بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
054-تقریر جلسات آبان از آقای سوزنچی
- مباحث جلسه سه شنبه 27 آبان 1393
- ادامه بحث مصحف امیرالمومنین در روایات اهل سنت:ابی داوود (316) معاصر ابن مجاهد (326) بوده و در همان راستا حرکت می کرده و ابن کثیر هم در تفسیر خود ابتدا درباره این روایت که از ابن سیرین است می گوید «هکذا رواه و فیه انقطاع» (یعنی مرسل است و لذا اعتبار ندارد) بعد از نقل عبارات ابن ابی داوود می گوید: «هذا الذی قاله ابوبکر [ابن ابی داوود] اظهر و الله اعلم فان علیا لم ینقل عنه مصحف علی ما قیل و لاغیر ذلک ولکن قد توجد مصاحف عثمانی و یقال بخط علی و فی ذلک نظر فانه فی بعضها «کتبه علی بن ابوطالب» و هذا لحن من الکلام» (یعنی علی که خود موسس علم نحو است چنین اشتباهی نمی کند که بگوید علی بن ابوطالب.
اولا مرحوم مجلسی در مرآت العقول توضیح داده که در خط کوفی و و ی بسیار شبیه همند و احتمالا ابی طالب بوده که نساخ بد خوانده اند؛
ثانیا اعتبار ابن سیرین تاحدی است که مراسیل وی را کاملا معتبر می دانند: قرطبی در التمهید لما فی الموطأ من المعانی و الاسانید می گوید «اجمع اهل علم الحدیث ان ابن سیرین اصح التابعین و مراسیلا فانه لایروی و لایاخذ الا عن ثقه»
ثالثا ببینیم آِا همین روایت دلالت دارد که آیا واقعا علی مصحف نداشته؟
در طبقات ابن سعد (متوفی 230) روایت ابن سیرین از طریقی غیر از اشعث آمده (ج2 ص328) و دهها کتاب اهل سنت از او نقل کرده اند که: ان علیا ابطا عن بیعه ابی بکر فلقیه ابوبکر فقال اکرهت امارتی قال لاوالله! ولکن آلیت یمینا ان لا ارتدی بردائی الا للصلوه حتی اجمع القرآن. قال فزعموا انه کتبه علی تنزیله. فلو اصیب ذلک الکتاب کان فیه علم.» سیوطی هم در الاتقان می گوید که مشهور این است که ترتیب سور به اجتهاد صحابه بوده و ترتیب سور در مصحف علی به ترتیب نزول بوده است. در استیعاب ابن عبد بر (متوفی 463) همین روایت ابن سیرین را از طبقات ابن سعد نقل می کند با این ادامه «کان فیه علم کثیر» که نشان می دهد احتمالا کلمه کثیر را در چاپهای طبقات انداخته اند. ایضا در الوافی بالوفیات ج17 ص167 همین مطلب از ابن سیرین نقل شده. ذهبی نیز در سیر اعلام النبلاء و نیز در تاریخ اسلام این را آورده است.
ابن ابی شیبه (متوفی 235) در علت اینکه علی (ع) نیامد این جمله را از ایشان نقل می کند که: لم اکره خلافتک ولکن کان القران یزاد فیه.
در مصنف عبدالرزاق آمده: فانی خشیت ان یتفلت القرآن.
آیا اینها همگی با جمع آوری به معنای کتابت مصحف سازگار است یا با حفظ کردن مصحف؟
تذکر: بحثی شد درباره اینکه در قرائت ورش از نافع کلمه ال یاسین به صورت آل یاسین خوانده می شود. نسخه ای از قرآنی که بر اساس این قرائت نوشته شده را در لینک زیر نشان داده ایم. http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=281.msg674#msg674


چهارشنبه 28 آبان 1393 بنا به قولی شهادت امام سجاد علیه السلام است و دروس حوزه تعطیل می باشد. جلسه بعد در روز شنبه 1 آذر خواهد بود.



