سال بعدالفهرستسال قبل

حدیث منسوب به طهران-زوراء-شوری

اعلان تهران به عنوان دار الخلافة توسط آقامحمدخان قاجار( 1203 هـ = 1788 م)
حدیث منسوب به طهران-زوراء-شوری

این حدیث شوری و زوراء در کتاب ادعیه قرآن هم از آقای اسماعیل آشتیانی به نقل مناقبل العترة ابن فهد قده آمده است




حدیث مذمت شورای صغری

کلیدواژه: اصحاب کبائر، یونس.
پرسش: حديث مذمت شورای صغری كه در زوراء براي تغيير سنت و احكام پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) تأسيس مي‌شود: أ. سند آن چه قدر اعتبار دارد؟ ب. راويان و متن صحيح آن را نقل كنيد. ج. منظور از زوراء تهران است يا بغداد؟

پاسخ: این روایت معتبر نیست. زوراء هم ناحیه‌ای در عراق کنونی کنار رود دجله است.

فهرست مندرجات
۱ - تاریخ و سرگذشت روایت
۱.۱ - سخن گفتن درباره کتاب
۱.۲ - موضوع جزوه
۱.۳ - نام جزوه
۱.۴ - چاپ
۱.۵ - اعتبار روایت
۱.۵.۱ - بیان یک نکته
۲ - شورای بزرگ‌تر و کوچک‌تر
۳ - مراد از زورا
۴ - نتیجه بحث
۵ - پانویس
۶ - منبع

تاریخ و سرگذشت روایت
[ویرایش]
ابتدا به تاریخ و سرگذشت این روایت اشاره می‌شود و آن این‌که: این روایت در کتابی به نام (گنجینه عطار یا کشکول مرتضوی) که از کتابی منسوب به فقیه عارف ابن فهد حلی (رحمة‌الله‌علیه) متوفی به سال ۸۴۱ هجری قمری به نام مناقب العترة نقل شده است.

← سخن گفتن درباره کتاب

با مراجعه به کتاب‌نامه فهرست‌نگار بزرگِ آقا بزرگ تهرانی (رحمة‌الله‌علیه) معلوم شد که از این کتاب، یکی از مؤلفین دوره مشروطه به نام ابوالحسن مرندی در جزوه‌ای سخن گفته است. [۱]


← موضوع جزوه

موضوع این جزوه، ردّ قوانین مجلس مشروطه است.

← نام جزوه

نام جزوه «دلایل براهین الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محکمات القرآن» است.

← چاپ

این رساله دو مرتبه تألیف و چاپ شده است. نسخه اول مختصر بوده؛ ولی نسخه دوم با تغییرات و تکمیل مفصل تألیف شده است. هر دو نسخه در کتاب‌خانه مرحوم آیت‌الله نجفی موجود است؛ لکن از روایت مذکور و از نقل از مناقب العترة خالی بود. معلوم شد نسخه دوم مذکور، افتادگی دارد؛ اما در صفحه ۸۰ نسخه دوم ترکیب «الشوری الکبری و الصغری» به خوبی دلالت بر این دارد که این روایت مورد استدلال مؤلف است.
البته در مراجعه به سرگذشتِ نامه‌ها در شرح حال ابن فهد حلّی، به نام کتابی به عنوان «مناقب العترة» برخورد نشد [۲]
[۳]
(بله، ممکن است نام آن از قلم افتاده باشد؛ به ویژه آن که قصد این مؤلفان، استفاده و جمع‌آوری تمام کتب اِبن فهد نبوده است).

← اعتبار روایت

اما اعتبار این روایت، واضح است که با توجه به دست‌رسی نداشتن به منبع اصلی روایت، هیچ یک از این دو نقل (نقل گنجینه عطار و دلایل البراهین) اعتباری به این روایت نمی‌بخشد؛ به ویژه که برای اولین بار این روایت در عهد اولین دوره مجلس شورای ملی بر سر زبان‌ها آمده است.
بلی، اگر این روایت در کتابی متعلق به قرون گذشته دیده می‌شد و نویسنده آن کتاب هم شخصیتی با تقوا و شناخته شده می‌بود و دانشمندان شرح حال‌نویس، نام این کتاب را در فهرست کتب آن شخصیت می‌آوردند و کتاب موجود هم به عنوان کتابی از این دانشمند شناخته‌شده در بازار کتاب مشهور بود می‌توانستیم غیبی بودن این خبر را قرینه صدور آن از مصدر عصمت بدانیم و خود را از بحث سندی بی‌نیاز بینیم.

←← بیان یک نکته

این نکته قابل توجه است که عالم ملاحم‌نویس معاصر، مرحوم میرجهانی (رحمة‌الله‌علیه)، با وجود بنای او بر جمع‌آوری، از این روایت گزارشی نمی‌دهد. [۴]


شورای بزرگ‌تر و کوچک‌تر
[ویرایش]
در گنجینه عطار یا کشکول مرتضوی آمده است:
«عن کتاب مناقب العترة لابن فهد الحلّی عن حذیفة الیمانی و جابر بن عبدالله الانصاری عن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) انه قال الویل الویل لامتی من الشوری الکبری و الشوری الصغری سئل فی تقسیمها قال (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) الشوری الکبری تنعقد فی بلدی بعد وفاتی لغصب خلافة اخی و حقّ بنتی و الصغری تنعقد فی الزوراء لتغییر سنتی و تبدیل احکامی». [۵]

ترجمه آن چنین است: «وای، وای بر امتم از شورای بزرگ‌تر و شورای کوچک‌تر» شورای بزرگ‌تر در شهر من بعد از وفاتم برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم و کوچک‌تر در «زوراء» برای تغییر در سنت و احکامم منعقد می‌گردد.

مراد از زورا
[ویرایش]
در بیشتر روایات و در کتب لغت «زوراء» به ناحیه بغداد کنونی گفته می‌شود و عالم بزرگی مانند علامه حلی (بر طبق نقل محدث نوری [۶]
و محدث توانایی چون حاج شیخ عباس قمی (رحمة‌الله‌علیه) بر این عقیده‌اند. [۷]

لکن در روایتی گفته شده است که «زوراء» ری است، نه بغداد. [۸]
بنابراین در صورت عدم وجود قرینه خاص، زوراء به همان انطباق مشهور حمل خواهد شد؛ به ویژه این‌که صدور این روایت غریب در مذمت زوراء در زمان پایتخت بودن بغداد و به احتمال اعتنا از روی تقیه بوده است.

نتیجه بحث
[ویرایش]
این روایت معتبر نیست. زوراء هم ناحیه‌ای در عراق کنونی کنار رود دجله است.

پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعه، ج۲۲، ص۳۳۰، بیروت، دارالاضواء.
۲. ↑ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۲، ص۲۱، دارالکتاب الاسلامی.
۳. ↑ طبرسی نوری، حسین، مستدرک الوسایل، ج۳، ص۴۳۵، قم، اسماعیلیان.
۴. ↑ میرجهانی، محمدحسن، نوائب الدهور، ج۱ـ۲، تهران، صدر، ۱۳۶۹ش.
۵. ↑ مرتضوی، گنجینه عطار، ص۶، تهران، ۱۳۵۴ش.
۶. ↑ قمی، عباس، سفینة البحار، تهران، سنایی، ۱۳۸۲ق، چاپ سنگی.
۷. ↑ قمی، عباس، سفینة البحار، تهران، سنایی، ۱۳۸۲ق، چاپ سنگی.
۸. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۱۷۷، تهران، اسلامیه.


منبع
[ویرایش]

سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حدیث مذمت شورای صغری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۲/۱۹.









تهران در آخرالزمان از زبان امام صادق (ع)
درباره تهران و ری و زورا که برخی از محدثین آنرا تهران نامیده اند روایاتی زیادی آمده است که بخشی از آنها را محمودی گلپایگانی در کتاب پیرامون ایران و طهران جمع آوری کرده اند.
در همین رابطه در منتخب التواریخ ص ۸۷۵ آمده است:
امام صادق علیه السلام فرمودند :
ای مفضل ایا میدانی زورا کجا واقع شده است؟
عرض کردم خدا و حجتش داناترند.
فرمود :بدان ای مفضل در حوالی ری کوه سیاهی ست که در دامن ان شهری بنا شده است که طهران نامیده شود و ان است زورا که قصرهایش مثل قصرهای بهشت و زنهایش مثل حور العین است بدان ای مفضل ان زنها متلبس به لباس کفار میشوند ودر هیئت ظالمان میباشند و به محل سکونت شوهر ها کفایت نمیکنند و از ایشان درخواست طلاق میکنند و مردها به مردها و زنها به زنها اکتفا میکنند و مردها شبیه به زنها و زنها شبیه به مردها میشوند پس اگر تو بخواهی دینت را حفظ کنی پس دراین شهر سکونت مکن و مسکن برای خود قرار مده چون محل فتنه است پس از انجا به قله کوهها و از سوراخی به سوراخی مثل روباه و بچه اش فرار کن.

( الزام النصاب ص ۱۸۳،منتخب الاثر ص ۴۳۰، بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۵۸،روزگار رهایی ج ۲ ص ۷۶۲

موعود نامه:۲۳۸ )

همچنین در مناقب العتره ابن فهد حلی آمده است:
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمودند :
وای بر امت من از شورای کبری و شورای صغری
عرض شد این دو شورا چه وقت خواهد بود؟
فرمود شورای کبری بعد از وفات من برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم برپا خواهد شدو شورای صغری در غبیت کبری و در زورا (تهران) برای تغییر سنت من و تبدیل احکام واقع خواهد شد.
در کنز العمال ج۱۴ ص ۲۲۹ نعمان بن بشیر روایت کند که : پیش از ساعت ظهور فتنه هایی بروز میکند همچون اینکه شب تار باشد و شخص در صبح مومن بوده و چون شب فرا رسد کافر گردد و یا شب کند در حالی که مومن بوده و صبح کند در حالی که کافر شده استو گروهی دین و اخلاق خود را هب متاعی ناچیز از دنیا بفروشند.

منبع :جهان





خانه » منظور پیامبر از شورای صغری در این حدیث چیست؟
۱۳۹۰/۱۰/۱۷ ۰۴:۲۲ شناسه مطلب: 58348
منظور پیامبر از شورای صغری در این حدیث چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

به یک حدیث از پیامبر (ص) برخوردم که منبع موثقی هم داره. میخواستم 2 سوال مطرح کنم:

رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمودند:

ای وای بر امت من، ای وای بر امت من از شورای کبری و شوراي صغری،
پرسیدند: يا رسول‌الله شورای کبری كدام است؟ و شورای صغری كدام است ؟
فرمود شورای كبری شورائي است كه بعد از وفات من در شهر من تشكيل مي‌شود برای غصب خلافت برادر من و غصب حق دختر من، و اما شورای صغری در زمان غيبت کبری در زوراء (كه ری است) تشكيل مي‌شود براي تغيير دادن سنت و تبديل احكام من!

[مناقب العترة ، وكتاب مائتان وخمسون علامة للطباطبائي 130، تفسير اثني عشري ذيل آيه 159 آل عمران]
------------------------------------------------

عن حذيفة بن اليمان وجابر بن عبد الله الأنصاري عن رسول الله (ص) انه قال:
( الويل الويل لامتي في الشورى الكبرى والصغرى ، فسئل عنهما فقال (ص) أما الكبرى فتنعقد في بلدتي بعد وفاتي لغصب خلافة أخي وغصب حق ا...بنتي ، وأما الشورى الصغرى فتنعقد في الغيبة الكبرى في الزوراء لتغيير سنتي وتبديل أحكامي)
[مناقب العترة ، وكتاب مائتان وخمسون علامة للطباطبائي 130، تفسير اثني عشري ذيل آيه 159 آل عمران]

1.منظور پیامبر از شورای صضری چیست؟ و یا ارتباطی به شورای رهبری و ولایت فقیه دارد؟
2.ایا حدیثی وجود دارد که بتوان با استناد به ان به صراحت منظور این حدیث رو از ولایت فقیه دور کرد؟

این عبارت در هیچ یک از کتب روایی و تفسیری وجود ندارد و تنها در تفسیر اثنا عشری آن هم بدون ذکر راویان حدیث ذکر شده، لذا نمی توان اعتباری برای آن قائل شد.
اما برای فهمیدن مراد از شوری صغری باید منظور از " زوراء " را بفهمیم که روایات مختلفی آمده که این واژه در آنها است و معانی و مصادیق متعددی برای زوراء ذکرشده است:
فيروزآبادى براى" زوراء" اين معانى را ذكر كرده است:
1- مالى بود متعلق به احيحه كه يكى از عربها است 2- چاه دور 3- قدح 4- ظرف نقره 5- كمان 6- دجلة 7- بغداد، زيرا درهاى درونى آن از برونى جدا است 8- مكانى است در مدينه نزديك مسجد، خانه‏اى بوده است در حيره 9- اراضى دور دست 10- زمینى در ذى خيم.(1)
در بعضی از روایات هم مثل روایت مورد سوال منظور از آن شهر ری است.
در روایتی مراد از زوراء را چنین گفته:
از معاوية بن وهب گويد امام صادق (ع) به يك بيت از شعر ابن ابى عقب تمثل جست:
و ينحر بالزوراء منهم لدى الضحى ثمانون الفا مثل ما تنحر البدن‏
در ظهر بزوراء از ايشان گردد هشتاد هزاران چه شتر قربانى‏
راوی گويد من گفتم: قربانت مى‏گويد زوراء همان بغداد است، فرمود: نه، سپس فرمود: تو به رى رفته‏اى؟ گفتم: آرى، فرمود: به بازار چارپايان رفتى؟ گفتم: آرى فرمود آن كوه سياه را كه سمت راست جاده است ديده‏اى؟ همان است زوراء كه در آن 80 هزار كشته شوند و 80 مرد از آنها از فرزندان فلانند كه همه شايسته خلافت شمرده شوند گفتم: قربانت چه كسى آنها را مي كشد؟ فرمود:عجم‏زاده‏ها آنها را مي كشند.(2)
مولف کتاب می گويد ممكن است زوراء در اين خبر نام محلى باشد در رى يا مقصود از زوراء بغداد نو باشد و امام كه فرموده بغداد نيست مقصودش بغداد كهنه است و شايد در آنجا محلى به اين نام باشد و اشاره باشد به نبردى كه در زمان مأمون ميان طرفداران او و طرفداران امين واقع شد و بسيارى از بنى عباس در آن بدست عجم ‏زاده‏ها كه طرفدار مأمون بودند كشته شدند و بنا بر اول اشاره است به واقعه‏اى كه در زمان امام قائم يا نزديك بدان واقع مى‏شود و شايد ابن ابى عقبه اين پيشگوئى را از امام معصوم شنيده و آن را به نظم آورده است.
در روایت دیگری درباره ظهور امام زمان چنین آمده:
« إن القائم (ع) من ولد علي (ع)، له غيبة كغيبة يوسف، و رجعة كرجعة عيسى بن مريم، ثم يظهر بعد غيبته مع طلوع النجم الأحمر، و خراب الزوراء، و هي الري، و خسف المزورة، و هي بغداد، و خروج السفياني، و حرب ولد العباس مع فتيان أرمينية و آذربيجان، تلك حرب يقتل فيها ألوف و ألوف... »(3)
همانا قائم از فرزندان علی (ع) برای او غیبتی است. مانند غیبت یوسف و بازگشتی است مانند بازگشت عیسی سپس ظهور می کند بعد از غیبتش با طلوع ستاره قرمز و خراب شدن زوراء که شهر ری باشد و خسوف مزوره یعنی بغداد و خروج سفیانی و جنگ فرزندان عباس با جوانان ارمنی و آذربایجان در آن جنگ هزاران هزار کشته می شوند...
بنابراین از عبارتی که در تفسیر اثنی عشری آمده همین اندازه فهمیده می شود که شورای صغری در زمان غیبت کبری امام زمان واقع می شود و در زوراء و چون زوراء مصادیق و معانی مختلفی دارد مراد از شورای صغری دقیقا معلوم نیست.
پی نوشت ها:
1.فیروزآبادی،قاموس اللغه، لغت زوراء.
2.( قَالَ تَمَثَّلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِبَيْتِ شِعْرٍ لِابْنِ أَبِي عَقِبٍ وَ يُنْحَرُ بِالزَّوْرَاءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى ثَمَانُونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْنُ...
کلینی، محمد بن یعقوب،الکافی،انتشارات ال البیت، ج8، ص178،روضه كافى-ترجمه كمره‏اى، ج‏1، ص 335.
3.بحرانی، سید هاشم، البرهان في تفسير القرآن، انتشارات بعثت ،ج‏4، ص 39

بازدید: 6313









***************
صفحه اصلی وبلاگ جعفریان، رسول
۴ دی ۱۳۹۱ - ۲۳:۰۳

بازار گرم تطبیق علائم ظهور در مشروطه

جعل حدیث در باره مجلش شوری و این که در الزوراء یعنی به قول خودش در تهران بر پا می شود یکی از کارهای شگفتی است که تحت عنوان علائم ظهور انجام گرفته است.

نهضت علائم الظهور نویسی در برخی از ادوار اوج می‌گیرد. این امر منعکس کننده احساسات فرد در درجه اول، و نیز وضعیت عمومی جامعه است، گاه وضع با روی کار آمدن دولتی امیدوار کننده شده و احتمال داده می شود که متصل به ظهور حضرت خواهد شد، و گاه اوضاع بدتر شده و انتظار فرج برای تغییر بیشتر می‌شود.
یک ویژگی طرح این مباحث آن است که طراح آنها معمولا محدثین و اخباری ها و نیز واعظانی هستند که از یک سو با روایات این باب مأنوسند و از سوی دیگر، در برابر مردم مکلف به بیان مسائلی بحث انگیز و جذاب و نیز امیدوار کننده و حرکت دهنده هستند.
یکی از این دوره‌ها اواخر دوره صفوی است که چندین رساله و کتاب در باره رجعت و علائم ظهور نوشته شد و یکی از علمای برجسته ای دوره ظهور را با تعبیر «ان شاءالله» سال 1155 دانست.
در همان دوره زمانی عالمی با نام محمد صالح فرزند عضدالدین مسعود دست غیبی کتابی با عنوان «البرهان القاطع و النور الساطع» نوشت و ضمن طرح مباحثی در باره امامت در پایان به بحث از علائم ظهور پرداخت و محرم سال 1115 هجری را سال ظهور دانست.[ذریعه: 26 / 98].
نمونه‌هایی هم بعدها در دوره مشروطه و بعد از آن در جنگ جهانی اول و مسائل مطرح شده در ایران به ویژه قحطی 1335 ق وجود دارد. عصر رضا شاه نیز که تجدد آمد، همچنان برخی را بر آن داشت تا این اتفاقات را که برای آنان بسیار بدیع و بی‌دینانه بود، نشانه ظهور بدانند.
از این دوره، یکی از واعظان بنام با نام شیخ عباسعلی فرزند علی محمد گورتانی را داریم که با لقب معین الواعظین و تخلص ذاکر شناخته شده است. وی به سال 1287 به دنیا آمده و در سال 1360 ق درگذشته است. در میان آثار وی، یکی از آنها وقایع الظهور است، چنان که آثار دیگری مانند مجازات النسوان و تسلیة الفقراء و تذکرة الاغنیاء، زاد العاصین و ... نیز دارد. (اثر آفرینان، ج 3 ص 61). آقابزرگ سال درگذشت وی را 1358 ق نوشته وی می‌گوید این کتاب در سال 1364 ق در دو مجلد و در 228 صفحه در اصفهان منتشر شده است
این کتاب در سال 1387 ش توسط دو نفر با اظهار این که کمترین تغییری نداده‌ و صرفا عبارات را اصلاح و بازنویسی کرده‌اند آن را با عنوان «نشانه‌های آخر الزمان» منتشر کرده‌اند [تهران، حروفیه]. البته در مقدمه علاقه خود را به آیت الله بروجردی کاظمینی که به این مباحث علاقه مند هستند، گوشزد کرده‌اند و نوشته اند که ایشان «امکان چاپ و نشر کتب مزبور را» فراهم کرده‌اند!
یک از منابع کتاب، نورالانوار ابوالحسن مرندی است که علی القاعده باید در زمینه ظهور مطالب خواندنی داشته باشد. امید است که در فرصت دیگری بتوانم مروری بر آن کتاب هم داشته باشم. این مرد یعنی ابوالحسن مرندی منبع بسیاری از عجایب و غرایب و جعلیات است و بخشی از آنها همین علائم الظهور است که گویا دیوار کوتاهتر از آن پیدا نکرده و عجایبی از آن نقل کرده که در قوطی هیچ عطاری نیست. باید به وقتش سراغ آن رفت.
در اینجا به اختصار آنچه در کتاب گورتانی در باره تطبیق برخی از علائم ظهور بر رویدادهای جاری آمده را مرور می‌کنم. ضمن آن که نویسنده آن کتاب تصریح دارد که تعیین وقت ظهور درست نیست! این هم گریزگاهی است برای این که با نوشتن و تطبیق این مطالب، کسی آنان را متهم نکند که وقت ظهور را تعیین کرده اند! وی می‌نویسد: «وقت ظهور را خدا می‌داند... و لیکن علایمی از برای ظهور آن حضرت از ائمه رسیده است که پاره ای از اخبار به طور رمز [و] اشاره زمان قریب به ظهور را می‌رساند». (ص 70).
سپس مطالبی از نورالانوار مرندی ـ و گاهی هم از فاضل کرمانی یعنی همان ناظم الاسلام ـ نقل کرده و از جمله می‌نویسد:
دیگر از علائم ظهور احداث تلگراف، بی سیم است که در ممالک دور با یکدیگر حرف می‌زنند.
دیگر از علائم ایجاد دستگاهی است که عکس و صورت را نقل دهد، یعنی شخص از شهری می‌تواند دیگری را در شهر دیگر ببیند.
دیگر هیجان مردم فقیر و رنج کشان است.
دیگر فتح هفت بلاد آلمان است.
دیگر چنان چه در «بحار» است قطع علم از نجف و ظهورش در قم است.
یکی دیگر از علائم قطع شدن پول ایران است از نجف و کربلا که دیگر اهل ایران به عراق عرب پول نمی‌فرستند و یا آن که پول ایران از رواج می‌افتد. (ص 72).
اما در این میان حدیث شگفتی است که گویی برای مجلس شورای ملی و مشروطه خلق شده است، آن هم با متصل کردن آن به این اخبار که یکی از علائم ظهور غلبه دیلمان است [مثلا غلب سپاهی که به فرماندهی سپهدار تنکابنی از رشت به تهران آمد]. البته نباید روی همه جزئیات تأمل کرد. به هر حال نقل آن جالب است:
در جلد هفتم ناسخ التواریخ است ... تا آنجایی که می‌فرماید: اما در شهر ری مردم فتنه انگیز فراون شود، در آخر الزمان دیلمان بر آنها غالب شوند... در کتاب دلایل و براهین الفرقان که از تألیفات حجت الاسلام شیخ ابوالحسن نجفی مرندی [همان متخصص درجه اول علائم ظهور!] می باشد مرقوم است کتاب مناقب العتره ابن فهد حلی ا زحذیفه یمانی و جابر بن عبدالله انصاری که فرمود:
الویل الویل لامّتی من الشوری الکبری و الشوری الصغری. سئل تعیینهما [؟ فقال:] تنعقد بعد وفاتی لغصب خلافت اخی و حق بنیّ الصغری فی الغیبة الکبری فی الزوراء [که این زوراء در شرح و تفصیلی که برایش شده، همان تهران است!] لتغییر سنتی و تبدیل احکامی.
بدین ترتیب دو شوری وجود دارد. یکی شورای سقیفه و دیگری مجلس شوری. اولی پس از وفات رسول (ص) است و دومی شورای صغری در غیبت کبری. هدف از برقراری آنها هم غصب خلافت، و تغییر و تبدیل سنت رسول (ص) است.
جالب این است این مرندی مطلب را از مناقب العتره نقل کرده است. آقابزرگ با اشاره به این که مرندی از این کتاب یاد کرده می گوید که در جای دیگری نشانی از این کتاب ندیده است! [الضیاءاللامع: ص 10]
گویا تخصص این مرندی در جعل همین کتابهاست که البته باید در جای دیگری به آن رسید.
یکی از عجیب ترین جعلها روایتی است که وی از علامه مجلسی در باره زوراء و تطبیق آن بر طهران نقل می‌کند: «مقصود از (دارالفاسقین) و زوراء در حدیث مفضل همان بغداد و تهران (دارالزوراء) است به حسب روایتی که مرحوم علامه ی مجلسی اعلی الله مقامه از مفضل بن عمر نقل کرده چنین است: قال المفضل، قال لی جعفر بن محمد علیه السلام یا مفضل! أتدری أینما وقعت دار الزوراء قلت: الله و حجته أعلم، فقال: اعلم یا مفضل ان فی حوالی الری جبل أسود تبنی فی ذیله بلدة تسمی بالطهران.... [مجمع النورین: ص 297 چاپ محرم 1328 هجری و منتخب التواریخ ص، 875 چاپ اسلامیه سال 1347 چاپ سوم و علائم الظهور کرمانی ص 239 سال 1329].
عجیب آن که مجمع النورین این مرندی (م 1349ق) که منبع این اخبار شگفت است در سال 1328 ق یعنی سالی بعد از آن که مشروطه دوم و مجلس دوم برپا شد چاپ شده است!
صد البته نه روایت پیشگفته در باره شوری و مجلس شوری و نه روایت تطبیق زوراء بر تهران اساسی ندارد. می‌مانند بیچارگانی که به این کتابهای داستانی مراجعه می‌کنند و دین و مذهبشان را از این جماعت می‌گیرند.

کد خبر 266054




















****************

وقايع و رويدادهاي شهر تهران در آخرالزمان


*یادکرد ری در احادیث اسلامی

در روایات اسلامی، در موارد گوناگون، از ری یاد شده است که ما در اینجا چهار نمونه از یادکردهای مذمّت آمیز در بارۀ این شهر و ساکنان آن را می آوریم. البتّه با توجّه به آنکه در اعصار گذشته و در عصر حاضر، انسانهای مؤمنی در ری ساکن بوده و هستند، باید بگوییم که بی تردید، احادیث مذمّت اهل ری در ارتباط با کسانی است که اهل ظلم و فساد بوده و نسبت به شیعیان علیّ بن ابی طالب(علیهما السلام) دشمنی می ورزند و پس از خروج حسینی خراسانی و حسنی گیلانی، مردم را به جنگ با آن دو بزرگوار که هر دو از خاندان پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) می باشند، تشویق می کنند. در هر حال، امیدواریم خداوند آن گروه از مؤمنانی را که اکنون در ری (تهران) زندگی می کنند، از شرّ بلاها و فتنه های آخرالزمان در امان نگاه دارد.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: بی گمان، ری، قزوین و ساوه نفرین شده و شوم اند(1).
 
نیز مردی از آن بزرگوار روایت کرده است: 
بی گمان، اهل ری در دنیا، بر اثر نوشیدن شراب، تشنه می میرند و تشنه برانگیخته می شوند و تشنه وارد آتش می گردند (2).
 
اَعمَش هم از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است:
... اهل شهری که «ری» نامیده می شود، ایشان دشمنان خدا،دشمنان رسول او و دشمنان خاندان وی هستند و جنگ با خاندان رسول خدا(صلّی الله علیه وآله) را جهاد و مال ایشان را غنیمت می پندارند و برای ایشان (اهل ری) عذاب خوارشدن در زندگی دنیا و آخرت بوده و برای ایشان عذابی ماندگار است...(3).
 
بر اساس روایاتی که در مبحث «مسخ شدن بدعتگزاران در دین» آورده ایم، در این حدیث، مراد از «خوارشدن در زندگی دنیا»، مسخ شدن برخی عالمان دین در آخرالزمان می باشد.
 
همچنین، در حدیثی دیگر از امام صادق(علیه السلام)، ری و اهل آن از جملۀ سیزده شهر و طایفه ای به شمار آمده اند که قائم(علیه السلام) با آنان می جنگد و آنان با قائم(علیه السلام) درگیر می شوند(4).

1. بحار الأنوار، ج 57، ص 229، ذیل ح 65.
2. فروع الکافی، ج 6، ص 407، ب 15، ح 17.
3. بحار الأنوار، ج 57، ص 206، ب 36، ح 5 .
4. بحار الأنوار، ج 52، ص 364، ح 136.

* اوضاع ری در آخرالزمان

احادیث اسلامی بسیاری در بارۀ اوضاع ری در آخرالزمان وارد شده است، و واژۀ «ری» در آنها «شهر ری» (بخش جنوبی تهران جدید) و «پشت ری» (بخش شمالی تهران جدید) را شامل می شود و در برخی از روایات نیز، بر بخشی از ری قدیم یا «پشت ری» و در بعضی دیگر، بر تمام ری قدیم یا شهر تهران جدید، «زوراء» اطلاق شده است.
بر اساس روایات اسلامی، در آخرالزمان، ری قدیم یا تهران کنونی و یا زوراء، با حوادث و بلاهای گوناگون و دهشتناکی رو به رو می شود، و با توجّه به آنکه ری، به ویژه زوراء، در آخرالزمان پایتخت ایران و مرکز ادارۀ امور این کشور است، بی تردید، فرود هر گونه بلایی بر این شهر، بر دیگر شهرهای ایران نیز اثرگذار خواهد بود.

ما در اینجا، ابتدا دو روایت عجیب و شنیدنی را به طور کامل نقل می کنیم و سپس به شرح جزئیّات آن دو روایت و دیگر احادیث مرتبط با ری خواهیم پرداخت.

در حدیثی مفصَّل که مُفَضَّل بن عُمَر از امام صادق(علیه‏السّلام) نقل کرده، آمده است:
... مُفَضَّل گفت: ای سرور من، در آن هنگام (آخرالزمان) دارالفاسقین (زوراء) چگونه خواهد بود؟ فرمود: در نفرین خدا و خشم اوست. فتنه ‏ها آن شهر را ویران و چون بیابانی رهایش می‏کنند. پس وای ـ و سراسر وای ـ به حال آنجا و ساکنانش از پرچمهای زرد، پرچمهای مغرب، کسی که جزیره را با شر تهدید می‏کند و پرچمهایی که از هر [جای] نزدیک یا دوری به سویش می آیند. به خدا سوگند، بی گمان، در آن شهر از انواع عذاب چیزهایی فرود می‏آیند که از آغاز روزگار تا پایانش بر دیگر امّتهای سرکش فرود نیامده باشند، و بی گمان، عذابی بر آنجا فرود خواهد آمد که مانند آن را هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده باشد. طوفان اهل آن شهر جز با شمشیر نخواهد بود. پس وای بر کسی که آنجا را محلّ سکونت خویش قرار دهد؛ پس بی گمان، کسی در آن شهر می‏ماند که بدبخت باشد، و کسی از آنجا بیرون می‏رود که در رحمت خدا باشد ... آن گاه، خداوند آن شهر را به سبب آن فتنه ها و آن پرچمها ویران می کند تا آنکه رهگذر بر آن مکان می گذرد و می گوید: اینجا زوراء بود؟! سپس خروج می کند حسنی، جوان زیبارویی که از خطّۀ دیلم است...(1).

«دارالفاسقین»
- جایگاه فاسقان – واژه ای بر گرفته از قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ 146، می باشد که مفضّل بن عمر آن را در بارۀ شهر «زوراء» به کار برده است. امام موسی کاظم(علیه السلام) نیز از دارالخلافۀ هارون - خلیفۀ عبّاسی- به «دارالفاسقین» تعبیر کرده است. «فاسقان»، کسانی اند که از مسیر حق و راه درست خارج شده اند.

ابن اعثم کوفی، مورّخ شیعی، از امام علی(علیه السلام) نقل کرده است:
... بی گمان، «ری» شهری است که به وسیلۀ ساکنان خود به آشوب کشیده می شود و فتنۀ ناشنوا در آن ماندگار است. ویرانی آنجا در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست. در ری، بر دروازۀ کوه، در آخرالزمان مردم  بسیاری که شمارشان را جز آفریدگارشان کسی نمی داند، کشته می شوند. دیلمها در دروازۀ کوه، بر هشت تن از بزرگان بنی هاشم که هر کدام مدّعی رهبری است، دست می یابند. مردی بزرگ که نامش مطابق نام پیامبری است، در ری محاصره می شود و چهل روز در این حال می ماند. سپس دستگیر و کشته می شود. در زمامداری سفیانی، خشکسالی، سختی و بلایی بزرگ به مردم ری می رسد(2).
1. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .

*بروز فتنه در ری

پیدایش فتنه در ری یا زوراء (تهران کنونی) در آخرالزمان، یکی از نشانه های بسیار مهمّ قیام امام  مهدی(علیه السلام) بوده و به دلیل اهمّیّت و ارتباط آن با قیام خراسانی در مشرق (چین) و قیام سفیانی در مغرب (شام)، امام صادق(علیه السلام) این فتنه را در کنار قیام زمینه سازان ظهور امام مهدی(علیه السلام) یاد کرده است:

... خروج پرچمی از مشرق و پرچمی از مغرب و فتنه ای که بر اهل زوراء (تهران) سایه می افکند و خروج مردی 
از فرزندان عمویم زید در یمن و غارت شدن پردۀ خانۀ خدا...(1).

امام علی(علیه السلام) می فرماید:
... بی گمان، «ری» شهری است که به وسیلۀ ساکنان خود به آشوب کشیده می شود و فتنۀ ناشنوا در آن ماندگار است...(2).

«فتنۀ ناشنوا» آشوبی است که در آن، افراد فتنه گر و فتنه زده به سخن خیرخواهان گوش فرا نمی دهند و کسی به داد کسی نمی رسد، و چنان که امیر مؤمنان(علیه السلام) پیش بینی کرده است، این فتنه، مدّت زمانی طولانی در این شهر ماندگار شده و به فتنه های دیگری، مانند جنگ شروسی و سفیانی با اهل ری و مخالفت اهل ری با حسینی خراسانی و حسنی گیلانی، کشیده می شود و خرابیِ ری را در پی خواهد داشت.

امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین فرمود:... فتنه ‏ها آن شهر را ویران و چون بیابانی رهایش می‏کنند...(3).

به نظر می رسد فتنۀ ناشنوا در ری، همان اختلافی است که شیخ مفید، از اخبار مرتبط با نشانه‏ های پیش از قیام قائم(علیه‏السّلام)، دریافته است:

... اختلاف دو گروه از عجم (ایرانیان) و خونریزیِ بسیار میان آنان...(4).

1. فلا ح السائل، ص 9 - 308، ب 19، ح 40.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .
3. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
4. الإرشاد، ج 2، ص 369.

*بروز کشتار در ری

امام علی(علیه السلام) می فرماید:
... ای وای بر ری و آنچه بر آن فرود می آید از کشتار بزرگ و اسیرکردن زنان و سربریدن کودکان و از دست دادن مردان...(ا).

در حدیثی دیگر از آن بزرگوار می خوانیم:
... در ری، بر دروازۀ کوه، در آخرالزمان مردم بسیاری که شمارشان را جز آفریدگارشان کسی نمی داند، کشته می شوند...(2).

امام صادق(علیه السلام)، در بیان حوادث آخرالزمان، ضمن اطلاق واژۀ «زوراء» بر منطقۀ «پشت ری» (بخش شمالی تهران جدید)، چنین فرموده است:

معاویة بن وَهب گفت: ابو عبدالله(علیه السلام) این بیت شعر را که سرودۀ ابن ابی عَقِب است، مَـثَل آورد:

"و از آنان در زوراء هنگام چاشت""هشتاد هزار نفر چون شتر کشته می شوند"سپس به من فرمود: زوراء را می شناسی؟ گفتم: فدایت شوم، می گویند: همان بغداد است. فرمود: نه. آن گاه فرمود: تا کنون وارد ری شده ای؟ گفتم: آری. فرمود: به بازار چهارپایان رفته ای؟ گفتم: آری. فرمود: از سمت راست راه، کوه سیاه رنگ را دیده ای؟
همان جا زوراء است که در آن، هشتاد هزار تن کشته می شوند،و از ایشان، هشتاد مرد از فرزندان فلانی که همه شایستۀ رهبری اند، کشته می شوند. گفتم: فدایت شوم، چه کسی آنان را می کشد؟ فرمود: فرزندان عجم (ایرانیان) (3).

هرچند برای نگارنده، به طور دقیق، مکان بازار خرید و فروش چهارپایان در ری باستان مشخّص نشده است، به نظر می رسد این بازار در منطقه ای سمت غرب ری قرار داشته و زمانی که انسان به سوی آن بازار می رفته، از سمت راست جادّه، در جهت شمال غربی ری، کوه سیاه رنگ قابل رؤیت بوده است.

مراد از «کوه سیاه» در زوراء، بخشی از رشته کوههای البرز واقع در شمال غربی تهران است که از دور سیاه دیده می شود.

1. إلزام الناصب، ج 2، ص 157، خطبۀ بیان 1.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .
3. الکافی، ج 8، ص 126، ح 198.

*بروز ویرانی در ری

کعب الأحبار، ضمن اطلاق واژۀ «زوراء» بر «ری» و «مزَوَّرَه» بر «بغداد»، ویرانی ری (تهران) را از نشانه های ظهور قائم(علیه السلام) به شمار آورده است:

... بی گمان قائم از فرزندان علی(علیه¬السلام) است... پس از غیبتش،با ***طلوع ستارۀ سرخ***، خرابی زوراء که همان ری است، فرورفتن مُزَوَّرَه که همان بغداد است، خروج سفیانی و نبرد فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان، ظاهر می شود...(1).

امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین فرمود:

... فتنه ‏ها آن شهر را ویران و چون بیابانی رهایش می‏ کنند ... آن گاه، خداوند آن شهر را به سبب آن فتنه ها و آن پرچمها ویران می کند تا آنکه رهگذر بر آن مکان می گذرد و می گوید: اینجا زوراء بود؟! ...(2).

در بارۀ خراب شدن برخی سرزمینها در آخرالزمان، در کتاب ابی حُذَیفَه، از مُقاتِل بن سلیمان نقل شده که او پس از مرگ ضَحّاک بن مُزاحِم، در کتابهایی که نزدش بوده، خوانده است:

... ویرانی ری، اسفهان و همدان با دستان دیلمها و تبریها خواهد بود...(3).

«دیلمها» مردمان ساکن در مناطق کوهستانی شرق گیلان و «تبریها» مردمان ساکن در تبرستان (مازندران) می باشند که در آخرالزمان، با هم به یاری حسنی گیلانی می شتابند.

امام علی(علیه السلام)، در بارۀ خراب شدن ری در آخرالزمان، فرموده است:

... ویرانی آنجا در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست...(4).

با توجّه به آنکه ری، پیش از خراب شدن به دست نیروهای حسنی گیلانی، به وسیلۀ نیروهای غربی، نیروهای شروسی، سپاهیان سفیانی و سپاهیان خراسانی دچار خرابیهایی می شود، می توان گفت، مراد امام علی(علیه السلام) از «ویرانی آنجا در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست»، آن است که آخرین خرابی ری به دست نیروهای انسانی، به وسیلۀ سپاه حسنی گیلانی خواهد بود که هستۀ نخستین آن را دیلمها تشکیل می دهند، و اگر پس از آن، ویرانی دیگری در ری رخ دهد، بر اثر بلایای طبیعی، مانند زلزله، می باشد.

گفتنی است، بر اساس روایات اسلامی، خرابی ری در آخرالزمان بر اثر فتنه ها، جنگها و بمب بارانها و موشکبارانها و سنگباران (قذف) خواهد بود، و اگرچه در زمانهای گذشته، زلزله ویرانیهای زیادی در ری به بار آورده است و در آینده نیز احتمال وقوع زلزله ای شدید در این شهر وجود دارد، تا کنون روایتی در بارۀ خرابی این شهر در آخرالزمان بر اثر زلزله یافت نشده است.(5)  

البتّه گزارشهای کارشناسان حاکی از آن‏اند که 24 شهر بزرگ ایران در مناطق بسیار خطرخیز زلزله قرار دارند که در این میان، ابرشهرِ تهران، جایگاهی ویژه دارد. در تهران، به لحاظ وضعیّت موجود گسترۀ شهر(6) و با توجّه به پیشینۀ زمین‏شناسی منطقه و همچنین وجود گسلهای فعّال لرزه‏خیز، همیشه احتمال وقوع زمین‏لرزه‏ای به بزرگی بیش از 7 درجه در مقیاس امواج سطحی زمین وجود دارد(7).

کارشناسان می‏گویند: مطالعات زمین‏شناسی و بررسی سیر تاریخی زلزله نشان می‏دهند که زلزلۀ تهران سالهاست به تأخیر افتاده است، و هر چه دیرتر روی دهد، قدرت تخریبی آن بیشتر خواهد بود(8).

به نظر نگارنده، در تأخیر زلزله در ری (تهران) دستی غیبی نقش دارد و در آن، رازی بزرگ نهفته است؛ زیرا بر اساس مصالح الهی، ری در آخرالزمان باید در مدّت زمان خاصّی، به طور تدریجی حوادث شگفت آوری را تجربه کند و بی تردید، اگر پیش از وقوع آن حوادث، زلزله ای ویرانگر در این شهر روی دهد، امکان اجرای چنین نمایشهای آخرالزمانی در ری وجود نخواهد داشت.  

1. الغیبة، ص 149، ب 10، ح 4.
2. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
3. البدء و التاریخ، جزء 4، ص 103، ف 13. 
4. الفتوح، ج 2، ص 80 .
5. نگارنده.
6. تراکم جمعیّت، انبوهی ساختمانها و فرسودگی و مقاوم‏نبودن بیشتر آنها و نیز انباشت فاضلابهای بسیار در زیر تهران، این شهر را در برابر زلزله بسیار آسیب‏پذیر کرده است.
7. روزنامۀ ایران، ش 2310، 3/9/1381هـ .ش، ص 6، با حذف و تصرّف.
8. مژدۀ ظهور، ج 2، ص 117.

*بروز قحطی در ری

امام علی(علیه السلام) از فرود برخی بلاهای بزرگ، به ویژه قحطی، بر مردم ری، طیّ دورۀ هشت ماهۀ زمامداری سفیانی، خبر داده است: 
... در زمامداری سفیانی، خشکسالی، سختی و بلایی بزرگ به مردم ری می رسد(1).
1. الفتوح، ج 2، ص 80 .

* حملۀ رومیها به ری 

امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین می فرماید:
... پس وای ـ و سراسر وای ـ به حال آنجا و ساکنانش از پرچمهای زرد...(1).

پیش از بیان هر مطلبی، لازم است توضیح دهیم که نزد عربها از قدیم چنان متداول بود که از «رومیها» با عنوان «بنو الأصفر» - پسران انسان زرد- یاد می کردند؛ زیرا آنان چنین می پنداشتند که پدر نخست رومیها شخصی زردپوست (اصفر) به نام «روم» بوده است. بر همین اساس، عربها از پرچمهای سپاهیان رومی، بدون توجّه به رنگ آن، با عنوان «پرچمهای زرد» و از سپاهیان رومی با عنوان «صاحبان پرچمهای زرد» یاد می کردند.  

بنا بر آنچه گفتیم و با استفاده از روایات مشابه، در می یابیم که مراد از «پرچمهای زرد»، پرچمهای «پسران انسان زرد» یا سپاهیان رومی (امریکا و متّحدان اروپایی اش) می باشد؛ هرچند، اکنون رنگ پرچم نیروهای ارتش ناتو آبی و بر پرچم امریکا نیز رنگ سرخ چیره است.

اگرچه حملۀ امریکا و متّحدان اروپایی اش به ایران و ورودشان به بخشهایی از مناطق غربی و جنوبی این کشور قطعی می باشد، نگارنده تا کنون به روایتی که نشان دهندۀ ورود نیروهای غربی به ری (تهران) باشد، دست نیافته است، و به نظر می رسد حملۀ آنان به این شهر، با هواپیماهای بمب افکن و موشکهای دوربرد انجام گیرد، مگر آنکه بگوییم غربیها همراه با نیروهای شروسی داخل ری می شوند.

1. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
 

*حملۀ شروسی به ری

امام صادق(علیه السلام) فرمود: ... وای بر اهل ری از ترکها...(1).

در حدیثی دیگر از امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین آمده است:
... پس وای ـ و سراسر وای ـ به حال آنجا و ساکنانش از ... کسی که جزیره را با شر تهدید می‏کند...(2).

در این حدیث، مراد از «جزیره»، بخش شمالی سرزمین بین النهرین است که از کشور سوریه آغاز می گردد و در داخل عراق مرکزی تا حوالی بغداد امتداد می یابد، و مقصود از «کسی که جزیره را با شر تهدید می‏کند»، همان «شروسی» است که از ارمنستان و آذربایجان بر ضدّ ایران می شورد و به زوراء (تهران) حمله می کند و سپس وارد سرزمین جزیره در عراق می شود و با شرارت خود، مردم آنجا را دچار وحشت می سازد.

علیّ بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی از صاحب‏الزّمان(علیه‏السّلام)، در بیان پاره‏ای از حوادث آستانۀ ظهور، چنین نقل کرده است:
... شَروسی از ارمنستان و آذربایجان، به قصد پشت ری، کوه سیاه متّصل به کوه قرمز و چسبیده به کوههای تالقان، خروج می کند. در نتیجه، بین او و مَرْوَزی نبردی سخت در می‏گیرد کهدر آن، خردسال پیر، و پیرْ فرتوت می‏شود و میان آن دو کشتارآشکار می گردد. پس در این هنگام، منتظر خروج وی (شروسی)به سوی زوراء (پشتِ ری) باشید. او در آنجا درنگ نمی‏کندتا به ماهان و سپس به واسطِ  عراق برود...(3).

«شروسی» فرماندۀ نیروهای ترکی است که در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام) از ارمنستان و آذربایجان برمی شورند و پس از نبردی سخت با ایرانیان، ناگهان وارد سرزمین جزیره در عراق می شوند.

«مروزی» کسی است که مدّتی در خطّۀ خراسان زیسته است و در سالهای نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) و قبل از قیام حسنی گیلانی، رهبری ایرانیان را بر عهده دارد.

