):

با استفاده از شکل خواندن و تاکید و شدتی که در خواندن هجای کوتاه آخر کلمه برای حفظ ریتم و وزن وجود دارد می توان حتی با گوش این موضوع را تشخیص داد.

امروزه که کار از این هم راحت تر شده و شاعران در خیلی از جاهایی که از اشباع استفاده می کنند زیر هجای آخر کلمه «کسره» را می گذارند تا آن شدت را نشان دهند.

2- مقایسه با دیگر ارکان (متناوب و متحدالارکان بودن):

اگر ارکان حاصل از تقطیع، نه متناوب هستند و نه متحد. و بعد با مقایسه ی رکن ها می بینیم که در یکی از آنها به جای هجای بلند، هجای کوتاه داریم! می توانیم شک کنیم که هجای پایانی کلمه بوده و احتمالا از اختیار اشباع استفاده شده و باید آن را چک کنیم.

3- مقایسه با دیگر مصرع های آن شعر:

تمام مصرع های یک شعر باید وزن یکسان داشته باشند. پس اگر یکی فرق داشت و به جای هجای بلند، هجای کوتاه نشسته بود اولین شکی که باید بکنیم استفاده از اختیار «اشباع» است!

خب حالا مصرع بعدی مثنوی معنوی را تقطیع می کنیم تا این اختیار را مرور کنیم:

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

سی ن خا هم شر ح شر ح از ف راق

_ U _ / U _ U _ / _ _ U _

دقت می کنیم که «خواهم» را به شکلی که می خوانیم تقطیع کنیم درضمن هجای کشیده ی انتهای مصرع را هم به بلند تبدیل می کنیم اما هنوز درست درنمی آید و با مصرع های بالایی فرق دارد. اگر یادتان باشد در جلسات قبل، چهار مصرع اول وزنشان این بود:

_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

از مقایسه ی این دو متوجه می شویم که پایینی متحدالارکان و درست به نظر می رسد اما فرق دو وزن، تفاوت یک هجای کوتاه و بلند است. پس شک می کنیم که در بالایی اختیار «اشباع» به کار رفته است. با چک کردن متوجه می شویم که هجای کوتاه پایان کلمه است و از شکّمان اطمینان حاصل کرده و هجای کوتاه را به هجای بلند تبدیل می کنیم.

یادمان باشد که برای شناسایی وزن یک مصرع، بهتر است آن را با وزن کلّ شعر مقایسه کنیم نه همان بیت! چون ممکن است آن اختیار در هر دو مصرع یک بیت به کار رفته باشد و مصرع ها با هم تفاوتی نداشته باشند.

برای تمرین این اختیار، این بیت حافظ را هم تقطیع کنید:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/ کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها؟!

در جلسه ی بعد، در ادامه ی بررسی ابیات مثنوی معنوی، مصرع بعدی همین بیت را تقطیع می کنیم تا اختیار شاعری دیگری را یاد بگیریم. خبر خوش آن است که بعد از خواندن اختیار جلسه ی بعد، شما می توانید 95% اشعار فارسی را بی هیچ مشکلی تقطیع کنید. یادتان باشد که زیاد شعر بخوانید، زیاد حفظ کنید و به هر شعری که رسیدید غلط یا درست بنشینید و آن را تقطیع کنید. این راز موفقیت است.






(0) نظر
دسته ها : آموزش شعر
سه شنبه 1394/1/25 8:45 صبح
آموزش وزن شعر به زبان ساده -قسمت پنجم



بعد از یاد گرفتن مطالب این پست، تقریبا شما به اصول عروض مسلط شده اید و می توانید خیلی از شعرها را بدون هیچ مشکل خاصی تقطیع کنید. می ماند پاره ای اختیارات و استثناءها که به مرور فرا خواهیم گرفت. خیلی خوشحالم وقتی شوق و لطف بسیاری از دوستانم را می بینم که تا همین ماه پیش چیزی از عروض نمی دانستند و امروز به راحتی وزن هر شعری را تشخیص می دهند.

در جلسات قبلی 5 مصرع ابتدایی مثنوی معنوی را با هم تقطیع کردیم. امروز نوبت مصرع ششم است:

تا بگویم شرح درد اشتیاق

تا ب گو یم شر ح در د اش تی یاق

/ _ _ _ U _ U _ / _ _ U _

اما در پست های قبلی یاد گرفتیم که وزن اصلی شعر این است:

_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

هجای آخر رکن دوم «د ِ» است و هجای کوتاه انتهای کلمه ی «درد ِ»! پس می تواند به بلند تبدیل شود یعنی:

_ _ / _ _ _ U _ / _ _ U _

اما می بینیم که هنوز هجای دوم رکن سوم با وزن اصلی متفاوت است این به خاطر قانونی است که امروز می خوانیم:

اگر هجای بلند «صامت + ای» (مثل پی، شی، یی و...) در میانه ی کلمه به مصوت دیگری برسد همواره هجای کوتاه محسوب می شود.

مثلا گیاه می شود ---> گی یاه U _ U

یادمان باشد که آن «ی» (در «یاه») را برای راحتی تلفظ، اضافه کرده ایم و در واقع «گی» به «آ» رسیده است

مثلا فیوز می شود ---> فی یوز U _ U

در اینجا هم هجای بلند «فی» به مصوت «او» رسیده است

مثلا کلمه ای مثل «اشتیاق» می شود:

اش تی یاق _ U _ U

حالا اگر هجای بلند «صامت + ای» (مثل پی، شی، یی و...) در انتهای کلمه به مصوت دیگری برسد در اکثر اوقات هجای کوتاه محسوب می شود

یعنی ما در موقع تقطیع همواره وقتی مصوت «ای» به مصوت دیگری برسد آن را کوتاه محسوب می کنیم اما اگر این اتفاق در انتهای کلمه باشد گاهی به صورت استثناء و با اختیار شاعری و استفاده از همان مثلث طلایی که جلسه ی قبل گفتیم می توان آن را بلند محسوب کرد.

نکته: در مثال های «میانه ی کلمه» دیدید که در اکثر اوقات مثل «سیاست» مصوت «ای» به «آ» می رسد.

در مثال های «انتهای کلمه» خواهید دید که در اکثر اوقات مثل «بازی ِ» مصوت «ای» به «کسره» می رسد.

مثلا ترکیب «بی خوابی ِ مفرط» می شود:

بی خا بی ی ِ مف رط

_ _ U U _ _

می بینیم که هجای بلند «بی» به صورت پیش فرض به علت رسیدن به مصوت «کسره»، کوتاه محسوب شده است.

برای جلسه ی بعدی شعر «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو» «حافظ» را تقطیع کنید. مصرع هایی از آن را که دوستان اشکال داشته باشند در وبلاگ تقطیع خواهیم کرد و در خلال آن یک اختیار شاعری بسیار ساده را یاد خواهیم گرفت.







(0) نظر
دسته ها : آموزش شعر
سه شنبه 1394/1/25 8:47 صبح
آموزش وزن به زبان ساده - قسمت ششم


احتمالا با تقطیع تمرین این جلسه حسابی گیج شده اید. احتمالا هر کار کرده اید وزن شعر نه متحدالارکان بوده نه متناوب الارکان! ناراحت نباشید... همه چیز زیر سر اختیار شاعری بوده که قرار است در این جلسه آموزش داده شود. اما قبل از پرداختن به آن، با مقایسه ی مصرع ها با هم، اختیاراتی را که قبلا خوانده ایم مرور می کنیم:

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

مز ر ع سب ز ف لک دی د م دا س م ه نو

(یادتان باشد که کلماتی مثل «نو» به صورت now تلفظ می شوند و باید دو حرفی به حساب بیایند)

_ U U / U _ U U / _ _ U U / _ U U _

نکته: هیچگاه در هیچ وزن فارسی سه هجای کوتاه پیاپی نداریم. اگر در وزنی این موضوع را دیدید (مثل انتهای رکن سوم در مثال بالا) به اختیار شاعری نظیر اشباع شک کنید.

یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو

(درست خوانی، مهم ترین نکته ی این مصرع است. شعر را با خودتان بلند بخوانید تا بدانید در کجاها «الف» از خوانش حذف می شوند و باید چه جور تقطیع کنید)

یا د مز کش ت ی خی شا م د هن گا م د رو

_ U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U _

(می بینید که در این مصرع هم سه هجای کوتاه پشت سر هم نداریم هم رکن های دوم و سوم و چهارم شبیه هم هستند پس این مصرع می تواند به وزن اصلی شعر نزدیک تر باشد)

گفتم: ای بخت بخسبیدی و خورشید دمید

گف ت می بخت ب خس بی دی ی خر شید د مید

(به جز درست خوانی «گفتم ای»، نکته ی مهم این مصرع رسیدن «دی» به مصوت ضمه است که باید کوتاه محسوب شود. دقیقا مثل «بازی ِ»)

_ U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U _

(می بینید که این مصرع هم مثل مصرع دوم است و جز رکن اول متحد الارکان است)

در مقایسه ی مصرع اول با مصرع های بعدی متوجه می شویم که تفاوت در دو هجای کوتاه و بلند است که در هر دو مورد اختیار اشباع به کار رفته است. هر وقت در مقایسه ی مصرع ها در بعضی هجای کوتاه و در بعضی هجای بلند دیدید به اختیار اشباع مشکوک شوید.

اما چرا وزن اصلی ما ظاهرا متحدالارکان نیست؟ به خاطر این اختیار شاعری:

اگر در ابتدای مصرع، دو هجای کوتاه پیاپی U U داشته باشیم می تواند با استفاده از اختیارات به یک بلند و یک کوتاه _ U تبدیل شود.

مثال: هر سه مصرع بالا!

پس وزن اصلی شعر که متحدالارکان است از این قرار است:

U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U U _

نکته ی بامزه آن است که در تمامی مصرع های این غزل از این اختیار استفاده شده است! اما با این وجود، اگر باز هم بخواهیم که وزن اصلی شعر را بگوییم وزن بالا را می نویسیم. چون وزن اصلی شعر، حتما باید متحدالارکان یا متناوب الارکان باشد.

برای جلسه ی بعد، بیت سوم همین غزل را تمرین کرده و در خلال آن اختیار شاعری دیگری را یاد خواهیم گرفت. توصیه ام به دوستان این است که فعلا با غزل های حافظ و سعدی تمرین کنند که از اختیارات شاعری کمتری در آنها استفاده شده است.






(1) نظر
دسته ها : آموزش شعر
سه شنبه 1394/1/25 8:48 صبح
آموزش وزن شعر به زبان ساده - قسمت هفتم


خب امروز به بیت بعدی غزل حافظ می رسیم:

گر روی پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک

گر ر وی پا ک م جر رد چ م سی حا ب ف لک

_ U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U _

که با توجه به آنکه خواندیم دو هجای کوتاه پیاپی اول مصرع U U ، قابل تبدیل به _ U است می فهمیم که وزنی که متحدالارکان بوده و وزن اصلی شعر است این است:

_ U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U U

و اما مصرع بعد:

از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو

از چ را غ ت ب خر شید ر سد صد پر تو

_ _ / _ _ U U / _ _ U U / U _ U _

در رکن اول که هم U U به _ U تبدیل شده و هم «غ» اشباع شده است. پس می شود:

_ _ / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U U

اما می بینیم که کلا تعداد هجاهای حاصل، کمتر از هجاهای وزن اصلی است. هر وقت درست تقطیع کرده بودید اما تعداد هجاها کمتر از وزن اصلی بود مطمئن باشید که از قاعده ای به نام «تسکین» استفاده شده است.

قاعده ی تسکین:

به جز ابتدای مصرع، در تمام جاهای دیگر مصرع، می توان به جای دو هجای کوتاه U U در وزن اصلی، یک هجای بلند _ به کار برد. (در عروض فارسی هیچوقت برعکس این اتفاق ممکن نیست)

پس در واقع در اینجا در ابتدای رکن چهارم، هجای بلند به جای دوهجای کوتاه نشسته است.

