بسم الله الرحمن الرحیم
جلسات مباحثه در بررسی صدق هلال در دستگاه ccd
فهرست فقه
كتاب الصوم
مباحث رؤیت هلال-كتاب الصوم
علم به دخول شهر به طریقی غیر از رؤیت هلال
9
استفاده از تلسکوپ برای رویت هلال
شاگرد:ccd دارند، یعنی شما با چشم پشت تلسکوپ بروید نمیبینید، ccd میگذارند که بتواند آن ها را تفکیک کند یعنی چشم تفکیک نمیکند یعنی براي تفکیکش با این که تلسکوپ است سرش تلسکوپ های ccd میگذارند که این را بعدا تفکیک میکند که ماه پیدا میکنند یعنی وقتی که خیلی نور زیاد است و الا همین طوری با چشم پشت تلسکوپ بیایم نمیتوانیم. در یک ساعتی از روز پشت تلسکوپ هم نمیبینند، پشتش یک ccd میگذارند که آن تفکیکش از چشم بیشتر است و با آن در واقع هلال را رویت میکند.
استاد: یعنی چشم ما اگر مباشرتا خود نوری که وارد تلسکوپ میشود میفرمایید، خب! اما اگر نور وارد شد از آن فیلتر تفکیک کننده عبور کند باز هم نمیبیند؟
شاگرد: نه! یعنی میآورند در نرم افزار نورها را لایه برداری میکنند، بعد هلال پیدا میشود؛ در بعضی از شرایط بحرانی این طوری هلال رویت میشود.
استاد: یعنی خود آن نرم افزار به صورت مباشری نمیتواند در تلسکوپ اجرا بشود؟ یعنی الان که شما دارید نگاه میکنید، نرم افزار تفکیک کند به شما بدهد.
شاگرد: اتوماتیکش و این ها یک بحث دیگر است ولی بالاخره چشم نمیبیند، دیگر چشم کارهای نیست.
استاد: یعنی چه چشم کارهای نیست، شما وقتی در بلندگو صحبت میکنید، صدایی که آن جا میآید اگر آیه سجده بخوانید، آن صدای شماست؟ صدای شما که این جا تمام شد، این جا رفت در میکروفن، میکروفن که صوت نبود، تبدیل به الکتریسیته شد و رفت در دستگاه، آن چیزی هم که آن جا پخش میشود یک دیافراگمی در بلندگو است که خودش تکان میخورد و صوت را پخش میکند.
10:32
شاگرد: آن که شما میفرمایید بحثش فراتر از چشم مسلح میشود.
استاد: میخواهم بگویم نگویید که دیگر چشم نیست. چرا چشم نیست؟ شما وقتی پشت تلسکوپ میروید نگاه میکنید فقط نرمافزار کاری که میکند آن نوری که مانع رویت بصری است آن نور را میگیرد، چطور خورشید وقتی غروب میکند افق نور خورشید را میگیرد و شما هلال میبینید، خب هلال این جاست، نرم افزاری هست شدت نور خورشید را میگیرد تصفیه میکند میگوید بیا قمر این است، نور قمر که الان هم هست، جایی نرفته، شدت نور خورشید نمیگذارد شما ببینید.
شاگرد: آن وقت بحث یک مقدار از بحث چشم مسلح فراتر میشود، چون این دیگر تقویم ام القراء میشود که در واقع شیعه قائل ندارد یعنی آن هایی هم که چشم مسلح را قائل هستند میگویند با چشم برو پشت تلسکوپ.
استاد: نه! من الان نمیخواهم حجیت این را بگویم، میخواهم بگویم روایات رویت قبل از زوال که رمی به این میشود که نمیشود نمیشود، این میشود که با تسلیح چشم همان قبل از زوال حتی 5 دقیقه قبل از زوال هم رویت این طوری میشود. مقصود من امکانش است فعلا که نمیخواهم بگویم حجت است یا نیست، این را نمیخواهم عرض بکنم، میخواهم توضیح بدهم که روایات رویت قبل از زوال، این که کلا به ندرت و امثال اینها از حیز بیرون میبرند این طوری نیست. یعنی زمانی میشود که کاملا قابل رویت هم باشد.
شاگرد: 1400 سال پیش قطعا یا حداقل 200 سال پیش قطعا ممکن نبوده و ccd تازه در آمده است.
استاد: شبیه بحثهایی که بعدا میآید. حالا الان مثلا در شدت نور خورشید این وسط مثلاً فقط میخواهم فرض برای احکامش بگیرم، ببینم ارتکاز شما پس میزند؟ یک اجنبیه در این مسیر است شما با تلسکوپ از داخل مسیر خورشید این اجنبیه را ببینید، این قدر نور خورشید زیاد است که اصلا نمیتوانید این را ببینید اما همین نرم افزار را اجرا کنید و شدت نور خورشید را میگیرد و حالا اجنبیه را دارید میبینید، متشرعه چه میگویند؟ میگویند چون نرم افزار نور خورشید را گرفت حالا دیگر نگاه به این اجنبیه حلال شد؟ من که نگاه نمیکنم. میگویند یا نمیگویند؟
شاگرد: فرق دارد.
استاد: فرقش کجاست؟ چطور فرق است که من هلال را میخواهم ببینم، نور خورشید نمیگذارد ببینم با یک دستگاه تفکیک کننده، این نور کم میشود میبینمش وسط آسمان است.
شاگرد: باید ببینیم ضابط شرعی برای افطار را شارع چه چیزی قرار داده است؟ چه مقدار از رویت را، چه درصدی از رویت را شارع قرار داده است؟
استاد: هیچ درصدی.
شاگرد: در بعضی احادیث است که اگر یک نفر میدید پس ۵٠ نفر هم باید دیده باشد…
استاد: حالا بعدا عرض میکنم. ببینید از روز اول تا حالا روشنترین چیز این است، درصد رویت نیست ولذا هم علما این قدر سر این بحث کردند و سر تلسکوپ اختلاف فتوا هست. اگر شارع به صورت روشن درصد را تعیین کرده بود که بین فقهاء اختلاف نمیشد سر ...
شاگرد: این که وجود و عدم است که شارع درصد قرار داده یا نه.
استاد: پس شارع چه چیزی قرار داده است؟ شارع فرموده «یسألونک عن الأهلة» چه درصدی؟ شارع خیلی روشن حرفش را زده گفته هلال؛ خب حالا شما که میبینید، نرم افزار هم نور را برد، صدق عرفی این هلال هست یا نیست؟ اگر نیست ما همراه شما هستیم، اگر مشکوک است صبر میکنیم و بررسی میکنیم، اگر هم صدقش روشن است باید یک تصمیم گیری جدید بشود.
الان این نور خورشید را این نرم افزار تفکیککننده گرفت و الان هم هر چه پیشرفت میکنیم ... صوت هم همین طور است، نرم افزار هست نویزهای صوت را میگیرد، چرا؟ چون تشخیص میدهد آن چیزهای عددی که برای نویز است همه را میگیرد، صدای خالص از نویز، خروجی این نرم افزار است حالا هم الان آن بخشی از شدت نور خورشید که مانع از رویت چشم شماست، نرم افزار میگیرد و بعد خروجیاش چه میشود؟ درست مثل این که الان با این میکروفن، معمولی حرف بزنید یک صدای خش خشی در بلندگو میآید اما در مسیر همین بلندگو یک نرمافزاری قرار بدهید که نویز را کامل بگیرد، از صدای خشدار من خیلی روشنتر، صدای من بدون خش آن جا پخش میشود. این صدای من هست یا نیست؟ اگر بگویید این که چیز دیگری شد،عرف قبول نمیکند. الان هم شما وسط روز هلال را دارید میبینید، میگویید این نرم افزار را خاموش کن ببین نمیبینی! خب نرم افزار کاری نکرده که بر نور ماه اضافه کند، اضافه نکرده، فعلا تنها چیزی که مانع بوده، رفع مانع کرده است، شدت نور خورشید مانع از رویت ما بوده است، نرم افزار مانع را از چشم من میگیرد؛ برای طلوع فجر هم همین است، سوالات، سوالات خوبی است.
15:50
عدهای میگویند در ایام البیض باید شما صبر کنید، چرا؟ چون در ایام البیض نور ماه زیاد است، افق روشن نمیشود. دیدید که همین جا هم فتوا هست باید صبر کنید، حالا همین جا اگر نرم افزار بیاید در ایام البیض کاملا نور ماه را فیلتر کند، ماه در آسمان است اما نور ماه را میگیرد، شما به افق نگاه میکنید، مهتابی که به افق تابیده و نمیگذارد شما افق را ببینید این را میگیرد، این نرم افزار نور خود افق را، منحاز از نور خودِ مهتاب برای شما ارسال میکند و شما مثل دیروز که ایام البیض نبود، دارید افق را میبینید، شما چه میگویید؟ طبق فتوای آن هایی که میگویند «یتبین لکم»؟
35
«يراد به مع تكافؤ الكلّ في أخذ السلاح و عدمه»؛ سلاح یعنی آلت. «و في قوّة البصر و ضعفه»؛ حاج آقا می فرمایند که یک روزی می آید که همه کره زمین اگر عینک و ضعیف البصر بودند، یا این که ضعیف البصر نیستند بلکه دست همه مردم از بچه و غیر بچه، عینک های تلسکوپی پخش شد؛ آن هم با پشتوانه ccd که اشعه ها را خیلی دقیق به صورت دیجیتال ضبط می کند. بحث زوال را که عرض کردیم، ان شالله بحث رویت هلال را هم مفصلا بحث می کنیم.
عینک هایی که با پردازش گر ccd هلال را نشان می دهد. اگر همه این عینک ها را دارند. همه هم به راحتی به چشم می زنند و شب ٢٩ هلال را می بینند؛ تکافئ الکل می شود. شما چه می گویید؟ می گویید این عینک را بردار تا بفهمی که می بینی یا نه؟! خب همه دارند. کل کره زمین که ضعیف البصر بودند و همه عینک داشتند چه طور بود؟ الان هم کل کره زمین آن را دارند. هر کسی به راحتی آن را به چشمش می زند و هلال را می بیند. شما می گویید فایده ندارد، آن را بردار اگر ندیدی فایده ندارد. حاج آقا می گویند چطور در جایی که کل کره عینکی بودند، اگر عینک ها را بر می داشتند و همه نمی دیدند، شما می گفتید کافی است، خب در این جا هم همین است. تلسکوپی را به چشمشان زده اند که همه می بینند و اگر آن را بردارند نمی بینند. خب آن ها هم هلال را می بینند.
شاگرد: اگر این مثال را به این شکل می زدند بهتر نبود؟ یعنی آن ها به بشر غذایی می دادند که قوت بصر پیدا می کردند. یعنی آلتی می شد که دیگر کسی نمی توانست حرفی بزند. مثلا بشر در ژن انسان دست ببرد، که تیز بینی چشم دوبرابر شود.
استاد: خیلی خوب است.
55
شاگرد: این مهم است که عرف برای بین دو هلال اسم شهر گذاشته. یعنی بر یک واقعیت اسم شهر گذاشتهاند یا نه، از یک جایی تا جای دیگر بین دو دو هلال را در یک فروضی اعتبار شهر میکنیم.
استاد: همانی است که دیروز گفتم آقای خوئی مجبور شدند جدا کنند. ایشان گفتند یک بدایه الشهر داریم و یک بدایه الحساب داریم. این همان است. چند مبنا هم هست. من سؤالاتی را که مطرح میکنم برای این است که وقتی روی آن فکر میکنید از روایت برای حل مبانی کمک میگیرید. این جور نیست که همینطور اعتباری جلو برویم.
شاگرد: باید از دستگاه 23ccd هم بحث کنیم.
استاد: بله، هنوز باید از آن بحث کنیم. همان ثبوتی که دیروز گفتم که فی علم الله تعالی هر چه دقیقتر بشویم آن ثبوت خودش را بیشتر نشان میدهد. یعنی ما با ثبوت احکام شرعی با مسامحه و با عرف برخورد نکنیم. ثبوت احکام شرعی ضابطه مند است. ان شالله با ما آن دستگاه کار داریم.
شاگرد: کسی نگفته که ccd مجزی است.
استاد: نه، در عالم ثبوتش بحث میکنم. در عالم اثباتش قبول دارم. ما باید اینها را از هم جدا کنیم. وقتی صحبت ما در فضای علم الله است. نه اینکه ما مکلف هستیم که چطور به آن دست پیدا کنیم. وقتی در مورد علم خدا صحبت میکنیم آن دستگاه به کار میآید. چرا؟ چون خدا که آنها را میداند. ولو ما آن را نمیدانیم. ان شالله میرسیم.
66
شاگرد: درجاییکه به قدری باریک است که نزد عرف به آن «تلألؤ» نمیگویند؛ یعنی به لحظات اولیه، تلألؤ صادق است؟
استاد: همینجا اگر فرض بگیرید حیواناتی باشند که چندین ساعت قبل از چشم انسانها هلال را میبینند، تلألؤ دارد یا ندارد؟ دارد. حیوانهایی هستند که میبینند، میگویید نه، ما باید ببینیم و هنوز هلال تلألؤ ندارد؟ دارد. لذا من بعداً عرض کردم که فی علم الله تعالی که اول شهر مبهم نیست. بگوییم خدا هم نمیداند؟! این چه حرفی است؟! فی علم الله تعالی معلوم است که اول ماه چه زمانی است و لحظه آن هم معلوم است. اما اگر ما بخواهیم احراز کنیم و به موضوع شرعی برسیم؛ رسم بندگی و احکام شرع در احراز موضوع و تنجز حکم، یک دستگاه است، دستگاه ثبوتی که اول ماه چه زمانی است و آثار تکوینی آن چه زمانی است، دستگاه دیگری است که مبهم نیست. لذا تلألؤ این است.
دستگاه ccd به همین صورت است. این دستگاه قشنگ میگوید که تلألؤ آغاز شد ولو ما آن را نبینیم. یعنی نور میآید. اما ما آن را نمیبینیم. اگر تسمیه برای تلألؤ است، میگوید تلألؤ شده. مثل این است که فرض بگیرید این دستگاه حیوان است. وقتی یک حیوانی آن را زودتر دیده، میگوییم آنها دارند ماه را میبینند و ما نمیبینیم، خب تلألؤ کرد یا نه؟ کرد. خب این دستگاه هم میگوید نور ماه دارد میآید. لذا تلألؤ عرفی صادق است. بله، اگر دیدن من حیثیت تقییدیه مسمی است، قبول است. همه بحثهای من برای همین است. اینکه عرض کنم دیدن من حیثیت تقییدیه برای هلال نیست. هلال، «تلألؤ» خود آن است.
شاگرد: تلألؤ مگر صرف خروج ماه از تحتالشعاع نیست؟ وقتی خارج شد آن نور به زمین میآید. لذا هلال باید قیود دیگری هم داشته باشد.
74
لزوم صدق رؤیت عرفی؛ عدم صدق رؤیت در دستگاه ccd
شاگرد: درست است که رکوردها کاهشی بوده اما از طرف دیگر با تقویت تلسکوپ آن دماغه افزایش پیدا کرده. یعنی چیزهایی که میتوان با تلسکوپ دید، بیشتر شده. چون تلسکوپها تقویت شده، دماغههایی که جدیدتر میزنند، در قسمت تلسکوپ بلندتر شده.
استاد: حالا راجع به تلسکوپهای قوی باید جدا صحبت کنیم. اصلاً بعضی از موارد هست که با چشم در تلسکوپهای قوی نمیبینند. هر چه پهنای آن بیشتر و ضخامت عدسی هم بیشتر باشد، نوری را که دارد میآید ولو ضعیف هم باشد، جمع میکند. سه نوع تلسکوپ هست؛ تلسکوپ انکساری، تلسکوپ انعکاسی، تلکسوپ ترکیبی. هر کدام از این انواع تلسکوپ نوری را که ممکن نیست چشم ما آن را در پرده شبکیه سامان دهد، جمع میکند؛ یا با انکسار، یا با انعکاس یا با ترکیب هر کدام از این دو، و آن را برای چشم ما آماده میکند. میگوید که حالا ببین. نکته این است که در خیلی از این تلسکوپ های قوی وقتی چشم ما نگاه میکند، باز نمیتواند آن نور را ببیند. یعنی فقط از آن عکس میگیرند. همین کاری که آقای مارتین میکند. یعنی او میآید نورها را روی پرده حساس به نور – فیلمی که به نور حساس است- پیاده میکند و بعد میگوید چون این صفحه حساس به نور است، این نور از هلال آمده. یک چیز باریکی است.
البته در این بحث، ما اینها را رؤیت نمیدانیم. چرا؟ چون ولو ما ملتزم به رؤیت متعارف نیستیم اما به رؤیت عرفی قائل هستیم. به صرف اینکه یک عکس بگیرند نمیگوییم دیدیم. اصلاً نمیبیند، بله یک پرده بسیار حساس مقابل قمر میگیریم و بعد با تشکیلات شیمیایی نشان میدهید که نوری از قمر آمده و به اینجا افتاده. شما از نوری که آن را نمیبینید عکسی دارد. اینجا عرف نمیگوید که ما هلال را دیدیم. بلکه میگویند نوری از هلال و عکسی از آن بازتاپ پیدا کرد. در اینکه اینجا رؤیت عرفی باشد، محل اشکال است. من که عکسها را نگاه میکردم اصلاً با ارتکاز من موافقت نمیکند که در اینجا بگوییم رؤیت عرفی است. اینها رؤیت عرفی نیست. اینها عکسی از بازتاب یک نور است. به خلاف تلسکوپهایی که معمولی و آنلاین است. مثلاً الآن سرور رصدخانه اردن هلال را نشان میدهد. شما با موبایل میتوانید وارد آن شوید و آن را ببینید. با چشم خودتان از تلسکوپ او هلال را میبینید. عرف میگوید که من دارم هلال را میبینم. در اینجا دیگر نمیگوید که عکس است یا کذا است. بلکه میگوید به وسیله آن تلسکوپ کاملاً هلال رؤیتپذیری دارد و من هم همان را میبینم. خود آن نور انعکاسی یا انکساری را میبینم. نه اینکه آن نور تنها روی پرده دیافراگم یک دستگاه عکسبرداری تبدیل شود و وقتی ظاهر شد، بهصورت یک نوری در بیاید.
شاگرد: یعنی میفرمایید دوربینccd رؤیت نیست؟
استاد: اگر در ccd تنها میتوان عکس آن را دید، رؤیت نیست. حالا بعداً آن را عرض میکنم.
شاگرد: عکس هلال روی مانیتور میافتد. اما با چشم خودمان نمیبینیم.
استاد: حالا من با موضوع ثبوتی کار ندارم. صحبت ما سر رؤیت است. رؤیت عرفی و رؤیت متعارف. عرض کردیم که بین رؤیت عرفی با رؤیت متعارف فرق است. اینجا رؤیت هلال نیست. چون ما هلال را نمیبینیم و بخواهیم هم آن را ببینیم به چشم ما نمیآید. ما از طریق ضبط انوار روی این پرده آنها را میبینیم.
شاگرد: سنسوری است که کار چشم انسان را میکند.
استاد: نه، کار چشم را نمیکند. ccd اصلاً کار چشم را نمیکند. نه دیافراگم دارد و نه عدسی دارد. تلسکوپ عدسی دارد و نور انکسار میشود. اما ccd چه کار میکند؟ وقتی نور می تاید، یک بستری دارد که به تابش نور حساس است و آن را به یک دیجیت تبدیل میکند. این میگوید که در اینجا نور به من رسید. مثل سی دی هایی که با یک تابش آن را به صفر و یک تبدیل میکنید، دیجیتال است. نه انعکاس عدسی. بین اینها خیلی فرق است. در دستگاههای ccd وقتی نور میآید، سنسور حساس به تابش نور آن را به دیجیت تبدیل میکند و میفهمیم که نوری آمد. اما نوری که بتواند به یک عدسی وارد شود و منعکس شود و از کانون رد شود و پشت پرده تصویر درست کند، نیست. رؤیت به اینها بند است. در تلسکوپ هم به همین شکل است. در تلسکوپ انکسار و انعکاس است. برای خود نور است و فرق میکند. منظور من روشن است. دستگاه ccd تبدیل دیجیتالی نوری است که میرسد. نه ضبط آن نور به نحو انکسار و تجمیع یا انعکاس. اینها نیست. البته تا اندازهای که من میدانم. حالا شما هم دنبال آن بروید.
شما آن روز که آمدید خلاف سیره رفتار کردید. سیره بر این است که وقتی یک چیزی گفته شد، دیگر پی آن را نگیریم! اینکه ایشان شش سال را حساب کنند، خلاف سیره بوده!
تفکیک بین صدق عرفی رؤیت با متعارف بودن رؤیت
شاگرد: شما الآن در بحثتان به رؤیت موضوعیت دادید؟ وقتی شما ccd را مطرح کردید، خب رؤیت واقع نشده، مگر رؤیت عرفی ملاک است؟
استاد: نه، ببینید موضوعیت یافتن رؤیت، یک چیز است، اینکه در لسان دلیل رؤیت آمده، عرفی و غیر عرفی بودن آن مطلب دیگری است. یعنی همان طریق، باید عرفی باشد.
شاگرد: یعنی احراز آن، امضاء شده باشد.
استاد: نه، باید صدق عرفی کند. اگر ما بعداً گفتیم که این رؤیت طریق است، میگوییم چون رؤیت عرفی نیست، دیگر اطلاق رؤیت از دست ما رفت. اما به ثبوت از طریق دیگر برای ما ثابت شد. منافاتی ندارد. مثالی را عرض بکنم. شما در شهادت و بیّنه میگویید وقتی کسی شهادت میدهد باید عرفا بگویند که شهادت داد. مواردی میآید و میگویید عرفا این شهادت نیست. بعد میگویید که شهادت طریقیت دارد یا ندارد؟ میگوییم بله. میگوید از طریق DNA فهمیدیم. میگوییم خب چون قبول داریم که شهادت طریقیت دارد، DNA را هم قبول داریم. اما غیر از این است که بگوییم DNA شهادت است. وقتی طریق رؤیت است، رؤیت باید عرفی باشد. نه اینکه چیز دیگری را بیاوریم که عرفا دیگر رؤیت نیست و بعد بگوییم این هم جای این.
شاگرد: ثمره آن در کجا است؟
استاد: در تمسک به اطلاق است. وقتی ما میخواهیم به اطلاق «صم للرویه» تمسک کنیم، در مواردیکه رؤیت عرفی نیست، این اطلاق از دست ما گرفته شده.
شاگرد: در کجا به اطلاق تمسک میکنیم؟
استاد: برای اصل لفظی در فضای بحث.
75
عدم صدق رؤیت در دستگاه ccd
چیزی که دیروز فرمودند، این بود: من عرض کردم که دستگاه ccd رؤیت نیست. بعد یکی از آقایان مطلب خوبی را مطرح کردند. گفتند که تو خودت از طریقیت رؤیت به موضوعیت عدول کردی؛ یعنی می گویید در دستگاه شرع، رؤیت بهگونهای موضوعیت دارد که وقتی ccd نشان میدهد قبول نداری. نکته خوبی را تذکر دادند.
ببینید وقتی ما میگوییم که این دستگاه را بهعنوان رؤیت قبول نداریم، منظورمان به هیچ وجه این نیست که از طریقیت رؤیت دست برداشتهایم؛ بلکه رؤیت طریقی است الی النهایه. قبلاً من عرض کردم چون رؤیت از مقولات عشر است، لذا فی حد نفسه، لا اقتضاء است. و لذا هیچ کجا نمیتواند موضوعیت نفسیه را پیدا بکند. حتی در آن مثالی که دکتر میگفت نگاه بکن که چشمت سالم هست یا نه. یعنی حتی اگر مصلحت در نفس عملیّة الرؤیة بود، همچنان بالدقة موضوعیت نداشت. چون مقوله بود. ما از آن دست بر نداشتیم. خب چرا در اینجا میگوییم در دستگاه ccd، رؤیت نیست؟
ببینید ما میخواهیم به اطلاق «صم للرؤیة و افطر للرؤیة» تمسک کنیم. میخواهیم بگوییم که این رؤیت مطلق است: رؤیت متعارف یا رؤیتی که واقعاً نزد عرف رؤیت است اما غیر متعارف است. بحث ما سر این است. اما این دستگاه، عکس هلال را به ما میدهد، نه خود هلال را. عکس هلال را میدهد. درحالیکه ما هلال را ندیدهایم. پس اخذ به اطلاق «صم للرؤیة» از ما گرفته شد.
شبیه آن را دیروز عرض کردم. وقتی شما میگویید شهادت حجیت دارد، در مواردی به اطلاق دلیل حجیت شهادت تمسک میکنید. تمسک به اطلاق دلیل حجیت شهادت. حالا به یک جایی میرسید و میگویید چون شهادت طریقیت دارد، پس آزمایش قطعی DNA هم جای آن می نشیند. میگوییم خب شهادت طریقیت دارد و این هم جای آن می نشیند. اما به این معنا نیست که اگر ما در جایی در تمسک اخذ به DNA شک کردیم، به اطلاق شهادت تمسک کنیم. در اطلاق شهادت باید شهادت باشد. نمیشود که شما به اطلاق شهادت تمسک کنید در چیزی که چون شهادت طریقیت داشته، جای آن قرار گرفته.
در مانحن فیه اگر شما گفتید که رؤیت طریقیت دارد، به چه معنا است؟ یعنی شما میگویید قول هیوی که موجب علم باشد، موجب قطع باشد، جای رؤیت می نشیند. روی فتوایی که از چند نفر عرض کردم. در عروه فرع آن را مطرح کردهاند و در جامع المسائل هم آوردهاند. عدهای دیگر هم فتوا دادهاند. ببینید چون رؤیت طریقیت دارد، اگر از قول هیوی، علم حاصل شود، جای آن می نشیند. اما معنای آن این است که قول هیوی، رؤیت است؟! نه. شما در قول هیوی نمیتوانید به اطلاق رؤیت تمسک کنید؛ اصلاً به آن ربطی ندارد. بلکه جای آن نشسته است.
بنابراین اطلاق «صم للرؤیة» در این دستگاه جاری نیست. چون عرفا رؤیت نیست. اما دو گام دیگر میماند. بررسی آن بر عهده اذهان شریف شما که سن شما مناسب و در جوانی است. بعد روی آن فکر کنید. این دو سؤال سؤالهای خوب و ظریفی است. البته خود این دستگاه هم بعداً عرض میکنم، میتواند دو حالت داشته باشد. طبق عکس هایی که هست، کاری که انجام میدهد این است که هر نوری که به محل این دستگاه میتابد، از آن نور تأثر میپذیرد و آن را تبدیل به یک دیجیت میکند؛ به چیزی که بعداً میتواند آن را به مانیتور بفرستد و در آن جا یک پیکسل شود. یک پیکسلی که در مانیتور هست، این در آن جا علامت میگذارد و جای آن را پُر میکند. به اندازهای که قدرت تفکیک آن بیشتر باشد و ccd شما هم مبسوطتر باشد و اجزاء ریزتر و سنسورهای حساستری داشته باشد، بیشتر میتواند آن نوری که میآید را کسب کند. خب روی این حساب این نورها را جمع میکند و به ما تصویر میدهد. شما عکس کسی را که میبینید نمیگویید او را دیدم.
