بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۴

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
125-تقریر جلسات فروردین از آقای سوزنچی
مباحث جلسه یکشنبه 23 فروردین 1394
- هر جا دو راوی مشترکند قرائت را به خود قاری نسبت می دهند. مثلا می گویند به قرائت عاصم. اما جایی که اختلاف دارند اسم راوی را می آورند. گاه ممکن است در طریق (مرتبه بعد از راوی) اختلاف شود که نام طریق را می آورند.
- درباره علت ترجیح حفص بر شعبه احتمالی که در خود حنفیها مطرح می شود ناظر به علمیت است که به لحاظ علمی اعتبار بالاتری دارد اما احتمالاتی که مخالفان داده اند. درباره عاصم گفتند که چون کوفی و استاد ابوحنیفه بوده لذا حنفیها گرایش بیشتری به او دارند. اما چرا حفص؟ نظام نیشابوری در تفسیر غرائب القران در شرح قراء سبعه درباره حفص می گوید که کان شریک ابی حنیفه. اما آنچه این احتمال را ضعیف می کند این است که وی بر اساس حافظه و بدون سند گفته و ممکن است وی را با حفص بن عبدالرحمن که در تاریخ بغدادی و کتب دیگر وی را شریک ابوحنیفه معرفی کرده اند خلط مرده باشد. (البته در داستانی که خطیب بغدادی می آورد بحث شراکت در خرید و فروش لباس است و با تعبیر علی بن حفص البزار (که معلوم نیست بزاز لقب علی است یا حفص) عن حفص بن عبدالرحمن و کان یجهّز علیه (اجهز علیه یعنی شریکش کرد) مطرح کرده. اما ممکن است اشتباه از جانب خطیب بغدادی و دیگران باشد زیرا یکی از القاب حفص راوی عاصم البزاز است در حالی که هیچ جا این لقب را به حفص بن عبدالرحمن نداده اند
- به خاطر برخی سوالات نکاتی تکراری درباره ابن مسعود و ... مطرح شد.
- نکته: قبلا گفتیم که صاحب مدارک (نوه شهید ثانی) از شهید نقل می کند که کتابی دیده است که تمام قرائات عشر را به صورت متواتر نقل کرده است. اخیرا مطلب دیگری دیدم و آن اینکه صاحب مفاتیح الاصول (سید علی طباطبایی) از شرح وافیه سید صدر (قرن 12) نقل می کند که معظم مجتهدین من اصحابنا بر این باورند که تمام قرائات متواتر است و کل نزل به الروح الامین.
در واقع در مجموع دو فضاست. در میان قدما تنها مواردی که به ظاهر روایت کافی (هو واحد نزل من عند واحد) رای داده سه مورد بیشتر یافت نشد: تفسیر تبیان، تفسیر مجمع البیان و یکی هم در تهذیب در بحث از اینکه وامسحوا برئوسکم و ارجلکم، ارجلِکم است یا ارجلَکم شیخ می گوید: قرائت المنزله ارجلِکم است یعنی ظاهر عبارت به گونه است که یک قرائت بیشتر صحیح نیست اما در طرف مقابل اغلب تعدد قرائت منسوب به پیامبر را پذیرفته اند چنانکه مثلا شیخ مفید در کنتم خیر امه یا ائمه گفت هر دو می تواند آورده جبرئیل باشد و در میان فقها این مطلب که کاملا رایج بوده است. کلمات علامه حلی و شهید اول که خیلی وضوح دارد (شهید اول قرائات عشر را متواتر دانست نه فقط سبع را) شهید ثانی هم که اصلا گفت : « فإن الكل من عند الله نزل به الروح الأمين على قلب سيد المرسلين تخفيفاً على الأمة و تهويناً على أهل هذه الملة»
اول کسی که ظاهرا خدشه کرده مقدس اردبیلی است که وی هم در تواتر سه تای عشر خدشه کرده نه در سبع و می گوید: کأن البسعه لا خلاف فیه (که با توجه به تدقیقات وی همین کانه هم خیلی است) و بعد سید نعمت الله جزائری (از اخباریون) در فضای اخباریگری شروع به خدشه در تواتر کرد و بعدیها شروع کردند. اما تا قبل از مقدس در فقها کسی در تواتر مخالفتی نکرده



حاج آقا برای شارح وافیه تعبیر سید صدر را به کار بردند. وافیه که نوشته مرحوم فاضل تونی است ظاهرا سه شرح دارد: شرح الوافیه، تألیف سید جواد عاملى، صاحب مفتاح الكرامه (م 1226ق)؛ شرح الوافیه، نوشته سید حسن حسینى؛ شرح الوافیه، نوشته سید صدرالدین محمد بن میرمحمدباقر رضوى قمى؛ شرح الوافیه، نوشته سید بحرالعلوم محمدمهدى بن سید مرتضى بن سید محمد طباطبائى بروجردى غروى (م 1212 ق) به نقل از:
http://wiki.ahlolbait.com/index.php/%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%8A%D8%A9_%D9%81%D9%89_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87
و علی القاعده منظور حاج آقا از سید صدر، سید صدرالدین محمد بن میرمحمدباقر رضوى قمى است که تاریخ ولادتش مبهم (احتمال داده اند 1100 باشد) اما تاریخ وفاتش 1160 است.
اما چنانکه خود حاج آقا اشاره کردند سید نعمت الله جزائری (متوفی 1114 از اخباریون) هم این سخن را در مقام مخالفت با جمهور گفته و او مقدم بر سیدصدرالدین است. من متن مربوطه را از کتاب وی (منبع الحياة و حجية قول المجتهد من الأموات، ص: 71) تقدیم می کنم:
و قد تلخص من تضاعيف هذا الكلام أمران (أحدهما) وقوع التحريف و الزيادة و النقصان في المصحف و (ثانيهما) عدم تواتر القراءات عمن يكون قوله حجة اما الأول فقد خالف فيه الصدوق و المرتضى و أمين الإسلام الطبرسي حيث ذهبوا الى ان القران الذي نزل به جبرئيل (ع) هو ما بين دفتي المصحف من غير زيادة و لا نقصان و اما السيد رحمه اللّٰه فلم يعتمد على اخبار الآحاد مع تعويلهم على ما روي عنه (ع) من قوله القرآن واحد نزل من عند واحد على نبي واحد و انما الاختلاف من جهة الرواة و عند التأمل يظهر ان هذا الخبر دليل لنا لا علينا و يدل على ما قلناه من الأمرين فإن قوله (ع) القرآن واحد ينفي تكثر القراءات و اما إثبات الاختلاف من جهة الرواة اي حفاظ القرآن و حامليه فيشمل الاختلاف في التحريف و في تكثر القراءات على انه يجوز ان يكون الوجه فيما صاروا اليه التحرز من طعن أهل الكتاب و جمهور الجمهور و عوام المذهب لأنه ربما يتوهم منه الكلام على اعجاز القرآن‌ ‌و على استنباط الأحكام منه بسبب ما وقع فيه من الزيادة و النقصان و جوابه ان ما وقع فيه لم يخرج أسلوبه من الفصاحة و البلاغة و ان خزنة علمه صلواة اللّٰه عليهم بينوا ما فيه من التحريف على وجه لا يقدح في أخذ الأحكام منه إذ هم المخاطبون به على ما تقدم الكلام فيه و اما الثاني فقد خالف فيه الجمهور و معظم المجتهدين من أصحابنا فإنهم حكموا بتواتر القراءات السبع و بجواز القراءة بكل واحدة منها في الصلاة و قالوا ان الكل مما نزل به الروح الأمين على قلب سيد المرسلين (ص)
رساله فوق از سید معمت الله جزائری علاوه بر نرم افزار جامع فقه در آدرس زیر (به عنوان ضمیمه کتاب شهاب الثاقب فی وجوب صلاه الجمعه العینی نوشته محمد بن شاه فیض کاشانی) نیز قابل مشاهده است:
http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/10969/2/71
نکته جالب اینکه در جستجوی اینترنتی عین جملات فوق را در کتاب دیگری یافتم با اطلاعات زیر:
تفسیر البیان الصافی لکلام الله الوافی. نویسنده:محمد حسن قبیسی عاملی، ناشر:موسسه البلاغ محل نشر:بيروت. ج1 ص 283
بعد از مقداری مطالعه به عقب متوجه شدم که وی از ص278 کتابش می گوید می خواهد مطلب را از رساله سید نعمت الله بیاورد و صفحات متعددی عینا از رساله وی را آورده است. مطلب مذکور را در لینک زیر می توانید مشاهده کنید.
http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19762/1/3
این را نوشتم که اگر احیانا مثل بنده با این مطلب مواجه شدید فکر نکنید که قائل دیگری در کار است و وقتتان هدر نرود.





بسم الله الرحمن الرحیم
نسخه خطی شرح وافیه که بنده قرار داده بودم بسیار ناخوانا و پرمشکل بود. یکی از دوستان زحمت کشید و لینک نسخه خطی دیگری را داد که خواناست و از این آدرس می توانید آن را دانلود کنید:
http://khandangeryan.persiangig.com/24-00417.pdf/download

ضمنا ایشان زحمت کشیدند و مطلب مذکور را در همین نسخه پیدا کردند که صفحه 35 آن می شود و آن صفحه را جداگانه در همین جا ضمیمه شده است و مطلب به فرموده ایشان در قسمت چپ بالا سطر 16 می باشد.
التماس دعا




بسم الله الرحمن الرحیم
حاج آقا  چند بار در بحثهایشان اشاره کردند که صاحب مدارک از قول جدیشان شهید ثانی گفته که ایشان کتابی دیده که همه قرائات سبع (یا عشر) را متواترا نقل کرده است. امروز در جستجوهایم اتفاقی به این جمله صاحب مدارک (متوفی 1009) برخورد کردم سپس جمله خود شهید را یافتم که تقدیم علاقمندان می شود:
صاحب مدارک چنین گفته:
 و قد نقل جمع من الأصحاب الإجماع على تواتر القراءات السبع. و حكى في الذكرى عن بعض الأصحاب أنه منع من قراءة أبي جعفر، و يعقوب، و خلف، و هي كمال العشر. ثم رجح الجواز لثبوت تواترها كتواتر السبع «3».قال المحقق الشيخ علي- رحمه اللّه- بعد نقل ذلك: و هذا لا يقصر عن ثبوت الإجماع بخبر الواحد، فتجوز القراءة بها «4». و هو غير جيد، لأن ذلك رجوع عن اعتبار التواتر.و قد نقل جدي- قدس سره- عن بعض محققي القراء أنه أفرد كتابا في أسماء الرجال الذين نقلوا هذه القراءات في كلّ طبقة، و هم يزيدون عما يعتبر في التواتر «5».
 (3) الذكرى: 187. (4) جامع المقاصد 1: 112. (5) روض الجنان: 264.

اما کلام شهید ثانی (متوفی 966) در روض الجنان چاپ قدیمی ص 264؛ چاپ جدید ج2 ص701
و قد اجمع العلماء على تواتر السّبعة و اختلفوا في تمام العشرة و هي قراءة أبي جعفر و يعقوب و خلف و المشهور بين المتأخرين تواترها و ممّن شهد به الشهيد رحمه اللّه و لا يقصر ذلك عن ثبوت الإجماع بخبر الواحد فيجوز القراءة بها مع ان بعض محققي القراء من المتأخرين أفرد كتابا في أسماء الرّجال الذين نقلوها في كل طبقة و هم يزيدون عمّا يعتبر في التواتر فيجوز القراءة بها ان شاء اللّه

ضمنا در کلمات بسیاری از قدما نحوه بیان مطلب به گونه ای است که ظهور کلام به نحوی است که متواتر بودن قرائات سبع جزء مفروضات و بدیهیات گرفته شده
از همه واضحتر کلام خود شهید اول (متوفی 786) در ذکری ج3 ص305 است که می گوید:
تجوز القراءة بالمتواتر، و لا تجوز بالشواذ. و منع بعض الأصحاب من قراءة أبي جعفر و يعقوب و خلف و هي كمال العشر، و الأصح جوازها، لثبوت تواترها كثبوت قراءة القرّاء السبعة.
اینکه عبارت منع بعض الاصحاب را ناظر به سه تای عشر دانسته معلوم می شود در مورد تواتر سبع کسی منعی نکرده یعنی تواتر بوده است

هم در کلام علامه حلی (متوفی 726) در تحریر الاحکام الشرعیه ص 245 می گوید:
 840. السادس عشر: يجب أن يقرأ بالمتواتر،فلو قرأ بمصحف ابن مسعود بطلت صلاته.
841. السابع عشر: يجوز أن يقرأ بأيّ قراءة شاء من القراءات السبع،و لا يجوز أن يقرأ بغيرها، و ان اتّصلت رواية.

این دو عبارت پشت سر هم وضوح کافی دارد که اصلا تردیدی در تواتر اینها در نزد علامه وجود نداشته و آیا این دلالت نمی کند که چنان اجماعی در علما وجود داشته و مساله واضح بوده که حتی علامه اشاره ای که این مطلب اجماعی است نمی کند.

همین طور است نحوه کلام فخرالمحققین (متوفی 770) که در إيضاح الفوائد في شرح مشكلات القواعد، ج‌3، ص: 195‌ در بحث مهریه می گوید:
و لو أصدقها تعليم سورة لم يجب تعيين الحرف (یعنی اخدی القرائات السبع)
این جمله نیز وضوح تام دارد که اصلا دغدغه ای برای اینکه حتی تصریح کنند که قرائات سبع متواتر است وجود نداشته است.

همچنین است محقق کرکی (متوفی 940) در رسائل ج3 ص263 که می گوید:
الشواذ.هو جمع شاذ، و المراد به ما لم يكن متواترا، و قد حصر بعضهم المتواتر في القراءات السبع المشهورة، و جوز المصنف الى العشر بإضافة قراءة أبي جعفر و يعقوب و خلف، لأنها متواترة و لا بأس به.
یعنی اینکه یک عده حصر تواتر را به سبع کرده اند محل بحث ایشان بوده نه متواتر بودن آن. یعنی این قدر وضوح داشته در ذهن ایشان.





****************
تقریر جدید:












************
تقریر آقای صراف:
23/1/1394

· نکاتی در مورد سلام‌ها در زیارات معصومین و امامزادگان

· ممکن است وجه انتخاب روایت حفص از قرائت عاصم یک وجه علمی و از جهت خبرویت او بوده و ربطی به ابوحنیفه نداشته باشد اما وجهی که شاید از مخالفین حنفیه بود چرا حفص؟

· نظام نیشابوری که مفسری قوی است در غرائب القرآن می‌گوید که حفص شریک ابوحنیفه بوده است اما ایشان گویا اشتباه کرده و حفص بن عبدالرحمن (که راوی عاصم است و فقیه و از شاگردان ابوحنیفه بوده است) نه حفص بن سلیمان بنا به تصریح تاریخ بغداد اما ممکن است هر دو بوده باشند:

تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج‏1، ص: 11
5- عاصم بن بهدلة الأسدي، قرأ عاصم على زر بن حبيش على عبد اللّه بن مسعود على رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم. و قرأ أيضا على أبي عبد الرحمن عبد اللّه بن حبيب السلمي معلم الحسن و الحسين على علي رضي اللّه عنه على رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم. و توفي سنة ثمان و عشرين و مائة و رواته أربعة: أبو عمر حفص ابن أبي داود سليمان بن المغيرة البزاز الأسدي و كان شريك أبي حنيفة. روى عنه أبو محمد هبيرة بن محمد التمار طريق الحسنون بن الهيثم طريق أحمد بن علي الخرّاز و أبو حفص عمرو بن الصباح طريق عبد الصمد بن محمد. أبو بكر شعبة بن عياش روى عنه عبد الحميد بن صالح البرجمي طريق جعفر بن غالب اليشكري، و أبو زكريا يحيى بن آدم القرشي طريق أبي حمدون الطيب بن إسماعيل و طريق شعيب بن أيوب بن زريق الصريفيني، و أبو يوسف يعقوب بن خليفة بن سعد بن هلال الأعشى و له راويان، روى عنه أبو جعفر محمد بن غالب و محمد بن حبيب الشموني. حماد بن أبي زياد طريق يحيى بن محمد العليمي الأنصاري رحمه اللّه تعالى. المفضل بن محمد الضبّي روى عنه جبلة بن مالك النضري طريق أبي زيد عمرو بن شيبة، و أبو زيد سعيد بن أوس الأنصاري طريق محمد بن يحيى القطفي رحمه اللّه تعالى.

· توجه شود که قرائتی که عاصم به شعبة ابن عیاش منتقل کرد (که مرحوم علامه آن را ترجیح می‌دهد) آن قرائتی بود که به ابن مسعود می‌رسد اما این قرائت ابن مسعود بود از مصحف عثمان نه مصحف ابن مسعود.

· در کتاب تهذیب کلام شیخ میل پیدا می‌کند که قرائت، یکی بیشتر نیست (در جایی که در مورد وامسحوا ... و ارجلکم بحث می‌کنند) مطلبی در مفاتیح الاصول آمده از شرح وافیه سید صدر (استاد وحید بهبهانی) نقل می‌کنند که معظم مجتهدین از اصحاب ما معتقدند که همه قراءات سبعه متواتراً به پیامبر خدا (ص) می‌رسد و همه آنها چیزی هیتند که روح الامین آورده است:

مفاتيح الأصول ؛ ص322
اختلفوا في أن القراءات السبع المشهورة هل هي متواترة أو لا على أقوال الأول أنها متواترة مطلقا و إن الكل مما نزل به الروح الأمين على قلب سيد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله و هو للعلامة في المنتهى و التذكرة و النهاية الإحكام و غاية المأمول و ابن فهد في الموجز و المحقق الثاني في جامع المقاصد و الشهيد الثاني في الروضة و المقاصد العلية و المحدث الحر العاملي في الوسائل و المحكي عن الفاضل الجواد و في الصافي أنه أشهر بين العلماء و الفقهاء و في شرح الوافية لسيد صدر الدين معظم المجتهدين من أصحابنا حكموا بتواتر القراءات السبع و قالوا إن الكل مما نزل به الروح الأمين على قلب سيد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله و في الحدائق ادعى أصحابنا المتأخرون تواتر السبع و في شرح تيح لوالدي العلامة دام ظله العالي دعوى مشهورة بين أكثر علماء العامة و في كلام بعض الأجلة أن أكثر علمائنا على أن كل واحد من السبعة المشهورة متواترة ...

· اولین کسی که در عشرة خدشه کرده محقق اردبیلی است و پس از ایشان صاحب حدائق در سبعة هم خدشه می‌کند:

مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان؛ ج‌2، ص: 217
و معلوم من وجوب القراءة بالعربية المنقولة تواترا، عدم الاجزاء، و عدم جواز الإخلال بها حرفا و حركة، بنائية و إعرابية و تشديدا و مدا واجبا، و كذا تبديل الحروف و عدم إخراجها عن مخارجها لعدم صدق القرآن: فتبطل الصلاة مع الاكتفاء بها، و مع عدم الاكتفاء أيضا إذا كانت كذلك عمدا، و يكون مثله من الكلام الأجنبي مبطلا، و الا فتصح مع الإتيان بالصحيح.
و كأنه لا خلاف في السبعة [3]، و كذا في الزيادة على العشرة، و اما الثلاثة التي بينهما فالظاهر عدم الاكتفاء، للعلم بوجوب قراءة علم كونها قرآنا، و هي غير معلومة: و ما نقل انها متواترة غير ثابت.