بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
037-تقریر جلسات مهر از آقای سوزنچی
مباحث مطرح شده در جلسه 16 مهر 93
- بحث در معنای ظاهری آیات مربوط به سماء و ارض
- بحث در معنای شهاب در قرآن و رجم شیاطین






***************
تقریر جدید:















تقریر آقای شریف در انجمن علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=272.0
شریف

چهارشنبه - 16 مهر 1393 - 13 ذی الحجه 1435جلسه 439
بسم الله الرحمن الرحیم
در اصل اینکه ظاهر معانی که در دست است واقعیت دارد، حرف امروز نیست، بلکه از ابتدا اینگونه بوده است.
آیات قرآنی به گونه ای است که بر اساس همین ظاهر آیه هم تفسیر ها نوشته شده و بر اساس ظاهر،وجوه و محتملات هست.
حتی در تجزیه و ترکیبش، یکی از رفقا می گفتند: به من گفتند بیا کلاس تجزیه وترکیب بگذار برای قرآن.
گفت: من یه حالی برایم پیش آمده که آیات قرآن عجیب و غریب است. این چه جور کلامی است که من وقتی رفتم دنبال تجزیه و ترکیبش من را سرگردان کرده است.
این ظاهر است.
ما وقتی به یک آیه برخورد می کنیم، ظاهر آن را چه ازش می فهمیم.
بعضی مضامین آیات را خود عرف، معنای لغوی ازش می فهمد، اما تطبیقش با خارج، سنگین است.
مثلا مواردی هست که لحن آیه شریفه مهم است.
الم تروا کیف خلق الله. ندیدی؟ بحث به این مهمی را ندیدی؟
یا نظیر این در آیه شریفه دیگه او لم یروا ان السماوات کانتا رتقا ...
این آیه شریفه چه می خواهد بگوید که اینجور تعبیر می کند؟
از طرفی دیگر، اینجور تعبیر، مقصود اضافه هم دارد یا ندارد؟ او لم یروا مقصود اضافه ای دارد یا خیر؟
یه بار بود قبل از درس اصول، خلوت بود، سال 59 یا 60 بود از حاج آقا پرسیدم، این آیاتی که سنگین است اما آیه می فرماید: او لم یروا ، الم تروا، ...
یک کلمه گفتند: کانه بعضی مطالب را نمی توان گفت، باید به اشاره فهمید. =-=
=-==
آیه می خواهد بگوید نمی شود گفت. خودتان باید بفهمید.
زنبور عسل می رود گل را پیدا میکند، می بیند جای خوبی است. چه طور به رفقا بگوید، که جای گل کجاست؟
او شروع می کند چرخیدن و دور زدن. مثلا 30 دور می چرخد با قطر مشخص، که یعنی این اندازه را بروید تا برسید به آن گلی که من از آن استفاده کرده ام!!!
=-=
هر آیه ای با الم تروا، مخاطب خاص خودش را دارد.
بلعم باعور کافر بود؟ اول مومن بود، بعد کافر شد. اونها هم این آیه را دارند.
فقط منظور کافری نیست که از ابتدا کمونیست بوده است. آیه برای همه حرف دارد. او لم یری الذین کفروا...
حالا برای معنای ظاهریش.
مثلا همین آیه را ببینید. معنایی که در روایات آمده است.
آسمان و زمین را ببینید رتق است. یعنی شکافته نمی شود و بیرون نمی آید.
اما بعد می بینید که هسته زردآلو از دل زمین بیرون می آید و حتی سنگ های بسیار محکم را شکسته و از دل سنگ می آید. کانتا رتقا ففتحناهما
یا مثلا بارندگی ها، که از بالا می آید، اگر بخواهیم اینها را سوار این تریلی ها کنیم، چند تا تریلی می خواهد. حالا این آسمان باز شده و این همه آب از کجا آمده است.
از دل این آسمان این همه باران فرستادیم.
غافلین ببینند چرا غافل هستند. واقعا این باران و مقداری که می آید، از کجا می آید و کجا می رود.
بالای سر ما که اقیانوس نیست، ولی به اندازه یک اقیانوس باران نازل می شود.
در یک آیه دیگر اشاره به همین هست که:
آسمان ها و زمین حالش طوری است که مراحلش از هم جدا می شود.
و جعل فیها رواسی من فوقها... و قال لها و الارض ... فقضاهن سبع سماوات فی ... لکل سماء...
این هنّ در قضاهن به چی بر می گردد؟
این هن بر میگردد به خصوص سماوات سبع، یا هن به اعتبار ما یوول از مجموع آسمان ها و زمین.
این هنّ به اعتبار ما یؤول است یعنی بعدا ؟ یا به اعتبار ما کان است؟ یا امری است جای خودش؟
این سوال خوبی است.
یکی از وجوه این است که هن، سماء و ارضی که با هم ائتیا باشند و بیایند.
=-=

=-=
حالا بیایید در الم تروا کیف خلق الله ... سبع طباقا
شما با یک توجهی به آسمان لایه لایه بودن را می بینید.
ما هر آیه ای که معنای ظاهریش را به دست می آوریم، مشکلی نداریم که مراجعه کنیم ببینیم عرف عام از آن چه می فهمد.
و چه بسا در عرف عام، چند معنا و وجوه و محتملاتی برای آن ظاهر وجود داشته باشد.
=-=
اینها توضیحی بود برای اینکه عبارت دعای سماء را مرحله به مرحله بگیریم.
و جعلتها نجوما و بروجا و مصابی
اما معنای ظاهری و عرفی برای نجوم چه می شود.
در اینجا معنای ظاهریش مشکل ندارد.
در اینکه وضع ظاهری مصابیح و نجوم چیه؟
مثلا رجم در آیات تکرار شده است.

امروزه به آن ستاره ای که می آید و عبور می کند، به آن می گویند سنگهای آسمانی که وارد جو زمین می شود و در اثر آن ورود به جو می سوزد، بعضی هاش که اینقدر بزرگ هستند که هرچقدر می سوزند، باز هم به زمین می رسند. امروزه به آن می گویند شهاب سنگ.
هیئت بطلیموس با اینها مشکل داشتند.
و توضیح عجیبی دارند که اصلا با آیات موافق نیستند.
اینها می گفتند یک بخارهای قابل اشتعال، به صورت یک گردباد، گاهی در فضا و جو، تولید می شود، مثل گاز نفت، این گاز را مثل یک ستون مانندی می برده بالا. تا جایی که سر این ستون گاز، می رسید به کرۀ النار، کره النار آتش محض بود زیر فلک قمر، به محض اینکه سرش می رسید به کره النار، آتش می گرفت، مثل سیگاری که می کشند، آتش می رسد تا پایین این ستون.
این تصویری بود که در هیئت قدیم داشتند از شهاب سنگ.
آیا این حرف با آیات شریفه جور است.
آیا وقتی در قرآن می گفتند شهابا رصدا، اینجور سوختنی منظور است؟
آنها می گفتند: جسم فلکی قابل رد شدن از فلک مثلا قمر به پایین نیست. می گفتند اجسام دو مدل هستند. جسم فلکی و جسم عنصری.
جسم عنصری، قابل انقسام است.
اما جسم فلکی که جرم فلک در آن خوابیده است، دور ما را احاطه کرده است، کلها مرکوزۀ فی ... تعبیر شیخ بهایی است.
لایه پیاز را در نظر بگیرید، مرکز این پیاز را کره زمین بدانید. یک لایه پیاز کره زمین را در بر گرفته است.
در این ضخامت، یک جرمی مثل شمس و قمر قرار دارد.
آنها می گفتند ما خیال می کنیم که شمس و قمر دارند حرکت می کنند، در حالی که ماه و قمر کوفته شده اند در آن لایه، و ما خیال می کنیم حرکت می کنند.
لذا قدیمی هایی که معراج جسمانی را منکر بودند، چون این مبنا را پذیرفته بودند.
بنابراین می گفتند: ممکن نیست یک جسم عنصری که از عناصر اربعه، آفریده شده است، بتواند حرکت کند از این افلاک بالا برود. از آسمان ها به بعد، روحشان بالا رفته است.
دیگه برای همین منظور بوده است که بحث های مختلفی در این خصوص صورت گرفته است تا معراج جسمانی را با حفظ ضوابط طبیعیات حکمت قدیم، توضیح بدهند.
رجم آن زمان چه بود؟
علمای آن زمان رجم را چطور توضیح می دادند؟
این که می گوییم یک ستاره سوخت، ستاره که نمی سوزد که. دفعتا در یک نقطه ای یک شیء نورانی را می دیدند، و تعبیر سوختن را به کار می برند.
=-=
آیه می فرماید: می بینید که یه دفعه می رود، با چه سرعتی و با چه شتابی، تا می خواهید نگاه کنید، تمام می شود، صحنه وسیعی از آسمان را می گیرد. شیاطینی هستند که شهاب اینها را از بین می برد.
شما می گویید که یعنی هر کدام از اینها که می سوزد، رفت در قلب یک شیطانی؟
اگر این جسم است، پس شیطان هم باید جسم باشد تا این برود و او را بسوزاند؟
آیا اگر رفتیم جلوتر، سنگی که شما می زنید، ممکن است که شیطان خلقتش طوری باشد که در سینه او فرو نرود و به او صدمه نزند.
فرض این است که داریم ذهن را از یک چیز ساده عرفی می بریم جلوتر.
رجم هم باید مناسب مرجوم باشد.
شما دارید یک تیر به قلب شیطان می زنید. رجمی که به قلب شیطان می زنید آیا می شود که مناسب با او نباشد؟
این رجمی که قرآن می فرماید، تیری است برای نه مثلا یک چیز جسمانی، بلکه تیری است به شیطانی که شما فعلا او را نمی بینید ولی او شما را می بیند.
اینجا گمانم، اولین سوال ساده ای است که ذهن عرف هم می پذیرد.
وقتی قرآن می فرماید ما به یک شیطان شهاب رصد رها می کنیم. این باید شهابی باشد که قلب آن را نشانه بگیرد و متناسب با وجود او باشد.
غرض او چیست؟ یعنی در آیه هست که شیطان را می کشد.

(15) الحجر : 18 إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبين‏

پس غرض چیست؟
غرض استراق سمع است. یعنی این می خواهد از این تبادل اطلاعاتی که در عالم هست، شیطان جاسوسی کند، این شهاب نمی گذارد. این رجم او را دور می کند.
آیه نفرموده است که او را می کشیم، بلکه او
(72) الجن : 9 وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَدا

قبل از این آیه تعبیر جالبی دارد

(72) الجن : 8 وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُبا

لمسنا السماء،
سماء چیست؟ خود قرآن کریم چقدر سماء به کار برده است.
جن چطور لمس سماء می کند؟
اگر بخواهیم راه درست را برویم اول باید به خود قران مراجعه کنیم که سماء را چطور معنا می کند.
ملئت حرسا، حرس یعنی نگهبان.
تا حالا می رفتیم نگهبان نبود، حالا نگهبان هست که وقتی کسانی بخواهند استراق سمع کنند، آن نگهبان مانع می شود.
و شهبا، نه اینکه شهب رها شده، بلکه شهب تعبیه شده یعنی شهاب های اماده شلیک.
وجدنا شهبا، که اگر استرق، شلیک می شوند.
آنچه که من در ذهنم هست، حرس یعنی نگهبانی، اگر در ارتکازات عرب، پرده کشیدن را بگویند حرس، می توان پذیرفت.
الان عایق صوت داریم، عایق صوت طوری است که نمی گذارد صدا رد شود. یکی از راه های عایق کردن صوت، تخلیه هواست.
عایق برق داریم، عایق نور داریم، عایق صوت داریم.
=--==-
خلاصه
آیه شریفه از اینکه همه می بینیم که هیئت بطلمیوس می گفت گاز است، ما می گوییم شهاب سنگ است.
آیه می گوید می بینید این را که قدرتی دارد که کسی را یا هدفی را بزند، حالا ببرید در فضای شیطان.
شیاطینی داریم که اغراضی دارند، برای مقصد او هم شهاب داریم، شهابی را که نمی گذاریم او به هدفش برسد.
آیاتی که راجع به شهاب و شهب است نگاه کنید و با دقت ببینید.
دقیقا بین همین جسم فیزیکی با اون ارتباطی که شیطان دارد، ارتباط هست.
نه یک چیزی که قرآن نفرموده ، بهش نسبت بدهیم،

و الحمدلله رب العالمین
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین