بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
054-تقریر جلسات آبان از آقای سوزنچی
- مباحث جلسه دوشنبه 26 آبان 1393
- پرسش و پاسخی درباره غصب خلافت و برخی تحریفاتی که در گزارش از این واقعه انجام شده
- رواج انواع قرائات در شهرهای مختلف در گزارش ابن جزری (قرن9) و نقش حافظ عثمان در متحد کردن مصحفها (قرن 11)
- مطلب مهمی که در آینده باید بتفصیل بحث شود: استشهاد صحیح بخاری به جمله عمر که: لولا ان یقول الناس زاد عمر فی کتاب الله لکتبت آیه الرجم بیدی
- ورود در بحث مصحف حضرت امیر: در گزارشهای شیعه مسلم است.  در متون اهل سنت چطور است؟
1) ابن ابی داوود (فرزند ابی داوود صاحب سنن) کتابی دارد به نام المصاحف که در ابتدایش گزارشی از مصاحف صحابه داده اما به حضرت علی ع که می رسد بعد از ذکر روایتی از ابن سیرین که: «لما توفی النبی اقسم علی ان لایرتدی الرداء الا للجمعه حتی یجمع القرآن فی مصحف (به مناسبت اینکه در این روایت اشاره ای به بیعت اجباری حضرت علی (ع) شده بود بحث مقداری به این مساله که حضرت چه موقع بیعت کرد کشیده شد) ابن ابی داوود بعد از ذکر این روایت، گفته در سند این روایت اشعث هست که لین الحدیث است و گفته جز از طریق او تعبیر مصحف نیامده و در سایر موارد آمده که «انما رووه «حتی اجمع القرآن» یعنی اتمّ حفظه»! یعنی حضرت که از خانه درنیامد برای جمع آوری قرآن نبوده بلکه برای حفظ کردن قرآن بوده است!
صرف نظر از اینکه خلاف تواتر است، روایات متعدد داردیم که کاملا قرینه است بر کذب تحلیل وی؛ از جمله اینکه سیوطی در الاتقان می گوید مصحف علی به ترتیب نزول بود، آیا یعنی در حافظه علی (ع) ؟!!!
دلیلشان بر اینکه حضرت مصحف نداشته این است که در جریان جمع آوری مصاحف، اسمی از مصحف علی (ع) نیست و حتی کسی را نفرستادند که برود و آن را بگیرد.
[قبلا اشاره شد دلیلش این بوده که می دانستند که علی مصحفش را نمی خواهد رو کند و از آن مهمتر اینکه در این مساله با توجه به اهدافی که داشتند نباید پا روی دم شیر گذاشت]






******************
تقریر جدید:















تقریر آقای شریف در انجمن علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=280.0
شریف

دوشنبه 26 آبان - 23 محرم 1436- جلسه 454

بسم الله الرحمن الرحیم
اهل سنت می گویند ابولولو را گرفتند و در مدینه کشتند.
نقل شیعه را قبول ندارند.
تلاش های مفصلی کردند که بگویند اساسا کافر بود حتی وقتی در مدینه بود.
در صحیح ابن حبان هست که آمد رفت پشت سر خلیفه و در صف اول ایستاد.
چطور است که یک مجوسی در مسجد النبی آن هم پشت سر خلیفه قرار بگیرد؟
معلوم می شود این را میگویند برای تخریب ایشان.
=-=-
حاج آقا مکرر می شد که این قضیه پیش می آمد یه جوری با شوخی و خیلی قشنگ گلایه می کردند ازش. می گفتند: بابا جان تو که این کار را کردی. لااقل تمام می کردی که نتواند شورا به پا کند.
=-=-=-
وقتی عثمان محاصره شد حضرت فرمودند: کان یقال: قتلی صورت می گیرد موجب فتنه ای می شود که این فتنه پایان پذیر نیست.
=-=-
اوایل که می دیدم این صحنه ها را در روایات خیلی عجیب بود. امیرالمومنین می فرمودند: که نه از قتلش خوشحال شدم و نه ناراحت.
بعدش که بیشتر مطالعه می کردم، رمزی که حضرت فرمودند که نه این طرف رفتم و نه اون طرف، به دستم آمد.
که چرا قطع نظر از علم امامت حضرت حتی به حسب ظاهر دفاع از زنده ماندن او نکرد؟
تا رسیدم به اینکه عثمان خیلی تلاش داشت که هرجور شده حکومت از بنی امیه خارج نشود.
عثمان بسیار بالاتر از معاویه بود. اگر می خواست کاری انجام بدهد مثل ابوبکر، و حتی قوی تر از ابوبکر می توانست کار انجام دهد.

عثمان می گوید: قسم می خورد که والله اگر بیدی مفاتیح الجنان لاعطی جمیعا بنی امیه.
اگر کلیدهای بهشت در اختیار من باشد همه را به بنی امیه می دهم.
لذا حضرت مفاسد کار او را می دیدند، لذا نه به سمت او رفتند و نه او را رها کردند.
اینها نکاتی است که خورد خورد در مطالعات به ذهنم رسید.
=-=
هزار ماه بنی امیه رو مرحوم فیض از معاویه شروع می کند و تا ابومسلم و قیام او و حکومت ابن زبیر را خارج می کند. چرا عثمان را مبدا قرار نداد؟
جواب
شاید معنون به عنوان خلافت بنی امیه نبود حکومت عثمان. یعنی صبغه حکومت بنی امیه ای و طایفه ای پیدا نکرده بود.
یعنی عثمان را به عنوان یک خلیفه منصوب بنی امیه نمی دانستند.
در صحیح بخاری دو تا روایت است.
واضح است که خود روایت دو تاست.
فرمودند: یهلک هذه الامه هذا الحی من قریش.
این یک روایت است.
روایت دیگر می فرماید: هلاک هذه الامه علی یدی اغلمۀ من قریش. اغلمه جمع غلام. یعنی جوان هایی از قریش.
این روایت دو تا مضمون دارد.
هذا الحی من قریش مال خیلی زودتر از بنی مروان است.
اما اغلمه من قریش می تواند برگردد به قبل.
در صحیح بخاری دو بار کلمه هذا الحی من قریش آمده است.
یکی در همین روایت ملاحم است که حضرت فرمودند: یهلک هذه الامه هذا الحی من قریش.
دنبالش از حضرت سوال کردند: که ماذا تامرنا یا رسول الله؟
فرمودند: لو ان الناس لم ... ای کاش مردم از اینها اطاعت نکنند از اینها.
اما دومی که به کار رفته است از دهن ابوبکر به کار رفته. وقتی سعد بن عباده رفتند در سقیفه جمع شده بودند. عمر نقل می کند که من خواستم حرف بزنم ولی ابوبکر نگذاشت.
عمر می گوید ابوبکر اون روز خیلی خوب صحبت کرد.
اما این فضیلت ثابت شده برای هذا الحی من قریش است. من یکی از اون دو تا هستم.
ابوبکر دستش را دراز کرد ولی عمر نپذیرفت و گفت تا تو هستی، چرا من خلیفه بشوم.
=-=-
حاج آقا زیاد می فرمودند:
هرچه که می خواهید بپرسید از خبره فن بپرسید.
یکی از خبره های فن ولید است.
ولید می گوید: همان کاری را که خمر می کند، موسیقی هم می کند.
=-=-
اگر ببینید یک گروه هایی اینها هستند در غرب آفریقا مثلا، که با مصحف های جدید مقابله می کنند و نمی گذارند مصحف ها و قرائات اینها جا بیفتد.
و این جو قدیم ها خیلی بیشتر بوده است.
ابن جزری در قرن 9 قشنگ توضیح می دهد: که شام رسمش و نماز جماعت و قرائتش به چه شکل بوده است.
کوفه و بصره و عراق به چه شکل بوده است.
حافظ عثمان قرن 11 بوده و خطاط خیلی خوبی بود و برای عثمانی ها خطاطی می کرد. و 4 نسخه نوشته است. که خیلی برای قرائت حفص از عاصم تاثیرگذار بوده است.
=-=-
این نکته ای که الان گفتند، راجع به رسم المصحف
این مصحفی که آوردند از مصر گرفتند. از الازهر.
خود عثمان طه اینها را به خط خودش نوشته است.
این مصحف که تفاوت دارد با مصحف سعودی.
به رسم مغارب است.
اینجور مصاحف فایلهای تکثیری اش در اینترنت باشد.
اطلاع بر این نوع مصاحف و این چیزهایی که بوده است زمینه سازی می کند برای مطالبی که ما داریم که اولا استقرار این قرائات و سیر تاریخی که داشته و برسیم به زمان ابن مجاهد و کشف کار ابن مجاهد خیلی نافع خواهد بود.
اگر بتوانیم شواهد روشنی را ارائه بدهیم که صحنه زمان قرن سوم تا ابتدای قرن 4 که ابن مجاهد مسبع السبع است و با آن ناقلایی که اعمال کرد، اگر آن فضا ترسیم شود، خیلی بحث ها رنگش عوض می شود.

یکی از چیزهایی که باید درباره آنها بحث کنیم:
یکی از آنها استشهاد صحیح بخاری درباره حرف عمر است.
که چطور می شود صحیح بخاری با این ابهت که می گویند تالی تلو قرآن است اینطوری بگوید؟
جو فرهنگی اهل سنت با صحیح بخاری جور در نمی آید.
صحیح بخاری در سال دویست و خورده ای نوشته شده و لذا در آن فضا نبوده است. ابن مجاهد وفاتش صد سال بعد از بخاری بوده است.
در فضای صاحب بخاری، این حرفها نبوده است و لذا راحت به حرف عمر استشهاد می کند که خیلی دلالت روشنی دارد.
یادتون باشد که بعدا درباره اش بحث کنیم.
اصلش این است که می خواهد بگوید دربحث شهادت، که شاهد چطور باید باشد، لولا ان یقول الناس زاد عمر فی کتاب الله ...
این حرف، یک بحث طلبگی فنی دارد. جدای از بحث ظاهری برای استشهاد مطلبی دارد که بعدا خواهیم گفت.
=-=-
مصحف امیرالمومنین علیه السلام
نزد شیعه مسلم است که امیرالمومنین مصحف داشته است.
در اعیان الشیعه در اولش که مرحوم امین بحث می کند در این خصوص.
نکته ای که یادداشت کردم این است
کتابی دارم ابن ابی داود به نام المصاحف.
پسر ابوداود است که صاحب سنن است.
عبارتش این است.
المصاحف (بعدا توضیح می دهد منظور من از مصاحف یعنی قرائات.)
عبارتش این است:
المصاحف ابن ابی داود
جمع علی بن ابیطالب القرآن فی المصحف
المصاحف ص 59
روایت می آورد و بعد می گوید قلت.
روایت این است: لما توفی النبی اقسم علی ان لا یرتدی برداء الا لجمعه
وقتی حضرت رحلت کردند. امیرالمومنین قسم خوردند فقط نماز جمعه نمی آیند و رداء نمی پوشند.
جمعه را هم برای این می گویند که توجیه کنند که ایشان می آمد که به خلیفه اقتداء کنند و نمی شد که اقتدا نکند.
حتی یجمع القرآن فی مصحف
وقتی مصحف می گوییم یعنی جمع کردند.
فارسل الیه ابوبکر بعد ایام اکرهت امارتی؟
نکند که با امارت من مشکل داری؟
قال لا والله الا انی اقسمت ان لا ... رداء نپوشم، تا قرآن را جمع کنم.
اینجا گفتند بیا بیعت کن.
قبلا هم گفته ایم: که امیرالمومنین بالاخره کی بیعت کردند.
روز اول بود، شش ماه بعد بود، کی بود؟
اینجا می گویند: خیلی فاصله کم بود.
ابن کثیر می گوید: و حرفش هم بدون مستند است : می گوید: هنوز بدن پیامبر روی زمین بود، با عجله بدن را رها کرد، امد در مسجد با خلیفه بیعت کرد که دیر نشود، بعد رفت برای تجهیز.
از چه استفاده کرده است؟
از حدیثی که مسلم صاحب صحیح نقل کرده است.
بعد که سند را دیدم گفتم: هذه سند یساوی بدنا. یعنی این اینقدر مهم است که به اندازه شتر چاق می ارزد.
می گوید استادش گفت: بدنا؟ بلکه مساوی بدرا است. یعنی یک شیشه پر از طلا.
روایت چیست:؟ حضرت در خانه بودند. ابوبکر رفت منبر نشست. فلم یر علیا؟ پرسید: علی کجاست؟ می خواهد ترک مسلمین کند. فذهب جماعۀ لاتوا به.
اینها می گویند: خود شیعه معترف هستند که در وارد شدن اهل سنت به خانه حضرت علی، روایت صحیح ندارند.
در حالی که اینجا می گویند: ذهب جماعۀ و اتوا به. اتوا به یعنی چه عرب زبانها؟ یعنی آوردندش.
این یعنی چه؟ این خیانت یک مورخ بزرگ است به تاریخ.
بعد این ابن کثیر می گوید: از اینجا معلوم می شود که علی دو مرتبه بیعت کرد.
یکی همان روز اول.
یکی هم اینجا.
بعد می گوید: تا حضرت زهرا زنده بودند، بخاطر ناراحت نشدن فاطمه، نمی رفت بیعت کند.
جالب است.
اگر علی روز اول بیعت کرد، دیگر بیعت مجددش برای چه بود؟
چه نیازی بود اگر روز اول رفت؟
معلوم است به یک زحمتی می خواهند یک واقعیت واضح را پنهان کنند.
می گوید: بعد از وفات حضرت زهرا جدد البیعۀ.
تجدید بیعت کرد که محکم تر باشد.
ابن کثیر کسی است که حتی با حضرت زهرا هم در افتاد. خدا لعنتش کند.
علمای اهل سنت سعی می کنند با حضرت زهرا در نیفتد.
می گوید: حضرت زهرا از دست ابوبکر ناراحت شدند، حق نداشت ناراحت شود.
بعد می گوید: فتحت علی الرافضۀ شرا عظیما
یعنی می گوید رهبر و پدر رافضی ها در این زمینه حضرت زهرا است.
همین روایت و اتوا به، روایت صحیحه ای است که ابن کثیر از این استفاده می کند.
می گوید: ابوبکر روز اول بود که نشست.
روز اول هم که رسول خدا دفن نشده بود.
این روایت می گوید که لم یر علیا.
فرستاد که علی را بیاورید.
گفت: تو می خواستی مسلمین را متفرق کنی؟
علی فرمود: لا والله.
بلکه من داشتم قرآن را جمع می کردم.
حالا سوال
اگر روز اول رحلت پیامبر است.
روز اول که هنوز ابوبکر حاکم نبود، و درگیری بین مسلمانان بود.
بعد هم که رسول خدا سه روز بدنش روی زمین بود و بعد دفن شد.
بعد تو چطور می گویی که علی با عجله رفت تا بیعت کند.
=-=-
بسیاری از جوانهای پاک که می گویند امام ابن کثیر، اگر بگویند که ببینید که ابن کثیر چه گفته است؟
برایشان پذیرفتنی است. کاری ندارند از کجا استفاده کرده است.
چرا؟
چون مورخ مهمی است.
حالا این ابن کثیر که جای خودش است.
حتی ابن حجر عسقلانی و حتی سیوطی هم اگر بگوید، همه می پذیرند. می گویند ما تابع علما هستیم.
آخه فکر کن، جور در نمی آید. قبول نمی کنند.
=-=-
در نقل اهل سنت هست که یادم نیست از کجاست.
بگذریم.
=-=-
ادامه روایت
قال ابوبکر
این مقصود من بود
لم یذکر المصحف احد الا اشعث و هو لیّن الحدیث و انما رووا حتی اجمع القرآن. تا اینکه قرآن را جمع کند.
حتی یجمع القرآن فی مصحف
از این روایت استفاده می شود که حضرت مصحف داشته اند.
فانه یقال للذی یحتج القرآن قد جمع القرآن
بعد نتیجه می گیرد که معلوم شد علی مصحفی نداشته است.
=-=
ابا دارد این عالم سنی که بگوید امیرالمومنین مصحف داشته است.
حالا آیا داشته اند یا نداشته اند؟
یجمعه یعنی همه اش راحفظ کند.
حالا ببینید چطور معنا کرده اند؟
خب اگر یادتون باشد که عرض شد از طرفی متواتر است که اینها نمی توانند اینگونه حرف بزنند و متواتر است که امیرالمومنین مصحف داشته اند.
الاتقان سیوطی و ده ها کتاب دیگر، این را ذکر کرده اند.
روایت دارند که کان مصحف علی علیه السلام علی ترتیب النزول
یعنی با سوره علق شروع می شد.
چرا می گویند حضرت مصحف نداشته اند؟
نکته اش این است که وقتی عثمان مصحف ها را جمع می کرد، در تاریخ اسم همه مصاحف هست، که عثمان مصحف حفصه و ابی را و بقیه را گرفت، هیچ کجا اسمی از مصحف علی بن ابیطالب علیه السلام نیست.
لذا اینها نتیجه می گیرند که اگر مصحف داشت، عثمان به او می گفت: یا علی مصحف را بده.
در حالی که شواهد دارد که این مصحف هست و شواهدی دارد.
بگردید ببینید چند نفر این حرف ابی داود را تایید کرده اند در اینکه امیرالمومنین مصحف نداشته اند و مقابلش شواهدی که حضرت مصحف داشته اند.
والحمدلله رب العالمین
وصلی علی محمد و اله الطاهرین