بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
054-تقریر جلسات آبان از آقای سوزنچی
- مباحث جلسه یکشنبه 18 آبان 1393
سوال و پاسخی درباره مصادیقی از فرهنگ سازی بنی امیه: حکایت گریه پیامبر بر حمزه و روایت لکن حمزه لا بواکی له؛ حکایت حدیث ثقلین که تنها در یک نقل از زید بن ارقم به جای تمسکتم بهما تمسک را فقط به قرآن دانسته و درباره اهل بیت فقط توصیه به نیکرفتاری شده است و این یک نقل را بر همه ترجیح می دهند. موضوع محوری این است که اصل مطلب را با همین نقل ثابت بدانیم بعد سراغ مضمون برویم و از جمله خود عبارت «ثقلین» نشان می دهد که این دو در یک ردیفند نه اینکه یکی لازم التمسک است و دیگری نیست.
گاهی حدیث صحیح را رد می کنند تنها به این دلیل که قبولش منجر به تقویت تشیع می شود! مثلا بدرالدین عینی (از شراح بخاری) در النیابه فی شرح الهدایه می گوید: و ما ذکر ان الداجن دخل البیت فاکل ... غیر قوی لانه یقوی مذهب الروافض.

ادامه بحث تواتر قرآن
مقدمه: سنخ مساله تواتر، سنخ منطق دوارزشی نیست بلکه منطق بی نهایت ارزشی است و نباید با آن معامله دو ارزشی شود. (تعبیر یمتنع در ما یمتنع تواطئهم علی الکذب، تعبیر فضای دوارزشی است)
شئونات تواتر قرآن:
1) اینکه پیامبر کتابی به نام قرآن دارد. (همان طور که موسی عصایی دارد)
2) اینکه اصل  آن کتاب در دست ما موجود است (برخلاف عصای موسی)
3) اینکه این کتاب 114 سوره دارد که نظم خاص خود را دارند.
4)اینکه آنچه الان در دست مسلمانان است قطعا مصحف عثمانی (خلیفه سوم) است. (از اینجا به بعد تواتر در فضای علمی است. مثلا اصل وجود نادر متواتر است اما لشکرکشی اش به هند تواتر در فضای علمی است؛ یعنی اگر کسی وارد فضای بررسی شود به تواتر یقین می کند)
نکته: یکی از مبادی تحقق تواتر در تاریخیات، نزاع طرفین است.
چون از امور ضعیف کننده تواتر، احتمال تواطی بر کذب است؛ اما در جایی که طرفین دشمن همدیگر باشند و نزاع کنند، محل اتفاقشان اثبات تواتر می شود. مثلا در جنگ صفین وقتی عمار کشته شد، نزاعی درگرفت که قاتلش که بوده است، معاویه یا علی؛ اما خود این نزاع تواتر اصل حدیث پیامبر (تقتلک فئه باغیه) را در آن زمان اثبات می کند.
از اموری که تواتر مصحف عثمانی را اثبات می کند نزاع طرفین است. دشمنان عثمان می گویند نامردی کرد و همه مصاحف دیگر را از بین برد و پیروان عثمان این را از فضایلش می دانند. نتیجه: اثبات تواتر اینکه آنچه دست ما رسیده مصحف عثمانی است.
5) آیا قرائات سبع متواتر است:
دیروز گفتیم که چون تواتر ذومراتب است تعدد قرائات در بعض کلمات یک جمله موجب بالا رفتن اعتبار کلمات غیر مختلف فیه و بالا رفتن اعتبار اصل آن جمله می شود: اختلاف در ملک و مالک موجب بالارفتن اعتبار تواتر سوره حمد و نیز سایر کلمات (مثلا یوم الدین) می شود.
نکته: سنخ تواتر در یک کلام با سنخ تواتر در یک کلمه فرق می کند. اگر در برخی کلمات یک کلام نزاع شود تواتر اصل آن کلام بالا می رود.
سوال: از کجا معلوم که این نزاع جنگ زرگری نباشد؟
پاسخ: اولا احتمال در تواتر غیر از امتناع ریاضی است و در تواتر یقین هست اما نه یقین ریاضی (بحث شهید صدر در اسس المنطقیه واقعا خواندنی است) ثانیا خود جنگ زرگری یک فضای محتمل است. وقتی یک خبر به ما می رسد قبل از شروع بررسیها ارزش نفسی خبر چند است؟ 50% ؟ خیر محتوای خود خبر گاه درصد اولیه را بشدت تغییر می دهد. اگر کسی بگوید در کوچه کناری یک آدم هفت سر دیدم آیا احتمال صدقش قبل از تحقیق 50% است؟ در بررسیها، خود محتمل هم مهم است. گاه مورد نزاع به گونه ای است که فرض جنگ زرگری فرض غیر قابل باوری است.





