بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۲

فهرست جلسات مباحثه تفسیر


تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

006-دو جلسه اعاده بحث بهمن سال ۹۲ راجع به جمع بین تقیه و حفظ برائت--تقریر جدید-توضیح آقای سوزنچی
007-جلسه بعد-شروع تقریر آقای شریف--۳۰ فروردین ۹۳ تقریر جدید

**************
تقریر جدید:















****************
تقریر آقای شریف در انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=239.0
شریف
برائت و تقیه و جمع بین آنها-سلسله مباحث مطرح شده
« : آوریل 28, 2014, 10:18:49 am »

بسم الله الرحمن الرحیم
جند روز پیش توفیق داشتم در قسمت نوشته ها و مقالات، چند جلسه از مباحث مربوط به برائت و تقیه و کیفیت جمع بین آن دو در فضای شیعی و غیر شیعی را درج نمایم.
آن نوشته ها، مربوط به اواخر دی ماه 1392 بود.
امروز ادامه آن مباحث در ماه بهمن گذشته را درج می نمایم.
البته طبیعی است که همه مطالب درج نشده باشد، چرا که بنده مستقیما در کلاس، مطالب را تایپ می کنم.
ولی از باب
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
این مطالب تقدیم می شود.
امید است دوستان محترم، چنانچه مطالبی برای تکمیل این مباحث در اختیار دارند، ذیل دروس درج نمایند.
و من الله التوفیق
یاعلی

شریف
1 بهمن 1392 - 19 ربیع 1435- سه شنبه

بسم الله الرحمن الرحیم
بحث رسید به اینجا که بالاخره الان که وضعیت اطلاع رسانی بسیار فعال است و کتابها و مطالب بیشتر در اختیار همگان قرار گرفته است تکلیف ما در قضیه برائت و تبری چیست؟
--
بیان اول در وجوب تقیه

روایت می فرماید:
311 عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلَّمَا تَقَارَبَ‏ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّةِ. (محاسن ج 1 / 259 )
17- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلَّمَا تَقَارَبَ‏ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّةِ. (کافی / 2 /220)
هرگاه به ظهور حضرت حجت نزدیک شدیم، تقیه شدیدتر می شود.

در اینجا اشدّ چه معنایی دارد؟

اگر نتوانستید مطلب را کامل بفهمید از این روایت، باید به عرف مراجعه کنید ببینید عرف چه مرادی از کلمه اشد را اراده می کند.
کلمه اشد، اگر درعرف به معنای این به کار رفت که شما باید انجام دادن تقیه شما شدیدتر باشد، پس شما هم شدیدتر رعایت کنید.

قوله (كلما تقارب هذا الامر كان أشد للتقية) لعل المراد أن التقية فى آخر الزمان قريبا من ظهور القائم «ع» أشد لكثرة الفسوق و الظلم فيه و قلة أهل الصلاح و ضعفهم عن اجراء الاحكام و على ذلك روايات اخر.
شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج‏9، ص: 116

-
بیان دوم

در ذیل قضیه حضرت ذوالقرنین
روایت ذیل این آیه سوره کهف آمده است

الكهف : 95:
قالَ ما مَكَّنِّي فيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعينُوني‏ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْما

تفسير العياشي، ج‏2، ص: 351
85- عن جابر عن أبي عبد الله ع‏ قال‏ «أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً» قال: التقية «فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً» قال: هو التقية.

در ادامه آیات این سوره چه می فرماید؟

الكهف : 98
قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا
این یعنی اینکه روزگاری می رسد که آن سد که مراد از آن طبق فرمایش حضرت صادق علیه السلام بود، از بین می رود. یعنی روزگار تقیه تمام می شود.
---

نکته

تقیه یک امر حکیمانه است.
یک عالم حقیقی، همواره در مواجهه با افراد جاهل در حال تقیه است چرا که مطالبی می داند که او تاب و تحمیل آن را ندارد.
مثال نزدیکتر به ذهن، رفتار پدر نسبت به طفل و کودک خود یک رفتاری است که کاملا مبتنی بر تقیه است و در کلیه امور از طفل خود تقیه دارد
بنابراین تقیه یک رفتار حکیمانه است.

نکته دوم
یکی از مهم ترین دلایل برای وجوب تقیه، آثار کارهای خلاف تقیه است که در جامعه مشاهده کرده ایم.
---
یکی از مفتی های سعودی می گفت: بدنه اهل سنت گرایش به شیعه زیاد داشتند. اما شیعیان آمدند کارهایی انجام دادند که باعث شد آنها از این عقیده برگشتند و سست شدند.
----
مثال جالب برای جا افتادن این مطلب، همان مطلبی درباره مناظره آقای تیجانی در شبکه المستقله است که چند روز پیش بحثش مطرح شد.
که آن عالم سنی با یک جمله، تمام استدلالات آقای تیجانی را زیر سوال برد.
هرچه ایشان دلیل آورد، او گفت: ایها المسلمون، یک عمر است می خواهیم به شما ثابت کنیم اینها با صحابه بد هستند، امروز خودش اعتراف کرد.
---
حاج آقا از استادشان نقل می کردند: زمانی که در تبریز شلوغ شده بود در قضیه مشروطه می خواستند شلوغ کاری کنند به نفع خودشان
استادشان گفته بود از درس صاحب کفایه بیرون آمدیم، کوچه ها را بستند وبه زور گفتند باید برویم منزل سید صاحب عروه
به زور همه رفتند
یک نفر برخواست و سخنرانی کرد.
گفت از شهرهای مختلف گزارشهای مختلفی رسیده و فلان اتفاق افتاده است و ...
بعد گفت: آقای سید صاحب عروه، ما همه اینها را نمی بینیم الا از مخالفت شما.
سید یک جمله کوتاه گفت: سمی در اینجا وجود دارد، من عالم هستم و نمی خورم شما جاهل هستید و بخورید بر شما حلال هست.
البته اون فرد پاسخ تندی داده بود که حاج آقا گفت، ولی من نمی گویم.
--
الان یک طلبه باید به تشخیص برسد که چه چیزی سم است و چه چیزی حلال است خوردنش.
حتی در مباحثه و درسها و همه مباحث باید اینگونه باشیم.
---

