بسم الله الرحمن الرحیم
صحت وسقم بعضي از احاديث-اسقونی شربة من الماء-إنّ الحیاة عقیدة و جهاد-إن کان دین محمّد لم یستقم إلّا بقتلی یا سیوف خذینی-مَهلاً مَهلا یَابنَ الزَّهراء
السبط الشهیدعلیه السلام
صحت وسقم بعضي از احاديث-اسقونی شربة من الماء-إنّ الحیاة عقیدة و جهاد-إن کان دین محمّد لم یستقم إلّا بقتلی یا سیوف خذینی-مَهلاً مَهلا یَابنَ الزَّهراء
بيعت يا ذلت؟-هیهات منا الذلة
خانه » صحت وسقم بعضي از احاديث
۱۳۹۰/۰۹/۲۳ ۱۵:۱۲ شناسه مطلب: 56035
صحت وسقم بعضي از احاديث
سلام عليكم گفته مي شود احاديث زيركه همگي مربوط به امام حسين (ع) ميشود مبناوصحت ندارند.
اسقونی شربة من الماء
إنّ الحیاة عقیدة و جهاد
ن کان دین محمّد لم یستقم إلّا بقتلی یا سیوف خذینی
مَهلاً مَهلا یَابنَ الزَّهراء
درباره عبارات مذکور باید بگوییم که گاهی اوقات مقتلنگاران و روضهخوانان، سخنانی را در قالب نثر و نظم به امام حسین(ع) به عنوان زبان حال نسبت دادهاند که سند و مدرک خاصی برای آنها نمیتوان یافت. بعضی از آن سخنان با این که غیر مستند هستند، بسیار مشهور و متداول نیز هستند و از آنجا که مقبولیت عام یافتهاند، برخی از پژوهشگران و نویسندگان بنام و معاصر نیز آنها را مسلّم الصدور پنداشته، بدون تأمل و تحقیق، در آثار خود به عنوان سخنی از سخنان امام حسین(ع) آوردهاند. غافل از آنکه امام حسین(ع) هرگز آن سخنان را نگفته و به زبان نیاورده است و آن سخنان، هر یک مصداق آشکاری است از آن ضربالمثل معروف که میگوید: «ربّ مشهورٍ لا اصل له.» «چه بسیار امور مشهوری که فاقد اصل و ریشه می باشد.
عبارات مذکور نیز طبق تحقیقاتی که محققان انجام داده اند جزء همین مسائل می باشد و ما خلاصه آنچه در مقاله « بازخوانیِ چند حدیث مشهور درباره عاشورا » آمده را به اختصار نقل می کنیم.
الف: اسقونی شربة من الماء:
در برخی از کتابهایی که به چگونگی شهادت امام حسین و یارانش(ع) پرداختهاند، گفته شده که حضرت در روز عاشورا و هنگام نبرد با دشمنان خود، به آنان و یا به عمر بن سعد رو کردند و فرمودند: «اسقونی شربة من الماء» « با جرعهای آب، مرا سیراب سازید.» در برخی از این کتابها نیز آورده و گفته شده است که حضرت به آنان فرمودند: «باجرعهای آب مرا سیراب سازید که جگرم از تشنگی سوخت»
پیشترها هرگاه که این سخن را میشنیدیم، به سختی ناراحت میشدیم و با خود میگفتیم آخر چگونه امکان دارد که امام حسین(ع)، ابوالاحرار و سرور آزادگان، چنین سخن ذلتباری را در برابر دشمن به زبان آورد و با خواری و ذلت، زبان به التماس گشاید و از مردمان پستی که کمر به قتل او بسته بودند خواهش کند که بیایید به خاطر جدم رسول خدا(ص) جُرعهای آب به من دهید!
شگفتآورتر از همه اینکه عدهای در توجیه این روایت جعلی میگویند: امام(ع) با این سخنان میخواست اتمام حجت بکند! اما معلوم نیست در کجای این سخن دلیل یا حجت و برهانی نهفته است.
اصولاً جای تأویل و توجیه زمانی است که روایتی سند داشته باشد. اما هنگامی که سخنی از هرگونه سند و مدرکی محروم باشد و محتوا و مفهومی کاملاً توهینآمیز و ذلتبار داشته باشد، دیگر جای هیچگونه تأویل و توجیهی نیست.
سخن مورد بحث در کتابهای قابل اعتماد، و حتی در کتابهای نیمه معتبر، نیامده و فقط در کتابهای انگشتشماری که آکنده از تحریفات عاشورا و پر از اکاذیب است دیده شده است.
همان متن ساختگی نیز خود، بهترین گواه بر جعلی بودن این سخن است. جعل کنندگان این سخن آن را چنین ساخته و پرداختهاند:
... سپس حسین(ع) رو به عمر بن سعد کرد و گفت: یکی از سه چیز را از من بپذیرید!
عمر سعد گفت: آن سه چیز چیست؟
امام (ع) فرمود: بگذارید به حرم جدم رسول خدا، مدینه، برگردم!
عمر سعد گفت: من نمیتوانم این اجازه را به تو بدهم.
امام(ع) فرمود: جرعهای آب به من بنوشانید که جگرم از تشنگی سوخت!
عمر سعد گفت: این دومی هم شدنی نیست.
امام (ع) فرمود: اگر چارهای جز جنگیدن با من ندارید، پس لااقل تن به تن به جنگ من آیید!
عمر سعد گفت: اشکال ندارد؛ این سومی را به تو اجازه میدهیم!!!
بهترین دلیل برساختگی بودن این خبر، همین متن است که خواندید و خود با صد زبان فریاد میکشد که من ساختگی و جعلی هستم.
استاد مرتضی مطهری در این باره در کتاب حماسه حسینی سخنی دارد که بسیار مفید است.
استاد میگوید:
این قدر تشنگی ابا عبدالله(ع) زیاد بود که وقتی به آسمان نگاه میکرد بالای سرش را درست نمیدید. اینها شوخی نیست. ولی من هرچه در مقاتل گشتم (آن مقداری که میتوانستم بگردم) تا این جمله معروفی را که میگویند ابا عبدالله به مردم گفت: اسقونی شربة من المأ، یک جرعه آب به من بدهید، ببینم، ندیدم. حسین(ع) کسی نبود که از آن مردم چنین چیزی طلب بکند. فقط یکجا دارد که حضرت درحالیکه داشت حمله میکرد و هو یطلب الماء. قرائن نشان میدهد که مقصود این است: درحالیکه داشت به طرف شریعه فرات میرفت (در جستجوی آب بود که از شریعه بردارد) نه اینکه از مردم طلب آب میکرد.(1)
ب: إنّ الحیاة عقیدة و جهاد:
این سخن به عنوان سخنی از سخنان امام حسین(ع) زبانزد خاص و عام است و به جز اهل تحقیق، همگان آن را از زبان آن حضرت نقل میکنند. استاد مطهری معتقد است این سخن را سند و مدرکی نیست و از نظر مفهوم و محتوا نمیتواند درست باشد.
چندین سال پیش پژوهشکده باقرالعلوم(ع) در قم تصمیم گرفت که سخنان امام حسین(ع) را از کتابهای معتبر و نیمه معتبر گردآوری کند. این تصمیم به جا و ستودنی بالأخره پس از سالها تلاش، با عنوان «موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)» به بار نشست و چاپ اول آن در سال 1373ش منتشر شد. هنگامی که موسوعه مراحل پایانی و ویرایش را میگذراند، روزی از آقای محمود شریفی که مسئولیت گروه حدیث را در پژوهشکده به عهده داشت و موسوعه تحت نظر ایشان تهیه میشد، از این سخن مورد بحث پرسیده شد که آیا آنها سند و مدرکی برای این سخن یافتهاند یا نه. ایشان جواب داد که ما آن را در جایی ندیدیم و در کتابی که بتوان نام برد نیافتیم؛ مثل اینکه این سخن نباید حدیث باشد و پرسید: مگر شما آن را در جایی دیدهاید؟ در پاسخ گفته شد: از شرح نهجالبلاغه استاد جعفری چنین فهمیده میشود که این سخن باید شعر باشد. بالأخره ایشان هم همان سخن استاد جعفری را در مقدمه موسوعه آوردند.
اما باز این تردید وجود داشت که این سخن یا حدیث در جایی و در کتابی یا مدرکی ثبت و ضبط شده باشد؛ چرا که «نیافتن، دلیل بر نبودن نیست.» سرانجام، یکی از پژوهشگران معاصر با انتشار مقالهای پرده از راز این معمای چندین ساله ما برداشت و ثابت کرد که این سخن روایت یا حدیث نیست و از امام حسین(ع) نقل نشده است، بلکه یکی از شعرای معاصر مصری، یعنی احمد شوقی، آن را سروده است.
ج: ان کان دین محمد(ص) لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی:
این سخن نیز سالهای سال ذهن ما را به خود مشغول ساخته بود و به هر جا که احتمال میرفت سندی بر این سخن ارائه شده باشد سر میزدیم. به هر کسی میرسیدیم با اندک مناسبتی سراغ مدرک یا سند این سخن را میگرفتیم ؛ همه یا اظهار بیاطلاعی میکردند و یا به کتابهایی که در عرض این بیست، سیسال نوشته شدهاند ارجاع میدادند. البته پس از مراجعه معلوم میشد همه آنان که این سخن را نوشتهاند، سند یا مرجع و مأخذ سخن خود را ذکر نکردهاند، بلکه فقط با اتکا به شهرت و آوازهای که این سخن دارد، آن را با عنوان یکی از سخنان امام حسین(ع) در آثار خود آوردهاند! بعضی از نویسندگان هم که اهل تحقیق و دقت بودند، هنگام نقل این سخن بعضی از عبارتها را به کار برده بودند که دو پهلو مینمود و پس از اندکی تأملْ حکایت از نوعی تردید و تشکیک نویسنده میکرد.
سرانجام روزی هنگام تحقیق درباره شعرای کربلا، وقتی که میخواستیم برای تکمیل و تألیف «سیمای کربلا، حریم حُرّیّت»، فصلی را درباره شاعران برخاسته از شهر کربلا ترتیب دهیم، به شاعری به نام شیخ محسن ابوالحبّ حویزی برخوردیم که از شعرا و خطبای کربلا بود و در سالهای 1235 - 1305ق زندگی میکرد. همان وقت پی بردیم که سخن مورد بحث، بیتی از یک قطعه از اشعار اوست.(2)
د: مهلا مهلا یابن الزهراء
در برخی از کتب معاصر آمده که این عبارت سخن حضرت زينب «س» پشت سر امام حسين «ع» است وقتى كه روز عاشورا براى آخرين بار به ميدان رفت که حضرت زینب (س) گفت:مهلا مهلا يا بن الزهرا و مىخواست به وصيت مادرش در باره بوسيدن زير گلوى امام حسين«ع»عمل كند.
طبق جستجویی که در منابع معتبر داشتیم درباره این عبارت سندی نیافتیم.
پی نوشت ها:
1. شهيد مطهري، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، صدرا، 1386ش، ج17، ص 187.
2. برای مطالعه تفصیلی ر.ک: صحتی سردرودی، محمد، بازخوانیِ چند حدیث مشهور درباره عاشورا، فصلنامه علوم حدیث، زمستان سال 1381، شماره 26، از ص 120 تا ص 139.