بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت فاطمة سلام الله عليها

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها هدف اصلی بود یا هدف ناخواسته؟

هم فاطمة و
فهرست مباحث مربوط به حضرت فاطمة سلام الله علیها
هجوم كشف بيت
حتي ادميتها
رأى الدخان قد دخل بيته
اغرورقت عيناه - قنفذ
إن فيها فاطمة؟ فقال: وإن
لا أكرهه على شيء ما كانت فاطمة إلى جنبه
محو تشاجر صحابه واجب است!
لو لا عهد يابن الصهاك لعلمت انك لا تدخل بيتي
سقط حضرت محسن
تعبیر رفس فاطمة و ضرب بطن فاطمة در مهمترین منابع اهل سنت
پشيماني ابوبكر وقت مردن ليتني لم اكشف بيت فاطمه
فجاء عمر، ومعه فتيلة
ابن تيميه - كبس البيت
چرا حضرت زهراء پشت در آمدند؟



بسمه تعالي

 

يكي از دوستان گفت كه ديشب در مجلس روضه شركت كرده بودم و منبري گفت: حضرت زهرا (س) جان خود را فداي امامت و ولايت اميرالمؤمنين (ع) كردند، يعني كارگزاران سقيفه براي اينكه بيعت از علي (ع) بگيرند كشف بيت كردند، و در نتيجه در ضمن اين كار، حضرت فاطمه (س) صدمه ديدند و شهيدة شدند، پس اخذ بيعت هدف اصلي آنها بود، و شهادت حضرت، كار جنبي و تبعي آنها بود.

 

اين دوست به من فرمود: در آن مجلس به ذهنم خطور كرد كه خير، اينچنين نبود، بلكه به شهادت رساندن حضرت فاطمه (س) مقصود اصلي بود، چون با وجود ايشان، آنها آرامش نداشتند و نميتوانستند نسبت به علي (ع) هر اقدامي بكنند، آيا تو شاهدي بر اين مطلب در ذهنت هست؟

 

من عرض كردم فعلا دو شاهد قوي در ذهنم بر اين مطلب هست كه آن را براي شما عزيزان هم عرض ميكنم:

 

1- عبارتي در صحيح بخاري و مسلم است كه به وضوح، شرائط آن زمان را براي ما توضيح ميدهد:

 

[صحيح البخاري 4/ 1549] - [صحيح مسلم 5/ 153]

وكان لعلي من الناس وجه (وجهة) حياة فاطمة فلما توفيت استنكر علي وجوه الناس فالتمس مصالحة أبي بكر ومبايعته ولم يكن يبايع تلك الأشهر

 

ميگويد: ماداميكه فاطمه زنده بود علي وجاهتي نزد مردم داشت! چون وفات كرد در صورت مردم ناخوشايندي ميديد!! پس به دنبال صلح و بيعت با ابوبكر برآمد ...

 

از اين عبارت، پرواضح است كه وجود حضرت فاطمه (س) چه مانع بزرگي سر راه آنها بود.

 

 

2- عبارتي ابن قتيبة در الامامة و السياسة دارد:

 

[الامامة والسياسة 1/ 30]

وبقي عمر ومعه قوم، فأخرجوا عليا، فمضوا به إلى أبي بكر، فقالوا له: بايع، فقال: إن أنا لم أفعل فمه؟ قالوا: إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك، فقال: إذا تقتلون عبد الله وأخا رسول، قال عمر: أما عبد الله فنعم، وأما أخو رسوله فلا، وأبو بكر ساكت لا يتكلم، فقال له عمر: ألا تأمر فيه بأمرك؟ فقال: لا أكرهه على شئ ما كانت فاطمة إلى جنبه

 

ميگويد: وقتي به حضرت علي (ع) گفتند با ابوبكر بيعت كن، حضرت گفتند: اگر نكنم چه ميشود؟ جواب دادند: قسم به خدا گردنت را ميزنيم! اما پس يك از مشاجره بين عمر و حضرت، ابوبكر هنوز ساكت بود! عمر به ابوبكر گفت: آيا دستورت را راجع به علي نميدهي؟ (كه گردنش را بزنيم) ، ابوبكر گفت: ماداميكه فاطمه در كنار علي هست او را مجبور به هيچ چيز نميكنم!!

 

اين سخن ابوبكر مثل خورشيد دلالت دارد كه چقدر وجود فاطمه، مانع سر راه مقاصد آنها بود.

 

و الله يحكم لا معقب لحكمه












فایل قبلی که این فایل در ارتباط با آن توسط حسن خ ایجاد شده است