بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
037-تقریر جلسات مهر از آقای سوزنچی
مباحث مطرح شده در جلسه دوشنبه 28 مهر:
تذکر درباره اینکه معانی باطنیتر را نباید نافی معانی ظاهری دانست و ابتدا باید معنای ظاهری را فهمید
بحث کنتم ازواجا ثلاثه:
1) آیا شش گروه یا سه تا؟
2) اگر ال الواقعه ال جنس شد، کنتم می شود جمیعا (یعنی در همه شما این ازواج وجود دارد)
3) آنگاه بقیه آیات هم با همین ملاحظه باید خوانده شود نه با اصل قرار دادن معنای قبلی (ضرورت فهم مطلب در سیستم اصل موضوعی، تبعیت از اصل موضوع است نه اتکا به اصل موضوع سیستم دیگر)

سوال: برای سفر تبلیغی محرم دوستان توصیه ای بفرمایید
پاسخ: اشاره به اینکه نشان دهید چگونه فرهنگ بنی امیه در فرهنگ امروزین اهل سنت اشراب شده است با شواهد واضحی که هر منصفی را مجاب کند؛ مانند حکایت اینکه در ادوار بعد از بنی امیه هم محدثان همچنان به زیاد زیاد بن ابی سفیان می گفتند تبعا از فرهنگی که بنی امیه تثبیت کرد درباره زیاد و کسی جرات مخالفت با آن را نداشت.


قابل توجه مراجعه کنندگان محترم:
مباحث به علت شروع ایام محرم و مسافرت اغلب دوستان برای تبلیغ تعطیل شد. جلسه بعدی از 17 آبان 93 (14 محرم 1436) آغاز خواهد شد که انشاءالله فایلهای صوتی آن در همان روز در تاپیک جدیدی (فایلهای صوتی آبان 93) قرار داده خواهد شد.


سلام علیکم
الحمدلله به همت دوستان، مشکلی که دربارگذاری سایت پیش آمده بود حل شد و تمام فایلها قابل دانلود است.
با عرض پوزش از مراجعه کنندگان. فایل 93/7/9 دچار مشکل بود که از سایت حذف شد و فایل مناسب باگذاری شد. اکنون فایل مذکور بعد از فایل 93/7/23 قرار گرفته است.



****************
تقریر جدید:















تقریر آقای شریف در انجمن علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=272.0
شریف
دوشنبه - 28 مهر 1393 - 25 ذی الحجه 1435جلسه446

بسم الله الرحمن الرحیم این روایات را خیلی ها می گویند دروغهاما معروفهخرما خوردن پیامبر خدا که فرمود فردا بیا که=-=-حاج آقا می گفتند:یک آقایی آمد پیش آسید کاظم رشتی اجازه نقل حدیث می خواست.گفت: نمی دهم.این آقا ناراحت شد. حاج آقا می گفتند مثلا در دلش گفت: تو خودت کی هستی که اینقدر خودت رو بالا می گیری. یک هفته بعد سید صداش کرد و گفت: بیا برات اجازه نوشتم.گفتی آقا نمی دهم؟گفت: اون موقع دل و قلوه خورده بودم و مکروه بود. نمی خواستم در آن حال، درباره روایات مطلب بنویسم.بعد حاج آقا می گفتند: عجب، ما چه فکری کردیم درباره سید.=-==-ما باید ذهنمان را دائما توسعه بدهیم، چرا ذهنمان را معطوف کنیم به یک سمت.تفنن در عبارت غیر از تقسیم است.مقام تقسیم را هر عرف عامی می فهمد. کنتم ازواجا ثلاثه.اما اگر در یک عبارت، الفاظی می آید نزدیک هم، که همه اینها خوبانند، عرف عام، اینها را یکی نمی داند.آخرین سوال دیروز این بود، که در روایت سوره واقعه را حضرت فرمودند: انما هو العالم و ما یخرج منه، لذا سوره را هر بار که بخوانید و با یک مبنایی در نظر بگیرید، هر دفعه یک چیزی دستگیرتان می شود.در این سوره می فرماید:و کنتم ازواجا ثلاثهعرف عام از این آیه چه می فهمد؟عرف از این می فهمد شش گروه می شوید؟خیرکلمه زوج در عرب یعنی زوج. پس چرا قرآن برای آن می فرماید: ازواجا.و کنتم ازواجا ثلاثه. نباید اصرار کنیم که قرآن می فرماید زوج و زوج به معنای دو تا است.خیربلکه زوج به معنای گروه هم هست.لذا قرآن فهم را می برد بالاتر.ظاهره انیق و باطنه عمیق.