بسم الله الرحمن الرحیم

رؤیت هلال نزد یهود


فهرست علوم
فهرست فقه
كتاب الصوم
مباحث رؤیت هلال-كتاب الصوم



****************
ارسال شده توسط:
محمد حسین خ

نتیجه بررسی های شخصی درباره این موضوع در اینترنت

الف-

ابن میمون (1135-1204میلادی، 530-601 قمری) رساله ای درباره رویت هلال دارد که ترجمه انگلیسی از عبری آن در اینترنت یافت شد. Sanctification of the new moon

بخشی از مطالب مرتبط:

حکمای یهود گفته اند: «خداوند در یک مکاشفه نبوی (prophetic vision) به موسی شکل ماه جدید را نشان داد (the form of the new moon) و به او گفت هرگاه ماه را در این هیات دیدی آن را تقدیس خواهی کرد» [این مطالب در تورات یا عهد عتیق -که مشتمل بر تورات است- نیست، قاعدتا از متونی است که تلمود (تفسیر شفاهی تورات) خوانده می شود]

سال شمسی حدود یازده روز از سال قمری بیشتر است. هروقت این فاصله به حدود سی روز رسید، یک ماه به آن سال اضافه می شود و آن سال سیزده ماهه خواهد بود.

در هر ماه قمری به مدت دو روز ماه یا کمی بیشتر و کمتر، ماه دیده نمی شود، یک روز قبل از مقارنه conjunction و یک روز بعد مقارنه. سپس در مغرب هنگام غروب آشکار می شود. این آغاز ماه قمری است. از این زمان 29 روز شمرده می شود. اگر در شب سی ام ماه دیده شد، روز سی ام، روز اول ماه بعد شمرده می شود. در غیر این صورت روز آخر ماه قبل است.

تعیین روز اول ماه با محکمه است و در صلاحیت افراد نیست

اگر با محاسبات نجومی، محکمه یهودی به این نتیجه رسید که امکان رویت هلال وجود دارد کل روز سی ام را باید صبر کند ببیند شاهدانی پیدا می شوند یا خیر. اگر شاهدان شهادت معتبر دادند، آن روز روز اول ماه است، در غیر این صورت روز سی ام ماه قبل است. اگر با محاسبات نجومی به این نتیجه رسیدند که امکان رویت هلال وجود ندارد، نیازی به صبر کردن نیست و اگر شاهدی هم شهادت داد، یا شهادت دروغ است یا خطای در دید داشته و چیز دیگری را به جای ماه دیده است.

باید دو مرد ثقه شهادت بدهند تا ماه ثابت بشود.

محکمه از طریق محاسبه مشخص می کند که ماه در چه نقطه ای قابل رویت خواهد بود شمال خورشید یا جنوب خورشید. عرض آن (latitude ) کم خواهد بود یا زیاد، نوک طرفهای آن به چه سمت خواهد بود. هنگام شهادت شهود، محکمه از انها درباره کیفیت هلال مشاهده شده سوال می کند. اگر با مشخصات پیش بینی شده تطابق نداشته باشد رد می شود.

اگر دو شاهد بگویند در صبح بیست و نهم ماه قدیمی را در سمت مشرق پیش از طلوع خورشید دیده اند و غروب 29 هم هلال جدید را دیده اند شهادت شان بر رویت هلال ماه جدید پذیرفته می شود وبه حرف اولشان -یعنی رویت ماه در صبح بیست و نهم- اعتنایی نمی شود چرا که شاید خطای دید بوده باشد.

شهود صرفا تا غروب روز سی ام فرصت دارند شهادت خود را در دادگاه بدهند. اگر از آن زمان رد بشود و لو به خاطر اینکه مکان زندگی شان دور است و وسیله رفت و آمد فراهم نیست و نتوانند خودشان را به موقع به دادگاه برسانند، حکم به سی روزه بودن ماه می شود و شهادت های بعد از آن معمولا اثری ندارد. در واقع در این صورت تلاش می شود شهادت ها یا ابراز نشود یا به طریقی (مثل نا هماهنگی شهادت دو شاهد با همدیگر و ... ) ابطال شود. اگر شهود اصرار بر ابراز شهادت داشته باشند و طرق ابطال نیز موثر واقع نشود، زمینه ابطال حکم قبلی دادگاه فراهم می شود و حکم می شود که ماه قبل بیست و نه روزه بوده است.

شیوه اثبات ماه جدید بر اساس مشاهده هلال توسط شهود و ابراز شهادت در محکمه تنها در سنهدرین در فلسطین یا یک محکمه متشکل از قضاتی در فلسطین که این اختیارات توسط سهندرین به ایشان تفویض شده است، قابل پیاده سازی است. در صورتی که سنهدرین در فلسطین وجود نداشته باشد، اثبات اول ماه تنها از طریق روشهای محاسبه ای که امروزه استفاده می کنیم صورت می گیرد. لذا این یک سنت موسوی (منسوب به حضرت موسی) است که در دوران های وجود سنهدرین در فلسطین اعلام اول ماه مبتنی بر مشاهده بصری هلال جدید است و در سایر دوران ها اعتنایی به مساله مشاهده هلال نمی شود. لذا در دوران عدم وجود سنهدرین در فلسطین، ممکن است روز اول ماه اعلام شده همان روزی باشد که هلال قابل مشاهده می شود یا روز قبل از آن باشد و یا روز بعد از آن باشد. البته فرض اخیر یعنی این که روز اعلامی ، یک روز بعد از قابل مشاهده شدن هلال باشد، ندرتا رخ داده است و صرفا در کشورهای واقع در غرب فلسطین رخ داده است.

در دوران حکمای میشنا (Sages of Mishna) و جراما تا دوران Abbayyi و Raba (حوالی 325بعد از میلاد) اعلام اول ماه توسط سنهدرین و بر اساس مشاهده اعلام می شد. در آن دوران یهودیان فلسطین و مناطق نسبتا نزدیک که پیک ها می توانستند در وقت مناسب خود را به آنجا برسانند، یک روز را به عنوان روز عید جشن می گرفتند. اما یهودیان دوردست تر دو روز را جشن می گرفتند زیرا شک داشتند که دادگاه فلسطین کدام روز را عید اعلام کرده است.

پس از ان دوران، اعلام عید بر اساس محاسبه (و نه مشاهده) صورت می گرفت.

در دوران ما [یعنی در قرن 12 میلادی/ قرن 6 هجری]که دیگر سنهدرین وجود ندارد و دادگاه فلسطین خودش هم بر اساس محاسبه اعلام می کند، مناسب به نظر می رسد که یهودیان همه کشورها یک روز را عید بگیرند.

-------------------

ب- در ویکیپدیا امده است:

بر اساس سِفر خروج ماه نو (هلال) نیسان آغاز سال عبری محسوب می شود. (سوره12 ایه 1و2) بر اساس سِفر اعداد خداوند با موسی وحی کرد که ماه نو را گرامی بدارد. (سوره 10 ایه 10) در مزامیر داود هم ماه نو هم ماه کامل به عنوان موعدهایی برای جشن و تقدیس یاد شده اند. (سوره81 ایه4)

یهودیت از تقویم قمری-شمسی استفاده می کند. Rosh Chodesh یک روز مذهبی است که در واقع در اغاز هر ماه قمری واقع شده است. اگر ماه قبلی سی روزه باشد این مناسبت یک روزه است و اگر ماه قبلی بیست و نه روزه باشد این مناسبت دو روز طول می کشد.

در دوران قدیم تعیین آغاز ماه با تکیه بر شهادت شاهدانی که ماه را رویت کرده بودند صورت می گرفت و وابسته به فعالیت سنهدرین بود. در قرن چهارم میلادی این فرایند دیگر ممکن نبود. به جای ان هیلل دوم یک تقویم با ماه های ثابت 29 و 30 روزه بنا نهاد.

در تقویم یهودی چون سال قمری 354 روز است هر دو یا سه سال یک بار یک ماه به تقویم اضافه می شود تا با سال شمسی هماهنگ باشد.

