آشنایی با زیدیه

اشاره

اندیشه ها و تاریخ زیدیه را چون سایر فرق و مذاهب می توان از دریچه های مختلف مطالعه کرد . اگر به زیدیه به عنوان قدرتی سیاسی بنگریم، باید به تاریخ دولت های زیدی مذهب ادریسیان مغرب و داعیان و امامان دیلم و طبرستان و سلسله امامان زیدی در یمن بپردازیم . اگر با نگاهی کلامی و اعتقادی بنگریم، باید صرفا سیر تحول و عقاید زیدیه را بررسی کنیم . روش مؤلف در این بخش، حرکت بین این دو نگاه است . وی با عنایت به میزان دوری و نزدیکی زیدیه به دو شاخه اصلی اسلام یعنی تشیع و تسنن، بیش از آن که به آن به عنوان یک حرکت و قدرت سیاسی نظر داشته باشد، به عنوان یک فرقه و مذهب که البته اندیشه های سیاسی کاملا بر آن سایه افکنده است، بدان توجه کرده است .

امام زید بن علی بن الحسین (ع) و تاسیس مذهب زیدیه

زیدیه به شاخه ای از مذهب تشیع گفته می شود که به امامت زید بن علی بن الحسین (ع) معتقدند و خود را پیرو او می دانند . (1) شیخ مفید در تعریف زیدیه آورده است: «زیدیه به امامت علی، حسن، حسین و زید بن علی قائل هستند و نیز به امامت هر فاطمی ای که به خود دعوت کند و در ظاهر، عادل و اهل علم و شجاعت باشد و با او بر شمشیر کشیدن برای جهاد بیعت شود» . (2)

در مقدمه البحر الزخار نیز در تعریف زیدیه آمده: «زیدیه به فرقه ای گفته می شود که به پیروی از زید بن علی (ع)، علی بن ابی طالب (ع) را در امامت بر دیگران مقدم و امامت را پس از او برای حسن (ع) و حسین (ع) و سپس منحصر در فرزندان آن دو بداند که با دعوت و فضل به امامت می رسند، نه با وراثت . و خروج نیز بر ایشان واجب است . همچنین توحید، عدل، وعد و وعید، امامت و امر به معروف و نهی از منکر از دیگر اعتقادات زیدیه است » . (3)

امام زید در سال هفتادوپنج هجری قمری در مدینه به دنیا آمد (4) و پس از پدرش، امام زین العابدین (ع)، شاگرد برادر بزرگ تر خود امام محمد باقر (ع) بود . (5) وی در زمان حکومت هشام بن عبدالملک بن مروان در کوفه دست به قیام و شورش زد و در ذی الحجه سال 122 ه ق به شهادت رسید . (6)

درباره شخص امام زید و تاریخ زندگی، تعالیم و قیام او بر ضد خلافت اموی تحقیقات بسیاری انجام شده است . (7) به همین دلیل، در این نوشتار از بررسی شخصیت، تعالیم، زندگی و شهادت امام زید چشم پوشی خواهیم کرد و تنها به چند نکته که هنوز قابل تحقیق و توجه بیشتر است، اشاره می کنیم; از آن جمله این که زیدیه تنها در دوره های پس از شهادت امام زید و در ابتدا، در کوفه و عراق و سپس در ایران و یمن شکل مذهب به خود گرفت . (8) امام زید بیش از هر چیز آغازگر حرکتی پرشور بر ضد دستگاه ظالم خلافت اموی در عصر خود بود و در این راه از تاکتیک ها و روش هایی نیز سود می برد که در بسیاری از موارد رنگ دینی و مذهبی به خود می گرفت . (9)

نکته دیگری که مورد توجه برخی از محققان واقع شده، دامنه دعوت امام زید است و این که اصولا آیا امام زید، آن گونه که در منابع رسمی زیدیه آمده است، مردم را به اطاعت از خود به عنوان امام دعوت کرده، یا این که مطابق برخی از اسناد، دعوت او به «الرضا من آل محمد» بوده است، که می تواند به معنای دعوت به امامان مورد قبول امامیه باشد؟ (10)

در ادامه، نیز مذهب زیدیه که شاخه ای از تشیع به حساب می آید و در اصول اعتقادی با امامیه مشترک است، بیشتر به جهت نظریه خاص در مسئله امامت از شاخه دیگر تشیع یعنی اثناعشریه (امامیه) متمایز می شود، (11) وگرنه این دو به همدیگر نزدیک اند; (12) چه، علاوه بر اشتراک در اصل مسئله امامت، در سایر اصول اعتقادی تا حد زیادی به امامیه و هر دوی آنها به معتزله نزدیک اند، (13) تا آن جا که برخی زیدیه را با معتزله یکی دانسته (14) و برخی دیگر معتزله را از جمله فرق زیدیه شمرده اند . (15) در فقه نیز با وجود این که گفته می شود امام زید فقهی مستقل داشته است و زیدیه نیز ادعای چنین استقلالی را دارند، (16) ولی به نظر می رسد شخص امام زید فقه خاصی بنا نکرد و اصولا دغدغه او چیز دیگری بوده است . از طرفی دیگر، اصل مرجعیت اهل بیت و لزوم تمسک به کتاب و عترت اصلی پذیرفته شده در زیدیه است، هرچند در ادامه، عملا فقه زیدیه تا حد زیادی نزدیک به حنفیه شناخته شده، (17) که البته در پاره ای از مسائل با امامیه و گاهی نیز با شافعیه متفق است . (18) برخی در این خصوص تا آن جا پیش رفته اند که گفته اند زیدیه در عقاید، معتزلی و در فقه، حنفی هستند . (19) البته در ادامه، نادرستی کلیت چنین ادعایی با توجه به مذهب و گرایش غالب زیدیه که به وسیله امام قاسم و امام هادی رواج یافت، روشن خواهد شد و نزدیکی زیدیه به امامیه در بسیاری از عقاید و مسائل فقهی مورد اذعان قرار خواهد گرفت .

با وجود این، شاید بتوان از سه اصل به عنوان مهم ترین اصول و ویژگی های مذهب زیدیه و آنچه شخص امام زید نیز بدان معتقد بوده است نام برد:

1 . افضلیت امام علی و اولویت آن حضرت برسایر صحابه نسبت به خلافت و جانشینی پیامبر (20) و در عین حال تجویز امامت مفضول . (21)

2 . حصر امامت در فرزندان فاطمه (س .) (22) البته به نظر می رسد در صورت صحت انتساب این عقیده به شخص امام زید، بین این نظر و قبول امامت شیخین تناقضی است که صحت انتساب اعتقاد و رضایت امام زید به خلافت شیخین را زیر سؤال می برد، مگر این که، همان گونه که در دوره های بعد، معتقدان به خلافت شیخین از زیدیه گفته اند، خلافت شیخین یک استثنا محسوب شود، (23) ضمن آن که برای تایید اعتقاد امام زید به حصر امامت در بطنین براساس منابع معتبرتر، مجال تحقیق بیشتری باقی است . (24)

3 . شرط دعوت علنی به خود و خروج برای جنگ با ظالمان در صحت تصدی و مشروعیت امامت . (25)

استمرار قیام و مبارزه

پس از شهادت امام زید در سال 122، فرزندش امام یحیی در سال 125 در خراسان قیام کرد ودرهمان سال به شهادت رسید . (26) این قیام همزمان بود با آغاز فعالیت ابومسلم ودیگر مخالفان خلافت اموی که سرانجام به پیروزی عباسیان بر امویان در سال 132 انجامید . (27)

پس از شهادت زید و یحیی، دعوت زیدیه همراه با دیگر جریان های معارض امویان به سوی بنی عباس گرایش یافت; ولی طولی نکشید که بنی عباس، که پیش از این با شعارهای فریبنده در حمایت از حقوق علویان سعی در جلب افکار عمومی داشتند، با علویان درگیر شدند و به مقتضای منافع خود به دشمنی و عناد با خاندان پیامبر پرداختند . امام محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن (ع) ملقب به «نفس زکیه » در سال 145 و در زمان خلافت منصور (136- 158) در مدینه قیام کرد . این اولین قیام و دعوت یکی از فرزندان امام حسن (ع) در چارچوب تعالیم امام زید بود که در عصر عباسیان اتفاق افتاد . آغاز امامت محمد بن عبدالله به سال 127 بازمی گردد . (28) در آن هنگام، امامت و خلافت او مورد قبول معتزله نیز قرار گرفت و پیوند معتزله و زیدیه بیش از گذشته مستحکم شد . (29) محمد نفس زکیه پس از یک دوره سکوت و تقیه و پس از آن که منصور فشار را به نحو بی سابقه ای بر علویان افزایش داد، (30) امامت و دعوت خود را در مدینه و حجاز آشکار کرد . دعوت و قیام محمد از گستردگی و پایگاه مطلوبی برخوردار بود، به طوری که معتزله و حتی امام مالک، از ائمه بنام مذاهب سنی، نیز به امام محمد پیوستند و از کمک به او دریغ نکردند . (31)

دعوت و قیام نفس زکیه همچنین با فعالیت داعیان متعدد علوی و معتزلی در اقصا نقاط جهان اسلام برای جلب همکاری همراه بود . در این میان، برادران و فرزندان امام محمد نقشی اساسی داشتند که در راس همه ابراهیم برادر او بود که به منطقه بصره رفت و حمایت اهواز و فارس را نیز به دست آورد و در نهایت پس از نفس زکیه به شهادت رسید . همچنین موسی بن عبدالله به الجزیره، یحیی بن عبدالله به ری و طبرستان، و بالاخره عیسی بن عبدالله و ادریس بن عبدالله به مغرب رفتند; (32) ولی در نهایت قیام محمد بن عبدالله در همان سال شکست خورد و به اتفاق جمعی از یارانش به شهادت رسید . (33)

امام محمد بن عبدالله همزمان با گسترش دعوت خود دو مفهوم و عقیده اساسی «تقیه » و «مهدویت » را به درون اندیشه زیدیه آورد (34) و از این جهت نیز نقش او در سیر تحول مذهب زیدیه قابل توجه است . پس از شهادت محمد بن عبدالله، برادرش امام ابراهیم بن عبدالله نیز که با امام محمد همکاری داشت و پس از او در عراق قیام کرده بود، ناکام ماند و در همان سال شهادت برادرش (145) به شهادت رسید . (35)

پس از سرکوب شدید قیام امام محمد نفس زکیه و برادرش امام ابراهیم، در ادامه حکومت منصور و در زمان خلافت مهدی عباسی (158- 169) سیاست سرکوب علویان همچنان ادامه یافت . (36)

امام حسین بن علی بن الحسن بن الحسن (ع) «شهید فخ » امام بعدی زیدیه بود که در سال 169 و در زمان خلافت هادی عباسی (169- 170) در مدینه قیام کرد و به شهادت رسید . (37) پس از شهادت حسین فخی، دعوت زیدیه تا حدودی شکل سری به خود گرفت و ثقل آن از مرکز جهان اسلام (عراق و حجاز) به دو سوی آن (دیلم و مغرب) منتقل شد .

امام یحیی بن عبدالله بن الحسن که برادر و یار امام محمد بن عبدالله در قیام او بود و در قیام حسین فخی نیز نقش عمده ای داشت، (38) پس از شکست قیام حسین در سال 170 به حجاز و یمن رفت (39) و سپس به خراسان و از آن جا به ماوراءالنهر مهاجرت کرد و سرانجام به دیلم و طبرستان رفت (40) و پس از چندی با دعوت به امامت خود در صدد تاسیس دولتی زیدی در آن سامان برآمد . ولی هارون الرشید در سال 176 حرکت او را سرکوب کرد و امام یحیی زندانی شد و در نهایت در زندان هارون به شهادت رسید . (41)

ادریس بن عبدالله برادر دیگر محمد بن عبدالله نیز پس از همکاری با حسین فخی و شکست قیام، به «مغرب دور» گریخت و در سال 172 پس از دعوت و بیعت قبایل آن منطقه، دولت خود را تاسیس کرد . (42) در مورد دعوت ادریس آورده اند که او در یک مرحله داعی برادرش امام محمد نفس زکیه (43) و در مرحله بعد داعی امام حسین فخی و در مرحله سوم داعی برادر دیگرش امام یحیی بود، و در نهایت وقتی خبر سرانجام کار یحیی به او رسید، دعوت به خود کرد و برای تاسیس دولت به «طنجه » رفت (44) و پایه گذار اولین دولت زیدیه شد . (45) در خصوص زندگی ادریس بن عبدالله اطلاعات روشنی در اختیار نیست، ولی مسلم است که او پس از چند سال حکومت و احتمالا در سال 177 (46) با دسیسه هارون الرشید مسموم شد و به شهادت رسید . (47) پس از وفات ادریس بن عبدالله، فرزندش ادریس بن ادریس (متولد 175) (48) جانشین او شد . (49) پس از وفات او در سال 214، (50) محمد بن ادریس بن ادریس دولت ادریسیان را استمرار بخشید . (51) از آن پس دیگر نوادگان ادریس یکی پس از دیگری در مغرب حکومت کردند; ولی دولت آنان حداکثر تا سال 375 دوام آورده است . (52)

سال ها پس از انقراض دولت ادریسیان در مغرب، آنان در اندلس با امویان حاکم درگیر شدند (53) و در سال 407، یکی از نوادگان ادریس به نام علی بن حمود با کنار زدن امویان بر اندلس سلطه یافت (54) و ادریسیان از آن پس و تا سال 447 با فراز و نشیب هایی بر اندلس حکومت کردند . (55)

دولت ادریسیان در مغرب و اندلس اگرچه حداقل در ابتدا دولتی شیعی و زیدی مذهب بود، ولی بروز تشیع و تظاهر به مذهب زیدیه در آن پر رنگ نیست . حتی در احوال ادریس اول آورده اند که او تشیع خود را اظهار نمی کرد و حداقل در سال های نخست، از خود به عنوان امام یاد نمی کرد . (56) به نظر می رسد که هدف ادریس نیز بیشتر قیام و انقلاب بوده است تا ادعای امامت و حرکتی فکری عقیدتی . (57)

امام ابوعبدالله (58) محمد بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن الحسن بن الحسن (ع) معروف به «ابن طباطبا» ششمین امام زیدیه پس از زید بن علی است (59) که در سال 199 در جنبشی که فرماندهی آن را ابوالسرایا السری در زمان خلافت مامون (196- 218) برعهده گرفته بود، در کوفه دعوت به خویش کرد و بیعت گرفت (60) و برای مدتی بر کوفه مسلط شد . (61) پس از وفات ابن طباطبا جوانی دیگر از علویان به جای او نشست (62) و از آن پس با کمک برخی علویان که به عنوان والی به مناطق مختلف اعزام شده بودند، تا سال 200 پی آمدهای این ماجرا ادامه یافت، و از آن جمله تسلط و حکمرانی ابراهیم بن موسی بن جعفر (ع) بر یمن قابل توجه است . (63) همچنین در سال 207 عبدالرحمان بن احمد بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب (ع) در منطقه عک یمن خروج کرد و با دعوت به «الرضا من آل محمد (ص)» برای خود بیعت گرفت . (64)

نخستین انشعاب در زیدیه

در همان آغاز شکل گیری زیدیه و در حالی که مبارزات و حرکت سیاسی علویان زیدی ادامه داشت، در کوفه سه گرایش عقیدتی و فکری عمده در میان پیروان و معتقدان به امامت زید شکل پیدا کرده بود: جارودیه، صالحیه و سلیمانیه . (65)

الف) جارودیه (یا سرحوبیه)

این گرایش به ابی جارود زیاد بن منذر عبدی (متوفای 150ق) منسوب است . وی از اصحاب امام باقر (ع) و سپس امام صادق (ع) بود، ولی بعدها ایشان را ترک کرد و به اردوی امام زید پیوست . (66) اصول و ویژگی های عقاید جارودیه عبارت است از: 1 . نص خفی بر امامت علی (ع) (67) و نص جلی بر امامت حسن (ع) و حسین (ع) (68) و درنتیجه حکم به کفر و ضلالت امت پس از پیامبر (ص) به جهت مخالفت با نص و تن دادن به خلافت شیخین; (69) 2 . حصر امامت در فرزندان فاطمه (س) اعم از فرزندان امام حسن (ع) یا امام حسین (ع) ; (70) 3 . اعتقاد به اصل مهدویت . (71)

این شاخه از زیدیه با مطرح کردن نص بر خلافت علی و حسنین (ع) و دور شدن از اعتقاد منسوب به امام زید در قبول و رضایت به خلافت شیخین و همچنین رو آوردن به اصل مهدویت که از اصول مورد قبول امامیه است، بیش از دیگر شاخه ها به امامیه نزدیک شدند، به طوری که از ویژگی های جارودیه، توجه همزمان به نظریه خروج و عقیده به مهدی منتظر است . (72) جارودیه از طرفی دیگر دارای عقایدی افراطی بوده و به غلو شناخته شده اند . افراط آنان مشخصا در دو نظریه جلوه گر است: یکی قدح شدید و تکفیر شیخین; (73) و دیگری تکفیر و مشرک دانستن کسانی از اهل بیت که مدعی امامت باشند، ولی خانه نشین بوده و قیام نکنند، (74) و همچنین تکفیر پیروان چنین افرادی . (75) (مصداق مورد نظرشان امام جعفر صادق (ع) و پیروان مکتب ایشان بود) . آنان همچنین مانند خوارج، مرتکب کبائر را محکوم به کفر می دانستند . (76)

ب) سلیمانیه (یا جریریه)

این فرقه به سلیمان بن جریر الرقی منسوب است . او نیز در آغاز از اصحاب امام صادق (ع) بود که از آن حضرت جدا شد و به پیروان امام زید پیوست . (77) عدم حصر امامت در اولاد فاطمه (س) و اعتقاد به شورایی بودن آن از همان ابتدا و درنتیجه دادن مشروعیت ذاتی به خلافت شیخین از جمله مهم ترین اعتقادات این فرقه است . (78) هرچند آنان نیز به خطای امت در عدم انتخاب افضل یعنی علی (ع) معتقد بودند، (79) ولی آن را خطایی از روی اجتهاد می دانستند که موجب فسق نمی شود; (80) و درباره عثمان (81) و همه محاربان با علی (ع) چون عایشه، طلحه و زبیر همانند جارودیه حکم به کفر می کردند . (82) اهل سنت نیز متقابلا آنان را تکفیر کردند . (83) سلیمانیه همچنین بر شیعیان امامی در اعتقاد به «بدا» و «تقیه » خرده می گرفتند . (84)

ج) صالحیه (یا بتریه)

این گرایش به حسن بن صالح بن حی همدانی (100- 168) منسوب است . از اصول مطرح در این فرقه جواز امامت مفضول با وجود افضل است، (85) با این توضیح که علی و اولاد او از دیگران افضلند، ولی در خصوص حضرت علی (ع) معتقدند که آن حضرت به خواست خود کنار رفت . (86) بنابراین، امامت علی (ع) تنها پس از بیعت مردم محقق شده (87) و امامت شیخین نیز بلااشکال است . (88) آنان درباره حکم عثمان توقف کردند . (89) همچنین آنان امامت هر یک از اولاد علی را که خروج کند می پذیرفتند، چه از فرزندان فاطمه باشد، یا نباشد . (90) همان گونه که آشکار است، این فرقه از همه فرق خواه زیدیه به اهل سنت نزدیک تر است . (91)

به طور خلاصه می توان گفت که جارودیه به دلیل اعتقاد به وجود نص بر امامت و رد خلافت شیخین و قبول اصل مهدویت از فرق دیگر به شیعیان امامیه نزدیک تر بودند و تاثیر بیشتری از آنان پذیرفتند، در حالی که دو فرقه دیگر (صالحیه و سلیمانیه) از حنفیه و معتزله تاثیر بیشتری پذیرفتند و به اهل سنت نزدیک تر بودند . (92) این تمایز در حدی بود که صالحیه و سلیمانیه، جارودیه را به دلیل تکفیر شیخین تکفیر کردند و جارودیه نیز متقابلا آنان را به دلیل ترک تکفیر شیخین محکوم به کفر دانستند . (93)

حکومت امامان زیدیه و جریان نزدیک به امامیه

در قرن سوم، به تدریج مذهب زیدیه به انسجام و شکل نهایی خود رسید، و این مهم با به دست گرفتن قدرت سیاسی به وسیله امامان زیدیه در ایران و یمن همزمان بود . در این مقطع، قاسمیه، هادویه و ناصریه در امتداد جریان نزدیک به امامیه، جریان های غالب و بارز زیدیه بودند که مرکزیت آن از کوفه به ایران و یمن انتقال یافته بود . (94)

1 . امام ناصر اطروش و دولت زیدیه در طبرستان و دیلم

در حالی که سال ها بود که کوفه و حجاز برای ادامه فعالیت علویان ناامن شده بود، امام حسن بن علی بن عمر بن علی بن الحسین (ع) (230- 304) معروف به ناصر اطروش که مردی فقیه، عالم و شجاع بود، در سال 284 در خراسان قیام کرد (95) و پس از یک دوره اختفا به گیلان و دیلم رفت و در آن جا به مدت سیزده سال مردم را به تشیع دعوت کرد . (96) او سپس در سال 301 طبرستان را به قلمرو خود اضافه کرد . (97) پیش از این، در سال 250، حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن الحسن بن الحسن (ع) معروف به داعی کبیر در طبرستان قیام کرده و اولین حکومت علویان زیدی را در طبرستان پس از وفات داعی کبیر در سال 270، (99) برادرش محمد بن زید تا وفاتش در سال 287، (100) جانشین او بود و از آن پس فرزندان محمد تا ظهور و تاسیس دولت امام ناصر بر طبرستان حکم می راندند . امام ناصر اطروش در سال 304 درگذشت، (101) ولی دولت امامت زیدی در طبرستان که او بنیان نهاده بود (102) تا سال 316 (103) و به روایتی تا 355 (104) ادامه یافت .

افکار و آرای امام ناصر و کمک های مادی و معنوی او به دولت امام هادی (105) که همزمان دولت امامان زیدی را در یمن تاسیس کرده بود، (106) به خوبی تعلق او را به شاخه نزدیک به امامیه نشان می دهد . امام ناصر بیش از آن که تحت تاثیر مستقیم تعالیم امام قاسم و امام هادی باشد تحت تاثیر امامیه بود و در احکام طلاق و ارث و مسح پا در وضو، بر وفق مکتب امامیه فتوا می داد، تا آن جا که برخی او را اثناعشری دانسته اند . (107) روند نزدیکی زیدیه به امامیه در ایران بعد از امام ناصر نیز ادامه یافت، به طوری که در اوج اقتدار زیدیه در دیلم و طبرستان و در زمان تسلط آل بویه بر دارالخلافه بغداد، زیدیه بیش از هر زمان دیگری به امامیه نزدیک شد . (108) در این مقطع، آنان قول به جواز امامت مفضول را کنار نهادند و درباره صحابه همچون امامیه قضاوت کردند . (109) ابن اثیر در حوادث سال 351 آورده که به امر معزالدوله دیلمی در مساجد بغداد لعن هر سه خلیفه به وصفشان و لعن معاویه صریحا مکتوب شد (110) و در سال 352 برای اولین بار روز عاشورا در مرکز خلافت اسلامی، بغداد، رسما تعطیل اعلام و در خیابان ها عزاداری برپا شد (111) و مجالس جشن و شادی عید غدیر (112) و طعن خلفا مرسوم گشت، (113) سنتی که سالیان متمادی استمرار یافت . (114) همچنین که مرقد امامان نیز در عراق آراسته و تزیین شد . (115)

2 . امام قاسم رسی

در سال 220، (116) امام قاسم بن ابراهیم الرسی (170- 246) برادر امام محمد بن ابراهیم (ابن طباطبا) که از سرآمدان عصر خود و متکلم و فقیهی وارسته بود، دعوت به خویشتن کرد و علویان به شکلی فراگیر با او بیعت کردند، (117) که از آن به یا «البیعة الجامعة » (119) یاد شده است . هر چند دعوت او در آن مقطع با موفقیت زیادی همراه نبود و او سرانجام به حجاز رفت و در سال 246 در «رس » (120) بدرود حیات گفت، ولی او که شخصیتی ممتاز داشت، با طرح اندیشه های خود به تفکرات زیدیه بالندگی خاصی بخشید و با رشد زیدیه در دیلم و یمن، مکتب و تعالیم او پیروانی یافت که از آنان با نام قاسمیه یاد شده است . اندیشه و تعالیم امام قاسم در دیلم رقیب ناصریه به شمار می آمد و در یمن تا به امروز به عنوان تنها نماینده زیدیه و در قالب مکتب هادویه امتداد یافته است . (121) امام قاسم رسی اگرچه همچون امام هادی امامت را از اصول دین معرفی نکرد، ولی برای آن، نقش برجسته ای قائل شد (122) و در این زمینه دو رساله به نام های تثبیت الامامة (123) و الرد علی الرافضة (124) را تالیف کرد . امام قاسم امامت را همچون نماز و روزه از فرایض دانست (125) که امری ازجانب طرف خداوند است . لذا با رد شورایی یا موروثی بودن امامت، قائل به نص جلی برعلی (ع) وحصرآن درفرزندان فاطمه شد (126) وبه ادله عقلی ونقلی (چون حدیث ثقلین) بر این امر استدلال کرد; (127) ضمن این که دعوت علنی و ترک تقیه گرچه با زبان را کافی دانست وشرط خروج با شمشیر را حذف کرد، (128) چرخشی که نمی توان آن را با عدم تحرک و رکود خود امام قاسم از زمان اخذ بیعت تا وفات بی ارتباط دانست . (129)

امام قاسم رسی آغازگر دوره ای درتاریخ زیدیه بود که مشخصه آن قول به نص جلی و اعتقاد ویژه به اصل امامت ودرنتیجه قوت جریان نزدیک به امامیه درمیان فرق زیدیه است .

3 . امام هادی

امام یحیی بن الحسین بن القاسم الرسی (245- 298) معروف به امام هادی از برجسته ترین شخصیت های علوی در زمان خود بود . او در سال 280 پس از ورود به یمن به عنوان امام زیدیه دعوت به خویش کرد و از مردم بیعت گرفت، (130) ولی اندکی بعد به دلیل عدم استقبال مردم به حجاز بازگشت . (131) امام هادی مجددا در سال 284ق برای دعوت مردم به یمن بازگشت و سلسله امامان زیدی را که امامان قاسمی نیز خوانده می شوند، (132) پایه گذاری کرد . (133) این سلسله تا بیش از ده قرن با فراز و نشیب هایی دوام یافت و حدود پنجاه امام در راس آن قرار گرفتند . (134) امام هادی صعده را مرکز فعالیت خود قرار داد که تا به امروز مرکز زیدیه با همان گرایش است . البته این تذکر ضروری است که امام هادی و جانشینان او تا قرن ها موفق نشدند بر تمام یمن مسلط شوند . دوران امامت آنان معمولا با کشمکش ها و درگیری با سایر حکومت ها و رقیبان اعم از داخلی و خارجی همراه بود که در ادامه به طور گذرا به آن اشاره خواهد شد .

امام هادی با ارتقا بخشیدن به عقیده امامت در حد یکی از اصول دین، آن را به جای اصل «المنزلة بین المنزلتین » در مکتب اعتزال نشاند و اصول پنج گانه مذهب زیدی را توحید، عدل، وعد و وعید، امامت و امر به معروف و نهی از منکر دانست (135) و برای احراز مقام امامت شروطی تکمیلی قائل شد که تنها بر خود او منطبق بود، (136) مانند دعوت علنی به خود، خروج با شمشیر، عمل به کتاب و سنت، اعلم مردم زمان خود بودن، از فرزندان حسن و حسین بودن، (137) آمر به معروف و ناهی از منکر بودن، شجاعت، سخاوت، تقوی، تواضع و عدالت . (138) او برای بیعت مردم در امر امامت نقشی قائل نبود و اجماع را شرط می دانست، چه این که در نظر امام هادی امامت منصبی است که از جانب خداوند اعطا می شود و خواست مردم در آن دخالت ندارد، هرچند تبعیت مردم شرط قیام امام است . از طرف دیگر، مردم می توانند در صورت ارتکاب کبیره امام را از مقام خود عزل کنند; (139) اما در صورت عدم تبعیت مردم از امام جامع الشرایط، امامت امام به قوت خود باقی است و او باید هجرت کند و کنار بنشیند . (140) نظریه اخیر او توجیهی برای صلح امام حسن (ع) و کنار نشستن امام قاسم رسی نیز هست . با توجه به نظریه امام هادی در رد اجماع و شورا در مسئله امامت و همین طور اعتقاد به افضلیت علی (ع) و وجود نص پیامبر بر آن حضرت و حتی بر حسن و حسین، (141) برای او خلافت شیخین ناپذیرفتنی است . (142) امام هادی نیز کتابی دارد به نام تثبیت الامامة که در آن به بررسی مسئله خلافت و جانشینی پس از پیامبر پرداخته و بر رد خلافت شیخین و ادله مورد ادعای آنان استدلال کرده است . (143) امام هادی در فقه نیز تابع اجتهاد خود بود و به روایات اهل سنت توجه و نظری نداشت و از او منقول است که دو کتابی که اهل سنت آنها را صحیح می نامند (صحیح بخاری و صحیح مسلم)، از صحت بی بهره اند . (144) این نگرش در طی قرون متمادی تاکنون در مذهب هادوی وجود داشته و بی اعتنایی به حدیث و فقه اهل سنت کاملا روشن است . (145) امام هادی همچنین اعتقاد به نص بر امامت علی و حسن و حسین را مورد تاکید قرار داد وتقیه را جایز شمرد (146) ودرمجموع، بیش ازگذشته، زیدیه را به امامیه نزدیک کرد . (147)

مسیری که امام هادی ترسیم کرده بود با نوساناتی در عرصه سیاسی و مذهبی یمن ادامه یافت و پس از او دو فرزندش مرتضی (299- 310) و ناصر (310- 322) (148) و دیگر امامان زیدیه ادامه دهندگان مکتب هادویه بودند، هرچند پیروان امام هادی خود به شاخه هایی تقسیم شدند که مهم ترین آنها الحسینیه، المطرفیه و المخترعه است . (149)

4 . سلسله امامان زیدیه در یمن

دولت امامان زیدی در یمن پس از امام هادی و دو فرزندش تا سال 444 که امام ابوالفتح دیلمی به قتل رسید استمرار داشت . از این دوره، به نام دوره اول دولت زیدیه یاد می شود که حکومت امامان زیدیه غالبا در صعده و اطراف آن محصور مانده بود و دوره اضطراب و عدم استقرار سیاسی بود . (150)

در سال 451، امام حمزه بن ابوهاشم (متوفای 459) که او نیز از نوادگان امام قاسم رسی بود، پس از یک توقف کوتاه مجددا دولت امامت زیدیه را در یمن احیا کرد، و از آن پس امامانی یکی پس از دیگری در یمن به امامت رسیدند، تا این که در سال 1006، امام متوکل عبدالله المهدی که در سال 994 به امامت رسیده بود، به نفع امام قاسم بن محمد بن علی از منصب خود کناره گیری کرد . این مقطع (452- 1006) به نام دولت دوم زیدیه نامیده شده است، که همانند دوره اول با عدم استقرار و اضطرابات سیاسی و تسلط عثمانی ها همراه بود . (151)

دوره سوم و آخر حکومت امامان زیدیه در یمن از امام قاسم بن محمد آغاز می شود و به کودتای 1962 و اعلام جمهوری پایان می یابد . در زمان امامت امام قاسم بن محمد (1006- 1029) دولت امامان زیدی یک بار دیگر اقتداری مضاعف یافت و او که عالم و فقیهی برجسته نیز بود، (152) برای اولین بار امکان یافت تا بر همه یمن از جنوب تا شمال حکم براند . (153) همچنین در زمان امام متوکل اسماعیل (1054- 1085) از نوادگان امام هادی، این اقتدار گسترش بیشتری یافت و به اوج رسید . (154) مورخان آورده اند که امام متوکل در سال 1073 عید غدیر را روز جشن و سرور رسمی اعلام کرد و یک بار دیگر به این مراسم در یمن رونق بخشید . (155)

بالاخره، آخرین امامان زیدی که از خانواده حمیدالدین و از نسل امام قاسم رسی بودند، امامتشان با امام محمد بن یحیی حمیدالدین «المنصور» در سال 1307 (1890م) آغاز شد . امام المنصور و پس از او فرزندش امام یحیی «المتوکل » که در سال 1322 (1904م) به امامت رسید، بر روال گذشته مشی کردند، (156) با این تفاوت که پس از استقلال دوم یمن از عثمانی ها در سال 1919 و به دنبال سیطره کامل دولت زیدی بر یمن که شاید برای اولین بار در این حد اتفاق افتاده بود، (157) و همزمان با تحولات سریع جهان و منطقه، عرصه بر حکومت امامان زیدی تنگ شد . (158) امام یحیی بن المنصور هرچند کوشید تا با یک رشته سیاست ها، مثل ترور مخالفان، (159) «مملکت متوکلیه یمنیه » (نامی که بر یمن گذاشته بود) را محفوظ نگاه دارد (160) ولی در انقلاب 28 سپتامبر 1948 به قتل رسید (161) و عبدالله بن احمد الوزیر از آل وزیر که از سوی حزب احرار کاندیدای مقام امامت بود، (162) با داعیه امامت مشروطه (امامت قانون اساسی) در انقلابی که به انقلاب قانون و انقلاب علما نامیده شد، زمام امور را به دست گرفت . (163) انقلاب علما در همان سال با شکست مواجه شد و امام عبدالله و نخست وزیرش علی بن عبدالله اعدام شدند (164) و امام احمد بن یحیی «الناصر» فرزند امام یحیی دوباره بر مسند امامت تکیه زد . در 26 سپتامبر 1962م . و پس از درگذشت امام احمد طی یک کودتای نظامی حکومت جمهوری اعلام شد (165) و فرزند امام احمد، امام محمد البدر آخرین امام زیدیه بود که هیچ گاه فرصت حکومت بر یمن را پیدا نکرد .

به طور خلاصه، اصولی که در این دوره به عنوان معتقدات زیدیه طرح گردید و مورد قبول قرار گرفت عبارت اند از: 1 . افضلیت علی (ع) بر سایر صحابه; 2 . اولویت آن حضرت بر دیگران در امر امامت; 3 . حصر امامت پس از حسن (ع) و حسین (ع) در فرزندان آن دو; 4 . وجود نص بر امامت علی (ع) و حسنین (ع) و استحقاق امامت بعد از آنان با دعوت و تحقق سایر شرایط امامت نه با وراثت; 5 . عصمت اهل بیت شامل علی (ع)، فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) ; 6 . طعن صحابه و تخطئه آنان; 7 . گشودن باب اجتهاد; 8 . تجویز تقیه; (166) 9 . رواج فتاوای فقهی و سنت های مذهبی نزدیک به امامیه چون جمع بین نمازها، باز گذاشتن دست ها در نماز و آمین نگفتن پس از قرائت حمد، قصر نماز در سفر، برپایی مجالس و محافل جشن و سرور در روز غدیر، تقدیس ائمه و احترام و زیارت قبور آنان و . . .

در مجموع، گرایش این دوره که در هادویه متبلور است، تا بدان جا به مذهب امامیه نزدیک شد که بسیاری از اهل سنت آن را با امامیه یکی می دانند . (167) تنها تفاوت هادویه و امامیه در این ذکر می شود که امامیه بر خلاف هادویه عدد امامان را در دوازده تن معین محصور می داند . (168) در طول تاریخ نیز زیدیه هادوی احترام زیادی نسبت به امامیه داشته اند، به طوری که موجبات سرزنش جریان های رقیب را فراهم آورده است . (169) در پایان نکته قابل توجه آن که گرایش های قاسمیه، ناصریه و هادویه در این دوره به نحوی امتداد گرایش جارودیه در قرن دوم به شمار آمده است (170) که بر خلاف دو فرقه دیگر زیدیه در آن قرن به امامیه نزدیک تر بود . (171)

جریان نزدیک به اهل سنت در حاشیه

به موازات جریان نزدیک به امامیه، و به طور مشخص مذهب هادویه، جریان دیگری در زیدیه یمن به اهل سنت نزدیک می شود و به عنوان رقیب جریان غالب و قوی تر زیدیه و مذهب هادویه، آن را به چالش می کشاند .

1 . ابن المرتضی

در اواخر قرن هشتم، امام احمد بن یحیی المرتضی معروف به ابن مرتضی (763- 840) از نوادگان امام هادی به سازماندهی مجدد تفکر زیدی به خصوص در مسئله امامت پرداخت . او ضمن تاکید بر افضلیت علی (ع) و وجود نص خفی و حصر امامت در اولاد فاطمه (س)، عمل صحابه و خلافت شیخین را از روی اجتهاد دانسته که موجب فسق آنان نمی شود وشاهد این مدعا را کمک علی (ع) به خلفا ذکرمی کند . اگرچه نظرابن مرتضی درمورد خلافت شیخین تا حدودی با هادویه وامامیه یکی است، ولی به طور مشخص کوشیده است تا به نحوی رضایت اهل سنت را جلب کند ومیان حقانیت وافضلیت علی (ع) وآنچه درتاریخ اتفاق افتاده است جمع کند . ابن مرتضی همچنین به تبیین دوباره شرایط امامت پرداخت و به ویژه با تهی کردن امر به معروف و نهی از منکر از محتوای سیاسی آن که به دست امام هادی تثبیت شده بود، گامی دیگر به سوی اهل سنت برداشت .

از امام ابن مرتضی دو اثر بزرگ در میراث زیدیه به یادگار مانده است که در آنها نظرات فقهی و اعتقادی خود را بیان کرده است: یکی الازهار فی فقه الائمة الاطهار و دیگری البحر الزخار که هر دو به چاپ رسیده است .

2 . ابن الوزیر، ابن الامیر و شوکانی

محمد بن ابراهیم الوزیر (775- 840) معروف به ابن الوزیر روند نزدیکی به اهل سنت را شتاب بخشید و آن را تقویت کرد، (172) تا آن جا که نویسنده متعصب مسالة التقریب در پوست خود نمی گنجد و از ابن الوزیر نقل می کند که مذهب زیدیان معتزلی که همان زیدیان حقیقی اند رضایت به صحابه است . (173) کتاب مشهور او که دربرگیرنده نظرات او است، العواصم و القواصم فی الذب عن سنة ابی القاسم نام دارد که در نه جلد به چاپ رسیده است .

محمد بن اسماعیل الامیر الصنعانی (1099- 1182) معروف به ابن الامیر شخصیت دیگر این جریان است که همزمان با ظهور وهابیت آنان را تایید و نظراتی نزدیک به اهل سنت ارائه کرد و درگیری های او با عالمان زیدیه شدت گرفت . (174) با این همه، نکته مهم در تاریخ زندگی او بازگشت وی از این تفکر و به نوعی توبه اوست که مورد توجه و بحث معاصران زیدیه واقع شده است . ابن الامیر همچنین در رد اتهام ناصبی بودن خود کتابی نوشته است، به نام التحفة العلویة که به چاپ رسیده است .

دارای منصب قضاوت (176) و صاحب تالیفات و کتب مشهوری همچون نیل الاوطار و السیل الجرار (177) آخرین شخصیت برجسته این جریان است . او نیز کتاب مشهورش العقد الثمین فی اثبات وصیة امیرالمؤمنین را در رد اتهام عدم التزام به مبانی زیدیه و تشیع نوشته است .

روشنفکران یمن از سه نام برده اخیر به عنوان سرمداران حرکت نوگرایی و نماد اصلاح طلبی از درون زیدیه نام می برند، که به موازات مصلحان خارجی چون سید جمال و . . . در تحول و تحرک جامعه معاصر یمن نقش داشته اند . (178)

به طور خلاصه، اهم اعتقادات و نقاط مورد تاکید این جریان که به تدریج و در طول چندین قرن شکل گرفته است و امروز نیز با تحولاتی که بررسی آن مجالی دیگر می طلبد، در میان زیدیه بیش از گذشته به فعالیت خود ادامه می دهد و پیروانی دارد، عبارت است از:

1 . عدم حصر امامت در اولاد فاطمه (س) و اکتفا به حصر آن در قریش; (179) 2 . عدم اشتراط اکملیت و افضلیت در امام و کفایت وجود اجتهاد; (180) 3 . عدم جواز خروج و شورش مادامی که کفر آشکار و ترک واجبی چون نماز از حاکمان دیده نشود; (181) 4 . استفاده های فقهی نزدیک به مشرب اهل سنت و از منابع آنان . (182) نزدیکی این جریان به اهل سنت نیز تا بدان پایه است که برخی معتقدند آنان دیگر زیدی محسوب نمی شوند و از اهل سنت به حساب می آیند . (183)

کتاب نامه

1 . ابن الاثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابوالکرم الشیبانی: الکامل فی التاریخ، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1408 ق/1983م .

2 . ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد: مقدمه، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت .

3 . ابن عساکر، الحافظ ابوالقاسم علی بن الحسن بن هبة الله بن عبدالله الشافعی: تاریخ مدینة دمشق (80جلد)، دارالفکر، بیروت، 1416ق/1996م .

4 . ابن مرتضی، امام احمد بن یحیی: البحر الزخار (6جلد)، دارالحکمة الیمانیة، صنعا، چاپ دوم، 1409ق/1988م .

5 . ابوزهره، محمد: الامام زید حیاته و عصره، آراؤه و فقه، دارالندوة الجدیدة، بیروت، 1973م .

6 . اسماعیل، محمود: الادارسة، حقائق جدیدة، مکتبة مدبولی، قاهرة، 1411ق/1991م .

7 . اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل: مقالات الاسلامیین، تصحیح هلموت ریتر، جمعیة المستشرقین الالمانیة، چاپ سوم، 1400ق/1980م .

8 . اطروش، ناصر الحق حسن بن علی: البساط، مکتبة التراث الاسلامی، صعدة، 1418ق/1997م .

9 . افندی الاصبهانی، میرزا عبدالله: ریاض العلماء وحیاض الفضلاء (6 جلد)، مطبعة الخیام، قم، 1401ق .

10 . اکوع، قاضی اسماعیل بن علی: الزیدیة نشاتها و معتقداتها، دارالفکر، دمشق، چاپ سوم، 1418ق/1997م .

11 . امین، السید محسن: اعیان الشیعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، 1403ق/1983م .

12 . حاتم، نوری: زید بن علی و مشروعیة الثورة عند اهل البیت، الغدیر للدراسات والنشر، بیروت، چاپ دوم، 1416 ق/1995م .

13 . حداد، محمد یحیی: تاریخ الیمن السیاسی، دارالتنویر، بیروت، چاپ چهارم، 1407ق/1986م .

14 . حسنی، امام یحیی بن الحسین بن هارون: الافادة فی تاریخ ائمه الزیدیة، تحقیق محمد یحیی سالم عزان، دارالحکمة الیمانیة، صنعا، 1417ق/1996م .

15 . خضیری احمد، حسن: قیام الدولة الزیدیة فی الیمن (284- 298)، مکتبة مدبولی، قاهرة، 1996م .

16 . دفتری، فرهاد: تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره ای، نشر فروزان، تهران، چاپ دوم، 1376ش .

17 . رازی، احمد بن سهل: اخبار فخ، دارالقرب الاسلامی، بیروت، 1995م .

18 . زید، علی محمد، معتزلة الیمن «دولة الهادی وفکره » ، دارالعودة، بیروت، 1981م .

19 . زین، محمد حسین: الشیعة فی التاریخ، مطبعة العرفان، صیدا، چاپ دوم، 1357ق/1938م .

20 . سماوی، امام محمد بن صالح بن هارون: الغطمطم الزخار (6 جلد)، تحقیق محمد یحیی سالم عزان، مطابع الشرکة الموارد الصناعیة الاردنیة، عمان، 1415ق/1994م .

21 . شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن ابوبکر احمد: الملل والنحل، دار صعب، بیروت، 1406ق/1986م .

22 . شیخ مفید: اوائل المقالات، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، مصنفات الشیخ المفید، جلد چهارم، 1413.

23 . صبحی، احمد محمود: الزیدیة، دارالنهضة العربیة، بیروت، چاپ سوم، 1411ق/1991م .

24 . طبری، ابوجعفر محمد بن جریر: تاریخ الامم والملوک (تاریخ الطبری) (8 جلد)، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ چهارم، 1403ق/1983م .

25 . عبدالقاهر البغدادی: الفرق بین الفرق، المکتبة العصریة، بیروت، 1419ق/1998م .

26 . علی، صادق عبده: الحرکات السیاسیة والاجتماعیة فی الیمن (1918- 1967)، دارالفکر، دمشق، چاپ دوم، 1407ق/1987م .

27 . عمرجی، احمد شوقی ابراهیم: الحیاة السیاسیة والفکریة للزیدیة فی المشرق الاسلامی (365- 132)، مکتبة مدبولی، قاهرة، 2000م .

28 . غلیس، اشواق احمد مهدی: التجدید فی فکر الامامة عند الزیدیة، مکتبة مدبولی، القاهرة، 1417ق/1997م .

29 . قفاری، ناصر بن عبدالله بن علی: مسالة التقریب بین اهل السنة والشیعة (2جلد)، دارطیبة، ریاض، چاپ پنجم، 1418ق .

30 . لین بل، استانل و دیگران: تاریخ دولت های اسلامی و خاندان های حکومتگر، ترجمه صادق سجادی، نشر تاریخ ایران، 1363ش .

31 . مادلونگ، ویلفرد (تحقیق) : اخبار ائمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، بیروت، 1987م .

32 . ماکرو، اریک: الیمن والغرب (1571- 1962)، ترجمه حسین بن عبدالله العمری، دارالفکر، دمشق، چاپ دوم، 1407ق/1987م .

33 . مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی: مروج الذهب و معادن الجوهر (4جلد)، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1411ق/1991م .

34 . مؤیدی، مجدالدین بن محمد بن منصور: التحف فی شرح الزلف، مکتبة بدر، صنعا، چاپ سوم، 1417ق/1997م .

35 . نوبختی، حسن بن موسی: فرق الشیعة، دارالاضواء، بیروت، چاپ دوم، 1404ق/1984م .

36 . نومسوک، عبدالله: منهج الامام الشوکانی فی العقیدة (2 جلد)، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ دوم، 1414ق/1994م .

37 . یمنی، ابومحمد: عقائد الثلاث والسبعین فرقة (2 جلد)، مکتبة العلوم والحکمة، المدینة المنورة، 1414ق .

پی نوشت ها:

1) فرق الشیعة، ص 55; مروج الذهب، ج 3، ص 231; مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 65 .

2) اوائل المقالات، ص 39 .

3) البحر الزخار، ج 1، ص 40 .

4) الافادة، ص 61 .

5) الحیاة السیاسیة، ص 39 .

6) مروج الذهب، ج 3، ص 228; الکامل، ج 3، ص 380; تاریخ الطبری، ج 5، ص 497 .

7) به عنوان نمونه: محمد ابوزهره، الامام زید; ناجی حسن، ثورة زید بن علی; شریف صالح احمدالخطیب، الامام زید بن علی المفتری علیه; حسن الامین، زید الشهید; ابراهیم بن علی الوزیر، زید بن علی جهاد حق دائم; علی محمد دخیل، زید بن الامام علی بن الحسین; الشیخ نوری حاتم، زید بن علی; سید محسن امین، ابوالحسن زید الشهید; عبدالرزاق الموسوی المقرم، زید الشهید; محمد محمدی اشتهاردی، زید شهید انتقامگر; حسین کریمیان، سیره و قیام زید بن علی .

8) التجدید، ص 36 .

9) برخی از محققان تاکید بر افضلیت علی (ع) در امر خلافت و در عین حال تجویز تقدم مفضول و در نتیجه پذیرش خلافت شیخین را که به امام زید منسوب است، از جمله همین تاکتیک ها دانسته اند که زید به وسیله آن، سعی در جمع کردن همه نیروها اعم از شیعیان و سنی مذهبان معتزلی و غیر معتزلی داشته است .

10) زید بن علی و مشروعیة الثورة، ص 197- 198 .

11) زیدیه در مسئله امامت تنها چند اختلاف با امامیه دارند که عمدتا در برخی از مقاطع تاریخ و در بعضی از گرایش ها دیده می شود . مهم ترین آنها عبارت اند از: تجویز امامت مفضول و رضایت به خلافت شیخین، اشتراط خروج و کشیدن شمشیر برای امامت امام و رد تقیه، عدم اعتقاد به عصمت امامان، عدم اعتقاد به حصر امامان در دوازده تن معین و نیز به لزوم وجود نص بر همه امامان . البته همان گونه که در ادامه نوشتار بررسی شده، این اختلافات تا حدود زیادی هم در عقیده و هم در عمل از میان رفته است .

12) بغدادی امامیه و زیدیه را در آغاز یکی می داند که تنها در امامت امام زید و بیعت با او در خروج بر ضد امویان اختلاف نظر دارند .(الفرق بین الفرق، ص 25 .)

«و کانت الامامیة و الزیدیة فی بدء امرهما حزبا واحدا ثم اختلفا و السبب فی اختلافهما لم یکن اصلا من اصول الدین و انما کان حول الامامة » (الحیاة السیاسیة، ص 24 و 228 .)

13) فرهاد دفتری تاکید می کند که بر اساس آخرین تحقیقات، شیعیان اولیه در قرن دوم اعم از زیدی و امامی سازگاری چندانی با معتزله نداشته اند و این تنها در اواخر قرن سوم بوده است که تحت تاثیر معتزله قرار گرفته اند (تاریخ و عقاید، ص 85- 84 .)

14) الملل و النحل، ج 1، ص 162 .

15) الحیاة السیاسیة، ص 219 .

16) الغطمطم الزخار، ج 1، ص 27 .

17) الحیاة السیاسیة، ص 215 .

18) الملل و النحل، ج 1، ص 162 .

19) التجدید، ص 58 .

20) الملل و النحل، ج 1، ص 155; مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 129; البحر الزخار، ج 1، ص 40; الامام زید، ص 189; الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 16; و نقل اجماع زیدیه بر این اصل از شرح رسالة الحور العین، ص 154 .

21) الملل و النحل، ج 1، ص 155; مقدمه ابن خلدون، ص 197 .

گرچه به نظر می رسد در این اصل، نفی و عدم ضرورت عصمت امامان نهفته است، ولی زیدیه تصریح کرده اند که «پنج تن » از مقام عصمت برخوردارند . امام زید بن علی در روایتی می فرماید: «المعصومون منا خمسة، النبی و علی و فاطمه و الحسن و الحسین » تاریخ دمشق، ج 19، ص 464 .

22) البحر الزخار، ج 1، ص 40; مقدمه ابن خلدون، ص 197; قیام الدولة، ص 30; الزیدیة، ص 72; الامام زید، ص 190 .

23) التجدید، ص 56 .

24) برخی محققان تصریح کرده اند که این عقیده بعد از امام زید پدید آمده است (تاریخ و عقاید، ص 85 .)

25) الملل و النحل، ج 1، ص 156; البحر الزخار، ج 1، ص 40; مقدمه ابن خلدون، ص 198 . این جمله از امام زید منقول و مشهور است که: «آن کس که شمشیر خود برهنه کرد و به کتاب خداوند و سنت پیامبرش دعوت کرد و حکم او نافذ بود و مردم او را به این مقام شناختند، امامی است که همه باید به او شناخت پیدا کنند; ولی بنده ای که در خانه نشسته و بر روی خود پرده افکنده و در بر روی خود بسته و به حکم ظالمان تن داده; و نه امر به معروف می کند و نه نهی از منکر، کجا و کی می تواند امامی واجب الاطاعه باشد؟» (الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 16 .)

26) مروج الذهب، ج 3، ص 236; الکامل، ج 3، ص 398; الافادة، ص 71 . قبر امام یحیی بن زید هم اکنون در میامی (جوزجان) از توابع شهرستان مشهد زیارتگاه شیعیان است .

27) تاریخ الطبری، ج 6، ص 78; الکامل، ج 3، ص 487 .

28) الادراسه، ص 27 . ابن اثیر نیز در حوادث سال 144 و در بیان ریشه های قیام محمد به بیعتی اشاره می کند که در زمان امویان با محمد بن عبدالله بر سر خلافت شده بود (الکامل، ج 3، ص 554 .)

29) الادارسة، ص 27 .

30) الکامل، ج 3، ص 559 .

31) التحف، ص 81 .

32) مروج الذهب، ج 3، ص 326; الادارسة، ص 48 . در سایر منابع همچون الکامل، مهاجرت و دعوت یحیی و ادریس در دیلم و مغرب تنها بعد از قیام و شهادت امام حسین فخی ذکر شده است (الکامل، ج 4، ص 13 .)

33) مروج الذهب، ج 3، ص 324; الکامل، ج 3، ص 563; الافادة، ص 79 .

34) الادارسة، ص 29 .

35) الکامل، ج 3، ص 587; الافادة، ص 81- 91 .

36) در این دوره عیسی بن زید و علی بن العباس بن الحسن بن الحسن (ع) رهبری زیدیه را برعهده گرفته بودند . ولی عیسی پس از چندی از سیاست کناره گیری کرد و علی بن العباس زندانی شد و در نهایت توسط مهدی عباسی مسموم شد و به شهادت رسید .

37) الافادة، ص 92- 96; الکامل، ج 4، ص 11; تاریخ الطبری، ج 6، ص 410 .

38) تاریخ الطبری، ج 6، ص 411 .

39) اخبار فخ، ص 305- 303 .

40) ابن اثیر ورود امام یحیی و آغاز دعوت و تحرکات او را در دیلم در وقایع سال 175 آورده است «رک: الکامل، ج 4، ص 31» .

41) الافادة، ص 97- 107; الکامل، ج 4، ص 33 .

42) تاریخ الطبری، ج 6، ص 416; الکامل، ج 4، ص 13; الادارسة ص 55 .

43) مروج الذهب، ج 3، ص 326 .

44) الادارسة، ص 48 .

45) سیدمحسن امین نیز دولت ادریسیان را در مغرب، دومین دولت علوی پس از دولت امیر مومنان علی (ع) دانسته است (اعیان الشیعة، ج 5، ص 81 .)

46) التحف، ص 140; تاریخ دولت های اسلامی، ج 1، ص 44 . در اخبار فخ مدت اقامت و حکومت ادریس بن عبدالله در مغرب ده سال ذکر شده است (ص 327 .)

47) الکامل، ج 4، ص 13 .

48) همان، ج 4، ص 32 . سیدمحسن امین آورده است که در زمان مرگ ادریس بن عبدالله هنوز ادریس دوم به دنیا نیامده بود و مادرش به او باردار بود .(اعیان الشیعة، ج 5، ص 81 .)

49) ابن اثیر در حوادث سال 181 آورده است که «به ابن اغلب خبر رسید که ادریس بن ادریس پیروان بسیاری یافته است . . .» (الکامل، ج 4، ص 53) این نقل با توجه به روایت ولادت ادریس بن ادریس در سال 175 به وسیله خود ابن اثیر (الکامل، ج 4، ص 32) جالب توجه است .

50) التحف وفات ادریس بن ادریس را 210 ذکر می کند (ص 143) ; و احمد محمود صبحی سال 187 را سال وفات او دانسته است (الزیدیة، ص 92 .) اخبار فخ مدت ریاست او را 21 سال می داند .(ص 328)

51) الکامل، ج 4، ص 218 . در اخبار فخ، ادریس بن ادریس بن ادریس به عنوان سومین حاکم ادارسه ذکر شده است (ص 328 .)

52) الادارسة، ص 83 . در کتاب تاریخ دولت های اسلامی تعداد حاکمان ادریسی چهارده تن و سال 346 آخرین سال حکومت ادریسیان ذکر شده است; در این سال، آخرین حاکم ادریسی اسیر و به قرطبه منتقل شد و ادارسه منقرض گردیدند (ج 1، ص 44 .) احمد محمود صبحی، سال 323 را سال انتهای حکومت ادریسیان ذکر می کند (الزیدیة، ص 93 .) جالب آن که سیدمحسن امین مدت حکومت ادریسیان را هفتاد سال و حاکمان آن را هجده نفر ذکر کرده است (اعیان الشیعة، ج 5، ص 81 .)

53) الکامل، ج 4، ص 14 .

54) همان، ج 5، ص 617 .

55) همان، ص 633; اعیان الشیعة، ج 5، ص 81 .

56) الادارسة، ص 58 .

57) همان، ص 23 .

58) در التحف، لقب وی ابوالقاسم محمد بن ابراهیم ذکر شده است (ص 144 .)

59) اگرچه در قرن دوم و پس از آن در قرن سوم علویان زیادی خروج کرده و در بیشتر موارد مورد حمایت زیدیه هم واقع شده اند (که پرداختن به همه آنها در این مجال مقدور و ضروری نیست)، ولی این به معنای قبول همه آنان به عنوان امام نیست; چرا که در مذهب زیدیه علاوه بر خروج شرایط دیگری نیز برای امامت در نظر گرفته شده است .

60) الکامل، ج 4، ص 147; الافادة، ص 108- 113 .

61) سید محسن امین حکومت آل طباطبا را پس از حکومت امام علی (ع) و حکومت ادریسیان، سومین حکومت علویان می داند .(اعیان الشیعة، ج 5، ص 81 .)

62) الکامل، ج 4، ص 149 .

63) تاریخ الطبری، ج 7، ص 123 .

64) همان، ص 168 .

65) فرق اولیه زیدیه مختلف و متعدد ذکر شده است: مسعودی از هشت فرقه نام می برد (مروج الذهب، ج 3، ص 232 .) ابوالحسن اشعری و ابو محمد یمنی به شش فرقه اشاره می کنند (مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 66; عقائد الثلاث و السبعین فرقة، ج 1، ص 452) ; شهرستانی و بغدادی به سه فرقه مذکور در متن اکتفا کرده اند (الملل والنحل، ج 1، ص 157- 162; الفرق بین الفرق، ص 22 .) در مقدمه البحر الزخار تنها از دو فرقه نام برده شده است (البحر الزخار ج 1، ص 40 .) برای اطلاع بیشتر رک: الحیاة السیاسیة، ص 82- 83 .

66) الزیدیة، ص 84; الحیاة السیاسیة، ص 84 .

67) البحر الزخار، ج 1، ص 40 .

68) مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 67 .

69) الملل و النحل ج 1، ص 158; مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 66; الفرق بین الفرق، ص 30; فرق الشیعة، ص 21; اوائل المقالات، ص 40; البحر الزخار، ج 1، ص 40 .

70) مروج الذهب، ج 3، ص 232; البحر الزخار، ج 1، ص 40 .

71) بین اعتقاد جارودیه و امامیه به مهدی موعود تفاوت هایی وجود دارد، چه این که برخی از آنان مهدی موعود را امام محمد بن عبدالله (نفس زکیه) دانسته، معتقد بودند او به شهادت نرسیده است، و برخی دیگر محمد بن قاسم (پسر عمر بن علی بن الحسین (ع) که در سال 219 در طالقان قیام کرد) و دسته سوم یحیی بن عمر (پسر یحیی بن الحسین بن زید بن علی بن الحسین (ع) که در سال 250 در کوفه قیام کرد) را مهدی می پنداشتند (مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 67; الفرق بین الفرق، ص 31; الزیدیة، ص 84; الحیاة السیاسیة، ص 86; الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 26 .) در مقدمه البحر الزخار آمده است: «و ینسب الی بعضهم (الجارودیة) القول بالغیبة ولیس بصحیح » (البحر الزخار، ج 1، ص 40 .)

72) التجدید، ص 51 .

73) فرق الشیعة، ص 21; الفرق بین الفرق، ص 34 .

74) الزیدیة، ص 85 .

75) فرق الشیعة، ص 54 .

76) الفرق بین الفرق، ص 34 . مؤلف الحیاة السیاسیة ظاهرا دچار اشتباه شده و عقیده تکفیر خوارج را به نقل از الفرق بین الفرق به جای جارودیه در مورد سلیمانیه ذکر می کند (الحیاة السیاسیة، ص 91 .)

77) الزیدیة، ص 82 .

78) الفرق بین الفرق، ص 32- 33; الزیدیة، ص 82 .

79) الملل و النحل، ج 1، ص 159 .

80) فرق الشیعة، ص 9 .

81) مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 68; الفرق بین الفرق، ص 33 .

82) الملل و النحل، ج 1، ص 160; فرق الشیعة، ص 9 .

83) الفرق بین الفرق، ص 33 .

84) فرق الشیعة، ص 64; الملل و النحل، ج 1، ص 160 .

85) البحر الزخار، ج 1، ص 40; الحیاة السیاسیة، ص 88 .

86) فرق الشیعة، ص 20; الملل و النحل، ج 1، ص 161; مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 69 .

87) مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 69 .

88) البحر الزخار، ج 1، ص 40 .

89) الملل و النحل، ج 1، ص 161; مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 69; الفرق بین الفرق ص 33 . ولی نوبختی در مورد بتریه می گوید: آنان عثمان و طلحه و زبیر را تنقیص می کنند (فرق الشیعة، ص 57 .)

90) فرق الشیعة، ص 57 .

91) همان; الحیاة السیاسیة، ص 87 .

92) الزیدیة، ص 80- 86; التجدید، ص 59 .

93) الفرق بین الفرق، ص 34 .

94) در مقدمه البحر الزخار، زیدیه در دوره متاخر تنها به دو گروه قاسمیه و ناصریه تقسیم شده اند (البحر الزخار، ج 1، ص 40 .)

95) التحف، ص 184 .

96) الملل و النحل، ج 1، ص 156; الکامل، ج 5، ص 44 .

97) تاریخ الطبری، ج 10، ص 149; الکامل، ج 5، ص 44; مروج الذهب، ج 4، ص 327 و 394; مقدمه ابن خلدون، ص 200 .

98) الکامل، ج 4، ص 364 .

99) همان، ص 536 .

100) همان، ص 595 .

101) همان، ج 5، ص 58; الافادة، ص 167 .

102) زیدیه حسن بن زید (داعی کبیر) و محمد بن زید را به دلیل دارا نبودن شرایط امامت (علم، زهد و سیاست) در حد امامت ندانسته اند و گویا خود آنها نیز چنین ادعایی نداشته اند (قیام دولة الزیدیة، ص 54; معتزلة الیمن، ص 57 .)

103) الکامل، ج 5، ص 58 و 106 . تا این سال فرزندان ناصر و پس از آنان قاسم بن الحسن بر طبرستان حکومت کرد و در این سال، قاسم را اسفار کشت و بر طبرستان تسلط یافت . هرچند علویان بعد از این هم به طور پراکنده در گوشه و کنار طبرستان ظهور کرده، حکومت هایی تشکیل دادند، ولی دولت متمرکز زیدیه در آن سامان ادامه نیافت، تا این که در سال 321 آل بویه که خاستگاهی زیدی داشتند، قدرت را در مراکز عمده جهان اسلام در دست گرفتند .

104) الحیاة السیاسیة، ص 141 .

105) اخبار ائمة الزیدیة، ص 89; التجدید، ص 63 .

106) در گزارش مادلونگ، ظهور امام ناصر 287 و هفت سال پس از ظهور امام هادی در یمن یعنی 280 ذکر شده است (اخبار ائمة الزیدیة، ص 88 .)

107) ریاض العلماء، ج 1، ص 277; اعیان الشیعة، ج 5، ص 181 . نویسنده ریاض آورده: «و الناصر الکبیر من عظماء علماء الامامیة . و ان کان الزیدیة یعتقدونه و یدرجونه فی جملة ائمتهم . . .» .

108) الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 29 .

109) الملل و النحل، ج 1، ص 156 .

110) لعن الله معاویة بن ابی سفیان و لعن من غصب فاطمة فدکا و من منع من ان یدفن الحسن عند قبر جده و من نفی اباذر الغفاری و من اخرج العباس من الشوری . . .» البته این نوشته به زودی به لعن ظالمان آل رسول و بدون نام بردن کسی جز معاویه تغییر کرد (الکامل، ج 5، ص 327 .)

111) الکامل، ج 5، ص 331 .

112) ابن اثیر در حوادث سال 357 آورده که در این سال اهالی بغداد به روال عادت گذشته به عزاداری در عاشورا و شادی در روز غدیر پرداختند .(الکامل، ج 5، ص 356 . )

113) الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 29; الحیاة السیاسیة، ص 155 .

114) در وقایع سال 358 به ادامه اقامه مراسم عاشورا در بغداد و همچنین در سال 389 به ادامه این مراسم و مراسم روز عید غدیر اشاره شده است (الکامل، ج 5، ص 365 و 540 .)

115) تاریخ و عقاید، ص 216 .

116) دکتر صبحی سال دعوت امام قاسم را 199 و پس از وفات ابن طباطبا ذکر می کند (الزیدیة، ص 94 .)

117) الافادة، ص 123 .

118) الحیاة السیاسیة، ص 93 .

119) التجدید، ص 68 .

120) منطقه ای در نزدیکی میقات ذی الحلیفة در مدینه (الافادة، ص 127 .)

121) الحیاة السیاسیة، ص 93 .

122) معتزلة الیمن، ص 37 .

123) کتابی به همین نام برای شخص امام زید نیز نقل شده است . همچنین از امام ناصر اطروش نیز رساله ای به همین نام چاپ شده است . رک: مجله تراثنا، شماره 20 (سال پنجم رجب 1410 .)

124) این رساله در رد نظرات اسماعیلیه نوشته شده است (مقدمه امام حنفی عبدالله بر الرد علی الرافضة، ص 81 .)

125) التجدید، ص 65 .

126) معتزلة الیمن، ص 37 .

127) التجدید، 65- 67 .

128) همان، ص 68 .

129) معتزلة الیمن، ص 38 .

130) الافادة، ص 136 .

131) معتزلة الیمن، ص 59 .

132) زیرا همگی از نسل امام قاسم رسی هستند .

133) الامام زید، ص 510; الحیاة السیاسیة، ص 178- 179; التحف، ص 171 .

134) برای اطلاع بیشتر ر . ک: الزیدیة، ص 463- 473; التجدید، ص 211 .

135) معتزلة الیمن، ص 157; الزیدیه نشاتها ومعتقداتها، ص 68 .

136) التجدید، ص 80 .

137) معتزلة الیمن ص 182 .

138) الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 68; التجدید، ص 79- 80 .

139) الزیدیه، ص 123 .

140) همان; التجدید، ص 81- 83 .

141) امام هادی نص پیامبر بر علی (ع) را (همانند امام قاسم) نص جلی و بر حسن و حسین (ع) بدون آن که تصریح کند نص خفی (الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة; الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا و) . . . می داند (معتزلة الیمن، ص 186 .)

142) التجدید، ص 80 .

143) امام هادی صاحب تالیفات بسیاری است که حدود بیست کتاب و رساله از او به دست ما رسیده است .(معتزلة الیمن، ص 193 .)

144) الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 33 .

145) احمد بن سعدالدین المسوری (متوفای 1079ق) در رساله المنقذة آورده: «آنچه در (صحاح سته) آمده، همگی دروغ و غیرقابل استدلال است » .(الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 33 .)

146) الحیاة السیاسیة، ص 94 .

147) الزیدیة، ص 120; قیام الدولة، ص 137 .

148) وفات امام ناصر پس از 23 سال امامت در سال 325 نیز ذکر شده است (التحف، ص 197 .)

149) برای اطلاع بیشتر رک: الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 75- 83 .

150) تاریخ الیمن السیاسی، ج 2، ص 17; التجدید، ص 143 .

151) تاریخ الیمن السیاسی، ج 2، ص 202; التجدید، ص 143 .

152) امام قاسم بن محمد بن علی تالیفی پربار و مشهور دارد به نام الاعتصام بحبل الله المتین، که در 5 جلد به چاپ رسیده است .

153) تاریخ الیمن السیاسی، ج 2، ص 202 . تا پیش از این دولت امامت زیدیه عمدتا محصور در شمال یمن بود (التجدید، ص 143 .)

154) التجدید، ص 143 .

155) تاریخ الیمن السیاسی، ج 2، ص 217 .

156) کتاب تاریخ الیمن (فرجة الهموم) همزمان با امامت امام یحیی نوشته شده و به بررسی تاریخ یمن تا سال پایان امامت امام یحیی و به ویژه دوران امامت او پرداخته است .

157) الیمن و الغرب، ص 13 .

158) دلائل متعددی برای بحران منتهی به انقلاب ذکر شده است; از آن جمله وراثتی شدن مناصب و تقسیم آن در میان فرزندان و بستگان امام و خفقان سیاسی و ممنوعیت احزاب و .(. . رک: الحرکات السیاسیة، ص 103 .)

159) همان .

160) رک: التجدید، ص 145 .

161) تاریخ الیمن السیاسی، ج 2، ص 271; الحرکات السیاسیة، ص 103 .

162) تاریخ الیمن السیاسی، ج 2، ص 372 .

163) جزئیات وتفصیل انقلاب 1948یمن دیده شود در: الیمن والغرب، ص 161 . همچنین فصل سوم الحرکات السیاسیة، ص 101- 123 .

164) دلایل شکست قیام را ببینید در: الحرکات السیاسیة، ص 118 .

165) تاریخ الیمن السیاسی، ج 2، ص 273 . تفصیل بیشتر در فصل پنجم الحرکات السیاسیة، ص 201- 263 .

166) الحیاة السیاسیة، ص 94 . و روایت «التقیة دینی و دین ابائی » توسط امام ناصر اطروش در کتاب البساط، ص 69 .

167) الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 48 .

168) همان، ص 50 . محمد حسین الزین می نویسد: «عموم زیدیه هیچ فرقی با اثناعشریه ندارند، جز این که آنان به خروج با شمشیر معتقدند» (الشیعة فی التاریخ، ص 56 .)

169) رک: نقل قول از مقبلی در الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 49 .

170) مسالة التقریب نقل می کند که در یمن از میان فرق زیدیه غیر از جارودیه فرقه دیگری وجود ندارد و آنها در صنعا و صعده و اطراف آنها زندگی می کنند (ج 1، ص 56 .)

171) جالب آن که به دلیل سیطره جریان نزدیک به امامیه در تاریخ زیدیه، ابومحمد یمنی که در قرن ششم می زیسته، در کتاب خود می گوید: «زیدیه امامت ابوبکر و عمر و عثمان را رد و عایشه را تنقیص می کنند، و این عقیده همه زیدیه است، و ویژگی جارودیه این است که ذبیحه اهل کتاب را حلال نمی دانند» (عقائد الثلاث و السبعین فرقة، ج 1، ص 452- 453 .)

172) التجدید، ص 123 .

173) مسالة التقریب، ج 1، ص 160 .

174) الزیدیة، ص 396- 411; برای اطلاع از تفصیل درگیری ابن الامیر با علمای هادوی رک: الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 40 .

175) الزیدیة، ص 425 .

176) الغطمطم الزخار، ج 1، ص 63 .

177) کتاب الغطمطم الزخار در رد شوکانی و به طور مشخص کتاب السیل الجرار و عقاید و فتاوای او بر خلاف مکتب هادوی و مذهب زیدی نوشته شده است . این نقد با اعتراض نویسنده به شوکانی در درج صحابه در صلوات بر پیامبر آغاز شده است .

178) معتزلة الیمن، ص 11 .

179) منهج، ج 1، ص 123 .

180) التجدید، ص 128 .

181) منهج، ج 1، ص 123، به نقل از السیل الجرار ونیل الاوطار; التجدید، ص 132 .

182) چون ضم دست ها در نماز و آمین گفتن پس از قرائت حمد . در این خصوص و دیگر مجادلات و نزاع های دو جریان مراجعه شود به نامه های متبادل منقول در الزیدیة نشاتها و معتقداتها، ص 41- 46 .

183) همان، ص 50 .