تقويم عبري

مباحث تقويم
مبدء تقويم عبري(3760 ق م)
حضرت موسى ع(1500 ق م - 1380 ق م)

يسألونك عن الأهلة قل هي مواقيت للناس والحج وليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها ولكن البر من اتقى وأتوا البيوت من أبوابها واتقوا الله لعلكم تفلحون (189)




إن عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا في كتاب الله يوم خلق السماوات والأرض منها أربعة حرم ذلك الدين القيم فلا تظلموا فيهن أنفسكم وقاتلوا المشركين كافة كما يقاتلونكم كافة واعلموا أن الله مع المتقين (36)

إنما النسيء زيادة في الكفر يضل به الذين كفروا يحلونه عاما ويحرمونه عاما ليواطئوا عدة ما حرم الله فيحلوا ما حرم الله زين لهم سوء أعمالهم والله لا يهدي القوم الكافرين (37)


تبارك الذي جعل في السماء بروجا وجعل فيها سراجا وقمرا منيرا (61)
...برج حمل-فروردین
...برج حمل-فروردین-نیروز
...برج میزان-مهر
...برج میزان-مهرجان

روش محاسبه ماه نزد یهود



http://www.iranjewish.com/binesh/Binesh3-4.htm

نخستين دستور خداوند به قوم بني اسرائيل، تعيين حلول ماه عبري نيسان براي مبداء شمارش ماههاي سال است.

تعيين شماره روزها، آغاز ماهها و شمارش سالها از مهمترين موضوعهاي مورد توجه علماي يهود بوده و برگزاري مراسم مذهبي، وابسته به تعيين دقيق حلول ماه قمري مي بود. شمارش سالها از جهت پرداخت درصدهاي سالانه محصولات كشاورزي، وجوه خيريه و نيز تعيين سال «شِميطا» و «يُووِل» (سالهايي كه در آنها كشاورزي تعطيل مي شد و گروهي از محكومانِ جرايم مالي آزاد مي شدند) بسيار با اهميت بوده است. به همين دليل، يكي از مهمترين كارهاي علما و دانشمندان يهود، تنظيم و تثبيت تقويم عبري بود كه در حدود سال 4110 عبري، دانشمند بزرگي به نام «هيلل دوم» به شكل امروزي آن تنظيم كرد.

مبناي آغاز شمارش تقويم عبري، آفرينش حضرت آدم است. طبق گفتار تورا، خداوند در شش مرحله يا شبانه روز جهان را آفريد و در آخرين مرحله، آدم (تكامل يافته) را خلق كرد و به او هستي بخشيد. پس از آن بهطور دقيق، عمر آدم اول را ياد مي كند و تاريخ جٍهان را با ذكر طول عمر نسلهاي بعدي حضرت آدم تا نوح، ابراهيم، حضرت موسي و همچنين انبياي بعدي بني اسرائيل تا حدود اوايل آبادي معبد دوم بت هميقداش شرح مي دهد. مدت زمان برپايي معابد اول و دوم بت هميقداش و وقفه ناشي از ويراني معبد اول براي ما معلوم است و مي دانيم كه ويراني معبد دوم در سال 68 ميلادي (3828 عبري) واقع شده است. با توجه به اين موضوع، تاريخ تقويم عبري به حدود 5761 سال در مهرماه 1379 هجري شمسي، معادل 5761 سال است.

برابر آنچه گفته شد؛ براساس دين يهود، ماههاي عبري، قمري هستند و براساس حركت ماه به دور زمين تنظيم شده اند. در همين حال، طبق فرمان تورا سالگرد خروج از مصر (عيد پسح) هميشه بايد اوايل بهار، و عيد سوكوت در اوايل پاييز واقع شود. اگر سال عبري هم قمري مي بود، اين ترتيب به هم مي خورد؛ زيرا سال قمري 354 روز است كه حدود 11 روز از سال شمسي كوتاهتر است. بنابراين، اگر عيد پسح امسال در اول بهار باشد، براساس سال قمري، پس از گذشت 9 سال، در آخر پاييز واقع شده؛ يعني، يك فصل جلو مي افتد. براي جلوگيري از اين امر، هر دو يا سه سال يكبار، سال را كبيسه مي گيريم كه سيزده ماهه است. ماه سيزدهم را كه پيش از ماه نيسان واقع مي شود، ادار دوم ناميده اند. به اين ترتيب، حداكثر نوسان سال عبري نسبت به سال شمسي كمتر از يك ماه است. در يك دوره 19 ساله، هفت سال؛ يعني، سالهاي 3، 6، 8، 11، 14، 17و 19 كبيسه هستند.

براي پي بردن به اينكه سالي كبيسه است يا نه؛ آن سال را بر عدد 19 تقسيم مي كنيم. مثلاً اگر سال 5790 را در نظر بگيريم،5790 را بر عدد 19 تقسيم مي كنيم كه خارج قسمت 304 بوده و نشانه آن است كه سال 5790 پس از سيصد و چهارمين دوره 19 ساله تقويم عبري است (دوره 305) و باقيمانده 14 خواهد بود كه چون عدد 14 جزء سالهاي كبيسه ذكر شده در بالاست، پس سال 5790 عبري كبيسه است.

سال عبري كه با فصول سال شمسي نيز تطبيق دارد، از اول تيشري (روش هشانا) و در اواخر تابستان يا اوايل پاييز شروع مي شود. يعني در روش هشانا، تقويم عبري يك سال به جلو مي رود. ولي در ترتيب شمارش ماههاي سال، طبق دستور تورا، ماه نيسان مصادف با خروج بني اسرائيل از مصر، اولين ماه شمرده مي شود. پس ماههاي سال را به اين ترتيب مي شماريم:

فصل بهار: نيسان، ايار، سيوان 

فصل تابستان: تموز، آو، الول

فصل پاييز: تيشري، حشوان، كيسلو

فصل زمستان: طِوِت، شِواط، ادار

پس در تورا منظور از ماه سوم، ماه سيوان است و ماه هفتم، ماه تيشري و... است.

تقويم هاي شمسي، قمري و ميلادي براساس حركت انتقالي زمين به دور خورشيد يا حركت ماه به دور زمين تنظيم شده اند، ولي تقويم عبري بر مبناي هر دو حركت تنظيم شده است. علماي دين كوشش كرده اند تقويم را طوري تنظيم كنند كه اعياد، روزها و مراسم مذهبي تغيير فصل ندهند.