اگر تسکین در رکن های میانی مصرع اتفاق بیفتد کمی پیدا کردنش سخت می شود. آن وقت باید رکن های دیگر را که مشابه وزن اصلی هستند پیدا کنیم. رکنی که در آن وسط، سه هجایی باقی می ماند رکنی است که در آن از اختیار «تسکین» استفاده شده است.

برای جلسه ی بعدی بیت بعدی همین غزل را تقطیع کنید: «تکیه بر اختر شب...»

الان شما می توانید تقریبا اکثر شعرهای حافظ، سعدی، محمدعلی بهمنی و... را تقطیع کنید.

نکات کوچکی مانده که در جلسه ی بعد می رویم سراغشان.














http://shaeranejavan.com/thread-263.html

: قسمت سوم تا دهم آموزش وزن دکتر مهدی موسوی
قسمت هشتم آموزش وزن به زبان ساده
احتمالا در این چند روز دیگر مشکل چندانی با وزن نداشته اید. اما هنوز هم شعرهایی هستند که کلا هر کار می کنید نه متحدالارکان می شوند و نه متناوب الارکان. خیلی از غزلیات مولوی و سیمین بهبهانی از آن جمله اند. باید ببینیم علت چیست!
اتفاق است آنکه با یک شعر، اینکه با یک نگاه می افتد
ات ت فا قست آن ک با یک شعر این ک با یک ن گاه می اف تد
_ _ _ U _ U _ _ U _ U _ _ _ U _ U _ _ U _
وزن کاملا درست گرفته شده اما شلم شوربای حاصل، تقریبا هیچ جوری نه متحدالارکان می شود نه متناوب الارکان. چاره چیست؟
اگر دقت کنید وزن از دو پاره ی مساوی ِ این شکلی تشکیل شده که تکرار می شود:
_ _ _ U _ U _ _ U _
(البته اولی یک هجای کوتاه زیادی هم در انتها دارد)
این شعرها را به راحتی با گوش می شود تشخیص داد. یعنی هر مصرع به دو نیم مصرع تقسیم می شود و در وسط مصرع برای درست خواندن باید مکث کنیم. در 90% موارد، نیم مصرع ها سه رکنی هستند. تمام قوانینی که برای مصرع ها صادق است برای نیم مصرع ها هم صادق است. می بینیم که در مثال بالا «هجای کشیده» در پایان نیم مصرع اول به «هجای بلند» تبدیل شده است. به این وزن ها «وزن دُوری» می گویند.
پس وزن شعر باید 2 بار تکرار این نیم مصرع باشد:
_ _ / _ U _ U / _ _ U _
اما می بینیم که این نیم مصرع هم متناوب الارکان و متحدالارکان نیست. پس مجبوریم از مقایسه با یک مصرع دیگر شعر، کمک بگیریم:
چمدانی که منتظر مانده، اتوبوسی که راه می افتد
چ م دا نی ک من ت ظر مان د ، ا ت بو سی ک راه می اف تد
_ _ / _ U _ U / _ _ U U _ _ / _ U _ U / _ _ U U
(«د» در «مانده» چون هجای کوتاه انتهای نیم مصرع است به هجای بلند تبدیل شده است)
با مقایسه ی دو مصرع می فهمیم
که در رکن اول از اختیار استفاده شده و در مصرع «اتفاق است...» در ابتدای هر دو نیم مصرع، دو هجای کوتاه U U به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه _ U تبدیل شده است. پس وزن اصلی می شود:
_ _ / _ U _ U / _ _ U U
برای متناوب الارکان بودن باید رکن سوم تکرار رکن اول باشد. یعنی:
_ U U / _ U _ U / _ _ U U
پس وزن اصلی شعر را که متناوب الارکان بود به دست آوردیم. با توجه به این نکته که در هر چهار نیم مصرعی که داشتیم در رکن سوم از اختیار «تسکین» استفاده شده و دو هجای کوتاه U U یه یک هجای بلند _ تبدیل شده است.
برای تمرین بیشتر، این شعر را از کتاب «پرنده کوچولو؛ نه پرنده بود! نه کوچولو!» پیدا کنید و کلّ شعر را تقطیع و مقایسه کنید تا وزن های دُوری، ملکه ی ذهنتان بشود.