این غلط است که بگویید من فلانی را دیدم، میگویند چطور دیدی؟ میگوید که عکس او را دیدم. از شما قبول نمیکنند و میگویند که اشتباه کردی. تعبیر «من او را دیدم» را غلط به کار بردی. بلکه عکس او را دیدی. حتی در کلیپ های امروزی چنین است؛ بگوید که من فلانی را دیدم. بگویند که کجا دیدی؟ بگوید که کلیپش را دیدم. باز میگویند که اشتباه گفتی. درست نیست که بگویی او را دیدم. لذا در اینجا اشتباه است که بگویی رؤیت است.
شکست نور در تلسکوپ و پردازش نور در ccd
شاگرد: تفاوت تلسکوپ و ccd این شد که تلسکوپ آنلاین است و ccd به این صورت است که آنها را به دیجیت تبدیل میکند. اما ظاهراً در تلسکوپ هم در آیینه میبینند.
استاد: ببینید خصوصیتی که آیینه دارد، این است که در آیینه ما نفس همان نور را میبینیم. از نظر فنی خود نور به آیینه تابیده و منعکس شده، یعنی مسیر آن عوض شده. مثل انکسار هم که ما تصویر مجازی میبینیم، خود نور را میبینیم. ولو جای آن مرئی ما عوض شده. چون زاویه شکست سبب شده که جای مرئی که ما آن را با تابش مستقیم میدیدیم، بالاتر برود یا پایینتر برود. به این شکل است. در انعکاس خود نور است و تبدیلی صورت نگرفته است. مثل ماشینی است که فرمان آن را می چرخانیم و به سمت چپ میرود، در اینجا ماشین عوض نشد، بلکه مسیر آن عوض شد.
شاگرد: یعنی بالدقه دو موضوع هست یا نیست؟
استاد: به تعبیر آقایان رتبه ضعیفتری از نور است. چون علی ای حال نور یک مسیری را تغییر داده اما تبدیل به چیزی نشده. در بلندگو، در موبایل، واقعاً به چیز دیگری تبدیل میشود که از سنخ دیگری است. در دیافراگم میکروفون صوت تبدیل به برق و الکتریسیته میشود. الکتریستیه اصلاً ربطی به امواج صوتی ندارد. بلکه یک چیز دیگری شده. این الکتریسیته دوباره به دستگاه گیرنده میرود و در بلندگو و پخش کننده آن، دیافراگم آن دوباره صوت را تولید میکند؛ آن هم از این چیزی که واقعاً تبدیل شده بود. اینجا دیگر آن نور نیست؛ نور رفت و صوت رفت و تمام شد. به یک چیزی تبدیل شد و بعد دوباره آن مبدل تبدیل شد و شبیه آن اصل را تولید کرد. اما در تلسکوپ و در عینک اینگونه نیست. عینک به این صورت است که دقیقاً روی نور، کاری میکند. کسی که عینک میزند اگر آن را بردارد، نمیبیند. اما وقتی عینک میزند میبیند. چون آن نوری که در شرائط عادی در شبکیه او تصویری را تشکیل نمی داد، حالا عینک کاری میکند –نور را تغییر نمیدهد و آن را تبدیل نمیکند- که نور تغییر مسیر میدهد. یعنی ذات نور باقی است، از طریق عدسی عینک برای آن شکست نور پیدا میشود. بهنحویکه در پرده شبکیه او کاملاً تصویر تشکیل میشود.
شاگرد: همین عدسی در چشم هم هست.
استاد: احسنت. همین عدسی عینک در چشم هم کار انجام میدهد. از عجائب خلقت دو مورد در همین دیدن ما است که در هر لحظه مشغول هستیم. خدای متعال چه کار کرده! هر دوی این موارد از عجائب است. یکی اینکه در شبکیه ما تصویر برعکس میافتد اما وقتی ما میبینیم آن را درست میبینیم. یعنی در پرده شبکیه من، سر مخاطب من به طرف پایین شبکیه است و پای او به طرف بالا است. اما وقتی از طریق عصب بینایی در دِماغ پردازش صورت میگیرد و رؤیت صورت میگیرد و سرِ او بر میگردد. این یکی.
دوم در جایی است که دو عصب راست و چپ به هم میرسند. آن هم از عجائب خلقت است. پشت استخوان جمجمه است که اسمی هم دارد. در آن جا دو عصب به هم میرسند. با اینکه ما دو چشم داریم و اگر جلوی هر چشمی را بگیرید، میبینید که هر کدام رؤیت جداگانهای دارد، اما نقطه اتصال کاری میکند که ما آنها را یکی ببینیم. و الا اگر آن نبود ما باید دو تا ببینیم، چون دو چشم داریم. اما خدای متعال طوری قرار داده که در محل اتصال دو عصب به این شکل ببینیم. هر دوی این موارد در قوه بینایی ما است.
پردازش زنده نور و تشکیک در صدق رؤیت
شاگرد: کسی که رؤیت میکند، یک فرایند است. آن اتفاق نهایی که آخرین واسطه برای نفس است، این است در سیستم شبکه عصبی شما این تصویر شکل میگیرد. میخواهم این را عرض کنم که چشم یا عدسی مرحله آخر نیست که شما میخواهید به آن موضوعیت بدهید. مثلاً الآن کسانی که چشمشان نمیبیند را به وسیله دستگاههای تحریک عصبی کاری میکنند که ببینند. بنابراین اگر قرار است، این قضیه برای فرایندهای فنی در نظر گرفته شود، آخرین فرایند آن است. هر چقدر هم وسائط طبیعی یا مصنوعی در اینجا باشد، این فرایند آخرین فرایند است.
استاد: فرمایش شما این است: وقتی گفتیم رؤیت طریقیت دارد، مرئی و آن چیزی که حاصل این فرایند فیزیولوژیک چشم و اعصاب و دماغ است، ذو الطریق است، که این رؤیت ما طریق به خارجیت آن است.
شاگرد: عرض من این است که مته به خشخاش گذاشتن در این وسائط مشکلی را حل نمیکند. چون اگر بخواهید این فرایند کلی را ببینید باید بحث عصب ها را هم در نظر بگیرید که برای آن فرقی نمیکند که چشم داشته باشید یا نداشته باشید. یعنی حتی اگر چشم هم نداشته باشیم، میتواند ابصار اتفاق بیافتد. حال آن وسیله طبیعی نباشد و مصنوعی باشد؛ تلسکوپ باشد یا میکروسکوپ باشد، ccd باشد یا انکساری یا انعکاسی باشد. اینها تفاوتی نمیکند بلکه انتهای فرایند، یک اتفاق عصبی است که در مغز اتفاق میافتد.
استاد: تفاوت میکند. شما عکس را میپذیرید؟
شاگرد: منظورم در صورت زنده بودن است.
استاد: بله، عکس زنده به این معنا که این دستگاه ccd بهگونهای است تا آن تابش میآید، سنسورش آن را به دیجیت تبدیل میکند و بلا فاصله این دیجیت در مانیتور تأثیر میگذارد و یک پیکسلی را در آن جا تغییر میدهد. به آن رنگ سفید میدهد. کنارش هم در مانیتور جمع میشود و شما میبینید.
شاگرد: مثل تماس ویدیویی است. عرف بین آنها فرقی نمیگذارد.
استاد: نه، آنهایی که من دیروز گفتم این نبود. این فرق میکند. این در جایی است که شما مستقیماً از مبدل میگیرید. مثل بلندگو. با آن چیزی که من دیروز گفتم فرق میکند.
شاگرد: بالأخره در همان فضا هم شبکه عصبی شما یک چیزی را میبیند.
استاد: در عکس میگویید؟
شاگرد: در عکس زنده.
استاد: من در عکس زنده که تفاوت گذاشتم.
شاگرد: دیدن از طریق تماس های تصویری یا از طریق ccd. دراینصورت هم شخص میگوید که من به صورت زنده، هلال را میبینم. چون انتهای فرایند یک عصب هست که در دماغ شما منعکس میشود. حال آن وسائط طبیعی باشند یا غیر طبیعی.
استاد: درجاییکه این دستگاه عکسبرداری نکند و بهصورت مستقیم نشان دهد؛ بحثهایی که مطرح کردم به همین خاطر بود. یعنی بر خلاف بحث دیروز است که این دستگاه به ما عکس میدهد. مثل اینکه پنج دقیقه بعد از مقارنه عکس آن را تحویل میدهد. آن دارد عکس را تحویل میدهد. بله اگر بهصورت مستقیم توانستیم آن را در مانیتور ببینیم، دوباره این حرف میآید که ما الآن چیزی را میبینیم که کاشف بلاواسطه بر آن صدق میکند؛ در همین زمان است که او را نشان میدهد. اما با مبدل. اینجا رؤیت هست یا نیست؟
شاگرد: اینجا دیگر عکس نیست.
استاد: بله، منظور من از عکسی که دیروز گفتم این نبود. من توضیح دادم. پرده دیافراگم و فیلم بود.
شاگرد: فرمودید اگر مبدل باشد و انعکاس نور باشد، تردید هست. اما من میخواهم بگویم تردیدی نباید باشد. چه فرقی میکند آن اتفاقی که میخواهد در سیستم عصبی شما بیافتد از طریق مبدل باشد، یا بهصورت انعکاس باشد و فتون های همان نور اصلی را دریافت کنید. سیستم ccd هم الکترون تولید میکند. یعنی وقتی فتون به آن برخورد میکند از آن الکترون جدا میشود و بعد روی صفحه مینشیند و تبدیل میشود و آن را بهصورت عکس میبینید. خب چه آن فرایند فیزیکی انجام شود و چه این فرایند انجام شود، فرقی نمیکند و در شبکه عصبیه یک اتفاق میافتد.