آنها براي رسيدن به اين مقصود، مقررات زير را وضع كرده اند:

1- سال تقويم عبري با سال شمسي تطبيق داده شده و ماهها به صورت قمري است و تاريخ اعياد بر طبق دستور تورا به موقع در تقويم پياده مي شود.

2- سعي شده است كه تا حد امكان، تعطيلات و اعياد به روز جمعه يا يكشنبه نيفتد؛ زيرا دو يا سه روز تعطيل متوالي در تقويم با توجه به مقررات ممنوعيت كاركردن در روزهاي فوق باعث مشكلاتي خواهد شد، لذا از آن جلوگيري شده است.

براي نمونه، برابر اين مقررات، روزه كيپور هرگز در روزهاي يكشنبه، سه شنبه يا جمعه واقع نمي شود.

لازم به تذكر است كه همه تاريخهاي مذهبي، از جمله بَرميصوا و بَت ميصوا يا روز بلوغ شرعي پسر و دختر و سالگرد فوت، برپايه تقويم عبري سنجيده مي شود. براي تبديل تقريبي سال ميلادي به عبري، بايد به سال ميلادي 3760 سال افزود.

مقاله مرتبط

مقاله مرتبط








http://www.iranjewish.com/FAQ/FAQ35_Hilel_Dovom.htm

زمان و محل زندگی هیلل دوم و تاریخ تنظیم تقویم عبری به شیوه امروزین:

هیلل دوم متولد سرزمین مقدس احتمالا شهر طبریا ( طبریه) می باشد که تا آخر عمر در همان منطقه به زندگی خود ادامه داده است و در سال 4118 عبری (358 میلادی ) به مقام ناسی (رهبر دینی) می رسد که با توجه به سخت گیری های شدید حاکمان رومی و از بین رفتن سنهدرین دست به تدوین تقویم عبری می زند و بر اساس اشارات تلمود پس از گذشت حدود 150 سال ( 500 میلادی) تقویم فعلی بین کلیمیان فراگیر می شود.












https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8
%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%B9%D8%A8%D8%B1%DB%8C


گاه‌شماری عبری

گاهشماری عبری که در میان ایرانیان یهودی تبار به آن تقویم مختط یا مختلط نیز گفته می‌شود، آغاز آفرینش و خلقت آدم بر اساس کتاب پیدایش را مبدأ خود می‌داند. بر اساس سال‌های خورشیدی و ماه‌های قمری استوار است و به لحاظ کسری ده روزه سال قمری نسبت به شمسی، هر چهارسال یک سال سیزده (۱۳) ماهه محاسبه می‌شود تا تناسب سالها و ماه‌ها برقرار بماند.[۱] بر سه‌پایه استوار است:

سال خورشیدی
ماه قمری
هفته هفت روزه که هر یکشنبه آغاز می‌شود.

هر ماه جدید با طلوع ماه محاسبه می‌شود، که هر ۲۹٫۵۳ روز پدیدار می‌شود. تقویم متشکل از ۱۲ ماه ۲۹ یا ۳۰ روزه است.

هر سال قمری که دوازده ماه داشته باشد در نهایت ۳۵۴٫۳۶ روز خواهد بود.

یا این که هر سال (یک بار گردش کامل زمین به دور خورشید) ۳۶۵٫۲۵ روز خواهد بود.

امروز: ۲۳ شواط ۵۷۷۷ عبری

محتویات

۱ تحلیل بخش‌ها
۲ جدول سالهای عبری
۳ جستارهای وابسته
۴ پیوند به بیرون
۵ منابع

تحلیل بخش‌ها

اولین دستور خداوند به بنی‌اسرائیل، تعیین حلول ماه عبری نیسان به عنوان مبدأ شمارش ماه‌های سال می‌باشد:

«خداوند به مُشه ( موسی) و اَهَرون (هارون) در سرزمین مصر چنین فرمود:




اعلام سال کبیسه در ابتدا توسط مجمع عالی روحانیون یهود و به صورت مشورتی انجام می‌گرفت. همان گونه که شروع ماه‌هایی که اعیاد مهم در آنها قرار داشت، با رویت حلول ماه توسط همین مجمع و ارسال پیک به مناطق یهودی نشین اعلام می‌شد. علما و دانشمندان یهود برای تنظیم و تثبیت تقویم عبری تلاش بسیار نمودند و در حدود سال ۴۱۱۰ عبری (۱۶۵۰ سال پیش) شکل نهایی و امروزی تقویم عبری توسط دانشمندی به نام «هیلل دوم» تدوین شد.
مبنای سر آغاز شمارش تقویم عبری، آفرینش آدم در نظر گرفته شده است. طبق گفتار تورات خداوند در شش مرحله (دوره) یا شبانه روز جهان را آفرید و در آخرین مرحله، بشر متعقّل را خلق کرد. پس از آن تورات به طور دقیق، عمر آدم اول را ذکر می‌کند و تاریخ جهان (یهود) را با ذکر طول عمر نسل‌های بعدی آدم تا نوح، ابراهیم، موسی و همچنین انبیاء بعدی بنی اسرائیل تا حدود اوایل آبادی معبد دوم بت هَمیقداش (بیت المقدس) شرح می‌دهد. با محاسبه این سال‌ها از مبدأ مذکور، طول تاریخ تقویم عبری به ۵۷۶۰ سال (در ۱۳۷۸ - ۱۳۷۹ هجری شمسی) می‌رسد.














http://www.maseeh.ir/html/index.php?module=%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA&func=display&pageid=193



ارسال شده توسط:

حسن خ

روش محاسبه ماه نزد یهودیان

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏55، ص: 343
ثم إن الظاهر من حال القمر ليس دوره في نفسه بل باعتبار تشكلاته النورية فلذلك كان الشهر مأخوذا منها و هي إنما تكون بحسب أوضاعه مع الشمس و يتم دوره إذا صار فضل حركة القمر على حركة الشمس الحقيقيين دورا و العلم به متعذر لأنهما إذا اجتمعا مثلا بمقوميهما و عاد القمر بمقومه إلى موضع الاجتماع فقد سارت الشمس قوسا فإذا قطع القمر تلك القوس فقد سارت قوسا أخرى و مع تعذره مختلف لاختلاف حركتيهما بمقوميهما فلا يكون ذلك الفضل أمرا منضبطا فمستعملو الشهر القمري من أهل الظاهر منهم من يأخذونه من يوم الاجتماع إلى يومه و هم اليهود و الترك


کلام ابوریحان بیرونی

الآثار الباقية عن القرون الخالية (ص: 64)
ثمّ إنّهم في عملها واستخراجها واستعمالها، مفترقون فرقتين إحديهما «الرّبّانيّة»، واستعمالهم إيّاها على وجه الحساب، بمسيرى النّيّرين الوسط رئى الهلال أو لم ير؛ فإنّ المغزى، هو مدّة مفروضة تمضى من لدن الاجتماع؛ لأنّهم، كما ذكر، كانوا وقت عودهم الى بيت المقدّس، نصبوا على رءوس الجبال ديادبة، ورقباء لتفحّص الهلال، وأمروهم أن يوقدوا نارا ويدخّنوا دخانا، يكون فيما بينهم علامة لحصول رؤية الهلال. وللعداوة الّتى بينهم وبين «السامرة»، ذهب أولئك فرفعوا الدّخان من الجبال قبل الرؤية بيوم، ووالوا بين ذلك شهورا قد اتّفق السّماء في أوائلها مغيّمة، حتّى فطن لذلك من بيت المقدّس، ورأوا الهلال غداة اليوم الرابع او الثالث من الشهر، مرتفعا عن الأفق من جهة المشرق؛ فعرفوا أنّ السّامرة فتنتهم، فالتجأوا الى أصحاب التّعاليم في ذلك الزمان، ليأمنوا بما يلقونه في حسابهم عن مكايد الأعداء. واعتلّوا بجواز العمل بالحساب، ونيابته عن العمل بالرّؤية بمدّة كون الطّوفان، قالوا: أنّ نوحا كان يحسب لمبادئ الشهور، ويقدّر لها لانطباق السماء وتغيّمها مقدار ستّة أشهر، لم يتبيّن فيها هلال ولا غيره.

الآثار الباقية عن القرون الخالية (ص: 65)
صفحة رقم: 067
38
فعمل أصحاب الحساب لهم الأدوار، وعلّموهم استخراج الاجتماعات ورؤية الهلال على أن يكون بينه وبين الاجتماع اربعا وعشرين ساعة، وهو قريب من الحقيقة، لو كان الاجتماع هو المعدّل دون الاوسط، كان القمر يسير في هذه الساعات قريبا من ثلاث عشرة درجة، ويبعد عن الشمس قدر اثنتى عشرة درجة. وكان ذلك، كما قيل، بعد الإسكندر بقريب من مائتى سنة؛ وكانوا قبل ذلك ينظرون الى التّقوفات، الّتى هى أرباع السنة، ويجيء حسابها فيما يستأنف؛ ويقيسون بينها وبين اجتماع الشّهر المنسوب اليه تلك التقوفة، فإن وجدوا [الاجتماع] 1 قد تقدّم التقوفة بنحو من ثلاثين يوما، كبسوا السنة بذلك الشهر، كأنّهم وجدوا اجتماع «تموز» مثلا، قد تقدّم تقوفة «تموز»، وهو الانقلاب الصّيفىّ بنحو من ثلاثين يوما، فكبسوا السنة بتموز، حتّى صار فيها «تموز» وتموز؛ وكذلك الأمر في سائر التقوفات.
39
و أنكر بعض الرّبّانيّة حديث الرّقّباء، ورفعهم الدّخان؛ وزعم أنّ سبب استخراج هذا الحساب، هو أنّ علماء بنى إسرائيل وكهنتهم، لمّا علموا أنّ آخر امرهم الى الشتات، ومآل حالهم الى الانبتات، عنوا خراب بيت المقدّس في المرّة الأخيرة، خافوا إذا تفرّق اليهود في الأقطار، وعوّلوا على الرّؤية، فاختلفت عليهم في البلدان المختلفة، أن لا يتشاجروا لها، ولا يتفرّق كلمتهم بسببها؛ فاستخرجوا لهم هذه الحسبانات، واعتنى به اليعازر بن فروح، وأمروهم بالتزامها، وأوصوهم باستعمالها والرّجوع اليها، حيث كانوا وأين كانوا، فلا يكون بينهم اختلاف. والفرقة الثانية، هم «الميلاديّة»، الذين يعملون مبادئ الشهور من عند الاجتماع، ويسمّون ايضا «القرّاء» و «الإشمعيّة»، لإرعائهم 2 العمل بالنّصوص دون الالتفات الى غيرها، من النّظر والقياسات وما يشبهها؛ وإن كان ذلك ينتقص عليهم ولا يتأتّى لهم.
40
و منهم فرقة يسمّون «العنانيّة»، وهم منسوبون الى عنان رأس الجالوت، كان منذ مائة وبضع سنين، ومن شأن رأس الجالوت، أن يكون من آل داود لا يصلح من غيره؛ ويتحدّث عامّتهم أنّه لا يصلح لذلك منهم، إلاّ من تبلغ أطراف أصابعه ركبتيه، إذا استوى قائما، كما يحكيه عوامّ الناس ايضا عن أمير المؤمنين علىّ بن أبى طالب - عليه السلام -، والصالح من ذرّيّته للإمامة وسياسة الأمّة. وكان عنان هذا ابن دانيال بن شاول بن عنان بن داود بن
1). داد / طز: +.
2). عس / توپ: لادّعائهم.

الآثار الباقية عن القرون الخالية (ص: 66)
صفحة رقم: 068
حسداى بن قفناى بن بوستناى بن هونمار بن نوشرا 1 بن ربحنا بن شبطيا بن حنا بن ناثام بن ابامار بن ربّانا - عقيبا - ابن شبنيا بن زكّاى بن حزقيا بن شمعيا بن شبطيا بن يحنان بن رسوسيان بن عنان بن ايشعيا بن زكريا بن برخيا بن عقوب بن حننيا بن بسوديا بن ماعسيا بن فدايا بن زربّابيل بن شلتيال بن يوحنيا بن يهوياقيم بن يهوا حاز بن يوشيا بن احزيا بن يهورام بن يهوشافاط بن اسا بن ابيا بن رحبعام ابن سليمان بن داود.
41
فخالف جماعة من الرّبّانيّين في كثير من شرائعهم، واستعمل الشهور برؤية الأهلّة، على مثل ما شرع في الإسلام؛ ولم يبال أىّ يوم وقعت من الأسبوع، وترك حساب الرّبّانيّين، وكبس الشهور بأن نظر كلّ سنة 2 الى زرع الشّعير بنواحى العراق والشّأم، فيما بين أوّل نيسان الى أن يمضى منه أربعة عشر يوما؛ فإن وجد باكورة تصلح للفريك والحصاد، ترك السنة بسيطة، وان وجده لم يصلح لذلك، كبسها حينئذ. وتقدمة المعرفة بهذه الحالة، انّ من اخذ برأيه ونسب اليه، يخرج لسبعة ايام تبقى من «شفط»، فينظر بالشام والبقاع المشابهة له في المزاج الى زرع الشعير؛ فإن وجد السّفا، وهو شوك السنبل، قد طلع، عدّ منه الى الفصح خمسين يوما؛ وإن لم يره طالعا، كبسها بشهر. فبعضهم يردف الكبس بشفط، فيكون شفط و «شفط»؛ وبعضهم يردفه «بآذار»، فيكون آذار و «آذار»؛ وأكثر استعمال العنانيّة لشفط دون آذار، كما أنّ الرّبّانيّة تستعمل آذار دون غيره. وهذا من تقدمة المعرفة، يختلف باختلاف الأهوية وأمزجة البقاع، فيجب أن يجعل لكلّ موضع قانون، ولا يعتمد على المعمول لموضع واحد، فإنّ ذلك لا يصحّ حينئذ.
42
و أمّا النّصارى بالشّام والعراق وخراسان، فقد مزجوا بين شهور الروم وشهور اليهود، بأن استعملوا شهور الروم، وجعلوا أوّل سنتهم من أوّل شهر طمبريوس الرومى، ليكون أقرب الى رأس سنة اليهود. فإنّ «تشرى» اليهود أبدا يتقدّمه قليلا، وسمّوها بأسماء سريانيّة، وافقوا في بعضها اليهود، وباينوهم في بعضها. ونسبوا تلك الشهور الى أسماء السّريانيّين، وهم النّبط أهل السّواد، وسواد العراق يدعى سورستان، ولا أدرى لم نسبت هذه الشهور اليهم؛ فإنّهم مستعملون شهور العرب في الإسلام، وشهور الفرس في الجاهلية؛ وقد قالوا أنّ سورستان هو الشّأم، فإن كان كذلك، فإنّ أهلها، وكانوا قبل الإسلام نصارى، هم الذين توسّطوا بين رأى اليهود ورأى الروم.
1). عس / توپ: مرنوشرا.
2). داد / طز: -.


اختر شناسان و نوآوران مسلمان، ج‏4، ص: 375

دوگونه از ماههاى قمرى در گاه‏شمارى اسلامى به‏كار مى‏رفت. در گونه اوّل، كه بيشترين كاربرد را داشته و دارد، طول يك ماه از نخستين رؤيت هلال تا نخستين رؤيت هلال بعدى درنظر گرفته مى‏شود. طول ماه قمرى هلالى در تقويم يهودى، براساس طول سال شمسى در همين تقويم به گفته بيرونى، معادل 29 روز و 12 ساعت و 44 دقيقه و سه ثانيه (با تقسيم طول 19 سال شمسى بر 235- 7+ 12* 19 ماه قمرى) به‏دست مى‏آيد كه كاملا قابل مقايسه با مقادير امروزى اين ماههاست. در گونه ديگر از اين ماهها، كه فقط درميان تركان آسياى ميانه كاربرد داشت، طول ماه براساس مدت زمان بين اجتماع (مقارنه) ماه و خورشيد تا زمان اجتماع بعدى محاسبه مى‏شد و زمان آغاز ماه نيز همان لحظه اجتماع بود.



اختیارات مظفری، ص ١٩۵

وامّا تاريخ يهود

وامّا تاريخ يهود

سال‏هاى آن شمسى بود و ماه‏ها قمرى. و سبب وضع او، آن بوده است كه چون موسى- عليه السّلام- با بنى اسرائيل‏I از مصر بيرون مى‏رفت شب پنج‏شنبه پانزدهم نيسن آفتاب در حمل بود و قمر در ميزان. عظماى بنى اسرائيل گفتند كه اين شب و روز او سفر را نمى‏شايدI موسى- عليه السّلام- به سخن ايشان التفات نكرد و بيرون رفت و از دريا بگذشت و در سختى و تنگى هر چه تمام‏تر بودند و فطير خوردند، پس فرعون‏I و لشكر او از پى او برفتند چنان كه نص قرآن بر آن ناطق است‏ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ‏ تا آخر حكايت از نجات او و غرق عدو او. پس موسى‏I - عليه السّلام- به آن روز مستبشر شد و فرمود كه اين روز را نگاه داريد و در جميع زمان خويش اين وقت را ياد كنيد و آن را عيدى سازيدI شما را هر سال در اين وقت، وضع او از آن مگردانيد و در آن وقت طلوع ماه يا غروب آفتاب بود و خوشه گندم را به دست خردI مى‏كردند و مى‏خوردند. و اين وقت در مصر نزديك نزول آفتاب بود به حمل. پس محاسبان ايشان محتاج شدند به استعمال سال شمسى و ماه‏ قمرى‏I و كبس بعضى از سال‏ها به ماهى زايد تا وقت عبادت ايشان متغير نشود. و سال كبيسه را عبور خوانند و شهور آن، سيزده بود. و آنچه‏I در او، كبيسه نباشد، بسيط خوانند و شهور آن دوازده بود. و ايشان دور سال‏هاى كبيسه نوزده نهاده‏اند. و سال‏هاى كبيسه با سال‏هاى بسيطI بر ترتيب كبايس عرب در جاهليت كه بر ترتيب‏/ بهزيجوح‏ادوط مرتّب كردند.

و فرق ميان ايشان آن است كه عرب شهر زايد را بر جميع‏I شهور بگردانيد و يهود بر جمع بگرداند بل شهور سادس فقط كه آذر است مكرر كنند و سادس را تأخير كنند به سابع. و در آن سال، دو آذر بودI اوّل آذر كبس كه آن را زايد شمرند و دوم آذر اصل كه از اصل سال شمرند، آن گاه از پى ايشان نيسن در آيد و سر سال‏هاى ايشان متردد باشدI ميان آخر آب و آخر ايلول از سال روم پس مداخل سال‏هاى ايشان مقدم باشد بر سال روميان به ماهى به تقريب. و مدخل نيسان از شهور ايشان‏I كه پانزدهم او عيد كنند، متردد باشد ميان آذار و نيسان از سال روم.

I ب .I و بدان كه در ايام موسى- عليه السّلام- ابتداى شهور از رؤية الأهله بود، آن گاه بعد از او يهود متفرق شدند و قرآن همچنان اعتبار رؤية الأهله كردند، چون مسلمانان و التفات به تفاوتى كه واقع شود در اقالیم نکردند. و ربّانان كه معظم يهود ايشان‏اند ماهى را سى گيرند و ماهى، سى و يك بر ترتيب اهل حساب تا ابتداى شهور در جميع آفاق، يكى باشد. پس شهورI

ایشان بر اين تقدير چون شهور عرب بود به حسب امر اوسط، الّا آنكه ايشان هر يك از سال‏هاى بسيطه و كبيسه سه نوع نهند: ناقص و معتدل و زايد

اختيارات مظفرى، ص: 196

و بسيطه ناقصه، سيصد و پنجاه و سه بود و معتدله، سيصد و پنجاه و چهار روز و زايده، سيصد و پنجاه و پنج روز و كبيسه ناقصه، سيصد وI هشتاد و سه روز بود و معتدله، سيصد و هشتاد و چهار روز و كامله، سيصد و هشتاد و پنج روز. و ايشان مبدأ تاريخ از آدم نهندI - عليه السّلام-. و به زعم ايشان ميان هبوط او و زمان موسى- عليه السّلام- دو هزار و چهار صد و چهل و هشت سال بود و ميان موسى و اسكندرI هزار ديگر. و اسماى شهور ايشان اين است: تشرى، مرحشوان، كسليو، طبيبث، سفط، آذر، نيسن، اير، سيون، تمز، اوب، ايلل.

وامّا تاريخ ترك‏

مثل تاريخ يهود بود سال‏هاى شمسى و ماه‏هاى قمرى، الّا آنكه مبدأ شهور از اجتماع حقيقى گيرند كه حساب تقویم ایشان اقتضا کند‏.



تسوية التعليم في معرفة التقويم، ص: 72

ماه تركان

و ماه‏ها را نيز قمرى حقيقى گيرند. و آن از اجتماع‏ حقيقى است تا اجتماع حقيقى ديگر. پس اگر اجتماع پيش از غروب آفتاب واقع شود آن شب را تركان‏ اوّل ماه دانند. و اگر بعد از غروب واقع شود، شب بعد از آن را اوّل ماه دانند. اما منجمان اين زمان‏ پس ايشان سر ماه تركان را نيز از اجتماع گيرند. ليكن به اين دستور كه اگر اجتماع نيّرين، يعنى مقارنه قمر با شمس‏ پيش از نصف النهار يا نصف النهار است، همان روز اوّل ماه تركان باشد و اگر اجتماع‏ بعد از نصف النهار بود سر ماه تركان را از روز آينده يعنى روز بعد از اجتماع دانند و عدد ايّام ماه‏هاى ايشان به عينها مثل ماه‏هاى عربى بيست و نه باشد يا سى‏
الّا اينكه تركان‏ زياده از سه ماه را متوالى سى تمام نگيرند و زياده از دو ماه متوالى بيست و نه نگيرند



زیج محقق سلطانی، ص ١٣٨

و به نزديك قراان از جماعت يهود اوايل ماه‏ها به حسب رؤيت هلال باشد چنان كه‏ مسلمانان را. پس هر سر ماه به حسب رؤيت هلال كه به اين حدود نزديك‏تر بود، سر سال باشد به اين مذهب؛ و سر ديگر ماه‏ها هم به ترتيب شهور تاريخ عربى بود هم به حسب رؤيت هلال.



شرح بيست نام در معرفت تقویم تام، ص ١١٢

دوم آنكه اول ماه خطائيان از اجتماع حقيقى گيرند و قراين اين طايفه از رؤيت هلال. امّا ربانان‏ كه معظم يهود ايشان‏اند، اوّل ماه از اجتماع وسطى گيرند. و سال‏ها به مذهب ربانان به سه نوع باشد



http://www.welayatnet.com/fa/news/51933


ماه در سال دینی یهود

دائرة المعارف اسلامی طهور

ماه در آیین یهود

ماه هاى سال یهودى قمریند و با نو شدن هلال شروع شده، تا بیست و نه یا سى روز ادامه مى یابند. اما سال دینى خورشیدى است و جشن هاى آن بر اساس موسم هاى کشت و کار معین شده اند. براى نمونه عید خروج جشنى بهارى است، و براى آنکه تفاوت یازده روزه میان سال هاى قمرى و شمسى جبران شود، سال قمرى را با اضافه کردن هفت ماه در خلال نوزده سال، ترمیم مى کنند.

دیده شدن هلال نو و شروع ماه جدید
در دوران باستان ماه جدید با دیده شدن هلال نو ثابت مى شد، و شهادت هایى که درباره دیده شدن ماه نو مطرح بود، نزد بت دین ویژه اى در اورشلیم که رئیس آن ماه جدید را اعلام مى کرد، تأیید مى شد. پس از آن بر فراز کوه زیتون نشانه اى از آتش روشن مى کردند و زنجیره اى از این نشانه ها، که یکى یکى به دنبال هم روشن مى شدند، اخبار را به جوامع یهودى بابل مى رساندند. هنگامى که سامرى ها، که با پروشیان در جزئیات تقویمى اختلاف نظر داشتند، آتش هاى مخصوص خود را روشن کردند و باعث آشفتگى بسیارى گشتند آن رویه ممنوع شد. در عوض، بت دین براى جامعه هاى دوردست فرستادگانى را با اخبار مربوطه روانه مى کرد.

عید اول ماه
در دوران کتاب مقدس عید اول ماه به عنوان موقعیتى براى قربانى ها و جشن هاى مخصوص مطرح بود. اما در دوره هاى بعدى یهودیت، تبدیل به عید نسبتا کم اهمیت ترى شد که مشخصه آن تنها چند دعاى اضافى بود مانند دعاى معروف به تسبیح مختصر (تهیلیم 118-113، که بخش های خاصی از آن حذف می شد) و یک عمیدای اضافی به نام موساف به یاد قربانی هایی خوانده می شد که روزگاری در این روز گذرانده می شدند. رسم بر آن است که فرارسیدن هلال نو (مولاد) در کنیسه و در شبات پیش از آغاز ماه جدید اعلان می گردد و در میان جوامع یهودی تحت تاثیر اندیشه های قبالایی، روز پیش از روش حودش یا همان عید معروف اول ماه، را یک «یوم کیپور کوچک» مى دانند و در آن روزه مى گیرند و نمازهاى توبه مى گزارند. بین سومین و پانزدهمین روز از ماه قمرى جدید مراسم مختصرى حاکى از تبرک یا تقدیس ماه صورت مى گیرد. این آیین معمولا در شب شنبه انجام مى شود و ماه باید در آسمان شب، حتى براى یک لحظه زودگذر هم که شده، قابل دیدن باشد. در دعاهایى که براى تقدیس ماه خوانده مى شوند، اسرائیل با ماه مقایسه مى شود که مدام خویشتن را نو مى گرداند، و خواست خالق خود را با خوشى به انجام مى رساند. اینک نور ماه کمتر از خورشید است اما در دوران آینده شکوه پیشین خویش را باز خواهد یافت و همچون خورشید خواهد درخشید. در نتیجه، آن گونه که در دعا آمده است، اسرائیل منزلت نازل خود در جمع ملل را فرو خواهد گذاشت و در عصر مسیحایى شکوه پیشین خود را به دست خواهد آورد.

