بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۲

فهرست جلسات مباحثه تفسیر


تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است

توضیح آقای سوزنچی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=229.0
سوزنچی
چگونگی جمع بین «تبری» و «وحدت شیعه و سنی» + تکمله
« : آوریل 19, 2014, 09:33:03 pm »
در جلسات زمستان 1392 بیست جلسه از بحث تفسیر به این بحث اختصاص یافت که از طرفی تبری و برائت از دشمنان اهل بیت یک تکلیف شرعی است و از طرفی حفظ وحدت شیعه و سنی نیز یک تکلیف شرعی است و مدارا با اهل سنت به شدت در روایات توصیه شده است. اکنون یک شیعه چگونه می تواند بین این دو جمع کند. فایل صوتی جلسات مذکور ضمیمه شده است. (البته فایل دو جلسه 7 و 8 و 10 مشکلی داشت که امکان آپلود آن میسر نشد اما یادداشتهای یکی از حضار قعلا به جای آنها قرار داده شد) ضمنا در سال جدید به مناسبت باز این بحث پیش آمد که مواردی که پیش آید انشاء الله در اینجا قرار داده خواهد شد.
تکمله: یکی از دوستان حاضر در جلسه زحمت کشیده اند و یادداشتهای خود در جلسه را در سایت قرار داده اند به آدرس زیر:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=237.0

006-دو جلسه اعاده بحث بهمن سال ۹۲ راجع به جمع بین تقیه و حفظ برائت--تقریر جدید-توضیح آقای سوزنچی
007-جلسه بعد-شروع تقریر آقای شریف--۳۰ فروردین ۹۳ تقریر جدید



**************
تقریر جدید:















****************
تقریر آقای شریف در انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=237.0
انجمن گفتگوی علمی » سایرین » نوشته‌ها و مقالات »بحث تبری و تقیه در درس تفسیر روزهای پایانی دی ماه
صفحه: [1]
نویسنده موضوع: بحث تبری و تقیه در درس تفسیر روزهای پایانی دی ماه
شریف
بحث تبری و تقیه در درس تفسیر روزهای پایانی دی ماه
« : آوریل 24, 2014, 12:46:25 am »

بسم الله الرحمن الرحیم
از اواخر دیماه سال 1392 تا بحث برائت و کیفیت آن در فضای امروز جامعه شیعه، و نیز بحث تقیه و محدوده و کیفیت آن در درس تفسیر توسط استاد معظم حفظه الله تعالی ارائه گردید.
بنده، توفیق داشتم که هم زمان با فرمایشات ایشان، با توجه به سرعت تایپ، آنچه را شنیدم، ثبت نمایم.
لذا همان مباحث با کمترین تصرف تقدیم می شود.
ان شاءالله اگر دوستان، مطالب تکمیلی و افزون بر این دارند، ارائه نمایند، تا بتوانیم این فایل را تکمیل نماییم.
البته آقای سوزنچی فایلهای صوتی بحث را در تاپیک دیگری درج نموده اند.
یاعلی
و هو العلی العظیم.