استاد: یعنی در این مورد این دستگاهها هم اگر مستقیم باشد، شما میفرمایید رؤیت عرفی هست.
شاگرد: بدون تردید. منظورم این است که وجه تردید چیست؟
استاد: وجه تردید به این خاطر است که درصورتیکه این مبدل ها باشد، عرف، یکسان قضاوت نمیکند. وجه تردید این بود.
شاگرد٢: مثال سونوگرافی آخرین مثال شما بود.
استاد: شما در سنوگرافی میگویید که به قلب او نگاه میکند و حرام است؟
شاگرد: اگر باطن او را حرام بداند، چه فرقی میکند؟
استاد: نه، شما طبق مبنایی که از آن دفاع میکنید، میگویید چه فرقی میکند. اما قبل از دفاع از این موضع، ارتکاز شما هم همین است؟
شاگرد: فرقی نمیکند. یعنی وقتی زنده است، عرف هیچ استیحاشی نمیکند که من دارم آن را میبینم.
شاگرد٢: کسی که یک فوتبالیست را تصویری ببیند نمیگوید که من او را دیدم. اما اگر آن را از نزدیک دیده باشد، میگوید که من او را دیدم.
استاد: بله، خود حضور فیزیکی… .
شاگرد: زنده باشد که فرمودید مشکلی نیست.
ترسیم سه گام مهم در اثبات دخول شهر
استاد: من در فرمایش ایشان میخواستم گامی را عرض کنم. دو گام را عرض کردم و گام سوم آن ماند. گام دوم این بود که من میخواستم بگویم دقیقاً متواطی نیست. خواستم بگویم وقتی ما میگوییم در لسان دلیل، رؤیت آمده، مسلماً تمسک به اطلاق رؤیت، در جایی است که عرف قطعاً رؤیت بداند. و چون در سائر موارد این مسأله تفاوت هست و در صدق رؤیت، تشکیک هست؛ اگر به جایی رسیدیم که در فضای بحث به شک افتادیم که اصل این، رؤیت عرفی هست یا نیست، در آن جا دست ما از تمسک به اطلاق احوالی رؤیت کوتاه است. این گام دوم عرض من بود. ولو رؤیت طریق است و بعداً بگوییم که عرف آن مرئی ما را از طریق دیگری قبول دارد؛ مانحن فیه و فرمایش شما؛ بگوید که ولو من با دستگاه دیدم اما او را ندیدم ولی هلال را میپذیرم. چه هلالی را؟ هلال عرفی را. یعنی خود عرف میگوید که من هلال را ندیدم، صدق رؤیت نیست تا به اطلاق رؤیت تمسک کنم، اما مرئی را قبول دارم. یعنی قبول دارم که این ccd مرئی را نزد عرف ثابت کرده. ببینید دو گام است. این گام دوم است.
گام سوم این است: این ذو الطریقی که میخواهید آن را ببینید، محل اصلی دلیل شرعی وحکم است یا خود هلال اماره بر دخول شهر است؟ چه بسا شما با این ccd میگویید آن هلالی که دیدم، شک داریم که نزد عرف هلال هست یا نه. در اصل هلال بودن آن شک دارید. اما اینجا سؤال مرحله آخر مطرح است که اگر هلال و هلالیت آن کاشف و اماره بر حدوث دفعی شهر است، وقتی شک دارید شهر هم مشکوک است. اما اگر گفتید از ادله و تجمیع شواهد به این رسیدید که رؤیت هلال اماره بر مضی دخول شهر است، اگر چنین شد، به جایی میرسید که این دستگاه چیزی را به شما نشان میدهد که اصلاً شک دارید نفس هلال هست یا نیست. اما چه بسا بتوانید از همین چیزی که مشکوک الهلالیت است، کشف کنید –البته علی المبنا- آن چیزی که شهر بود و ما برای آن کاشف میخواستیم، هست. یعنی از همین چیزی که صدق هلال در آن مشکوک بود، آن را کشف میکنیم. این سه گام سخت علمی است. گام دوم آن آسانتر است. گام سوم آن سختتر است و بحثهای علمی مفصلتری میخواهد. ولی خب چه بسا همین گامی که میگوییم سخت است و گام سوم علمی سنگینی است، در بیست سال یا سی سال دیگر، وقتی باحثین از جمیع ادله شواهدی و نکاتی را کنار هم گذاشتند، آنها به یکی از اینها مطمئن شوند. به یکی از این مواردیکه برای ما مبهم است، مطمئن شوند. ولی اصل طرح آن خوب است.
پس گاهی ما رؤیت را نداریم، ولی هلال را داریم. گاهی اصل هلال را نداریم یا مشکوک است، ولی روی این فرض که اماره بر مضی باشد، ذو الطریق که دخول شهر است را میتوانیم از همین شیء مشکوک به دست بیاوریم. منافاتی نداشته باشد. اماریت آن قطعی باشد اما صدق هلال بر آن مشکوک باشد. این محال نیست. اگر فرض گرفتیم که دلیل، اماره بر مضی بوده. این حاصل بحث من بود.
قطع حاصل از طریق و قطع حاصل از هر شیء
شاگرد: فرمودید که اگر قول هیوی منجر به علم شود، طریقیت دارد. در مثل دوربین ccd هم حصول علم هم برای طریق بودنش شرط است؟
استاد: فرقی نمیکند. چون وقتی موضوع، هلال است، هر چیزی که آن هلال را برای ما بهصورت علم منکشف کند، در طریقیت خودش علی الفرض تام است.
شاگرد: ولو کلاغ بپرد؟ اگر علم حاصل شود که چه فرقی میکند از چه راهی باشد.
استاد: خب اینکه میگویند کلاغ بپرد میخواهند حال علم را بگویند. اما اگر همینطوری بگوییم، وقتی در طریقیت علم آورد، یعنی عاقلانه بود که این طریق باشد.
شاگرد: بنابر رؤیت دو شاهد عادل، برای ما علم حاصل نمیکند؟
استاد: طریق به حجت را میآورد. منجز و معذر را میآورد.
شاگرد: پس اینها معذریت ندارند، چه ccd و چه قول هیوی.
استاد: نه، آن هایی که میگویند، میگویند که باید موجب علم یا اطمینان شود. که اطمینان هم حکم علم را دارد.
شاگرد: پس ازاینجهت بین این طریق و آن طریق فرق است؟
استاد: بله، طریقی داریم که علم نمیآورد ولی حجیت دارد. یعنی در آن معذریت و منجزیت هست. طریقی هم داریم که بر حجیت آن دلیلی نداریم، الا اذا اوجب علما. آن هم میگویند که حجیت برای علم است. نه برای آن طریق. در این فضا تفاوت میکند.
شاگرد: طبق صحبتهایی که امروز شد، اینها ثمره ندارد. وقتی قائل هستیم دخول شهر موضوع ثبوتی هست، چه با ccd باشد و چه مستقیم باشد و چه غیر مستقیم باشد، وقتی برای ما علم حاصل شد که ماه تولد پیدا کرده و شهر داخل شده، دیگر این بحثها در رؤیت هلال ثمره ندارد.
استاد: روی مبنای کسانی که میگویند رؤیت موضوعیت دارد، دوباره حرف میزنند. لذا عرض کردم در فضای کلی بحث باید یک چیزهایی صاف شود تا بتوانیم حرف بزنیم. و الا این فرمایش شما نیست. همه اینها تفاوت میکند. روی مبنای دیگران ما نمیتوانیم اینها را بگوییم. روی مبنایی که ذهن خودتان جلو میرود، چرا! میفرمایید بحث امروز که تفاوتی نکرد.
شاگرد: روی مبنای کلاس تفاوت نمیکند.
استاد: روی مبنایی که طریقیت محضه باشد، ما میگوییم که شارع برای متشرعه دنبال چه چیزی بوده؟ میگوییم دنبال هلال بوده. وقتی هلال مکشوف شد، خب مرحله بعدی آن چیست؟ شارع چرا دنبال هلال بوده؟ برای اینکه متشرعه بفهمند شهر داخل شده. اگر سائر ادله را در کنار هم گذاشتند متشرعه مطمئن میشوند که با این دستگاه علم پیدا میکنند که آن شهری که شارع فرموده داخل شده است، بس است. چرا؟ چون همه اینها نقش طریقیت را دارند. هلال هم طریق است.
شاگرد: اگر موضوعی طریقی باشد، چه؟
استاد: اگر موضوعی طریقی باشد -به اصطلاح شیخ- باز هم جانشین آن میشود. یعنی سائر طرق هم جای آن می نشیند. یعنی این صرفاً در لسان آمده اما بهعنوان طریق آمده است. لذا با دلیل عام میگفتند که بیّنه جای آن می نشیند. در اینجا نیز با دلیل عام حجیت اطمینان و علم، جای آن می نشیند. چون فرض گرفتیم که موضوعی طریقی است. و این هم به علم و اطمینان، طریق است. با عمومات حجیت قطع، جای آن می نشیند. اما اگر منظور ما از موضوعی، موضوعی باشد که شارع به آن عنایت دارد، همان صفتی که میگفتیم؛ بیش از آن موضوعی باشد، دیگر به جای آن نمی شیند.
تلازم حجیت قول بیّنه و میقاتیّت
شاگرد: این خلاف ارتکاز نیست که بگوییم اگر دو شاهد عادل بگویند ولو علم پیدا نکنیم، برای ما حجت است اما اگر با تلسکوپ ببینند و علم حاصل نشود، دیگر حجت نیست؟ این خلاف ارتکاز است. یعنی نمیخواهند یک نحو طریقیتی بیاورند که معذریت داشته باشد، صرفاً طریق است و روایات ارائه طریق میکنند.
استاد: ببینید چرا شارع مقدس، بیّنه را قرار داده؟ برای اینکه میقات مردم، نظم آنها، صوم آنها و حج آنها بر قرار باشد. اگر قرار باشد که همه خودشان دنبال آن بروند، عاجز میشوند و به عسر میافتند و اختلاف میشود. لذا حجیت بیّنه برای این است که این سهولت بیاید، نظم بیاید و امور مردم جاری شود.
شاگرد: شارع طرق عقلائی را ارائه میدهد و در زمان ما یک روش عقلائی تر از آن هم هست. بعد بگوییم چون این علم صد در صد یا اطمینان نمیآورد ضعیفتر از شاهد دو شاهد عادلی است که برای ما اطمینان هم نمیآورد. مثلاً اگر الآن دو نفر بیایند و بگویند که ما دیدیم، برای من شصت درصد هم علم حاصل نمیشود. اما اگر با تلسکوپ ببینم، برای من هشتاد در صد ظن حاصل میشود. بعد بگوییم این فایده ندارد و آن فایده دارد، چون در لسان ادله آمده؟
استاد: آقای خوئی همین را در مراسلات هم دارند. بیان ایشان در رد حرف شما این است: میفرمایند ما به صرف اینکه بگوییم یک هیوی میگوید این هلال قابل رؤیت است؛ شارع فرموده اگر همراه من هستید و متشرع هستید، من میگویم که کاری به اینها نداشته باشید. نظم شما را به هم میزند. اوضاع متشرعه را به هم میزند. لذا وقتی دیدید اعتناء کنید. ایشان میفرمایند وقتی شارع میفرماید وقتی دیدید، یعنی عنایت خاصی دارد که هلال قابل رؤیت باشد، بهنحو متعارفی که «لو رآه واحد لرآه خمسون». ایشان این روایت را بهمعنای تعارف گرفتند. وقتی خود شارع اینچنین فرموده دیگر شما نمیتوانید در مقابل نص اجتهاد کنید و بگویید دو شاهد عادل بالاتر هستند یا تلسکوپ؟ شارع میگوید این دو شاهد و رؤیت، به نظام عبادی و امور متشرعه نظم میدهد. اما اگر قرار باشد که به حرف آنها مراجعه کنند، نظم نمیدهد. یعنی من شارع میگویم که نظم نمیدهد. شما هم اگر بگویید من دارم میبینم که نظم میدهد. میگویند که در مقابل نص دارید اجتهاد میکنید. این فرمایش آقای خوئی است.
اما حرف شما این است که درجاییکه رؤیت را فرموده خودش طریقیت بوده. و آن چه که اصل بوده و موضوع تام است، دخول شهر است. در دخول شهر هم فرمودید که رؤیت اسهل طرق بوده. اینها را خودشان فرمودند. روی این مبنا شما میتوانید استدلال کنید و بگویید دست از آن بر میدارید. میگوییم پس مقصود از ادلهای هم که گفته، موضوعیت دادن –که سریع گفته اند که به این معنا موضوع میشود- استفاده نمیشود. همان کاری که در مباحثه صورت گرفت. خب این نیاز به آن بحثها دارد. ولی صرف فرمایش شما قطع نظر از مبنایی که اتخاذ میکنند، نمیتواند سر برسد. یعنی باید اول مبنای ایشان را جواب بدهید و بعد این حرفها بیاید.
شاگرد: در مبنای کلاس عرض کردم که نباید بین نگاه به تلسکوپ… .
استاد: بله، آن مانعی ندارد. در مباحثهای که خدمت شما هستیم، نمیدانم شاید سال هفتاد بود. زمانیکه این کتاب تازه آمده بود، ما آن را مباحثه کردیم. آن جا که مباحثه میکردیم در این فضای بحث، مطالبی ارتکازا در ذهن ما صاف شده بود. وقتی هم که حاج آقا نوشتند و اصلاً هم حرف ایشان مرسوم نبود، به تعبیر هیویات فقهیه فرمودند علیه اتفاق الکل، در این فضا وقتی حاج آقا نوشته بودند، متصدیهایی که میخواستند مهر کنند، حالت تردید داشتند که ما الآن این فتوا را نشر بدهیم یا ندهیم؟! لوازم آن چیست؟ اما ما که آن مباحثه را کرده بودیم، برای من صاف بود. شاید اولین مطلبی که نوشته شده بود را من نوشته بودم. گفتم من مطمئن هستم و من هیچ تردیدی ندارم. گفتم بدهید من مینویسم. گفتم اولین نفر من فتوای ایشان را مینویسم. همه لوازم آن را … . البته وقتی نوشته شد، دیگران هم آمدند. حاج آقا یک نفر نشدند. عدهای دیگر هم گفتند.
مقصود اینکه گاهی که بحث میکنید، میبینید مبادی بحث در ذهن شما طوری است که صد نزد شما هست اما تازه نود گفته میشود. در مباحث رؤیت هلال شما به صدی میرسید که رؤیت با تلسکوپ نود آن است. وقتی شما از مجموع ادله به صد رسیدید، در تلسکوپ که نود است، دیگر تردیدی ندارید.
شوخیای هم بود. نمیدانم، دو سال پیش بود که سر تلسکوپ برای ماه شوال اختلاف شده بود یا نه. به فاصله چند روز یک مجلس عقدی بود. آقایانی نشسته بودند. یکی از اعزهای که آن جا بودند و اهل فضل بودند و معروف هم هستند، ایشان با یک توضیحاتی فرمودند آخر چرا اختلاف میشود؟ اهل فتوا، علماء شور کنند و جلساتی تشکیل دهند و دور هم بنشینند و ادله را بیاورند؛ مدام توضیح داد؛ شاید پنج-شش دقیقه توضیح داد. مقصود کلی ایشان این بود که صاحبین فتوا جمع بشوند و با هم مباحثه کمپانی بکنند و خروجی آن یک چیز باشد؛ خلاصه یا تلسکوپ مجزی هست یا نیست. مقصود ایشان این بود که خروجی آن یک چیز باشد. من هم در اینجا یک شوخی به ذهنم آمد. صبر کردم که ایشان این توضیح ها را داد. آن لحظه آخری که آمد تا نتیجه بگیرد و توافق کنند که تلسکوپ مجزی هست یا نیست، گفتم توافق کنند که تلسکوپ مجزی هست! همه خندیدند! خب این هم یک شوخی بود. ایشان نمی خواست بگویند که مجزی نیست. ولی چون برای ذهن من صاف بود، در آن جا شوخی کردم. گفتم اگر همه مطالب جمع شود، در آخر کار همه توافق میکنند که مجزی هست. حالا ممکن است شما بگویید که این از روی نفهمی من بود! اما واقعش شوخی بود. نه اینکه همه جمع شوند و آن چیزی که من میفهمند را میفهمند. یک کسی دیگری هم آن طرف بود و میگفت جمع بشوند و در آخر کار ببینند و مطمئن شوند که مجزی نیست. بله، ممکن است در یک فضایی که آدم بحث میکند، ذهنش به این صورت جلو برود. اما ان شاءالله فضا طوری باشد که غیر از جهت فردی مراعات فضای عقل جمعی، فهم جمعی هم بشود.
شاگرد: فرقی که گذاشتید، رؤیت عرفیه شد؟
استاد: آقا ccd آنلاین را فرمودند. دیروز اصلاً منظور من ccd آنلاین نبود. عکس هایی که آقا گذاشته بود، منظور من بود. عکسها را دیدهاید؟
شاگرد: روی عکسهایی که گذاشته کار شده و الا همان را هم نشان نمی داد.
استاد: بله، و الا همان را هم نشان نمی داد. منظور من آنها بود. الآن هم عرض میکنم که رؤیت نیست. من نمی فهمم که رؤیت باشد.
شاگرد: اگر آنلاین باشد، میفرمایید که رؤیت هست؟
استاد: آنلاین مشکوک است. گام دوم مراتبی است که مشکوک است. واقعاً مشکوک است. یعنی طوری میشود که نمیتوانیم بگوییم رؤیت نیست. عرض دیروز من این بود که گفتم نیست. اما مشکوک است. وقتی هم که مشکوک است، تمسک به اطلاق مشکل میشود. ولی درعینحال ممکن است با توضیحات اصل تفاوتها بعداً شک ما بر طرف شود. یعنی به تعبیر آقا بگوییم کار دماغی ما و تغییری که صورت میگیرد، هست. با مقدماتی مطمئن شویم که عرف به اینها هلال میگوید.
شاگرد: هلال بودن آن…
استاد: هلال بودن آن باز صاف نیست.
شاگرد: درخشش هم ندارد.
استاد: یعنی اینکه بگوییم «تلألأ» است، مشکل میشود. حتی صدق این مرحله از هلال هم مشکل میشود. لذا گام سوم را مطرح کردم. گام سوم سختتر است؛ اینکه بپذیریم یا نپذیریم. مضی آن را بپذیریم یا نه. فقط اگر صدق آن بیاید، در مورد اصل هلال مطلب دیگری را بعدا عرض میکنم.
شاگرد: تفاوت در رؤیت شد یا مرئی؟ اینکه فرمودید رؤیت عرفی است، به این جهت رؤیت است یا به جهت مرئی؟ در همین ccd که میفرمودید.
استاد: رؤیت هلال نیست.
شاگرد: رؤیت نیست، یا مرئی آن را میفرمایید؟
استاد: خلاصه یک چیزی اینجا هست که نور را ثبت کرده است.
شاگرد: یعنی در رؤیت عرفیه آنکه مشکلی نیست؟
استاد: رؤیت این عکس؟ ما که این عکس را میبینیم. آن قطعی است. ما رؤیة الهلال را عرض میکردیم. «صوموا لرؤیته»، این رؤیت هلال نیست. رؤیت عرفی هلال نیست. اما رؤیت عکس که هست. در این شکی نداریم. اما آن چه که میبینیم قطع نظر از اینکه رؤیت هلال نیست، آن چیزی که نشانش میدهد، درواقع هم عرف به آن هلال میگوید یا نه؟
شاگرد: در تسمیه هلال فرمودید که نور تلألؤ میکند. اگر تلألؤ نبود، پس این دیجیت از کجا تشکیل شده؟ یعنی طبیعتاً نوری آمده و به این دستگاه رسیده و در این عکس چیزی میبینیم. مگر اینکه بگویید این دستگاه مشکلی داشته باشد.
استاد: یک بحثی قبلاً داشتیم؛ مثلاً اگر یک فتون بیاید، مسمای تلألؤ در اینجا نیست. مثل خون بود. یعنی در تسمیه تلألؤ باید یک هم بافتهای از فتونها و تابشها داشته باشد. لذا اگر یک فتون در اینجا بیاید و یک اثر در اینجا بگذارد، میگویند در ضمن این فتون، تلألَأَ؟ نه، چون در تسمیه تلألؤ یک هیئت اجتماعیهای زائد بر تأثیرگذاری یک فتون دخیل است.
شاگرد٢: طول موج آن هم مهم است. چون ممکن است طولی موجی که میآید مرئی چشم نباشد. تلألؤ صدق نمیکند اما میگویند که یک نوری آمده.
استاد: یعنی طیف بالای طیف مرئی یا زیر طیف مرئی…
شاگرد: لدی الانسان در آن قید است؟
استاد: نه، در آن قید نیست. اما اجتماع چند شعاع شرط است.
شاگرد: طول موج
استاد: طول موجی است که اصلاً دیده نمیشود.
شاگرد: خب من آن را نمیبینم. مثلاً سگ یا یک حیوانی آن را میبیند.
استاد: یعنی تلألؤ برای طیف ماورای بنفش و قرمز هم صدق میکند؟ صدق عرفی؟ شما قبول دارید؟
شاگرد٢: وقتی کنترل تلوزیون را میزنید، چراغ آن تلالؤ میکند؟ درحالیکه اگر با گوشی موبابل بگیرید، چشمک میزند.
استاد: اینها با مادون قرمز کار میکند.
شاگرد٣: عکس هایی که جیمز وب از بیگ بنگ میخواهد بگیرد، دیگر صدق رؤیت نمیکند. بلکه عکس آنها است.
استاد: یعنی تلألؤ هست؟
و الحمد لله رب العالمین
کلید: رؤیت هلال، هلال عرفی، رؤیت طریقی، رؤیت موضوعی، ccd، صدق رؤیت، رؤیت زنده، رؤیت آنلاین، سید علی محمد کازرونی، دخول شهر، میقات، اماره بر مضی، شهادت بیّنه، مناط حکم، الغاء خصوصیت، ذو الطریق، دوربین مداربسته، شکست نور، پردازش نور
1http://mabahes.bahjat.ir/10932/
76
شاگرد: با این نرمافزار یک روز اختلاف میشد.
استاد: معلوم میشود که آن نرمافزار آن پنج روز را ملاحظه کرده است. تفاوت تقویمها و کبیسهها را بهتر ملاحظه کرده.
والحمدلله رب العالمین
کلید: فرض، فریضه، تناسب حکم و موضوع، صدق رؤیت، مسمای رؤیت، موطن صدق مفهوم، موطن صدق رؤیت، تسمیه مفاهیم، مقولات عشر، رؤیت با تلسکوپ، رؤیت طریقی، آیات عزائم، سجده واجبه، ccd، تشکیک در صدق، کشف اغراض، پردازش نور، شکست نور، تغییر مرئی، سجده تلاوت
91
«و إذا کان هلال صفر و فرضنا أنّ النظر إلی هلال صفر حرام، فلا يرتاب أحدٌ في حرمة النظر إلی الهلال إذا صدق عند العرف أنّه هلال صفر»؛ هم نظر است و هم هلال است. پس حرام است. «و هذا واضحٌ بحمد الله تعالي».
اگر واضح نیست مباحثه برای این است که هر کجا که شما فرمایش دارید را بفرمایید تا روی آن صحبت شود. ببینیم که کجای مطلب محل شبهه است.
شاگرد: اگر با ccd هم باشد باز میگویید «تعال انظر الی الهلال»؟
استاد: بله، حالا فرض و افراد خفیه مطلب، چیز دیگری است. چون علی ای حال در «نظر به هلال کن» هم هلال و هم نظر با بحثهایی که شد قرار شد که تشکیک را داشته باشند. لذا مرحلههایی میرسد که صدق ها مشکوک میشود. حالا باید دوباره آن را بحث کنیم. اما اصل خود آن چه که محل نزاع بالفعل است این است که الآن در اینجا میگوید که بیا به هلال نگاه کن یا نه؟ به آن دستگاههایی که با واسطه باشد یا طور دیگری باشد، میرسیم. من آن وقتی که مینوشتم همین مثال به ذهنم آمد. بعداً مثالهای متعدد دیگری به ذهنم آمد. شما هر چه در این باب فکر کنید ذهن پیشرفتهای بهتری انجام میدهد.
100
لزوم صدق هلال در امارات کاشفه از دخول شهر
شاگرد: اگر رؤیت نقشی نداشته باشد باید ccd هم مشکلی نداشته باشد.
استاد: اگر اهلال صدق بکند و عرف عام بگویند و مجاز نباشد؛ من بعضی از عکس ها را که دیدم تردید کردم که به این هلال میگوییم یا نمیگوییم؟! همه حرف من این است که آن را به دست عرف عام بدهید. اگر گفتند این هلال است؛ اگر میگویند که این هلال است، هلال است. شارع هم فرموده «اذا اهلّ الهلال»، نگفته که من برای طرق موضوعیت قرار میدهم. اما اگر نگوید نه. وقتی هم در تمسک به اطلاق شک داشته باشیم باید احراز کنیم که عرف به این حتماً هلال میگوید. تا مادامی که شک داریم نمیتوانیم به اطلاق تمسک کنیم.
شاگرد: در ccd نمیگویند که هلال است؟
استاد: نمیدانم. یکی-دو عکسی که آن عکاس آلمانی انداخته بود را نگاه کردم، گفتم این چه هلالی است؟! مثل یک چیزهایی بود که با یک زحمتی در یک صفحه جمع شده بود. عرف میخندند که کجای این هلال است؟! بله، به اعتبار ما یؤول و اینکه چند ساعت بعد هلال میشود، هلال میگویند که مجاز است. عرف هم میفهمد که وقتی به آن هلال میگوییم از باب این است که میگویند سرکه ریختم. چرا میگوید سرکه ریختم؟ الآن که سرکه نیست. شما انگور ریختید. میگوید یعنی سرکه میشود. در اینجا هم میگویند هلال دیده، یعنی چند لحظه دیگر هلال است. اگر شک داشته باشیم و شائبه مجاز داشته باشد، نمیتوانیم به اطلاق تمسک کنیم.
166
شاگرد: اتفاقا اینجا محل بحث است. الآن میگوید از کجا میگویید که رؤیت هلال مثل رؤیت جدران است یا مثل رؤیت اجنبیه است؟
استاد: استظهارات عرفی که خیلی مبهم نیست. وقتی میگویند اگر دیوار را دیدی نمازت شکسته است، جدران که مرئی است اصلاً موضوع حکم نیست. موضوع حکم ما سفر و وجوب قصر است که این هم شرطش است. اما در اینجا وقتی میگویند هلال را دیدی، شما میگویید خود هلال که موضوع نیست!
شاگرد2: در هلال هم میگویند صفت خاصی دارد. اگر میخواهید به رؤیت هلال اخذ کنید، یک حدی از هلال هست که خودتان هم به آن قائل نمیشوید. مثلاً در ccd هلال معلوم است اما شما به آن قائل نمیشوید.
استاد: اگر معلوم شود که هلال است که ما حرفی نداریم. خوبی بحث ما همین است که اگر خود ما برگردیم بحثی را که محکم کردیم، خراب نمیشود. چرا؟ چون ما گفتیم آن چه که موضوع حکم است، هلال است. ما هم حرف بزنیم داریم تصرف موضوعی میکنیم، قضاوت موضوعی میکنیم، درحالیکه این به ما نیامده است. عرف میگوید تو بهعنوان کشف موضوع حکم شرعی میگویی شارع هلال را فرموده است. اما اینکه هلال هست یا نیست را بر عهده خود ما بگذار. تو چه کار داری؟! اما عرف در جدران چه میگویند؟ میگویند موضوع حکم که مرئی نیست، من که با جدران کاری ندارم، بلکه میخواهم نماز بخوانم. اما اینجا من میگویم شارع در اینجا گفته من با هلال کار دارم. طرق آن چیست؟ طرق مختلفی دارد. طرق هلال و احراز هلال با نفس الهلال فرق دارد که موضوع دلیل است. هر چه هم شما روی آن بگذارید مصادره میشود. طرق جدای از موضوع است. طرق احراز موضوع غیر از نفس الموضوع است.
اول باید این بحث را محکم کنیم که موضوع چیست؟ موضوع جدران است؟ جدران موضوع نیست. میخواهد چیز دیگری را بگوید. اما در اینجا خود هلال موضوع است؛ «اذا اهلّ الهلال دخل الشهر». هلال دارد کار انجام میدهد. ربطی به رؤیت ما ندارد. «اذا طلع الهلال غلّت». و سائر ادله ای که از همه آنها معلوم بود که رؤیت این است که ما فهمیدیم هلال اتفاق افتاده است.
خیلی مهم است که ما از خودمان روی دلیل چیزی نگذاریم و موضوع ثبوتی را کشف کنیم. موضوع ثبوتی هلال است. هر طوری که شما بگویید. قضاوتهای احراز آن برعهده خود شما است. این را صاف کنیم که شارع فرموده هلال. بعد میبینیم که چطور آن را احراز کنیم. یک حدیث در احراز زوال میگوید یک شاخص بگذار و ببین چه زمانی سایه بلند میشود. دلیل دیگر
200
شاگرد: تولد هلال با امکانیت رؤیت چه فرقی دارد؟ اگر متولد شده باشد امکان رؤیت دارد. هلال همان نوری است که کنار ماه آمد. تا برسد یک هزارم ثانیه میشود، منظور شما این است که یک هزارم ثانیه هم تأثیر دارد؟
استاد: بحث علمی است.
شاگرد٢: قبلاً این بحث مسکوت ماند که با ccd دیده میشود اما با چشم و تلسکوپ دیده نمیشود.
استاد: بله، یعنی دستگاهی که تابشهای نور را ثبت میکند، یک هلالی را نشان میدهد اما چشم ما و سلولهای مخروطی و مکعبی، نمیتواند ببیند. جزء لایتجزای تشکیل تصویر در شبکیه ما محقق نمیشود. ولی این دوربین نشان میدهد؛ چون هر چه پیکسلهای دوربین دقیقتر شود بیشتر نشان میدهد. صحبت اینها شد. لذا سید فرمودند من از ناحیه علم الهی میگویم. بعد هم جالب بود تصریح کردند که اصلاً نیازی به دیدن نیست. بعد گفتند این برای کسی که این علم را دارد کافی است، اما برای دیگران کافی نیست. اگر یادتان باشد عرض کردم حاج آقا میفرمودند اگر دیگران شما را قبول دارند چرا برای آنها کافی نیست؟! حاج آقا میفرمودند اگر واقعاً میدانند که سید جزاف گو نیست… .
ظاهراً خود سید بودند، حاج آقا میفرمودند یک کسی ایشان را خیلی ایذاء کرد، با اصحابشان به نجف مشرف شدند؛ در رواق و صحن امیرالمؤمنین سید به نماز ایستادند؛ مثلاً نماز ندبی. نماز تمام شد و به اصحابشان رو کردند، فرمودند او را نفرین کردم، مستجاب شد، سه روز دیگر وفات میکند! سید این جور بودند. همیشه حاج آقا این را که میگفتند یک لبخندی میزدند و میگفتند بابا صبر کن، شاید نشد! بعد میفرمودند سید میفرمایند این مربوط به شما بچهها است. سید صبر کردن ندارد. دعا کردند، مستجاب شد و سه روز دیگر وفات کرد؛ همینطور هم شد.
201
دستگاه c c d و صدق هلال
شاگرد3: الآن در محاسبات که بهصورت انیمیشن در میآورند از لحظه مقارنه که خارج میشود مثلاً یک دهم درصد از نور ماه به زمین میرسد، بعد مقدار آن را برای هر ماه محاسبه میکنند. الآن این برای حلول ماه کفایت میکند یا نه؟
استاد: یعنی میگویند دو-سه درصد میآید؛ یکی چقدر از درصد قوس میآید، یکی درصد نور است. اینها هر کدام چند درصد دارند که با هم فرق میکنند. اگر کسی مطمئن شود که الآن نوری از قمر میآید که عرف عام آن را ببینند میگویند هلال است. حالا عرف عام در کجا ببینند؟ عدهای میگویند حتماً باید با چشم عادی ببینند. اگر به تلسکوپ قائل شدید، یا حتی دستگاه ccd که ثبت نور ماه میکرد، حتی اگر آن هم باشد باید در تصویری که برای شما ارسال میکند صدق هلال بکند. گاهی نمیکند. یعنی آدم شک دارد. قبلاً هم عرض کردهام. حالا یا این تصویرها برای ما واضح نیست و چشم ما ضعیف است، یا … . مواردی شده که به شک افتادهام این آن باشد. اما مواردی هم هست که خیلی واضح است. شاید ماه قبلی بود. تصویری با تلسکوپ انداخته بودند؛ چون اصلاً دیده نشد، در ایران تنها با تلسکوپ دیدند. تصویری که از تلسکوپ انداخته بودند من تردیدی نداشتم هر عرفی به آن نگاه میکرد میگفت صدق هلال میکند. یعنی صدق هلال این قدر در آن روشن بود. الآن هم هست. بزرگوارانی که کانالهایی دارند و عکس هلال را میگذارند. شاید هلال ربیع الثانی بود. اگر نگاه کنید شبی بود که در کل ایران تنها با تلسکوپ دیدند، با چشم عادی ندیدند. در آن جا عکس تلسکوپی که شب قبل دیدند را گذاشتهاند. هیچ عرفی وقتی آن را ببیند نمیگوید هلال نیست. یعنی این قدر روشن و خوب بود.
شاگرد: به فرمایش شما حتی درجاییکه شک میکنید، نمیتوانید یقینا بگویید فی علم الله نشده بلکه احراز نشده.
استاد: بله، ما ثبوت آن را از نظر بحث فقهی سر رسانده ایم. و الّا اینکه اماراتش چیست و خصوصیاتش چیست، خیلی مهمتر میشود. از ادله شرعیه میتوانیم استظهار کنیم، تنها باید در فکرش باشیم. در فکر بودن خیلی مهم است… .
شاگرد2: تا جایی که هلال یک امر واقعی است و رؤیت قید نیست… .
288
استاد: آقا هم گفته اند که تو گفتی با ccdها هم میتوانی ببینیم. من این را عرض نکردم. اگر یادتان باشد بررسی کردیم. اتفاقا آن چه که در ذهن من غالب بود این بود که تصویرهای ccd صدق عرفی رؤیت هلال نمیکند. من این را عرض کردم. حالا قطع نظر آن، تفاوت فرمایش شما این است: ایشان نکته ی خوبی گفتند. من که طرف راست و چپ را گفتم سریع میگذرد، در یک عرض جغرافیایی را میگفتم. مثل خط استوا؛ وقتی زمین دور میگردد کسی که طرف راست است زودتر میتواند هلال را تماشا کند تا کسی که مرکز زمین است و تا کسی که طرف چپ است. این کلام من بود. ایشان کلام را در تفاوت عرض بردند. خب این نکته خوبی است. وقتی عرض جغرافیایی بالا میرود، چون زاویه دید شما نسبت به هلال طوری است که زاویه دیدتان آن را نشان نمیدهد، پس در عرض بالا اهلال هلال نشده است. اینجا نکته دقیقاً همین است. شما وقتی به عرض بالا میروید دیگر راست و چپ دخالت نمیکند. چرا ارتفاع دید شما را پایین میآورد؟ چون قمة الراس شما عمود بر مرکز زمین است، یعنی به جای اینکه شما به طرف راست بیایید و در نیم کره جنوبی قمر را ببینید، زاویه شما رو به بالا است. خیلی تفاوت میکند. یعنی کسی که الآن در نیم کره جنوبی است، نسبت به شما یک جور نایستاده. چون شما صاف روی زمین میایستید و خط قد شما بهصورت عمودی به مرکز میرسد، کسی هم که آن جا ایستاده و خط قدش بهصورت عمود به مرکز میرسد، با هم زاویه زیادی پیدا میکنید. او در شرائطی است که راحت میبیند، شما هم برگردید زاویه عمودتان را تغییر بدهید، یعنی همین الآن شرائطی قرار بدهید که آن نوری که آن جا میآید و ارتفاعش کم است را به اینجا بیاورید، دیده میشود و میتوانید ثبت کنید. به عبارت دیگر زاویه دید فرضی، مستقل از قواعد نوری است که قمر میتاباند و از شمس فاصله میگیرد و این نور میآید. ربطی ندارد که من نور را ببینم یا نبینم.
جلسات مباحثه در بررسی صدق هلال در دستگاه ccd