: قسمت سوم تا دهم آموزش وزن دکتر مهدی موسوی
قسمت نهم آموزش وزن به زبان ساده
نام رکن ها دقیقا معادل وزن تقطیعی آنهاست که با کمک «ف ع ل» ساخته شده است. رکن های 4 هجایی که بیشتر کاربرد دارند از این قرار هستند:
مفاعیلن _ _ _ U
فاعلاتن _ _ U _
مستفعلن _ U _ _
--
مفاعیلُ U _ _ U
فاعلاتُ U _ U _
مستفعلُ U U _ _
--
مفاعلن _ U _ U
فعلاتن _ _ U U
مفتعلن _ U U _
--
فعلات U _ U U
رکن های سه هجایی از این قرار هستند:
فَعَلن _ U U
فاعلن _ U _
فعولن _ _ U
مفعولن _ _ _
مفعولُ U _ _
رکن های دو هجایی و یک هجایی:
فَعَل _ U
فع لن _ _
فع _
از الان برای تمامی شعرهایی که تقطیع می کنید در ابتدا وزن اصلی را پیدا کنید و رکن های وزن اصلی را مشخص کنید و زیرش اسم رکن ها را بنویسید تا ملکه ی ذهنتان شود. این دو روز فقط این کار را انجام دهید تا این 18 نام کاملا در ذهنتان جای بگیرد. از جلسه ی بعد به سراغ رباعی و دوبیتی هم خواهیم رفت.







: قسمت سوم تا دهم آموزش وزن دکتر مهدی موسوی
قسمت دهم آموزش وزن به زبان ساده
کمی جلسات قبل سخت بوده؟ چون تمرین نمی کنید! چون ما ایرانی ها همیشه پر از شور و احساسات شروع می کنیم و این شور خیلی زود فروکش می کند و تنبلی همیشگی مان مانع تلاش شبانه روزی برای رسیدن به هدفمان می شود. یادتان باشد اگر روزی 1 ساعت تمرین نکنید به جاهای خوب عروض نمی رسید. یادتان باشد که روزهای خوب می آید حتی اگر آن روز ما دیگر نباشیم...
یک دوبیتی زیبا از شاعر و داستان نویس بزرگ کرجی «علی کریمی کلایه» را می خوانیم و تقطیع می کنیم:
برای دین به دنیا پشت کردم
ب را ی دین ب دن یا پشت کر دم
_ _ U / _ _ _ U / _ U _ U
دلم را صاف چون زرتشت کردم
د لم را صاف چن زر تشت کر دم
_ _ U / _ _ _ U / _ _ _ U
رفیقان مشت خود را باز کردند
ر فی قان مش ت خد را باز کر دند
_ _ U / _ _ _ U / _ _ _ U
ولی من دست خود را مشت کردم
و لی من دس ت خد را مشت کر دم
_ _ U / _ _ _ U / _ _ _ U
از مقایسه ی چهار مصرع با همدیگر می فهمیم که در مصرع اول از اختیار شاعری «اشباع» استفاده شده و «ی» در «برای» چون هجای کوتاه آخر کلمه است می تواند به هجای بلند تبدیل شود. همچنین می فهمیم که وزن اصلی شعر این است:
_ _ U / _ _ _ U / _ _ _ U
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
در واقع وزن اصلی همه ی دوبیتی های فارسی همین است. دوبیتی را در قدیم «پهلویات» یا «فهلویات» نیز می نامیدند. برای تمرین بیشتر از ترانه های باباطاهر می توانید استفاده کنید. همچنین دوست خوبمان «حسین میدری» هم به صورت تخصصی این قالب را دنبال می کند.
نویسنده:سید مهدی موسوی
منبع: غزل پست مدرن (وبسایت شخصی سید مهدی موسوی)






















http://persianfreewe4.blogfa.com/post/28

پست این هفته را با دو روز تاخیر و عذر خواهی بهتان تقدیم می کنم...