*******************
تقریر جدید:















تقریر آقای شریف در انجمن علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=280.0
شریف

سه شنبه 27 آبان - 24 محرم 1436- جلسه 455

بسم الله الرحمن الرحیم
به هنگام وفات، حضرت رسول صلی الله علیه و اله به امیرالمومنین علی علیه السلام وصیت کرد: پس از تجهیز من، ردا بر دوش مکن و از منزل خارج مشو تا این قرآن را جمع آوری کنی.
(نگاه کنید به: عمدۀ القاری 20 / 16 - فتح الباری 10 / 386 - الاتقان سیوطی 1 /59 - بحارالانوار 92 / 48 و 51 و 52 به نقل از تفسیر قمی ص 745)

بحار الانوار / 89 / ص 48
5- فس، تفسير القمي جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَبْدِ الرَّحِيمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْقُرَشِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ جَمَعَ الْقُرْآنَ إِلَّا وَصِيُّ مُحَمَّدٍ ص‏ «2».
6- ب، قرب الإسناد الْيَقْطِينِيُّ عَنِ ابْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَخْرَجَ إِلَيَّ مُصْحَفاً قَالَ فَتَصَفَّحْتُهُ فَوَقَعَ بَصَرِي عَلَى مَوْضِعٍ مِنْهُ فَإِذَا فِيهِ مَكْتُوبٌ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمَا بِهَا تُكَذِّبَانِ فَاصْلَيَا فِيهَا لَا تَمُوتَانِ فِيهَا وَ لَا تَحْيَيَانِ يَعْنِي الْأَوَّلَيْنِ‏ «3».
7- فس، تفسير القمي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفٍ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِعَلِيٍّ يَا عَلِيُّ الْقُرْآنُ خَلْفَ فِرَاشِي فِي الْمُصْحَفِ وَ الْحَرِيرِ وَ الْقَرَاطِيسِ فَخُذُوهُ وَ اجْمَعُوهُ وَ لَا تُضَيِّعُوهُ كَمَا ضَيَّعَتِ الْيَهُودُ التَّوْرَاةَ فَانْطَلَقَ عَلِيٌّ فَجَمَعَهُ فِي ثَوْبٍ أَصْفَرَ ثُمَّ خَتَمَ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ وَ قَالَ لَا أَرْتَدِي حَتَّى أَجْمَعَهُ وَ إِنْ كَانَ الرَّجُلُ لَيَأْتِيهِ فَيَخْرُجُ إِلَيْهِ بِغَيْرِ رِدَاءٍ حَتَّى جَمَعَهُ قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ أَنَّ النَّاسَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِلَ مَا اخْتَلَفَ اثْنَانِ‏ «4».

=-=-=-=
یکی از مباحث مهمی که در علوم قرآن مطرح کرده اند، جمع قرآن است ولی باید روایاتش را ببینیم و بخوانیم.
من الان از قبل منظم نکرده ام.
=-=
الان یکی از مقدمات جمع قرآن مصحف امیرالمومنین است.
=-=-
عبارات دیروز را بخوانیم.
المصاحف ابن ابی داود
روایت آورد که عنوان بابش این بود
جمع علی بن ابیطالب القرآن فی المصحف.
روایت هم کلمه مصحف داشت. در ص 59
بعد چی گفت؟
لما توفی النبی اقسم علی علیه السلام ان لا یرتدی برداء الا لجمعۀ...
فبایعه ثم رجع.
قال ابوبکر ابن ابوداود: لم یذکر المصحف احد الا اشعث و هو لین الحدیث.
او حدیثش قبول نمی شود.
و انما رووا حتی اجمع القرآن. جمع قرآن به معنای مصحف داشتن نیست.
یعنی فقط حافظ بوده است.
فانه یقال للذی یحفظ القرآن قد جمع القرآن.
-==-
کلمه بخط علی را در نرم افزارها ببینید چقدر روایات می آید.
=-=-
خب کسی که کاتب اصلی وحی است، جمعه یعنی حفظه؟!!
این حرف را که ابی داود زده است، که فقط اشعث گفته است.
بعدی ها هم عده ای بودند که روی آن جوانب مطلب که در نظر می گرفتند از حرف او خیلی خوششان آمده است.
یکی ابن کثیر است در تفسیر ج 1 ص 34 ت سلام، (یعنی تحقیق سلام)
بعد از اینکه عین حرف ابی داود را می آورد.
می گوید: هکذا رواه و فیه انقطاع
ثم قال (یعنی ابی داود) ... فانه یقال للذی یحفظ القران قد جمع القران.
ابن کثیر می گوید: قلت: و هذا الذی قاله ابوبکر (ابن ابی داود) اظهر والله اعلم. فان علیا لم ینقل عنه مصحف علی ماقیل و لا غیر ذلک. ولکن قد توجد مصحف عثمانی که چی؟ به خط علی بن ابیطالب است.
و فی ذلک نظر. یعنی همین را هم قبول داریم که حتی حضرت به رسم عثمانی هم مصحف داشته باشند. چرا؟
فانه فی بعضها کتبه علی بن ابوطالب.
و هذا لحن من الکتاب. در حالیکه علی بن ابیطالب واضع علم نحو است، در حالیکه می گوید علی بن ابوطالب، باید می گفته است ابیطالب.
حتی مرحوم مجلسی در مرآۀ العقول جواب اینجوری داده اند که: و زعم انه رای خط امیرالمومنین علی علیه السلام علی بن ابوطالب، و لکن حدثنی ... ان الذی کان فی آخر هذا المصحف علی بن ابیطالب، لکن اون چیزی که حضرت نوشته اند، ابیطالب است ولی چون در خط کوفی واو و یاء نزدیک به هم است، کاتب بعدی نوشته است ابوطالب.
=-=
منظور اینکه ابن کثیر اینگونه گفت.
الان هم در کتابهای تفسیر متاخر و اینهایی که رنگ سلفی دارد کارهاشون، حرف ابن کثیر را می آورند و مانور می دهند روی آن.
این قدم اول
حالا آیا مولا مصحف داشته اند یا خیر>
ابن ابی داود که در المصاحف این حرف را زد معاصر با ابن مجاهد است.
یعنی اول قرن 4 سال 315 وفاتش است.
این پدرش ابوداود است که صاحب سنن ابی داود است. و این هم پسرش است که ابوبکر بن ابی داود که 315 وفات کرده است.
ابن مجاهد هم 328 وفات کرده است.
در این فضایی که ابن مجاهد کار انجام می دهد و با ابن شنبوذ برخورد شده، در این فضا این کتاب هم نوشته شده چند سال قبلش.
این در صدد بر می آید که بگوید این روایت درست نیست و فقط اشعث گفته است. پس امیرالمومنین مصحف مکتوب نداشته اند. جمع القرآن هم یعنی حفظش کرده اند.
من عرض می کنم این حرف اصلا درست نیست با شواهدی که در کتابهای خودشان است.
یکی از بهترین کتابها که حدود صد سال قبل از ابی داود نوشته شده است طبقات ابن سعد است.
کتاب بسیار معتبر که مولفش قبل از صحیح بخاری بوده است.
معتبر است، یعنی مصنفش را قبول دارند.
در اینکه خود ابن سعد از معتبرین سند می آورد، شکی نیست.
مثل طبرانی.
طبرانی سندهای احادیثش را ممکن است خدشه کنند، ولی احدی در خود طبرانی خدشه ندارد.
تا یادم نرفته بگویم:
ابن کثیر اشکال کرد که این حدیث منقطع است.
ابن سیرین گفت: لما توفی النبی، ... ابن سیرین متاخر است، خودش که نبوده است،
یک کتابی هست که التمهید لما فی الموثق من المعانی و الاسانید مال قرطبی سال چهارصد و خورده ای وفات کرده است. مال قرن 5 است و معاصر شیخ الطائفه است.
ابن سیرین اصح مراسل برای تابعین مرسل ابن سیرین است. و ان مرسله صحاح کلها. لیس کالحسن (بصری) و عطا که اینها مرسلشان از غیر ثقه هم نقل می کنند ولی قرطبی می گوید: ابن سیرین با اینکه مرسل است ولی از ثقات نقل کرده است.
=-
جالب است که ابن کثیر مال قرن 8 می گوید این اعتبار ندارد.!!!
=-=
طبقات ابن سعد چیزی دارد که خیلی جالب است و جالب تر این است که الحمدلله رب العالمین ده ها کتاب از او نقل کرده اند.
خودش متوفای سال 230 است. یعنی قبل از شهادت امام هادی علیه السلام وفات ابن سعد بوده است.
چه می گوید؟
طبع دار صادق ج 2 ص 338
اخبرنا اسماعیل بن ابراهیم عن ایوب ... عن محمد (محمد بن سیرین) نبّاتُ ان علیا ابطأ عن بیعۀ ابی بکر و لقیه ابی بکر... و لکن آلیت (یعنی اقسمت) بیمین ان لا یرتدی بردائی الا الی الصلاۀ حتی اجمع القرآن.
قال : (کی گفته ما نمی دانیم که ابن سعد می گوید یا ابن سیرین یا دیگری) و زعموا انه کتبه علی تنزیله.
اینجا می گوید حضرت جمع کردند.
آخه تو خودت گفتی که همه گفتند که اجمع اما همین ابن سعد که می گوید: حتی اجمع القرآن، پشت سرش می گوید: و زعموا انه کتبه علی تنزیله.
یعنی حضرت مصحف خودشان را بر طبق تنزیل نوشتند.
کتابهای متعدد قرآنی مثل الاتقان سیوطی و قبل از او الانتصار باقلانی که قبل از شیخ مفید وفات کرده است می گوید: و ان قالوا کیف ... بل مختلفون فی ذلک اختلافا شدیدا.
خود صحابه در قرآن اختلاف شدید کردند.
و منهم من رتب فی اوله الحمد
و منهم من رتب فی اوله اقراء بسم ربک الذی خلق و هذا مصحف علی علیه السلام.
الاتقان سیوطی می گوید: مشهور جمهور اهل سنت بر این هستند که ترتیب سور اجتهاد صحابه بوده است.
بعد باقلانی جواب می دهد
فیقال لهم: اما اختلاف مصاحفهم فی ترتیب السور فانه کالظاهر المشهور و ما یدفعه و ان کان فی الناس من ینکر ذلک....
این خیلی مشهور است ولو بعضی ها خواستند انکار کنند.
بل انما کان منهم تالیف سور المصحف علی وجه الاجتهاد و الاحتیاط و ضم السور ...
سیوطی در الاتقان و در کتاب دیگرش صریحا می گویند: المشهور ان ترتیب السور اجتهاد الصحابه.
همونها هم فوری ذکر می کنند: که اول مصحف علی سوره اقراء
آیه اینجا هم جمعه یعنی حفظه؟
برگردیم به طبقات ابن سعد:
می گوید: و زعموا انه کتبه علی تنزیله. که تنزیله یعنی بر اساس سوره اقراء شروع می شود.
و آن چیزی که خیلی جالب است این است که می گوید: قال محمد (محمد بن سعد باشد یا محمد بن سیرین - ظاهرش باید ابن سیرین) و لو اصیب ذلک الکتاب ... احتمال هست که در نسخه الان ابن سعد کلماتی نباشد.
ابن سیرین می گوید: اگر ما به چیزی که علی جمع آوری کرده و قسم خورده که جمع کند، به علم دست یافته ایم.
بعد می گوید من ندیده ام.
این مال طبقات ابن سعد است.
=-=-=
الاستیعاب مال ابن عبدالبر معاصر شیخ طوسی .
او وقتی همین را نقل می کند: می گوید: قال ابن سیرین: فبلغنی انه کتبه علی تنزیله و لو اصیب ذلک الکتاب لوجد فیه علم کثیر.
یعنی آرزو داشتند این را ببینند.
از چیزهایی که در همین فضا جالب است ، حرف الوافی بالوفیات ج 18 ص 167
متوفای 764
می گوید: عن محمد بن سیرین ... قال ابن سیرین: فبلغنی انه کتبه علی تنزیله... لوجد فیه علم کثیر.
ذهبی در سیر اعلام النبلاء می آورد.
می گوید: فزعم انه کتبه علی تنزیله قال محمد لو اصبت ذلک الکتاب کان فیه العلم.
ال در کلمه علم، در عربی خیلی حرف دارد.
پس مصحفی که قدیمی ها و جدیدی ها همه گفته اند.
اینها خیلی جالب است و بعدی های اینها همه این را آورده اند و میخ این را کوبیده اند.
عرض می کردم که طبقات ابن سعد بطور واضح همان حدیث را آورده از ابن سیرین و دنبالش می گوید: ابن سیرینی که راوی بوده است از طریق دیگری ابن سعد می گوید: ابن سیرین گفته است لو اصیب ذلک الکتاب ... پس کتاب بوده است.
نوشته بوده است و نمی توانند کاریش بکنند.
ثمره این بحث این است که چرا در غوغای جنگ عثمانی درباره مصاحف، هیچ حرفی از مصحف علی نیست و حال آنکه خیلی در کتابهای آنها از این مصحف بحث شده است.
=-=-=
در بحار هست که وقتی حضرت ظهور می کنند و المصحف الذی قال
که مصحف امیرالمومنین در اختیار امام زمان است.
=-=-=
مصحفی که آورده اند که بعدا عکسش گرفته بشود، چون قرائت اهل مدینه است.
قراء عشره سه تاشون می گویند سلام علی آل یاسین.
این مصحف می گوید: سلام علی آل یاسین.
در قرآن های ما نوشته شده ال یاسین.
=-=-=
عبدالرزاق گفته است: فانی خشیت ان یتفلّت القرآن. من ترسیدم که این از بین برود.
کسی که حافظه خودش قوی باشد می گوید: ترسیدم که از بین برود.
اینها معلوم است قرائنی بوده است که به فرمایش ... (این قسمت فرمایشات استاد معظم را نتوانستم درج نمایم لذا اگر دوستان این مطلب را تکمیل نمایند سپاس گزار خواهم بود.)
و الحمدلله رب العالمین
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین