بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر


آقای سوزنچی:
090-تقریر جلسات بهمن از آقای سوزنچی
مباحث جلسه یکشنبه 19 بهمن 1393
ادامه بررسی کتاب «مرویات نسخ التلاوه»
- ص88 روایت چهارم: [التفسیر من سنن سعید بن منصور (137)- [140 ] حَدَّثَنَا سَعِيدٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَيُّوبَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: " لا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: أَخَذْتُ الْقُرْآنَ كُلَّهُ، وَمَا يُدْرِيهِ مَا كُلُّهُ، قَدْ ذَهَبَ مِنْهُ قُرْآنٌ كَثِيرٌ، وَلَكِنْ يَقُولُ: أَخَذْنَا مَا ظَهَرَ مِنْهُ " بعد از بررسی مفصل سند که قطعی بودن این جمله از ابن عمر را اثبات می کند می گوید این جمله صریح است در نسخ تلاوت! اگر می خواست بگوید نسخ تلاوت را باید می گفت بگویید اخذنا القران کله نه اینکه این را نگویید. ...
- وی آیه رجم را آورده به عنوان نمونه دیگری از نسخ تلاوت. اولا روایات را می آورد اما به فهم خواننده صریحا اهانت می کند. آِا این روایات دال بر نسخ تلاوت است یا دقیقا خلاف آن. این تعبیر که عمر می گوید لولا ان یقول القائلون زاد (در روایات دیگر: احدث، اثبت) عمر فی کتاب الله لکتبتها فی المصحف فانها قد قراناها... . علمای خودشان در شرح این بعارت صحیح بخاری چه گفته اند؟ ابن حجر در فتح الباری از مهلب (اولین شارح صحیح بخاری) نقل می کند اسشتهد البخاری لقول عبدالرحمن بن عوف بقول عمر انه کانت عند عمر شهاده فی آیه الرجم انها من القران فلم یلحقها بنص المصحف ...؛ مصطفی البقا (شارح معاصر که تحقیق صحیح بخاری را انجام داده) می گیود: و استدل بقوله هذا علی انه (یعنی عمر) یشهد انها لم تنسخ ولکن لم یلحقها بالمصحف بشهادته وحده بعد می گوید  والجمهور علی نسخ تلاوه هذه الایه. کدام جمهور. جمهور بعد از ابن مجاهد؟ آیا بخاری و مهلب و ابن حجر جزء جمهور شما نیستند؟
- درباره روایت دوم که دیروز بحث شد: دو حدیث یافتم در عمده الباری و نیز در ارشاد الساری که: کان ابی لایقول بنسخ شیء من القرآن و کان ابی لایقول بنسخ تلاوه شیء من القران. عمر که می گفت انا لندع آیا به خاطر خبری بود که از پیامبر درباره نسخ آیات شنیده بود یا برای خود حق اجتهاد و نسخ قائل بود؟ قطعا اولی نیست. اولا اینکه می گویند عمر باخبر بود و ابی بی خبر کاملا بالعکس است. در مصنف عبدالرزاق روایتی آورده که ابن حجر هم گفته هذا صحیح علی شرط شیخین که عمر غلامی رادید که مصحف می خواند و گفت النبی اولی بالمومنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم و هو اب لهم و عمر گفت احککها یا غلام و او گفت مصحف ابی است و زیر بار نرفت. عمر ابی را احضار کرد وقتی آمد رفع علیه صوته فقال ابی انی کان یشغلنی القران اذ کان یشغلک الصفق بالاسواق: وقتی تو در بازار مشغول کسب و کار بودی من مشغول کسب قرآن بودم. جای دیگر گفته شغلنی القرآن و شغلک الصفق بالاسواق؛ یلهینی القران و یلهیک الصفق بالاسواق. ثانیا اگر عمر نظر پیامبر را می گفت ابی چرا مخالفت می کرد؟ خود عمر می گوید ابی اصرار داشت بر آنچه از رسول الله شنیده. معلوم است که هرکسی فقط آنچه خودش مستقیم را رسول خدا شنیده را ملاک نمی کند آیا ابی آیاتی که خودش مستقیم نشنیده بود و بقیه روایت می کردند نمی خواند؟ ثالثا یکجا نداریم که عمر گفته باشد حضرت این آیه را نسخ کرده. ظاهرا عمر برای خود حق شخصی در عمل به ماننسخ من آیه قائل بوده.
- مورد دیگر: یهودیها در مدینه سر به سر عمر می گذاشتند. یکبار یکی آمد گفت آیه ای در قرآن شما هست که اگر ما در توراتمان داشتیم آن روز را عید می گرفتیم. عمر گفت کدام آیه. گفت: الیوم اکملت لکم دینکم . عمر گفت والله این در روز عرفه نازل شد. [صحیح بخاری ج2 ص926 (4265)- [4606] حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ قَيْسٍ، عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ،  قَالَتْ الْيَهُودُ لِعُمَرَ: إِنَّكُمْ تَقْرَءُونَ آيَةً لَوْ نَزَلَتْ فِينَا لَاتَّخَذْنَاهَا عِيدًا،الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ. فَقَالَ عُمَرُ: " إِنِّي لَأَعْلَمُ حَيْثُ أُنْزِلَتْ، وَأَيْنَ أُنْزِلَتْ، وَأَيْنَ رَسُولُ اللَّهِ ص حِينَ أُنْزِلَتْ يَوْمَ عَرَفَةَ، وَإِنَّا وَاللَّهِ بِعَرَفَةَ "، قَالَ سُفْيَانُ: " وَأَشُكُّ كَانَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَمْ لَا. چرا عمر قسم خورد. معلوم است که منظور یهودی چه بوده و عمر برای همین است که قسم می خورد. فرض کنیم اصلا حق با عمر باشد خوب چرا عید نمی گیرید عرفه را. آیا واقعا از چنین روزی که خدا بگوید دینتان کامل شد و دشمن مایوس شدند بزرگتر داریم؟







****************
تقریر جدید: