حاج آقا برای شارح وافیه تعبیر سید صدر را به کار بردند. وافیه که نوشته مرحوم فاضل تونی است ظاهرا سه شرح دارد: شرح الوافیه، تألیف سید جواد عاملى، صاحب مفتاح الكرامه (م 1226ق)؛ شرح الوافیه، نوشته سید حسن حسینى؛ شرح الوافیه، نوشته سید صدرالدین محمد بن میرمحمدباقر رضوى قمى؛ شرح الوافیه، نوشته سید بحرالعلوم محمدمهدى بن سید مرتضى بن سید محمد طباطبائى بروجردى غروى (م 1212 ق) به نقل از:
http://wiki.ahlolbait.com/index.php/%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%8A%D8%A9_%D9%81%D9%89_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87و علی القاعده منظور حاج آقا از سید صدر، سید صدرالدین محمد بن میرمحمدباقر رضوى قمى است که تاریخ ولادتش مبهم (احتمال داده اند 1100 باشد) اما تاریخ وفاتش 1160 است.
اما چنانکه خود حاج آقا اشاره کردند سید نعمت الله جزائری (متوفی 1114 از اخباریون) هم این سخن را در مقام مخالفت با جمهور گفته و او مقدم بر سیدصدرالدین است. من متن مربوطه را از کتاب وی (منبع الحياة و حجية قول المجتهد من الأموات، ص: 71) تقدیم می کنم:
و قد تلخص من تضاعيف هذا الكلام أمران (أحدهما) وقوع التحريف و الزيادة و النقصان في المصحف و (
ثانيهما) عدم تواتر القراءات عمن يكون قوله حجة اما الأول فقد خالف فيه الصدوق و المرتضى و أمين الإسلام الطبرسي حيث ذهبوا الى ان القران الذي نزل به جبرئيل (ع) هو ما بين دفتي المصحف من غير زيادة و لا نقصان و اما السيد رحمه اللّٰه فلم يعتمد على اخبار الآحاد مع تعويلهم على ما روي عنه (ع) من قوله القرآن واحد نزل من عند واحد على نبي واحد و انما الاختلاف من جهة الرواة و عند التأمل يظهر ان هذا الخبر دليل لنا لا علينا و يدل على ما قلناه من الأمرين فإن قوله (ع) القرآن واحد ينفي تكثر القراءات و اما إثبات الاختلاف من جهة الرواة اي حفاظ القرآن و حامليه فيشمل الاختلاف في التحريف و في تكثر القراءات على انه يجوز ان يكون الوجه فيما صاروا اليه التحرز من طعن أهل الكتاب و جمهور الجمهور و عوام المذهب لأنه ربما يتوهم منه الكلام على اعجاز القرآن و على استنباط الأحكام منه بسبب ما وقع فيه من الزيادة و النقصان و جوابه ان ما وقع فيه لم يخرج أسلوبه من الفصاحة و البلاغة و ان خزنة علمه صلواة اللّٰه عليهم بينوا ما فيه من التحريف على وجه لا يقدح في أخذ الأحكام منه إذ هم المخاطبون به على ما تقدم الكلام فيه و اما الثاني فقد خالف فيه الجمهور و معظم المجتهدين من أصحابنا فإنهم حكموا بتواتر القراءات السبع و بجواز القراءة بكل واحدة منها في الصلاة و قالوا ان الكل مما نزل به الروح الأمين على قلب سيد المرسلين (ص)
رساله فوق از سید معمت الله جزائری علاوه بر نرم افزار جامع فقه در آدرس زیر (به عنوان ضمیمه کتاب شهاب الثاقب فی وجوب صلاه الجمعه العینی نوشته محمد بن شاه فیض کاشانی) نیز قابل مشاهده است:
http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/10969/2/71
نکته جالب اینکه در جستجوی اینترنتی عین جملات فوق را در کتاب دیگری یافتم با اطلاعات زیر:
تفسیر البیان الصافی لکلام الله الوافی. نویسنده:محمد حسن قبیسی عاملی، ناشر:موسسه البلاغ محل نشر:بيروت. ج1 ص 283
بعد از مقداری مطالعه به عقب متوجه شدم که وی از ص278 کتابش می گوید می خواهد مطلب را از رساله سید نعمت الله بیاورد و صفحات متعددی عینا از رساله وی را آورده است. مطلب مذکور را در لینک زیر می توانید مشاهده کنید.
http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19762/1/3
این را نوشتم که اگر احیانا مثل بنده با این مطلب مواجه شدید فکر نکنید که قائل دیگری در کار است و وقتتان هدر نرود.
