فهرست عامالسورةفهرست قرآن كريم

بسم الله الرحمن الرحیم

آية بعدآية [4652] در مصحف از مجموع [6236]آية قبل

50|22|لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ










(50:22:1:1) l~a EMPH PREFIX|l:EMPH+ -111039-@@@@(50:22:1:2) qado CERT STEM|POS:CERT|LEM:qad -111040-@@@@(50:22:2:1) kun V STEM|POS:V|PERF|LEM:kaAna|ROOT:kwn|SP:kaAn|2MS -111041-@@@@(50:22:2:2) ta PRON SUFFIX|PRON:2MS -111042-@@@@(50:22:3:1) fiY P STEM|POS:P|LEM:fiY -111043-@@@@(50:22:4:1) gafolapK N STEM|POS:N|LEM:gafolap|ROOT:gfl|F|INDEF|GEN -111044-@@@@(50:22:5:1) m~ino P STEM|POS:P|LEM:min -111045-@@@@(50:22:6:1) ha`*aA DEM STEM|POS:DEM|LEM:ha`*aA|MS -111046-@@@@(50:22:7:1) fa REM PREFIX|f:REM+ -111047-@@@@(50:22:7:2) ka$afo V STEM|POS:V|PERF|LEM:ka$afa|ROOT:k$f|1P -111048-@@@@(50:22:7:3) naA PRON SUFFIX|PRON:1P -111049-@@@@(50:22:8:1) Ean P STEM|POS:P|LEM:Ean -111050-@@@@(50:22:8:2) ka PRON SUFFIX|PRON:2MS -111051-@@@@(50:22:9:1) giTaA^'a N STEM|POS:N|LEM:giTaA^'|ROOT:gTw|M|ACC -111052-@@@@(50:22:9:2) ka PRON SUFFIX|PRON:2MS -111053-@@@@(50:22:10:1) fa REM PREFIX|f:REM+ -111054-@@@@(50:22:10:2) baSaru N STEM|POS:N|LEM:baSar|ROOT:bSr|M|NOM -111055-@@@@(50:22:10:3) ka PRON SUFFIX|PRON:2MS -111056-@@@@(50:22:11:1) {lo DET PREFIX|Al+ -111057-@@@@(50:22:11:2) yawoma N STEM|POS:N|LEM:yawom|ROOT:ywm|M|ACC -111058-@@@@(50:22:12:1) HadiydN N STEM|POS:N|LEM:Hadiyd|ROOT:Hdd|M|INDEF|NOM -111059-@@@@





دیتای صرفی-کامپیوتر نور







































****************
ارسال شده توسط:
حسن خ
Wednesday - 15/5/2024 - 13:9

جلسه هشتم تفسیر سوره ق

کلمه «تفسیرها»، که مرحوم طبرسی فرمودند، بعضی از مفسرین عادت خوبی دارند، عادت بسیار خوبی است مثل صاحب المیزان که اول هر سوره ای خلاصه ای از سوره را ارائه می کنند. در این جا هم مرحوم طبرسی با تفسیرها اشاره به خلاصه مقصود از سوره ق کرده اند؛ فرمودند: «بذکر مایجب الایمان به». آقای طباطبایی مفصل تر دارند. حدود یک صفحه -حتما مراجعه کنید- خلاصه سوره قاف را بیان می کنند که ما می خواهیم مباحثه کنیم، دورنمای ذهنی داشته باشیم. بعد از ذکر خلاصه می گویند: «و بالجمله مصبّ الکلام فی السورة هو المعاد15»؛ مقصود اصلی سوره قاف معاد است، معادی که در این سوره مطرح می شود؛ معادی نیست که بعدا می آید که می‌گویند: تا قیومت ، کرّ و ورّی میومد! لفظش یزدی بود اما مفادش بین المللی است؛(خنده حضار) می گویند این ستون تا آن ستون فرجی است. خیلی کار ها بینش می خواهند انجام دهند، چه رسد به قیامت که حالا ببینیم! وحال آن که معادی که مرحوم علامه طباطبایی می گویند و در المیزان بوضوح در ذیل آیات شریفة بیان کردند، معادی نیست که بله، حالا صبر کن ببینیم چه می شود! بلکه معادی است که «انّ جهنم لمحیطة بالکافرین16»؛ معاد حاضر محیط به ...بعدا صحبتش می کنیم، خلاصه می فرمایند، سوره قاف این است، معاد را می خواهد توضیح دهد؛ سپس می فرمایند: «و من غُرر الآیات فیها»، در ابتدای تفسیر هنگامی که می خواهند خلاصه را بگویند، دوسه تا آیه را می گویند؛ حالا من می خوانم شما روی آن تأمل کنید ببینید چه طور می گویند غرر آیات؛ «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيد»17 - تاکید ایشان روی واژه ی غفلت است.که قرآن امر معاد را به «غفلة» تعبیر فرموده،« و قوله: يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ»، چه آیه ای! هرچه می آید می گوید «هل امتلأت هل من مزید»، جهنم پر شدنی ندارد؛ آقای طباطبائی از این آیات چه می فهمیدند؟! که می گویند از غرر آیات است. «و قوله: لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ»؛ بهشتی ها هر چی می­خواهند حاضر است بهشتی ها ولی نزد ما بالاترش است. اول بحث آن جایی که گفتم، یادم نیامد الآن ... «قال الحسن : غیر قوله و لقد خلقنا ...» علامه فرموده اند: «والسورة مکیة بشهادة سیاق آیاتها الا ما قیل فی قوله: و لقد خلقنا السماوات ... الآیه» که قول معدل عن ابن عبّاس بود، «او آیتین» که قول حسن بصری بود. بعد ایشان این را می فرماید و منظور بنده نیز همین بود که می فرمایند «و لا شاهد علیه من اللفظ»؛ می گویند ما هر چی تأمّل کردیم، این شاهدی از لفظ ندارد که چرا اینها گفتند این دو تا آیه مدنی است.هیچ شاهدی ندارد.

 

 

جلسه نهم تفسیر سوره ق

«لقد کنت فی غفله» غرر آیات نزد صاحب المیزان

شاگرد: فرمایش علّامه را در مورد کلیّات مضامین سوره را بعد از این مطرح می کنید؟

استاد: نه، آن مربوط به «تفسیرها» بود که مجموع سوره را... شما نگاه کردید؟

شاگرد: بله،

استاد: بله، هرچه استنباط شما بوده از فرمایش ایشان بفرمایید ما هم استفاده کنیم.

شاگرد: آن کلیّتی که ایشان فرموده بودند در مورد فهرست آیات سوره بود، خیلی چیز مبهمی در آن احساس نکردم. امّا نکته ای که در پایان به عنوان غرر آیات مطرح می کنند، حالا این، بخاطر آن انسی بوده که ایشان با آیات داشتند و گزینش کردند یا یک ضابطه هم دارد که مثلا بنده ای که در این وادی ها نیست، هم سردربیارم؟

استاد: ظاهرش همان اوّلی است که از آن فهم و انسی که خودشان داشتند غرر برای ایشان جلوه کرده، امّا خوبی بحث این است که لسان آیات شریفه به گونه ای هست که می توانند به ما هم منتقل کنند. و لذا اینکه گفتند غرر یعنی من بعدا برای شما توضیح می دهم به نحوی که شما متوجّه می شوید که آن غرّة و أغر بودنش کجا است؟

من از یکی از شاگردان مرحوم آقای طباطبایی شنیدم که می گفت: ایشان فرموده اند: ما از این سور حوامیم یک مطالب توحیدی استفاده کردیم که هر چه سعی کردیم پیاده کنیم، نشد! ببینید از انس و فهم خودشان یک چیزهایی را می گویند هرچه خواستیم پیاده کنیم نشد؛ ولی ظاهرا این جا یک چیزی است که فهمیدند و می توانند بیانش کنند.

معنای غفلت

مثلایک کلمه اش که از حافظه حدود بیست و هفت هشت ساله پیش عرض می کنم، باید دوباره نگاه کنیم؛ اینجا که فرمودند از غُرَر است، کلمه ی غفلت منظورشان است؛ «لَقَدْ كُنْتَ في‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا2» ایشان می فرمایند: غفلت در کجا به کار می رود؟ شما اگر مثلا در قم هستید و یک امری دارد در تهران انجام می شود، شما نمی گویید من از آنچه در تهران صورت می گیرد غافلم. شما که آنجا نیستید؛ اصلاً غفلت معنا ندارد. یا اگر فردا قرار است واقعه ای صورت گیرد که هیچ کس احتمالش را نمی دهد، بگویم من از آنچه فردا واقع می شود غافل هستم! می گویند کلمه غفلت برای این جا نیست؛ منشأ کلمه

غفلت در جایی به کار برده می شود که چون من غافلم نمی فهمم و نمی بینم، «لولا الغفلة» می بینم. فلانی در مجلس بود ولی چون غافل بودم،‌وی را ندیدم و الّا می دیدم. ایشان در مورد آیه شریفه می فرماید -که شاید در همین جا هم باشد،‌همان طور که من در حافظه ام است- که اگر نبود در قرآن کریم غیر از همین آیه، بس بود برای معجز بودن و بالاترین کتاب الهی بودن قرآن! فکر کنم همین آیه بود. یادم هست یک آیه در المیزان، ایشان می گویند، اگر نبود در قرآن همین یک آیه برای ما بس بود. حالا نمی دانم آن «قل یتوفاکم الموت بود»؟ یا «لقد کنت فی غفلة من هذا»؛ خب آیه چه می فرماید؟ آیه می فرماید: «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ3»؛ ما پرده را برداشتیم، این پرده کدام پرده می باشد باکلمه غفلة؟ «لقد کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک عطاءک»، غطاء همان غطاء غفلت است. حالا که صحنه ای پیش آمد که غطاء غفلت کنار رفت، «فبصرک الیوم حدید»؛ حالا از غفلت درآمده، چشم تیزبین... اما قبلش هم اگه می خواستی ببینی، می‌شد. در غفلت بودی که نمی دیدی. این خیلی..! استفاده ای که ایشان می برند چیست؟...یعنی همان مطلبی است که امر معاد طوری است که بعدا که می روند و می بینند، می بینند این جا هم اگر به دستورات قرآن و انبیا گوش می دادند و عمل می کردند، برای ایشان مکشوف می شد. لازم نبود حتماً در قیامت و آن صحنه عظیم وارد بشوند. خدای متعال در اثر این غفلاتی که داشته اند کشف غطاء کند … شواهد هم دارد. ایشان از کلمه غفلت مثلا می گویند غرر؛ «لقد کنت فی غفلة من هذا».

توجیه عرفی «لقد کنت فی غفله»

البته من بعدا که درباره ی فرمایش ایشان فکر می کردم، می دیدم آیه با قطع نظر از استفاده­ی ایشان، توجیهات عرفی هم دارد؛ که غفلت را «فی غفلة من نتائج اعمالک بالنسبة إلی هذا الموطن»، بگوئیم. مانعی هم ندارد و می توان بالای منبر برای عموم گفت. اما ایشان با آن انسی که با آیات داشتند، غفلت را این گونه معنا می کنند. شواهد فراوانی هم دارد. اگر این­ها را در رساله ای جمع کنید هم خودش لذت می برد، هم به معارف قرآن نزدیکتر می‌شوید، هم بهره ای برای دیگران است. این رساله های کوچک خیلی نافع است و کار علما هم بوده است. این هم یکی از آن ها باشد جمع آوری شود!

