بسم الله الرحمن الرحیم

معیارهای رویت پذیری ماه--Crescent observing criterias

علم هیئت و نجوم
مباحث مربوط به ماه
مباحث رؤیت هلال

Crescent observing criterias

معیارهای رویت پذیری ماه

/ / / Crescent observing criterias / /

براساس تجارب بدست آمده از هزاران رویت هلال ماه نو که تاکنون در سراسر دنیا انجام شده معیارهایی تعریف شده اند.معیارها تنها احتمال رویت پذیری را نشان می دهند و بعلت پیچیدگی محاسباتی با پارامترهای بسیار متفاوت و مسائل مربوط به چشم انسان  ومسائل مربوط به جو ،تاکنون معیاری ارائه نشده که بتواند با قاطعیت رویت پذیری را اعلام کند.معیارها به دو گونه هستند الف: معیارهایی که توصیفی هستند برای نمونه بیان می کنند که این رویت دشوار یا آسان است ،بدلیل نسبی بودن این حالتها،این معیارها قابل اعتماد نیستند.ب: معیارهای محاسباتی:این معیارها با ارائه عدد به کمک محاسبات ریاضی به بیان احتمال رویت می پردازند. امروزه در معیارهای محاسباتی رویت پذیری از یک پارامتر ترکیبی برای رویت پذیری هلال استفاده می کنند.این پارامتر در اکثر معیارها بکمک حداقل دو پارامتر بدست می آید.برای مثال در معیارهای یالوپ و عوده از پارامترهای اختلاف و ضخامت هلال، به ترتیب پارامترهای q  و V محاسبه می شوند.در معیار رصدخانه آفریقای جنوبی دو پارامتر اختلاف ارتفاع واختلاف سمت ماه وخورشید مورداستفاده قرار می گیرند.در این معیارها مواردی مانند سخت بودن رویت ،احتمال زیاد رویت ومحال بودن رویت هلال بیان می شوند.

 

                                    انواع معیارها:

 

 معیار بابلیان

ضابطه های دوران اسلامی

معیار فودرینگام(۱۹۱۰)

 معیار ماندر(۱۹۱۱)

معیار هندی(۱۹۷۱)

 معیار بروین(۱۹۷۷)

معیار پرفسور محمد الیاس آ(۱۹۸۴) الیاس ب(۱۹۸۴)-الیاس ث(۱۹۸۸)

 معیار رصد خانه سلطنتی گرینویچ

 معیار پرفسور خالد شوکت(۱۹۹۰)

 معیار پرفسور برنارد یالوپ(۱۹۹۸)

 معیار رصدخانه آفریقای جنوبی

 معیار سنتی ایرانیان

معیار محمد شوکت عوده (۲۰۰۵)           

 معیار جدید ایرانیان

 

معیار بابلیها: 500 سال قبل از میلاد رایج بوده و شروط مدت مکث حداقل 48 دقیقه و سن در لحظه غروب حداقل 24 ساعت برای رویت پذیری مد نظر بوده اند.در سال ۱۹۸۳ میلادی محمد الیاس با بررسی این ضابطه نشان داد که این معیار نمی تواند برای عرض های جغرافیایی مختلف صحیح باشد.در سال 1994 داگت و شفر با بررسی و ارزیابی این ضابطه و رسم نمودار آشکار کردند که این معیار بسیار ابتدایی وپیش داورانه است بطوریکه در پیش بینی رویت پذیری هلال هایی با سن 18 تا 24 ساعته بیش از 50 درصد خطا دارد.توجه به رویت پذیری هلال هایی با سن کمتر از 24 ساعت با چشم غیر مسلح از یک سو وآگاهی بر این موضوع که هلالی با سن 40 ساعت ممکن است قابل مشاهده نباشد نشان می دهد که استفاده از ضابطه ساده سن ماه بدون در نظر گرفتن عوامل دیگر ناکارآمد است.

در مورد ضابطه مدت مکث(که برای رویت باید بیش از 48 دقیقه باشد)داگت و شفر نشان دادند که این ملاک نیز در موارد مختلف با خطای قابل توجهی همراه است.در واقع در این معیار موقعیت مکانی ناظر لحاظ نشده است.در عرض های جغرافیایی بالا در مقایسه با استوا،دایرة البروج نسبت به افق متمایل تر است به عبارت دیگر مدت مکث هلال ماه بسیار کمتر خواهد بود.زمانی که خورشید غروب می کند وهنوز آسمان روشن است،ماه نیز در حال غروب است و بنابراین رویت هلال بسیار مشکل خواهد بود.اما در مناطق استوایی ،خورشید تقریبا" عمود بر افق غروب می کند وآسمان سریعتر تاریک شده پس هلال ماه راحت تر قابل مشاهده خواهد بود.

اما چرا هنگامیکه دایرة البروج مایل است زمان بیشتری طول می کشد تا آسمان تاریک شود؟برای پاسخ به این سئوال باید مشخص نماییم که چه زمانی روشنایی آسمان پس از غروب خورشید(شفق)پایان می پذیرد.

روشنی آسمان پس از غروب خورشید به علت بازتاب برخی پرتوهای نور خورشید توسط جو،بوجود می آید.بطوریکه اگر این جو نبود به محض غروب خورشید هیچ پرتوی از آن به ما نمی رسید.با پایین رفتن بیشتر خورشید پرتوهایی که به چشم ناظر می رسند رفته رفته کاهش پیدا کرده وبه زمانی می رسیم که دیگر امکان رسیدن هیچ پرتویی از نور خورشید به چشم ما وجود ندارد.در این زمان ارتفاع خورشید به حدود منهای 18 درجه رسیده است.

وجود تمایل دایرة البروج با افق در مناطق مختلف باعث می شود که زمان رسیدن خورشید به ارتفاع 18 درجه متفاوت باشد.زیرا هرچه زاویه مداری بین افق ودایرة البروج کمتر باشد،خورشید باید مسیر بیشتری را طی کند تا به این ارتفاع برسد واین بدان معناست که زمان بیشتری برای رسیدن به این ارتفاع مورد نیاز است پس تاریکی هوا به تعویق می افتد.به همین جهت است که نمیتوان با بررسی میزان مدت مکث ماه(بدون توجه به منطقه مورد نظر وعوامل دیگر)در مورد رویت پذیری هلال با اطمینان صحبت نمود.

بنابراین مدت مکث 48 دقیقه برای رویت،معیار مناسبی برای عرض های مختلف جغرافیایی نیست.در عرض های جغرافیایی پایین(نزدیک به استوا)هلال هایی با مدت مکث 35 دقیقه نیز رویت شده اند،درحالیکه در عرض های جغرافیایی بالا هلال هایی با مدت مکث 75 دقیقه ممکن است قابل رویت نباشند.

ضابطه های رویت در دوران اسلامی

مسلمانان در دوره شکوفایی و رشد علم در اسلام فعالیتها وکوششهای فراوانی در زمینه تعیین ضابطه های خاص برای رویت هلال انجام  دادند که نتیجه کار آنها در بعضی از زیج ها آمده است.منجمان مسلمان توجه داشتند که برای ارائه معیار نیازمند استفاده از چندین مشخصه برای پیش بینی رویت هلال ماه هستند.احتمالا" نخستین ضابطه چند مشخصه ای در قرن دوم هجری توسط یعقوب بن طارق ارائه شده است.وی معتقد بود که برای رویت هلال باید مدت مکث ماه حداقل 48دقیقه(معادل 12 درجه) وجدایی زاویه ای ماه از خورشید حداقل۱۱/۲۵درجه باشد یا اینکه مکث ماه حداقل ده درجه وجدایی ماه از خورشید بزرگتر یا مساوی با 15 درجه باشد.

در قرن سوم هجری عبدالله مروزی معروف بهحبش حاسب منجم مسلمان ایرانی ضابطه دیگری را ارائه نمود.در این معیار گر در زمان غروب ماه،خورشد حداقل 10 درجه در زیر افق باشد(درجه انحطاط خورشید حداقل ده درجه باشد)آنگاه رویت هلال ممکن خواهد بود.در اواخر قرن سوم،محمد ابن جابر بتانی معیار دیگری ارائه کرد که بدین قرار بود:اگراختلاف طول دایرة البروجی ماه وخورشید حداقل ۱۳ درجه ومدت مکث ماه 10/8 درجه(برابر با 4/33 دقیقه زمانی)باشد هلال دیده می شود.

در اواخر قرن ششم هجری در زیج سنجری مجموعه هایی از ضابطه های رویت هلال به چشم می خورد.عبدالرحمن خازنی در این زیج به 4 پارامتر هلال پرداخته است که برای هرکدام دو حد در نظر گرفته است.جدایی زاویه ای بین 10 تا 12 درجه،مدت مکث بین 34 تا 40 دقیقه،ارتفاع ماه در لحظه غروب خورشید بین 6/66 تا8 درجه وانحطاط خورشید یا ارتفاع منفی خورشید در هنگام غروب ماه بین7/5 تا 9 درجه که اعداد اول مربوط به حضیض ماه و اعداد دوم مربوط به اوج آن می باشند.اگر مقادیر این مولفه ها در هلال ها بیشتر از مقادیر حدی ذکر شده باشند،آنگاه هلال قابل رویت است.اهمیت معیار خازنی در این است که وی به تاثیر فاصله ماه از زمین توجه داشته است.خازنی با درک درست از این عامل جداول خود را بر اساس تغییر سرعت زاویه ای ماه تنظیم کرد و وضعیت رویت پذیری هلال را بسته به مشخصه های آن به سه حالت شایع،معتدل و نادر تقسیم بندی کرد وبرای اولین بار بحث احتمال رویت را مطرح نمود.

در اواخر قرن هفتم هجری در زیج ایل خانی از خواجه نصیر الدین طوسی ضابطه بعد سواء (bode savaبعد معدل(bode moaddel) به کار گرفته شده است.بعد سواء ،اختلاف طول دایرة البروجی ماه وخورشید وبعد معدل،مدت مکث بر حسب درجه است.از آنجاییکه هر 60 دقیقه زمانی معادل 15 درجه است،بنابراین به عنوان مثال اگر مدت مکث هلال 48 دقیقه باشد گفته می شود بعد معدل آن 12 درجه است.استفاده از این مشخصه ها در آثار بعدی نجوم اسلامی نیز به چشم می خورد.از دیگر ستاره شناسان مسلمانی که دارای نظریاتی در زمینه هلال هستند می توان به عبدالرحمن صوفی،ابوریحان بیرونی،ابن میمون،عمرخیام و........ نام برد.

 

معیار فودرینگهام

در سال1910 میلادی،فودرینگهام مجموعه ای از 76 رصد با چشم غیرمسلح ،شامل رصدهای موفق وناموفق را که بین سالهای 1859 تا 1880 میلادی انجام شده بود ،جمع آوری نمود.این رصدها غالبا" گزارش جی اشمیت در آتن بود.اشمیت منجمی اهل آتن بود که داده های رصدی او به گسترش تقویم اسلامی کمک کرد.فودرینگهام برای هردسته از داده های رصدی،ارتفاع واختلاف سمت را در زمان غروب خورشید محلی محاسبه کرد و به صورت منحنی بر روی نموداری خاص ترسیم نمود.منحنی رسم شده بیانگر خط متمایزگری بود که رصدهای موفق(نقاط بالای منحنی)ورصدهای ناموفق(نقاط پایین منحنی)را از هم تفکیک می کرد.

برای استفاده از این معیار،برای هر هلال ارتفاع واختلاف سمت ماه را در زمان طلوع یا غروب خورشید به دست آورده ومختصات آنرا بر روی نمودار مشخص می کنیم.اگر مختصات آن در بالای منحنی قرار گیرد هلال قابل رویت است وچنانچه نقطه ی مورد نظر در پایین منحنی قرار گیرد هلال غیر قابل رویت پیش بینی می شود.بطور کلی بر اساس پیش بینی های این معیار اگر در زمانی که اختلاف سمت ماه وخورشید صفر باشد حداقل ارتفاع لازم برای رویت ماه 12 درجه است و با بیشتر شدن اختلاف سمت ،مقدار حداقل ارتفاع لازم کاهش می یابد.(در اختلاف سمت ۱۰ درجه،حداقل ارتفاع لازم ۴/۱۱ در اختلاف سمت ده درجه حداقل ارتفاع ۱۰ درجه و.....)

این معیار نیز با توجه به رصدهای محدودی که در آن لحاظ شده و تقریبا در مکان خاصی بوده وطول و عرضهای جغرافیایی متفاوتی را نداشته لذا نمی تواند معیار معتبری برای رویت هلال ماه باشد.

