بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث تقویم-ساعت


مباحث رؤیت هلال-كتاب الصوم
مواقیت-میقات بودن أهلة
علم هیئت و نجوم
مباحث تقويم
...برج حمل-فروردین-نیروز




****************
ارسال شده توسط:
حسن خ
Sunday - 9/2/2025 - 13:35

ساعت غروب کوک

لغت نامه دهخدا

غروب کوک. [غ ُ] (ص مرکب) ساعتی که کوک آن غروب و طلوع خورشید را معین می کند. مقابل ظهرکوک

 

ساعت رسمی ایران

ایرج حسابی از قول پدرش محمود حسابی می‌نویسد: «یکی از مشکلات آمدن هواپیما [...] به ایران، نداشتن ساعت در ایران بود. ساعت‌ها در ایران غروب‌کوک بود، و هر شهری یک ساعتی داشت، و ما فاقد وقت بین‌المللی بودیم. با دانشجویان، یک گروه تشکیل دادیم. محاسبهٔ طول و عرض جغرافیایی را آغاز کردیم، و سپس با انگلستان مکاتبه کردیم. گرینویچ بین‌المللی هم، به ما جواب داد [...] و با ۳٫۵ ساعت اختلاف، ساعت ایران تعیین شد.»[۱]

به نظر می‌رسد که یکسان شدن وقت رسمی کل ایران با ۳٫۵ ساعت فاصله با گرینویچ، در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۱۴ و بنا به مصوبهٔ هیئت وزیران صورت گرفته‌است. در بخشنامه‌ای به تاریخ فوق، از طرف وزیر عدلیه، احمد متین‌دفتری می‌نویسد: «برحسب تصویب هیئت محترم دولت مقرر است که من بعد در کلیهٔ ولایات داخلهٔ ایران دوائر دولتی و رسمی ساعت خود را مطابق ساعت طهران (سه ساعت و نیم قبل از ساعت گرینویچ) قرار بدهند[...]».[۲] چهار روز بعد، روزنامهٔ اطلاعات به نقل از آژانس پارس می‌نویسد: «طبق تصویب هیئت محترم وزراء عظام ساعت رسمی واحد در کلیه نقاط مملکت شاهنشاهی باید برقرار باشد این ساعت در تمام روابط عمومی مملکت بکار می‌رود و در هر شهر یا قصبه که دفتر تلگراف باشد همهٔ ادارات و مؤسسات ساعت خودشان را باید با ساعت تلگرافخانه مطابق نگاهدارند تا همیشه ساعت شهرها با ساعت تهران یکسان باشد. بدیهی است که تطبیق این ساعت که ساعت رسمی مملکت است مانع این نیست که هر شهری ساعت محلی خود را نیز بتناسب افق آن شهر معین نموده و در احتیاجات خصوصی خود بکار برند بنابر این از طرف وزارت پست و تلگراف و تلفن به کلیه مراکز تلگرافی ایالات و ولایات دستور لازم صادر گردیده که همه روزه ساعت صحیح را از تلگرافخانه تهران گرفته و به نقاط تابعه بدهند و ضمناً به بلدیه حوزه ادارات مربوط نیز اطلاع بدهند که ساعت خود را از روی ساعت تلگرافخانه تنظیم نمایند».[۳] فردای آن روز، همان روزنامه تحت عنوان «تغییر ساعات مختلف در ولایات بساعت واحد» می‌نویسد «از ولایات خبر می‌دهند که برطبق تصویب نامه هیئت وزراء ساعت واحد در ادارات کشوری و لشکری برقرار و متحدالشکل شدن ساعت واحد هم فوق‌العاده جالب توجه گردیده‌است».[۴]

...

پیش از وجود ساعت رسمی کشور، ظاهراً مرسوم بوده که هر صبح، هر ظهر و هر غروب، عقربهٔ ساعت شمار روی ساعت ۱۲ (روی دسته) قرار داده می‌شده‌است. به عبارت دیگر، در زمان‌های یادشده، ساعت را صفر منظور نموده و آغاز جدیدی برای محاسبهٔ ساعت در نظر می‌گرفته‌اند. به عنوان مثال ساعت چهار به معنای گذشت چهار ساعت از صبح یا از ظهر یا از شب (بسته به موقعیت زمانی) بوده‌است.[۶] در بیشتر موارد ساعت ظهر تیم و سپس غروب‌تیم بوده که با تنظیم بر روی ساعت دوازده کاربرد شرعی هم داشته و هر چند روز یک‌بار تنظیم دقیق می‌شده‌است.

 

 

 

درباره ساعتی که ردپای آن در زمان‌بندی و برنامه‌ریزی قدما پررنگ است

قصه غروب و کوک ساعت

«بعدازظهرها می‌رفت پشت بام، جایی که بتواند غروب آفتاب را ببیند. خیلی علاقه داشت غروب آفتاب را ببیند و ساعتش نیز غروب کوک بود. یعنی لحظه غروب را ساعت ۱۲ تنظیم می‌کرد تا بفهمد چقدر از شب گذشته تا بتواند از روز استفاده بیشتری بکند».


​​​​​​​اینجا بود که نخستین بار واژه «غروب کوک» را می‌شنیدم. نوه علامه محمدتقی شوشتری داشت به پرسشم در خصوص نحوه نظم‌دهی و بودجه‌بندی زمان پدربزرگش که یک محقق پرمشغله و پرکار بود، پاسخ می‌داد. پس از آن برایم سؤال شده بود که قصه ساعت «غروب کوک» چیست و اساساً چه تفاوتی با ساعت رایج امروزی دارد. بعداً فهمیدم ساعت غروب کوک یعنی در وقت غروب آفتاب، آن را سر ساعت ۱۲ قرار می‌دهیم. به خواص و امتیازات این نوع تنظیم ساعت در ادامه اشاره خواهیم کرد.

روایت پدر علم تقویم‌نویسی ایران از ماجرای تعیین ساعت 
در جست‌وجوی قصه ساعت امروزی اما به ‌گفت‌و‌گوی مرحوم دکتر عباس ریاضی کرمانی، پدر علم تقویم‌نویسی علمی ایران برخورد کردم که در شماره دی ماه ۱۳۴۴ مجله امید ایران چاپ شده بود. مرحوم ریاضی کرمانی در مورد ماجرای تعیین ساعت امروزی گفته بود تا پیش از سال ۱۲۹۲ شمسی هر شهری برای خودش یک نصف‌النهار داشته و ساعت را از روی آن نصف‌النهار ظهر کوک یا غروب کوک یا دست کوک که مرسوم بوده تنظیم می‌کردند. این روش سبب می‌شده تا ساعت هر شهری با شهر دیگر تفاوت داشته باشد ولی از سال ۱۲۹۲شمسی به واسطه اینکه روابط تجارتی بین ممالک مختلف به وسیله راه‌آهن و کشتی زیاد می‌شود، نیاز به اطلاع از زمان مقاصد اهمیت حیاتی پیدا می‌کند. برای رفع این نقیصه عده‌ای محاسب به این کار گمارده می‌شوند تا ساعت مقصد را بر اساس ساعت مبدأ تعیین کنند ولی باز هم خروجی محاسبات گویا با اشکالات فراوان روبه‌رو می‌شود. دکتر ریاضی کرمانی اشاره می‌کند در سال ۱۲۹۲ شمسی است که عده‌ای از منجمان در محلی به نام «ورسای» در فرانسه جمع شده و ساعت قانونی را اعلام می‌کنند که می‌شود مبنای همین ساعت امروزی. این گروه کره زمین را به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم کرده و هر قسمت را «گنجه» نامیدند و فاصله هر گنجه را طوری تنظیم می‌کنند تا ۱۵ درجه باشد و نصف‌النهار وسط گنجه اول را مبدأ (گرینویچ) قرار می‌دهند تا ساعت پایتخت هر مملکت ساعت تمام آن مملکت باشد.

