گفته میشود که پول یعنی بدهی سیستم بانکی، و لذا معنا ندارد بگوییم نقدینگی را سرازیر تولید کنید
فناوریهای دفترکل توزیع شده (Distributed Ledger)
اجماع[۱]، آئین وفاق عام یا کنسانسوس (به انگلیسی: Consensus) در دو معنا کاربرد دارد. اول به معنای توافقی عام میان اعضای یک گروه که با در نظر گرفتن آراء هر یک از افراد، چه در مرحله تصمیمسازی و چه در اقدامات پیرو آن، به دست آمدهاست و دوم نظریه و آئینی که برای دستیابی به چنین توافقی مورد استفاده است. این آئین که از آن با نام تصمیمگیری اجماعی هم یاد میشود، یک روش تصمیمگیری گروهی است که هدف آن نهتنها به دنبال یافتن همرایی بیشینه اعضا بلکه برطرف کردن دشواریهای گروه کمینه است.
گراف جهتدار غیرمدور (به انگلیسی: Directed Acyclic Graph) یا گراف سودار[۱] بیدور[۲] با کوتهنوشت DAG، در دانش رایانه و ریاضیات، یک گراف جهتدار است که هیچ گرافِ دوریای ندارد؛ یعنی هیچ مسیر جهتداری که رأس ابتدا و انتهای آن یکی باشد، وجود ندارد. به خاطر ویژگیهای این نوع گراف میتوان از آن در مدل کردن سیستمهای علت و معلولی استفاده کرد.
In mathematics, particularly graph theory, and computer science, a directed acyclic graph (DAG) is a directed graph with no directed cycles.
In combinatorics and order theory, a multitree may describe either of two equivalent structures: a directed acyclic graph (DAG) in which there is at most one directed path between any two vertices, or equivalently in which the subgraph reachable from any vertex induces an undirected tree,
In mathematics, and more specifically in graph theory, a polytree[1] (also called directed tree,[2] oriented tree[3] or singly connected network[4]) is a directed acyclic graph whose underlying undirected graph is a tree. In other words, if we replace its directed edges with undirected edges, we obtain an undirected graph that is both connected and acyclic.
A polyforest (or directed forest or oriented forest) is a directed acyclic graph whose underlying undirected graph is a forest. In other words, if we replace its directed edges with undirected edges, we obtain an undirected graph that is acyclic.
A polytree is an example of an oriented graph.
The term polytree was coined in 1987 by Rebane and Pearl.
در علم ارتباطات راه دور و مهندسی نرمافزار مقیاسپذیری (به انگلیسی: Scalability)، ویژگی مطلوبی از یک سامانه، شبکه یا فرایند است که به توانایی آن برای پاسخگویی به افزایش میزان بار کاری به سهولت دلالت میکند یا میزان آمادگی سیستم را برای افزایش بار کاری نشان میدهد
سامانهای که با افزایش ظرفیت، کارایی آن افزایش مییابد یک سامانه مقیاس پذیر خوانده میشود. یک الگوریتم، طراحی، پروتکل، برنامه رایانه ای یا هر سیستم دیگری مقیاس پذیر خوانده میشود اگر برای مقیاسهای بزرگتر هم بتواند به طرز مناسب و عملی و کارا استفاده شود.
اگر در سیستم شما، درخواستهایی که میآیند ۱۰برابر شود، سیستم را مقیاس پذیر گوییم اگر بتواند مثلاً با ۲برابر کردن منابع خود، این تعداد درخواستها را بدون مشکل پاسخ گو باشد.
بلاک چین که در واقع یک نوع دفتر کل توزیعشده (Distributed Ledger Technology / DLT) است در راستای بهبود نقاط ضعف سیستمهای متمرکز، ویژگیهایی بسیار مهم نظیر تمرکززدایی (Decentralization)، نفوذ ناپذیری و شفافیت در عملکرد را ارائه میدهد. اما بزرگترین شبکههای بلاک چین حال حاضر دنیا مانند بیت کوین و اتریوم (Ethereum / ETH)، با مشکلاتی از قبیل مقیاسپذیری و مصرف بالای انرژی دست و پنجه نرم میکنند.
یکی از اهداف هولوچین، ارائه یک راهکار جایگزین برای بلاک چینها از طریق پیادهسازی یک فناوری مقیاسپذیرتر و کممصرفتر است. هولوچین بستر لازم برای توسعه اپلیکیشنهای غیرمتمرکز را بهوجود آورده که بینیاز از فناوری بلاک چین است. در این پلتفرم، DApp ها تحت عنوان اپلیکیشنهای هولوچین (Holochain Applications) یا hApp شناخته میشوند.
تفاوت اصلی میان هولوچین و بلاک چین، شیوه اعتبارسنجی و تایید تراکنشها است. در یک بلاک چین، نودهای شبکه تراکنشها را با یک رویکرد مشخص و با محوریت دادههای موجود تایید میکنند که روشهای غالب در این زمینه، توافق سراسری نودها از طریق الگوریتم اجماع (Consensus Algorithm) اثبات کار (Proof-of-Work / PoW) یا تایید اکثریت اعضا با استفاده از الگوریتم اجماع اثبات سهام (Proof-of-Stake / PoS) است.
اما در Holochain چیزی تحت عنوان الگوریتم یا مکانیزم اجماع وجود ندارد. در عوض، از شیوهای بهنام “rrDHT” استفاده میکند که در واقع یک رویکرد نماینده یا عامل محور (Agent-Centric) با استفاده از یک جدول هش توزیع شده (Distributed Hash Table) یا DHT است که در آن، نودهای هولوچین بهصورت مستقل قادر به اعتبارسنجی و تایید تراکنشها هستند.
ودها بهصورت تصادفی اقدام به انتشار نتیجه اعتبارسنجی خود در شبکه کرده تا دیگر نودها بتوانند این اعتبارسنجی را تایید و هرگونه تغییر یا عدم اعتبار در دادهها را شناسایی کنند؛ این فرآیند تحت عنوان اعتبارسنجی متقابل یا اعتبارسنجی همکار (Peer Validation) شناخته میشود. یکی از مزیتهای روش فوق این است که شبکه در معرض حملات مبتنی بر مکانیزم اجماع، مانند حمله اکثریت یا ۵۱ درصدی (Majority Attack) و حملات سیبل (Sybil Attack) قرار نمیگیرد. هر نود در هولوچین، دادههای مربوط به خود را اجرا میکند و از طریق یک کلید رمزنگاریشده به شبکه متصل میشود.
کلمه نانس از دو عبارت تشکیل شده است. یکی حرف (n) که مخفف عدد (Number) است و دیگری عبارت (Once) به معنای فقط یکبار است. عدد نانس یا Nonce درواقع کوتاه شده عبارت (number only used once) به معنی “شمارهای که فقط یکبار استفاده شده” است. Nonce یک شماره تصادفی یا نیمهتصادفی است که برای یک مصرف خاص به وجود میآید.
در نهایت گفتیم که اثبات کار یکی از مهمترین روشهایی است که بلاک چین در بیت کوین میتواند مبادلات رمز ارزی را تأیید و ثبت کند اما الگوریتم اثبات کار تنها مورد نیست. به جای گواه اثبات کار میتوان از انواع گوناگون الگوریتم اجماع از جمله اثبات وزن، اثبات اهمیت استفاده کرد اما اثبات کار و اثبات سهام معروفترین آنها هستند
خاطرات فرشاد مؤمنی از موضع شهید بهشتی پیرامون نظر آیت الله مصباح درباره دکتر شریعتی
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در رشتهی ما یکی از حیاتیترین مسائلی که قرآن دربارهاش حکم صریح دارد ربا هست. در قرن بیستم شهید مطهری یکی از عقلگراترین اسلام شناسهای جهان اسلام محسوب میشدند. ایشان مجموعه بحثهایی که دربارهی ربا کردند در کتابی تحت عنوان ربا، بانک، بیمه جمع آوری شده است. اگر مایل هستید میتوانید به این کتاب مراجعه کنید. در جلسهای که آقای مطهری بحث خود را ارائه میداد شهید بهشتی هم حضور داشت. آقای مطهری که در بین اسلام شناسها یک فیلسوف و عقلگرا هست میگوید من تا اینجا وجه عقلی حرمت بحث ربا را میفهمم اما به دلیل اینکه از این بعد را نمیفهمم تعبداً میپذیرم. در آن جلسه آقای بهشتی میگویند نشد. نشد، بدین معناست که خداوند از ما خواسته تا به نحوی بفهمیم و عرضه کنیم که هر انسان منصف غیر مسلمانی شنید بپذیرد. ما نمیتوانیم بگوییم تا نصفههای راه با ما بیا بعداً بقیهاش را تعبدی بپذیر.