به عنوان مثال برای هلال ذی الحجه  1429 که برابر با  28 نوامبر 2008 می باشد این معیار می گوید هلال ماه در شهر کیپ تاون در افریقای جنوبی قابل رویت نیست در صورتی که با مراجعه به مختصات هلال ماه در29ذی القعده1429 در شهر کیپ تاون متوجه می شویم هلال ماه با ارتفاع حدود11 درجه و مکث62 دقیقه،با در صدر روشنایی 1.08 به راحتی با چشم غیر مسلح رویت خواهد شد.

 

معیار ماندر(Maunder)

این معیار نیز مانند معیار فارینگهام  بر اساس دو پارامتر ارتفاع ماه و اختلاف سمت ماه و خورشید در لحظه غروب خورشید می باشد.در این معیار برای اختلاف سمت صفر،حداقل ارتفاع لازم ماه برای رویت به 11 درجه کاهش یافته وتا حدودی معیار فادرینگهام را بهبودبخشیده است .در این معیار در اختلاف سمت 10 درجه حداقل ارتفاع لازم برای رویت به 9/5 درجه ودر اختلاف سمت 20 درجه حداقل ارتفاع لازم برای رویت به 6 درجه رسیده است.

معیار هندی –اسکچ(Schoch)

در تقویهای نجومی هندی از معیاری استفاده می شد که مانند دو معیار قبلی از دو مشخصه اختلاف سمت ماه وخورشید در زمان غروب خورشید وارتفاع ماه در زمان غروب خورشید برای پیش بینی رویت پذیری ماه استفاده می کرده است.البته منحنی رویت پذیری آن اندکی از منحنی دو معیار قبلی پایین تر بوده است. خط رویت پذیری یا همان منحنی رویت این معیار شباهت بسیار زیادی به معیار آقای یالوپ در رنج ( ب ) ایشان دارد آنهم در قسمت طولی ودر قسمت عرضی تفاوت بیشتر است و این امر نشان دهنده این است که معیار هندی درعرضهای متوسط تا حدودی می تواند با چشم غیرمسلح قابل قبول باشد هر چند که در مجموع این معیار نیز همانند سه معیار بالا دارای اشکالاتی است که می باید تصحیح شود.در این معیار برای اختلاف سمت صفر،حداقل ارتفاع ماه برای رویت ۴/۱۰  ،برای اختلاف سمت ۱۰ درجه حداقل ارتفاع ۳/۹ درجه وبرای اختلاف سمت ۲۰ درجه حداقل ارتفاع لازم برای رویت ۳/۶ درجه بیان شده است.

کارل اسکچ این یافته ها را برای اولین بار در سال ۱۹۲۷ میلادی در کنار تعدادی جداول سیاره ای منشر نمود.

 

 معیار بروین (Bruin)

بروین در سال 1977 میلادی جزییات معیار خود را بر پایه ضخامت میانی هلال و ارتفاع ماه وخورشید منتشر نمود. بروین این معیار را برای رویت هلال با چشم غیر مسلح بیان کرده که حد ضخامت میانی هلال را بالا گرفته(نیم درجه قوسی یا 30 ثانیه قوسی) هرچند این معیار نیز بی شباهت از لحاظ نقاط رویت پذیری به رنج ( ب ) معیار یالوپ نیست و در پاره ای موارد حتی وارد رنج ( سی ) معیار یالوپ می شود ، و جالب اینجاست که این معیار در بعضی موارد از لحاظ نقاط رویت پذیری به معیار رصدخانه آفریقای جنوبی نزدیک شده البته ( در زمانی که ماه در حضیض است نه در اوج و زمانی که ماه در اوج قرار دارد تفاوت بیشتر می شود ) ، به هر حال معیار آقای بروین نیز به مانند معیارهای بالا نیاز به تصحیح داشته و با کمی تصحیح می تواند معیار نسبتا" مناسبی برای رویت با چشم غیر مسلح باشد.قابل ذکر است در سال 1984 میلادی محمد الیاس پیشنهاد کرد که حد رویت پذیری به جای نیم دقیقه قوسی به بیست وپنج صدم دقیقه قوسی کاهش یابد.

 

معیار  الیاس

پروفسور محمد الیاس از کشور مالزی در زمینه رویت هلال ماه وتقویم های قمری به تحقیقات گسترده ای پرداخت.معیار اول وی بر پایه ارتفاع ماه در زمان غروب خورشید وجدایی زاویه ای ماه وخورشید در زمان غروب خورشید می باشد.در نمودار این معیار محور افقی جدایی زاویه ای ومحور عمودی آن ارتفاع هلال بود.منحنی الیاس نشان می داد که حد جدایی زاویه ای رویت هلال با چشم غیر مسلح ده درجه ونیم است.ایشان با در نظر گرفتن تاثیر عرض جغرافیایی،معیار سن بابلی ها راتصحیح کرد وبه صورت معیار دوم خود مطرح نمود.

عرض جغرافیایی بر حسب درجه

حداقل مدت مکث هلال بر حسب دقیقه

صفر

41 دقیقه( و مثبت ومنفی یک دقیقه)

30

46 دقیقه( و مثبت ومنفی دو دقیقه)

40

49 دقیقه( و مثبت ومنفی چهار دقیقه)

50

55 دقیقه( و مثبت ومنفی یک دقیقه)

الیاس معیار سوم خود را در سال 1988 میلادی با ایجاد تغییراتی در صابطه ی اول خود بدست آورد.در این معیار وی محور افقی معیار خود را با اختلاف سمت ماه وخورشید جایگزین کرد.در این معیار حداقل ارتفاع در اختلاف سمت صفر درجه،ده درجه ونیم ذکر شده و در اختلاف سمتهای زیاد تا 4 درجه کاهش می یابد.

معیار رصدخانه سلطنتی گرینویچ(RGO)

رصدخانه سلطنتی گرینویچ جداولی را حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت هلال ماه منتشر می کرده است.مبنای محاسبات ،بهترین زمان ومکان برای فراهم شدن امکان اولین مشاهده هلال بوده است.بر اساس اولین معیار این رصدخانه،بهترین مکان از روی کره زمین برای مشاهده هلال،نقطه ای است که سمت ماه وخورشید برابر بوده(ماه دقیقا" بالای خورشید باشد) وارتفاع ماه در هنگام غروب خورشید 10 درجه باشد.در معیار تکمیلی اشاره شده است که اگر در زمانی که انحطاط خورشید 3 درجه است،اختلاف سمت ماه وخورشید بیش از 5 درجه وهم چنین جدایی زاویه ای آنها بیش از 10 درجه باشد هلال ماه قابل مشاهده خواهد بود.

 معیار خالد شوکت(Shaukat)

 خالد شوکت منجم مسلمان در سال 1997 میلادی بر اساس داده های رصدی( 900 رصد هلال که در یک دوره 150 ساله جمع آوری شده است)به ارائه معیار خود پرداخت . این معیار براساس ارتفاع لبه پایینی هلال ماه و ضخامت بخش میانی هلال در زمان غروب خورشید طراحی شده است .در این معیار شرط زیر برای رؤیت هلال لازم می باشد:

 1 > (0.0787* ارتفاع هلال + 0.0138* ضخامت هلال بر حسب ثانیه)

معیار آقای خالد شوکت از اشتباهات فاحشی برخورد دار است و تا حدودی نیز از لحاظ نقاط رویت پذیری شبیه معیار فادرینگهام است.

این معیار با کمی تصحیح توسط دکتر محب الله دوورانی، به صورت زیر ارائه شده است :

 

معیارهایی که تا اینجا ذکر شده اند همگی رویت پذیری هلال ماه را تنها با چشم غیر مسلح بررسی کرده اند.معیارهای جدید تر به رویت هلال با چشم مسلح نیز توجه داشته اند.

معیار یالوپ

در سال 1997 تا 1998 میلادی دکتر برنارد یالوپ منجم انگلیسی با تکمیل ورفع نقص های معیار هندی وبابلی به ضابطه جدیدی دست یافت.داده های رصدی این معیار شامل 295 گزارش رویت هلال طی سالهای 1859 تا 1996 میلادی است که وی آنها را از مقاله داگت وشفر اخذ کرده است.در مدل یالوپ پارامتری به نام q  تعریف ومحاسبه می شود که بر اساس آن رویت پذیری هلال پیش بینی می گردد.  بر اساس 295 رصد هلال و بر اساس معیارهای هندی و بروین  پایه ریزی شده و معیار آن محاسبه پارامتر کیو  برای بهترین زمان (4/9 مکث ماه) می باشد.

 

 

 

برای محاسبه پارامتر q از اختلاف ارتفاع ماه وخورشید در دستگاه زمین مرکزی (ARCV )بر حسب درجه و بدون در نظر گرفتن پدیده شکست جوی و ضخامت میانی هلال در دستگاه مختصات ناظر مرکزی() بر حسب دقیقه قوسی استفاده می شود.

نکته قابل توجه در این معیار این است که محاسبات برای زمان غروب خورشید انجام نشده است.او به این نکته توجه کرد که رویت هلال های بحرانی (شامگاهی)پس از غروب خورشید رخ می دهد.در واقع رصدگران مجبور هستند منتظر بمانند تا تضاد رنگی بین هلال ماه وآسمان بوجود آید.با دانستن این مطلب او پیشنهاد می کند که محاسبات در بهترین زمان(BEST TIME)انجام شود واین زمان هنگامی است که از لحظه غروب خورشید به میزان چهار نهم مدت مکث گذشته باشد.

 

ایشان اولین کسی است که با محاسبه ریاضی (اندازه گیریq  )رویت هلال ماه را در شش گزینه تعریف می کند .

1- رویت فقط با چشم مسلح یعنی با ابزار(رنج D) (رنج=Range یا کلاس)البته در اینجا ایشان نوع ابزار را مشخص نمی کند. می دانیم می توان بعضی از هلالها را با دوربین های دو چشمی معمولی دید و بعضی از هلال های بحرانی را با تلسکوپ های قوی و البته ما بین این دونوع هلال را نیز می توان از دوربین های متوسط و متعارف استفاده کرد تمام این ها  به تجربه رصدگر – نوع هلال – مشخصه های هلال و از همه مهم تر شرایط آب و هوایی بستگی دارد.

2- احتمال رویت با چشم غیر مسلح با کمک ابزار (رنج C). یالوپ معتقد است اگر هلالی در این رنج قرار گرفت احتمال دارد بتوان با کمک ابزار هلال ماه را با چشم غیر مسلح رویت کرد و یا به عبارت ساده پس از رویت شدن هلال با ابزار و مشخص نمودن جای هلال با شاخصی و ... حالا رصدگر توان خودش را بکار بسته تا بتواند هلال ماه را با چشم غیر مسلح رویت کند ایشان در این قسمت از معیار خود مطمئن نیست که حتما" می توان هلال را با چشم غیر مسلح رویت کرد لذا احتمال رویت را بیان می کند و برای همین است که فردای آن روز را سی ام ماه قمری می شناسد.

3- در صورت مناسب بودن شرایط آب وهوایی هلال دیده می شود(رنج B)آقای یالوپ در این قسمت از معیار خود بیان می کند اگر شرایط جوی مناسب و افق عاری از آلودگی – غبار و رطوبت باشد آنگاه هلال ماه با چشم غیر مسلح نیز رویت خواهد شد ! .

4-هلال با چشم غیر مسلح براحتی قابل مشاهده است(رنج A)

5و6- هلال غیر قابل مشاهده حتی با ابزار(رنج E ورنج F)

معیار یالوپ با سایر معیارها تفاوت اساسی دارد که پاره ای از این تفاوت ها به شرح زیر است:

1-معیار یالوپ هم در دستگاه مختصات زمین مرکزی وهم ناظر مرکزی قابل محاسبه است در حالیکه در ضابطه های قبلی محاسبات تنها در یک دستگاه مختصات انجام می شد.

2-معیارهای گذشته بر پایه ارتفاع ماه از سطح افق تنظیم شده اند در حالیکه در معیار یالوپ اختلاف ماه وخورشید مطرح است.

3-در ضابطه های گذشته فقط به رویت یا عدم رویت هلال پرداخته می شد در حالیکه در معیار یالوپ به چگونگی رویت هلال نیز پرداخته می شود.

4-این معیار پیشنهاد می کند که محاسبات در زمانی غیر از زمان غروب خورشید انجام شود.