تصمیم گرفتم که این هفته درباره ی اختیارات شاعری براتان بنویسم و بهتان شاید کمک اندکی کرده باشم برای این که اگر شعری را دیدید که گاهی به ظاهر از وزن عروضی خارج شده است. فکر نکنید که وزنش اشتباست! البته اگر شعری از وزن اصلی خارج باشد و اگر از این استثنائات و اختیارات استفاده کرده باشد، کاملا درست است و مشکلی ندارد. چون که استفاده از اختیارات شاعری لطمه ای به وزن شعر نمی زند. اما اگر از این اختیارات هم خارج باشد، کاملا اشتباه و غلط بوده و شاعر حق این کار را نخواهد داشت!

به بیانی دیگر: شما با تقطیع بسیاری از شعر ها متوجه خواهید شد که آن ها تطابق دقیقی با قالب وزنی مربوطه ندارند. این مصرع ها دارای یک سری تفاوت های مجاز می باشند و هر تفاوتی که از محدوده ی این تفاوت های مجاز خارج باشد باعث ایجاد خلل در وزن شعر خواهد شد. عواملی که تغییرات مجاز در طول هجاها به وجود می آورند "اختیارات شاعری" نامیده می شوند... باز هم توجه داشته باشید که اختیارات شاعری در ضرباهنگ و وزن شعر خللی وارد نمی کند.

ما به طور کلی دو نوع اختیار شاعری داریم. ۱- اختیارات زبانی. ۲- اختیارات وزنی. که به اجمال در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

*یک نکته را بگویم که در این مقاله سعی می شود اختیارات شاعری معمول و پرکاربرد گفته شود که در شعر امروز بیشتر استفاده می شود. و به اختیارات کم کاربرد و نادر اشاره نمی شود.

۱- اختیارات زبانی: به اختیاراتی گفته می شود که با طرز خواندن و کلام و آوای کلمات مرتبط اند، نه با نوشتن و شکل نوشتاری کلمات. و اصلا کلا در شعر، تعیین کننده ی وزن و طول هجاها طرز تلفظ آن هاست نه طرز نوشتار.

الف: حذف همزه: خب حتما می گویید این یعنی چه! بگذارید مثالی بزنم. یعنی آقا جان مثلا : "از این" را می توان بنا به نیاز و خواست شاعر "ازین" خواند! یا "در آن" را بخوانیم "دران". "من آن" را بخوانیم "منان" . "گفتم ای" را می خوانیم "گفتَمِی" . "من از" را می خوانیم " منز" و...

مثلا به این بیت مولانا توجه کنید: کز نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند...

در این جا باید کلمه ی ببریده اند این گونه خوانده شود: "بب ری ده اند". نه این که بِبُریده اند خوانده شود!

* نکته: کلماتی که به دو شکل تلفظ می شوند، بنا به انتخاب شاعر هر کدام را که مایل است و نیاز دارد می تواند انتخاب کند! مثل: روزْگار و روز ِگار. عْید و عِید. شیرینی و شیرْنی و...

ب: بلند تلفظ کردن مصوت های کوتاه پایان کلمه. یعنی چی؟! یعنی این که شاعر بنا به ضرورت و اختیار می تواند هجای کوتاه آخر کلمه را بلند محسوب کند. این امر، فقط در هجای پایانی ممکن است و نمی شود هجاهای کوتاه دیگری را مثلا در وسط یا اول کلمه بلند حساب کرد! به این اختیار شاعری "اشباع" می گویند.

* نکته: بعضی کلمات که هجاهاشان این گونه است: "صامت+ی" (مثل پی، شی، یی و...) اگر در میانه ی کلمه به مصوت دیگری برسد کوتاه محسوب می شود! مثل گیاه و بیا و فیوز و...! اما اگر در آخر کلمه این اتفاق بیفتد، بنا به اختیار زبانی شاعر می تواند بنا به نیازش، یا کوتاه حساب کند یا بلند! مثلا بازی ِ یا زندگیَم یا فلسفیَم. یا بی خوابی ِ، هم می تواند آهسته و آرام و کوتاه خوانده شود که در این صورت صامت+ی کوتاه محسوب می شود. و هم می تواند با شدت خوانده شود و بلند حساب شود!

۲- خب حالا اختیارات شاعری وزنی: شاعر می‌تواند بعضی از پایه‌های عروضیِ مصراع‌ها را تغییر دهد. این نوع تغییرات به صورت های مختلفی ممکن است رخ دهد که معمول‌ترین آنها عبارتند از:

الف: اضافه: یعنی این که هجای آخر هر مصرع باید بلند باشد و همواره بلند است. اما شاعر می تواند در آخر مصراع هجای کوتاه یا کشیده بیاورد. اما در تقطیع، این جا ها بلند محسوب می شود. یعنی این که اگر شاعر در آخر مصرع از هر هجایی استفاده کند، بلند محسوب می شود!

ب: شاعر می تواند "فقط" در اول مصرع به جای فعلاتن از فاعلاتن استفاده کند. (که بر عکس این قضیه ممکن نیست!)

ج: شاعر می تواند به جای دو هجای کوتاه از یک هجای بلند به تنهایی استفاده کند. که به این اختیار "تسکین" گفته می شود. (البته توجه داشته باشید که عکس این قضیه امکان ندارد!)

د: یک اختیار شاعری نادر وجود دارد که در شعر امروز زیاد کاربرد ندارد. نام این اختیار "قلب" است. یعنی این که شاعر می تواند بنا به ضرورت وزن، گاهی جای هجاهای کوتاه و بلند را تغییر دهد. یعنی به جای _ U از U _ استفاده کند. مثلا به جای مفتعلن از مفاعلن استفاده کند.

** نکته ی مهم: یک قاعده وجود دارد که در شعر امروز و مخصوصا شعر پست مدرن حتما باید رعایت شود و لحاظ شود و بچه های پست مدرن باید با آن آشنا باشند. زیرا در غزل پست مدرن و شعرهای امروزی از اسامی خاص و غیر فارسی زیاد استفاده می شود. نام این قاعده "تقلیل" است. توضیح: در کلمات غیر فارسی( که تلفظ فارسی به خود نگرفته اند مثل اسامی خاص و کلماتی که جدیدتر وارد زبان شده اند) و همچنین در جملات محاوره ای قاعده ای را به نام "تقلیل" رعایت می کنیم:

یعنی این که: صامت+ مصوت بلند= هجای بلند نمی شود! بلکه می شود= هجای کوتاه!

صامت+مصوت بلند+صامت= هجای کشیده نمی شود! بلکه می شود= هجای بلند!

در واقع در هر دو مثال ما یک درجه کاهش داریم.

مثلا کلمه ی "دیازپام" اگر فارسی بود و اسم خاص نبود می شد: U _ U _ U

اما حالا که اسم خاص غیر فارسی است می شود: U _ _

البته اسامی غیر خاص بعد از عزیمت به زبان فارسی گاهی تلفظ فارسی را به خود می گیرند یا هر دو تلفظ را دارند. مثلا "تابلو" هم دچار تقلیل می شود هم گاهی مثل کلمات فارسی محسوب می شود. همچنین رادیو و تلوزیون و... این موضوع به خاطر زمان زیادی است که این کلمات در زبان فارسی بوده اند. اما مثلا "کامپیوتر" همیشه دچار تقلیل می شود.

قاعده آن است که همیشه کلمات غیر فارسی تقلیل شود. مگر این که بعدا خلافش ثابت شود.

*نکته: سکته: سکته در وزن به معنی استفاده از دو اختیار وزنی در یک رکن است. مثلا اگر در یک رکن، هم از اختیار اشباع و هم از تسکین استفاده کنیم در گوش ایجاد سکته می کند. بهتر آن است که جز برای تعمد (مثلا تاکید یا ایجاد بریدگی آوایی یا...) از سکته استفاده نشود.

امیدوارم با این مقاله به دوستان کمکی کرده باشم و تا حدودی متوجه اختیارات شاعری در روان شناسی عروض شده باشند. زیرا که مبحث روان شناسی عروض بسیار جالب و گسترده است...