شریف

22 دی1392 -10 ربیع 1435
10/03/1435
11:28 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
[عمل دو جور است
[عمل قلبی و عمل جوانحی
[--
سوال: اگر ولایت و تبری از اصول اساسی اسلام است، پس چرا ظهور و بروز آنچنانی در مباحث ندارد؟
[الان به دلیل مباحثی که از ابتدای اسلام تاکنون صورت گرفته است، و نیز مساله احکام ثانویه که آن نیز بحث خود را دارد، مسئله ولایت و تبری به عنوان اصول مذهب شناخته می شوند
[اما اگر در عرصه قیامت وارد شویم، و حقیقت مساله را بخواهیم بگوییم، اصول مذهب، همان اصول دین است.
[مثل منافق
[منافق در حقیقت و در عرصه قیامت، کافر است، ولی الان با توجه به احکام اسلامی، اشکالی ندارد ارتباط های اجتماعی که با منافق برقرار می شود. مثل زن گرفتش و ...
--
[ولی: به معنای این نیست که فقط ولایت اهل بیت علیهم السلام.
بلکه به معنای تولای خدا، پیامبر و اولیائی که خدا آنها را معرفی کرده است. و به این معنا آیات فراوانی در قران کریم، اشاره دارد.
انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا ...
و من یتول الله و رسوله و الذین امنوا ...
----
ابن تیمیه می گوید: علما اختلاف کرده اند که حکومت ابوبکر به نص بوده است یا نه؟ اما حق این است نص نبوده اما حضرت در دلشان بود که بگویند ابوبکر، و اشار الیه اشارتاً
در قرن هفتم که دیگر مثل قرون اولیه نبود که راحت بتوانند هر حرفی دلشان می خواهد بزنند لذا خیلی سخت بوده که بتوانند راحت انکار کنند. لذا فردی مثل ابن تیمیه می گوید پیامبر اشارتا می خواست ابوبکر را منصوب کند.
---
یک ماه پیش خواندم که با وقاحت کامل سنی ها می گویند: درباره حدیث ایتونی بدواۀ و قرطاس که پیامبر فرموده است در واقع : کتب الوصیۀ لابی بکر!!!
باید به اینها گفت: بابا بزرگان شما در کتب مختلف در صحاح خودتان گفته اند که برای علی بن ابیطالب می خواست بنویسد.
---
در صحیح بخاری و مسلم روایت اورده است از عایشه: که پیامبر به برادرم گفت برو دوات و قلم بیاور تا برای ابوبکر وصیت کنم.
بعد فرمود: نمی خواهد، یأبی الله و المومنون که غیر از ابوبکر منصوب شود. ان لا یتمنّی المتمنّون
---
در حالیکه اجماع و از واضحات تاریخ است که پیامبر نتوانست بنویسد.
حال چطور است که یک حدیث شما از عایشه می آورید برای این کار!!!!
----
ابن حزم می گوید: این که حضرت فرمودند: ایتونی بکتف و دواۀ ... کان هذا شجاً فی نفوسنا و غصۀ فی مدۀ عمرنا
این مسئله را در کتاب الاحسان نقل کرده است.
---
یکی از شروح مهم اهل سنت بر صحیح مسلم، شرح نووی است.
درباره ایتونی بکتف و دواۀ و اینکه عمر سخن گفت، بحث می کند و می گوید:
و اما قول سیدنا عمر حسبنا کتاب الله-- غلبه الوجع
قد اتفق العلماء ... فی هذا الحدیث انه کان من شدۀ فقهه و ذکائه !!!
نووی می گوید: همه علماء بر این مسئله اتفاق نظر دارند و احدی از آنها در این خصوص حرف دیگری ندارند.!!! یعنی یک نفر عالم سنی در این خصوص اشکال وارد نکرده است.!!
حالا سوال ما از امثال این آقا این است
علماء شما گفته اند عمر وقتی با پیامبر بحث کرد و جسارت کرد، دو ثواب برده است. چرا؟
شما روایت دارید که مجتهد للمصیب اجران و للمخطیء اجر واحد.
چون شما می گویید عمر وقتی با پیامبر مخالفت کرده، به دلیل اجتهادش است، و اگر اجتهاد کند یک ثواب دارد و اگر خطا کند، یک ثواب
بالاخره شما بیایید یک سمینار برگزار کنید که آیا عمر با این مخالفتی که با رسول خدا نمود، دو ثواب برد یا یک ثواب.
اگر شیعه آنها را ببرد به سمت اینکه عمر یک ثواب برده یا دو ثواب، ریشه آنها زده می شود! چرا؟ چون مطرح کردن بحث ثواب، فرار به جلوی آنهاست برای توجیه اعمال انها
لذا اگر این فضا درست شود که در اینجا یک ثواب برده است یا دو ثواب، کار آنها خراب می شود و شکست می خورند و نمی توانند کاری بکنند.
---
یکی از علمای زاهدان که الان سایت هم دارد و شیعه شده است گفته است: من را هیچ دلیلی نمی توانست شیعه کند. تنها دلیلی که توانست مرا شیعه کند، همین قضیه رزیه یوم الخمیس است.!
---
اما مراقب باشید!
در بحث با اهل سنت کلمه خطاکار بودن برای عمر را نگویید چون فورا پس می زنند و زده می شوند.!!
---
نووی در شرح صحیح مسلم می گوید:
و اما کلام عمر رضی الله عنه فقد اتفق العلماء المتکلمون فی شرح الحدیث علی انه من دلائل فقه عمر و فضائله، و دقیق نظره، لانه خشی ان یکتب صلی الله علیه و سلم امورا ربما عجزوا عنها و استحقوا العقوبۀ علیها، لانه منصوصۀ
قبل از اون، ابن حزم آنگونه درباره عمر سخن می گوید که این حرف عمر زلّۀ العالِم یعنی این لغزشی بود که از عمر سر زد.
ابن حزم می گوید: این مساله سالها در دل من باعث غصه بود و ناراحتم کرده بود. بعد می گوید این مسئله وقتی برای من حل شد تا رسیدم به یک روایت صحیح که عایشه گفته بود: حضرت می خواستند خلافت را برای ابوبکر بنویسند.
اینگونه بود که دلم آرام شد.
حالا سوال ما از آقای نووی این است که آقا با وجود امثال ابن حزم و مخالفت آنها با این موضوع، چطور شما ادعای اتفاق می کنی؟؟؟؟؟!!!!
آیا ابن حزم را عالم سنی مذهب می دانی یا نمی دانی؟ اگر می دانی پس چگونه ادعای اتفاق علما می کنی.
---
ابن حزم مربوط به قرن چهارم است.
نووی مربوط به قرن ششم است.
--
در قرن نهم ابن حجر عسقلانی وقتی شرح صحیح بخاری می نویسد: دوباره این اتفاق علما را از نووی نقل می کند بالاتر می برد مطلب را و نقل می کند و تاییدش را بیشتر می کند و در واقع عبارت نووی یک باری دارد که ابن حجر آنرا غلیظ تر می کند.
او می گوید:
و قال النووی: اتفق قول العلماء علی انّ قول عمر حسبنا کتاب الله، من قوۀ فقهه و دقیق نظره، لانه خشی ان یکتب امورا ربما عجزوا عنها فاستحقوا العقوبۀ لکونها منصوصۀ و اراد ان لا ینسدّ باب الاجتهاد علی العلماء! و فی ترکه صلی الله علیه و سلم الانکار علی عمر من شدۀ رایه ...
----
نکته جالب!
جالب اینجاست این آقایانی که ادعا می کنند که علمای باحثون درباره این روایت، اتفاق نظر کرده اند درباره اینکه عملکرد عمر اشتباه نبوده است، دلیل خود را نیز در کتابهایشان آورده اند.
دلیل آنها چیست؟
می گویند: علت اینکه عمر گفت حسبنا کتاب الله و قد غلبه الوجع.... لانه خشی ان یکتب امرا ربما عجزوا عن اتیانه
پایان
یاعلی
و هو العلی العظیم

006-دو جلسه اعاده بحث بهمن سال ۹۲ راجع به جمع بین تقیه و حفظ برائت--تقریر جدید-توضیح آقای سوزنچی
007-جلسه بعد-شروع تقریر آقای شریف--۳۰ فروردین ۹۳ تقریر جدید