توضیح بیشتر: در دوران قدیم، آغاز هر ماه قمری با رویت هلال تعیین می شد و تصمیم گیری درباره اضافه کردن ماه سیزدهم وابسته به برخی رویدادهای طبیعی مرتبط با کشاورزی بود. بین سالهای 70 و 1178 این معیارهای تجربی به تدریج کنار رفتند و ضوابطی ریاضیاتی جای آنها را گرفتند. اکنون طول ماه طبق جدول ثابتی تعیین می شود که بر اساس molad interval (یک محاسبه تقریبی از متوسط فاصله هلال های اغاز ماه یا به عبارت دیگر میانگین فاصله مقارنه ها) و چند ضابطه دیگر استخراج شده است. ماه سیزدهم اکنون در هفت سال از هر دوره 19 ساله اضافه می شود. (سالهای 3، 6، 8، 11، 14، 17 و 19)

بر اساس تفسیر کلاسیک خاخامی از آیه 5 سوره اول سِفر پیدایش، روز از غروب شروع می شود و تا غروب روز بعد امتداد دارد. از منظر فقه یهودی زمان دقیق شروع و پایان روز قطعی نیست. این زمان می تواند استتار قرص یا زمان تاریکی شب (هنگام اشکار شدن ستاره ها) باشد. به همین دلیل برای مراعات احتیاط در التزام به احکام سبت، التزام به این احکام از استتار قرص در روز جمعه تا تاریکی شب شنبه شب استمرار می یابد.

به جای خط بین المللی زمان، گزینه های دیگری به عنوان مبدا تغییر روز لحاظ می شوند. یک نظر بر این است که نصف النهار مقابل نصف النهار اورشلیم (یعنی 144 درجه و 47 دقیقه غربی که از شرق الاسکا می گذرد) مبدا محسوب می شود. نظرات دیگری نیز وجود دارد.

هرچند اصولا باید ماه جدید قمری با رویت توسط شاهدان و تایید دادگاه آغاز شود (همان گونه که مسلمانان و یهودیان قرائیم عمل می کنند [یهودیان قرائیم اقلیتی از یهودیان هستند که فقط نص عهد عتیق را معتبر می دادند و بر خلاف یهودیان خاخامی قائل به تورات شفاهی و تلمود نیستند. درباره انها اصطلاحا گفته می شود که کتاب را قبول دارند ولی سنت را نه])، امروزه ماه های یهودی عموما طول ثابتی دارند. به همین دلیل لزوما ماه یهودی همیشه همان روزی شروع نمی شود که مقارنه نجومی رخ می دهد. ماه های یهودی و طول آنها به این شرح است:

نیسان 30 روز/ ایار 29 روز/ سیوان 30 روز/ تموز 29 روز/ آو 30 روز/ ایلول 29 روز/ تشری 30 روز/ چِشوان(یا مارهشوان) 29 یا 30 روز/ کیسلِو 30 یا29روز/ تِوِت 29روز/ شِوات 30 روز/ آدار اول -فقط در سالهای کبیسه- 30 روز/ آدار -که در سالهای کبیسه آدار دوم خوانده می شود- 29روز. [همان طور که ملاحظه می شود صرفا دو ماه از دوازده یا سیزده ماه سال، ممکن است 29 یا 30 روزه باشند و بقیه ماه ها تعداد ثابتی از روزها دارند]

در عهد عتیق اشاره ای به سال کبیسه (اضافه کردن یک ماه به دوازده ماه سال) نشده است. این اضافه کردن به این دلیل رخ داده که یکی از اقتضائات عید Passover (به فارسی پسح به عربی فصح) این است که در زمان درو کشت بهاره جو صورت گیرد. در حالیکه سالهای قمری مرتبا نسبت به فصول تغییر می کند.

-------------

ج. سایت Nehemiaswall.com که به منابع کهن درباره ایین یهود می پردازد.

لینک

https://www.nehemiaswall.com/sighting-new-moon-middle-ages

در یک مصاحبه با یک استاد دانشگاه به نام دکتر نادیا ویدرو (Nadia Vidro) به این مساله می پردازد که چرا یهودیان از استهلال به تقویم از پیش محاسبه شده روی آوردند؟ چگونه یهودیان قرائیم به سنت استهلال پایبند ماندند؟

بخشهایی از این مصاحبه:

یهودیان خاخامی [یعنی اکثریت یهودیان که علاوه بر کتاب مقدس به تلمود باور دارند] با یهودیان قرائیم [یعنی اقلیت یهودیان که صرفا کتاب مقدس را باور دارند] در این باره اختلاف جدی دارند. یهودیان قرائیم به استهلال ملتزمند و یهودیان خاخامی بر اساس تقویم از پیش محاسبه شده اول ماه را تعیین می کنند. البته یهودیان خاخامی می پذیرند که در نسل های قدیم یهود، تعیین اول ماه بر اساس استهلال بوده و وقتی مسیح بیاید دوباره سنت استهلال برقرار خواهد شد. البته در میان یهودیان خاخامی سعدیا [سعید بن یوسف الفیومی از علمای بزرگ یهود در دوران عباسیان که یک متکلم و فیلسوف و مقام روحانی بود. او معروف به سعدیا است] یک استثناست. او معتقد بود که یهودیان همواره بر اساس محاسبه، اول ماه را تعیین می کرده اند. این سخن سعدیا در حالی است که در میشنا [کهن ترین بخش تلمود یا همان تورات شفاهی] عبارات روشنی وجود دارد که نشان می دهد با چه مقررات خاصی استهلال می کردند و بر اساس آن اول ماه را اعلام می کردند.

واقعیت این است که سنت استهلال در هزاره دوم پیش از میلاد در بابل رواج داشته و مال یهودیان نبوده است. همین سنت توسط یهودیان و بعدها توسط مسلمانان هم استفاده شد. اینکه دقیقا روند انتقال از تقویم مبتنی بر استهلال در یهودیت به تقویم مبتنی بر محاسبه چگونه صورت گرفت، در حال بررسی توسط یکی از محققان به نام Sacha Stern است و هنوز نتیجه نهایی ارائه نشده است.

در دوران آمورائیم [بین حدود 200 تا 500 میلادی] که از دوران تلمود محسوب می شود، ضوابطی ارائه شده که تلاش می کند هر چه بیشتر تقویم را منسجم تر و منضبط تر کند. محدودیت ها و شروطی برای استهلال وضع می شود. تعداد ماه های 29 روزه یا 30 روزه ای که می توان در هر سال داشت، معین می شود. این که چه ماههایی می توانند سی روز باشند و چه ماه هایی می توانند بیست و نه روزه باشند، تعیین می شود. برخی مناسبتهای مذهبی اختصاص به روزهای خاصی در هفته می یابند. این یک حرکت تدریجی به سمت تقویم محاسبه ای است. در یک مقطع، مفهومی به نام moladot یعنی میانگین مقارنه (mean conjunction) وارد فرایند می شود. ما با سه چیز مواجه هستیم یکی هلال قابل مشاهده (visible new moon ) است. دیگری ماه نجومی (astronomical new moon) است و دیگری molad است که نه تنها با اولی فرق می کند بلکه با دومی هم فرق می کند. توضیح آنکه مقارنه (conjunction) حالتی است که ماه حداقل روشنایی را دارد وقابل مشاهده نیست. در این حالت، زمین و ماه و خورشید در یک خط قرار دارند. رویت ماه در این زمان از روی زمین امکان ندارد. حال اگر بارها و بارها مقارنه ها را محاسبه کنید و از محاسبه فاصله آنها به یک میانگینی برسید، این میانگین mean conjuction است که با زمان مقارنه حقیقی می تواند متفاوت باشد. ممکن است میانگین مقارنه ساعتها (تا دوازده ساعت) قبل یا بعد از مقارنه حقیقی رخ دهد. تقویمی که هیلل دوم تاسیس کرد بر اساس میانگین مقارنه بود. اینکه آنها میانگین را -و نه محاسبه دقیق را- ملاک قرار دادند، به این خاطر بود که زحمت کمتری داشت و نظم بهتری می داد.

امروزه تصور بر این است که محاسبات تقویم یهودی برگرفته از المجسطی بطلمیوس است. البته برخی یهودیان ادعا می کردند یونانیان این مطالب را از یهود فراگرفته اند ولی تصور امروز چنین نیست.