کنتم ازواجا ثلاثه یعنی کنتم قبائل ثلاثه کنتم شعوبا ثلاثه.سابقون، اصحاب الیمین، اصحاب الشمال.=-=-=آیات دیگری هم هست. که زوج دارد. و معنایش گروه است و شاهد بحث ماست.و انبتنا فیها من کل زوج بهیج.اینجا، مفسرین هم گفته اند که زوج یعنی گروه.=-=-حالا اینجا ازواجا ثلاثه به معنای گروه است. علی ای حال، آنچه که در لسان عرب سریع به ذهن می رسد، جفت بودن زوج است. معنای گروه، دیرتر به ذهن می رسد.اگر اینطوری استچرا قرآن که می توانست لغت به کار ببرد برای گروه، ولی باز هم ازواج را به کار برد.آیا احتمال دارد که جفت بودن هم وجود داشته باشد؟خیرچون به دنبالش سه گروه مطرح می کند و شش تا مطرح نمی کند.اما همین جا وقتی نگاه کنید، دقیقا با اینکه مناسبت خیلی واضحی الان به ذهنمان نمی آید، اما آیه شش تا است.و کنتم ازواجا ثلاثهو اصحاب المیمنه ما اصحاب المیمنه.اصحاب المشئمه ما اصحاب المشئمه.السابقون السابقونکانه آیه شریفه، تعمد دارد که دو تا دوتا کلمات را می آورد.از حیث ظاهری مشکل نداریم.اما قرآن می گوید من چیز دیگری هم می خواهم بگویم.کانه می خواهد بگو گفتم زوج، بعدا هم تکرار را مراعات کرد.این می شود مرحله دقت بیشتر.اگر یه مقداری کلاس را ببرید بالا، چیزهای دیگری دستمان می آید.
مصداق همین روایت کهمصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى ؛ متن ؛ ص459قال الصادق (ع) كتاب اللَّه تعالى على‏أربعة اشياء: العبارة، و الاشارة، و اللطائف، و الحقائق. فالعبارة للعوام‏، و الاشارة للخواص، و اللطائف للاولياء، و الحقائق للانبياء عليهم السلام. و الحمد للَّه رب العالمين.[size=0pt][/size]________________________________________[size=0pt][/color][/size]منسوب به جعفر بن محمد عليه السلام، امام ششم - علامه مصطفوى، حسن، مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة / ترجمه مصطفوى، 1جلد، انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران - تهران، چاپ: اول، 1360ش.
حالا سوالی که دیروز عرض شد اینکه ازواج ثلاثه، کنتم در اینجا یعنی مجموعا یا جمیعا؟حتما منظور جمیعا است.یعنی همه شما انسان ها فردا محشور می شوید.وقتی محشور شدید سه گروه می شوید.مقربونیمینمشئمهاما آیا این تنها چیزی که می شود از این عبارت قصد بشود، تنها همین است یا می تواند محتمل دیگری هم باشد؟سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم.یعنی هر آیه ای یک وجهه انفسی دارد و یک وجهه آفاقی دارد.یعنی وقتی دیدتان را عوض کردید، می بینید معنایی دارد که با آن فضا کاملا مناسب است و می شود جمیعا.مثلاانسان ها دو بخش هستند. مثلا قدشان از دو متر متجاوز است یا نیست.یعنی مجموعشان را در نظر می گیرید، دو بخش هستند.یک وقت می گویید انسان ها دو بخش اند، سر و بدن، آیا وقتی می گویید دو بخش هستند، یعنی اینجوری منظور شماست؟نخیر.یعنی آنچه که عرف می فهمد این نیست.آنچه که عرف می فهمد و حتما مقصود است، مجموع انسانهاست که کنتم ازواجا ثلاثه.اما در بطن آیه آیا این محال است که بگوییم یک انسان که می آید فردا صحنه قیامت، از صد سال عمر او یک جور خاصی در صحنه قیامت باز می شود. و اذا الصحف نشرت. * یا میفرماید: یقولون یا ویلنا ...فوجدوا ما عملوا حاضرا..حضرت فرمودند: وجده کانه... جوری می بینید که گویی الان زمان حال است و آنها را انجام می دهد و می بیند.یک وقت بوده در اوج معرفت، نماز بوده، معراج المومن بوده، در مجالس توسل به انوار الهیه و اهل البیت علیهم السلام بوده، السابقون السابقون است.
یک بخش از عمرش را می گوید ای وای کاشکی نبود.یک بخشهایی است که خیلی بالا نیست ولی خیلی هم سیاه نیست.آیا این خیلی دور است؟هر کسی که فردای قیامت می آید عمر خودش را سه بخش می بنید. بخشی را که اگر محور کارش قرار باشد، خیلی خوبهبخشی را که اگر قرار باشد محور باشد، وای بر اوبخشی را که نه خیلی خوب است و نه خیلی بد.=-=-آخرین روایت کتاب علل الشرایع صدوقصحنه قیامت به پا می شود.
یکی از مهمترین صحنه های قیامت این است که هر چیزی به اصل خودش بر می گردد.لذا وقتی ازواج ثلاثه محقق شد.یک چیزی مثل پالایشگاه صورت می گیرد که اشیاء به محور اصلی خودشان برگردند.[/color]علل الشرائع، ج‏2، ص: 606[/color]81 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّيَّارِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي حَنَانُ بْنُ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ اللَّيْثِيِّ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنِ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَبْصِرِ إِذَا بَلَغَ فِي الْمَعْرِفَةِ وَ كَمَلَ هَلْ يَزْنِي قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَيَلُوطُ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَيَسْرِقُ قَالَ لَا قُلْتُ فَيَشْرَبُ الْخَمْرَ قَالَ لَا قُلْتُ فَيَأْتِي بِكَبِيرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْكَبَائِرِ أَوْ فَاحِشَةٍ مِنْ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ قَالَ لَا قُلْتُ فَيُذْنِبُ ذَنْباً قَالَ نَعَمْ هُوَ مُؤْمِنٌ مُذْنِبٌ مُلِمٌّ قُلْتُ مَا مَعْنَى مُلِمٍّ قَالَ الْمُلِمُّ بِالذَّنْبِ لَا يَلْزَمُهُ وَ لَا يَصِيرُ عَلَيْهِ قَالَ فَقُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَعْجَبَ هَذَا لَا يَزْنِي وَ لَا يَلُوطُ وَ لَا يَسْرِقُ وَ لَا يَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ لَا يَأْتِي بِكَبِيرَةٍ مِنَ الْكَبَائِرِ وَ لَا فَاحِشَةٍ فَقَالَ لَا عَجَبَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى‏ يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ‏ فَمِمَّ عَجِبْتَ يَا إِبْرَاهِيمُ سَلْ وَ لَا تَسْتَنْكِفْ وَ لَا تَسْتَحْيِ فَإِنَّ هَذَا الْعِلْمَ لَا يَتَعَلَّمُهُ مُسْتَكْبِرٌ وَ لَا مُسْتَحْيٍ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَجِدُ مِنْ شِيعَتِكُمْ مَنْ يَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ يَقْطَعُ الطَّرِيقَ وَ يُخِيفُ السُّبُلَ وَ يَزْنِي وَ يَلُوطُ وَ يَأْكُلُ الرِّبَا وَ يَرْتَكِبُ الْفَوَاحِشَ وَ يَتَهَاوَنُ بِالصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الزَّكَاةِ وَ يَقْطَعُ الرَّحِمَ وَ يَأْتِي الْكَبَائِرَ فَكَيْفَ هَذَا وَ لِمَ ذَاكَ فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَلْ يَخْتَلِجُ فِي صَدْرِكَ شَيْ‏ءٌ غَيْرُ هَذَا قُلْتُ نَعَمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أُخْرَى أَعْظَمُ مِنْ ذَلِكَ فَقَالَ وَ مَا هُوَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَجِدُ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مُنَاصِبِيكُمْ مَنْ يُكْثِرُ[/color]علل الشرائع، ج‏2، ص: 607[/color]مِنَ الصَّلَاةِ وَ مِنَ الصِّيَامِ وَ يُخْرِجُ الزَّكَاةَ وَ يُتَابِعُ بَيْنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ وَ يَحْرِصُ عَلَى الْجِهَادِ وَ يَأْثَرُ عَلَى الْبِرِّ وَ عَلَى صِلَةِ الْأَرْحَامِ وَ يَقْضِي حُقُوقَ إِخْوَانِهِ وَ يُوَاسِيهِمْ مِنْ مَالِهِ وَ يَتَجَنَّبُ شُرْبَ الْخَمْرِ وَ الزِّنَا وَ اللِّوَاطَ وَ سَائِرَ الْفَوَاحِشِ فَمِمَّ ذَاكَ وَ لِمَ ذَاكَ فَسِّرْهُ لِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ بَرْهِنْهُ وَ بَيِّنْهُ فَقَدْ وَ اللَّهِ كَثُرَ فِكْرِي وَ أَسْهَرَ لَيْلِي وَ ضَاقَ ذَرْعِي قَالَ فَتَبَسَّمَ الْبَاقِرُ ص ثُمَّ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ خُذْ إِلَيْكَ بَيَاناً شَافِياً فِيمَا سَأَلْتَ وَ عِلْماً مَكْنُوناً مِنْ خَزَائِنِ عِلْمِ اللَّهِ وَ سِرِّهِ أَخْبِرْنِي يَا إِبْرَاهِيمُ كَيْفَ تَجِدُ اعْتِقَادَهُمَا قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَجِدُ مُحِبِّيكُمْ وَ شِيعَتَكُمْ عَلَى مَا هُمْ فِيهِ مِمَّا وَصَفْتُهُ مِنْ أَفْعَالِهِمْ لَوْ أُعْطِيَ أَحَدُهُمْ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ذَهَباً وَ فِضَّةً أَنْ يَزُولَ عَنْ وَلَايَتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ إِلَى مُوَالاةِ غَيْرِكُمْ وَ إِلَى مَحَبَّتِهِمْ مَا زَالَ وَ لَوْ ضُرِبَتْ خَيَاشِيمُهُ بِالسُّيُوفِ فِيكُمْ وَ لَوْ قُتِلَ فِيكُمْ مَا ارْتَدَعَ وَ لَا رَجَعَ عَنْ مَحَبَّتِكُمْ وَ وَلَايَتِكُمْ وَ رأي [أَرَى‏] النَّاصِبَ عَلَى مَا هُوَ عَلَيْهِ مِمَّا وَصَفْتُهُ مِنْ أَفْعَالِهِمْ لَوْ أُعْطِيَ أحدكم [أَحَدُهُمْ‏] مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ذَهَباً وَ فِضَّةً أَنْ يَزُولَ عَنْ مَحَبَّةِ الطَّوَاغِيتِ وَ مُوَالاتِهِمْ إِلَى مُوَالاتِكُمْ مَا فَعَلَ وَ لَا زَالَ وَ لَوْ ضُرِبَتْ خَيَاشِيمُهُ بِالسُّيُوفِ فِيهِمْ وَ لَوْ قُتِلَ فِيهِمْ مَا ارْتَدَعَ وَ لَا رَجَعَ وَ إِذَا سَمِعَ أَحَدُهُمْ مَنْقَبَةً لَكُمْ وَ فَضْلًا اشْمَأَزَّ مِنْ ذَلِكَ وَ تَغَيَّرَ لَوْنُهُ وَ رُئِيَ كَرَاهِيَةُ ذَلِكَ فِي وَجْهِهِ بُغْضاً لَكُمْ وَ مَحَبَّةً لَهُمْ قَالَ فَتَبَسَّمَ الْبَاقِرُ ع ثُمَّ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَاهُنَا هَلَكَتِ الْعَامِلَةُ النَّاصِبَةُ تَصْلى‏ ناراً حامِيَةً تُسْقى‏ مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ تَعَالَى‏ وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً وَيْحَكَ يَا إِبْرَاهِيمُ أَ تَدْرِي مَا السَّبَبُ وَ الْقِصَّةُ فِي ذَلِكَ وَ مَا الَّذِي قَدْ خَفِيَ عَلَى النَّاسِ مِنْهُ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَبَيِّنْهُ لِي وَ اشْرَحْهُ وَ بَرْهِنْهُ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ عَالِماً قَدِيماً خَلَقَ الْأَشْيَاءَ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْأَشْيَاءَ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَقَدْ كَفَرَ لِأَنَّهُ لَوْ كَانَ ذَلِكَ الشَّيْ‏ءُ الَّذِي خَلَقَ مِنْهُ الْأَشْيَاءَ قَدِيماً مَعَهُ فِي أَزَلِيَّتِهِ وَ هُوِيَّتِهِ كَانَ ذَلِكَ الشَّيْ‏ءُ أَزَلِيّاً بَلْ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَكَانَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى أَرْضاً طَيِّبَةً ثُمَّ فَجَّرَ مِنْهَا مَاءً عَذْباً زُلَالًا فَعَرَضَ عَلَيْهَا وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَبِلَتْهَا فَأَجْرَى ذَلِكَ الْمَاءَ[/color]علل الشرائع، ج‏2، ص: 608[/color]عَلَيْهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ طَبَّقَهَا وَ عَمَّهَا ثُمَّ أَنْضَبَ ذَلِكَ الْمَاءَ عَنْهَا فَأَخَذَ مِنْ صَفْوَةِ ذَلِكَ الطِّينِ طِيناً فَجَعَلَهُ طِينَ الْأَئِمَّةِ ع ثُمَّ أَخَذَ ثُفْلَ ذَلِكَ الطِّينِ فَخَلَقَ مِنْهُ شِيعَتَنَا وَ لَوْ تَرَكَ طِينَتَكُمْ يَا إِبْرَاهِيمُ عَلَى حَالِهِ كَمَا تَرَكَ طِينَتَنَا لَكُنْتُمْ وَ نَحْنُ شَيْئاً وَاحِداً قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا فَعَلَ بِطِينَتِنَا قَالَ أُخْبِرُكَ يَا إِبْرَاهِيمُ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى بَعْدَ ذَلِكَ أَرْضاً سَبِخَةً خَبِيثَةً مُنْتِنَةً ثُمَّ فَجَّرَ مِنْهَا مَاءً أُجَاجاً آسِناً مَالِحاً فَعَرَضَ عَلَيْهَا وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلَمْ تَقْبَلْهَا فَأَجْرَى ذَلِكَ الْمَاءَ عَلَيْهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ حَتَّى طَبَّقَهَا وَ عَمَّهَا ثُمَّ نَضَبَ ذَلِكَ الْمَاءَ عَنْهَا ثُمَّ أَخَذَ مِنْ ذَلِكَ الطِّينِ فَخَلَقَ مِنْهُ الطُّغَاةَ وَ أَئِمَّتَهُمْ ثُمَّ مَزَجَهُ بِثُفْلِ طِينَتِكُمْ وَ لَوْ تَرَكَ طِينَتَهُمْ عَلَى حَالِهَا وَ لَمْ يَمْزُجْ بِطِينَتِكُمْ لَمْ يَشْهَدُوا الشَّهَادَتَيْنِ وَ لَا صَلَّوْا وَ لَا صَامُوا وَ لَا زَكَّوْا وَ لَا حَجُّوا وَ لَا أَدَّوُا الْأَمَانَةَ وَ لَا أَشْبَهُوكُمْ فِي الصُّوَرِ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَكْبَرَ عَلَى الْمُؤْمِنِ مِنْ أَنْ يَرَى صُورَةَ عَدُوِّهِ مِثْلَ صُورَتِهِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا صَنَعَ بِالطِّينَتَيْنِ قَالَ مَزَجَ بَيْنَهُمَا بِالْمَاءِ الْأَوَّلِ وَ الْمَاءِ الثَّانِي ثُمَّ عَرَكَهَا عَرْكَ الْأَدِيمِ ثُمَّ أَخَذَ مِنْ ذَلِكَ قَبْضَةً فَقَالَ هَذِهِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَا أُبَالِي وَ أَخَذَ قَبْضَةً أُخْرَى وَ قَالَ هَذِهِ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِي ثُمَّ خَلَطَ بَيْنَهُمَا فَوَقَعَ مِنْ سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَ طِينَتِهِ عَلَى سِنْخِ الْكَافِرِ وَ طِينَتِهِ وَ وَقَعَ مِنْ سِنْخِ الْكَافِرِ وَ طِينَتِهِ عَلَى سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَ طِينَتِهِ فَمَا رَأَيْتَهُ مِنْ شِيعَتِنَا مِنْ زِنًا أَوْ لِوَاطٍ أَوْ تَرْكِ صَلَاةٍ أَوْ صَوْمٍ أَوْ حَجٍّ أَوْ جِهَادٍ أَوْ خِيَانَةٍ أَوْ كَبِيرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْكَبَائِرِ فَهُوَ مِنْ طِينَةِ النَّاصِبِ وَ عُنْصُرِهِ الَّذِي قَدْ مُزِجَ فِيهِ لِأَنَّ مِنْ سِنْخِ النَّاصِبِ وَ عُنْصُرِهِ وَ طِينَتِهِ اكْتِسَابَ الْمَآثِمِ وَ الْفَوَاحِشِ وَ الْكَبَائِرِ وَ مَا رَأَيْتَ مِنَ النَّاصِبِ مِنْ مُوَاظَبَتِهِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ أَبْوَابِ الْبِرِّ فَهُوَ مِنْ طِينَةِ الْمُؤْمِنِ وَ سِنْخِهِ الَّذِي قَدْ مُزِجَ فِيهِ لِأَنَّ مِنْ سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَ عُنْصُرِهِ وَ طِينَتِهِ اكْتِسَابَ الْحَسَنَاتِ وَ اسْتِعْمَالَ الْخَيْرِ وَ اجْتِنَابَ الْمَآثِمِ فَإِذَا عُرِضَتْ هَذِهِ الْأَعْمَالُ كُلُّهَا عَلَى اللَّهِ تَعَالَى قَالَ أَنَا عَدْلٌ لَا أَجُورُ وَ مُنْصِفٌ لَا أَظْلِمُ وَ حَكَمٌ لَا أَحِيفُ وَ لَا أَمِيلُ وَ لَا أَشْطُطُ أَلْحِقُوا الْأَعْمَالَ السَّيِّئَةَ الَّتِي اجْتَرَحَهَا الْمُؤْمِنُ بِسِنْخِ النَّاصِبِ وَ طِينَتِهِ وَ أَلْحِقُوا الْأَعْمَالَ الْحَسَنَةَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا النَّاصِبُ‏[/color]علل الشرائع، ج‏2، ص: 609[/color]بِسِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَ طِينَتِهِ رُدُّوهَا كُلَّهَا إِلَى أَصْلِهَا فَإِنِّي‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا عَالِمُ السِّرِّ وَ أَخْفَى وَ أَنَا الْمُطَّلِعُ عَلَى قُلُوبِ عِبَادِي لَا أَحِيفُ وَ لَا أَظْلِمُ وَ لَا أُلْزِمُ أَحَداً إِلَّا مَا عَرَفْتُهُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَهُ ثُمَّ قَالَ الْبَاقِرُ ع اقْرَأْ يَا إِبْرَاهِيمُ هَذِهِ الْآيَةَ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَيَّةَ آيَةٍ قَالَ قَوْلَهُ تَعَالَى‏ قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ‏ هُوَ فِي الظَّاهِرِ مَا تَفْهَمُونَهُ هُوَ وَ اللَّهِ فِي الْبَاطِنِ هَذَا بِعَيْنِهِ يَا إِبْرَاهِيمُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَاهِراً وَ بَاطِناً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً ثُمَّ قَالَ أَخْبِرْنِي يَا إِبْرَاهِيمُ عَنِ الشَّمْسِ إِذَا طَلَعَتْ وَ بَدَا شُعَاعُهَا فِي الْبُلْدَانِ أَ هُوَ بَائِنٌ مِنَ الْقُرْصِ قُلْتُ فِي حَالِ طُلُوعِهِ بَائِنٌ قَالَ أَ لَيْسَ إِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ اتَّصَلَ ذَلِكَ الشُّعَاعُ بِالْقُرْصِ حَتَّى يَعُودَ إِلَيْهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ كَذَلِكَ يَعُودُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ إِلَى سِنْخِهِ وَ جَوْهَرِهِ وَ أَصْلِهِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَزَعَ اللَّهُ تَعَالَى سِنْخَ النَّاصِبِ وَ طِينَتَهُ مَعَ أَثْقَالِهِ وَ أَوْزَارِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ فَيُلْحِقُهَا كُلَّهَا بِالنَّاصِبِ وَ يَنْزِعُ سِنْخَ الْمُؤْمِنِ وَ طِينَتَهُ مَعَ حَسَنَاتِهِ وَ أَبْوَابِ بِرِّهِ وَ اجْتِهَادِهِ مِنَ النَّاصِبِ فَيُلْحِقُهَا كُلَّهَا بِالْمُؤْمِنِ أَ فَتَرَى هَاهُنَا ظُلْماً أَوْ عُدْوَاناً قُلْتُ لَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ الْقَضَاءُ الْفَاصِلُ وَ الْحُكْمُ الْقَاطِعُ وَ الْعَدْلُ الْبَيِّنُ‏ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ‏ هَذَا يَا إِبْرَاهِيمُ‏ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ‏ هَذَا مِنْ حُكْمِ الْمَلَكُوتِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا حُكْمُ الْمَلَكُوتِ قَالَ حُكْمُ اللَّهِ حُكْمُ أَنْبِيَائِهِ وَ قِصَّةُ الْخَضِرِ وَ مُوسَى ع حِينَ اسْتَصْحَبَهُ فَقَالَ‏ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى‏ ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً افْهَمْ يَا إِبْرَاهِيمُ وَ اعْقِلْ أَنْكَرَ مُوسَى عَلَى الْخَضِرِ وَ اسْتَفْظَعَ أَفْعَالَهُ حَتَّى قَالَ لَهُ الْخَضِرُ يَا مُوسَى‏ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي‏ إِنَّمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى مِنْ هَذَا وَيْحَكَ يَا إِبْرَاهِيمُ قُرْآنٌ يُتْلَى وَ أَخْبَارٌ تُؤْثَرُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى مَنْ رَدَّ مِنْهَا حَرْفاً فَقَدْ كَفَرَ وَ أَشْرَكَ وَ رَدَّ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى قَالَ اللَّيْثِيُّ فَكَأَنِّي لَمْ أَعْقِلِ الْآيَاتِ وَ أَنَا أَقْرَأُهَا أَرْبَعِينَ سَنَةً إِلَّا ذَلِكَ الْيَوْمَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَعْجَبَ هَذَا تُؤْخَذُ حَسَنَاتُ أَعْدَائِكُمْ فَتُرَدُّ عَلَى شِيعَتِكُمْ وَ تُؤْخَذُ سَيِّئَاتُ مُحِبِّيكُمْ فَتُرَدُّ عَلَى مُبْغِضِيكُمْ قَالَ إِي [وَ] اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَالِقُ‏[/color]علل الشرائع، ج‏2، ص: 610[/color][تصوير نسخه خطى‏] الْحَبَّةِ وَ بَارِئُ النَّسَمَةِ وَ فَاطِرُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ مَا أَخْبَرْتُكَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَا أَنْبَأْتُكَ إِلَّا الصِّدْقَ‏ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ‏ وَ مَا اللَّهُ‏ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ وَ إِنَّ مَا أَخْبَرْتُكَ لَمَوْجُودٌ فِي الْقُرْآنِ كُلُّهُ قُلْتُ هَذَا بِعَيْنِهِ يُوجَدُ فِي الْقُرْآنِ قَالَ نَعَمْ يُوجَدُ فِي أَكْثَرَ مِنْ ثَلَاثِينَ مَوْضِعاً فِي الْقُرْآنِ أَ تُحِبُّ أَنْ أَقْرَأَ ذَلِكَ عَلَيْكَ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ‏ الْآيَةَ أَزِيدُكَ يَا إِبْرَاهِيمُ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ‏ لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ‏ أَ تُحِبُّ أَنْ أَزِيدَكَ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ‏ فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ شِيعَتِنَا حَسَنَاتٍ وَ يُبَدِّلُ اللَّهُ حَسَنَاتِ أَعْدَائِنَا سَيِّئَاتٍ وَ جَلَالِ اللَّهِ إِنَّ هَذَا لَمِنْ عَدْلِهِ وَ إِنْصَافِهِ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ وَ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ‏ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ أَ لَمْ أُبَيِّنْ لَكَ أَمْرَ الْمِزَاجِ وَ الطِّينَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ اقْرَأْ يَا إِبْرَاهِيمُ‏ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ‏ يَعْنِي مِنَ الْأَرْضِ الطَّيِّبَةِ وَ الْأَرْضِ الْمُنْتِنَةِ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى‏ يَقُولُ لَا يَفْتَخِرْ أَحَدُكُمْ بِكَثْرَةِ صَلَاتِهِ وَ صِيَامِهِ وَ زَكَاتِهِ وَ نُسُكِهِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى مِنْكُمْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ قِبَلِ اللَّمَمِ وَ هُوَ الْمِزَاجُ أَزِيدُكَ يَا إِبْرَاهِيمُ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ‏ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ فَرِيقاً هَدى‏ وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ يَعْنِي أَئِمَّةَ الْجَوْرِ دُونَ أَئِمَّةِ الْحَقِ‏ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ‏ خُذْهَا إِلَيْكَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ غُرَرِ أَحَادِيثِنَا وَ بَاطِنِ سَرَائِرِنَا وَ مَكْنُونِ خَزَائِنِنَا وَ انْصَرِفْ وَ لَا تُطْلِعْ عَلَى سِرِّنَا أَحَداً إِلَّا مُؤْمِناً مُسْتَبْصِراً فَإِنَّكَ إِنْ أَذَعْتَ سِرَّنَا بُلِيتَ فِي نَفْسِكَ وَ مَالِكَ وَ أَهْلِكَ وَ وُلْدِك‏=-=-=-=
