بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
090-تقریر جلسات بهمن از آقای سوزنچی
مباحث جلسه یکشنبه 26 بهمن 1393
- بحثی درباره اینکه اصرار عایشه در اینکه در مصحفش آیه را به صورت متفاوت بنویسد نشان می دهد که این واقعه بعد از یکسان سازی مصاحف توسط عثمان بوده (وگرنه چه معنا داشت که بگوید وقتی به نوشتن این آیه رسیدی صبر کن و مرا خبر کن. پس مصحف متحدالشکلی وجود داشته که عایشه می دانسته با آیه ای که خود دارد متفاوت است) و اینکه توجیه کنیم که بعد از این زمان طولانی و علی رغم اطلاع از وضعیت مصحف عثمان باز می خواهد منسوخ التلاوه را در مصحف خود بنویسد اصلا معقول نیست [وقدح عظیمی بر عایشه خواهد بود که اهل سنت اصلا نمی توانند بپذیرند]
- ادامه بررسی کتاب «مرویات نسخ التلاوه» در این کتاب مجموعه 24 مضمون روایت (که هر مضمونی دهها روایت دارد با تعابیر مختلف) در کتب معتبر اهل سنت آورده که از سنخ روایاتی است که علیه شیعه برای متهم کردن شیعه به تحریف مطرح می کنند و بنده هم 16 مضمون روایت (که هر مضمونی دهها روایت دارد با تعابیر مختلف) دارم که انشاء الله اینها را بحث خواهیم کرد تا معلوم شود اگر کسی بخواهد حربه تحریف را علیه شیعه بلند کند این حربه علیه اهل سنت شدیدتر خواهد بود.
روزهای گذشته برخی را گفتیم. امروز روایت عمربن خطاب که طبرانی آن را نقل کرده در المعجم الاوسط
(6791)- [6617] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ بْنِ آدَمَ بْنِ أَبِي إِيَاسٍ الْعَسْقَلانِيُّ، حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ جَدِّي آدَمُ بْنُ أَبِي إِيَاسٍ، ثَنَا حَفْصُ بْنُ مَيْسَرَةَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَسْلَمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: " الْقُرْآنُ أَلْفُ أَلْفِ حَرْفٍ، وَسَبْعَةٌ وَعِشْرُونَ أَلْفِ حَرْفٍ، فَمَنْ قَرَأَهُ صَابِرًا مُحْتَسِبًا كَانَ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ زَوْجَةٌ مِنَ الْحُورِ الْعَيْنِ ". و خود طبرانی در ادامه اش گفته: لا يُرْوَى هَذَا الْحَدِيثُ عَنْ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إِلا بِهَذَا الإِسْنَادِ، تَفَرَّدَ بِهِ: حَفْصُ بْنُ مَيْسَرَةَ
مصنف کتاب مرویات نسخ التلاوه برای رد این روایت می گوید این حدیث باطل است. چرا؟ چون در سلسله اش مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ بْنِ آدَمَ بْنِ أَبِي إِيَاسٍ الْعَسْقَلانِيُّ وجود دارد و ذهبی گفته تفرد بخبر باطل و همین روایت را نقل کرده! (یعنی روایت نادرست است چون راوی معتبر نیست  و راوی معتبر نیست چون این روایت را نقل کرده است!) بعد هم می گوید سیوطی و ابن حجر و البانی هم گفته اند حق با ذهبی است! هیثمی هم می گوید همه رجالش ثقه اند فقط همین فرد محل بحث است که تنها کسی که درباره او بحث کرده ذهبی است. دقت کنید این استاد خود طبرانی بوده. خود طبرانی در او مشکلی نمی دیده لذا نمی گوید این استادش تفرد به این حدیث بلکه استادش و پدر او و جد او را قبول داشته و فقط در مورد حفص می گوید تفرد به. اینها دیده اند در مورد حفص نمی توانند تردید کنند [ذهبی، ابن جبان، احمد بن حنبل و دیگران رسما وی را ثقه معرفی کرده اند] سراغ مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ رفته اند.
نکته مهم اینکه اسلم (غلام عمر که از وی نقل کرده) در زمره صحابه نیست و تابعین است یعنی زمان پیامبر را درک نکرده پس عمر این مطلب را بعد از رحلت پیامبر گفته است و این به وضوح قابل تاویل به نسخ التلاوه نیست.
- در ادامه جلسه سوالی مطرح شد که این روایت را در فضای بحثهای خود ما درباره جوهره قرآن و ... چگونه باید بفهمیم که کم کم بحث به مباحث بسیار عالی و نیز اخلاقی ای کشیده شد که علاقمندان را به دقیقه 34 تا پایان فایل صوتی ضمیمه مراجعه کنند. (مباحثی مانند معنای خاص قرائت در ادبیات اهل بیت، معنای باطن حورالعین، دسترسی به عمق حقایق قرآنی، رها کردن غیر قرآن، و نهایتا حکایتی مهم از آیت الله حسن زاده: (در مصاحبه کیهان فرهنگی) برای اشتغال نفس به این تصنیفات مشغول بودم!! شاید مقصود اینکه اگر کسی بلیط اتوبوس به مقصد (مثلا مشهد) را خرید در مسیرتا مشهد خود را سرگرم می کند و عمرش هدر نرفته، اما کسی که بلیطش را نخریده، آیا درست است خود را سرگرم کند؟)







****************
تقریر جدید:









************
تقریر آقای صراف:
26/11/1393

· کتاب مرویات نسخ التلاوة 24 روایت از کتب اهل سنت

· 40 روایت از کتب اهل سنت در موضوع نسخ تلاوت پیدا شد

· مبحث اول با سه مطلب که مطلب اول 5 روایت و ... و مبحث دوم با 6 روایت جمعاً 24 روایت در کتاب مرویات نسخ التلاوة آمده است

· المرویات الضعیفة و المردودة:

المعجم الأوسط (6/ 361)
6616 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ بْنِ آدَمَ بْنِ أَبِي إِيَاسٍ الْعَسْقَلَانِيُّ، حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ جَدِّي آدَمُ بْنُ أَبِي إِيَاسٍ، ثَنَا حَفْصُ بْنُ مَيْسَرَةَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَسْلَمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الْقُرْآنُ أَلْفُ أَلْفِ حَرْفٍ، وَسَبْعَةٌ وَعِشْرُونَ أَلْفِ حَرْفٍ، فَمَنْ قَرَأَهُ صَابِرًا مُحْتَسِبًا كَانَ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ زَوْجَةٌ مِنَ الْحُورِ الْعَيْنِ»
لَا يُرْوَى هَذَا الْحَدِيثُ عَنْ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إِلَّا بِهَذَا الْإِسْنَادِ، تَفَرَّدَ بِهِ حَفْصُ بْنُ مَيْسَرَةَ "

· مؤلف، این روایت را باطل می‌داند که طبرانی در المعجم الاوسط نقل کرده و اشکال را متوجه محمد بن عبید می‌داند. وجه تضعیف او را تفرد به این خبر باطل می‌دانند. برخی این روایت را حمل به نسخ تلاوت کرده‌اند.