بسم الله الرحمن الرحیم

چند نكته مهم درباره رؤيت هلال-مسائل مهمة حول رؤية الهلال-دو مقاله عربی و فارسی از آية الله مکارم راجع به رؤیت هلال با تلسکوپ و اشتراک افق

فهرست علوم
فهرست فقه
كتاب الصوم
مباحث رؤیت هلال-كتاب الصوم





از نزم افزار جامع فقه نور:
چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 3‌
اشاره:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ*
جمعى از برادران روحانى از اين جانب خواستند كه نظر خود را دربارۀ مسائل مربوط به رؤيت هلال با ذكر دليل كوتاه و مختصر بيان كنم.
اين نوشتار به عنوان اجابت دعوت اين عزيزان و انجام وظيفه در اين شرايط خاص، تنظيم شده است، و عمدتا به اصل مسألۀ «رؤيت هلال» سپس به «مسألۀ رؤيت هلال با تلسكوپ» و بعد به «مسألۀ اتّحاد افق» مربوط مى‌شود.
ولى قبل از همه به مسأله‌اى كه شايد مهمتر از اينها‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 4‌
باشد مى‌پردازم و آن اختلاف اسفناكى است كه بارها در طىّ سال‌هاى اخير، در امر «رؤيت هلال شوّال» رخ داد و شهد شيرين عيد را در كام همه تلخ كرد.
گروهى امروز نماز عيد مى‌خواندند و مى‌گفتند «أسألك بحق هذا اليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا ...»‌
و فردا گروه ديگرى در همان شهر و گاه در همان مسجد، عين همين عبارت را مى‌گفتند و معلوم نبود منظور از «المسلمين» در اين عبارات كيست؟!
عدّه‌اى به هم تبريك عيد مى‌گفتند و جماعتى در حال روزه بودند و دعاى يا على يا عظيم ... و هذا شهر عظمته و كرمته ... و هو شهر رمضان ... مى‌خواندند و گاه در يك لحظه و حتّى يك خانه اين اختلاف جايگاه ديده مى‌شد، در حالى كه اسلام دين «توحيد» در تمام زمينه‌هاست و خواهيم ديد حتّى با وجود اختلاف فتاوى هيچ موجبى براى اين اختلاف‌ها نيست.
مردم از اين بيم دارند كه در سال‌هاى بعد نيز اين امر تكرار شود، و در نتيجه بعضى از ناآگاهان تعليمات اسلام را زير سؤال ببرند.
اين امر هنگامى نگران‌كننده‌تر مى‌شود كه مى‌بينيم‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 5‌
در اغلب كشورهاى اسلامى مسألۀ رؤيت هلال حل شده و لا اقل اهل يك كشور با يكديگر هماهنگ هستند، ولى در كشور ما چگونه است؟
شايد تنها ما هستيم كه اين مسأله را حل نكرده‌ايم، با اين كه فقهاى قوى و آگاهى داريم.
مشكل اصلى در اين است كه ما با مسألۀ رؤيت هلال كه از «موضوعات» است مانند يك مسألۀ فقهى و «حكمى از احكام شرع» برخورد مى‌كنيم.
در حالى كه مى‌دانيم مردم هر چند در مسائل و احكام فقهى يا بايد مجتهد باشند يا از مجتهدى پيروى كنند، ولى در موضوعات (مانند رؤيت هلال) هر كس مى‌تواند به يقين و اطمينان خود عمل كند.
توضيح اين كه وجوب روزۀ ماه مبارك رمضان از ضروريّات اسلام و واضحات قرآن است و هيچ كس در آن ترديد ندارد، و چون اصل وجوب از ضروريّات دين است، طبعا تقليد هم در آن راه ندارد؛ ولى در احكام، جزئيّات، شرايط و موانع روزه بايد يا مجتهد بود يا از مجتهدان آگاه تبعيّت كرد.
امّا اين كه امروز ماه مبارك رمضان است، يا نيست، از‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 6‌
موضوعات است كه هر كس مى‌تواند در آن به تشخيص خود عمل كند، يعنى هرگاه بر كسى ثابت شد كه روز اوّل ماه رمضان است مى‌تواند روزه بگيرد و اگر عيد ثابت شد، افطار كند.
گرچه مردم روى اعتمادى كه به مراجع دارند در اين گونه موضوعات مهم نيز به سراغ مراجع مى‌روند تا بهتر تشخيص دهند، امّا مراجع از نظر شرعى هيچ الزامى به نظر دادن دربارۀ اين موضوع ندارند و مى‌توانند بگويند اين مسأله از موضوعات است و خودتان تحقيق كرده و عمل كنيد.
از سوى ديگر اگر هر يك از مردم در اين مسأله كه جنبۀ عمومى و اجتماعى دارد، جداگانه به تحقيق پردازد اختلافات زيادى، به خاطر تعدّد منابع تحقيق، به وجود مى‌آيد كه با روح اسلام سازگار نيست.
همان گونه كه رجوع به مراجع به طور جداگانه نيز از اين مشكل دور نخواهد بود، زيرا ممكن است چند نفر از شهود نزد يك مرجع بزرگوار به گونه‌اى گواهى دهند و چند نفر به شكل ديگر نزد مرجع بزرگوار ديگرى، يا شهودى كه نزد يك مرجع گواهى مى‌دهند، ممكن است‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 7‌
مورد اعتماد ديگرى نباشند، يا اصلا شهودى كه نزد اين مرجع مى‌روند، موفّق به درك محضر مرجع ديگر نشوند.
اين امور سبب مى‌شود هلال ماه بر يكى ثابت شود، و بر ديگرى ثابت نگردد، و اختلاف جانكاه و نگران كننده‌اى ميان مردم پيدا شود و عظمت عيد و ماه مبارك و شعائر مربوط به آن زير سؤال رود و حتّى به يك شهر و در يك خانه نيز كشيده شود.
شوراى رؤيت هلال‌
در اينجا راه روشنى وجود دارد كه مى‌تواند به اين اختلافات پايان دهد و لا اقل اهل يك كشور، مسير واحدى را طى كنند و عظمت و شكوه اين برنامه‌هاى اسلامى را حفظ كنند و آن اين كه شورايى براى مسألۀ رؤيت هلال از آگاهان اين فن و نمايندگان مراجع تشكيل گردد و تمام اطّلاعاتى كه دربارۀ رؤيت هلال از هر طرف مى‌رسد، چه از طريق شهود عينى يا خبرگان فنّ نجوم- كه ممكن است نظرات آنها به عنوان مؤيّد مورد توجّه قرار گيرد- گردآورى كنند و از جمع‌بندى‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 8‌
آنها، نظر واحدى ابراز دارند.
ممكن است گفته شود هرگاه اعضاى شوراى رؤيت هلال نظر واحدى نداشته باشند (خواه به خاطر جرح و تعديل شهود باشد، يا غير آن) چه خواهد شد؟
پاسخ اين است كه نظر اكثريّت مى‌تواند معيار باشد چرا كه براى غالب مردم اطمينان‌بخش‌تر خواهد بود و به يقين «اقربيّت به واقع» دارد و چون همان طور كه اشاره شد، بحث تشخيص موضوع است نه تشخيص حكم، مشكلى ايجاد نمى‌كند.
سؤال ديگرى كه ممكن است مطرح گردد اين كه گاه مراجع در پاره‌اى از احكام مربوط به رؤيت هلال اختلاف فتوى دارند كه در مسأله تأثيرگذار است.
به عقيدۀ ما اين نيز مشكل مهمّى ايجاد نمى‌كند و ما راه حلّ آن را نيز يافته‌ايم، كه شرح آن از عهدۀ اين مختصر بيرون است.
در هر صورت شرعا مى‌توان نظر اكثريّت شوراى رؤيت هلال را كه با دقّت كامل همراه باشد، پذيرفت و به آن اعتماد كرد.
به يقين حضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) راضى نيست كه پيروان او در يك چنين امر مهمّى گرفتار تشتّت و‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 9‌
تفرقه حتّى در يك شهر و يك خانه شوند و قدرت و قوّت آنها به ضعف گرايد و در برابر دشمنان سر شكسته گردند.
هنگامى كه ائمّۀ اهل بيت عليهم السّلام براى حفظ شوكت مسلمين اجازه مى‌دهند پيروان آنها در نماز جماعت اهل سنّت شركت جويند، با اين كه اختلافاتى در بسيارى از فروع نماز با آنها دارند، چگونه راضى مى‌شوند مسألۀ رؤيت هلال موجب آن همه تشتّت گردد؟ آن هم در جهان امروز كه اخبار به سرعت از نقطه‌اى به نقاط ديگر منتقل مى‌گردد.
و از عجايب روزگار اين كه به خاطر نبودن يك شوراى متمركز دقيق براى رؤيت ماه و اعتماد بر شهود غير خبره، سالهاست كه مردم ماه مبارك را 29 روز روزه مى‌گيرند و كمتر كسى به خاطرش مى‌آيد كه ماه مبارك را 30 روز روزه گرفته باشد (جز در موارد بسيار نادر) و اين از نظر علمى غير ممكن است و معلوم نيست چه كسى در برابر اين امر مسئول است؟
اميد است صاحب نظران به مسألۀ «شوراى رؤيت هلال» بيشتر بينديشند و راه‌كارهاى آن را روشن‌تر سازند.