****************
تقریر جدید:















تقریر آقای شریف در انجمن علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=280.0
شریف

یک شنبه 18 آبان - 15 محرم 1436جلسه 448

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت فرمودند: و لکن حمزه لا بواکی له.
این ترغیب به این است که گریه کنید.
اما برای مقاصدی که بنی امیه داشتند و مخالفت داشت این مسئله با مقاصد آنها، اینها مطلب را تحریف کردند.

نکته دیگر
از کارهایی که کردند این است که حدیث ثقلین را از شیعه بگیرند.
گفتند: حضرت نگفتند بغیر از قرآن چیز دیگری بگیرید. بلکه تذکر دادند و سفارش کردند درباره خوب بودن با اهل بیت.
این مسئله را اینها تقویت کردند و الان شده صحیح در صحیح مسلم.
گفته اند: بله در کتب غیر معتبر آمده است که عترتی هم دارد.
در صحیح مسلم آورده است: انی تارک فیکم الثقلین.
به نظر شما کلمه ثقل را باید می آورد برای دوست داشتن عادی و توجه داشتن. یا اینکه از ثقل شما معنای بالا و والایی می فهمید.
اینها دستکاریش کرده اند ولی ثقلین را یادشان رفته است که حذف کنند.
به آنها می گوییم چطور ثقلین است و حال آنکه شما یکی از آنها را گرفته اید و دیگری را رها کرده اید؟
خود زید بن ارقم نقل کرده است این حدیث را و در جای دیگر می گوید: من پیر شده ام و حافظه ام ضعیف شده است و این چیزها را از من نخواهید. این را اهل سنت به عنوان صحیح گرفته اند.
جاهای دیگر همین زید بن ارقم می گوید ثقلین را، آن وقت اهل سنت می گویند غیر صحیح است!!
=-=-=
قبل از دهه سفارش کردم که موارد بقاء مطالبی که فرهنگ سازی بنی امیه بوده است را انسان پی گیری کند، یک نکته اش را آقا فرمودند.
و لکن حمزه لا بواکی له.
اینها این را تغییر داده اند.
=-=
کتاب البنایه فی شرح الهدایه نوشته بدر الدین اینی (عینی) این فرد از علمای بزرگ اهل سنت اس.
و ما ذکر ان الداجن دخل البیت فاکل القرطاس غیر قوی، لانه یقوی مذهب الروافض.
اگر این حدیث را قائل بشویم، تقویت شیعه است.

=-=-
دیروز عرض شد که تواتر در قران کریم، یک مقوله ای است که نسبت به کل قرآن یک جور محقق می شود.
نسبت به ابعاد و اجزاء قرآن یک جور محقق می شود.
و نسبت به بعضی از ابعادش از شدت بیشتری برخوردار است.