پروفسور حسابی و تعیین ساعت ثابت برای تنظیم امور کشور
از آنچه منجمان در «ورسای» به آن رسیده و گرینویچ را مبدأ تعیین زمان قرار می‌دهند، ۱۸سال می‌گذرد تا اینکه وزارت پست و تلگراف به این فکر می‌افتد که ساعت ثابتی برای امور کشور تنظیم کند. تا این زمان به گفته مرحوم دکتر محمود حسابی ساعت‌ها هنوز غروب کوک هستند و با تغییر آفتاب تغییر می‌کنند. همان مشکلاتی که منجمان در «ورسای» به آن اشاره کرده بودند، اینجا هم قصه همان است. ایرج حسابی که کار ویرایش مصاحبه پدر با کیهان فرهنگی با او بوده، ماجرا را این طور روایت می‌کند: «در پی این اتفاق‌ها از آقای دکتر که تنها متخصص فیزیک در کشور بود، دعوت می‌شود که این کار را انجام دهد و با توجه به اینکه ایشان تحصیلات ستاره‌شناسی هم داشت، تفاوت ساعت با مبدأ گرینویچ را معلوم می‌کند به اینکه چون شهر تهران ۵۱/۳۰ در عرض شرقی گرینویچ واقع است، اختلاف دقیق آن با گرینویچ می‌شود ۳ ساعت و ۲۶ دقیقه ولی مطابق قرارداد بین‌المللی ساعت‌ها فقط به فواصل نیم ساعت ممکن است داده شود بنابراین چون این عدد به ۳ ساعت و ۳۰ دقیقه نزدیک‌تر است، وقت تهران را ۳ ساعت و ۳۰ دقیقه پیش از وقت گرینویچ تعیین می‌کند یعنی وقتی که گرینویچ ظهر است در تهران ۳۰/۳ دقیقه بعدازظهر را نشان می‌دهد... به طور کلی ایران از آن به بعد با دنیا ارتباط دقیق زمانی پیدا می‌کند و وقت رسمی ایران در جدول زمان‌های بین‌المللی ثبت می‌شود». 

ساعت غروب کوک و امتیازات آن
با وجود امتیازات ساعت رسمی ایران بر اساس گرینویچ اما ساعت «غروب کوک» همچنان به خاطر فوایدی که دارد نقش پررنگی در زندگی بسیاری به خصوص قشر متدین و بازاری ایفا می‌کند. بهترین توضیح برای علت اقبال به ساعت غروب کوک را می‌توان از زبان مرحوم علامه حسینی تهرانی شنید. علامه تهرانی در کتاب «وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام» می‌نویسد: فایده این تنظیم ساعات آن است که انسان از وقت خود استفاده می‌کند و ساعات کار را طبق حال خود در آرامش و خوبی سپری می‌نماید و انسان می‌داند چقدر از روز باقی مانده است و وظیفه‌ای که امروز به عهده دارد چگونه ترتیب بدهد تا غروب آفتاب پایان یابد... در این صورت مردم به آسانی مقدار روز خود را می‌یابند و می‌دانند چقدر از روزشان باقی مانده چون منتهیِ روز، ساعت ۱۲ است. 
شاید وجود همین فواید و امتیازات است که موجب می‌شود رد پای این ساعت را در زندگی علما پیدا کرد. همان طور که مرحوم علامه شوشتری مجاب شده بود که وقت غروب به پشت بام برود و به نظاره غروب بنشیند و ساعتش را به وقت غروب آفتاب کوک کند. یعنی در کنار ساعت رسمی، یک ساعتِ غروب کوک نیز همیشه به همراه داشت تا بتواند هم از روزش بیشتر بهره ببرد و هم زمان‌بندی مناسبی برای استراحت شب و شب زنده‌داری برای خودش بچیند. 
 
 
 
 
 
منبع: وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، تعلیقه صفحه ۶۵

ساعت غروب کوک

ساعت ايران باید طبق موازين اسلامى تنظيم گردد، تا مردم بتوانند از عمر خود استفاده سرشار بنمايند. چون اين ساعت فعلى ايران ظهر كوك است، و مردم بر اساس مبدء نيمه شب و ظهر امور خود را تنظيم مى‌دهند، بنابراين نه مقدار شب آنها معلوم است نه مقدار روز.

شب كه تاريك است براى استراحت و سكونت است؛ و روز كه روشن است براى بيدارى و فعّاليّت و حركت. أطبّاء مى‌گويند: بيدارى و فعّاليّت در شب مضرّ است، و خواب و آرامش در روز نيز براى آدمى ضرر دارد. بنابر اين شرع أقدس اسلام كه احكامش بر اساس فطرت است احكامش را روى ساعات شب براى استراحت و عبادت در تاريكى، و روى ساعت روز براى دنبال كار رفتن و در تكاپوى معاش بودن در روشنى قرار داده است.

اوّل شبانه روز از ابتداى شب شروع مى‌شود؛ و ساعات شب يكى پس از ديگرى را طى مى‌كند؛ و در هر ساعت وظيفه‌اى مقرّر فرموده است.