بسم الله الرحمن الرحیم
حاج آقا چند بار در بحثهایشان اشاره کردند که صاحب مدارک از قول جدیشان شهید ثانی گفته که ایشان کتابی دیده که همه قرائات سبع (یا عشر) را متواترا نقل کرده است. امروز در جستجوهایم اتفاقی به این جمله صاحب مدارک (متوفی 1009) برخورد کردم سپس جمله خود شهید را یافتم که تقدیم علاقمندان می شود:
صاحب مدارک چنین گفته:
و قد نقل جمع من الأصحاب الإجماع على تواتر القراءات السبع. و حكى في الذكرى عن بعض الأصحاب أنه منع من قراءة أبي جعفر، و يعقوب، و خلف، و هي كمال العشر. ثم رجح الجواز لثبوت تواترها كتواتر السبع «3».قال المحقق الشيخ علي- رحمه اللّه- بعد نقل ذلك: و هذا لا يقصر عن ثبوت الإجماع بخبر الواحد، فتجوز القراءة بها «4». و هو غير جيد، لأن ذلك رجوع عن اعتبار التواتر.و
قد نقل جدي- قدس سره- عن بعض محققي القراء أنه أفرد كتابا في أسماء الرجال الذين نقلوا هذه القراءات في كلّ طبقة، و هم يزيدون عما يعتبر في التواتر «5».
(3) الذكرى: 187. (4) جامع المقاصد 1: 112. (5) روض الجنان: 264.
اما کلام شهید ثانی (متوفی 966) در روض الجنان چاپ قدیمی ص 264؛ چاپ جدید ج2 ص701
و قد اجمع العلماء على تواتر السّبعة و اختلفوا في تمام العشرة و هي قراءة أبي جعفر و يعقوب و خلف و المشهور بين المتأخرين تواترها و ممّن شهد به الشهيد رحمه اللّه و لا يقصر ذلك عن ثبوت الإجماع بخبر الواحد فيجوز القراءة بها مع
ان بعض محققي القراء من المتأخرين أفرد كتابا في أسماء الرّجال الذين نقلوها في كل طبقة و هم يزيدون عمّا يعتبر في التواتر فيجوز القراءة بها ان شاء اللّه
ضمنا در کلمات بسیاری از قدما نحوه بیان مطلب به گونه ای است که ظهور کلام به نحوی است که متواتر بودن قرائات سبع جزء مفروضات و بدیهیات گرفته شده
از همه واضحتر کلام خود شهید اول (متوفی 786) در ذکری ج3 ص305 است که می گوید:
تجوز القراءة بالمتواتر، و لا تجوز بالشواذ. و
منع بعض الأصحاب من قراءة أبي جعفر و يعقوب و خلف و هي كمال العشر، و الأصح جوازها، لثبوت تواترها كثبوت قراءة القرّاء السبعة.
اینکه عبارت منع بعض الاصحاب را ناظر به سه تای عشر دانسته معلوم می شود در مورد تواتر سبع کسی منعی نکرده یعنی تواتر بوده است
هم در کلام علامه حلی (متوفی 726) در تحریر الاحکام الشرعیه ص 245 می گوید:
840. السادس عشر: يجب أن يقرأ بالمتواتر،فلو قرأ بمصحف ابن مسعود بطلت صلاته.
841. السابع عشر: يجوز أن يقرأ بأيّ قراءة شاء من القراءات السبع،و لا يجوز أن يقرأ بغيرها، و ان اتّصلت رواية.
این دو عبارت پشت سر هم وضوح کافی دارد که اصلا تردیدی در تواتر اینها در نزد علامه وجود نداشته و آیا این دلالت نمی کند که چنان اجماعی در علما وجود داشته و مساله واضح بوده که حتی علامه اشاره ای که این مطلب اجماعی است نمی کند.
همین طور است نحوه کلام فخرالمحققین (متوفی 770) که در إيضاح الفوائد في شرح مشكلات القواعد، ج3، ص: 195 در بحث مهریه می گوید:
و لو أصدقها تعليم سورة لم يجب تعيين الحرف (یعنی اخدی القرائات السبع)
این جمله نیز وضوح تام دارد که اصلا دغدغه ای برای اینکه حتی تصریح کنند که قرائات سبع متواتر است وجود نداشته است.
همچنین است محقق کرکی (متوفی 940) در رسائل ج3 ص263 که می گوید:
الشواذ.هو جمع شاذ، و المراد به ما لم يكن متواترا، و قد حصر بعضهم المتواتر في القراءات السبع المشهورة، و جوز المصنف الى العشر بإضافة قراءة أبي جعفر و يعقوب و خلف، لأنها متواترة و لا بأس به.
یعنی اینکه یک عده حصر تواتر را به سبع کرده اند محل بحث ایشان بوده نه متواتر بودن آن. یعنی این قدر وضوح داشته در ذهن ایشان.