یکی از اشتباهاتی از اول بوده است، این بوده است که با تواتر به عنوان یک مقوله منطقی دو ارزشی برخورد می کردند.
لذا متواترات از اول بوده است. اما جوهره تواتر موجود نبوده است.
برای متواترات وقتی تعریف ارائه می دادند: ما یمتنع التواطی علی الکذب.
کلمه کذب را محال می دانستند.
و حال آنکه هر کس تواتر را فکر کند، می بینید وقتی یک نفر خبر می آورد، قوی. دو نفر، قوی تر، سه نفر قوی تر..
کی محال می شود کذب؟
در منطق می گویند همان اندازه ای که احتمال کذب ندهید کفایت می کند و می شود تواتر.
اگر ما به عدد ده رسیدیم تمتنع الکذب، یازده اش لغو است.
در حالیکه در تواتر اگر یازده بیاید، باید قوی تر بشود.
فطرت بشر می بیند که تواتر مرز ندارد. امتناع یک امتناع عرفی است به معنای عدم اعتناء. نه یک امتناع عقلی به معنای محال بودن.
این نکته بسیار مهم است.
=-=
حالا که تواتر یک عنصری است که قابل تشدید و هر چه برویم جلو شدیدتر می شود. برگردیم به بحث خودمان.
کتاب الهی که به دست ما رسیده است بعد از 15 قرن.
شئوناتی دارد همه متواتر.
اما در هر شأنش، تواتر اشد است.
حالا این تواتر شئوناتش چه جوری است؟ باید فکرش را بکنیم.
مثلا
وقتی مراجعه به منابع کنیم: به تواتر ثابت می شود که مثلا حضرت موسی یک عصایی داشته است.
حالا کجاست؟
نمی دانیم.
ولی به تواتر وجود تاریخی او برای ما ثابت شده است.
روشن تر ازاین، از حیث کثرت نقل، مثلا یک کسی به نام نادر شاه آمده است.
کسی نمی تواند بگوید من قبول ندارم چون ندیده ام.
این اصل است.
حالا فرض بگیریم که به تواتر برای ما ثابت می شود که پیامبر کتابی داشته اند به نام قرآن و فعلا در دست ما نرسیده است.
این متواتر است. یعنی ما قسم می خوردیم که حضرت داشته اند.
اما الان نمی توانیم ببینیم.
قرآن می توانسته است اصل وجودش متواتر بشود و در حالی که دسترسی به آن نداشته ایم.
حاج آقا همیشه می گفتند: عصای موسایی که در جیب هر کسی می توانسته باشد. لو ان قرآنا سیرت به الجبال ...