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 10‌
آيا رؤيت ماه با تلسكوپ كافى است؟
[راى مشهور رؤيت با چشم غير مسلح است]
«مشهور» در ميان مراجع اين است كه رؤيت هلال، بايد با چشم غير مسلّح باشد ولى بعضى از فقهاى معاصر قائل به كفايت مشاهده با تلسكوپ شده‌اند.
با دقّت در ادلّه ثابت مى‌شود كه- با احترامى كه به همۀ آراء مجتهدين مى‌گذاريم- اين رأى موافق با ادلّه و قواعد فقه نيست زيرا:
[1- رؤيت ماه معيار روايات متواتره است]
اولا: در روايات متواتره معيار ثبوت ماه، رؤيت ذكر شده از جمله در باب سوم از ابواب شهر رمضان وسائل الشيعة 28 روايت نقل شده كه غالبا همين مضمون را دارد. «اذا رأيت الهلال فصم و اذا رأيته فافطر» يا «صم للرؤية و افطر للرؤية»؛ هنگامى كه ماه را ديدى روزه بگير و هنگامى كه آن را (در پايان رمضان) ديدى افطار كن.
[مثالهايى براى انصراف اطلاقات به افراد متعارف]
در ابواب بعد از آن نيز رواياتى در اين زمينه ديده مى‌شود. و هنگامى كه سخن از رؤيت به ميان مى‌آيد منصرف به رؤيت متعارف است كه رؤيت با چشم غير مسلّح مى‌باشد، زيرا فقها در تمام ابواب فقه اطلاقات را منصرف به افراد متعارف مى‌دانند، مثلا:



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 11‌
1- در باب وضو مى‌گويند حدّ صورت كه بايد شسته شود آن مقدارى است كه ميان رستنگاه مو و چانه (از طرف طول) و آن مقدارى كه ميان انگشت شست و انگشت «ميانه» قرار مى‌گيرد، از طرف عرض است.
سپس تصريح مى‌كنند كه مدار بر افراد متعارف از نظر طول انگشت‌ها و محلّ روييدن موى سر و مانند آن است، و افراد غير متعارف بايد مطابق افراد عادى عمل كنند.
2- در باب مقدار كر كه آن را به وجب تعيين مى‌كنند، مدار وجب‌هاى متعارف است و آنچه خارج از متعارف مى‌باشد از نظر فقها معيار نيست.
3- در باب مقدار مسافت‌هايى كه در فقه با قدم تعيين مى‌شود، مدار بر قدم متعارف است.
4- در نماز و روزه در مناطق قطبى يا نزديك به قطب كه روزها يا شب‌ها بسيار كوتاه و غير متعارف است، بسيارى از فقها مدار را بر مناطق متعارف مى‌گذارند.
5- در مسألۀ حدّ ترخّص (ديدن ديوارهاى شهر، يا شنيدن اذان) تصريح مى‌كنند معيار چشم‌هاى متوسّط (نه زياد تيزبين نه فوق العاده ضعيف) و صداهاى‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 12‌
متعارف و گوش‌هاى متعارف است و آنچه خارج از متعارف باشد معيار نيست «1» و بزرگان فقهاى معاصر با متن كاملا موافق هستند.
6- در مورد منكراتى كه حدّ آن جلد (شلّاق) است گفته‌اند شلّاق بايد متعارف باشد و از شلّاق‌هاى سنگين و پرفشار و غير متعارف بپرهيزند، همچنين از شلّاق‌هاى بى‌اثر يا كم اثر.
7- در ابواب نجاسات مى‌گويند اگر جرم نجاست (مثلا خون) ظاهرا زايل شود ولى رنگ يا بوى آن بماند پاك است، حال اگر كسى با ميكروسكوپ ذرّات كوچكى از خون را ببيند كه حتما مى‌بيند (چون رنگ و بو با اجزاء همراه است)، چون اين مشاهده خارج از متعارف است مدار احكام نيست.
8- هرگاه مادّۀ نجس (مانند خون) در آب كر مستهلك شود همه مى‌گويند پاك است با اين كه با ميكروسكوپ مى‌توان ذرات خون را در آب مشاهده كرد.
علاوه بر اين «هشت مورد» موارد متعدّد ديگرى در سراسر ابواب فقه وجود دارد كه كلام شارع و لسان آيه يا‌
______________________________
(1). رجوع شود به مسألۀ 64 از مسائل صلاة المسافر عروة الوثقى.



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 13‌
روايت مطلق است و فقها آن را منصرف به «فرد متعارف» مى‌دانند.
به يقين در مورد رؤيت هلال كه در روايات متواتره وارد شده نيز معيار رؤيت متعارف است يعنى چشم غير مسلّح، و چشم‌هاى مسلّح خارج از متعارف است و مقبول نيست.
ما نمى‌توانيم همه جا در فقه در مطلقات ادلّه به سراغ افراد متعارف برويم، ولى در رؤيت هلال فرد كاملا غير متعارفى را ملاك حكم قرار دهيم.
[2- تولّد ماه در واقع معيار نيست]
ثانيا: بعضى مى‌گويند معيار در آغاز ماه، «تولّد ماه در واقع» است و رؤيت و مشاهده جنبه «طريقى» دارد نه «موضوعى». بنابراين اگر با وسيلۀ غير متعارف از تولّد ماه آگاه شويم، كافى است.
در پاسخ مى‌گوييم به يقين ظاهر روايات اين است كه قابليّت رؤيت با چشم عادّى، جنبۀ موضوعى دارد (تكرار مى‌كنم قابليت رؤيت با چشم عادى) زيرا:
اگر معيار تولّد واقعى ماه باشد مشكل مهمّى پيش‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 14‌
مى‌آيد كه نمى‌توان به آن تن در داد و آن اين كه غالبا تولّد ماه قبل از امكان رؤيت با چشم عادى صورت مى‌گيرد، و به عبارت ديگر در بسيارى از موارد ماه در آسمان ظاهر مى‌شود و هيچ كس با چشم عادى آن را نمى‌بيند و شب بعد قابل رؤيت است.
بنابراين بايد قبول كرد كه ماه واقعا در بسيارى از موارد يك شب جلوتر متولّد شده منتها چون مردم با چشم عادى آن را نديده‌اند، شب دوم ماه را شب اول ماه پنداشته‌اند.
درست است كه بر اثر نديدن و ندانستن معذور بوده‌اند ولى آيا مى‌توان قبول كرد كه مسلمين جهان از آغاز بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تا كنون و حتّى در عصر آن حضرت عليه السّلام مكرّر بر مكرّر اوّل ماه را اشتباه گرفته‌اند، و از فضل شب‌هاى قدر محروم بوده و روز عيد را روزه گرفته و به خاطر نداشتن تلسكوپ روز بعد نماز خوانده‌اند (چون ماه قبلا متولّد شده امّا با چشم غير مسلح قابل رؤيت نبوده).
حتّى كسانى كه فعلا تلسكوپ را براى رؤيت ماه كافى مى‌دانند بايد بپذيرند كه در بسيارى از سال‌هاى گذشته،