نتیجه بحث

الان که امکان دسترسی به همه مطالب و منابع هست، اما هنوز امکان تابلو کردن همه مطالب و مباحث وجود ندارد.
بنابراین تا ما به همه مطالب و مستندات اینها مطلع نباشیم، امکان تابلو کردن مطالب آنها و ورود به بحث علیه آنها وجود ندارد.
درسته که همه مطالب و کتابها در دردسترس هست. اما هنوز از نظر محتوایی همه چیز استخراج نشده و خیلی کار داریم.
---
برای مفهوم سازی نیاز به این داریم که باید تسلط کافی به همه مباحث و موضوعات داشته باشیم. بعد وارد گود بشویم.
---
ما باید جمع کنیم بین دو چیز
هم الان جلوگیری کنیم از ایجاد یک موج غلط علیه شیعه
هم برای آیندگان برنامه ریزی کنیم. جوانانی که قوه درک معلوماتشان بالا رفته است، نسل بعدی ما هستند و با آنها مواجه هستیم، برنامه ای بریزیم که چگونه بتوانیم به آنها اطلاع رسانی کنیم و مطالب را در اختیار آنها قرار دهیم.
---
بحث موضوع محوری مد نظر قرار گیرد.
الان استناد دهی بر اساس منبع است.
مثال : تاریخ طبری، ص فلان این مطلب
یک فضای بحث کاملا پخته شده است. این سند محوری و منبع محوری در فضای علمی، تمام زوایای خودش را نشان داده است و پخته شده است.
آن چیزی که بخشی ازش هست ولی کاملا مدون نشده، تحقیق مباحث بر اساس موضوع
هر منبع و ماده خام یک تحقیق، یک ارزش نفسی دارد و یک ارزش جمعی دارد.
ارزش نفسی باید ارزش گذاری شود. اما نباید او را به عنوان یک واحد نگاه کنیم و بگوییم ارزش نفسی دادیم و تمام.
بلکه یک وقتی ارزش نفسی مطلب پایین ولی ارزش جمعی بسیار بالا است.
ما اصل حرفمان این است
وقتی ارزش نفسی یک منبع فلان عدد است، هیچ مشکلی نیست.
موضوع محوری یعنی ما می گوییم ارزش نفسی باید بیاید در مجموعه ای و شبکه از مواد خام ارزش گذاری شود.
یعنی یک روایت وقتی می آید در فضایی که وقتی به تنهایی به آن می نگریم می بینیم ده درصد شاید ارزش نداشته باشد.
این روایت را کنار می گذاریم
اما اگر در فضای جمعی به آن بیندیشیم و ببینیم مثلا ده درصد راست است، ولی در فضای جمعی و نظام جمع منابع دیگر، و شواهد مرتبط را بیاوریم، می بینیم آخر کار هر عاقلی وقتی به کل کار این مجموعه نگاه می کند، می بینید ارزش کار 90 درصد است.
یعنی آن چیزی که ده درصد درست بود، حالا ارزشش به همراهی مطالب دیگر، رسیده به 90 درصد.
----
حالا این تلفیق روایات و تجمیع آنها، آیا به معنای این است که از ارزشها و اعتقادات خود دست برداریم؟
ما می گوییم شیعه برای خودش اعتقاداتش صد در صد است ولی در مواجهه با مخالفین آنها این درک را از مطالب ما ندارند، لذا ما باید به گونه ای مجموعه ای از شواهد را جمع کنیم، تا بتوانیم با آنها سخن بگوییم و فضای مناسبی را برای تبلیغ فراهم کنیم.
و الا در بین خودمان که درصدی شک و شبهه در این مسائل نداریم.
اگر 50 سال آینده این فضا فراهم شود، می بینید تمام جوانان شیعه و سنی در این فضا مشغول بحث هستند و آشنا می شوند که آیا ابوبکر در جیش اسامه بود یا نبود؟
آن وقت چون شواهد همه جمع آوری شده است، قطعا 70 درصد همه مطالب موجود ، جمع آوری شده و اگر امکان برون رفت از این فضا برایشان فراهم شود، حداکثر در 30 درصد باقی مانده است.
ولی 70 درصد همه شواهد و قرائن و عبارات می گوید: ابوبکر در جیش اسامه بود.
-----
استناد دهی معجمی بر مبنای موضوع محوری باید مدنظر قرار گیرد.
و من الله التوفیق


006-دو جلسه اعاده بحث بهمن سال ۹۲ راجع به جمع بین تقیه و حفظ برائت--تقریر جدید-توضیح آقای سوزنچی
007-جلسه بعد-شروع تقریر آقای شریف--۳۰ فروردین ۹۳ تقریر جدید