بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
090-تقریر جلسات بهمن از آقای سوزنچی
مباحث جلسه چهارشنبه 29 بهمن
ادامه سوال و جواب درباره استاد برای سیر و سلوک:  (تا 9 دقیقه): توجه به اینکه تابع هم باید بصیر محض باشد (علی بصیره انا و من اتبعنی) و لذا اگر سراغ استاد برای سوال و جواب برویم خوب است اما اگر دستمان را بدهیم که ما را ببرد هر لحظه که شک کردیم باید بلافاصله دستمان را بکشیم.
- ادامه بررسی کتاب «مرویات نسخ التلاوه»

- گزارش یکی از حضار درباره اینکه در کتب اهل سنت هیچ روایت معتبری که دال بر حضور زید در عرصه اخیره باشد یافت نشد. از دلایل اهل سنت که مصحف عثمانی همان عرضه اخیره است روایتی است از عبیده، یکی از شاگردان ابن مسعود:
مصنف ابن ابی شیبه [ج7 : ص  204 ]حَدَّثَنَا حُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ، عَنْ ابْنِ عُيَيْنَةَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، وَعَنْ ابْنِ سِيرِينَ، عَنْ عَبِيدَةَ، قَالَ: " الْقِرَاءَةُ الَّتِي عُرِضَتْ عَلَى النَّبِيِّ ص فِي الْعَامِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ هِيَ الْقِرَاءَةُ الَّتِي يَقْرَؤُهَا النَّاسُ الْيَوْمَ "
در حالی که این نه تنها موید قرائت زید نیست بلکه موید خلاف آن است زیرا قبلا از اعمش نقل شد که قرائت رایج در کوفه قرائت ابن مسعود است نه قرائت زید، و این هم شاگرد ابن مسعود است که این را می گوید. [و اتفاقا در مصنف ابن ابی شیبه، در دوسه روایت قبلترش روایتی را آورده که ابن مسعود بود که در عرضه اخیر حضور داشت و شاهد آخرین نسخها بود که این روایت هم از نظر ابن ابی شیبه علی القاعده در همان فضاست: [ ج  7 : ص  204 ] (29694)- [30797] حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ، عَنْ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِي ظَبْيَانَ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ " يَعْرِضُ الْقُرْآنَ فِي كُلِّ رَمَضَانَ مَرَّةً إِلَّا الْعَامَ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ فَإِنَّهُ عُرِضَ عَلَيْهِ مَرَّتَيْنِ بِحَضْرَةِ عَبْدِ اللَّهِ فَشَهِدَ مَا نُسِخَ مِنْهُ وَمَا بُدِّلَ "]
ادامه بحث درباره روایت عمر که وامضوا الی ذکر الله. مصنف کتاب القا می کند که نظر مالک در الموطأ بر جواز قرائت مذکور، ناظر به غیر صلوه است و فقط در مقام تعلیم و تعلم (یعنی بیان اینکه بگویند نقل شده که چنین قرائتی هست!) آیا این چنین نقلی اجازه فقهی می خواهد. کاملا خلاف نظر موطا است. خوشبختانه شاگرد مستقیم مالک (ابن وهب) کتابی به نام الجامع دارد که قسمت تفسیر آن در الشامله موجود است و صریحا می گوید توضیحی می دهد که معلوم است سخن مالک جواز کامل این قرائت بوده است و هیچ اشکالی در آن نمی دیده و از باب همان قرائات سبع نبوی است:
الجامع فی تفسیر القران ج3 ص561(283)- [138 ] أَخْبَرَنَا ابْنُ وَهْبٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي مَالِكٌ، قَالَ: كَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ يَؤُمُّ النَّاسَ بِمَكَّةَ، فَكَانَ يَقْرَأُ قِرَاءَةً، فَعَابَ عَلَيْهِ بَعْضُ النَّاسِ قِرَاءَتَهُ، وَقَالُوا لَهُ: إِنَّ النَّاسَ يَقْرَءُونَ غَيْرَ هَذِهِ الْقِرَاءَةِ، فَقَالَ: وَدِدْتُ أَنِّي أَقْرَأُ قِرَاءَتَكُمْ، وَلَكِنْ جَرَى لِسَانِي عَلَى هَذِهِ الْقِرَاءَةِ، فَقِيلَ لِمَالِكٍ: أَفَتَرَى أَنْ يُقْرَأَ بِمِثْلِ مَا قَرَأَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: فَامْضُوا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ؟ فَقَالَ ذَلِكَ جَائِزٌ، وَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: " أنزل الْقُرْآنُ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ، فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ " مثل: تَعْلَمُونَ وَيَعْلَمُونَ، قَالَ مَالِكٌ: وَلا أَرَى بِاخْتِلافِهِمْ فِي مثل هَذَا بَأْسًا، قَالَ: وَقَدْ كَانَ النَّاسُ لَهُمْ مَصَاحِفُ والسنة الَّذِينَ أَوْصَى إِلَيْهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ كَانَتْ لَهُمْ مَصَاحِفُ
این روایت همچنین ظهور خوبی دارد در وجود مصحف امیرالمومنین که برخی از اهل سنت انکارش می کنند (کلمه السنه ظاهرا اشتباه است و بی معنا می شود ظاهرا تعبیر صحیح السته باشد یعنی اعضای شورای شش نفره عمر)
ابن شنبوذ هم این را در نمازش می خواند. ذهبی هم در تخطئه کار ابن مجاهد که ابن شنبوذ را زندانی و شلاق زد گفت اختلاف قرائت در نماز قدیما و حدیثا بوده است. یعنی تا زمان ذهبی هم این گونه قرائات وجود داشته در نماز.