انتقال از تقویم بر اساس مشاهده به تقویم محاسبه ای به صورت دفعی فراگیر نشد بلکه همراه با تدریج بود. در خود نظام محاسبه اختلافاتی میان یهودیان بابل و یهودیان فلسطین بود. بابلی ها قائل بودند اگر مقارنه بعد از ظهر (بعد از ساعت 12) اتفاق افتاد، آن روز، روز اول ماه تشری نیست و به روز بعد انتقال می یابد. فلسطینی ها قائل بودند، این تاخیر به روز بعد در صورتی باید انجام شود که مقارنه اندکی دیرتر از آن زمان رخ دهد یعنی بعد از حدود 35-36 دقیقه بعد از ظهر. همین اختلاف نظر، در سال 921 باعث انشقاقی در میان این دو گروه یهودیان شد، زیرا میانگین مقارنه (mean conjunction)در زمانی بین این دو موعد رخ داد. لذا مناسبت های مذهبی در سال 922 و 923 در روزهای متفاوتی برگزار شد. امروزه تقویم یهودی بر اساس ملاک یهودیان بابلی است.

و اما یهودیان قرائیم همان طور که گفته شد به سنت استهلال پایبند ماندند. انها در 29 هر ماه قمری به استهلال می پردازند. اگر هلال رویت شد که فردا اول ماه بعدی است و اگر رویت نشد (چه به دلیل اینکه قابل رویت نبوده یا اینکه مانعی مانند ابر وجود داشته است) فردا روز آخر ماه است. دیگر در روز سی ام استهلال نمی کنند، زیرا معتقدند قطعا در روز سی ام ماه قابل رویت است. اما این یهودیان هم نیاز به ضوابط اضافه ای داشتند. چون گاهی چند ماه متوالی مانعی مثل ابر پیش می امد و یا گاهی به خاطر نازک بودن هلال نمی توانستند ان را بیابند و جمع شدن این خطاها و موانع در چند ماه پیاپی می توانست باعث فاصله گرفتن قابل توجه از تقویم حقیقی شود. لذا قوانینی وضع کردند که مثلا حداکثر چه تعداد ماه سی روزه یا بیست و نه روزه می تواند به صورت پیاپی وجود داشته باشد. مثلا یکی از علمای قرائیم به نام Levi ben Yefet [احتمالا لاوی بن یافث] می گوید اگر چهارماه پشت سر هم سی روزه باشد، ماه بعدی قطعا 29 روزه است و نیازی به استهلال نیست.

منابع یهودیان قرائیم از قرن 10 و 11 میلادی منابع بسیار خوب و جالبی هستند که بخش زیادی از آن همچنان در نسخ خطی باقی مانده و نشر نیافته است و افراد بسیار اندکی به آن دسترسی دارند و می توانند روی آن تحقیق کنند.

-----------------

د. مقاله علمی با نام A short history of the Jewish fixed calendar : the origin of the Molad

لینک مقاله

https://hakirah.org/vol20Ajdler.pdf

[مقاله بسیار تفصیلی است و صرفا چند بخش کوتاه از آن نقل شده است]

عموما تصور بر این بودکه از حوالی 358/359 میلادی تقویم ثابت یهودی به طور کامل جایگزین استهلال شد و تقویم ثابت به شکل کنونی در همان زمان تدوین و تثبیت و فراگیر شد. ولی شواهد تاریخی خلاف این را نشان می دهد.

یک تقویم از پیش محاسبه شده، حوالی سال 325 میلادی توسط دادگاه طبریه تایید و به بابل ارسال شده بود. البته این تقویم شبه تجربی (semi-empirical) بود و ملاک محاسبه اش، نخستین لحظه قابل رویت بودن هلال بود. ولی تقویمی که در سال 359 تدوین شد (همان تقویم ثابت هیلل) کاملا بر اساس محاسبه بود و ملاک اش میانگین مقارنه (mean conjunction) بود

[ظاهرا در اثر ترکیب سال شمسی و قمری و برخی پیچیدگی های محاسباتی] در سال 836 میلادی مجبور شدند تاریخ روز Passover را تغییر دهند تا هلال ماه نیسان یک روز قبل از شروع ماه نیسان رویت نشود. امروزه این مساله یک مشکل محسوب نمی شود و تلمود این اصل را پذیرفته است که ممکن است در مواردی رویت هلال یک روز قبل یا یک روز بعد از اول ماه قمری رخ دهد.

در حدود سال 838 میلادی جلسه ای بین یهودیان فلسطین و یهودیان بابل تشکیل شد. زیرا اختلافاتی در محاسبه پیش امده بود. ولی اختلاف برطرف نشد. در 921 میلادی در فلسطین ماه کیسلِو و ماه مارهشوان هر دو 29 روزه اعلام شد [همان دو ماهی که در تقویم هیلل می توانند 29یا30 روزه باشند) . در نتیجه عید passover سال 922 روز یکشنبه افتاد، ولی در بابل این عید دو روز بعد از آن برگزارشد. این باعث یک تنش جدی در جهان یهودیت شد و دو دسته یهودیان فلسطینی و بابلی بر ضد هم موضع گرفتند. در این میان، یهودیان قرائیم که اصلا از نظام محاسبه نجومی تبعیت نمی کردند و صرفا مشاهده و شهادت را ملاک می دانستند، این مشکل را دلیلی بر حقانیت موضع خود دانستند. (یهودیان بابلی و فلسطینی هر دو یهودیان خاخامی و تابع تلمود بودند بر خلاف یهودیان قرائیم]

شرایط استثنایی نجومی هم برای تعیین روز Rosh Hashana [آغاز ماه تشری که آغاز سال یهودی است]پیش آمد. مقارنه حقیقی حدود یکساعت و نیم بعد از غروب خورشید دوشنبه رخ داد. عرض ماه (lunar latitude اگر اشتباه ترجمه نکرده باشم) پنج درجه بود. در پدیده ای استثنایی ماه در غروب سه شنبه در مصر، فلسطین و حتی بابل دیده شد. با این حساب هلال ماه یک روز قبل از روز نخست Rosh Hashana دیده شد. یهودیان قرائیم که بر مشاهده هلال تکیه داشتند روز چهارشنبه را جشن گرفتند ولی بابلی ها [که از یهودیان خاخامی -نقطه مقابل قرائیم- بودند] سه شنبه را جشن گرفتند و این عجیب بود. [زیرا مکررا رخ داده بود که یهودیان خاخامی ماه نو را بر اساس محاسبات شروع کنند در حالی که هنوز رویت هلال صورت نگرفته بود اما برعکس آن عجیب بود] . واقعیت این است که تلمود این موقعیت اجتناب ناپذیر یعنی امکان رخ دادن رویت هلال یک روز پیش از شروع ماه را تایید کرده است.

تقویم کنونی یهودیان تقویم یهودیان بابلی است که از سال 838 تدوین شد و بعد از جریان اختلافات 922 تا 924 تثبیت شد.

--------------------------------------------------

ه0 در سایت setapartpeople.com:

تصور رایج بر این است که تقویم مذهبی یهود توسط هیلل دوم Hillel II در حوالی سال 359 بنا نهاده شده است ولی حقیقت این است که تغییراتی قبل از او توسط حکمای یهود شروع شده بود. از اسناد تاریخی یهود مشخص می شود سنت استهلال در دوران معبد دوم نیز رواج داشته است. اسنادی نشان می دهد این سنت حتی پس از تخریب معبد دوم توسط رومیان استمرار داشت. یکی از خاخامها پیش از تخریب معبد همراه با یارانش از اورشلیم گریخت و در مکان دیگری به نام Yavneh شورای سنهدرین تاسیس کرد و تعیین روز اول ماه توسط این سنهدرین انجام می شد. این جریان مربوط به سالهای 70 تا 80 میلادی است.

در سنت یهودی لازم بود پیک ها مسافتهای طولانی بروند تا به یهودیان مناطق دوردست خبر رویت هلال را برسانند. این مسافتها گاهی به اندازه ای دور بود که پیک ها نمی توانستند در وقت مناسب برسند، لذا یهودیان ان مناطق به جای یک روز، دو روز را به عنوان اول ماه تقدیس می کردند و مراسم می گرفتند. ساموئل که در 165 در بابل به دنیا امد طرفدار محاسبه تقویمی بود. او از دانش نجوم بهره مند بود. اظهارات او مبنی بر امکان پیش بینی آغاز ماه قمری و عدم ضرورت جشن گرفتن دو روز در مناطق دوردست در تلمود بابل ثبت شده است.

چندین نفر از امپراتوران روم یهودیان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند. انها سعی می کردند برای اجرای مناسک یهودی هم مانع تراشی کنند. هیلل دوم با پیش بینی حوادث اینده این اصل را بنا نهاد که جامعه یهود بدون شورای سنهدرین هم می تواند به حیات مذهبی خود ادامه دهد. او به هدف اینکه همه یهودیان جهان یک روز را عید بگیرند تقویمی بنا نهاد. این تقویم بر محاسبات پیش بینی رویت هلال مبتنی بود. این تقویم مدت طول ماه قمری را به طور استاندارد 29 روز و 12 ساعت و 793 بخش تعیین کرد. او همچنین اضافه کردن ماه سیزدهم را در دوره های 19 ساله یهودی را مشخص کرد. در این تقویم روز اول ماه تشری به عنوان روز اول سال مشخص می شود. روزی که در ان مقارنه ماه تشری رخ می دهد آغاز سال جدید را مشخص می کند. همچنین هیلل استثناهایی را قائل شد. این استثناها (تاخیر انداختن ها، تسویف ها) به هدف تسهیل مراعات سنت سبت بود. هدف از این تاخیر انداختن ها این بود که : یوم کیپور با یکشنبه یا جمعه مصادف نشود و هفتمین روز Tabernacles با شنبه مصادف نشود. زیرا اگر یوم کیپور با جمعه مصادف می شد، فرصت برای تهیه غذا نبود و عملا مردم مجبور می شدند دو روز روزه بگیرند ... بقیه تغییرات هم دلایل مشابهی داشت. این تقویم با این مشخصات مبتنی بر نص نیست و توسط انسانها وضع شده است.

[در این سایت در بخش نتیجه گیری به مناقشه جدی با این بدعت می پردازد و می گوید باید از قانون خدا پیروی کرد نه حرف بشر

ظاهرا این سایت متعلق به یک گروه بسیار کوچکی است که مستقلا به مطالعه کتاب مقدس می پردازند و نظرات شخصی خودشان را ابراز می کنند. به نظر می رسد این سایت نمایندگی از یک جریان فکری نمی کند]

--------------------------------




****************
ارسال شده توسط:
حسن خ

روش محاسبه ماه نزد یهودیان

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏55، ص: 343
ثم إن الظاهر من حال القمر ليس دوره في نفسه بل باعتبار تشكلاته النورية فلذلك كان الشهر مأخوذا منها و هي إنما تكون بحسب أوضاعه مع الشمس و يتم دوره إذا صار فضل حركة القمر على حركة الشمس الحقيقيين دورا و العلم به متعذر لأنهما إذا اجتمعا مثلا بمقوميهما و عاد القمر بمقومه إلى موضع الاجتماع فقد سارت الشمس قوسا فإذا قطع القمر تلك القوس فقد سارت قوسا أخرى و مع تعذره مختلف لاختلاف حركتيهما بمقوميهما فلا يكون ذلك الفضل أمرا منضبطا فمستعملو الشهر القمري من أهل الظاهر منهم من يأخذونه من يوم الاجتماع إلى يومه و هم اليهود و الترك


کلام ابوریحان بیرونی

الآثار الباقية عن القرون الخالية (ص: 64)
ثمّ إنّهم في عملها واستخراجها واستعمالها، مفترقون فرقتين إحديهما «الرّبّانيّة»، واستعمالهم إيّاها على وجه الحساب، بمسيرى النّيّرين الوسط رئى الهلال أو لم ير؛ فإنّ المغزى، هو مدّة مفروضة تمضى من لدن الاجتماع؛ لأنّهم، كما ذكر، كانوا وقت عودهم الى بيت المقدّس، نصبوا على رءوس الجبال ديادبة، ورقباء لتفحّص الهلال، وأمروهم أن يوقدوا نارا ويدخّنوا دخانا، يكون فيما بينهم علامة لحصول رؤية الهلال. وللعداوة الّتى بينهم وبين «السامرة»، ذهب أولئك فرفعوا الدّخان من الجبال قبل الرؤية بيوم، ووالوا بين ذلك شهورا قد اتّفق السّماء في أوائلها مغيّمة، حتّى فطن لذلك من بيت المقدّس، ورأوا الهلال غداة اليوم الرابع او الثالث من الشهر، مرتفعا عن الأفق من جهة المشرق؛ فعرفوا أنّ السّامرة فتنتهم، فالتجأوا الى أصحاب التّعاليم في ذلك الزمان، ليأمنوا بما يلقونه في حسابهم عن مكايد الأعداء. واعتلّوا بجواز العمل بالحساب، ونيابته عن العمل بالرّؤية بمدّة كون الطّوفان، قالوا: أنّ نوحا كان يحسب لمبادئ الشهور، ويقدّر لها لانطباق السماء وتغيّمها مقدار ستّة أشهر، لم يتبيّن فيها هلال ولا غيره.

الآثار الباقية عن القرون الخالية (ص: 65)
صفحة رقم: 067
38
فعمل أصحاب الحساب لهم الأدوار، وعلّموهم استخراج الاجتماعات ورؤية الهلال على أن يكون بينه وبين الاجتماع اربعا وعشرين ساعة، وهو قريب من الحقيقة، لو كان الاجتماع هو المعدّل دون الاوسط، كان القمر يسير في هذه الساعات قريبا من ثلاث عشرة درجة، ويبعد عن الشمس قدر اثنتى عشرة درجة. وكان ذلك، كما قيل، بعد الإسكندر بقريب من مائتى سنة؛ وكانوا قبل ذلك ينظرون الى التّقوفات، الّتى هى أرباع السنة، ويجيء حسابها فيما يستأنف؛ ويقيسون بينها وبين اجتماع الشّهر المنسوب اليه تلك التقوفة، فإن وجدوا [الاجتماع] 1 قد تقدّم التقوفة بنحو من ثلاثين يوما، كبسوا السنة بذلك الشهر، كأنّهم وجدوا اجتماع «تموز» مثلا، قد تقدّم تقوفة «تموز»، وهو الانقلاب الصّيفىّ بنحو من ثلاثين يوما، فكبسوا السنة بتموز، حتّى صار فيها «تموز» وتموز؛ وكذلك الأمر في سائر التقوفات.
39
و أنكر بعض الرّبّانيّة حديث الرّقّباء، ورفعهم الدّخان؛ وزعم أنّ سبب استخراج هذا الحساب، هو أنّ علماء بنى إسرائيل وكهنتهم، لمّا علموا أنّ آخر امرهم الى الشتات، ومآل حالهم الى الانبتات، عنوا خراب بيت المقدّس في المرّة الأخيرة، خافوا إذا تفرّق اليهود في الأقطار، وعوّلوا على الرّؤية، فاختلفت عليهم في البلدان المختلفة، أن لا يتشاجروا لها، ولا يتفرّق كلمتهم بسببها؛ فاستخرجوا لهم هذه الحسبانات، واعتنى به اليعازر بن فروح، وأمروهم بالتزامها، وأوصوهم باستعمالها والرّجوع اليها، حيث كانوا وأين كانوا، فلا يكون بينهم اختلاف. والفرقة الثانية، هم «الميلاديّة»، الذين يعملون مبادئ الشهور من عند الاجتماع، ويسمّون ايضا «القرّاء» و «الإشمعيّة»، لإرعائهم 2 العمل بالنّصوص دون الالتفات الى غيرها، من النّظر والقياسات وما يشبهها؛ وإن كان ذلك ينتقص عليهم ولا يتأتّى لهم.
40
و منهم فرقة يسمّون «العنانيّة»، وهم منسوبون الى عنان رأس الجالوت، كان منذ مائة وبضع سنين، ومن شأن رأس الجالوت، أن يكون من آل داود لا يصلح من غيره؛ ويتحدّث عامّتهم أنّه لا يصلح لذلك منهم، إلاّ من تبلغ أطراف أصابعه ركبتيه، إذا استوى قائما، كما يحكيه عوامّ الناس ايضا عن أمير المؤمنين علىّ بن أبى طالب - عليه السلام -، والصالح من ذرّيّته للإمامة وسياسة الأمّة. وكان عنان هذا ابن دانيال بن شاول بن عنان بن داود بن
1). داد / طز: +.
2). عس / توپ: لادّعائهم.

