از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید.
انعطافپذیری عصبی (به انگلیسی: Neuroplasticity) یا به عبارت دیگر انعطافپذیری مغزی (به انگلیسی: Brain plasticity) واژهای است که به هردوی انعطافپذیری سیناپسی و غیرسیناپسی اطلاق میشود و مربوط به تغییرات در مسیرهای عصبی و سیناپسها است که در اثر تغییرات در رفتار، فرایندهای محیطی و عصبی به وجود میآید. مانند آنچه در آسیب جسمی ایجاد میشود. نوروپلاستیسیتی این باور قبلی را که مغز را یک عضو ایستا (به انگلیسی: Static) میداند را عوض کرده و بیان میدارد چطور و چگونه مغز در طول زندگی تغییر میکند. نوروپلاستیسیتی در سطوح مختلف رخ میدهد؛ از تغییرات سلولی در اثر یادگیری گرفته تا تغییرات در مقیاس بزرگ مانند remapping در پاسخ به آسیب. نقش نوروپلاستیسیتی به طور وسیع در رشد سالم، یادگیری، حافظه و بهبودی یافتن از آسیب شناخته شده است. در طول قرن بیستم، دانشمندان مغز و اعصاب توافق داشتند که ساختار مغز پس از یک دورهٔ بحرانی در دوران کودکی نسبتاً تغییرناپذیر است. این باور توسط یافتههایی که نشان میدهد بسیاری از جنبههای مغز حتی در دوران بزرگسالی هم انعطافپذیر (به انگلیسی: Plastic) باقی میماند، به چالش کشیده میشود. هابل و ویزل نشان داده بودند که ستونهای غالب بینایی در پایینترین ناحیهٔ بینایی نئوکورتیکال، V1، پس از دورهٔ بحرانی از لحاظ رشد، تا حد زیادی تغییرناپذیر هستند. دورههای بحرانی همچنین با توجه به زبان مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج اظهار داشت که مسیرهای حسی پس از دورهٔ بحرانی ثابت میشوند. اگرچه مطالعاتی نشان دادند که تغییرات محیطی میتواند با تنظیم کردن ارتباطات نورونهای موجود و نورونهایی که توسط نوروژنز در هیپوکمپ ایجاد میشوند با دیگر بخشهای مغز (مانند مخچه)، رفتار و شناخت را تغییر دهند. دههها تحقیق حالا نشان داده تغییرات قابلتوجهی در پایینترین نواحی پردازشی نئوکورتیکال رخ میدهد و این تغییرات عمیقاً میتوانند الگوی فعالسازی عصبی در پاسخ به تجربه را تغییر دهند. پژوهشهای نوروساینتیفیک نشان داده است که تجربه میتواند هم ساختار فیزیکی (آناتومی) و هم سازماندهی عملکردی (فیزیولوژی) مغز را تغییر دهد. دانشمندان علم اعصاب اخیراً در پی تلفیق مطالعات دورهٔ بحرانی که تغییرناپذیری مغز پس از رشد را نشان میدهد با پژوهشهای جدیدتر که چگونگی پذیرفتن تغییر در مغز را نشان میدهد هستند.
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
پسخوراند زیستی
مداخله پزشکی
A person is connected to a computer with sensors, receiving information from the sensors via visual and sound information produced by the computer.
A diagram showing the feedback loop between person, sensor, and processor to help provide biofeedback training
ICD-10-PCS GZC
ICD-9-CM 94.39
MeSH D001676
مدلاین پلاس ۰۰۲۲۴۱
[ویرایش در ویکیداده]
پسخوراند زیستی یا بیوفیدبک (به انگلیسی: Biofeedback) شیوهای تکمیلکننده و جایگزین برای دارو درمانی است که در آن میآموزیم عملکردهای بدن از جمله ضربان قلب را با کمک ذهن کنترل نماییم.
در بیوفیدبک به حسگرهای الکتریکی وصل میشوید که به شما کمک میکند اطلاعاتی درباره بدن خود را دریافت و اندازهگیری نمایید، حسگرهای بیوفیدبک به شما میآموزد که چگونه تغییرات ظریف و ماهرانهای در بدن خود، مثلاً آرام کردن برخی ماهیچهها را به تدریج انجام دهید تا به آنچه میخواهید، برای مثال کاهش تنش، برسید.
در اصل بیوفیدبک وضعیت سلامت و عملکرد فیزیکی، به فرد قدرت استفاده از افکار برای کنترل بدن را میدهد. بیوفیدبک اغلب به عنوان یک شیوه آرمیدگی بکار میرود.[۱]
محتویات
۱ تاریخچه
۲ جستارهای وابسته
۳ چه اختلالهایی توسط بیوفیدبک بهبود می یابند؟
۴ منابع
۵ برای مطالعه بیشتر
تاریخچه
نیل ای. میلر، روانشناس و دانشمند علوم عصبی که در اواسط قرن بیستم در دانشگاه ییل (Yale) کار میکرد، به عنوان پدر بیوفیدبک مدرن شناخته میشود. او در جریان یک اتفاق هنگام انجام آزمایشهای خود روی موشهای صحرایی درباره شرطیسازی کلاسیک، موفق به کشف اصول اولیه بیوفیدبک شد. او و تیمش فهمیدند که با تحریک مرکز لذت در مغز یک موش فلج به وسیله الکتریسیته، امکان این وجود دارد که بتوان آنها را برای کنترل آثار متفاوتی از جمله ضربان قلب، فشار خون، دمای بدن و… آموزش داد. تا آن زمان متخصصین اعتقاد داشتند که فرایندهای فیزیولوژیک (مانند ضربان قلب) منحصراً در کنترل دستگاه عصبی خودمختار میباشند. دکتر المرگرین (Elmer Green) بعضی تحقیقات ریشهای روی محدوده خودتنظیمی (self Regulation) انسان در فرایندهایی که بطور طبیعی با ذهن ناهشیار کنترل میشوند انجام داد و این تکنیکها را با موفقیت در درمان سردردهای میگرنی و فشارخون بالا به کار برد. [۲]
جستارهای وابسته
اختراعها در ایالات متحده (۱۹۴۶–۱۹۹۱)
چه اختلالهایی توسط بیوفیدبک بهبود می یابند؟
اختلالات روان تنی، اختلالات اضطرابی و اختلالات نورولوژیک، بیماریهایی هستند که توسط بیوفیدبک هدف قرار میگیرند. بیوفیدبک در اختلالهای روان تنی نظیر فشارخون بالا، سندرم روده تحریک پذیر باعث بهبودی علایم بیماران شدهاست. EEG بیوفیدبک (نوروفیدبک) نیز در اختلال نقص توجه و بیش فعالی و اختلالات اضطرابی موثر است. بیوفیدبک در طیف وسیعی از اختلالات کاربرد دارد ولی در اختلالهای ذکر شده کاربرد بیشتری دارد. در ادامه به کاربردهای بیشتری از بیوفیدبک در زمینههای مختلف می پردازیم [۳].
درمان بیماریهای روان تنی با بیوفیدبک
اختلالات روان تنی به بیماریهایی اطلاق میشود که در آنها شرایط روانشناختی همچون اضطراب، منشأ بیماری جسمی فرد است. اضطراب در سطح بهینه باعث افزایش عملکرد میشود و یک فرآیند نرمال در حین خطر تلقی می گردد که باعث حفظ بقای ما میشود. در اختلالات اضطرابی، فرد دچار سطح بالا و نابهنجار اضطراب است که نه تنها باعث بهبود عملکرد نمی شود بلکه باعث اختلال در عملکرد وی می گردد. نگرانی مفرط باعث میشود که سیستم اعصاب خود مختار فرد دائماً فعال باشد و وی علائمی نظیر تپش قلب، تنفس سریع، گرفتگی عضلات و تعریق را تجربه کند. این فعالیت بیش از حد بدن باعث ضعف و خستگی، اختلال در توجه و تمرکز و مشکلات دیگر میشود. سیستم اعصاب خودمختار وظیفه آمادهسازی بدن برای مقابله با خطر را به عهده دارد ولی در مراجعان اضطرابی هیچگونه خطر خارجی وجود ندارد و مراجعان در پاسخ به فکر اضطراب زایی که دارند بدن خود را برای مدت زیادی برانگیخته نگه می دارند.
برانگیختگی بدن برای مدت طولانی، باعث آسیب به برخی از ارگانهای درونی بدن نیز میشود و باعث اختلالات روان تنی همچون میگرن، سندرم روده تحریک پذیر و فشار خون بالا میشود. برای این اختلالات که در نتیجه عدم تعادل و بدکاری سیستم اعصاب خودمختار بوجود آمده اند، بهترین درمان برگرداندن سیستم اعصاب خودمختار به حالت متعادل خود است. تمامی درمانها سعی بر بهنجارسازی عملکرد این سیستم دارند. در این زمینه درمان میگرن با بیوفیدبک و نیز دیگر اختلالات روان تنی، روش ایده آلی خواهد بود.
برای اینکه بتوانیم تغییراتی را با اراده خودمان در سیستم اعصاب خودمختارمان بوجود آوریم کار سختی پیش رو داریم. ما نیاز به راهی برای ورود به سیستم اعصاب خودمختار بدن خود داریم. یکی از راههایی که از دانش باستان به ما رسیدهاست اثرگذاری بر روی سیستم اعصاب خودمختار از طریق سیستم تنفسی است. وقتی که ما در قالب خاصی تنفس می کنیم میتوانیم بر روی عملکرد قلب مان اثر بگذاریم. از آنجا که قلب ما از طریق اعصاب مغزی کنترل میشود میتوانیم به صورت معکوس بر روی نواحی مغزی مرتبط با اضطراب اثر بگذاریم. تنفس یک روش موفق در طی سالهای متمادی بودهاست و روانشناسان نیز در کلینیکهای روانشناسی به مراجعان خود آن را آموزش می دهند. بیوفیدبک این امکان را فراهم میکند که ما با دقت، آموزش نحوه تنفس را برای فرد فراهم نماییم. انواع دیگر بیوفیدبک نیز هدف شان متعادل کردن سیستم اعصاب خودمختار است.
درمان اضطراب با بیوفیدبک
در دانش آموزان نیز غلبه بر اضطراب امتحان باعث بهبود عملکرد تحصیلی میشود. برای مثال شاید افرادی را دیده باشید که در مدرسه جزء دانش آموزان زرنگ و باهوش بوده اند ولی در کنکور یک رتبه خیلی بد را بدست آوردهاند. عملاً این افراد دچار اختلال اضطرابی نیستند چرا که در اکثر مواقع وضعیت خوبی دارند اما در زمان امتحان وضعیت شان مناسب نیست. عملاً اضطراب زیاد آنها باعث میشود که عملکرد توجه و یا حافظه شان مختل گردد و در نتیجه در امتحانات خود موفق نباشند. بیوفیدبک قادر است که به این دسته از دانش آموزان و دانشجویان که دچار اضطراب شدید امتحان هستند کمک کند.
درمان اختلالات کف لگن با بیوفیدبک
درمان بی اختیاری ادرار با بیوفیدبک در حال حاضر شاخصترین حوزه کاربرد آن است. شواهد علمی زیادی وجود دارد که EMG بیوفیدبک باعث بهبود اختلال بیاختیاری ادراری میشود. با استفاده از حسگرهای وصل شده بر روی پوست، مراجع مبتلا به بیاختیاری ادرار قادر خواهد بود از شرایط عضلات خود اطلاع پیدا کند و با این آگاهی بتواند عضلات موردنظر را تحت کنترل خود درآورده و در جهت تقویت آنها اقدام کند. همچنین در درمان واژینیموس با بیوفیدبک، مراجع میتواند عضلات منقبض را شناسایی کرده و آنها را به حالت آرام و ریلکس درآورد.
کاربرد بیوفیدبک در ورزش
یکی از کاربردهای قابل توجه بیوفیدبک استفاده از آن برای ارتقاء عملکرد ورزشکاران است. یکی از دغدغههای اصلی ورزشکاران داشتن عملکرد بهینه در زمان مسابقات است خیلی از ورزشکاران علیرغم اینکه در زمان رکوردگیری و آمادگی قبل از مسابقات عملکرد خوب و قابل قبول دارند اما در حین مسابقه نمی توانند وضعیت مطلوبی داشته باشند. همچنین برخی از ورزشکاران از طریق بهکارگیری بیوفیدبک، بخشی را که باید عملکرد خوبی در حین مسابقات داشته باشد را تقویت میکنند. برای مثال اگر برای تیراندازی داشتن تمرکز بر روی یک هدف برای مدت زمان طولانی مهم است بیوفیدبک میتواند به ورزشکار کمک کند تا عملکرد خود را در این زمینه ارتقاء دهد. یکی از اصلیترین آمادگیهای قبل از هر مسابقه و در حین آن داشتن تمدد اعصاب و به حداقل رساندن اضطراب است. بیوفیدبک در هر دو مورد قابلیت ویژهای دارد و میتواند به ورزشکاران کمک کند[۳].
منابع
بیوفیدبک
What is biofeedback?. Association for Applied Psychophysiology and Biofeedback
deCharms RC, Maeda F, Glover GH, et al. (December 2005). Control over brain activation and pain learned by using real-time functional MRI. Proc. Natl. Acad. Sci. U.S.A. ۱۰۲ (۵۱): ۱۸۶۲۶–۳۱
بیوفیدبک
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
نوروفیدبک در اصل نوعی بیوفیدبک است که با استفاده از ثبت امواج الکتریکی مغز و دادن بازخورد به فرد تلاش میکند که نوعی خودتنظیمی را به آزمودنی آموزش دهد. بازخورد به طور معمول از راه صدا یا تصویر به فرد ارائه میشود و از این طریق فرد متوجه میشود که آیا تغییر مناسبی را در فعالیت امواج مغزی خود ایجاد کردهاست یا خیر.
محتویات
۱ تعریف
۲ تاریخچه
۳ کاربردهای درمانی
۳.۱ اختلال کمتوجهی - بیشفعالی
۳.۲ سایر کاربردها
۴ عوارض نوروفیدبک
۵ منابع
۶ برای مطالعه بیشتر
تعریف
در نوروفیدبک سنسورهایی که الکترود نامیده میشوند بر روی پوست سر بیمار قرارمیگیرند. این سنسورها فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت و در قالب امواج مغزی (دراغلب موارد به شکل شبیهسازی شده در قالب یک بازی کامپیوتری یا فیلم ویدئویی) به او نشان میدهند. در این حالت پخش فیلم یا هدایت بازی کامپیوتری بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزیِ شخص انجام میشود.
به این شکل فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به وجود میآید، پی به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود برده و سعی میکند تا با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند.[۱]
مطالعات دربارهٔ نوروفیدبک تقریباً از دهه ششم قرن بیستم میلادی آغاز شدهاست و هنوز هم یکی از حیطههای فعال پژوهشی در علوم مغز است.
تاریخچه
تولد و شروع به کار نوروفیدبک به سال ۱۹۵۸ بر میگردد، جویی کامیا، روانشناس، استاد دانشگاه شیکاگو برای اولین بار توانست به فردی آموزش بدهد تا امواج مغزی خود را کنترل نماید. کامیا در آزمایش خود یک الکترود در پشت سر در نیمکره چپ نصب کرد و از آزمودنی خواست تا حدس بزند که چه زمانی باند فرکانسی آلفا در مغز وی غالب است. کامیا در زمانی که آزمودنی درست و یا اشتباه حدس میزد به وی اطلاع میداد. در روز دوم آزمودنی در ۶۵ درصد از موارد و در روز چهارم در ۱۰۰ درصد موارد توانست حضور باند فرکانسی آلفا را درست تشخیص بدهد. در آزمایش دومی که توسط کامیا صورت گرفت از آزمودنی خواست در زمانی که وی میخواهد از ورود به حالت آلفا جلوگیری کند و یا وارد این مرحله شود. نتایج آزمایش او نشان داد که مردم قادر هستند امواج مغزی خود را کنترل کنند و در مسیری که علاقمند هستند آنرا هدایت نمایند.
در سال ۱۹۶۵ باری استرمن روانشناس و محقق خواب شروع به پژوهشی بر روی امواج مغزی در گربهها کرد. استرمن به ۳۰ گربه آموزش داد تا برای دریافت غذا اهرمی را فشار بدهند در مرحله بعدی از آزمایش وی یک صدا را اضافه کرد. گربهها بایستی منتظر میماندند تا صدا متوقف شود و بعد اهرم را فشار دهند. بعد از اضافه کردن این متغیر گربهها وارد یک حالت منحصر بفرد شدند. در این مرحله آنها تا پایان متوقف شدن صدا بینهایت هشیار و گوش به زنگ بودند درست مانند زمانی که در طبیعت میخواهد شکار کنند. در این حالت باند فرکانسی بتا پایین و یا ریتم حسی حرکتی در مغز گربهها فعال بود. در طی ۱۲ ماه استرمن و همکارانش توانستند به گربهها آموزش بدهند تا این باند فرکانسی را افزایش و یا کاهش دهند.
توانمندترین افراد در زمینه کنترل بدن، یوگیها و مرتاضهای هندی هستند، حتماً تا کنون داستانهایی زیادی در رابطه با قدرت آنها در مورد کنترل علائم حیاتی بدن خود شنیدهاید. در سال ۱۹۶۹ المر و آلیس گرین با استفاده از بیوفیدبک به مطالعه یک یوگی شرقی پرداختند. آنها دریافتند برخلاف آنچه که تا کنون پنداشته میشد یک فرایند کاملاً غیرارادی مانند امواج مغزی، ضربان قلب، درجه حرارت بدن را میتوان کنترل کرد و کاهش یا افزایش داد. سوامی راما یوگی بود که در این مطالعه شرکت کرده بود وقتی که او ذهنش را آرام میکرد باند فرکانسی تتا افزایش پیدا میکرد. او گفت: زمانی که من بر روی چیزی تمرکز نمیکنم آلفا افزایش مییابد. نوروفیدبک از ۱۹۸۰ تا کنون سیر تکاملی خود را داشته است و در حال حاضر نوروفیدبک در اقصی نقاط دنیا در کلینیکها توسط روانشناسان، نورولوژیستها و روانپزشکان استفاده میشود.[۲]
کاربردهای درمانی
اختلال کمتوجهی - بیشفعالی
در برخی مطالعات ادعا شدهاست که نوروفیدبک میتواند در درمان اختلال بیش فعالی و کمبود توجه مؤثر باشد. اما تاکنون شواهد قدرتمندی برای دفاع از این مدعا ارائه نشدهاست. به شکلی که هیچیک از راهنماهای بالینی تا سال ۲۰۱۳ این روش را به عنوان یک درمان برای اختلال کم توجهی - بیش فعالی پیشنهاد نمیکنند.
راهنمای بالینی ۲۰۰۹[۳] SIGN: بخش ۸٫۲٫۴ صفحه ۲۴ ذکر میکند که «نوروفیدبک در حال حاضر یک مداخله آزمایشی در کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD در نظر گرفته میشود. مداخلات استانداردشدهای وجود ندارد»
راهنمای مراقبت سلامت انستیتوی ارتقای سیستمهای بالینی ۲۰۱۲:[۴] صفحه ۴۱ ذکر میکند که «یک کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی نشان دادهاست که نوروفیدبک از برنامه رایانهای آموزش مهارت توجه اثربخشی بیشتر دارد. علایم ADHD در حد متوسطی بهتر شد. منافع طولانی مدت آن اثبات نشدهاست. هزینه و زمانی که فرد درگیر درمان است را هم باید مدّ نظر داشت. نوروفیدبک برای ADHD فاقد شواهد کافی پژوهشی است. میزان پاسخ درمانی به اندازه داروهای محرک نرسیدهاست؛ بنابراین نمیتوان نوروفیدبک را به عنوان جایگزینی برای دارو در ADHD دانست.»
راهنمای بالینی Nice: در این راهنما در بخش درمانها هیچ اشارهای به نوروفیدبک نشدهاست.[۵]
راهنمای بالینی شورای ملی سلامت و پژوهشی پزشکی استرالیا:[۶] در صفحه ۲۲ و به عنوان یکی از درمانهای دیگری که بر اساس شواهد فعلی استفاده از آنها توصیه نمیشود، ذکر شدهاست.
بنابراین به نظر میرسد نوروفیدبک به عنوان یک درمان مکمل در کنار درمان دارویی یا در مواقعی که فرد به دارو پاسخ مناسب نداده یا دچار عوارض دارویی شدهاست یا مواردی که فرد یا والدین کودک مبتلا به ADHD، تمایلی به استفاده از دارو ندارند میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
سایر کاربردها
استفاده از نوروفیدبک همچنین در بعضی انواع اختلالات اضطرابی، افسردگی و میگرن هم به کار رفتهاست.[۷] اگر چه شواهد پژوهشی دربارهٔ این اختلالات هم بسیار محدود و غیرقطعی است.[۸] یکی دیگر از کاربردهای نوروفیدبک میتواند کمک به ارتقاء عملکرد ورزشی (مانند شطرنج و تیراندازی) یا بهبود عملکرد در موسیقی باشد.
عوارض نوروفیدبک
همیشه وقتی ما درمانی را میخواهیم شروع کنیم نگران عوارض جانبی آن هستیم. عملاً برخی از درمانها دارای عوارض جانبی جبران ناپذیر و یا غیرقابل تحمل هستند و این نگرانی را برای ما تشدید میکند. درمانهایی که دارای عوارض جانبی خطرناک هستند عملاً تهاجمی هستند. یعنی بخش از بدن در طی عمل جراحی تحت تأثیر قرار میگیرد و یا دارویی شیمیایی با خطرات بالقوه فرد مصرف میکند. در نوروفیدبک و بیوفدیبک ما با هیچیک از این موارد مواجه نیستم. دستگاهی که به بدن ما وصل میشود هیچ اشعه و یا سیگنالی را وارد بدن نمیکند. این دستگاه صرفاً سیگنالهای زیستی ما را ثبت میکند و برای اینکه ما بتوانیم آنها را با اراده خود تحت تأثیر قرار دهیم در مانیتور به ما نشان میدهد. سنسورهایی که نیز بدن و یا سر فرد در نورفیدبک با بیوفیدبک نصب میشوند بصورت بالقوه هیچ مشکلی برای فرد بوجود نمی آوررند.[۲]
منابع
نوروفیدبک
کلینیک آتیه درخشان ذهن. «نوروفیدبک». http://atiehclinic.com/.
Scottish Intercollegiate Guidelines Network. Management of attention deficit and hyperkinetic disorders in children and young people. A national clinical guideline. Guideline No. 112, ISBN: 978 1 905813 53 7, October 2009l
Dobie C, Donald WB, Hanson M, Heim C, Huxsahl J, Karasov R, Kippes C, Neumann A, Spinner P, Staples T, Steiner L. Institute for Clinical Systems Improvement. Diagnosis and Management of Attention Deficit Hyperactivity Disorder in Primary Care for School-Age Children and Adolescents. Updated March 2012.
Attention deficit hyperactivity disorder Diagnosis and management of ADHD in children, young people and adults Issued: September 2008 last modified: March 2013 NICE clinical guideline 72 guidance.nice.org.uk/cg72
National Health and Medical Research Council (2012). Clinical Practice Points on the diagnosis, assessment and management of Attention Deficit Hyperactivity Disorder in children and adolescents. Commonwealth of Australia.
What is Neurofeedback? FAQ, Watch video, Find a Neurofeedback provider in your area, Professional training courses for Clinicians - EEG Info
کشف عجیب پزشکی در روسیه باعث توجه رسانه ها شده است. ماجرا به مردی مرتبط است که با 60 سال سن و بی خبر از همه جا به بیمارستان مراجعه کرده و متوجه شده در جمجمه اش تنها نیمی از مغز یک انسان بالغ وجود دارد و به عبارتی دقیق تر بخشی از جمجمه اش خالی است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
کشف عجیب پزشکی در روسیه باعث توجه رسانه ها شده است. ماجرا به مردی مرتبط است که با 60 سال سن و بی خبر از همه جا به بیمارستان مراجعه کرده و متوجه شده در جمجمه اش تنها نیمی از مغز یک انسان بالغ وجود دارد و به عبارتی دقیق تر بخشی از جمجمه اش خالی است.
به گزارش سرویس خواندنی های انتخاب، شاید بسیار عجیب به نظر برسد که روزی بدانید بخشی از اندام های حیاتی بدنتان ناقص است اما این موضوع عجیبی نیست. برای مثال برخی از افراد با یک کلیه متولد می شوند اما مغز نصفه از نوادر پزشکی محسوب می شود.
یک مهندس بازنشسته 60 ساله اهل روسیه اخیرا متوجه شده که مغز او نصفه است. این در حالی است که او فردی باهوش و بدون مشکل خاصی است و سالها نیز درکنار نیروهای مسلح روسیه خدمت کرده است، او خانواده ای موفق دارد و البته دارای مدرک دانشگاهی است.
اما با همه این ها، مغز او فاقد نیمکره چپ است. مغز انسان از دو نیمکره چپ و راست تشکیل شده است که هر یک از این نیمکره ها وظایفی را بر عهده دارند. برای مثال گفتار و استدلال به بخشی از مغز و هنر و احساس به بخشی دیگر از مغز مرتبط است با همه این ها، این مرد فاقد نیمکره چپ است و در اسکن مغزی وی این بخش ماننده یک سیاهچاله به نظر می رسد.
کشف عجیب پزشکی در روسیه: ماجرای مردی که 60 سال با یک مغز نصفه زندگی می کرد!
کارکنان مرکز پزشکی که او را مورد بررسی قرار داده اند معتقدند که پرونده او «منحصر به فرد» است او موافقت نکرده در صورتی که هویتش فاش نشود مورد بررسی های تکمیلی قرار گیرد. او همچنین درخواست ها برای مجوز انجام آزمایش های بیشتر را رد کرده است.
یکی از متخصص مغز و اعصاب در مسکو که این را مورد بررسی قرار داد، مارینا آنیکینا است. او در این خصوص گفت: "ما این مرد عجیب رابه دلیل حمله ایسکمیک، پذیرش کردیم که نوعی نارسایی گردش خون در مغز است. البته این حمله با یک سکته مغزی که باعث توقف فعالیت بخشی از مغز به طور غیر قابل برگشت می شود، متفاوت است. این بیمار مشکلاتی در حرکت دادن یک دست و یک پای خود داشت. رادیولوژیست ها یک توموگرافی کامپیوتری از سر او را انجام دادند و متوجه شدند اصلا بخشی از مغز وی که باید مورد حمله مذکور قرار می گرفت در سر او وجود ندارد."
به نظر می رسد که این مرد در تمام عمر خود فقط از سمت راست مغز خود برای انجام تمام وظایفش کمک گرفته است. این مرد تا کنون هیچ نوع ضعف حرکتی، تکلم یا رفتاری نداشته است. این در حالی است که اغلب افرادی که تک نیمکره می شوند با انواعی از فلج مغزی رو به رو می شوند یعنی مشکلاتی در حرکت یا استدلال های فضایی و زمانی پیدا می کنند. نکته شگفت انگیز در مورد این مرد عدم وجود هر نوع مشکل رایجی است.
به گفته پزشکان این نوع مشکل مغزی ژنتیکی است و اغلب باعث مرگ جنین در دوران بارداری می شود. اما در این مورد منحصر به فرد مادر موفق شده فرزندش را سلامت به دنیا بیاورد.
این مقام ارشد انتظامی در بخش دیگری از سخنان خود به حبسهای طولانی مدت و جریمههای سنگین نقدی حمل کنندگان داروهای ممنوعه و غیر مجاز توسط زائران به مقصد کشور عراق اشاره و اضافه کرد: حمل دارو نظیر قرص، شربت و آمپول که حاوی کدئین و یا مواد مخدر از جمله دیازپام، فلورازپام، کلونازپام، اگزاز پام، لورازپام، شربت تریاک، دیفن اکسیلا، استامینوفن کدئین، متادون، ترامادول، ریتالین، بوپونورفین (b۲)، داروهای بیماری صرع و سرطان و ... که به نوعی حاوی مقادیری مواد مخدر بوده، بر اساس قوانین کشور عراق جرم محسوب شده و در صورت کشف، ضمن ممانعت از ادامه سفر زائر، برای وی پرونده قضائی تشکیل و جهت تحمل حبس و جزای نقدی به مراجع قضائی معرفی میشود.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا تاکید کرد: چنانچه ضرورت دارد فرد بیمار به دلیل وجود سابقه بیماری داروی خاصی را در طول سفر به عتبات عالیات مصرف نماید، میتواند با مشاوره با پزشک معالج خود از او بخواهد داروهای جایگزین را که در کشور میزبان داروهای ممنوعه نبوده برای وی تجویز کند تا درمانگاههای آن سوی مرز با تجویز داروهای جایگزین مشکل این افراد را حل کنند؛ بنابراین همراه داشتن نسخه و پرونده درمانی میتواند برای پیگیری بیماری در عراق موثر باشد.
وی همچین افزود: به زوار گرانقدر توصیه میشود از حمل و نگهداری داروهای گیاهی مانند شیرین بیان، قره قروت و... که از لحاظ ساختاری شباهت زیادی به مواد مخدر دارد و به دلیل عدم مصرف ممکن است برای ماموران کشور عراق ناشناخته باشد، خودداری نمایند.