بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
054-تقریر جلسات آبان از آقای سوزنچی
- مباحث جلسه دوشنبه 19 آبان 1393
ادامه بحث تواتر
شئون تواتر در قرئات سبع:
اینکه قرائتی که به اسم قراء سبع رایج است همان قرائت قاریان مذکور است متواتر است حتی در اعراب و حروفش.
اینکه قرائت اینها فی الجمله قرائت پیامبر است متواتر است.
اما اینکه قرائت اینها بالجمله (یعنی با همه اعراب و حروفش) قرائت پیامبر باشد متواتر نیست.
نکته مهم: قرائات سبع، فقط قرائت این هفت نفر نیست؛ بلکه این هفت نفر نفت تا از هزاران قاری ای بودند که به این قرائات قرائت می کردند و در فضای تدوین، این قرائات به نام اینها معروف شد؛ وگرنه معاصر هریک از اینها هزاران نفر دیگر بودند که به همان قرائت اینها قرائت می کردند و قرائتشان لزوما از طرق ایشان به پیامبر ختم نمی شد. لذا این گونه نیست که تا این 7 نفر مطلب متواتر باشد اما قبلش فقط یک روایت باشد.
دو معنای شاذ: یکی قرائت شاذ در قبال قرائتهای مشهور (مانند این هفت قرائت یا ده قرائت یا ...)؛ دوم: قرائت شاذ که می تواند در خود یکی از این هفت قرائت باشد (مثلا گاه قرائت حفص از عاصم هم در یک حرف یا اعراب خاص شاذ است)
-اجماع در باب جواز قرائت قرآن در نماز به هر یک از این هفت قرائت و برخی ثمرات علمی مترتب بر این اجماع.
- در اینکه جمیع سبعه احرف در این قرائات سبع موجود نیست اهل سنت هم قبول دارند اما برخی از آنها می گویند جمیع سبعه احرف در جمیع قرائاتی که در جامعه شیوع پیدا کرد موجود است؛ اما ما بدون انضمام این قرائات به مصحف حضرت امیر، این سخن را تمام نمی دانیم. به تعبیر دیگر، اگر مصحف حضرت امیر را در نظر بگیریم، تنها در این صورت است که می توان ادعا کرد که جمیع احرف سبعه در جمیع قرائات موجود است.





**************
تقریر جدید:















تقریر آقای شریف در انجمن علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=280.0
شریف

دوشنبه 19 آبان - 16 محرم 1436جلسه449

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث تواتر بود.
دیروز نکاتی گفته شد.
خلاصه بحث اینکه
کل قراء سبعه نسبت به انتساب قرائت به خودشان متواتر هستند.
اما در اینکه در تک تک موارد قراء سبعه آیا به شارع می رسد یا خیر؟ نه. شهید هم گفته اند که خود قراء سبعه قرائتشان شاذه است.
اینکه قرائت خود اینها متواتر باشد، (قرائات سبع) ثابت نیست.
شهید ثانی گفته اند که در بین قرائات سبع، قرائت شاذه داریم و درست هم هست این حرف.
یعنی اینگونه نیست که ما قسم بتوانیم بخوریم که تمام قرائات سبع، متواترا به شارع برسد.
اما درباره اینکه این هفت نفر صاحب این قرائات بوده اند، مانعی ندارد و متواتر است.
=-=-=
اصل قرآن متواتر است. در محدوده قرائت هم تواتر داریم.
یعنی می توان فی الجمله گفت که در مواردی که انسان به طور واضح می فهمد که تعدد قرائت خودش به تواتر ختم می شود.
حالا در چه موردی پیاده می شود یا نه، بحث دیگری است. آیا در ملک و مالک پیاده می شود؟
اینجا هیچ قرینه ای نداریم که به شیعه رسانده باشند که ایها الشیعه، در خانه خودتان که نماز می خوانید و تقیه ای هم نیست، باید مثلا ملک بخوانید یا مالک بخوانید.
هیچ قرینه ای نداریم.
همانطور که درباره جهر و اخفاء خواندن بسم الله مطلب داریم و هر روز شیعه هم تکرار می کرده اند، ولی درباره ملک و مالک تابحال احدی از شیعه این را نقل نکرده اند.
لذا روایت داریم که مکرر حضرت را دیدند که ملک می خواندند و مکرر دیدند که حضرت مالک می خواندند.
اگر یکی از جهاتش این بود که تقیه شود، باید به نحوی از انحاء به شیعه می رساندند. ولی چیزی به ما در این خصوص نرسیده است.
نکته دیگر
اصلا این بحث قرائات سبع متواتر است، ضمیمه ای دارد که معمولا گفته نمی شود. و آن این است که نگویید قرائات سبع به عنوان قرائات هفت نفر متواتر است. این هفت نفر خودشان به عنوان هفت نفر از هزاران قاری دوران خودشان هستند.
بدنه تواتر میدانی بسیار بیشتر است از تواتر هفت نفری که هست.
اگر می گوییم قرائت حفص عن عاصم، نه اینکه یک فرد فقط قرائت دارد، و الا معاصر او هزاران نفر مثل او می خواندند که از حفص و عاصم نگرفته بودند بلکه از کسانی قرآن را اخذ کرده بودند که حفص و عاصم از آنها گرفته بودند.
یعنی تواتر میدانی و سینه به سینه، (نه کتاب به کتاب و استاد و تعلیمی) سند نیاز ندارد.
در منطق هیچوقت برای تواتر نمی گفتند سند می خواهد چرا؟ چون قوام تواتر به سینه به سینه بودنش است.
اگر قرائات سبع نبود، الان سینه به سینه به ما رسیده بود. از طریق پدر و مادر و ...

هرچه اختلاف در اجزاء مختلف قرآن پیش می آید در قرائات، تواتر اجزاء دیگر را ثابت می کند.

دو تا اصطلاح شاذه داریم.
شاذه اول یعنی ماوراء قرائات سبعه
شاذه دوم، غلیظ تر است و ماوراء همه اینهاست.

یکی از فروعات همین است که جناب شهید که صریحا فرموده اند: در بین قرائات سبعه قرائات شاذه موجود است.

نکته
الان در قرآن کلماتی داریم که همه قراء یک عبارت خوانده اند، ولی حفص یک جور دیگر خوانده است.
(تحقیق شود.)
عرض من این است که این اجماع دال بر این است که در یک رکعت بخوان ملک و در رکعت دیگر بخوان مالک.
مرحوم میرزا هاشم در شرح عروه می گوید: شیخنا الحائری در نماز هم می خواند ملک و هم می خواند مالک.

سوال مهم
این اجماع مداراتی بوده است یا نه؟
صاحب مفتاح الکرامه می فرمودند: فما هو بعید که بگوییم اجماع کردند که هفت تا را بخوانید اشکال ندارد برای تقیه و مدارات.
آخه چرا جاهای دیگر تقیه و مدارا نکرده اند.
پشتوانه این اجماع این است که :
ما قرآن را نشناخته ایم، واقعیت قرآن را نمی دانیم.
آن روزی که حقیقت آن را بدانیم، متوجه می شویم که این هفت قرآئت برای قرآن خیلی کم است. تازه این هفت قرائت دارند یک چیز خیلی کمی از قرآن را نمایش می دهند.
لذا من به نظرم می رسد که قرائت قراء سبعه، در نماز هم بخوانید مجزی است. چون اجماع داریم برای این کار و این حجت است.

عرض کردیم که در اجماع دو شبهه هست. یکی ثبوتی و یکی اثباتی.
=-=-=
از خصوصیات قرائات سبعه این است که هیچکدام نمی گویند اجتهاد ما این قرائت است، بلکه همه آنها می گویند ما راوی هستیم.
=--=-=
عبارت صاحب مدارک را ببینید در این خصوص.
=-=
کل قراء سبعه نسبت به انتساب قرائت به خودشان متواتر هستند.
اما در اینکه در تک تک موارد قراء سبعه آیا به شارع می رسد یا خیر؟ نه. شهید هم گفته اند که خود قراء سبعه قرائتشان شاذه است.
و الحمدلله رب العالمین
وصلی الله علی محمد و اله الطاهرین