تثبیت تقویم در قرن چهارم

در قرن چهارم تقویم تثبیت شد و در نتیجه پیشاپیش قابل محاسبه بود و دیگر دیده شدن هلال نو عامل تعیین ماه به حساب نمى آمد. نخستین دستور خداوند به قوم بنی اسرائیل، تعیین حلول ماه عبری نیسان برای مبداء شمارش ماههای سال است.

تقویم عبری
تعیین شماره روزها، آغاز ماهها و شمارش سالها از مهمترین موضوعهای مورد توجه علمای یهود بوده و برگزاری مراسم مذهبی، وابسته به تعیین دقیق حلول ماه قمری می بود. شمارش سالها از جهت پرداخت درصدهای سالانه محصولات کشاورزی، وجوه خیریه و نیز تعیین سال «شمیطا» و «یوول» (سالهایی که در آنها کشاورزی تعطیل می شد و گروهی از محکومان جرایم مالی آزاد می شدند) بسیار با اهمیت بوده است. به همین دلیل، یکی از مهمترین کارهای علما و دانشمندان یهود، تنظیم و تثبیت تقویم عبری بود که در حدود سال 4110 عبری، دانشمند بزرگی به نام «هیلل دوم» به شکل امروزی آن تنظیم کرد.
مبنای آغاز شمارش تقویم عبری، آفرینش حضرت آدم است. طبق گفتار تورا، خداوند در شش مرحله یا شبانه روز جهان را آفرید و در آخرین مرحله، آدم (تکامل یافته) را خلق کرد و به او هستی بخشید. پس از آن به طور دقیق، عمر آدم اول را یاد می کند و تاریخ جهان را با ذکر طول عمر نسلهای بعدی حضرت آدم تا نوح، ابراهیم، حضرت موسی و همچنین انبیای بعدی بنی اسرائیل تا حدود اوایل آبادی معبد دوم بت همیقداش شرح می دهد. ویرانی معبد دوم در سال 68 میلادی (3828 عبری) واقع شده است. با توجه به این موضوع، تاریخ تقویم عبری به حدود 5761 سال در مهرماه 1379 هجری شمسی، معادل 5761 سال است. بر اساس دین یهود، ماههای عبری، قمری هستند و بر اساس حرکت ماه به دور زمین تنظیم شده اند.
در همین حال، طبق فرمان تورا سالگرد خروج از مصر (عید پسح) همیشه باید اوایل بهار، و عید سوکوت در اوایل پاییز واقع شود. اگر سال عبری هم قمری می بود، این ترتیب به هم می خورد؛ زیرا سال قمری 354 روز است که حدود 11 روز از سال شمسی کوتاهتر است. بنابراین، اگر عید پسح امسال در اول بهار باشد، بر اساس سال قمری، پس از گذشت 9 سال، در آخر پاییز واقع شده؛ یعنی، یک فصل جلو می افتد. برای جلوگیری از این امر، هر دو یا سه سال یکبار، سال را کبیسه می گیرند که سیزده ماهه است. ماه سیزدهم را که پیش از ماه نیسان واقع می شود، ادار دوم نامیده اند. به این ترتیب، حداکثر نوسان سال عبری نسبت به سال شمسی کمتر از یک ماه است. در یک دوره 19 ساله، هفت سال؛ یعنی، سالهای 3، 6، 8، 11، 14، 17 و 19 کبیسه هستند.
سال عبری که با فصول سال شمسی نیز تطبیق دارد، از اول تیشری (روش هشانا) و در اواخر تابستان یا اوایل پاییز شروع می شود. یعنی در روش هشانا، تقویم عبری یک سال به جلو می رود. ولی در ترتیب شمارش ماههای سال، طبق دستور تورا، ماه نیسان مصادف با خروج بنی اسرائیل از مصر، اولین ماه شمرده می شود. پس ماههای سال به این ترتیب است:
فصل بهار: نیسان، ایار، سیوان
فصل تابستان: تموز، آو، الول
فصل پاییز: تیشری، حشوان، کیسلو
فصل زمستان: طوت، شواط، ادار
پس در تورا منظور از ماه سوم، ماه سیوان است و ماه هفتم، ماه تیشری و... است. تقویم های شمسی، قمری و میلادی براساس حرکت انتقالی زمین به دور خورشید یا حرکت ماه به دور زمین تنظیم شده اند، ولی تقویم عبری بر مبنای هر دو حرکت تنظیم شده است. علمای دین کوشش کرده اند تقویم را طوری تنظیم کنند که اعیاد، روزها و مراسم مذهبی تغییر فصل ندهند. آنها برای رسیدن به این مقصود، مقررات زیر را وضع کرده اند:
1- سال تقویم عبری با سال شمسی تطبیق داده شده و ماهها به صورت قمری است و تاریخ اعیاد بر طبق دستور تورا به موقع در تقویم پیاده می شود.
2- سعی شده است که تا حد امکان، تعطیلات و اعیاد به روز جمعه یا یکشنبه نیفتد؛ زیرا دو یا سه روز تعطیل متوالی در تقویم با توجه به مقررات ممنوعیت کار کردن در روزهای فوق باعث مشکلاتی خواهد شد، لذا از آن جلوگیری شده است. برای نمونه، برابر این مقررات، روزه کیپور هرگز در روزهای یکشنبه، سه شنبه یا جمعه واقع نمی شود. لازم به تذکر است که همه تاریخهای مذهبی، از جمله برمیصوا و بت میصوا یا روز بلوغ شرعی پسر و دختر و سالگرد فوت، برپایه تقویم عبری سنجیده می شود. برای تبدیل تقریبی سال میلادی به عبری، باید به سال میلادی 3760 سال افزود.

