بسم الله الرحمن الرحیم
قصص العلماء، ص 10-11
سید استاد در اواخر عمر حفى وفي صفى تقى نقى جلی آقا سيد على اعلى الله مقامه صاحب شرح كبير و صغیر در درس او حاضر می شد از آن بعد در مدینه عالم عليم ؛ بحر خضم ؛ ادق عين ارباب ؛ ارباب التحقيق مؤسس اصول ؛ بن محمد شریف بن ملا حسینعلی آملی مازندرانی ملقب به شريف العلماء که کربلا مسکن و مدفن او بود تلمذ نمود و در مجلس درس شريف العلماء هزار نفر بلکه زیاده از طلاب و علماء می نشستند و چون شريف العلماء در اوایل حال فقه تدریس نمی فرمود سید استاد پس از تحصیل اصول به نحف مشرف شد و در مجلس عالم افقه اکرم افضل اعلم رئیس ارباب تحقیق و تدقیق ؛ رضیع پستان فقاهت و گل گلبن گلشن جلالت و فخامة شيخ علی بن شیخ جعفر انار الله تربتهما که معروف به محقق ثالث بود در درس فقه او مدت هفت ماه حاضر می شد و استفاده فقه می نمود از آن پس به کربلا مراجعت فرمود و شریف العلماء به دین سبب از آن جناب منکسر الخاطر گردید که چرا در آخر کار از من کناره نمود بعضی از تلامذه متعذر شدند شما فقه تدریس نمی کنید و فقه طلاب را ضرور و اصول مقدمه او است پس شريف العلماء يك درس فقه هم بنا گذاشته و مسئله بیع فضولی را عنوان فرمود و مدت هشت ماه در آن مسئله عنوان میفرمود تا به جوار رحمت ایزدی پیوست و یکی از تلامذه اش که مرحوم شیخ مرتضی تستری باشد در کتاب منجد خود اقوال استاد خود شریف العلماء را ذکر کرده مجملاً سید استاد در زمان حیات مشغول به تدریس شد و در همان زمان قریب سیصد نفر در مجلس سامی آنجناب مستفید می شدند پس وقتی در عالم رؤیا جده اش فاطمه زهراء سلام الله علیها را در خواب دید که دوات و قلمی به او عطا فرمود و فرمود که ای فرزند فقه بنویس و چون استاد غفر الله له در خدمت فرزند دلبند آقا سید علی آقا سید محمد رضی الله عنه صاحب مناهل و مفاتيح الاصول نیز قلیلی تلمذ کرده بود پس آقا سید محمد او را ترقیب به تألیف فقه فرمود و اسباب وكتب فقهیه به قدر حاجت به او داده و او را امر کرده که کتاب قضا تصنیف نماید آنجناب کتاب قضا را مستقلاً تصنیف فرمود
دیروز آقا فرمودند که ضوابط تقریرات درس شریف العلماء است. من نگاه کردم دیدم ایشان دو کتاب ضوابط الاصول دارند. یکی کتابی است که در ابتدای عمرشان نوشتند و شاگرد شریف العلماء در کربلا هم بودند. شریف العلماء در کربلا متمحّض در اصول بودند. حتی حاج آقا میفرمودند مدتی که گذشت صاحب ضوابط درس شریف العلماء را رها کردند و به درس شیخ علی رفتند. استاد ایشان شریف العلماء به او گفت مگر درس ما چطور بود که به درس ایشان رفتی؟! ایشان هم جواب داد که شما فقط اصول میگویید. نقل میکنند که شریف العلماء بعد از آن، فقه را شروع کرد. البته طولی هم نکشید وفات کرد، ایشان سنی نداشته است. اتفاقاً در همان مدتی هم که فقه میگفت، این کشف حکمی – نقل و کشف و کشف حکمی را که شیخ در بیع فضولی مطرح کرده- میگویند از ایشان است. شاید شیخ تعبیر «بعض المشایخ» هم دارند. اما علی ایّ حال از ایشان است.
صاحب ضوابط –سید محمد ابراهیم قزوینی حائری- در کربلا بودند و شاگردِ شریف العلماء هم بودند. ایشان همانطور که الذریعه از کتاب ایشان نقل میکند، میفرمایند: وقتی که معالم میخواندم هر چه به ذهنم میرسید را یادداشت میکردم. بعداً که خودشان در کربلا کرسی درس مفصّلی به پا کرد- درس ایشان بعد از شریف العلماء خیلی مهم بوده است. درس اصول مفصّلی داشتند.- کتاب دومشان به نام نتائج الافکار را نوشتند و طبق آن درس میدادند. پس بنابراین چون شاگرد شریف العلماء بودند ممکن است که ضوابط الاصول ایشان تقریر درس ایشان باشد. تا جایی که من دیدم، نیامده بود که تقریر درس شریف العلماء است.
حالا آن چه که شما نقل کردید را ممکن است جایی دیده باشم. زیرا مرتب ملازم درس شریف العلماء بودند و کتاب اولشان هم این کتاب است. نتائج الافکار برای بعد بوده است. اما هم شاگرد شیخ موسی و هم شاگرد شیخ علی بوده اند. به درس شیخ علی کاشف الغطاء در کربلا رفته است و همانطور که نقل حاج آقا بود بهدنبال ایشان به نجف هم رفتهاند.
نقل شده که صاحب ضوابط خوش تدریس بودهاند و درس ایشان شلوغ هم می شده. بر خلاف صاحب فصول که معاصر بودهاند اما خوش تدریس نبوده اند. توفیق در تدریس نداشتند، حتی امروز دیدم که درس ایشان چند نفر بیشتر نبوده است. صاحب ضوابط مسافرت میرود و همه شاگردانشان به درس صاحب فصول میروند و شلوغ میشود. اما بعد که صاحب ضوابط بر میگردد دوباره همه بر میگردند. اما آن چند نفری که از ابتدا بودند، مانده بودند. صاحب فصول به اینها رو میکند، میگوید نمیخواهید شما هم بروید؟
خود شیخ علی هم که استاد صاحب ضوابط بودند، خیلی جلیل القدر بودند. امروز یک عبارتی از شیخ علی دیدم، گفتم اگر امثال این بزرگوارها اینچنین بگویند، امثال من چه بگوید! گفتند شیخ علی کاشف الغطاء با این همه عظمت تصنیفی نداشته است. به ایشان گفتند آقا چرا کتاب نمی نویسید؟ گفته بودند «أباني جيده و أبيت رديه»[۶]؛ ایشان این را بگویند امثال من چه بگوید. «أباني جيده و أبيت رديه»؛ مطالب خوبش را که میخواستم بنویسم عرضهاش را نداشتم، مطالب بدش را هم که نمی خواستم بنویسم.
علی ایّ حال دیروز که گفتم ضوابط مربوط به درس شیخ علی است، صحیح نیست. علی القاعده ولو من تصریح آن را ندیده ام، اما به درس شریف العلماء میآید. البته شاگرد شیخ علی هم هستند.
شاگرد: اسم صاحب ضوابط را میفرمایید.
استاد: سید ابراهیم قزوینی حائری. متوفی ١٢۶٢ هستند که دیدم به اشتباه در اعیان الشیعه چاپ شده بود ١١۶٢، در حالیکه ایشان متوفای ۱۲۶۲ هستند. مقداری قبل از شیخ انصاری وفات کردند، اینها معاصر بودند.
کربلا متمحّض در اصول بود. نجف همه فقه بود و کربلا سرا پا اصول بود. دورهای بوده است. خود صاحب ضوابط از شاگردان صاحب مفاتیح بودند.