در آيه ۹۶ از سوره ۶: انعام داريم: فَالِقُ الاصِبَاحِ وَ جَعَلَ الَّيْلَ سَكَنًا و در آيه ۶۱، از سوره ۴۰: غافر داريم: اللَّهُ الَّذِى جَعَلَ الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارِ مُبْصِرًا. و در آيه ۸۶ از سوره ۲۷: نمل داريم: أَلَمْ يَرَوا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارِ مُبْصِرًا، و در آيه ۱۰ و ۱۱ از سوره ۷۸: نَبَا داريم: وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاسًا وَ جَعَلْنَا النَّهَارِ مَعَاشًا.

از نماز مغرب، و عشاء و تعشّى، و خوابيدن در اوائل شب، و استراحت تامّ بدن، و سپس بيدارى در اوائل طلوع فجر، و بدنبال آن وقت و زمان مشخّص بين‌ الطّلوعين را تا طلوع خورشيد. و از آنجا به بعد كه ساعات روز شروع مى‌شود براى قيام به امور مهمّات از كشت و زرع و صنعت و تجارت و سفر و رسيدگى به امور اجتماعى و غيرها تا وقت ضُحى كه آفتاب بر فراز آسمان آمده و روشنى شدّت نموده و تقريباً در موقع تابستان كه دو ساعت به ظهر مانده است. در اين حال خواب قيلوله را مستحبّ نموده، و تا وقت زوال شمس نماز ظهر، و بعد از گذشتن دو برابر مقدار سايه شاخص كه تقريباً نيمه زمان ميان ظهر و غروب است، نماز عصر را مقرّر فرموده است، و همچنين براى اين ساعاتِ باقى از صله ارحام و تربيت اولاد، و انس با عيالات، و تتمّه كسب را در صورت لزوم، تا زمانيكه خورشيد در زير افق پنهان شود كه وقت نماز مغرب است و اول زمان شب شروع مى‌شود.

بنابراين اوّلًا هميشه شب مقدّم بر روز است. شب جمعه يعنى شب قبل از روز جمعه، نه شب بعد از آن چون دخول ماه با رؤيت هلال است و رؤيت حتماً در اوّل شب پس از اختفاء شمس بايد صورت گيرد.

و ثانياً بايد ساعت را غروب کوک نمود؛ يعنى در وقت غروب آفتاب آنرا سر ساعت ۱۲ قرار داد، و عقربه‌هاى آنرا رويهم نهاد. بنابراين هر ساعتى كه بگذرد، مى‌دانيم چقدر از شب ما سپرى شده است. ساعت ۲ يعنى دو ساعت از شب گذشته، و ساعت پنج يعنى پنج ساعت از شب گذشته، و طلوع فجر كه متغيّر است؛ و در اين زمان مثلًا ۹ ساعت از شب گذشته است؛ يعنى نه ساعت از شب گذشته است.

طلوع آفتاب نيز متغيّر است. چون مقدار بين الطّلوعين بمقدار ثمُن (۱۸) مقدار روز است بنابراين در تابستانها در نواحى كه ما زيست مى‌كنيم ما بين الطّلوعين به حدود دو ساعت مى‌رسد، و در زمستانها تا يك ساعت و ربع تقليل مى‌يابد.

و در اين وقت، مسلمان بيدار است و مشغول عبادت و يا قرائت قرآن، و يا مطالعه، و رسيدگى و تنظيم امور منزل. در حدود ساعت اول طلوع آفتاب دنبال كار مى‌رود. چه تاجر و چه صنعتكار و چه پزشك، و چه محصّل و چه زارع و دامدار، در آن وقت مساعد و هواى لطيف حتّى در تابستان به راحتى ساعاتى را در حدود شش ساعت كار مى‌كند. و در وقتيكه آفتاب به وقت ضُحى رسيده و گرم شده و فعّاليّت مشكل است، دست بر مى‌دارد ... تا ظهر و عصر و سپس ساعات را طىّ مى‌كند تا روز تمام شود.

فائده اين تنظيم ساعات آن است كه: انسان از وقت خود استفاده مى‌كند، و ساعات كار را طبق حال خود در آرامش و خوبى سپرى مى‌نمايد و انسان مى‌داند چقدر از روز باقى مانده است؛ و وظيفه‌اى را كه امروز بعهده دارد چگونه ترتيب دهد، تا غروب آفتاب پايان يابد. زيرا كه در صبح اگر چشم به ساعت بيندازد و ببيند مثلًا ساعت ۱۱ است يعنى ۱۳ ساعت به غروب مانده است؛ و يا اگر در عصر ببيند ساعت ۱۱ است؛ يعنى يك ساعت به غروب مانده است.

