بسم الله الرحمن الرحیم
<دلائل الإمامة (ط - الحديثة)، ص:575
529/ 133- و أخبرني أبو الحسين محمد بن هارون، عن أبيه (رضي الله عنه)، قال:
حدثني محمد بن همام، قال: حدثني أحمد بن الحسين المعروف بابن أبي القاسم، عن أبيه، عن الحسن بن علي، عن إبراهيم بن محمد، عن محمد بن حمران، عن أبيه، عن يونس بن ظبيان، قال: كنت عند أبي عبد الله (عليه السلام)، فذكر أصحاب القائم (عليه السلام)، فقال: ثلاثمائة و ثلاثة عشر، و كل واحد يرى نفسه في ثلاثمائة «3».
و الحمد لله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين
درس فقه جلسه تاریخ 12/ 10/ 1401
شاگرد: در توصیف یاران حضرت حجت در روایت آمده «كأنّ قلوبهم القناديل، وجه تشبیه قلوب آنها به قنادیل چیست؟
استاد: قندیل، چراغدان و شمعدان است. در آخرین روایت دلائل الامامه طبری هست. چند بار گفتم اولین و آخرین روایت دلائل الامامه طبری خیلی عالی است. آخرین روایت این است که اصحاب حضرت که سیزده و سیزده نفر هستند، «وَ كُلُّ وَاحِدٍ يَرَى نَفْسَهُ فِي ثَلَاثِمِائَة9»؛ از این عبارت دو احتمال به ذهن میآید. یکی اینکه هر کدام از آنها خودش میداند جزء سیصد و سیزده نفر هست. میداند که من جزء آن سیصد و سیزده نفر هستم. این یک معنا است. یکی هم این است: آنها طوری هستند که گویا یک روح دارند. از هم خبر دارند. اینطور نیست که حالاتشان از هم مخفی باشد. این با معنای اول فرق دارد. من گمانم این است که خصوصیت قندیل این است –حالا باید در لغت هم دید- اگر یک شمع را در چیزی بگذارید، این قندیل هست یا نه؟ خصوصیت قندیل این است که باید شمعهای متعددی بیاید تا قندیل شود. اگر این جور باشد خیلی مناسب معنای دوم حدیث میشود. قلوبهم کالقنادیل؛ یعنی کل واحد قندیل؟ یا نه، کل قلب کالقنادیل؟ اینها محتملاتی است. اگر به این صورت باشد یک قلبی است که در آن شمع ها و مصابیحی روشن است که توصیف بالایی از آنها میشود.
وجالب اینجاست که این روایت به حسب ظاهر تنها و تنها در دلائل الامامه طبری نقل شده است.