****************
تقریر جدید:













************
تقریر آقای صراف:
29/11/1393

سنن الترمذي ت بشار (6/ 235)
4053 حدثنا محمد بن على بن الحسن قال: سمعت عبدان يقول قال عبد الله بن الْمبارك: الاسناد عندي من الدين لولا الاسناد لقال من شاء ما شاء، فإذا قيل له من حدثك يبقى.

تفسير القرآن من الجامع لابن وهب (3/ 60)
139 - فَقِيلَ لِمَالِكٍ: أَفَتَرَى أَنْ يُقْرَأَ بِمِثْلِ [مَا] قَرَأَ عُمَرُ بْنُ [ص:61] الْخَطَّابِ: فَامْضُوا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ، فَقَالَ: ذَلِكَ جائزٌ؛ وَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: أنزل [القرآن] على سبعة أحرف، فاقرؤوا منه مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ، مِثْلُ تَعْلَمُونَ، وَيَعْلَمُونَ.
قَالَ مَالِكٌ: وَلا أَرَى بِاخْتِلافِهِمْ فِي مِثْلِ هَذَا بَأْسًا؛ قَالَ: وَقَدْ كَانَ النَّاسُ لَهُمْ مَصَاحِفُ وألسنة [الستة صحیح است] الَّذِينَ أَوْصَى إِلَيْهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ كَانَتْ لَهُمْ مَصَاحِفُ.

روح المعاني - الألوسي (22/ 480، بترقيم الشاملة آليا)
... وقرأ ابن مسعود والذكر والأنثى وتبعه ابن عباس كما أخرج ذلك ابن انلجار في تاريخ بغداد من طريق الضحاك عنه ونسبت لعلي كرم الله تعالى وجهه وأخرج البخاري ومسلم والترمذي والنسائي وغيرهم عن علقمة أنه قدم الشام فجلس إلى أبي الدرداء رضي الله تعالى عنه فقال له أبو الدرداء فمن أنت فقال من أهل الكوفة قال كيف سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقرأ والليل إذا يغشى قال علقمة والذكر والأنثى فقال أبو الدرداء أشهد أني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقرأ هكذا وهؤلاء يريدوني على أن أقرأ وما خلق الذكر والأنثى والله لا أتابعهم وأنت تعلم أن هذه قراءة شاذة منقولة آحاداً لا تجوز القراءة بها لكنها بالنسبة إلى من سمعها من النبي عليه الصلاة والسلام في حكم المتواترة تجوز قراءته بها ...