یکی از شئونات تواتر مهمی که در قرآن است و هیچ کس شک نمی کند، این است که این کتابی که دست مسلمان هاست، همان کتابی است که در زمان پیامبر است.
این شد تواتر دوم. و شان دوم.
شان اول: اصل تواتر وجود کتاب.
شان دوم: این کتاب همان کتاب است.
بعد وارد شووناتش می شویم.
در این که این کتاب 114 سوره دارد و این سوره ها نظم خاص خودش را دارد. این هم متواتر است. این تواتر به این نحو است که این 114 سوره با این نظمی که هست، همان مصحفی است که عثمان ترویج کرد و بقیه مصاحف را سوزاندند و تحریم کردند.
یعنی متواتر است که این قران که دست مسلمانهاست، مصحف خلیفه سوم است.
الان در فضای تحقیق بروید این مصحف همان مصحف خلیفه سوم است و نه مصحف خلیفه سوم.
یکی از اسباب تحقق تواتر در طریقیت، نزاع طرفین است. در هر جایی که طرفین نزاع کردند، می شود تواتر.
متواتر است یعنی می دانیم که ساخت و پاخت نیست و تبانی معنا ندارد.
یکی از چیزهایی که تواطی را ضعیف می کند این است که دو گروه مخالف که با هم دشمن هستند، در یک جا با هم اتفاق می کنند، اینجا دیگر ساخت و پاخت معنا ندارد.
در جنگ صفین چقدر کشته شدند. بین لشکر امیرالمومنین و معاویه آیا نزاعی شد؟ نه. اما در تاریخ آمده است که وقتی عمار کشته شد، نزاع شد.
لشکر معاویه می گفتند علی عمار را کشت. لشکر کوفه می گفتند: معاویه عمار را کشت.
چرا این نزاع پدید آمد؟
چون از قبل بود که تقتلک الفئۀ الباغیه.
این حرف صدورش از دو لب مبارک حضرت رسول متواتر بود.
این می گفت: فئه باغیه تویی. دیگر می گفت: فئه باغیه تو هستی.
پس یکی از مبادی تحقق تواتر، اتفاق متخاصمین بر یک امر است.
درباره مصحف هم، طرفین می گویند موافق و مخالف، که این مصحف مال عثمان است.
موافقین می گویند از فضائل سیدنا عثمان این است که محصف را جمع کرد.
مخالفین می گویند: عثمان این مصاحف را سوزاند و فقط یک مصحف را با نظر خودش جمع کرد.
حالا برگردیم به اینکه قرائات سبع متواتر است یا نه؟
قرائات سبع متواتر است.
اما نکته ای که دیروز گفتم این است:
چون تواتر ذو مراتب است.
تعدد قرائات بر بعض کلمات یک جمله، موجب بالا رفتن ارزش و شدت یک کلمه می شود.
سوره حمد را هر روز در نماز می خوانیم.
آیا سوره حمد برای ما متواتر است یا نیست؟ بله هست.
بعضی ها می گویند: آقا بعضی ها می گویند ملک یوم الدین و بعضی می گویند مالک ...
از این چه می فهمیم؟
می فهمیم که یوم الدین که اختلافی درش نیست.
اگر در بقیه اش هم اختلاف بود می گفتند. لذا می فهمیم که در بقیه اش هیچ اختلافی نیست.
پس نکته ای که دیروز گفته شد این شد: حالا که برای ما نمازی که این همه تکرار می شود، وقتی این چنین اختلافی می شود مثلا ملک و مالک، این تقویت می کند درصد تواتر سایر کلمات را.
مثلا می شود گفت که حتی در قرائات شاذه هم جای کلمه یوم الدین چیز دیگری نبوده است. یا جای کلمه مغضوب چیز دیگری نبوده است.
اگر این طور نگاه کنید، آمارگیری کنیم ببینیم چه به دست می آید.
=-=
حاج آقا زیاد می گفتند: یکی از بزرگان شام را معاویه خواستش و گفت: ببین علی عثمان را کشته است. باید انتقام خون مظلوم را بگیریم.
مهلت خواست که فکر کند.
معاویه گفت: اگر برود و فکر کند دیگر رنگش را نمی بینیم. عده ای را خواستند حدود 50 یا 60 نفر را فرستاد از جهات مختلف به سمت آن فرد که همه القاء کنند که علی بن ابیطالب علیه السلام عثمان را کشته است.
به گونه ای فضا برایش حل شد و به تواتر رسید، که آمد به معاویه گفت: معاویه اگر تو با علی نجنگی، ما با تو می جنگیم.
-==-=
وقتی شما یک خبر به شما می رسد ، می بینید که ارزش آن خبر چقدر است؟
جنگ زرگری در تواتر خیلی مهم است.
وقتی یک خبر می آید اول چیزی که به آن نگاه می کنند، محتوایش است.
عده ای آمده بودند استدلال صحیح الی یوم القیامه را که حضرت فرمودند: اگر قیامت درست نباشد، کفار مرده اند. اما اگر قیامت صحیح باشد کی ضرر کرده است؟ کفار ضرر کرده اند.
عده ای از ملحدین آمده بودند و چند سال پیش اشکال کرده بودند که:
مثال زده بود که همه جوانها دچار شبهه شده بودند.
نرو بیسکویت بخر بخور. غذا نخر. بجای آن 20 تومان رو بده به من 200 میلیون بهت می دهیم.
=-=
و الحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد و اله الطاهرین