الآثار الباقية عن القرون الخالية (ص: 66)
صفحة رقم: 068
حسداى بن قفناى بن بوستناى بن هونمار بن نوشرا 1 بن ربحنا بن شبطيا بن حنا بن ناثام بن ابامار بن ربّانا - عقيبا - ابن شبنيا بن زكّاى بن حزقيا بن شمعيا بن شبطيا بن يحنان بن رسوسيان بن عنان بن ايشعيا بن زكريا بن برخيا بن عقوب بن حننيا بن بسوديا بن ماعسيا بن فدايا بن زربّابيل بن شلتيال بن يوحنيا بن يهوياقيم بن يهوا حاز بن يوشيا بن احزيا بن يهورام بن يهوشافاط بن اسا بن ابيا بن رحبعام ابن سليمان بن داود.
41
فخالف جماعة من الرّبّانيّين في كثير من شرائعهم، واستعمل الشهور برؤية الأهلّة، على مثل ما شرع في الإسلام؛ ولم يبال أىّ يوم وقعت من الأسبوع، وترك حساب الرّبّانيّين، وكبس الشهور بأن نظر كلّ سنة 2 الى زرع الشّعير بنواحى العراق والشّأم، فيما بين أوّل نيسان الى أن يمضى منه أربعة عشر يوما؛ فإن وجد باكورة تصلح للفريك والحصاد، ترك السنة بسيطة، وان وجده لم يصلح لذلك، كبسها حينئذ. وتقدمة المعرفة بهذه الحالة، انّ من اخذ برأيه ونسب اليه، يخرج لسبعة ايام تبقى من «شفط»، فينظر بالشام والبقاع المشابهة له في المزاج الى زرع الشعير؛ فإن وجد السّفا، وهو شوك السنبل، قد طلع، عدّ منه الى الفصح خمسين يوما؛ وإن لم يره طالعا، كبسها بشهر. فبعضهم يردف الكبس بشفط، فيكون شفط و «شفط»؛ وبعضهم يردفه «بآذار»، فيكون آذار و «آذار»؛ وأكثر استعمال العنانيّة لشفط دون آذار، كما أنّ الرّبّانيّة تستعمل آذار دون غيره. وهذا من تقدمة المعرفة، يختلف باختلاف الأهوية وأمزجة البقاع، فيجب أن يجعل لكلّ موضع قانون، ولا يعتمد على المعمول لموضع واحد، فإنّ ذلك لا يصحّ حينئذ.
42
و أمّا النّصارى بالشّام والعراق وخراسان، فقد مزجوا بين شهور الروم وشهور اليهود، بأن استعملوا شهور الروم، وجعلوا أوّل سنتهم من أوّل شهر طمبريوس الرومى، ليكون أقرب الى رأس سنة اليهود. فإنّ «تشرى» اليهود أبدا يتقدّمه قليلا، وسمّوها بأسماء سريانيّة، وافقوا في بعضها اليهود، وباينوهم في بعضها. ونسبوا تلك الشهور الى أسماء السّريانيّين، وهم النّبط أهل السّواد، وسواد العراق يدعى سورستان، ولا أدرى لم نسبت هذه الشهور اليهم؛ فإنّهم مستعملون شهور العرب في الإسلام، وشهور الفرس في الجاهلية؛ وقد قالوا أنّ سورستان هو الشّأم، فإن كان كذلك، فإنّ أهلها، وكانوا قبل الإسلام نصارى، هم الذين توسّطوا بين رأى اليهود ورأى الروم.
1). عس / توپ: مرنوشرا.
2). داد / طز: -.


اختر شناسان و نوآوران مسلمان، ج‏4، ص: 375

دوگونه از ماههاى قمرى در گاه‏شمارى اسلامى به‏كار مى‏رفت. در گونه اوّل، كه بيشترين كاربرد را داشته و دارد، طول يك ماه از نخستين رؤيت هلال تا نخستين رؤيت هلال بعدى درنظر گرفته مى‏شود. طول ماه قمرى هلالى در تقويم يهودى، براساس طول سال شمسى در همين تقويم به گفته بيرونى، معادل 29 روز و 12 ساعت و 44 دقيقه و سه ثانيه (با تقسيم طول 19 سال شمسى بر 235- 7+ 12* 19 ماه قمرى) به‏دست مى‏آيد كه كاملا قابل مقايسه با مقادير امروزى اين ماههاست. در گونه ديگر از اين ماهها، كه فقط درميان تركان آسياى ميانه كاربرد داشت، طول ماه براساس مدت زمان بين اجتماع (مقارنه) ماه و خورشيد تا زمان اجتماع بعدى محاسبه مى‏شد و زمان آغاز ماه نيز همان لحظه اجتماع بود.



اختیارات مظفری، ص ١٩۵

وامّا تاريخ يهود

وامّا تاريخ يهود

سال‏هاى آن شمسى بود و ماه‏ها قمرى. و سبب وضع او، آن بوده است كه چون موسى- عليه السّلام- با بنى اسرائيل‏I از مصر بيرون مى‏رفت شب پنج‏شنبه پانزدهم نيسن آفتاب در حمل بود و قمر در ميزان. عظماى بنى اسرائيل گفتند كه اين شب و روز او سفر را نمى‏شايدI موسى- عليه السّلام- به سخن ايشان التفات نكرد و بيرون رفت و از دريا بگذشت و در سختى و تنگى هر چه تمام‏تر بودند و فطير خوردند، پس فرعون‏I و لشكر او از پى او برفتند چنان كه نص قرآن بر آن ناطق است‏ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ‏ تا آخر حكايت از نجات او و غرق عدو او. پس موسى‏I - عليه السّلام- به آن روز مستبشر شد و فرمود كه اين روز را نگاه داريد و در جميع زمان خويش اين وقت را ياد كنيد و آن را عيدى سازيدI شما را هر سال در اين وقت، وضع او از آن مگردانيد و در آن وقت طلوع ماه يا غروب آفتاب بود و خوشه گندم را به دست خردI مى‏كردند و مى‏خوردند. و اين وقت در مصر نزديك نزول آفتاب بود به حمل. پس محاسبان ايشان محتاج شدند به استعمال سال شمسى و ماه‏ قمرى‏I و كبس بعضى از سال‏ها به ماهى زايد تا وقت عبادت ايشان متغير نشود. و سال كبيسه را عبور خوانند و شهور آن، سيزده بود. و آنچه‏I در او، كبيسه نباشد، بسيط خوانند و شهور آن دوازده بود. و ايشان دور سال‏هاى كبيسه نوزده نهاده‏اند. و سال‏هاى كبيسه با سال‏هاى بسيطI بر ترتيب كبايس عرب در جاهليت كه بر ترتيب‏/ بهزيجوح‏ادوط مرتّب كردند.

و فرق ميان ايشان آن است كه عرب شهر زايد را بر جميع‏I شهور بگردانيد و يهود بر جمع بگرداند بل شهور سادس فقط كه آذر است مكرر كنند و سادس را تأخير كنند به سابع. و در آن سال، دو آذر بودI اوّل آذر كبس كه آن را زايد شمرند و دوم آذر اصل كه از اصل سال شمرند، آن گاه از پى ايشان نيسن در آيد و سر سال‏هاى ايشان متردد باشدI ميان آخر آب و آخر ايلول از سال روم پس مداخل سال‏هاى ايشان مقدم باشد بر سال روميان به ماهى به تقريب. و مدخل نيسان از شهور ايشان‏I كه پانزدهم او عيد كنند، متردد باشد ميان آذار و نيسان از سال روم.

I ب .I و بدان كه در ايام موسى- عليه السّلام- ابتداى شهور از رؤية الأهله بود، آن گاه بعد از او يهود متفرق شدند و قرآن همچنان اعتبار رؤية الأهله كردند، چون مسلمانان و التفات به تفاوتى كه واقع شود در اقالیم نکردند. و ربّانان كه معظم يهود ايشان‏اند ماهى را سى گيرند و ماهى، سى و يك بر ترتيب اهل حساب تا ابتداى شهور در جميع آفاق، يكى باشد. پس شهورI

ایشان بر اين تقدير چون شهور عرب بود به حسب امر اوسط، الّا آنكه ايشان هر يك از سال‏هاى بسيطه و كبيسه سه نوع نهند: ناقص و معتدل و زايد

اختيارات مظفرى، ص: 196

و بسيطه ناقصه، سيصد و پنجاه و سه بود و معتدله، سيصد و پنجاه و چهار روز و زايده، سيصد و پنجاه و پنج روز و كبيسه ناقصه، سيصد وI هشتاد و سه روز بود و معتدله، سيصد و هشتاد و چهار روز و كامله، سيصد و هشتاد و پنج روز. و ايشان مبدأ تاريخ از آدم نهندI - عليه السّلام-. و به زعم ايشان ميان هبوط او و زمان موسى- عليه السّلام- دو هزار و چهار صد و چهل و هشت سال بود و ميان موسى و اسكندرI هزار ديگر. و اسماى شهور ايشان اين است: تشرى، مرحشوان، كسليو، طبيبث، سفط، آذر، نيسن، اير، سيون، تمز، اوب، ايلل.

وامّا تاريخ ترك‏

مثل تاريخ يهود بود سال‏هاى شمسى و ماه‏هاى قمرى، الّا آنكه مبدأ شهور از اجتماع حقيقى گيرند كه حساب تقویم ایشان اقتضا کند‏.



تسوية التعليم في معرفة التقويم، ص: 72

ماه تركان

و ماه‏ها را نيز قمرى حقيقى گيرند. و آن از اجتماع‏ حقيقى است تا اجتماع حقيقى ديگر. پس اگر اجتماع پيش از غروب آفتاب واقع شود آن شب را تركان‏ اوّل ماه دانند. و اگر بعد از غروب واقع شود، شب بعد از آن را اوّل ماه دانند. اما منجمان اين زمان‏ پس ايشان سر ماه تركان را نيز از اجتماع گيرند. ليكن به اين دستور كه اگر اجتماع نيّرين، يعنى مقارنه قمر با شمس‏ پيش از نصف النهار يا نصف النهار است، همان روز اوّل ماه تركان باشد و اگر اجتماع‏ بعد از نصف النهار بود سر ماه تركان را از روز آينده يعنى روز بعد از اجتماع دانند و عدد ايّام ماه‏هاى ايشان به عينها مثل ماه‏هاى عربى بيست و نه باشد يا سى‏
الّا اينكه تركان‏ زياده از سه ماه را متوالى سى تمام نگيرند و زياده از دو ماه متوالى بيست و نه نگيرند



زیج محقق سلطانی، ص ١٣٨

و به نزديك قراان از جماعت يهود اوايل ماه‏ها به حسب رؤيت هلال باشد چنان كه‏ مسلمانان را. پس هر سر ماه به حسب رؤيت هلال كه به اين حدود نزديك‏تر بود، سر سال باشد به اين مذهب؛ و سر ديگر ماه‏ها هم به ترتيب شهور تاريخ عربى بود هم به حسب رؤيت هلال.



شرح بيست نام در معرفت تقویم تام، ص ١١٢

دوم آنكه اول ماه خطائيان از اجتماع حقيقى گيرند و قراين اين طايفه از رؤيت هلال. امّا ربانان‏ كه معظم يهود ايشان‏اند، اوّل ماه از اجتماع وسطى گيرند. و سال‏ها به مذهب ربانان به سه نوع باشد



http://www.welayatnet.com/fa/news/51933


ماه در سال دینی یهود

دائرة المعارف اسلامی طهور

ماه در آیین یهود

ماه هاى سال یهودى قمریند و با نو شدن هلال شروع شده، تا بیست و نه یا سى روز ادامه مى یابند. اما سال دینى خورشیدى است و جشن هاى آن بر اساس موسم هاى کشت و کار معین شده اند. براى نمونه عید خروج جشنى بهارى است، و براى آنکه تفاوت یازده روزه میان سال هاى قمرى و شمسى جبران شود، سال قمرى را با اضافه کردن هفت ماه در خلال نوزده سال، ترمیم مى کنند.

دیده شدن هلال نو و شروع ماه جدید
در دوران باستان ماه جدید با دیده شدن هلال نو ثابت مى شد، و شهادت هایى که درباره دیده شدن ماه نو مطرح بود، نزد بت دین ویژه اى در اورشلیم که رئیس آن ماه جدید را اعلام مى کرد، تأیید مى شد. پس از آن بر فراز کوه زیتون نشانه اى از آتش روشن مى کردند و زنجیره اى از این نشانه ها، که یکى یکى به دنبال هم روشن مى شدند، اخبار را به جوامع یهودى بابل مى رساندند. هنگامى که سامرى ها، که با پروشیان در جزئیات تقویمى اختلاف نظر داشتند، آتش هاى مخصوص خود را روشن کردند و باعث آشفتگى بسیارى گشتند آن رویه ممنوع شد. در عوض، بت دین براى جامعه هاى دوردست فرستادگانى را با اخبار مربوطه روانه مى کرد.

عید اول ماه
در دوران کتاب مقدس عید اول ماه به عنوان موقعیتى براى قربانى ها و جشن هاى مخصوص مطرح بود. اما در دوره هاى بعدى یهودیت، تبدیل به عید نسبتا کم اهمیت ترى شد که مشخصه آن تنها چند دعاى اضافى بود مانند دعاى معروف به تسبیح مختصر (تهیلیم 118-113، که بخش های خاصی از آن حذف می شد) و یک عمیدای اضافی به نام موساف به یاد قربانی هایی خوانده می شد که روزگاری در این روز گذرانده می شدند. رسم بر آن است که فرارسیدن هلال نو (مولاد) در کنیسه و در شبات پیش از آغاز ماه جدید اعلان می گردد و در میان جوامع یهودی تحت تاثیر اندیشه های قبالایی، روز پیش از روش حودش یا همان عید معروف اول ماه، را یک «یوم کیپور کوچک» مى دانند و در آن روزه مى گیرند و نمازهاى توبه مى گزارند. بین سومین و پانزدهمین روز از ماه قمرى جدید مراسم مختصرى حاکى از تبرک یا تقدیس ماه صورت مى گیرد. این آیین معمولا در شب شنبه انجام مى شود و ماه باید در آسمان شب، حتى براى یک لحظه زودگذر هم که شده، قابل دیدن باشد. در دعاهایى که براى تقدیس ماه خوانده مى شوند، اسرائیل با ماه مقایسه مى شود که مدام خویشتن را نو مى گرداند، و خواست خالق خود را با خوشى به انجام مى رساند. اینک نور ماه کمتر از خورشید است اما در دوران آینده شکوه پیشین خویش را باز خواهد یافت و همچون خورشید خواهد درخشید. در نتیجه، آن گونه که در دعا آمده است، اسرائیل منزلت نازل خود در جمع ملل را فرو خواهد گذاشت و در عصر مسیحایى شکوه پیشین خود را به دست خواهد آورد.

تثبیت تقویم در قرن چهارم

در قرن چهارم تقویم تثبیت شد و در نتیجه پیشاپیش قابل محاسبه بود و دیگر دیده شدن هلال نو عامل تعیین ماه به حساب نمى آمد. نخستین دستور خداوند به قوم بنی اسرائیل، تعیین حلول ماه عبری نیسان برای مبداء شمارش ماههای سال است.

تقویم عبری
تعیین شماره روزها، آغاز ماهها و شمارش سالها از مهمترین موضوعهای مورد توجه علمای یهود بوده و برگزاری مراسم مذهبی، وابسته به تعیین دقیق حلول ماه قمری می بود. شمارش سالها از جهت پرداخت درصدهای سالانه محصولات کشاورزی، وجوه خیریه و نیز تعیین سال «شمیطا» و «یوول» (سالهایی که در آنها کشاورزی تعطیل می شد و گروهی از محکومان جرایم مالی آزاد می شدند) بسیار با اهمیت بوده است. به همین دلیل، یکی از مهمترین کارهای علما و دانشمندان یهود، تنظیم و تثبیت تقویم عبری بود که در حدود سال 4110 عبری، دانشمند بزرگی به نام «هیلل دوم» به شکل امروزی آن تنظیم کرد.
مبنای آغاز شمارش تقویم عبری، آفرینش حضرت آدم است. طبق گفتار تورا، خداوند در شش مرحله یا شبانه روز جهان را آفرید و در آخرین مرحله، آدم (تکامل یافته) را خلق کرد و به او هستی بخشید. پس از آن به طور دقیق، عمر آدم اول را یاد می کند و تاریخ جهان را با ذکر طول عمر نسلهای بعدی حضرت آدم تا نوح، ابراهیم، حضرت موسی و همچنین انبیای بعدی بنی اسرائیل تا حدود اوایل آبادی معبد دوم بت همیقداش شرح می دهد. ویرانی معبد دوم در سال 68 میلادی (3828 عبری) واقع شده است. با توجه به این موضوع، تاریخ تقویم عبری به حدود 5761 سال در مهرماه 1379 هجری شمسی، معادل 5761 سال است. بر اساس دین یهود، ماههای عبری، قمری هستند و بر اساس حرکت ماه به دور زمین تنظیم شده اند.
در همین حال، طبق فرمان تورا سالگرد خروج از مصر (عید پسح) همیشه باید اوایل بهار، و عید سوکوت در اوایل پاییز واقع شود. اگر سال عبری هم قمری می بود، این ترتیب به هم می خورد؛ زیرا سال قمری 354 روز است که حدود 11 روز از سال شمسی کوتاهتر است. بنابراین، اگر عید پسح امسال در اول بهار باشد، بر اساس سال قمری، پس از گذشت 9 سال، در آخر پاییز واقع شده؛ یعنی، یک فصل جلو می افتد. برای جلوگیری از این امر، هر دو یا سه سال یکبار، سال را کبیسه می گیرند که سیزده ماهه است. ماه سیزدهم را که پیش از ماه نیسان واقع می شود، ادار دوم نامیده اند. به این ترتیب، حداکثر نوسان سال عبری نسبت به سال شمسی کمتر از یک ماه است. در یک دوره 19 ساله، هفت سال؛ یعنی، سالهای 3، 6، 8، 11، 14، 17 و 19 کبیسه هستند.
سال عبری که با فصول سال شمسی نیز تطبیق دارد، از اول تیشری (روش هشانا) و در اواخر تابستان یا اوایل پاییز شروع می شود. یعنی در روش هشانا، تقویم عبری یک سال به جلو می رود. ولی در ترتیب شمارش ماههای سال، طبق دستور تورا، ماه نیسان مصادف با خروج بنی اسرائیل از مصر، اولین ماه شمرده می شود. پس ماههای سال به این ترتیب است:
فصل بهار: نیسان، ایار، سیوان
فصل تابستان: تموز، آو، الول
فصل پاییز: تیشری، حشوان، کیسلو
فصل زمستان: طوت، شواط، ادار
پس در تورا منظور از ماه سوم، ماه سیوان است و ماه هفتم، ماه تیشری و... است. تقویم های شمسی، قمری و میلادی براساس حرکت انتقالی زمین به دور خورشید یا حرکت ماه به دور زمین تنظیم شده اند، ولی تقویم عبری بر مبنای هر دو حرکت تنظیم شده است. علمای دین کوشش کرده اند تقویم را طوری تنظیم کنند که اعیاد، روزها و مراسم مذهبی تغییر فصل ندهند. آنها برای رسیدن به این مقصود، مقررات زیر را وضع کرده اند:
1- سال تقویم عبری با سال شمسی تطبیق داده شده و ماهها به صورت قمری است و تاریخ اعیاد بر طبق دستور تورا به موقع در تقویم پیاده می شود.
2- سعی شده است که تا حد امکان، تعطیلات و اعیاد به روز جمعه یا یکشنبه نیفتد؛ زیرا دو یا سه روز تعطیل متوالی در تقویم با توجه به مقررات ممنوعیت کار کردن در روزهای فوق باعث مشکلاتی خواهد شد، لذا از آن جلوگیری شده است. برای نمونه، برابر این مقررات، روزه کیپور هرگز در روزهای یکشنبه، سه شنبه یا جمعه واقع نمی شود. لازم به تذکر است که همه تاریخهای مذهبی، از جمله برمیصوا و بت میصوا یا روز بلوغ شرعی پسر و دختر و سالگرد فوت، برپایه تقویم عبری سنجیده می شود. برای تبدیل تقریبی سال میلادی به عبری، باید به سال میلادی 3760 سال افزود.

ماه تیشری

ماه تیشری، نخستین ماه در تقویم عبری است؛ اما در متن تورا از آن با نام «ماه هفتم» یاد شده است، زیرا نسبت به ماه نیسان که سالگرد خروج بنی اسرائیل از مصر و مبنای زمانی اعیاد و مناسبتهای یهود است، هفتمین ماه به شمار می آید. اول ماه تیشری در موارد زیر با عنوان مبنای زمانی و اول سال یا ‹‹روش هشانا» شناخته می شود:

1- تقویم عبری و شمارش سالها در تاریخ یهود:
آغاز سال نو در تقویم عبری، اول ماه تیشری است که پایه آن خلقت انسان است. عقیده یهود بر این است که حضرت آدم در چنین روزی آفریده شد.

2- سالهای شمیطا و یوول:
در تقویم عبری، سال آخر هر دوره هفت ساله کشاورزی «شمیطا» نام دارد که کشاورزی، زراعت و فروش محصولات باغهای میوه دراین سال تعطیل می شود. افرادی که به علت دزدی طبق نظر دادگاه شرع به جای حبس در زندان موظف به خدمت نزد یک فرد صالح شده بودند، در این سال آزاد می شدند. همچنین پس از گذشت هفت سال شمیطا (هفت دوره هفت ساله، برابر 49 سال) پنجاهمین سال به نام «یوول» شناخته می شود که در این سال نیز بهره برداری از زمینهای کشاورزی و باغها تعطیل شده و قوانین خاص درباره مالکیت زمینها و بازگشت افراد موظف به خدمت نزد خانواده هایشان اجرا می شد. اول ماه تیشری، مبنای شمارش این سالهاست.

3- عورلا:
میوه های یک درخت (که به فرد یهودی تعلق دارد) تا سه سال پس از کاشتن نهال (غرس یا جا به جایی آن) برای هرگونه استفاده از نظر شرع یهود ممنوع هستند. نیز رسم بوده که در سال چهارم، میوه ها یا مبلغ معادل آنها را در کنار معبد خداوند «بت همیقداش» صرف می کردند. اول تیشری مبنای زمانی شمارش این سالهاست و چنانچه تا 45 روز پیش از اول تیشری نهال یا درختی کاشته شود، با فرا رسیدن اول تیشری، یک سال کامل برای موضوع «عورلا» حساب می شود.

4- اهدای درصد محصولات:
در ایام آبادی بت همیقداش، مقداری از محصولات کشاورزی (غیر از محصولات درختی) هر سال با نام معسر (ده درصد) به لوی ها و فقرا، و تروما (دو درصد) به کهن ها اختصاص می یافت. این مبالغ خیریه می بایست از محصولات همان سال پرداخت شوند و اول ماه تیشری، مبنای شمارش سال برای این موارد بود.

روز حسابرسی اعمال:
مهمترین مناسبت اول ماه «تیشری»، روز رسیدگی به اعمال است. طبق عقیده یهود، خداوند در این روز، اعمال یک سال گذشته افراد جهان را مورد بررسی قرار می دهد و سرنوشت سال آینده را بر اساس آن تعیین می فرماید. به همین دلیل، دو روز اول و دوم ماه تیشری برای یهودیان تعطیل شمرده شده و مراسم عبادی خاصی در این ایام در کنیسه ها برگزار می شود. موضوع اصلی این مراسم که شامل تفیلاها و دعاهای مخصوص است، طلب توبه و بخشایش بوده و برای سال جدید از خداوند، زندگی نیک و با سعادت درخواست شود. در تلمود چنین آمده است: «سه دفتر در روش هشانا گشوده می شوند: یک دفتر برای شریران، یکی برای صادقان و دیگری برای افراد میانه. سرنوشت افراد کاملا شریر در دفتر ممات یا مرگ نوشته و مهر می شود. به افراد میانه تا روز کیپور (دهم تیشری) مهلت داده می شود که چنانچه توبه کنند، نام ایشان مانند صادقان در دفتر حیات نوشته شود و در غیر این صورت از شریران به شمار می آیند.»

جشن سال نو یا روش هشانا

اعیاد آغاز سال را در دین یهود می توان به سه دسته تقسیم کرد: نخست، ابتدای ماه نیسان، ماهی که عید پسح (فطیر) در آن واقع می شود و خداوند به صراحت در تورات (سفر خروج 2:12) می فرماید: «ماه نیسان، برای شما اول همه ی ماه ها باشد.» دوم، روش هشانا (آغاز سال نو عبری و آفرینش حضرت آدم). سوم، ایلانوت که آغاز سال نو برای درختان محسوب می شود. براى ابتداى سال یهودى مى توان دو نقطه در نظر گرفت. اولین آنها ابتداى ماه بهارى نیسان است، که در پانزدهمین روز آن جشن خروج قرار دارد، در اسفار خمسه به این ماه با نام «آغاز ماه ها یا اولین ماه سال» اشاره شده است، اما برای یهودیان طبیعی تر آن است که آغاز سال جدید را اول تیشری که ششمین ماه پس از نیسان است، قرار دهند.
در این روز جشن سال نو یعنی روش هشانا قرار دارد که گرچه در اصل جشنی یک روزه است اما اینک هم در غربت و هم در اسرائیل در دو روز جشن گرفته می شود. از آنجا که روش هشانا در آغاز ماه قرار می گیرد در دوران باستان به ناچار روز سی ام ماه قبل یعنی الول را نیز، در مواردى که گواهى بر حلول ماه جدید گاه در خلال همان روز به ثبوت مى رسید، به عنوان روش هشانا در نظر مى گرفتند. اگر شاهدى پیدا نمى شد آنگاه روز سى و یکم الول به عنوان اولین روز تیشرى، و در نتیجه روش هشانا، اعلام مى شد و جشن، دو روز ادامه مى یافت. بارى اگر گواهان در روز سى ام الول مى آمدند دست کم در اورشلیم و نواحى اطراف آن جشن، یک روزه مى شد، ولى در دوردست ها و به ویژه در غربت پراکندگى همچنان همان دو روز را جشن مى گرفتند. ماه الول که درست پیش از روش هشانا واقع است زمان غور و خودکاوى و توبه است.
هر صبح پس از نماز، و البته به استثناى شبات و روز قبل از خود روش هشانا، اندکى در شوفار، که نوعی شاخ قوچ است می دمند. از هفته آخر الول که جشن سال نو در آن واقع می شود، خواندن دعاهای مخصوصی در سحر که برای آمرزشند و به سلیحود مشهورند، آغاز می شود. همه اینها برای تکریم و تعظیم روش هشانا است. این روز را روز داوری و مقدرات سال آینده را وابسته به آن می دانند. جنبه داوری این عید موقعیت خطیری به آن بخشیده است. از این روز و روز کیپور که چندی پس از آن فرا می رسد به نام یامیم نورائیم یعنى «روزهاى پر ابهت»، یاد مى کنند. با این حال روش هشانا هنوز هم عیدى شاد است.
این نکته را تلمود چنین تبیین مى کند: «کاملا طبیعى است کسى که مى داند باید در دادگاه محاکمه شود لباس سیاه بپوشد و ریشش را کوتاه نکند، چرا که نمى داند، سرانجام کار او چه شود. اما اسرائیل چنین نیست. آنها، بر عکس، سفید مى پوشند، ریش خویش را اصلاح مى کنند، مى خورند، مى نوشند و در شادمانیند. زیرا مى دانند که آن قدوس براى آنان معجزه خواهد کرد. بر اساس تفسیر ربیان از فرمان کتاب مقدس که گفته است این عید یکى از روزهایى خواهد بود که در آن کرنا نواخته مى شود.» (بمیدبار 29: 1) پیش از موساف یعنى دعاهاى اضافى مخصوص این عید، و در خلال موساف در شوفار مى دمند. در برخى جوامع صد جور نغمه با شوفار اجرا مى شود. این نغمه ها با ترکیب هاى مختلفى از سه آواى اصلى آن ساخته شده اند: آواى تقیعا یا صدای ممتد، آوای شواریم یا صدای سه دانگی و بم، و آوای تروعا یا صداى نه دانگى و زیر. در خلال روش هشانا خوراکى هاى ویژه اى صرف مى شود که آنها را نماد بشارت به آمدن سالى خوب مى دانند.
در برخى جوامع به نشانه اینکه شرکت کنندگان در جشن باید در سال آینده «سر» باشند نه «دم»، سر یکى از حیوانات مانند ماهى یا گوسفند خورده مى شود. به دلایلى شبیه این، با آنکه رسم رایج تر آن است که نان مصرفى در اعیاد و مراسم مختلف به نمک آغشته شود اما در روش هشانا نان را در عسل فرو مى برند تا نماد خوشى و شیرینى سال باشد. همچنین سیبى آغشته به عسل نیز مصرف مى شود. ویژگى دیگر عید یاد شده این است که براى کسانى که ملاقات مى کنند، چنین آرزو مى نمایند: «امیدوارم سال خوبى به نام شما نوشته و تقدیر شود»، زیرا عقیده دارند که داورى مربوط به هر کسى در کتابى آسمانى نگاشته مى شود. همچنین توصیه شده است که در روش هشانا در خلال روز نباید خوابید تا بخت فرد در سال آینده به اصطلاح به خواب نرود. یکى از رسم هاى به یادگار مانده از اواخر قرون وسطا که در میان یهودیان سنتى رایج است رفتن به کنار رودخانه یا کنار دریا و یا دیگر جاهایى است که از آبى روان برخوردارند.
این کار در عصر اولین روز جشن مذکور انجام مى شود و در آن به شکلى نمادین گناهان خود را به آب مى دهند. سرچشمه این مراسم، که به تشلیخ معروف است، ناشناخته است و گفته شده که صورت تغییر شکل یافته یک رسم مذهبى غیر یهودى است. مفهوم این مراسم از دید یهودیت، و از دعاها و سرود نیایش هاى همراه آن بر مى آید، به جز نمادى حاکى از پاکیزه کردن فرد براى سال جدید نیست. برخى از حاخام ها گفته اند که خواندن دعاها در خانه نیز به همان اندازه مفید است. همانند مضمون اساسى این عید، یعنى ایستادن در پیشگاه داورى خدا به خاطر گناهان خود، دعاهایى نیز که در روش هشانا خوانده مى شوند، تأکید مى کنند که خدا، یا داور الوهى، در حقیقت پادشاه جهان است. یهودیان که تبعه مملکت اویند از پیشگاه او مى گذرند تا حکم خویش را دریافت دارند، و در دادگاه آسمانى، شیطان که دادستان آنجا است، کیفر خواستش را که در بردارنده گناهان اسرائیل است آماده مى کند. قوم یهود به توبه گزارى براى پادشاه خویش مى پردازند و بخشش و لطف او را جویا مى شوند و پوزش مى خواهند: نه به جهت استحقاق متهمان بلکه به خاطر نام خدا. براى سرودخوانى دعاها و قرائت ها در کنیسه از آهنگ ها و نواهاى ویژه اى بهره مى گیرند که احساس هیبت خاص آن موقعیت را به شنوندگان و خوانندگان القا مى کند. در همین جهت داستان دست و پا بستن اسحاق (برشیت 22) نیز خوانده مى شود.
روش هشانا همانند دیگر اعیادى که در کتاب مقدس یاد شده اند مثل عید خروج، جشن پنجاهه و عید سایه بان ها، از جشن هایى است که در آن هیچ کار دنیایى و غیر مقدس نمى توان انجام داد. این اعیاد با شبات و روز فدیه این تفاوت را دارند که مى توان در آنها پخت و پز کرد و انجام کارهاى مربوطه به تهیه غذا مجاز است. در نتیجه مى توان از آتش استفاده برد، اما از افروختن آتش باید پرهیز کرد; نیز جا به جا کردن اشیاء و وسایل در معابر عمومى مجاز است. در روش هشانا کنیسه ها که در باقى ایام سال جز اندکى از مؤمنان کسى را به خود نمى بینند پذیراى جمعیت قابل ملاحظه اى هستند. هم کنیسه هاى راست کیشان و هم کنیسه هاى مترقیان براى این مراسم جا کم مى آورند و ممکن است مجبور شوند براى تهیه دیدن جایگاه براى سر ریز جمیعت شرکت کننده در مراسم، ساختمان هایى را کرایه کنند.


منابع :

  1. آلن آنترمن- باورها و آیین های یهودی- مترجم رضا فرزین- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1385

  2. یونس حمامی لاله زار- مقاله تیشری- سایت انجمن کلیمیان ایران

  3. آرش آبائی- مقاله اعیاد سه‌‌گانه- سایت انجمن کلیمیان ایران

  4. تعلیمات دینی و فرهنگ قوم یهود- سال دوم راهنمایی- سال 81






فایل قبلی که این فایل در ارتباط با آن توسط حسن خ ایجاد شده است