بسم الله الرحمن الرحیم

ببین تفاوت ره از کجا تا به کجا! شیخ بهائی قده: سنت است عدم التزام به یک قرائت-اما-امروزه: قراءات از هیچ ارزشی برخوردار نیست

فهرست مباحث علوم قرآنی
قائلین به تعدد قراءات از علمای شیعه پس از قرن یازدهم
شرح حال محمد بن حسين بَهاء الدِّين العامِلي (953 - 1031 هـ = 1547 - 1622 م)
کلمات شیخ طوسي قده در باره قراءات
کلمات امین الاسلام طبرسي قده صاحب مجمع در باره قراءات



کلمات محکم و صریح جناب شیخ بهاء(قده) در تواتر قراءات سبع در کتبی مثل مشرق الشمسین خیلی روشن است اما در کتاب جامع عباسی که یک نحو رساله برای سلطان است نکته اضافه دارند که سنت این است که اقتصار بر یک قرائت نکند! شاید دلیل خاصی نزد ایشان بوده و شاید از عبارت شیخ و طبرسی(قدهما) در مقدمه تبیان و مجمع استفاده کردند که فرمودند امامیه کرهوا تجرید قراءة بعینها (مفردة)
نکته دیگر اینکه این کتاب بیست باب داشته اما مؤلف پس از اتمام پنج باب به رحمت خدا میروند و شاگرد ایشان به دستور شاه عباس ادامه میدهد، این یعنی شاید آخرین تصنیف ایشان و اواخر عمر بوده است.

کلمات شیخ بهائي قده در باره قراءات

طبع جدید کتاب همراه ۸ حاشیه از اعیان فقهاء است:

****************
ارسال شده توسط:
حسن خ
Tuesday - 23/4/2024 - 13:22

جامع عباسی، ص 137
چهارم: موافق يكى از هفت قراءت مشهور [2] خواندن، و لازم نيست كه از اوّل تا آخر به‌يك قراءت بخواند، پس اگر بعضى را مثلاً به قراءت عاصم و بعضى را به‌قراءت حمزه و بعضى را به قرءات باقى قُرّاء بخواند جايز است، بلكه سنّت است [3] كه در قرآن خواندن التزام يك قراءت نكند.


[2] بنابر احوط. (خراسانى، يزدى) * بايد قرائت صحيح باشد به قواعد شرعيّه، پس اگر فرض شود خواندن كلمه به قواعد عربيّه صحيح است، لكن موافق يكى از قرائت سبع نيست ظاهراً مجزى باشد.(دهكردى) * احوط ترك موافقت قرائت ابى جعفر و يعقوب و خلف است، چنانچه موافقت قرائت باقى نيز احوط است.(كوهكمره‌اى) [3]سنّت بودن اين محلّ‌ تأمّل است.(خراسانى)

نکته: مقصود از خراسانی، مرحوم آخوند خراسانی است.


***************

جامع عباسي (طبع قديم)، ج‏1، ص: 47
چهارم موافق يكى از هفت قرائت مشهور خواندن و لازم نيست كه از اوّل تا آخر به يك قرائت بخواند پس اگر بعضى را مثلا به قرائت عاصم و بعضى را به قرائت حمزه و بعضى را به قرائت باقى قراء بخواند جايز است بلكه سنّت است كه در قرآن خواندن التزام يك قرائت نكند.




مشرق الشمسين - البهائي العاملي - الصفحة ٣٩٢
ثم في هذا المقام بحث يحسن التنبيه عليه وهو أنه لا خلاف بين فقهائنا رضوان الله عليهم في أن كلما تواتر من القراءات يجوز القراء به في الصلاة ولم يفرقوا بين تخالفها في الصفات أو في إثبات بعض الحروف والكلمات كملك ومالك وقوله تعالى " تجري من تحتها الأنهار " بإثبات لفظة من وتركها فالمكلف مخير في الصلاة بين الترك والإثبات إذ كل منهما متواتر وهذا يقتضي الحكم بصحة صلاة من ترك البسملة أيضا لأنه قد قرء بالمتواتر من قراءة أبي عمرو وحمزة وابن عامر وورش عن نافع وقد حكموا ببطلان صلاته فقد تناقض الحكمان فأما أن يصار إلى القدح في تواتر الترك وهو كما ترى أو يقال بعدم كلية تلك القضية ويجعل حكمهم هذا منبها على تطرق الاستثناء إليها فكأنهم قالوا كلما تواتر يجوز القراءة به في الصلاة إلا ترك البسملة قبل السورة ولعل هذا هون وللكلام في هذا المقام مجال واسع والله أعلم