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 15‌
خود آنان و مقلّدانشان دوّم ماه مبارك را آغاز ماه و دوم شوّال را اوّل شوّال حساب كرده‌اند، زيرا از تلسكوپ بهره نگرفته‌اند و اگر مى‌گرفتند مى‌دانستند اوّل ماه يك روز جلوتر بوده و شب‌هاى قدر نيز در جاى خود قرار نگرفته و از دست رفته است.
اين‌ها همه گواهى مى‌دهد كه معيار تولّد واقعى ماه نيست، بلكه معيار قابليّت رؤيت با چشم عادى است.
اساسا در علم اصول گفته‌ايم «اماره» و «طريق» شرعى نمى‌تواند كثير الخطا باشد، زيرا مردم از درك واقع محروم خواهند شد. در مواردى كه اماره كثير الخطا باشد بايد گفت خود اماره موضوعيّت دارد (دقّت كنيد).
اين باوركردنى نيست كه در گذشته حتّى در زمان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ساير معصومين عليهم السّلام مردم از درك عيد و ليالى قدر محروم بوده‌اند، بلكه به عكس ما معتقديم استفاده از تلسكوپ براى رؤيت ماه سبب مى‌شود كه مردم از آغاز و پايان ماه محروم شوند! زيرا معيار واقعى چشم غير مسلّح است.
ممكن است بعضى تصوّر كنند كه با استفاده از تلسكوپ بساط اختلافات برچيده مى‌شود در حالى كه‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 16‌
اين كار هيچ اثرى در اين امر ندارد، چرا كه قدرت تلسكوپ‌ها كاملا با هم فرق دارد و مناطقى كه در آن نصب مى‌شود از حيث وجود غبار و بخار آب در افق متفاوتند. بنابراين ممكن است بعضى با تلسكوپ خود آن را ببينند و بعضى نبينند و انكار كنند و سفرۀ اختلاف دگر بار گسترده مى‌شود.
آيا وحدت افق شرط است؟
هرگاه در نقطه‌اى از جهان هلال ماه رؤيت شود آيا براى ساير نقاط كافى است؟
مشهور در ميان فقهاى گرامى اهل بيت عليهم السّلام اين است كه اتّحاد افق شرط است. مرحوم محقّق يزدى مسأله را در عروه مطرح كرده و تقارب بلاد يا وحدت افق را شرط دانسته و اكثريّت قريب به اتّفاق محشّين، آن را پذيرفته‌اند.
ولى بعضى از بزرگان پيشين و معاصر آن را شرط ندانسته و رؤيت هلال را در يك نقطه از جهان كافى‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 17‌
براى مناطق ديگر دانسته‌اند (مشروط بر اين كه لا اقل در جزئى از شب با هم مشترك باشند).
آغازگر اين فتوا در عصر ما مرحوم آية الله العظمى خوئى رحمه اللّه بود، سپس جمعى ديگر از شاگردان ايشان به ايشان تأسّى جستند.
[دلايل وحدت افق]
عمده دليلى كه بر آن اعتماد مى‌كنند دو چيز است:
1- طلوع ماه و تولّد آن [يك امر آسمانى است نه زمينى]
(و خروج از تحت الشعاع) يك پديدۀ آسمانى است كه مربوط به مقابلۀ خورشيد با ماه است. هرگاه آن نيمى از كرۀ ماه كه دائما مقابل ما قرار گرفته از تاريكى خارج شود و كمى از آن در برابر خورشيد قرار گيرد، ماه نو آغاز شده است و ارتباطى با مناطق مختلف زمين ندارد و اين يك امر آسمانى است نه زمينى.
در تقريرات درس حضرت آية الله خوئى آمده است:
«تكوّن الهلال عبارة عن خروجه عن تحت الشعاع بمقدار يكون قابلا للرؤية و لو فى الجملة و هذا كما ترى امر واقعى وحدانى لا يختلف فيه بلد عن بلد و لا صقع عن صقع لانه كما عرفت نسبة بين القمر و‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 18‌
الشمس لا بينه و بين الارض فلا تأثير لاختلاف بقاعها فى حدوث هذه الظاهرة الكونيّة فى جوّ الفضاء». «1»‌
ولى اين سخن موافق با مسطّح بودن زمين و نفى كرويّت آن است. در حالى كه امروز كرويّت زمين از امور محسوسه است. اگر در گذشته مى‌بايست با ادلّۀ نظرى كرويّت زمين اثبات شود، امروز ماهواره‌ها از تمام زمين عكسبردارى كرده و براى ما مى‌فرستند و مسافران فضا نيز زمين را كروى مى‌بينند و كاملا يك امر محسوس است.
به عبارت ديگر، تكوّن و تولّد ماه مربوط به سه چيز است: «ماه»، «خورشيد» و «زمين»، زيرا تولّد ماه به اين است كه خطّ باريكى از بخش نورانى ماه در برابر اهل زمين قرار گيرد، به يقين اين بخش نورانى را كسانى كه در بخشى از كرۀ زمين كه محاذى با آن است، زودتر مشاهده مى‌كنند. اين مطلب را مى‌توان با يك آزمايش حسّى نشان داد. سه كره تهيّه كنيم يكى نورانى مانند يك لامپ روشن و دو كرۀ غير نورانى. به خوبى ملاحظه‌
______________________________
(1). المستند فى شرح العروة الوثقى للبروجردى، ج 12، ص 118.



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 19‌
مى‌كنيم كه اگر كرۀ اوّل ظلمانى را چنان در مقابل كرۀ نورانى قرار دهيم كه فقط يك نوار باريك نورانى به طرف كرۀ سوّم باشد، كسانى كه در بخش محاذى آن نقطۀ نورانى قرار دارند، آن را مى‌بينند و كسانى كه محاذى نيستند نمى‌بينند.
چيزى كه با تجربۀ حسّى قابل درك است، نياز به توضيح بيشترى ندارد، آرى اگر زمين مسطّح بود گفتار بالا صحيح بود، ولى قطعا مسطّح نيست.
ايراد ديگرى كه بر اين سخن وارد مى‌شود اين كه آنها مى‌گويند تمام بلادى كه در قسمتى از شب با نقطۀ رؤيت ماه مشترك هستند، اوّل ماه آنها يكى است.
مفهوم اين سخن آن است كه اگر مثلا هنگام غروب آفتاب در مكّه ماه تولّد يابد، و مشاهده شود، مناطقى كه در شرق آن قرار دارد و چندين ساعت از شب آنها گذشته يا حتّى نيمۀ شب يا اواخر شب آنهاست، ماه براى آنها عوض مى‌شود يعنى تا نيمه شب يا اواخر شب، براى آنها شب آخر ماه رمضان بوده چون ماه شوّال‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 20‌
متولّد نشده بوده و دعاهاى شب آخر را مى‌خواندند.
ناگهان از نيمه شب، شب اوّل ماه شوّال مى‌شود، چون به هنگام غروب آفتاب «مكّه» ماه در آن ساعت تولّد يافته است!
اين امر عجيب و غير قابل قبول است، زيرا قبل از آن ساعت (غروب آفتاب مكّه در مفروض بحث) قطعا ماه از تحت الشعاع خارج نشده بود و پس از خروج، اوّل ماه شروع شده، يعنى براى بعضى مناطق از نيمه شب يا آخر شب، ماه شوّال شروع مى‌شود، و قسمت مهمّى از شب آنها، شب آخر ماه رمضان بوده است.
اگر گفته شود از اوّل شب براى همۀ اين مناطق ماه شوّال بوده، قابل قبول نيست، چون فرض بر اين است كه تا آن ساعت ماه از تحت الشعاع خارج نشده بوده و قطعا ماه شوّال نبوده است. پس از خروج و تولّد ماه، براى تمام اين مناطق اوّل ماه است، يعنى واقعا نيمى از شب، شب آخر رمضان و نيمى از آن واقعا شوّال است. بديهى است براى مناطق دورتر كه در شب با آنجا اشتراك ندارند (مانند كانادا و آمريكا) اوّل ماه يك روز بعد از آن خواهد بود. (دقّت فرمائيد).



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 21‌
[2- روايت هشام بن الحكم]
دليل دوم طرفداران عدم اختلاف آفاق، اطلاق روايات، مخصوصا صحيح هشام بن حكم است كه نشان مى‌دهد اگر در يك منطقه ماه رؤيت شود براى همۀ مناطق كافى است.
روايت چنين است: «هشام بن الحكم عن ابى عبد الله عليه السّلام انّه قال فى من صام تسعة و عشرين قال:
إن كانت له بيّنة عادلة على اهل مصر انّهم صاموا ثلاثين على رؤيته قضى يوما». «1»‌
آنها معتقدند اطلاق روايت دلالت دارد در هر شهرى از شهرهاى دنيا ماه ديده شود، براى شهرهاى ديگر كافى است خواه بسيار دور باشد يا نزديك.
همچنين بعضى روايات ديگر.
پاسخ: اين سخن قابل مناقشه است، زيرا اطلاق اين روايات منصرف به بلادى است كه اطّلاع‌رسانى در آن زمان نسبت به آن معمول بوده است نه بلادى كه چندين ماه با آنها دور بوده است و كمتر خبرى از آن مى‌رسيده است.
به عبارت ديگر اين روايات ناظر به بلاد متقاربه از نظر‌
______________________________
(1). ح 13، باب 5 از من ابواب احكام شهر رمضان.



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 22‌
افق است كه گاه با وسايل آن زمان يك هفته يا يك ماه طول مى‌كشيد تا از يكى به ديگرى مسافرت كنند، ولى «بلاد غير هم افق» را كه گاه چندين ماه با وسايل آن زمان طول مى‌كشيد تا خبرش برسد شامل نمى‌شود، زيرا كمتر اتّفاق مى‌افتاد كسى بعد از چند ماه به فكر خبررسانى و فحص و بحث دربارۀ ماه رمضان گذشته بيفتد.
حتّى اگر شك در اطلاق (و تحقّق مقدّمات حكمت) در اينجا داشته باشيم، مساوى با عدم اطلاق است.
(همان گونه كه در اصول آمده است).
بنابراين با اين گونه روايات جز حجيّت شهادت به رؤيت در بلاد نزديك و هم افق را نمى‌توان اثبات كرد.
جالب اين كه بعضى از گذشتگان به لزوم وحدت شب قدر و تعيين مقدّرات در يك شب معيّن و فضيلت آن، استناد جسته‌اند در حالى كه طرفداران اين عقيده، وحدت اوّل ماه را تنها در مناطقى پذيرفته‌اند كه در مقدارى از شب با منطقۀ رؤيت هلال مشترك باشد،



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 23‌
يعنى براى مناطق ديگر زمين كه به هنگام رؤيت هلال روز است (مانند كشورهاى كانادا، آمريكاى شمالى و جنوبى) به ناچار شب قدر ديگرى قائل هستند و اوّل ماه آن مناطق را يك روز متفاوت مى‌دانند!
و از آن جالب‌تر قول كسانى است كه مى‌گويند كشورهاى اسلامى در منطقه‌اى قرار دارند كه در مقدارى از شب با هم مشتركند.
در حالى كه در كشورهاى دور دست ميليونها مسلمان زندگى مى‌كنند، به علاوه ما معتقديم كه اسلام و احكام آن سرانجام تمام كرۀ زمين را فرا خواهد گرفت، تكليف مسلمانان در آن زمان چه خواهد بود؟
كوتاه سخن اين كه همان گونه كه مشهور فقهاى ما پذيرفته‌اند و دلايل مختلف نيز گواهى مى‌دهد، اتّحاد افق در رؤيت هلال شرط است، و اين امر نتيجۀ كرويّت زمين است، همان گونه كه اختلاف در اوقات نماز و شب و روز ناشى از آن است و اگر منظور، حفظ وحدت ميان مسلمين است (با وجود كرويّت زمين)، وحدت تنها در‌



چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، ص: 24‌
يك منطقه امكان‌پذير است نه در تمام دنياى اسلام، زيرا مسلمانانى در نيم‌كرۀ ديگر زمين زندگى مى‌كنند كه حتّى مطابق قول «عدم لزوم وحدت افق» عيد جداگانه‌اى دارند. (البتّه شرح مسائل فوق مجال و بحث وسيع‌ترى را مى‌طلبد). (و الله العالم بحقائق احكامه)
پايان‌
بهمن ماه 1383- ذى الحجّه 1425‌
________________________________________
شيرازى، ناصر مكارم، چند نكته مهم درباره رؤيت هلال، در يك جلد، انتشارات مدرسة الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، قم - ايران، دوم، 1426 ه‍ ق












مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 3‌
تمهيد:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ*
مسائل مهمّة حول رؤية الهلال‌
لقد طلب مني بعض الأخوة من طلّاب العلوم الدينية إبداء رأيي في المسائل المتعلقة برؤية الهلال مع بيان دليل مختصر.
و هذا الكراس يمثل استجابة لطلب هؤلاء الأعزاء و امتثالا للوظيفة الشرعية في هذه الظروف الخاصّة، و يتعلق البحث بأصل مسألة (رؤية الهلال) ثمّ نتعرض لمسألة (رؤية الهلال بالتلسكوب)، ثمّ مسألة (اتحاد الأفق).
و لكن قبل الشروع في البحث نشير إلى مسألة أهم من ذلك و هي الاختلاف المؤسف الذي حدث في السنوات‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 4‌
الأخيرة في مسألة «رؤية هلال شوّال» حيث بدّل أجواء العيد الجميلة إلى مرارة.
ففي يوم يصلي البعض صلاة العيد و يقولون «أسألك بحقّ هذا اليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا ...» و غدا يصلي البعض الآخر صلاة العيد في تلك المدينة و في نفس ذلك المسجد و يدعون أيضا بهذا الدعاء، و لا يعلم أن المقصود من كلمة «المسلمين» في هذا الدعاء من هم؟
و يتحرك البعض على مستوى زيارة الأخوان و تبريك العيد لهم في حين أنّ البعض يصومون هذا اليوم و يدعون بهذا الدعاء «يا علي يا عظيم ... و هذا شهر عظمته و كرمته .... و هو شهر رمضان ...» و أحيانا يقع مثل هذا الاختلاف في اسرة واحدة، في حين أنّ الإسلام دين التوحيد في جميع المجالات و لا موجب لكلّ هذه الاختلافات رغم اختلاف الفتاوى.
و يخشى الكثير من الناس أنّ الحالة ستتفاقم على هذا المنوال في الأعوام الآتية، و بالتالي تثار إشكالات و علامات استفهام حول تعاليم الإسلام و أحكام الشريعة لدى بعض البسطاء من الناس.
إنّ المشكلة الأصلية هنا أنّنا نواجه في مسألة رؤية‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 5‌
الهلال، التي هي من «الموضوعات»، كما نواجه مسألة فقهية و حكما من أحكام الشرع، في حين أنّنا نعلم أنّ الناس و إن كان الواجب عليهم في المسائل و الأحكام الفقهية إمّا أن يكونوا مجتهدين، أو يقلدون مجتهدا معينا، و لكنهم في الموضوعات (من قبيل رؤية الهلال) فإنّ كلّ شخص يمكنه العمل بعلمه و اطمئنانه.
و توضيح ذلك: أنّ وجوب صيام شهر رمضان المبارك يعدّ من ضروريات الإسلام و محكمات القرآن و لا أحد يشك في ذلك، و بما أنّ أصل وجوب الصوم من ضروريات الدين فالتقليد في هذه المسألة لا معنى له طبعا، و لكن في مورد الأحكام، الجزئيات، الشروط و الموانع للصوم يجب على المكلّف إمّا أن يكون مجتهدا، أو يتبع المجتهدين في هذه المسائل.
أمّا مسألة أنّ هذا اليوم هو من شهر رمضان أم لا؟ فإنّ ذلك من الموضوعات التي يمكن لكلّ إنسان أن يتحرك على مستوى العلم بها و تشخيص هوية هذا اليوم و العمل بالحكم المترتب عليه، و بعبارة اخرى أنّ كلّ مكلّف ثبت لديه أنّ هذا اليوم هو اليوم الأوّل من شهر رمضان فإنّه يجب عليه صومه، و إذا ثبت أنّه عيد فعليه أن يفطر.



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 6‌
و بالرغم من أنّ الناس و بسبب اعتمادهم على مراجع الدين يتوجهون في هذه الموضوعات المهمّة أيضا إلى هؤلاء المراجع ليحصل لهم الاطمئنان في تشخيص الموضوع، و لكن لا يجب على مراجع الدين من الوجهة الشرعية ابداء نظرهم في هذا الموضوع و يمكنهم تفويض ذلك إلى الناس أنفسهم و القول بأنّ هذه المسألة من الموضوعات فعليكم التحقيق و الفحص ثمّ العمل.
و من جهة اخرى فإنّ الناس لو تحركوا في أمر التحقيق في هذه المسألة التي تتمتع ببعد عام و اجتماعي من موقع الاستقلال و الانفراد فسنواجه اختلافات كثيرة بسبب تعدد منابع التحقيق في هذا الموضوع، و ذلك يخالف روح الإسلام و لا ينسجم مع أجواء التعاليم القرآنية.
كما أنّ رجوع الناس إلى مراجع الدين بشكل منفرد و كلّ على حدّ يثير هذه المشكلة أيضا لأنه من الممكن أن يرجع بعض الشهود في مدينة معيّنة إلى مرجع ديني فيشهدون عنده برؤية الهلال، بينما يقوم البعض الآخر بالشهادة لدى مرجع آخر على خلاف ذلك، أو أنّ الشهود الذين شهدوا لدى المرجع الأوّل ليسوا مورد الاعتماد و الاطمئنان للمرجع الثاني، أو أنّ الشهود هؤلاء لم يوفقوا‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 7‌
في الحضور لدى مرجع آخر و أداء الشهادة نفسها.
كلّ هذه الأمور أدّت إلى ثبوت هلال الشهر عند أحد المراجع و عدم ثبوته عند مرجع آخر، و بذلك نشأ الاختلاف المؤسف و المثير للقلق بين الناس و أدّى أيضا إلى تهميش و اختزال عظمة العيد و الشهر المبارك و الشعائر المتعلقة بهما حتّى انسحب الحال هذا إلى داخل الأسر الدينية أيضا.
شورى رؤية الهلال:
هنا يوجد طريق واضح بإمكانه حلّ هذه الاختلافات و على الأقل أن يتحرك أهل البلد الواحد في طريق واحد و مسير معيّن و بذلك يتمّ الاحتفاظ بعظمة و جلالة الشعائر الدينية في هذا الشهر المبارك، و هو تشكيل شورى لمسألة رؤية الهلال من الخبراء في هذا الفن و نوّاب مراجع الدين حيث يتمّ جمع الأخبار و المعلومات الواصلة حول رؤية الهلال من جميع الأطراف، سواء بطريقة الشهود المباشر أو بطريق الاتصال بالخبراء في علم النجوم الّذين تؤخذ نظراتهم بعنوان مؤيد فيتم جمع هذه المعلومات و الفتوى على وفقها برأي واحد.
قد يقال: إذا لم يحصل لأعضاء الشورى نظر واحد (سواء‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 8‌
بسبب جرح و تعديل الشهود أو بسبب آخر) فما العمل؟
الجواب: إنّ المعيار في هذا الحال هو رأي الأكثرية، لأنّ أغلب الناس يحصل لديهم اطمئنان أكثر بهذه الصورة و يكون ذلك (أقرب إلى الواقع)، و بما أنّ البحث، كما تقدّم، هو بحث في تشخيص الموضوع لا تشخيص الحكم، فلا نواجه مشكلة في هذا المورد.
و قد يثار سؤال آخر، و هو أنّ مراجع الدين أحيانا يختلفون في فتواهم بالنسبة إلى الأحكام المتعلقة برؤية الهلال حيث سيترتب على ذلك تأثيرات خاصّة على هذه المسألة.
و نعتقد أنّ هذه المسألة لا تولد مشكلة مهمّة أيضا، و قد وجدنا طريق الحلّ لذلك رغم أنّ بيانه لا يسعه هذا المختصر.
و على اىّ حال يمكن اعتبار نظر الأكثرية كمعيار لرؤية الهلال شرعا فيما إذا تحرّوا الدقّة الكاملة و بالتالي يصحّ الاعتماد على رأي الأكثرية و العمل به لحصول الاطمينان به.
و بديهي أنّ الرسول الاعظم و اوصيائه عليهم السّلام لا يرضون لاتباعهم التوغل في دوامة الاختلاف و التفرقة في هذا الأمر‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 9‌
المهمّ حتّى يمتد هذا الاختلاف إلى كلّ مدينة و كلّ اسرة و يؤدّي إلى توهين قوتهم و قدرتهم أمام الأعداء.
عند ما يسمح أئمّة أهل البيت عليهم السّلام من أجل حفظ شوكة المسلمين و وحدتهم أن يشترك أتباعهم في صلاة الجماعة لأهل السنّة رغم وجود اختلافات في الكثير من فروع الصلاة، فكيف يرضون بحدوث الفرقة بين أتباعهم في مسألة رؤية الهلال؟ و بالخصوص في هذا الزمان الذي تتنقل فيه الأخبار بسرعة من نقطة إلى نقطة أخرى في العالم.
و من العجائب أنّه بسبب عدم وجود شورى مركزية تأخذ على عاتقها مهمّة رؤية الهلال، و كذلك الاعتماد على شهود ليسوا من أهل الخبرة فإنّ الناس كانوا لسنوات مديدة يصومون الشهر المبارك (29) يوما و من النادر أن يتذكر الشخص أنّه صام شهر رمضان ثلاثين يوما!! و هذا من الناحية العلمية امر غير ممكن و لا يعلم من هو المسؤول عن ذلك؟
نأمل أن يفكر المسؤولون في المؤسسات الدينية باطروحة «شورى رؤية الهلال» و يكشفوا عن التعقيدات و الإشكاليات التي تلابس هذا الطرح المهمّ.



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 10‌
هل تكفي رؤية الهلال بالمراصد و التلسكوب؟
المشهور بين مراجع الدين أنّ رؤية الهلال يجب أن تكون بالعين المجرّدة، و لكن بعض الفقهاء المعاصرين ذهبوا إلى كفاية مشاهدة الهلال بالتلسكوب.
و مع تحري الدقّة في الأدلّة الشرعية يتبيّن أنّ الرأي الثاني، مع احترامنا لجميع آراء المجتهدين، لا يوافق الأدلّة و القواعد الفقهية، لأنّه:
أوّلا: إنّ المعيار الوارد في الروايات المتواترة لثبوت الهلال هو «الرؤية»،
و من ذلك ما ورد في الباب الثالث من أبواب شهر رمضان المبارك في وسائل الشيعة ما يقارب 28 رواية حيث تتفق غالبا على هذا المضمون و هو «إذا رأيت الهلال فصم و إذا رأيته فافطر» أو «صمّ للرؤية و افطر للرؤية».
و نقرأ في الأبواب اللاحقة أيضا روايات في هذا المجال، و عند ما تتحدث الروايات عن «الرؤية» فتنصرف إلى الرؤية المتعارفة، و هي الرؤية بالعين المجرّدة و غير المسلحة، لأنّ الفقهاء يرون انصراف الاطلاقات في جميع أبواب الفقه للأفراد المتعارفة لا الافراد النادرة جدّا مثلا:
1- في باب الوضوء،
حيث ذهبوا إلى أنّ حدّ الوجه‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 11‌
الذي يجب غسله هو ما دارت عليه الابهام و الوسطى عرضا و من منبت الشعر إلى الذقن طولا.
ثمّ صرّحوا بأنّ المدار في هذا التحديد هو الأفراد المتعارفة من حيث طول الأصابع و محل إنبات الشعر و أمثال ذلك، و يجب على الأشخاص غير المتعارفين العمل طبقا للأفراد العاديين.
2- في باب مقدار الكرّ‌
حيث ورد تعيينه بالأشبار، فقالوا بأنّ المعيار هو الشبر المتعارف، و ما خرج عن المتعارف فليس بمعيار للكرّ في نظر الفقهاء.
3- في باب تعيين المسافة الشرعية‌
لقصر الصلاة و افطار الصيام حيث ورد تعيينها في الفقه بالقدم، و المعيار هو بالاقدام المتعارف.
4- في باب الصلاة و الصوم في المناطق القطبية،
أو القريبة من القطب حيث تكون الأيام و الليالي قصيرة جدّا و غير متعارفة، فقد يكون اليوم عدّة شهور و كذا الليل فإن الكثير من الفقهاء يرون لزوم رجوع سكان هذه المناطق إلى مقدار اليوم و الليلة في المناطق المتعارفة في تعيين الوقت للصلاة و الصيام.
5- في مسألة حدّ الترخص‌
(رؤية جدران المدينة، أو‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 12‌
سماع اذانها حيث صرّحوا بأنّ المعيار هو الرؤية بالعين المتوسطة (لا الحادة و لا الضعيفة) و الأذن المتوسطة و الأذان المتعارف، و أمّا ما خرج عن الحدّ المتوسط و المتعارف فليس بمعيار لهذه المسألة «1»، و قد ذهب إلى ذلك كبار الفقهاء المعاصرين.
6- بالنسبة إلى المنكرات التي يجب فيها حدّ الجلد (السوط)
حيث قالوا بأنّ السوط هنا هو السوط المتعارف، فيجب اجتناب السياط الثقيلة و غير المتعارفة، و كذلك السياط الضعيفة و القليلة التأثير.
7- في أبواب النجاسات‌
ذكروا أنّه إذا زالت عين النجاسة ظاهرا (كالدم مثلا) و لكن بقي لونه أو رائحته فهو طاهر، و الحال أنّنا إذا نظرنا إلى المحل بالميكرسكوب فإنّنا سنرى ذرات صغيرة من الدم حتما (لأنّ اللون و الرائحة يقترنان عادة بأجزاء المادة) و لكن بما أنّ هذه المشاهدة خارجة عن المتعارف فإنّها لا تكون مناطا للأحكام الشرعية.
8- إذا استهلكت النجاسة في ماء الكر (كما في مثال الدم)
فقد ذهب جميع الفقهاء إلى الطهارة، مع أننا لو نظرنا‌
______________________________
(1). انظر: المسألة 64 من مسائل صلاة المسافر في العروة الوثقى.



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 13‌
بالميكرسكوب أو المجهر لرأينا ذرات من الدم في ذلك الماء.
مضافا إلى هذه «الموارد الثمانية» فهناك موارد اخرى في جميع أبواب الفقه نرى فيها أنّ كلام الشارع أو لسان الآية أو الرواية مطلق، و قد ذهب الفقهاء إلى انصرافه إلى «الفرد المتعارف».
و من المعلوم فيما نحن فيه أنّ المعيار في رؤية الهلال الواردة في الروايات المتواترة هي الرؤية المتعارفة، أي بالعين المجرّدة، و أمّا العين المسلحة فخارجة عن المتعارف و غير مقبولة.
و نحن لا يمكننا أن نتوجه في جميع أبواب الفقه بالنسبة إلى مطلقات الأدلّة إلى الفرد المتعارف، و لكن بالنسبة إلى رؤية الهلال نجعل المعيار و الملاك هو الفرد غير المتعارف.
ثانيا: ذهب البعض إلى أنّ المعيار في بداية الشهر هو «تولد الشهر في الواقع»‌
و أنّ الرؤية و المشاهدة لها جانب «طريقي» لا «موضوعي». و على هذا الأساس إذا علم الإنسان من خلال جهاز غير متعارف بوجود الهلال و تولده، كفى ذلك.



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 14‌
و في الجواب نقول:
إنّ ظاهر الروايات يقرر أنّ قابلية رؤية الهلال بالعين المجرّدة لها جهة موضوعية (و اكرر أن قابلية الرؤية بالعين المجرّدة) لأنّه:
إذا كان المعيار هو بداية الشهر من جهة واقعية، فسنواجه مشكلة مهمّة لا يمكن قبولها، و هي أنّ بداية الشهر كثيرا يكون قبل إمكان رؤية الهلال بالعين المجرّدة، و بعبارة اخرى أنّ هناك الكثير من الموارد التي يظهر فيها الهلال في السماء و لكن لا يراه أحد بالعين المجرّدة إلّا أنّ رؤيته ممكنة في الليلة اللاحقة.
و عليه لا بدّ من الاذعان إلى أنّ الهلال في كثير من الأحيان يظهر واقعا في ليلة سابقة، غاية الأمر بما أنّ أحدا من الناس لم يره بالعين المجردة فإنّ الليلة الثانية ستكون ليلة أوّل الشهر.
صحيح أنّ هؤلاء الناس سيكونون معذورين بسبب عدم رؤيتهم للهلال و عدم علمهم بأوّل الشهر و لكن هل يمكن القول بأن المسلمين منذ بداية البعثة و إلى الآن كانوا يقعون في هذا الاشتباه و الخطأ مرارا عديدة و بالتالي سيحرمون من إدراك فضيلة ليالي القدر و يصومون يوم العيد لأنّهم لم يخترعوا جهاز التلسكوب فيصلون صلاة‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 15‌
العيد في اليوم اللاحق (لأنّ الهلال كان موجودا في الليلة السابقة و لكن الناس لم يروه بالعين المجرّدة).
و حتّى الأشخاص الذين يرون كفاية رؤية الهلال بالتلسكوب يجب عليهم الاذعان إلى هذه الحقيقة، و هي أنّهم في السنوات الفائتة و كذلك مقلديهم كانوا يرون الليلة الثانية لشهر رمضان هي الليلة الاولى و أنّ عيد الفطر يقع في اليوم الثاني من شوّال لأنّهم لم يكونوا يستخدمون سابقا التلسكوب، و إلّا فسوف يعلمون أنّ اليوم الأوّل من الشهر هو اليوم السابق و أنّهم لم يدركوا ليالي القدر كما هي في الواقع هل يلتزمون بهذا الامر؟!
إنّ كلّ هذه الامور تشهد بأنّ الملاك الحقيقي لمعرفة الشهر ليس هو وجود الهلال واقعا بل إنّ المعيار قابليته للرؤية بالعين المجرّدة.
و لقد قلنا في علم الاصول أنّ «الامارة» أو «الطريق الشرعي» لا يقع فيه الخطأ كثيرا، و أنّ الناس سيحرمون من درك واقع الأمر لو وقع فيها خطاء كثير، ففي موارد تكون الامارة كثيرة الخطأ عن الواقع ينبغي القول أنّ الامارة لها موضوعية لا طريقية (فتدبّر).
إنّه من غير المعقول أن يقال بحرمان النبي الأكرم صلّى اللّه عليه و آله‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 16‌
و سائر المعصومين عليهم السّلام و جميع المسلمين في السابق من إدراك فضيلة العيد و ليالي القدر، بل على العكس نحن نعتقد بأن استخدام التلسكوب في رؤية الهلال يؤدّي إلى أنّ الناس سيحرمون من نيل فضيلة أوّل الشهر و آخره، لأنّ المعيار الواقعي هو رؤية الهلال بالعين المجرّدة.
ربّما يتصور البعض بأنّ استخدام التلسكوب بإمكانه إزالة الاختلافات بين المسلمين في هذه المسألة، في حين أن هذا العمل ليس له أثر في ذلك إطلاقا، لأنّ قدرة التلسكوبات متفاوتة تماما، و كذلك بالنسبة إلى المناطق التي يتمّ فيها نصب التلسكوب أو من حيث وجود الغبار و البخار في الافق، و عليه فيمكن أن يشاهد الهلال بواسطة بعض التلسكوبات و المراصد، و لا يرى بالبعض الآخر و بالتالي سيبقى الاختلاف بين المسلمين و تتسع دائرة الفرقة.
هل يشترط وحدة الافق؟
إذا رؤي الهلال في منطقة من العالم، فهل يكفي ذلك لإثبات الرؤية في سائر المناطق الاخرى؟



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 17‌
إنّ المشهور بين فقهاء الامامية هو اشتراط وحدة الافق.
و قد صرّح المحقّق اليزدي قدّس سرّه في العروة الوثقى إلى القول بأنّه «يشترط تقارب البلاد أو وحدة الافق» و قد وافق عليه أكثر المحشين و شرّاح العروة.
و لكن ذهب بعض الأكابر من القدماء و المعاصرين إلى عدم لزوم هذا الشرط، و أن رؤية الهلال في منطقة معيّنة من العالم تكفي لثبوت الهلال بالنسبة إلى المناطق الاخرى (بشرط أن تشترك هذه المناطق في مقدار من الليل على الأقل).
و الفقيه المعاصر الذي ذهب إلى هذه الفتوى هو آية اللّه سيدنا الاستاذ الخوئي قدّس سرّه، ثمّ تبعه على ذلك جمع من تلامذته الأفاضل.
و أهم دليل يمكن أن يقال في تأييد هذا الرأي أمران:
الأمر الأول: إنّ طلوع الهلال (و خروجه من تحت الشعاع) ظاهرة سماوية ترتبط بالتقابل الموجود بين الشمس و القمر،
و كلّما خرج الوجه المقابل لنا من القمر من دائرة الظلمة و برز إلى الشمس فإنّ هذا بداية شهر جديد، و لا يختلف الحال هذا بين المناطق المختلفة على الأرض، أي أنّ هذه ظاهرة سماوية لا أرضية.



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 18‌
و جاء في تقريرات دروسه قدّس سرّه:
«تكوّن الهلال عبارة عن خروجه عن تحت الشعاع بمقدار يكون قابلا للرؤية و لو في الجملة و هذا كما ترى أمر واقعي وجداني لا يختلف فيه بلد عن بلد و لا صقع عن صقع لأنّه كما عرفت نسبة بين القمر و الشمس لا بينه و بين الأرض فلا تأثير لاختلاف بقاعها في حدوث هذه الظاهرة الكونيّة في جوّ الفضاء» «1».
و لكن هذا الكلام ينسجم مع القول بأنّ الأرض مسطحة لا كروية،
في حين أنّ كروية الأرض في هذا العصر تعدّ من الامور المحسوسة، و إذا كان العلماء في سابق الزمان يثبتون كروية الأرض بأدلة نظرية فإنّ الأقمار الصناعية في هذا العصر قد التقطت صورا عن جميع مناطق الأرض و كذلك شاهد رجال الفضاء الأرض كروية، فهذا الموضوع أمر محسوس تماما.
و بعبارة اخرى: إنّ تكوّن و تولد الهلال يرتبط بثلاثة أشياء: القمر، الشمس، الأرض، لأنّ تكوّن الهلال عبارة عن‌
______________________________
(1). المستند في شرح العروة الوثقى للبروجردي، ج 12، ص 118.