برای دریافت مقاله ای درباره معیار یالوپ به قلم سید محسن قاضی میر سعید با فرمت PDF  اینجا را کلیک نمایید

معیار رصدخانه آفریقای جنوبی(SAAO)

این معیار  توسط جان کالدول و دیوید لنی از رصدخانه آفریقای جنوبی بر اساس رصد های هلال از سال 1985 تا سال 2000 تهیه شده است .معیار مربوطه به صورت ناظر مرکزی محاسبه شده وبر مبنای ارتفاع لبه پایینی هلال ماه از سطح افق در لحظه غروب ظاهری خورشید واختلاف سمت میان ماه وخورشید در زمان غروب خورشید تنظیم شده است.در این معیار بر خلاف تمامی معیارهای مشابه قبلی در نمودار ارتفاع اختلاف سمت دو منحنی رسم شده است.

 

اگر موقعیت هلال مورد نظر در بالای منحنی باشد(ناحیه سفید رنگ)رویت امکان پذیر خواهد بود واگر موقعیت هلال میان منحنی اول ودوم باشد(ناحیه سبز)رویت محتمل است وهنگامیکه در پایین منحنی باشد(ناحیه زرد رنگ)رصد آن غیر ممکن است.

معیار سنتی ایرانیان

 این معیار در دست تقویم نویسان بوده و دانشمند معاصر مرحوم هبه اله ذوالفنون و اکنون شاگردان وی از جمله استاد محمد رضا صیاد راه وی را ادامه می دهند. در این معیار چهار نوع مشخصه به شرح زیر تعیین می شوند:

1- مشخصه زمانی: تعیین زمان مقارنه، زمان غروب ماه و خورشید.

2- مشخصه مکانی: تعیین عرض دایره البروجی ماه در لحظه غروب  خورشید، تعیین وضعیت ماه در مدار و نزدیکی به اوج یا حضیض، تعیین وضعیت زمین در مدارش.

3- مشخصه سمتی: تعیین سمتهای ماه و خورشید در لحظه غروب خورشید و تعیین سمت ماه در لحظه غروب ماه.

4- مشخصه حدی: تعیین پارامترهای زیر در لحظه غروب خورشید می باشد : ارتفاع ماه و اختلاف سمت ماه و خورشید، مدت مکث ماه، جدایی زاویه ای ماه و خورشید، اختلاف طول دایرة البروجی ماه و خورشید، سن ماه، فاز ماه یا درصد سطح روشن ماه و طول کمان هلال.

در این معیار زمان اولین رؤیت هلال، مختصات راصد، نام راصد و میزان بینایی و سابقه رصد وی و اطلاعات دقیق نقشه ای از نحوه رؤیت برای اثبات رؤیت هلال لازم است.

معیار  عوده(Odeh 

 مهندس محمد شوکت عوده (انجمن نجوم کشور پادشاهی اردن)در سال2006 میلادی معیار جدیدی در زمینه رویت پذیری هلال ارائه نموده است.این معیار از نظر مبانی به معیار دکتر یالوپ شباهت زیادی دارد.او برای ارائه معیار خود 737 گزارش مستند رویت رصد هلال را مورد بررسی قرار داده که از نقاط قوت کار وی به حساب می آید.

وی به تقلید از یالوپ مشخصه ای به نام وی( V )به صورت زیر تعریف می کند وپیشنهاد می کند که محاسبات در بهترین زمان(Best time) انجام شود.

 

 

معیار جدید ایرانیان

در حال حاضر چند تن از کارشناسان رویت روی معیارهای متفاوتی کارمی کنند:

سید محسن قاضی میرسعید (فاز+ ارتفاع)---مهدی مطیعی و دکتر فاطمی (فاز+ ارتفاع)----- حمید رضا گیاهی یزدی (مدل سه بعدی)---- علیرضا حکیمی (معیار هوشمند)----امیر حسن زاده (اصلاح یالوپ)----- سید قاسم رستمی (مدل مثلثی)


منبع:مقاله ای از آقای سید قاسم رستمی،مقاله ای از آقای قاضی میر سعید

 کتاب ماه نو از امیر حسن زاده،محمد احمدی ویوسف شبانی

 

در آدرس زیر اطلاعاتی درباره رویت ماه به زبان انگلیسی وجود دارد:

http://www.gautschy.ch/~rita/archast/mond/mondeng.html#cite_note-3

 












****************
ارسال شده توسط:
حسن خ
Sunday - 13/2/2022 - 7:17

معیارهای رویت پذیری

با بررسی هزاران رویت هلال ماه نو که انجام شده معیارهائی در نظر گرفته شده که این معیارها بر اساس احتمال رویت پذیری هلال ماه نو بنا نهاده شده و پارامترهای مختلفی از قبیل پارامترهای نجومی ( جدائی زاویه ای , سن ماه , مدت مکث و… ) تا پارامترهائی که مربوط به چشم انسان و وضعیت آب و هوا را  شامل می شود .

۱- ضابطه های رویت در دوران اسلامی

بدلیل مراسم و اعمال مذهبی و عبادی از همان صدر اسلام مسلمانان توجه ویژه ای به علم نجوم داشتند . مسائلی همچون تعیین اوقات شرعی , جهت قبله و اول ماه برای مسلمانان حائز اهمیت بوده است .
یکی از مسائلی که برای منجمان مسلمان اهمیت ویژه ای داشته پیش بینی و تعیین اول ماه بوده بنابر این منجمان مسلمان معیارهائی را  وضع کردند که مهمترین آنها از این قرار است :

۱) معیار طارق 

در قرن دوم هجری معیاری توسط طارق ابن عبدالعزیر وضع شد . او معتقد بود برای رویت هلال مدت مکث باید ۴۸ دقیقه ( معادل ۱۲ دقیقه قوسی ) و جدائی زاویه ای ۱۱/۲۵ درجه باشد و یا مدت مکث ۱۰ درجه ( ۴۸ دقیقه ) و جدائی زاویه ای حداقل ۱۵ درجه و یا بیشتر باشد .
نکته : در آن زمان که واحدهای زمان ( مانند دقیقه و ثانیه ) نبود زمان بین غروب خورشید و ماه را به جای دقیقه بر حسب فاصله ای که ماه بر حسب درجه در آسمان طی می کرد به واحدهای زاویه اندازه می گرفتند .

۲) معیار عبدالله مرزوی

منجم مسلمان عبدالله مرزوی ( معروف به بهجش جاسب , قرن سوم هجری) اعتقاد داشت : قبل از غروب ماه خورشید باید۱۰ درجه زیر افق بوده تا هلال قابل رویت باشد .

۳) معیار محمدابن جابر بتانی

محمدابن جابر بتانی ( اواخر قرن سوم هجری معیا ) این معیار را وضع کرد .
اختلاف دایره البروجی ماه و خورشید باید۱۳درجه و مدت مکث ماه ۱۰/۸درجه ( ۴۳/۳ دقیقه زمانی ) باید باشد .

۴) معیار عبدالرحمان خازنی

عبدالرحمان خازنی (قرن ششم هجری)به مطالعه هلال ماه پرداخت و مجموعه ای از ۴ پارامتر را برای رصد هلال در نظر گرفت(در کتاب زیج سنجری آمده ) و برای هر کدام هم دو حددر نظر گرفت
۱) جدائی زاویه ای باید بین ۱۰ تا ۱۲ درجه باشد
۲) مدت مکث بین ۸/۵ تا ۱۰ درجه ( ۳۴ تا ۴۰ دقیقه )
۳) ارتفاع ماه در هنگام غروب خورشید بین ۶/۶۶ تا ۸ درجه
۴) انحطاط خورشید ( ارتفاع منفی خورشید که زیر افق قرار دارد ) در هنگام غروب ماه بین ۷/۵ تا ۹ درجه
در کل اگر این ضابطه ها در هلال از مقادیر ذکر شده بیشتر باشد هلال دیده خواهد شد در غیر این صورت خیر

۵) معیار خواجه نصیرالدین طوسی ( قرن هفتم ) 

خواجه نصیرالدین ضابطه بعد سواء bode sava (اختلاف طول دایره البروجی ماه و خورشید) و بعدمعدل bode moaddel ( مدت مکث بر حسب درجه )را بکار گرفت و بر اساس این پارامتر ها ضابطه جدیدی وضع کرد .
همچنین ابوریحان بیرونی , عبدالرحمان صوفی ,  خیام , ابن میمون و… دیگر دانشمندان و محققان مسلمان هم تحقیقات مفصلی در این رابطه انجام دادند .

۲- معیارهای بدون رابطه ریاضی

بسیاری از این معیارها توصیفی هستند . که برای نمونه بیان می کنند رویت هلال آسان است یا سخت بنابر این قابل اعتماد نیستند .

۱) معیار بابلیان

بابلیان در ۳۰۰۰ سال قبل ( حدود سال ۵۰۰ قبل از میلاد ) شرط رویت ماه را مدت مکث ۴۸ دقیقه و سن ماه را ۲۴ ساعت در نظر گرفتند .
بعد ها بسیاری به این رابطه شک کردند . در سال ۱۹۸۳ محمد الیاس نشان داد که این ضابطه نمی تواند برای تمام عرض های جغرافیائی درست باشد . در سال ۱۹۹۴ داگت و شفر این رابطه را ارزیابی کردند و با رسم نمودار نشان دادند که این معیار بسیار ابتدائی است بطوری که بارای هلال هائی با سن ۱۸تا ۲۴ساعت بیش از ۵۰درصدخطا دارد . از طرفی هلال هائی با سن کمتر از ۲۴ساعت قابل رویت بود و از طرفی هلال هائی با سن بیش از۴۰ساعت قابل رویت نبود بخاطر این سن ماه به تنهائی نمی تواند ملاک رویت پذیری ماه باشد .
از طرفی مدت مکث بیش از ۴۸دقیقه هم نمی تواند ملاک باشد . در عرض های جغرافیائی بالاتر دایره البروج در مقایسه با استوا نسبت به افق مایل تر است . و بنابر این مدت مکث هلال ماه کمتر خواهد بود از طرفی دیگر در عرض های بالاتر با غروب خورشید آسمان دیرتر تاریک می شود و زمانی که هنوز آسمان روشن است ماه غروب می کند و دیدن هلال سخت تر می شود. در حالی که در استوا و مناطق نزدیک به استوا زاویه دایره البروج نسبت به افق عمودی تر می باشد . مدت مکث بیشتر بوده و بعد از غروب خورشید آسمان زودتر تاریک می شود و دیدن هلال بسیار آسانتر می باشد .
حال چرا هرچه دایره البروج مایل تر باشد آسمان دیرتر تاریک می شود ؟
واقعیت این است که بعلت وجود جو زمین تا زمانی که خورشید ۱۸ درجه زیر افق (منفی ۱۸ ) نرفته هوا هنوز روشن است (بین الطلوعین ) هر چقدر تمایل دایره البروج (که مسیر خورشید است) بیشتر باشد مدت زمانی که طول می کشدخورشید به ارتفاع “ ۱۸-“  برسد بیشتر است و هوا دیرتر تاریک می شود ( شکل های شماره ۱و ۲ )
برای اطلاعات بیشتر به مقاله بین الطلوعین و همچنین  مسیر حرکت خورشید در آسمان  مراجعه کنید :

شکل های شماره ۲ و ۳- بین الطلوعین

با این حساب زمان ۴۸ دقیق مدت مکث نمی تواند برای همه عرض های جغرافیائی معیار مناسبی باشد در مناطق استوائی هلالی با مدت مکث ۳۵دقیقه قابل رویت می باشد در حالی که همین هلال در مناطق معتدله با عرض جغرافیائی بالاتر قابل رویت نخواهد بود.

شکل شماره ۴ – بین الطلوعین در استوا


شکل شماره ۵- بین الطلوعین در مناطق معتدله

۲) معیار فودرینگام ( ۱۹۱۰)

 در سال ۱۹۱۰ فودرینگام , ۷۶ رصد موفق و ناموفق را که بین سال های ۱۸۵۹ تا ۱۸۸۰ اتفاق افتاده بود گردآوری کرد ( این رصد ها بیشتر توسط جی اشمیت آتنی که به گسترش تقویم اسلامی کمک کرد گرد آوری شده بود ) و بعد به دسته بندی آنها پرداخت و برای هر دسته ارتفاع ماه و اختلاف سمت ماه و خورشید را در زمان غروب خورشید (اولین روز بعد از مقارنه) بدست آورد و به صورت منحنی بر روی نمودار رسم کرد . در این منحنی خطی متمایز رصدهای موفق و ناموفق را  از همدیگر جدا کرده بود ( شکل شماره ۶  )    
روش استفاده از نمودار به این صورت است که برای هر رصد ارتفاع و اختلاف سمت را بدست می آوریم و روی نمودار مکان آن را پیدا می کنیم اگرمختصات نقطه ما بالای نمودار باشد هلال قابل رویت و در غیر این صورت غیر قابل رویت می باشد بنابر این زمانی که مثلا اختلاف سمت صفر باشد حداقل ارتفاع ماه باید ۱۲درجه باشد .  

با توجه به رصدهای محدودی که در آن زمان انجام شده و تقریبا در مکان خاصی بوده و طول و عرض جغرافیائی متفاوتی نداشته  , این معیار هم قابل اطمینان نیست .

با مراجعه به نمودار می توانیم بگوئیم که در ۲۸ نوامبر ۲۰۰۸ هلال ذی حجه ۱۴۲۹در شهر کیپ تاون افریقای جنوبی (با ارتفاع ۱۱درجه و اختلاف سمت ماه و خورشید ۱۰درجه ) هلال ماه قابل مشاهده نیست در حالی که براحتی مشاهده شد .

 

 شکل شماره۶ -نمودار فودرینگام

 ۳) معیار ماندر (۱۹۱۱ )

ماندر برای اصلاح معیار فودرینگام برای اختلاف سمت صفر حداقل ارتفاع ماه را بجای ۱۲به ۱۱کاهش داد و برای اختلاف سمت ۱۰ درجه ارتفاع لازم را ۹/۵ انتخاب کرد و در اختلاف سمت ۲۰ درجه ارتفاع را به ۶ درجه رسانید بنابر این همان نمودار را  با اندکی تعغیر منتشر ساخت .

۴) معیار هندی –اسکچ(Schoch)

هندیان نیز در تقویم های نجومی از همان روش فودرینگام استفاده کردند (درواقع اولین بار هندیان از دو پارامتر اختلاف سمت و ارتفاع استفاده کردند ) آنها برای اختلاف سمت صفر حداقل ارتفاع را ۱۰/۴ , برای اختلاف سمت ۱۰ درجه حداقل ارتفاع را ۹/۳ , و برای اختلاف سمت ۲۰ حداقل ارتفاع را ۶/۳ در نظر گرفتند .
با توجه به مکان آنها که در عرض جغرافیائی پائین تری می باشد این اختلاف ها طبیعی می باشد . خط رویت پذیری شباهت زیادی به معیار یالوپ دارد .
در سال ۱۹۳۷کارل اسکچ برای اولین بار این یافته ها را همراه با جداول سیاره ای منتشر کرد .

۵) معیار بروین  (Bruin)

بروین در سال ۱۹۷۷ معیاری درست کرد که بجای اختلاف سمت و ارتفاع هلال مبنای خود را بر پایه ضخامت هلال میانی قرار داد و حد رویت هلال را ۵/ دقیقه قوسی (۳۰ ثانیه قوسی ) برای هلال میانی قرار داد (یعنی کمتر از این مقدار هلال با چشم غیر مسلح رویت پذیر نیست )که به معیار رصدخانه افریقای جنوبی نزدیک بود  . در سال ۱۹۸۴محمد الیاس به جای ۵/ دقیقه ۲۵/ دقیقه ( ۱۵ ثانیه ) را پیشنهاد داد .

۶) معیار الیاس

پرفسور محمد الیاس از منجمان بزرگ کشور مالزی می باشد او سه معیار در نظر گرفت :
معیار اول : برپایه ارتفاع ماه در زمان غروب خورشید و جدائی زاویه ای می باشد. او نموداری درست کرد که رابطه جدائی زاویه ای و ارتفاع ماه را نشان می داد و حد جدائی زاویه ای را برای رویت با چشم غیر مسلح ۱۰/۵ درجه وضع کرد .
معیار دوم : در معیار دوم همان معیار بابلی ها را برداشت و بر حسب عرض جغرافیائی تنظیم کرد .
معیار سوم الیاس : در معیار سوم همان نمودار اول را در نظر گرفت ولی این بار محور افقی خود را به جای ارتفاع ماه با اختلاف سمت ماه و خورشید جایگزین کرد . در این معیار حداقل ارتفاع در اختلاف سمت صفر ۱۰/۵ و در اختلاف سمت های زیاد تا ۴ درجه ذکر شده

جدول شماره ۱ – معیار دوم الیاس

 

 ۷) معیار رصدخانه سلطنتی گرینویچ(RGO)

رصد خانه گرینویچ در جداولی که در باره هلال ماه منتشر می کرد بهترین مکان بر روی زمین برای مشاهده هلال مکانی تعریف شده بود که سمت ماه و خورشبد برابر بوده و ارتفاع ماه در هنگامی که خورشید ۳ درجه بالای افق است بیش از ۵ درجه و همچنین جدائی زاویه ای بیش از ۱۰درجه باشد . در این مکان هلال به راحتی با چشم غیر مسلح رویت می شود .

 

 ۳- معیارهای با رابطه ریاضی

معیارهائی که در قسمت قبل گفته شده هیچکدام بر روابط و فرمول های ریاضی استوار نبودند معیارهائی که از اینجا می آید همه بر اساس فرمول های ریاضی می باشد .

۱) معیار خالد شوکت

اساس معیار خالد شوکت بر پایه ارتفاع لبه پائینی هلال و ضخامت بخش میانی هلال بود خالد شوکت در سال ۱۹۹۷با جمع آوری داده های رصدی ۹۰۰ هلال که در مدت ۱۵۰ سال جمع آوری شده بود به فرمول زیر رسید

۱ > (0.0787* ارتفاع هلال + ۰٫۰۱۳۸* ضخامت هلال بر حسب ثانیه)
معیار خالد شوکت اشتباهات فاحشی دارد  بنابر این دکتر محب الله دوورانی فرمول خالد شوکت را اصلاح کرده و نمودار  زیر را رسم کرد .

شکل شماره ۸ – معیار دکتر دوورانی

۲) معیار یالوپ

دکتر برنارد یالوپ ( منجم انگلیسی ) در سال ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ با بررسی گزارش های ۲۹۵ رصد هلال ماه که طی سال های ۱۸۵۹تا ۱۹۹۶ثبت شده بود (توسط داگر و شفر ) با بررسی روی معیار هندی ها و بابلی ها و تکمیل آنها فرمول جدیدی برای تعیین رویت پذیری هلال بدست آورد . که به قرار زیر است

q اختلاف ارتفاع ماه و خورشید در دستگاه زمین مرکزی ( ARCV) بر حسب درجه و بدون در نظر گرفتن شکست نور
W´ ضخامت هلال میانی بر حسب دقیقه در دستگاه ناظر مرکزی
اساس این محاسبات بر معیارهای هندی و پروین می باشد .
بر پایه این محاسبات بهترین زمان برای دیدن هلال وقتی است که ۴/۹ از زمان مکث (کمتر از نصف) گذشته باشد .

او به این نکته توجه کرده بود که هلال های بحرانی پس از غروب خورشید رخ می دهند و بعد رصد گران باید صبر کنند تا هوا به اندازه کافی تاریک شود تا هلال بهتر دیده شود . بنابر این زمان ۴/۹ که از مدت مکث سپری شده بهترین فرصت رویت هلال می باشد نه بعد از عروب خورشید
بنابر این محاسبات برای زمان غروب تنظیم نشده بلکه برای زمانی که ۴/۹ از مدت مکث گذشته تنظیم شده است

جدول شماره ۲ – معیار یالوپ

جدول شماره ۲ شرایط رصد را با توجه به معیار یالوپ نشان می دهد که در شش گزینه تهیه شده است .
دکتر یالوپ برای اولین بار رابطه و فرمول مشخصی برای رویت هلال ارائه داد .
البته در جدول فوق مشخص نمی شود که منظور از چشم مسلح چیست و حداقل قدرت ابزار چقدر باید باشد ولی همان دوربین های متعارف دو چشمی و تلسکوپ ها هم می تواند کافی باشد .

معیار یالوپ با سایر معیارها تفاوت اساسی دارد که پاره ای از این تفاوت ها به شرح زیر است:

۱-معیار یالوپ هم در دستگاه مختصات زمین مرکزی وهم ناظر مرکزی قابل محاسبه است در حالیکه در ضابطه های قبلی محاسبات تنها در یک دستگاه مختصات انجام می شد.

۲-معیارهای گذشته بر پایه ارتفاع ماه از سطح افق تنظیم شده اند در حالیکه در معیار یالوپ اختلاف ماه وخورشید مطرح است.

۳-در ضابطه های گذشته فقط به رویت یا عدم رویت هلال پرداخته می شد در حالیکه در معیار یالوپ به چگونگی رویت هلال نیز پرداخته می شود.

۴-این معیار پیشنهاد می کند که محاسبات در زمانی غیر از زمان غروب خورشید انجام شود.

۳) معیار رصدخانه آفریقای جنوبی(SAAO)

این معیار توسط “جان کالدول و دیوید لنی”  از رصدخانه آفریقای جنوبی بر اساس رصدهای هلال از سال ۱۹۸۵ تا سال ۲۰۰۰ تهیه شده است .معیار مربوطه به صورت ناظر مرکزی محاسبه شده وبر مبنای ارتفاع لبه پایینی هلال ماه از سطح افق در لحظه غروب ظاهری خورشید واختلاف سمت میان ماه وخورشید در زمان غروب خورشید تنظیم شده است.در این معیار بر خلاف تمامی معیارهای مشابه قبلی در نمودار ارتفاع اختلاف سمت دو منحنی رسم شده است.

 اگر موقعیت هلال مورد نظر در بالای منحنی باشد(ناحیه آبی رنگ)رویت امکان پذیر خواهد بود واگر موقعیت هلال میان منحنی اول ودوم باشد(ناحیه زرد)رویت محتمل است وهنگامیکه در پایین منحنی باشد(ناحیه قرمز رنگ)رصد آن غیر ممکن است.

شکل شماره  ۹ – نمودار رصد خانه افریقای جنوبی

 ۴) معیار عوده(Odeh)

در سال ۲۰۰۶ مهندس محمد شوکت عوده (از منجمان اردنی) با بررسی۷۳۷گزارش رصد معیاری ارائه داد که شباهت زیادی به معیار یالوپ دارد  . او همانند یالوپ از پارامتری به نام” V “ استفاده کرد و پیشنهاد داد که محاسبات در بهترین وقت ممکن باید انجام شود

W ضخامت هلال در دستگاه زمین مرکزی است و ARCV هم اشاره می کند که که محاسبات در سیستم زمین مرکزی تهیه شده است .
V پارامتری است که بر اساس آن جدول شماره ۳ را تنظیم کرده و در مورد رویت هلال پیش بینی می کنیم .

جدول شماره ۳ – معیار عوده

۴- معیارهای ایرانیان

در حال حاظر چند نفر از کارشناسان رویت ماه روی معیارهای متفاوتی کار می کنند :
۱-  معیارهای سنتی ایران ( معیارهای تاریخی ) : همان معیارهائی که در قسمت اول به آن پرداختیم
۲- امیر حسن زاده (اصلاح یالوپ)  
۳- علیرضا حکیمی ( معیار هوشمند )
۴- سید قاسم رستمی (مدل مثلثی)
۵- مهندس سید محسن قاضی میرسعید ( فاز + ارتفاع )

مهندس قاضی میر سعید رکورد دار رویت هلال ماه در هفتم سپتامبر ۲۰۰۲ (مطابق با ۱۶ شهریور ۱۳۸۱و ۲۹ جمادی الثانی ۱۴۲۳) می باشند ( سن ماه ۱۱:۴۰- رکورد جدائی زاویه ای ۷ درجه و ۱۸ دقیقه ) و معیاری که ارائه دادند بر اساس فاز و ارتفاع می باشد .

نکته :  معیارهای جدید ایرانیان توسط رصد گرهای هلال ماه در حال بررسی و کامل شدن است و هنوز به طور کامل منتشر نشده است .

۵- جمع بندی کلیه معیارها

در این قسمت خلاصه کلیه معیارهائی که تا اینجا گفته شده می آوریم :

شکل شماره۱۲ – خلاصه کلیه معیارها

 

پایان مقاله

قسمت های رنگی شده بیانگر کاهشی بودن معیارهای رویت پذیری در طول تاریخ






****************
ارسال شده توسط:
مرتضی
Sunday - 28/5/2023 - 8:0

مقاله طراحی سیستم خبره جهت پیش بینی رؤیت پذیری هلال ماه