در اين صورت به آسانى مردم مقدار روز خود را مى‌يابند؛ و مى‌دانند چقدر از روزشان باقى مانده است. چون منتهى روز ساعت ۱۲ است. بخلاف شب كه دانستن مقدار بقيه آن لازم نيست. زيرا شب براى خوابيدن و استراحت كردن است و در شب انسان بايد بداند چقدر از شب گذشته است؟ و چقدر خوابيده و آرامش نموده است؟ بنابراين چون بنا به ساعت غروب کوک مبدأ شب معلوم است بمجرّد رؤيت ساعت، مقدار گذشت شب معلوم است، و چون مقدار پايان روز معلوم است، بمجرّد رؤيت ساعت مقدار باقيمانده از آن كه براى حركت و فعّاليّت است معلوم است.

در اين صورت گرچه انسان نيز مى‌تواند از مقدار باقيمانده از شب، و يا از مقدار گذشته از روز با توجّه كوتاهى مقدارش را بدست آورد؛ وليكن اين فائده‌اى به حال او ندارد. عمده در روز دانستن آن است كه: چقدر از روز مانده است؟ و ما وظائف محوّله خود را بايد در اين مقدار بجاى آوريم؛ نه چقدر گذشته است، آن بدرد ما چه مى‌خورد؟ و نيز در شب آنچه براى ما مفيد است كه چقدر گذشته است؟ و ما بقدر كافى استراحت و خواب نموده‌ايم يا نه؟ و اين به ساعات بعدى منوط نيست؛ بلكه فقط مربوط به ساعات پيشين است.

امّا ساعت ظهر کوک، مبدأ را اوّل روز و يا اوّل شب قرار نمى‌دهد. و وسط تقريبى شب قرار مى‌دهد.

ساعت ۱۲ يعنى نيمه شب تقريبى. و ساعت ۱ بامداد يعنى يك ساعت از نيمه شب گذشته است. و اين هيچ فائده ندارد؛ بلكه ضررهاى آن بسيار است. اوّل مقدار شب و يا مقدار روز را معيّن نمى‌كند. ثانياً شب را از اوّل نمى‌شمرد، بلكه نيمى از شب را از روز قبل، و نيمى از آن را از روز بعد مى‌شمرد. و در اين صورت يك شب تمام، به دو تكّه پاره شده؛ و احكام و وظائف شرعى و عرفى همه به هم مى‌خورد. و ساعت ۱ بامداد كه هنوز صبح نشده است، بلكه چه بسا شش ساعت به آفتاب مانده است؛ ولى معذلك آنرا از ساعات بامداد مى‌شمرد. و ثالثاً مردم در كار خود حيران و سرگردان مى‌مانند. يك مبدئى به آنها داده شده است. نيمه شب، مبدئيّت اين مبدأ بچه درد آنها مى‌خورد؟ نه با آن كار خود را مى‌توانند مشخّص كنند نه استراحت خود را.

و ساعات كار ادارى و مدارس، و دانشگاهها و نظام، و غيرها بر اين اساس كه تنظيم شود. مثلًا معيّن كنند: مردم ساعت ۸ دنبال كار بروند در زمستانها ساعت ۸ قدرى از آفتاب مى‌گذرد؛ ولى در تابستانها چهار ساعت از آفتاب مى‌رود. و در اين صورت انسان چهار ساعت تمام در اعتدال هوا در منزل بيكار آرميده، و هنگام گرما و هواى خفقان‌آميز بايد به حركت درآيد و اين موجب إتلاف وقت و عدم تنظيم ساعات بر اساس احتياج بدنى، و مناسبات بهداشتى و حفظ الصّحة عالمى است.

نيمه شب را ابتداى زمان قرار دادن، فقط براى كارخانه دارهائى كه كارگران خود را چون آلات و ابزار كار شمرده، نه خوابى، نه راحتى، نه روزى، نه روشنائى، نه بهداشت، و حفظ الصّحه‌اى براى آنها قائل نيستند. و بشر را متحيّر و سرگردان آلت مقاصد مادّى و بهره بردارى خود قرار مى‌دهند مى‌باشد.

و در اين صورت مردم تا قريب ساعت ۸ مى‌خوابند. از فيوضات بين الطّلوعين محروم، و از سحرخيزى بى بهره مى‌مانند. و طبعاً كسى كه ساعت ۸ دنبال كار برود، تا ساعت ۲ بعداز ظهر، و يا ۴ ساعت بعداز ظهر كار كند؛ و اوّل شب خود را به مطالعه و بيدارى و تفريح بگذراند، و تا قريب نيمه شب بيدار باشد؛ خوابش در آخر شب بوده، و تا به صبح بطول مى‌انجامد. و در اين صورت از همه مواهب الهى و بهداشتى محروم مى‌گردد.

ساعات كار معلّمان بايد طورى تنظيم شود كه: بهترين ثمرات را در بهترين شرائط و مناسبات بهداشتى، و سلامتى و تنّعم طبيعى، و روحى بدست آورد.

ما در جلد ۶ از امام شناسى و در رساله نوين در بناء اسلام بر سالها و ماههاى قمرى، از اين موضوع بطور مختصر سخن به ميان آورده‌ايم.

يكى از موارد پيشنهاد اين بود كه: ايشان اعلاميه‌هاى خود را با تاريخ قمرى امضا كنند. چون قبلًا ايشان در تمام نوشتجات و نامه‌ها و اعلاميّه‌ها همانند ساير مراجع و فضلاء عظام فقطّ با تاريخ قمرى پايان مى‌دادند در آن هنگام ديده شد كه: در روزنامه‌ها كه اعلاميه‌اى از ايشان درج مى‌كنند، تاريخ شمسى مطابق با تاريخ قمرى است.

بنده عرض كردم: تاريخ شمسى، تاريخ اسلامى نيست. و به ايشان اين معنى را متذكّر شويد!

جناب مرحوم مطهّرى رحمة الله عليه، قدرى مكث كرده و گفتند: من به ايشان گفته‌ام كه: از اين به بعد شما بايد با تاريخ شمسى امضاء كنيد! حقير ديگر درباره اين موضوع چيزى نگفتم.

تا در مشهد مقدّس رضوى كه براى اقامت تشرّف حاصل شد، رساله‌اى مستقلّ بنام رساله نوين در بناء اسلام بر سال و ماه قمرى تأليف؛ و اوّلين نسخه مطبوع را براى ايشان اهداء نمودم. و البتّه اين مطالب بالمناسبة در مجلد ششم از امام شناسى در تفسير آيه نسيى در ضمن خطبه حضرت رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم در حجّة الوداع آمده است.











فایل قبلی که این فایل در ارتباط با آن توسط حسن خ ایجاد شده است



****************
ارسال شده توسط:
محمدحسین
Sunday - 9/2/2025 - 15:53

بنابر اینکه شروع روز از لحظۀ غروب باشد و نصف النهار مکه مبدأ باشد، لحظۀ زوال مکۀ مکرمه تمامی مناطق کرۀ زمین در یک روز قرار دارند؛ برخی لحظات و ساعات اولیه روز (مثلا جمعه) و برخی ساعات و لحظات پایانی روز جمعه را سپری می‌کنند.

در این فرض ساعت صفر، لحظۀ غروب و لحظۀ زوال ساعت 18 است. (با مسامحه)

در نتیجه با تسامح می‌توان گفت بنابر این مبنا، در لحظۀ زوال مکه در روز جمعه، در مکه ساعت 18 روز جمعه است؛ سئول ساعت 24 روز جمعه و سیدنی ساعت 2 بامداد روز جمعه است.

اگر اهلال هلال قبل از زوال نصف النهار مبدا، سبب شود که آن روز (مثلا جمعه) برای کل مناطق کرۀ زمین اول ماه باشد:

اگر یک ساعت قبل از زوال در مکه (یعنی ساعت 17 روز جمعه) هلال ماه مبارک رمضان موجود شود، روز جمعه اول ماه رمضان است. در آن لحظه در سیدنی ساعت 1 بامداد روز جمعه است (یعنی در سیدنی شب جمعه است، نه شب شنبه) و مردم در سیدنی روز جمعه را می‌توانند روزه بگیرند و اینطور نیست که روز جمعه در سیدنی تمام شده باشد. پس سیدنی نقضی بر ملاک بودن اهلال هلال قبل از زوال نصف النهار مبدأ نیست.

[در این مثال اهلال هلال در سئول ساعت 23 روز جمعه است (یعنی در سئول یک ساعت به غروب مانده است و به عبارتی یک ساعت از روز جمعه در سئول باقی است).]