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 19‌
خط دقيق من القسم النوراني من القمر المواجه لأهل الأرض، و من المعلوم أنّ هذا القسم النوراني يراه بعض سكّان الكرة الأرضية الذين يقعون بمحاذاة هذا القسم، أسرع من غيرهم، و هذا الموضوع يمكننا إثباته بتجربة حسيّة، فعند ما نحضر ثلاثة كرات، أحدها نوراني من قبيل المصباح مثلا، و هناك كرتان ليس فيهما نور، فسوف نرى بكلّ وضوح أنّه إذا وضعنا الكرة الاولى الظلمانية في مقابل الكرة النورانية ما عدا خيط نوراني دقيق إلى جهة الكرة الثالثة، فالأشخاص الذين يقفون بإزاء النقطة النورانية، فإنّهم سوف يرونها كخيط نوراني و أمّا الذين لا يقفون بإزاء هذه النقطة فإنّهم لا يرونها.
الشي‌ء الذي يمكن إدراكه بالحسّ لا يحتاج إلى توضيح أكثر، نعم إذا كانت الأرض مسطحة فإنّ المقولة المذكورة ستكون صحيحة، و لكن الأرض كروية قطعا.
الإشكال الآخر: على هذا الدليل أنّهم يقولون بأنّ جميع البلاد التي تشترك في جزء من الليل فإنها تشترك في رؤية الهلال في نقطة معيّنة و أن بداية الشهر لهم واحدة.
و مفهوم هذا الكلام أنّه إذا تكوّن الهلال مثلا في مكّة‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 20‌
عند غروب الشمس و شوهد فيها، فالمناطق التي تقع إلى جهة الشرق من هذا المكان و قد مرّت عليها عدّة ساعات من الليل إلى منتصفه أو إلى آخر الليل فإنّ ذلك يسبب تبدّل أوّل الشهر بالنسبة لهم، يعني أنّهم كانوا إلى منتصف الليل أو إلى آخر الليل يعتقدون أنّها الليلة الأخيرة من شهر رمضان لأنهم لم يروا الهلال في منطقتهم، و بالتالي فكانوا يقرءون أدعية الليلة الأخيرة من الشهر المبارك، و فجأة يعلن في منتصف الليل عن كون هذه الليلة هي ليلة أوّل شوّال، لأن الهلال قد شوهد عند غروب الشمس في مكّة في ساعات لا حقة فكان الى منتصف الليل الليلة الاخيرة شهر رمضان حقيقة ثمّ صار ليلة العيد حقيقة!.
و هذا أمر عجيب و غير قابل للقبول، لأنّ الهلال قبل عدّة ساعات (أي قبل غروب الشمس في مكّة كما هو مفروض البحث) لم يخرج من تحت الشعاع قطعا، و بعد خروجه كانت هذه الليلة هي ليلة أوّل الشهر، و هذا يعني أنّ شهر شوّال يبدأ في بعض المناطق من منتصف الليل أو آخر الليل، بينما كان الناس في هذه المناطق ادركوا الليلة الأخيرة من شهر رمضان المبارك في بعض هذه الليلة.
قد يقال: إنّ ليلة أوّل الشهر كانت في وقت واحد‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 21‌
لجميع هذه المناطق، فهذا الكلام غير مقبول، لأنّه حسب الفرض أنّ الهلال خرج من تحت الشعاع بعد عدّة ساعات و لم يخرج لدى سكان هذه المناطق من تحت الشعاع إلّا بعد ساعات، فلم يكن خلال شهر شوّال طبعا، فما ذا يعني خروج و تولد الهلال في منطقة معيّنة إنّه هلال أول الشهر لجميع هذه المناطق؟ أي إنّ نصف الليل كان ملحقا بشهر رمضان و النصف الآخر من شهر شوّال. و بديهي أنّ المناطق التي تقع أبعد من ذلك بحيث لا تشترك مع هذه المنطقة في الليل (مثل كندا و أمريكا) فإنّ أوّل الشهر سيكون اليوم اللاحق قطعا، و هذا مشكل آخر.
الأمر الثاني: الذي يستدلّ به على عدم اختلاف الآفاق هو اطلاق الروايات،
و خاصّة صحيحة هشام بن الحكم، حيث تشير إلى أنّ الهلال إذا شوهد في منطقة معيّنة كفى ذلك لإثبات الرؤية لجميع المناطق.
و هذه الرواية هي: «عن هشام بن الحكم عن أبي عبد اللّه (الامام الصادق عليه السّلام) أنّه قال في من صام تسعة و عشرين قال: إن كانت له بيّنة عادلة على أهل مصر أنّهم صاموا ثلاثين على رؤيته قضى يوما» «1».
______________________________
(1). وسائل الشيعة، ج 7، الباب 5 من أبواب أحكام شهر رمضان، ح 13.



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 22‌
و قد استدلّ بها أصحاب هذه النظرية أنّ اطلاق الرواية يدلّ على أنّ الهلال إذا شوهد في أي مدينة من مدن العالم كفى ذلك لإثباته في المدن الأخرى، البعيدة منها و القريبة.
كما يدلّ على ذلك بعض الروايات الاخرى.
الجواب: هذا الكلام بدوره قابل للمناقشة،
لأنّ الاطلاق في هذه الروايات منصرف إلى البلاد التي ينتشر فيها خبر الهلال بصورة متعارفة لا البلاد البعيدة عنها بفاصلة عدّة أشهر و من النادر وصول خبر الهلال لها بسرعة.
و بعبارة اخرى أنّ هذه الروايات ناظرة إلى البلاد المتقاربة في الأفق بحيث يمكن وصول الخبر في ذلك الزمان في فترة اسبوع أو شهر واحد، و لكن البلاد المختلفة في الأفق قد يطول السفر إليها بوسائل ذلك الزمان لعدّة أشهر فلا يشملها اطلاق هذه الروايات، لأنه من النادر أن يتحرك إنسان بعد عدّة أشهر لإيصال خبر أوّل الشهر و الفحص و البحث في ثبوته أو عدم ثبوته.
و حتّى لو شككنا في الاطلاق (و تحقّق مقدمات الحكمة) فإنّ ذلك يساوق عدم الاطلاق (كما ورد هذا الموضوع في علم الاصول).
و على هذا الأساس لا يمكن إثبات وحدة الحكم للبلاد‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 23‌
البعيدة بمثل هذه الروايات التي لا تدلّ على حجيّة الشهادة بالرؤية إلّا بالنسبة إلى البلاد القريبة.
و الملفت للنظر أنّ بعض القدماء استند لإثبات هذا المدّعى بلزوم «وحدة ليالي القدر» و تعيين مقدرات الناس في هذه الليلة و كذلك فضيلتها، في حين أنّ القائلين بهذا الرأي يرون وحدة أوّل الشهر في المناطق المشتركة في بعض الليل فقط، أي إنّهم يقولون بأنّ المناطق الاخرى من الكرة الأرضية (مثل كندا و أمريكا الشمالية و الجنوبية) التي يكون فيها الجوّ نهارا أثناء رؤية الهلال في منطقة اخرى، و عليه ستكون لديهم ليلة قدر اخرى قطعا و سيكون أوّل الشهر في تلك المناطق مختلف عن أوّل الشهر في غيرها فلم تحصل وحدة ليالى القدر.
و الأعجب من ذلك قول من يرى أنّ البلدان الإسلامية واقعة في منطقة تشترك في مقدار من الليل، في حين أنّ البلدان البعيدة يعيش فيها ملايين من المسلمين، مضافا إلى أنّنا نعتقد بأنّ الإسلام و أحكام الشريعة الإسلامية سوف تستوعب جميع مناطق الكرة الأرضية، فما ذا سيكون تكليف الناس في ذلك الزمان؟
و خلاصة الكلام أنّه كما قرر مشهور فقهاءنا و ما قامت‌



مسائل مهمة حول رؤية الهلال، ص: 24‌
عليه الأدلّة القوية هو أنّ اتّحاد الأفق شرط في رؤية الهلال، و هذا الأمر ناشئ من كروية الأرض، كما هو الحال في اختلاف الوقت في الليل و النهار في البلدان المختلفة. و إذا كان المقصود هو حفظ الوحدة بين المسلمين (مع وجود كروية الأرض) فإنّ مثل هذه الوحدة ممكنة في منطقة من المناطق لا في جميع العالم الإسلامي لأنّ المسلمين الذين يعيشون في النصف الآخر من الكرة الأرضية سيكون لهم عيد مستقل حتّى على قول من يرى «عدم لزوم وحدة الأفق».
(و بالطبع فإنّ تفصيل الكلام في هذه المسائل يحتاج إلى مجال أوسع)، و اللّه العالم بحقائق أحكامه.
وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِينَ*
ذي الحجّة 1426‌
________________________________________
شيرازى، ناصر مكارم،


مسائل مهمة حول رؤية الهلال، در يك جلد، انتشارات مدرسة الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق