بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر


توضیح و تقریر جلسات آبان از آقای سوزنچی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=279.0
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن تسلیت ایام شهادت حضرت اباعبدالله، ادامه جلسات از امروز (شنبه 17 آبان 1393) آغاز شد که انشاء الله فایل هر جلسه در بعد از ظهر همان روز در اینجا قرار داده خواهد شد و توضیحات مکتوب مختصری در حد اینکه معلوم شود در آن جلسه چه مباحثی مطرح شده نیز ارائه خواهد شد.


- مباحث جلسه شنبه 17 آبان 1393
الف) سوال و جوابی از ادامه مباحث مربوط به معنای سوره واقعه:
سوال: اگر کنتم ازواجا ثلاثه را «جمیعا» در نظر بگیریم و نه «مجموعا» آنگاه بقیه آیات چگونه معنا می شود و این دسته بندی در محشر چگونه خواهد بود. بر اساس معنای «مجموعا» دسته بندی این گونه است که انسانها در فراز و نشیبند اما عاقبت و لحظه مرگ انسانها هویت اخروی آنها را رقم می زند؛ اما اگر هر سه هویت در ما هست آنگاه؟
پاسخ: اولا تفسیر در نظام اصل موضوعی به این معنا نیست که اگر اصول موضوعه را فهمیدیم همه مطلب تا آخر حل شده باشد؛ بلکه گاه ابتدا را می فهمیم اما برای فهم ادامه باید بسیار زحمت بکشیم و چه بسا هیچ گاه هم نفهمیم. اگر گفته اند که قرآن بر چهار حرف است... اللطائف للاولیاء و الحقایق للانبیا؛ نشان می دهد چیزهایی هست که حتی اولیا هم اگر وارد مقام انبیا نشده باشند بدان نمی رسند. مثلا در همین معنای ظاهری شمس و قمر، شعری (هو رب الشعری) یعنی چه؟ باید نجوم بلد باشید تا آن را بدانید. در اینجا هم همین طور.
ثانیا یک احتمال برای معنا بر اساس «جمیعا» می تواند این باشد که وقتی اذا الصحف نشرت که لایغدر صغیره و لا کبیره الا احصاها، همه این مراتب در دنیا نیز در آنجا بروز می کند و البته منافات ندارد که از خدا بخواهیم لاتفضحنی علی رئوس الاشهاد. اما حتی اگر لاتفضحنی نفس الامر آنها که هست؛ حتی یبدل الله سیئاتهم حسنات، و هیچکس سیئه نامه مرا نبیند اما نفس الامر تبدیل که باقی است. خلاصه اگر کسی بگوید استغفرک من کل لذه بغیر ذکرک وقتی که لذت بغیر ذکرک را می برده است در مقام مقربین نبوده است و اینکه مشمول ستاریت خدا شود بحث دیگری است.
سوال: شش تایی ازواج ثلاثه چه محتملی برای معنایش هست؟
پاسخ: باید معنای زوج را بفهمیم (زوج جایی است که از طرفی اشتراک در میان باشد و از طرفی اختلاف و دوئیتی از سنخ مکملیت (نه مطلق اختلاف)) و نیز بفهمیم که و من کل شیءخلقنا زوجین.
در مباحث توحید صدوق ذیل عبارت کونا ظلین بحثهایی در این زمینه گذشت.

ادامه بحث تواتر قرائات
بحث در قول چهارم در کتاب البیان آیت الله خویی، که نظر ابن حاجب را آورد درباره متواتر بودن تمام قرائات سبعه و اشکالی که بر آن گرفته شد.
نکته ای برای جلسه بعد:
تواتر وقتی در یک کلام بخواهد پیاده شود، چون کلام متشکل از عناصر متعددی است، هرچه تعدد و احتلاف در برخی عناصر این مجموعه بیشتر شود قدرت تواتر در غیرمختلف فیه آن، بیشتر می شود. (توجه شود عرصه تواتر عرصه صفر و یک نیست، بلکه کاملا فازی است و این ضابطه در جایی است که پای احتمالات و در واقع حساب احتمالات در میان است.)



- مباحث جلسه یکشنبه 18 آبان 1393
سوال و پاسخی درباره مصادیقی از فرهنگ سازی بنی امیه: حکایت گریه پیامبر بر حمزه و روایت لکن حمزه لا بواکی له؛ حکایت حدیث ثقلین که تنها در یک نقل از زید بن ارقم به جای تمسکتم بهما تمسک را فقط به قرآن دانسته و درباره اهل بیت فقط توصیه به نیکرفتاری شده است و این یک نقل را بر همه ترجیح می دهند. موضوع محوری این است که اصل مطلب را با همین نقل ثابت بدانیم بعد سراغ مضمون برویم و از جمله خود عبارت «ثقلین» نشان می دهد که این دو در یک ردیفند نه اینکه یکی لازم التمسک است و دیگری نیست.
گاهی حدیث صحیح را رد می کنند تنها به این دلیل که قبولش منجر به تقویت تشیع می شود! مثلا بدرالدین عینی (از شراح بخاری) در النیابه فی شرح الهدایه می گوید: و ما ذکر ان الداجن دخل البیت فاکل ... غیر قوی لانه یقوی مذهب الروافض.

ادامه بحث تواتر قرآن
مقدمه: سنخ مساله تواتر، سنخ منطق دوارزشی نیست بلکه منطق بی نهایت ارزشی است و نباید با آن معامله دو ارزشی شود. (تعبیر یمتنع در ما یمتنع تواطئهم علی الکذب، تعبیر فضای دوارزشی است)
شئونات تواتر قرآن:
1) اینکه پیامبر کتابی به نام قرآن دارد. (همان طور که موسی عصایی دارد)
2) اینکه اصل  آن کتاب در دست ما موجود است (برخلاف عصای موسی)
3) اینکه این کتاب 114 سوره دارد که نظم خاص خود را دارند.
4)اینکه آنچه الان در دست مسلمانان است قطعا مصحف عثمانی (خلیفه سوم) است. (از اینجا به بعد تواتر در فضای علمی است. مثلا اصل وجود نادر متواتر است اما لشکرکشی اش به هند تواتر در فضای علمی است؛ یعنی اگر کسی وارد فضای بررسی شود به تواتر یقین می کند)
نکته: یکی از مبادی تحقق تواتر در تاریخیات، نزاع طرفین است.
چون از امور ضعیف کننده تواتر، احتمال تواطی بر کذب است؛ اما در جایی که طرفین دشمن همدیگر باشند و نزاع کنند، محل اتفاقشان اثبات تواتر می شود. مثلا در جنگ صفین وقتی عمار کشته شد، نزاعی درگرفت که قاتلش که بوده است، معاویه یا علی؛ اما خود این نزاع تواتر اصل حدیث پیامبر (تقتلک فئه باغیه) را در آن زمان اثبات می کند.
از اموری که تواتر مصحف عثمانی را اثبات می کند نزاع طرفین است. دشمنان عثمان می گویند نامردی کرد و همه مصاحف دیگر را از بین برد و پیروان عثمان این را از فضایلش می دانند. نتیجه: اثبات تواتر اینکه آنچه دست ما رسیده مصحف عثمانی است.
5) آیا قرائات سبع متواتر است:
دیروز گفتیم که چون تواتر ذومراتب است تعدد قرائات در بعض کلمات یک جمله موجب بالا رفتن اعتبار کلمات غیر مختلف فیه و بالا رفتن اعتبار اصل آن جمله می شود: اختلاف در ملک و مالک موجب بالارفتن اعتبار تواتر سوره حمد و نیز سایر کلمات (مثلا یوم الدین) می شود.
نکته: سنخ تواتر در یک کلام با سنخ تواتر در یک کلمه فرق می کند. اگر در برخی کلمات یک کلام نزاع شود تواتر اصل آن کلام بالا می رود.
سوال: از کجا معلوم که این نزاع جنگ زرگری نباشد؟
پاسخ: اولا احتمال در تواتر غیر از امتناع ریاضی است و در تواتر یقین هست اما نه یقین ریاضی (بحث شهید صدر در اسس المنطقیه واقعا خواندنی است) ثانیا خود جنگ زرگری یک فضای محتمل است. وقتی یک خبر به ما می رسد قبل از شروع بررسیها ارزش نفسی خبر چند است؟ 50% ؟ خیر محتوای خود خبر گاه درصد اولیه را بشدت تغییر می دهد. اگر کسی بگوید در کوچه کناری یک آدم هفت سر دیدم آیا احتمال صدقش قبل از تحقیق 50% است؟ در بررسیها، خود محتمل هم مهم است. گاه مورد نزاع به گونه ای است که فرض جنگ زرگری فرض غیر قابل باوری است.