فهم ما باید این گونه باشد. اینکه وحی چقدر فراتر از فهم ما هست در کتاب پیامبری از نگاه دیگر با جزئیات و سازوکار نزدیک شدن به آن را توضیح دادند. اما زمانی که قرآن به صراحت میگوید مخاطب پیام قرآن غیر مسلمانها هم هستند ما باید کاملاً عقلانی و عقلایی بفهمیم. در آن جلسه آقای مطهری غافلگیر میشوند. آقای بهشتی احترام میکنند و دیگر ادامه نمیدهند. بعداً خودشان بحثی دربارهی ربا میگذارند که اکنون تحت عنوان بانکداری ربا و مسائل مالی در اسلام چاپ شده است. این کتاب از این نظر که یک تفسیر کاملاً عقلایی از حرمت ربا ارائه کرده که یک اثر بینظیر است. این اثر بینظیر هست اما بدین معنا نیست که قابل نقد نباشد. بالأخره با آن همه عنایاتی که خداوند به آقای بهشتی داشته محدویتهای بشری را داشتند و اکنون ما با خیلی از مسائل روبرو هستیم که در آن زمان موضوعیت نداشته است. منظورم این است که آن را مطلق نکنیم و بگوییم قابل نقد نیست ولی قصد دارم بگویم اثری به این جامعیت و قدرت اغنائی برای هر انسان منصف غیر مسلمانی دربارهی حرمت ربا در تمدن اسلامی نمیتوانید پیدا کنید. با احتیاط میگویم من تا به حال نتوانستهام پیدا کنم. نکتهی بسیار اساسی اینکه چون ایشان این گونه روشمند و با مبنا اسلام و فهم آن مراجعه کردن، جزو معدود اسلام شناسانی هست که در کل آثاری که از ایشان بجا مانده هرگز تغییر نظر مشاهده نمیکنید. در حالی که در بین بقیهی اسلام شناسها و حتی اسلام شناسهای خیلی بزرگ تجدید نظرهای خیلی اساسی کردند. به طور مثال کتاب اقتصادنا آقا محمد باقر صدر را ملاحظه بفرمایید در آن کتاب ایشان میفرماید به هیچ وجه ریسک پذیری توجیه کنندهی پاداشگیری پول نیست. اما چند سال بعد که کتاب بانکداری بدون ربا را نوشتند کاملاً از آن نظر عدول کردند. در این کتاب میگویند مگر امکان دارد یک نفر که ریسکپذیر هست با کسی که ریسکپذیر نیست پاداش یکسان داشته باشد. بنابراین چیزی که من به عنوان آخرین عبارت تقدیم حضورتان میکنم این است که فکر میکنم تمرکز روی اسلوب اندیشهورزی شهید بهشتی این امکان را فراهم میکند که ما شاهد تولد بهشتیهای دیگر هم باشیم و این ماجراها دارد که انشاء الله خداوند توفیق دهد و بتوانیم بعداً دربارهاش صحبت کنیم.
لینک کوتاه
الموسوعة الفقهية الكويتية (41/ 180)
ج - نقش شيء من شعائر الإسلام على النقود:
19 - قال المقريزي: ضرب عمر رضي الله عنه الدراهم على نقش الكسروية (3) ، وشكلها بأعيانها غير أنه زاد في بعضها: الحمد لله، وفي بعضها: رسول الله، وعلى آخر: لا إله إلا الله وحده، وعلى آخر: عمر، فلما بويع عثمان بن عفان رضي الله عنه ضرب دراهم، ونقشها " الله أكبر ".
فلما قام عبد الله بن الزبير رضي الله عنه بمكة ضرب دراهم مدورة، ونقش بأحد الوجهين: محمد رسول الله، وبالآخر: أمر الله بالوفاء والعدل.
فلما استوثق الأمر لعبد الملك بن مروان بعد مقتل عبد الله ومصعب ابني الزبير بن العوام رضي الله عنهم، فحص عن النقود والأوزان والمكاييل، وضرب الدنانير والدراهم في سنة ست وسبعين من الهجرة، وسبب ذلك أنه كتب في صدر كتبه إلى الروم: " قل هو الله أحد " وذكر النبي صلى الله عليه وسلم مع التاريخ، فكتب إليه ملك الروم: إنكم قد أحدثتم كذا وكذا فاتركوه، وإلا أتاكم في دنانيرنا من ذكر نبيكم ما تكرهون، فعظم ذلك عليه، وكلم خالد بن يزيد بن معاوية فأشار عليه أن يترك دنانير الروم، وينهى عن المعاملة بها، ويضرب للناس دراهم ودنانير فيها ذكر الله فضرب الدينار والدرهم.
وكتب إلى الحجاج بالعراق أن اضربها قبلك، ونهى أن يضرب أحد غيره.
وبعث عبد الملك بالسكة إلى الحجاج بالعراق، فسيرها الحجاج إلى الآفاق لتضرب الدراهم بها، وتقدم إلى الأمصار كلها أن يكتب إليه منها كل شهر بما يجتمع قبلهم من المال كي يحصيه عندهم، وأن تضرب الدراهم بالآفاق على السكة الإسلامية، وتحمل إليه أولا بأول، وقدر في كل مائة درهم درهما عن الحطب وأجرة الضراب، ونقش على أحد وجهي الدرهم: " قل هو الله أحد " وعلى الآخر: " لا إله إلا الله " وطوق الدرهم من وجهيه بطوق، وكتب في الطوق الواحد " ضرب هذا الدرهم بمدينة كذا "، وفي الطوق الآخر: محمد رسول الله أرسله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون (1) .
__________
(1) إغاثة الأمة بكشف الغمة ص 51 - 55. .