آیات و روایات مشعر به غفلت از آخرت

یک روز دیگر هم شاید عرض کردم که در نهج البلاغه هم دو جمله یادم مانده، با این که من نهج البلاغ هم نه زیاد خوانده ام نه مأنوس بودم، همین مروری، واقعش سرِ خجالت من -سهم خودم- زیر است! که این ها را قدردان نبودیم، عمر هم برای من رفت! شما که جوان هستید مثل ما نکنید. ولی با همین مطالعات مختصر دوتا جمله از نهج البلاغة یادم است که هنگامه است. کلید است؛

اول، «أسفرت الساعة عن وجهها4»؛ امیرالمومنین برای وصف اولیاء خدا؛ می­گویند: ساعة، قیامت برای این ها، «اسفرت الساعة»؛ نقابش را کنار زده است. دوم در خطبه دیگری است که أمیرالمؤمنین در وصف اولیاء خدا می فرماید: «حقّقت القیامة علیهم عداتها فکشفوا غطاء ذلک لأهل الدنیا5» چه وعده‌هایی در مورد قیامت است! وعده های عظیم عظیم! قیامت دارد، امیرالمومنین علیه السلام می­فرمایند: برای این ها هر چه قیامت وعده داشته است، محقق شده است؛ تمام دیگر، این خیلی حرف است! شوخی نیست! «حققت القیامة علیهم عداتها فکأنهمو الجنة کمن قد رأیها فهم فیها متنعمون»!

شاگرد: بعد از آن که می فرماید «حقّقت القیامة علیهم عداتها»، «فکشفوا غطاء ذلک لأهل الدنیا».

استاد: به ببینید چه جمله عظیمی است. خودشان همه وعده ها را دیده اند بعد برای اهل دنیا می گویند: این قیامت برای شما این وعده ها را دارد.

«صلی» از واژه های معارفی قرآن

صلی!...نمی دانم کدام سوره است که..؟! که «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي‏ نَعيم6» چه تعبیری! همین حالا او در نعیم است!، «وان الفجار لفی جحیم7یصلونها یوم الدین» -من که ادعایش را ندارم ودر نفس الامر هم نیستم- به خیالم می رسد این «یصلونها» یکی از واژه های مهم معارفی قرآن است. «یصلونها یوم الدّین»؛ یعنی الآن در آن هستند. ولی «صلی» هنوز صورت نگرفته است؛ «صلی» چیست؟! «صلی» چند جا در قرآن آمده «تصلیة جحیم8»، «لایصلیها الا الاشقی»، عالم آخرت که عالم احاطه و حضور است، نسبت ما با آن چیست؟ ما در حجاب هستیم از آن؛ اما یک «صلی» داریم.این صلی چگونه است؟ چه طور ما داریم به سوی عالم آخرتی که بر ما احاطه دارد می رویم و تدریجا حجب آن از پیش ما برداشته می شود. به خیالم می رسد آن واژه ای قرآنی که برای تبیین رابطه ی آن عالم محیط با ما که در سیر هستیم به سوی آن عالم، واژه ی «صلی» است. و چند جای دیگر هم هست، «لایصلیها»

شاگرد: خود لغت صلی به چه معناست؟

استاد: در ترجمه ها «صلی» را درآمدن ترجمه می کنند، ولی اینجور نیست. باید بحث لغویش بشود، یک وقتی هم چون دیدم واژه قرآنی مهمی است روی آن کار کرده‌ام. الان یادم نیست اگر خواستند باز سرفرصت باید بحث شود.البته خوشبختانه در همین سوره ی قاف به آن می رسیم انشاءالله. از قبلش هم مطالعه بکنیم. باز آقا فرمودند در مورد ترتیب سوره ها سبب خیر شدند؛ من امروز مدتی که فرصت داشتم، در مورد ترتیب سوره ها هم مطالعه کردم. دو سه نکته هم دراین مورد عرض می کنم.

معرفت؛‌ بذر مشاهده

شاگرد: عبارت توحید صدوق نیز هست؟ ...

استائ: بله، آن هم تعبیر خیلی مهمی است؛ حضرت امام رضا (ع) درمجلس معروفی که با عمران صابی بحث می کردند، یک جمله کوتاه؛ «لقد علم اولوا الالباب انّ ما هنالک لا یُعلم الا من ههنا»؛9 اصلا ممکن نیست معرفت آخرت مگر از اینجا، لذا حضرت استشهاد کردند، چه استشهادی! «من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة أعمی»؛ همان جمله ی معروف که «المعرفة بذر المشاهدة» و آیه ی، «کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون»؛ یعنی درصحنه ی قیامت نیز، همه نمی توانند همه چیز را درک کنند. یک چیزهایی است که به بذرش نیاز دارد. اگر از این دنیا بذرش را با خودش نبرده باشد، آنجا محجوب است. بله آنجا محکماتی را می فهمد که اصل حرف درست بوده است، «یعلمون أن الله هو الحق المبین10»، ازمسلمات است که برای همه به علم حضوری واضح می شود اما نه اینکه همه مقامات یکسان شود؛ «عن ربهم لمحجوبون».

شاگرد: لاتدخل من الدنیا فی الاخره...

استاد: در روایت معاذ دارد: «لاتدخل من الدنیا فی الآخرة11» شبیه آن روایتی که فرموده است: «أخرجوا من الدنیا قلوبکم من قبل أن تخرج منها ابدانکم»؛ یعنی مبادا طوری باشید که وقتی می میرید، از دنیا به آخرت بروید، یعنی قبلش باید رفته باشید؛ مرگ برای شما مثل لباس کندن ِراحت باشد. «قد صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالملأ الآعلی» ولذا حضرت فرمودند: «کشفوا غطاء ذلک لأهل الدنیا»؛ یعنی این جا نشسته اند ولی از آن عالم خبر می دهند.

شاگرد: روایتی که از توحید صدوق بود، تعبیرش چیست؟

استاد: یک روایت بسیار مفصلی است و مامون می خواست به خیال خودش آبروی حضرت را ببرد و از همه ی ملل جمع کرد، زرتشتی، یهودی... مرحوم صدوق روایت را مفصّل با طول و تفصیل آورده اند. شخصی از متکلّمین صابی بود و از سوالاتش معلوم است که خیلی قوی بوده و اگر دو سه تا مثل او و جاثلیق نصرانی بودند که از ائمه سوال می کردند، خیلی روایات نابی در می آمد. این عمران صابی سوالاتی جانانه می کردند و حضرت هم خیلی مفصل جوابش را دادند، بعد از آن‌که مناظره همه یهودی ها و نصرانی ها تمام شده بود. چون آن جلسه خیلی مفصل است، در توحید صدوق اواخر کتاب هست، عبارتش این است، «لقد علم اولوا الالباب انّ ما هنالک لا یُعلم الا من ههنا12»؛ عقلا می دانند که آنچه در آخرت هست، معرفت به او علی ما هو علیه شروع نمی شود مگر از اینجا، از این جا آنجا را کشف می کنند.

شاگر: لفظ استدلال نیز دارد.

منظور اینکه ایشان فرموده اند از غرر آیات هست خیلی شواهد دارد و فقط می خواهد یک کسی راه بیفتد و یک رساله ای جمع آوری کند در این باره؛ که امور آخرت طوری است که برای امثال بنده که غافلیم، نیاز به «صلی» داریم. با زور ما را می برند. گوشمان را می گیرند و کشان کشان می برند. و گرنه کسانی که اهل غفلت نبودند و خودشان رفتند، خیلی راحت می روند.

بنده اگر این جا حرفی می زنم از باب این نیست که مدعی باشم چیزی بلد هستم یا کار انجام دادم، هیچکدام. -چیزی که به بنده جرأت می دهد این جا جسارت کنم- دو نکته است؛‌یکی اینکه وقتی من دو کلمه می خوانم زمینه می شود که برای شما سرنخ شود بروید دنبالش، بنده مثل ضبط صوت روایاتی که از کتب دیده ام، یا مطالبی که از اساتید شنیده ام را بگویم، چرا نگویم! دوم اینکه بهانه تحقیق شما می شوم. لذا خورده خورده قسمت بود خدمت شما تکرار می شود از آیات و علماء می گویم و سرنخی برای شما شود.

 

 

بحث از خود آیه شریفه از جلسه 224 به بعد، به خصوص  جلسه 232 به بعد ...

























آية بعدالفهرستآية قبل