- مباحث جلسه دوشنبه 19 آبان 1393
ادامه بحث تواتر
شئون تواتر در قرئات سبع:
اینکه قرائتی که به اسم قراء سبع رایج است همان قرائت قاریان مذکور است متواتر است حتی در اعراب و حروفش.
اینکه قرائت اینها فی الجمله قرائت پیامبر است متواتر است.
اما اینکه قرائت اینها بالجمله (یعنی با همه اعراب و حروفش) قرائت پیامبر باشد متواتر نیست.
نکته مهم: قرائات سبع، فقط قرائت این هفت نفر نیست؛ بلکه این هفت نفر نفت تا از هزاران قاری ای بودند که به این قرائات قرائت می کردند و در فضای تدوین، این قرائات به نام اینها معروف شد؛ وگرنه معاصر هریک از اینها هزاران نفر دیگر بودند که به همان قرائت اینها قرائت می کردند و قرائتشان لزوما از طرق ایشان به پیامبر ختم نمی شد. لذا این گونه نیست که تا این 7 نفر مطلب متواتر باشد اما قبلش فقط یک روایت باشد.
دو معنای شاذ: یکی قرائت شاذ در قبال قرائتهای مشهور (مانند این هفت قرائت یا ده قرائت یا ...)؛ دوم: قرائت شاذ که می تواند در خود یکی از این هفت قرائت باشد (مثلا گاه قرائت حفص از عاصم هم در یک حرف یا اعراب خاص شاذ است)
-اجماع در باب جواز قرائت قرآن در نماز به هر یک از این هفت قرائت و برخی ثمرات علمی مترتب بر این اجماع.
- در اینکه جمیع سبعه احرف در این قرائات سبع موجود نیست اهل سنت هم قبول دارند اما برخی از آنها می گویند جمیع سبعه احرف در جمیع قرائاتی که در جامعه شیوع پیدا کرد موجود است؛ اما ما بدون انضمام این قرائات به مصحف حضرت امیر، این سخن را تمام نمی دانیم. به تعبیر دیگر، اگر مصحف حضرت امیر را در نظر بگیریم، تنها در این صورت است که می توان ادعا کرد که جمیع احرف سبعه در جمیع قرائات موجود است.


- مباحث جلسه سه شنبه 20 آبان 1393
 ادامه بحث تواتر قرائات
- اشاره به اینکه قرائات سبعه و بلکه 14 قرائت از زمان ما تا زمان قاریان قطعا متواتر است اما تواتر آنها تا پیامبر، اگرچه فی الجمله اثبات می شود اما بالجمله خیر.
- اشاره به سخن شهید اول که وجود شواذ در قرائات سبعه را دلیل بر عدم تواتر بالجمله آنها تا پیامبر گرفته بود و تحلیل این بحث.
- ابن جزری و کتاب النشر او از مهمترین کتب در بحث قرائات است و تبیین می کند که اگرچه سبعه احرف کامل موجود نیست اما برخی از آن در مصاحف عثمان باقی ماند.
- قاسم بن سلام (قرن 3) بیان کرده که عثمان در عین سوزاندن مصاحف غیر، 5 مصحف متفاوت به بلاد مختلف فرستاد تا قسمتی از احرف سبعه در قالب اینها حفظ شود.
نحوه اختلاف قرائات 7 گونه است که قرار شد در جلسه بعد تفصیل داده شود.


- مباحث جلسه چهارشنبه 21 آبان 1393
ادامه بحث تواتر قرائات
- تفاوت اصطلاح قاری (امام قرائت، کسی که به حدی رسیده که در بین قرائات متواتره مختار داشته باشد) و راوی (کسی که به حد مذکور نرسیده و از قاری روایت می کند)
نکته: خلف هم راوی است (از حمزه- ابن جزری در کتاب مناقب اسد الله الغالب می گوید امیرالمومنین سرسلسله همه قرائات است و قرائت حمزه از طریق جعفر صادق به امیرالمومنین می رسد) و هم یکی از قراء عشر است.
- عدم حصر قرائات رایج در آن زمان به قرائات سبع:
کتاب النشر فی قرائات العشر- ابن جَزَری.
کتاب الکامل للقرائات العشر و ما یزیده من الاربعین - الهذلی (قرن5)
نکته: قاسم بن سلام در کتاب فضائل القران مواردی را ذکر می کند که مصاحف عثمان با هم اختلاف داشته اند.
اشاره مجددی به کاری که ابن مجاهد کرد تا قاری متواتر منحصر به این هفت تا شود و در نتیجه قرائت و مصحف ابن مسعود حذف شود.


- مباحث جلسه شنبه 24 آبان 1393
- سوالی درباره روایت سبعه احرف و مروری بر برخی از بحثهای گذشته (توضیح اینکه در معنای این روایت احتمالات متعددی هست و یک احتمال این است که سبعه احرف به معنای سبعه قرائات باشد که در حال بررسی کردن این ادعا هستیم)
- سند این مطلب که عاصم دو روایتش برای حفص و شعبه را آگاهانه انجام می داده است: غایه النهایه فی طبقات القراء ابن جزری، ج1، ص254
- تفاوت رسم المصحف و ضبط المصحف، و بیان اینکه قرائات سبعی که ابن مجاهد تثبیت کرد و دانی و شاگردش ابوداوود سلیمان بن نجاح با کتاب التبیین لهجاء التنزیل تقویت کردند همگی بر اساس رسم المصحف عثمانی است. در ادبیات رایج وقتی می گویند اختلاف رسم الخط، منظورشان اختلاف با مصاحف عثمانی است ولو اینکه خود مصحف عثمانی چند نسخه بود و به کوفه و بصره و مدینه و مکه و شام ارسال شد و اختلاف بین اینها را قاسم بن سلام (قرن 3 و معاصر امام هادی (ع)) در کتاب فضائل القرآن دقیقا مشخص کرده است. (قراء سیعه ای که این مجاهد تثبیت کردند قرائی بودند که بر اساس این هفت مصحف قرائت می کردند، قراء عشره هم همین طور، اما در قراء چهارده گانه که بقیه آنها را امروزه شاذ می گویند (و آن زمان شاذ نبودند) بر اساس سایر مصاحف است مانند مصحف ابن مسعود و مصحف ابی.
- نکته: مصاحف غیر عثمانی در قبل از ابن مجاهد مورد قبول شیعه و سنی بود و تفاوت کلمات مورد قبول بود و تفکیک وحی بیانی و وحی قرآنی در عبارات بسیاری از بزرگان اهل سنت هم برای تبیین این تفاوت کلمات مطرح شده است.


- مباحث جلسه یکشنبه 25 آبان 1393
- اشاره به برخی کتب مهم درباب قرائات و رسم و ضبط مصحف
- اشاره به سخنالن ابن جزری درباره وجوه مختلف اختلاف قرائات



- مباحث جلسه دوشنبه 26 آبان 1393
- پرسش و پاسخی درباره غصب خلافت و برخی تحریفاتی که در گزارش از این واقعه انجام شده
- رواج انواع قرائات در شهرهای مختلف در گزارش ابن جزری (قرن9) و نقش حافظ عثمان در متحد کردن مصحفها (قرن 11)
- مطلب مهمی که در آینده باید بتفصیل بحث شود: استشهاد صحیح بخاری به جمله عمر که: لولا ان یقول الناس زاد عمر فی کتاب الله لکتبت آیه الرجم بیدی
- ورود در بحث مصحف حضرت امیر: در گزارشهای شیعه مسلم است.  در متون اهل سنت چطور است؟
1) ابن ابی داوود (فرزند ابی داوود صاحب سنن) کتابی دارد به نام المصاحف که در ابتدایش گزارشی از مصاحف صحابه داده اما به حضرت علی ع که می رسد بعد از ذکر روایتی از ابن سیرین که: «لما توفی النبی اقسم علی ان لایرتدی الرداء الا للجمعه حتی یجمع القرآن فی مصحف (به مناسبت اینکه در این روایت اشاره ای به بیعت اجباری حضرت علی (ع) شده بود بحث مقداری به این مساله که حضرت چه موقع بیعت کرد کشیده شد) ابن ابی داوود بعد از ذکر این روایت، گفته در سند این روایت اشعث هست که لین الحدیث است و گفته جز از طریق او تعبیر مصحف نیامده و در سایر موارد آمده که «انما رووه «حتی اجمع القرآن» یعنی اتمّ حفظه»! یعنی حضرت که از خانه درنیامد برای جمع آوری قرآن نبوده بلکه برای حفظ کردن قرآن بوده است!
صرف نظر از اینکه خلاف تواتر است، روایات متعدد داردیم که کاملا قرینه است بر کذب تحلیل وی؛ از جمله اینکه سیوطی در الاتقان می گوید مصحف علی به ترتیب نزول بود، آیا یعنی در حافظه علی (ع) ؟!!!
دلیلشان بر اینکه حضرت مصحف نداشته این است که در جریان جمع آوری مصاحف، اسمی از مصحف علی (ع) نیست و حتی کسی را نفرستادند که برود و آن را بگیرد.
[قبلا اشاره شد دلیلش این بوده که می دانستند که علی مصحفش را نمی خواهد رو کند و از آن مهمتر اینکه در این مساله با توجه به اهدافی که داشتند نباید پا روی دم شیر گذاشت]



- مباحث جلسه سه شنبه 27 آبان 1393
- ادامه بحث مصحف امیرالمومنین در روایات اهل سنت:ابی داوود (316) معاصر ابن مجاهد (326) بوده و در همان راستا حرکت می کرده و ابن کثیر هم در تفسیر خود ابتدا درباره این روایت که از ابن سیرین است می گوید «هکذا رواه و فیه انقطاع» (یعنی مرسل است و لذا اعتبار ندارد) بعد از نقل عبارات ابن ابی داوود می گوید: «هذا الذی قاله ابوبکر [ابن ابی داوود] اظهر و الله اعلم فان علیا لم ینقل عنه مصحف علی ما قیل و لاغیر ذلک ولکن قد توجد مصاحف عثمانی و یقال بخط علی و فی ذلک نظر فانه فی بعضها «کتبه علی بن ابوطالب» و هذا لحن من الکلام» (یعنی علی که خود موسس علم نحو است چنین اشتباهی نمی کند که بگوید علی بن ابوطالب.
اولا مرحوم مجلسی در مرآت العقول توضیح داده که در خط کوفی و و ی بسیار شبیه همند و احتمالا ابی طالب بوده که نساخ بد خوانده اند؛
ثانیا اعتبار ابن سیرین تاحدی است که مراسیل وی را کاملا معتبر می دانند: قرطبی در التمهید لما فی الموطأ من المعانی و الاسانید می گوید «اجمع اهل علم الحدیث ان ابن سیرین اصح التابعین و مراسیلا فانه لایروی و لایاخذ الا عن ثقه»
ثالثا ببینیم آِا همین روایت دلالت دارد که آیا واقعا علی مصحف نداشته؟
در طبقات ابن سعد (متوفی 230) روایت ابن سیرین از طریقی غیر از اشعث آمده (ج2 ص328) و دهها کتاب اهل سنت از او نقل کرده اند که: ان علیا ابطا عن بیعه ابی بکر فلقیه ابوبکر فقال اکرهت امارتی قال لاوالله! ولکن آلیت یمینا ان لا ارتدی بردائی الا للصلوه حتی اجمع القرآن. قال فزعموا انه کتبه علی تنزیله. فلو اصیب ذلک الکتاب کان فیه علم.» سیوطی هم در الاتقان می گوید که مشهور این است که ترتیب سور به اجتهاد صحابه بوده و ترتیب سور در مصحف علی به ترتیب نزول بوده است. در استیعاب ابن عبد بر (متوفی 463) همین روایت ابن سیرین را از طبقات ابن سعد نقل می کند با این ادامه «کان فیه علم کثیر» که نشان می دهد احتمالا کلمه کثیر را در چاپهای طبقات انداخته اند. ایضا در الوافی بالوفیات ج17 ص167 همین مطلب از ابن سیرین نقل شده. ذهبی نیز در سیر اعلام النبلاء و نیز در تاریخ اسلام این را آورده است.
ابن ابی شیبه (متوفی 235) در علت اینکه علی (ع) نیامد این جمله را از ایشان نقل می کند که: لم اکره خلافتک ولکن کان القران یزاد فیه.
در مصنف عبدالرزاق آمده: فانی خشیت ان یتفلت القرآن.
آیا اینها همگی با جمع آوری به معنای کتابت مصحف سازگار است یا با حفظ کردن مصحف؟
تذکر: بحثی شد درباره اینکه در قرائت ورش از نافع کلمه ال یاسین به صورت آل یاسین خوانده می شود. نسخه ای از قرآنی که بر اساس این قرائت نوشته شده را در لینک زیر نشان داده ایم. http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=281.msg674#msg674


چهارشنبه 28 آبان 1393 بنا به قولی شهادت امام سجاد علیه السلام است و دروس حوزه تعطیل می باشد. جلسه بعد در روز شنبه 1 آذر خواهد بود.



******************
تقریر جدید:















تقریر آقای شریف در انجمن علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=280.0
تقریر آقای شریف نیست.