این مطلب هر سال تکرار می شود و خیلی نیاز دارد به کار مفصل تحقیقی.شواهدی باشد که هر منصفی اینها را براش کنار هم بگذارند.تاثیر 80 سال حکومت و قدرت مطلقه بنی امیه. این 80 سال چه کار کرد که هنوز مونده برای بعضی ها.کتابی تازه دیدم که در الشامله هست.که یک تعبیر بالایی دارد برای بنی امیه، که شکوفایی اسلام در دوران آنهاست.موافق و مخالف نداشته باشد تحقیق.تحقیقی کار کنید که الان از آن 80 سال چه چیزهایی مونده است.چه چیزهایی قبل از بنی امیه بوده است و از آنها چه چیزهایی وارد شده است.یکی دوتاش رو چند بار تکرار کرده ام.مثلاشوکانی در نیل الاوطار بود یا صنعانی بود در کتاب ....نکته اش خوبه.شرح حدیث بود.محدث در اینجا می گفت: عن زیاد بن ابی سفیان.شارح می گفت: این که معلوم بود و همه می دانستند که خلاف نص است استلحاق.همه علمای اهل سنت هم می گویند: که الولد للفراش و للعاهر الحجر.احدی هم نگفته که مادر زیاد زن ابوسفیان بوده است.با این فرضی که همه متفق هستند که معاویه خلاف نص عمل کرد و استلحاق کرد زیاد را برای پدر خودش.شارح می گوید: این محدثی که برای ما می گوید: عن فلان عن فلان و عن زیاد بن ابی سفیان.این کار، کار درستی نیست.
بعد می گوید: با اینکه اختلاف ندارند علما، سال ها بعد ، با اینکه بنی امیه از بین رفته بودند، باز هم می گویند: زیاد بن ابی سفیان.شارح می گوید: در زمان بنی امیه، بخاطر تقیه از بنی امیه می گفتند: زیاد بن ابی سفیان. بعد که بنی امیه از بین رفتند، علما خوش نداشتند اون لفظی که محدثین قبلی گفته اند، را تغییر بدهند.یعنی بنی امیه با قدرتشان فرهنگ سازی کرده اند که بگویید زیاد بن ابی سفیان.الان هم می گویند.این یک مورد است که می گوید این مال اونهاست.این طور چیزها خیلی زیاد است. فقط خیلی کار می برد.منظور ما نتیجه گیری نیست. ما باید تاریخ را بیان کنیم برای عموم مردم. یعنی قضیه استلحاق توضیح دارد و قضیه تاریخی است.استلحاق زیاد به ابوسفیان توسط کی شد؟آیا اگر کسی باشد که شوهر رسمی باشد، و کس دیگری بگوید این بچه من است. نص صریح که شیعه و سنی قبول دارند، الولد للفراش و للعاهر ...اما نتیجه گیریش، بگوییم الان چه عناصری در فرهنگ موجود از او آبشخورش هست، این خیلی نیاز نیست بیان شود.مبادی آن نیاز به تحقیق و بیان دارد.اگر یک کسی به شما بگوید من اول باره که دارم می شنوم،مقصود ما این است که این حرفها اول بار نباشد. تاریخ هایی که در فرهنگ بعدی سرنوشت ساز بوده اند بیان شود.یکی دیگراز کتاب صنعانییک مطلب درباره صلوات می گوید.می گوید: صلوات در نماز باید گفته شود یا نه؟توضیح می دهد: می گوید صلواتی که الان هست که اهل سنت درش بحث می کنند که واجب است یا مستحب،می گوید: شما نمی دانید این صلوات چه دوره ای را طی کرده است.هشتاد سال بنی امیه صلوات نمی فرستادند.حتی ابن زبیر که مقابل بنی امیه بوده است، صلوات نمی فرستاد، حتی بر خود پیامبر هم نمی فرستاد تا چه برسد به آل.می گفتند: چرا نمی فرستی؟می گفت: وقتی صلوات می فرستم، بنی هاشم، گردن هاشان را بلند می کنند.لذا یک عبارتی صنعانی دارد که ...
(در نرم افزارها نگاه کنید و کامل آن را استخراج کنید و مطالعه نمایید.)

[/color]و الحمد لله رب العالمین[/color]وصلی الله علی محمد و اله الطاهرین