بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
072-تقریر جلسات دي از آقای سوزنچی
- مباحث شنبه 20 دی 1393
- ادامه بحث از تناقضات درونی مورد ادعای مرحوم خویی در روایات جمع قرآن و مناقشه در متناقض دانستن آنها
- بحث مرحوم خویی در مورد تعارض این روایات با روایات دیگر (روایت جمع قرآن در زمان پیامبر (ص) )
روایت طولانی ای می آورند درباره کار عثمان که این جمله اش مهم است که از او می پرسند انفال در اوایل هجرت نازل شده و از مثانی است، اما توبه در اواخر عمر حضرت نازل شده و از مئین است، چرا این دو را جزء سبع طُوَل قرار دادی؟ می گوید سبک پیامبر چنین بود که وقتی سوره نازل می شد با بسم الله الرحمن الرحیم بود اما گاهی آیاتی نازل می شد که بسم الله نداشت و پیامبر بر اساس ارتباطش معلوم می کرد در کدام سوره باشد. من دیدم سوره برائت و انفال به لحاظ مضمونی بسیار شبیهند و برائت بسم الله نداشت اینها را کنار هم قرار دادم که خیلی طولانی می شود و در زمره طول قرار می گیرد.
روایت مهمی از پیامبر در آثار شیعه و سنی نقل شده که خبر از دسته بندی ای زمان پیامبر می کند:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أُعْطِيتُ السُّوَرَ الطِّوَالَ مَكَانَ التَّوْرَاةِ وَ أُعْطِيتُ الْمِئِينَ مَكَانَ الْإِنْجِيلِ وَ أُعْطِيتُ الْمَثَانِيَ مَكَانَ الزَّبُورِ وَ فُضِّلْتُ بِالْمُفَصَّل
اینکه طول هفت تا هستند در روایات آمده (سبع طول) اما اینکه مثانی و مئین چیستند اختلاف است. درباره مفصل هم برخی گفته اند از سوره محمد (ص) (سوره 47) تا آخر قرآن است و برخی گفته اند از سوره ق (سوره 50) به بعد است. (ادامه جلسه به توضیح این سه مفهوم گذشت)
سوال: آیا این با روایاتی که مثلا می گفت سوره احزاب خیلی بیشتر بود و ... ناسازگار نیست (چون لازم می آید احزاب از طوال باشد)
پاسخ: در صورتی که اسم سبع طول برده شده باشد و احزاب نباشد بله. اما اسمی در روایات نبوی ظاهرا نیامده.
نکته: جمع قرآن یک پدیده نقطه ای نبود بلکه یک اقدام گسترده بود و به علاوه معانی متعدد می تواند داشته باشد. مثلا تعیین جای هر آیه در سوره، ترتیب آیات یا سور، تنظیم سوره و ... و هرکسی ممکن است یک لحاظ را در نظر گرفته و تعبیر جمع قرآن را بر یک اقدام به کار ببرد و لذا این تعارض نیست.




**************
تقریر جدید:















تقریر آقای شریف در انجمن علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=289.0
شریف

شنبه 20 دی 1393 - 18 ربیع الاول 1436 جلسه 474
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال
اواخر بحثی که بود صحبت این بود که در تابوت حضرت می فرمایند: خود تابوت از آتش دومی می سوزد.
علت اینکه بقیه هم از آتش دومی می سوزند، چون به نهایت رسیده است.
جواب
آخرین حدیث علل الشرایع که حضرت راجع به طینت صحبت می فرمایند، می فرمایند: هر چیزی جوهره ای دارد و در مسیر خلقت هر چیزی بر می گردد به جوهره خودش.
مثل اینکه وقتی هر چیزی یک جوهره ای دارد، آن بالقوه هایی که به سوی آن جوهر بر می گردند، هر قوه ای در رسیدن به جوهر، هر چقدر ممحض شده است، همانگونه می رسد. آن قوه ای که محض آن جوهر باشد، می رود تا به طور کامل به او برسد.
=-=-=-
ادامه کلام آیت الله خویی
من جمع الامام و ارسله نسخا الی سائر البلاد.
-=-=-
خزیمه سه تا داریم.

=-=-
ابن حجر می گوید: آیه سوره برائت پیش ابو خزیمه بود.
آیه احزاب پیش خزیمۀ بن ثابت بود تا زمان جمع عثمان.
ولی تفسیر طبری این حرف را ندارد.
=-=-
عبارت آیت الله خویی در البیان

* - من جمع المصحف الامام وأرسل منه نسخا إلى البلاد ؟ صريح الرواية الثانية أنه كان عثمان ، وصريح الرواية الثانية عشرة أنه كان عمر . * - متى ألحقت الآيتان بآخر سورة براءة ؟ صريح الروايات الأولى ، والحادية عشرة ، والثانية والعشرين أن إلحاقهما كان في زمان أبي بكر ، وصريح الرواية الثامنة ، وظاهر غيرها أنه كان في عهد عمر . * - من اتى بهاتين الآيتين ؟ صريح الروايتين الأولى ، والثانية والعشرين أنه كان أبا خزيمة ، وصريح الروايتين الثامنة ، والحادية عشرة أنه كان خزيمة بن ثابت ، وهما رجلان ليس بينهما نسبة أصلا ، على ما ذكره ابن عبد البر ( 1 ) . * - بماذا ثبت أنهما من القرآن ؟ بشهادة الواحد ، على ما هو ظاهر الرواية الأولى ، وصريح الروايتين التاسعة ، والثانية والعشرين ، وبشهادة عثمان معه ، على ما هو صريح الرواية الثامنة ، وبشهادة عمر معه ، على ما هو صريح الرواية الحادية عشر .

ادامه بحث
مرحوم آقای خویی در البیان ص 249 اینگونه ادامه می دهند:
* - من عينه عثمان لكتابة القرآن وإملائه ؟
صريح الرواية الثانية أن عثمان عين للكتابة زيدا ، وابن الزبير ، وسعيد ، وعبد الرحمن ، وصريح الرواية الخامسة عشرة أنه عين زيدا للكتابة وسعيدا للاملاء ، وصريح الرواية السادسة عشرة أنه عين ثقيفا للكتابة ، وهذيلا للاملاء وصريح الرواية الثامنة عشرة أن الكاتب لم يكن من ثقيف وأن المملي لم يكن من هذيل ، وصريح الرواية التاسعة عشرة أن المملي كان أبي بن كعب ، وأن سعيدا كان يعرب ما كتبه زيد ، وهذا أيضا صريح الرواية العشرين بزيادة عبد الرحمن بن الحرث للأعراب .

آقای خویی چند تا عنوان بحث دارند برای رد این حرفها. یکی تناقض. بعد می گویند تعارض.
در صفحه 247 می گویند:
هذه أهم الروايات التي وردت في كيفية جمع القرآن ، وهي - مع أنها أخبار آحاد لا تفيدنا علما - مخدوشة من جهات شتى :
1 - تناقض أحاديث جمع القرآن !
إنها متناقضة في أنفسها فلا يمكن الاعتماد على شئ منها ، ومن الجدير بنا أن نشير إلى جملة من مناقضاتها ، في ضمن أسئلة وأجوبة :
که در اینجا ما جهاتش را بیان کردیم.
یک جهتش با این سرفصل بیان شد: * - متجمع القرآن في المصحف ؟
جهت دیگر: * - من تصدى لجمع القرآن زمن أبي بكر ؟
سر فصل دیگر: * - هل فوض لزيد جمع القرآن ؟
سر فصل بعد: * - هل بقي من الآيات ما لم يدون إلى زمان عثمان ؟
سر فصل بعدی: * - هل نقص عثمان شيئا مما كان مدونا قبله ؟
بعدی: * - من أي مصدر جمع عثمان المصحف ؟
مطلب بعد: * - من الذي طلب من أبي بكر جمع القرآن ؟
سر فصل بعدی: * - من جمع المصحف الامام وأرسل منه نسخا إلى البلاد ؟
سر فصل بعد: * - متى ألحقت الآيتان بآخر سورة براءة ؟
نکته دیگر: * - من اتى بهاتين الآيتين ؟
مطلب بعد: * - بماذا ثبت أنهما من القرآن ؟
سرفصل دیگر: * - من عينه عثمان لكتابة القرآن وإملائه ؟
ذیل تمام سر فصل هایی که بیان شد، ایشان نکاتی را مطرح می کنند. (به متن کتاب شریف البیان مراجعه شود.)
جهت دیگر اشکال در روایات را مرحوم آقای خویی بحث تعارض روایات می دانند که عبارت خود را اینگونه بیان می کنند.

2 - تعارض روايات الجمع :
إن هذه الروايات معارضة بما دل على أن القرآن كان قد جمع ، وكتب على عهد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فقد روى جماعة ، منهم ابن أبي شيبة وأحمد بن حنبل ، والترمذي ، والنسائي ، وابن حبان ، والحاكم ، والبيهقي ، والضياء المقدسي عن ابن عباس . قال : قلت لعثمان بن عفان : ما حملكم على أن عمدتم إلى الأنفال وهي من المثاني ، وإلى براءة ، وهي من المئين فقرنتم بينهما ولم تكتبوا بينهما سطر : " بسم الله الرحمن الرحيم " ؟ ووضعتموهما في السبع الطوال ، ما حملكم على ذلك ؟ فقال عثمان : إن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كان مما يأتي عليه الزمان ينزل عليه السورة ذات العدد ، وكان إذا نزل عليه الشئ يدعو بعض من يكتب عنده فيقول : ضعوا هذا في السورة التي يذكر فيها كذا وكذا ، وتنزل عليه الآيات فيقول : ضعوا هذا في السورة التي يذكر فيها كذا وكذا ، وكانت الأنفال من أول ما أنزل بالمدينة ، وكانت براءة من آخر القرآن نزولا ، وكانت قصتها شبيهة بقصتها ، فظننت أنها منها ، وقبض رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ولم يبين لنا أنها منها ، فمن أجل ذلك قرنت بينهما ، ولم أكتب بينهما سطر : " بسم الله الرحمن الرحيم " ووضعتهما في السبع الطوال ( 1 )
هم می توان طُوَل خواند و هم طوال. بعضی کتاب ها هم طِوَل آمده حالا یا واقعا هست یا مسامحۀ بیان شده است. هیچکدام مانع ندارد.
سبع وقتی مونث شد، (مذکرش سبعه است) وقتی اینگونه کلمات دنبال هم آمد می بایست اینجا هم طوال آمده است.
اینجا هفت سوره ای که طولانی بوده است.
اینجا می گوید سوره یونس بعد از کار عثمان از سبع بیرون رفت و برائت جزء آن شد.
اول بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، حالا هفتمی آیا سوره برائت به تنهایی است؟ یا سوره یونس به تنهایی است؟ یا مجموع این دو تا سوره است.
در اینجا می گوید چرا شما این دو تا سوره را با هم آورده اید. و یکی را بدون بسم الله را نوشته اید تا بتوانید این دو تا را با هم متصل کنید و به عنوان یکی از سبع طوال محسوب کنید.
عثمان می گوید: من دیدم سوره توبه که بسم الله ندارد، و مطالبش مناسبت با سوره انفال دارد، لذا این را بعد از انفال قرار دادم و اینها جزء سبع طوال شدند.
در روایات شیعه و عامه هست، آیا سور مئین اینها کجای قرآن قرار گرفتند.
یعنی 46 سوره قبل از سور مفصل، هفت تاش سبع طول است، و 39 سوره از سوره یونس تا سوره مبارکه محمد، بخشی از آنها مئین است و بخشی از آنها مثانی است.
در یک تفسیر تا سوره انبیاء مئین است وبعدش مثانی است. و در تفسیر دیگری تا سوره انبیاء مثانی است و بعدش مئین است.
(خودتان این بحث را مراجعه کنید و نگاه کنید)
مئین: یعنی سوره هایی که حدود صد آیه دارند.
مثانی: سوره هایی که تلی المئین. یعنی سوره هایی که پشت سر مئین می آیند.
اول طوال، بعد مئین، بعد مثانی
اما کلمه مثانی، لغت قرآنی است، جمع مثنی است، یعنی دو تا دو تا، به معنای مکرر. سبعا من المثانی و القرآن العظیم.
مثانی دو بار در قرآن آمده است و مثنی سه مرتبه آمده است.
-=-=-
سوال
زمان خود حضرت این اصطلاحات بوده است؟ سبع الطوال و مئین و اینها؟
می گویند بله بوده است.
آیا این سوره ها جزء هفت سوره طولانی بوده اند از ابتدا؟ می گویند: بله.
می گوییم سوال این است که عثمان می گوید: سوره انفال اول هجرت نازل شده است و سوره برائت آخر هجرت نازل شده است.
اگر اینگونه باشد، چطور از اول معلوم بود که چه سوره هایی جزء هفت تای طوال بوده اند.

چه مانعی دارد ثبوتا که سوره احزاب جزء سبع الطوال می بوده است.
چه مانعی دارد ثبوتا که به جای السبع الطوال بگوییم السور الطوال.
نکته دیگر اینکه : وقتی آیه نازل می شد، همه کتّاب وحی حاضر نبوده اند. بلکه بعضی از آنها یا یکی از آنها بوده اند و وحی را نوشته اند.
پس معلوم است کسی که می گوید این چیزها زمان حضرت جمع شده بود، جمع متناسب و عرفی است. اما این جمع به معنای این نیست که همه اش را آن فرد به طور دقیق و کامل جمع کرده است.
خود اینها می گویند:
جمهور علماء می گویند که ترتیب سور به اجتهاد صحابه بوده است.
و خودشان می گویند: مصحف امیرالمومنین علیه السلام به ترتیب نزول بوده است.

نکته دیگر اینکه جمع قرآن با ترتیب سوره های قرآن متفاوت است.

والحمدلله رب العالمین
و صلی الله علی سیدنا محمد و اله الطاهرین