ماه تیشری

ماه تیشری، نخستین ماه در تقویم عبری است؛ اما در متن تورا از آن با نام «ماه هفتم» یاد شده است، زیرا نسبت به ماه نیسان که سالگرد خروج بنی اسرائیل از مصر و مبنای زمانی اعیاد و مناسبتهای یهود است، هفتمین ماه به شمار می آید. اول ماه تیشری در موارد زیر با عنوان مبنای زمانی و اول سال یا ‹‹روش هشانا» شناخته می شود:

1- تقویم عبری و شمارش سالها در تاریخ یهود:
آغاز سال نو در تقویم عبری، اول ماه تیشری است که پایه آن خلقت انسان است. عقیده یهود بر این است که حضرت آدم در چنین روزی آفریده شد.

2- سالهای شمیطا و یوول:
در تقویم عبری، سال آخر هر دوره هفت ساله کشاورزی «شمیطا» نام دارد که کشاورزی، زراعت و فروش محصولات باغهای میوه دراین سال تعطیل می شود. افرادی که به علت دزدی طبق نظر دادگاه شرع به جای حبس در زندان موظف به خدمت نزد یک فرد صالح شده بودند، در این سال آزاد می شدند. همچنین پس از گذشت هفت سال شمیطا (هفت دوره هفت ساله، برابر 49 سال) پنجاهمین سال به نام «یوول» شناخته می شود که در این سال نیز بهره برداری از زمینهای کشاورزی و باغها تعطیل شده و قوانین خاص درباره مالکیت زمینها و بازگشت افراد موظف به خدمت نزد خانواده هایشان اجرا می شد. اول ماه تیشری، مبنای شمارش این سالهاست.

3- عورلا:
میوه های یک درخت (که به فرد یهودی تعلق دارد) تا سه سال پس از کاشتن نهال (غرس یا جا به جایی آن) برای هرگونه استفاده از نظر شرع یهود ممنوع هستند. نیز رسم بوده که در سال چهارم، میوه ها یا مبلغ معادل آنها را در کنار معبد خداوند «بت همیقداش» صرف می کردند. اول تیشری مبنای زمانی شمارش این سالهاست و چنانچه تا 45 روز پیش از اول تیشری نهال یا درختی کاشته شود، با فرا رسیدن اول تیشری، یک سال کامل برای موضوع «عورلا» حساب می شود.

4- اهدای درصد محصولات:
در ایام آبادی بت همیقداش، مقداری از محصولات کشاورزی (غیر از محصولات درختی) هر سال با نام معسر (ده درصد) به لوی ها و فقرا، و تروما (دو درصد) به کهن ها اختصاص می یافت. این مبالغ خیریه می بایست از محصولات همان سال پرداخت شوند و اول ماه تیشری، مبنای شمارش سال برای این موارد بود.

روز حسابرسی اعمال:
مهمترین مناسبت اول ماه «تیشری»، روز رسیدگی به اعمال است. طبق عقیده یهود، خداوند در این روز، اعمال یک سال گذشته افراد جهان را مورد بررسی قرار می دهد و سرنوشت سال آینده را بر اساس آن تعیین می فرماید. به همین دلیل، دو روز اول و دوم ماه تیشری برای یهودیان تعطیل شمرده شده و مراسم عبادی خاصی در این ایام در کنیسه ها برگزار می شود. موضوع اصلی این مراسم که شامل تفیلاها و دعاهای مخصوص است، طلب توبه و بخشایش بوده و برای سال جدید از خداوند، زندگی نیک و با سعادت درخواست شود. در تلمود چنین آمده است: «سه دفتر در روش هشانا گشوده می شوند: یک دفتر برای شریران، یکی برای صادقان و دیگری برای افراد میانه. سرنوشت افراد کاملا شریر در دفتر ممات یا مرگ نوشته و مهر می شود. به افراد میانه تا روز کیپور (دهم تیشری) مهلت داده می شود که چنانچه توبه کنند، نام ایشان مانند صادقان در دفتر حیات نوشته شود و در غیر این صورت از شریران به شمار می آیند.»

جشن سال نو یا روش هشانا

اعیاد آغاز سال را در دین یهود می توان به سه دسته تقسیم کرد: نخست، ابتدای ماه نیسان، ماهی که عید پسح (فطیر) در آن واقع می شود و خداوند به صراحت در تورات (سفر خروج 2:12) می فرماید: «ماه نیسان، برای شما اول همه ی ماه ها باشد.» دوم، روش هشانا (آغاز سال نو عبری و آفرینش حضرت آدم). سوم، ایلانوت که آغاز سال نو برای درختان محسوب می شود. براى ابتداى سال یهودى مى توان دو نقطه در نظر گرفت. اولین آنها ابتداى ماه بهارى نیسان است، که در پانزدهمین روز آن جشن خروج قرار دارد، در اسفار خمسه به این ماه با نام «آغاز ماه ها یا اولین ماه سال» اشاره شده است، اما برای یهودیان طبیعی تر آن است که آغاز سال جدید را اول تیشری که ششمین ماه پس از نیسان است، قرار دهند.
در این روز جشن سال نو یعنی روش هشانا قرار دارد که گرچه در اصل جشنی یک روزه است اما اینک هم در غربت و هم در اسرائیل در دو روز جشن گرفته می شود. از آنجا که روش هشانا در آغاز ماه قرار می گیرد در دوران باستان به ناچار روز سی ام ماه قبل یعنی الول را نیز، در مواردى که گواهى بر حلول ماه جدید گاه در خلال همان روز به ثبوت مى رسید، به عنوان روش هشانا در نظر مى گرفتند. اگر شاهدى پیدا نمى شد آنگاه روز سى و یکم الول به عنوان اولین روز تیشرى، و در نتیجه روش هشانا، اعلام مى شد و جشن، دو روز ادامه مى یافت. بارى اگر گواهان در روز سى ام الول مى آمدند دست کم در اورشلیم و نواحى اطراف آن جشن، یک روزه مى شد، ولى در دوردست ها و به ویژه در غربت پراکندگى همچنان همان دو روز را جشن مى گرفتند. ماه الول که درست پیش از روش هشانا واقع است زمان غور و خودکاوى و توبه است.
هر صبح پس از نماز، و البته به استثناى شبات و روز قبل از خود روش هشانا، اندکى در شوفار، که نوعی شاخ قوچ است می دمند. از هفته آخر الول که جشن سال نو در آن واقع می شود، خواندن دعاهای مخصوصی در سحر که برای آمرزشند و به سلیحود مشهورند، آغاز می شود. همه اینها برای تکریم و تعظیم روش هشانا است. این روز را روز داوری و مقدرات سال آینده را وابسته به آن می دانند. جنبه داوری این عید موقعیت خطیری به آن بخشیده است. از این روز و روز کیپور که چندی پس از آن فرا می رسد به نام یامیم نورائیم یعنى «روزهاى پر ابهت»، یاد مى کنند. با این حال روش هشانا هنوز هم عیدى شاد است.
این نکته را تلمود چنین تبیین مى کند: «کاملا طبیعى است کسى که مى داند باید در دادگاه محاکمه شود لباس سیاه بپوشد و ریشش را کوتاه نکند، چرا که نمى داند، سرانجام کار او چه شود. اما اسرائیل چنین نیست. آنها، بر عکس، سفید مى پوشند، ریش خویش را اصلاح مى کنند، مى خورند، مى نوشند و در شادمانیند. زیرا مى دانند که آن قدوس براى آنان معجزه خواهد کرد. بر اساس تفسیر ربیان از فرمان کتاب مقدس که گفته است این عید یکى از روزهایى خواهد بود که در آن کرنا نواخته مى شود.» (بمیدبار 29: 1) پیش از موساف یعنى دعاهاى اضافى مخصوص این عید، و در خلال موساف در شوفار مى دمند. در برخى جوامع صد جور نغمه با شوفار اجرا مى شود. این نغمه ها با ترکیب هاى مختلفى از سه آواى اصلى آن ساخته شده اند: آواى تقیعا یا صدای ممتد، آوای شواریم یا صدای سه دانگی و بم، و آوای تروعا یا صداى نه دانگى و زیر. در خلال روش هشانا خوراکى هاى ویژه اى صرف مى شود که آنها را نماد بشارت به آمدن سالى خوب مى دانند.
در برخى جوامع به نشانه اینکه شرکت کنندگان در جشن باید در سال آینده «سر» باشند نه «دم»، سر یکى از حیوانات مانند ماهى یا گوسفند خورده مى شود. به دلایلى شبیه این، با آنکه رسم رایج تر آن است که نان مصرفى در اعیاد و مراسم مختلف به نمک آغشته شود اما در روش هشانا نان را در عسل فرو مى برند تا نماد خوشى و شیرینى سال باشد. همچنین سیبى آغشته به عسل نیز مصرف مى شود. ویژگى دیگر عید یاد شده این است که براى کسانى که ملاقات مى کنند، چنین آرزو مى نمایند: «امیدوارم سال خوبى به نام شما نوشته و تقدیر شود»، زیرا عقیده دارند که داورى مربوط به هر کسى در کتابى آسمانى نگاشته مى شود. همچنین توصیه شده است که در روش هشانا در خلال روز نباید خوابید تا بخت فرد در سال آینده به اصطلاح به خواب نرود. یکى از رسم هاى به یادگار مانده از اواخر قرون وسطا که در میان یهودیان سنتى رایج است رفتن به کنار رودخانه یا کنار دریا و یا دیگر جاهایى است که از آبى روان برخوردارند.
این کار در عصر اولین روز جشن مذکور انجام مى شود و در آن به شکلى نمادین گناهان خود را به آب مى دهند. سرچشمه این مراسم، که به تشلیخ معروف است، ناشناخته است و گفته شده که صورت تغییر شکل یافته یک رسم مذهبى غیر یهودى است. مفهوم این مراسم از دید یهودیت، و از دعاها و سرود نیایش هاى همراه آن بر مى آید، به جز نمادى حاکى از پاکیزه کردن فرد براى سال جدید نیست. برخى از حاخام ها گفته اند که خواندن دعاها در خانه نیز به همان اندازه مفید است. همانند مضمون اساسى این عید، یعنى ایستادن در پیشگاه داورى خدا به خاطر گناهان خود، دعاهایى نیز که در روش هشانا خوانده مى شوند، تأکید مى کنند که خدا، یا داور الوهى، در حقیقت پادشاه جهان است. یهودیان که تبعه مملکت اویند از پیشگاه او مى گذرند تا حکم خویش را دریافت دارند، و در دادگاه آسمانى، شیطان که دادستان آنجا است، کیفر خواستش را که در بردارنده گناهان اسرائیل است آماده مى کند. قوم یهود به توبه گزارى براى پادشاه خویش مى پردازند و بخشش و لطف او را جویا مى شوند و پوزش مى خواهند: نه به جهت استحقاق متهمان بلکه به خاطر نام خدا. براى سرودخوانى دعاها و قرائت ها در کنیسه از آهنگ ها و نواهاى ویژه اى بهره مى گیرند که احساس هیبت خاص آن موقعیت را به شنوندگان و خوانندگان القا مى کند. در همین جهت داستان دست و پا بستن اسحاق (برشیت 22) نیز خوانده مى شود.
روش هشانا همانند دیگر اعیادى که در کتاب مقدس یاد شده اند مثل عید خروج، جشن پنجاهه و عید سایه بان ها، از جشن هایى است که در آن هیچ کار دنیایى و غیر مقدس نمى توان انجام داد. این اعیاد با شبات و روز فدیه این تفاوت را دارند که مى توان در آنها پخت و پز کرد و انجام کارهاى مربوطه به تهیه غذا مجاز است. در نتیجه مى توان از آتش استفاده برد، اما از افروختن آتش باید پرهیز کرد; نیز جا به جا کردن اشیاء و وسایل در معابر عمومى مجاز است. در روش هشانا کنیسه ها که در باقى ایام سال جز اندکى از مؤمنان کسى را به خود نمى بینند پذیراى جمعیت قابل ملاحظه اى هستند. هم کنیسه هاى راست کیشان و هم کنیسه هاى مترقیان براى این مراسم جا کم مى آورند و ممکن است مجبور شوند براى تهیه دیدن جایگاه براى سر ریز جمیعت شرکت کننده در مراسم، ساختمان هایى را کرایه کنند.


منابع :

  1. آلن آنترمن- باورها و آیین های یهودی- مترجم رضا فرزین- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1385

  2. یونس حمامی لاله زار- مقاله تیشری- سایت انجمن کلیمیان ایران

  3. آرش آبائی- مقاله اعیاد سه‌‌گانه- سایت انجمن کلیمیان ایران

  4. تعلیمات دینی و فرهنگ قوم یهود- سال دوم راهنمایی- سال 81