بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
109-تقریر جلسات اسفند از آقای سوزنچی
- مباحث شنبه 9 اسفند 1393
- روایاتی از کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج10 ص 21 فصل فی فضل القران برای آشنا شدن بیشتر با حقیقت گوهره قرآن. و نیز روایت فضیل عیاض (لاتغفل عن قرائت القران صباحا و مسائا فان القران یحی القلب المیت و ینهی عن الفحشاء و المنکر) و کعب الاحبار (مثل قرآن در میان کتب آسمانی همانند مشکی است که در آن شیر باشد که هرچه مشک را بزنید -تکان دهید- کره تولید می شود) روایت من اراد علم الاولین و الاخرین فلیتثور القرآن (ثوره به هم زدن و برانگیختن است مثلا محلی که خاکستر ریخته را فوت کنیم می بینیم چه ذرات فراوانی این گونه کنار هم بودند. قرآن را به شیر تشبیه کرد که در تک تک آنها ذرات کره نهفته است و باید آن را درآورد. یستثیرون به دواء دائهم. این نیاز به امام را خوب شفاف می کند.
- بحثهایی درباره اینکه نیاز به امام، نه فقط نیاز ظاهری، بلکه نیازی که توام و ناشی از با معرفت باشد. اشاره ای به روایت کمیل که گفت ماالحقیقه. فرمود: یا کمیل مالک و الحقیقه ...
- ادامه بحث از کتاب مرویات نسخ التلاوه. بحث درباره این بود که ابن مسعود و ابی الدرداء تعبیر و ما خلق الذکر و الانثی می خواندند و مولف از آلوسی نقل کرد که این برای خودشان مجاز بوده است اما برای ما خیر. این مطلبی است که در تاریخ اهل سنت چالش ایجاد کرده. مثلا امام الحرمین جوینی در البرهان فی اصول الفقه ج 1 ص257 و غزالی در المنخول می گویند ابن مسعود نباید می خواند و علت اینکه عثمان او را کتک زد همین بود که قرائت شاذه می خواند! (جوینی: و ابن مسعود لما شبّب بنکر ناله من خلیفه الله ادب بیّن و لم ینکر! غزالی: لایقبلون القرائه الشاذه و عن هذا کسر عثمان اضلاع ابن مسعود.)
- سوال درباره موضع اهل بیت. وقتی حضرت علی از طرفی می فرماید: و طلع منضود است نه طلح منضود، و در پاسخ به کسی که گفت: انحکها (پاک و اصلاح کنیم) فرمود: لا یهاج القران الیوم. یعنی این مصحفی که هست بدانید که تنها قرائت حق نیست در عین حال قرار نیست فعلا مصحف تغییر کند. این روایت که در کتب اهل سنت مسندا فراوان نقل شده از شواهد ظهور است به خاطر تعبیر الیوم. این را بگذارید کنار روایت کافی که فرمود: اقرئوا کما یقرء الناس فیجیء من علمکم.
- سوال درباره کتاب فصل الخطاب محدث نوری. اشتباه اصلی این کتاب آن است که منظور از قرآن را مصحف گرفته و لذا بارها تاکید کردیم که ابتدا باید حقیقت قرآن و گوهره قرآن را بشناسیم. وگرنه این کتاب محدث نوری عمدتا مبتنی بر منابع اهل سنت است. یعنی اگر وی را به رخ ما بکشند باید پاسخ داد که وی مطالب منابع شما را جمع و ارائه کرده است. وقتی می گوییم او یک نفر است و اشتباه کرده می گویند کافی نیست بلکه باید تکفیرش کنید. پاسخ این است که اگر چنین است شما اول بخاری را تکفیر کنید زیرا وی به کلام عمر برای این مطلب استشهاد می کند (یعنی اگر این روایات دال بر اعتقاد مولف به تحریف قرآن است بخاری هم که به کلام عمر استشهاد کرد معتقد به تحریف قرآن بوده است و اگر قرار است محدث نوری تکفیر شود بخاری هم باید تکفیر شود خصوصا که مصطفی البقا هم صریحا گفت رای بخاری این است و خلاف جمهور است) مهم این است که روایات فریقین را جلوی خود بگذاریم و حقیقت قرآن را درست درک کنیم بعد می بینیم نه تحریفی بوده و نه یکی کردن مصحف و قرآن رواست.
- سوال: در این روایت حضرت امیر و برخی دیگر صریحا آنچه الان هست را انکار می کند.
پاسخ: این در همان فضای استعمال لفظ در اکثر از معنی است که قبلا مفصل بحث شد. برای اینکه هر معنا در یک نظام اصل موضوعی است در فضایی که این معنا برقرار است دیگری حتما باید کنار گذاشته شود؛ اما در این فضا نه مطلقا. (و بیان مواردی از این گونه تفسیر)






****************
تقریر جدید:












************
تقریر آقای صراف:
9/12/1393

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ؛ ج‏10 ؛ ص21
كان ابن عباس يقول‏ إذا وقعت‏ في آل حم‏ وقعت في روضات دمثات أتأنق فيهن‏
و قال ابن مسعود لكل شي‏ء ديباجة و ديباجة القرآن آل حم‏
قيل لابن عباس أ يجوز أن يحلى المصحف بالذهب و الفضة فقال حليته في جوفه‏
و قال النبي ص‏ أصفر البيوت جوف صفر من كتاب الله‏

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ؛ ج‏10 ؛ ص22
الفضيل بن عياض‏ بلغني أن صاحب القرآن إذا وقف على معصية خرج القرآن من جوفه فاعتزل ناحية و قال أ لهذا حملتني.
قلت و هذا القول على سبيل المثل و التخويف من مواقعة المعاصي لمن يحفظ القرآن.
أنس قال قال لي رسول الله ص‏ يا ابن أم سليم لا تغفل عن قراءة القرآن صباحا و مساء فإن القرآن يحيي القلب الميت و ينهى عن الفحشاء و المنكر
. كان سفيان الثوري إذا دخل شهر رمضان ترك جميع العبادة و أقبل على قراءة القرآن من المصحف.
كعب الأحبار قال الله تعالى لموسى ع مثل كتاب محمد في الكتب مثل سقاء [مشک] فيه لبن كلما مخضته [زدن مشک] استخرجت منه زبدا [کره]

المنخول - الغزالي (ص: 376)
... وقد كانوا لا يقبلون القراءة الشاذة وعن هذا كسر عثمان رضي الله عنه اضلاع ابن مسعود ...

البرهان في أصول الفقه (1/ 257)
614- والذي يحقق سقوط الاحتجاج بالقراءة الشاذة أمران أحدهما أن القرآن قاعدة الإسلام وقطب الشريعة وإليه رجوع جميع الأصول ولا أمر في الدين أعظم منه وكل ما يجل خطره ويعظم وقعه لا سيما من الأمور الدينية فأصحاب الأديان يتناهون في نقله وحفظه ولا يسوغ في اطراد الاعتياد رجوع الأمر إلى نقل الاحاد ما دامت الدواعي متوفرة والنفوس إلى ضبط الدين متشوفة وهذا يستند إلى ما سبق تمهيده فيما يقتضي تواتر الأخبار فهذا وجه.
والوجه الثاني: أن أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم أجمعوا في زمن أمير المؤمنين عثمان بن عفان رضي الله عنه على ما بين الدفتين واطرحوا ما عداه وكان ذلك عن اتفاق منهم وابن مسعود لما شبب بنكر ناله من خليفة الله تعالى أدب بين ولم ينكر على عثمان في ذلك منكر وكل زيادة لا تحويها الأم ولا تشمل عليها الدفتان فهي غير معدودة في القرآن.