مراد از «کوه سیاه»، بخشی از رشته کوههای البرز واقع در شمال غربی تهران است که از دور سیاه دیده می شود و بین آنجا و کوههای تالقان، در منطقۀ کرج، کوههای قرمز‏رنگی وجود دارند، و مقصود از «ماهان»، «دَینَوَر» و «نَهاوَند» است. اگر به نقشۀ ایران و کشورهای همسایه نگاهی بیندازیم، می بینیم که کشورهای ارمنستان و آذربایجان درست در جهت شمال غربی تهران و ایران قرار گرفته اند و «شروسی» از همین سو به ایران و تهران حمله می کند.

در این حدیث، مراد از «پشت ری»، همان «زوراء» یا بخش شمالی «تهران» کنونی، و مقصود از «ماهان»، «دَینَوَر» و «نَهاوَند» است.

1. الإرشاد، ج 2، ص 369.
2. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
3. بحار الأنوار، ج 52، ص 45، ب 18، ح 32، به نقل از: کمال ‏الدین، ص 7- 426، جزء 2، ب 44، ح 23 (برای آگاهی از متن کامل حدیث و شرح آن، به مبحث «جنگ امریکا و روسیه با ایران، پیشگوییهای روایات اسلامی»، مراجعه کنید).

*رفتن سپاه سفیانی به سوی ری

عثمان بن عنبسۀ سفیانی، پس از چیره شدن بر سرزمین شام و واردشدن به عراق و فتح بغداد، لشکری را ابتدا با هدف درگیرشدن با زمامداران ایران و سپس برای نبرد با نیروهای حسینی خراسانی، به سوی ری می فرستد. 
محمّد بن نقّاش مُقری در تفسیر خود آورده است:
... پس [یاران سفیانی] سه دسته می شوند: گروهی به طرف ری حرکت می کنند، دسته ای در کوفه 
باقی می مانند و عدّه ای به مدینه می آیند...(1).

امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین میفرماید:
... پس وای ـ و سراسر وای ـ به حال آنجا و ساکنانش از ... پرچمهای مغرب...(2)

در این روایت، مراد از «پرچمهای مغرب»، نیروهای سپاه سفیانی است که از طرف مغرب (سرزمین شام) ابتدا وارد عراق و سپس داخل مرزهای غربی ایران می شوند.
 
نیز، جابر جعفی از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده است:
سفیانی، پس از ورود به کوفه و بغداد، سپاهیانش را در سرزمینها پراکنده می کند. پس از ماوراء النهر، از اهل خراسان ترسی به او می رسد ... هر گاه آن ترس به او رسید، لشکری بزرگ را به استخر می فرستد، در حالی که که بر ایشان مردی از بنی امیّه [را گمارده] است.  پس میان ایشان (سپاه سفیانی و سپاه خراسانی) درگیری ای در قومس، نبردی در دولابِ ری و جنگی در مرزهای زرنج خواهد بود...(3).

اِستَخر شهری باستانی و بسیار بزرگ در 12 فرسخی شمال شرقی شیراز (6 کیلومتری تخت جمشید) بود که پس از قرن چهارم هجری قمری، با رشد و گسترش شیراز، از رونق آن کاسته شد و رو به ویرانی نهاد، و امروزه تنها می‌توان خرابه‌های استخر را در منطقۀ مَرودَشت در استان فارس مشاهده کرد.

قومِس - مُعرَّب کومِس- سرزمینی پهناور در دامنۀ رشته کوههای البرز می باشد و دامغان که میان ری و نیشابور قرار دارد، از شهرهای مشهور آن است.

دولاب در گذشته نام روستایی در شمال شرقی ری بوده و اکنون منطقه ای در شرق تهران است.

زَرَنج- معرَّب زَرَنگ- شهری باستانی و پایتخت قدیم سیستان بود که تنها ویرانه‌های آن در جلگه‌ای در اطراف دریاچۀ هامون، باقی مانده است. هم اکنون شهری به نام زرنج نزدیک مرزهای شرقی ایران وجود دارد که مرکز ولایت نیمروز در کشور افغانستان می باشد.(4)

همچنین، امام علی(علیه السلام) به بعضی گرفتاریهای مردم ری در زمان زمامداری سفیانی اشاره کرده است که بی تردید، بخشی از آنها به وسیلۀ سفیانی و سپاهیانش ایجاد خواهد شد:
... در زمامداری سفیانی، خشکسالی، سختی و بلایی بزرگ به مردم ری می رسد(5).

1. عقد الدرر، ص 113، ب 4، ف 2.
2. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
3. الفتن، ص 218، جزء 4، ح 869.
4. در توضیح واژه های استخر، قومس، دولاب و زرنج از منابع گوناگون، از جمله معجم البلدان، لغت نامۀ دهخدا و فرهنگ فارسی، بهره جستیم.
5. الفتوح، ج 2، ص 80.

* آمدن سپاه خراسانی به سوی ری

حسینی خراسانی (هاشمی) پس از چیره شدن بر سرزمین خراسان و استقرار در مناطق شرقی ایران، پیشاپیش، بخشی از نیروهایش را با فرماندهی شعیب بن صالح سمرقندی، ابتدا برای نبرد با مخالفین امام مهدی(علیه السلام) در ری و سپس برای کمک به حسنی گیلانی، به این شهر می فرستد و خود نیز به طرف ری حرکت می کند.

جابر جُعفی از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است:... هاشمی در مسیر ری می رود...(1).
1. الفتن، ص 218، جزء 4، ح 869.

* شورش سمرقندی در ری

شعیب بن صالح سمرقندی با نیروهای زبده ای که در اختیار دارد، وارد ری (تهران) می شود و در این شهر، گروه زیادی از مخالفین امام مهدی(علیه السلام) را می کشد.

حسن بصری می گوید:
خروج می کند در ری، مردی میانه قامت، گندمگون، وابسته به بنی تمیم و کوسه که به او شعیب بن صالح گفته می شود، در میان چهار هزار نفر که لباسهایشان سفید و پرچمهایشان سیاه است. آن مرد پیشاپیش مهدی خواهد بود و کسی با وی رو به رو نمی شود، مگر آنکه او را در هم می شکند(1).

امام صادق(علیه السلام) فرمود:
... وای بر اهل ری از ترکها، وای بر اهل عراق از اهل ری و وای بر ایشان (اهل ری، ترکها و عراقیها) از کوسه...(2).

در این حدیث، مراد از «ترکها»، نیروهایی است که از ارمنستان و آذربایجان برمی شورند و به ری حمله می کنند، و مقصود از «کوسه»، همان شعیب بن صالح سمرقندی است که پس از مبارزه با اهل ری، نیروهای متجاوز ترک را تا داخل عراق تعقیب کرده و با عراقیهایی که با شیعیان دشمنی ورزیده اند، می جنگد و سپس، فرمانده نیروهای پیشتاز امام مهدی(علیه السلام) می شود.

1. الفتن، ص 214، جزء 4، ح 854.
2. الإرشاد، ج 2، ص 369.

* شورش حسنی گیلانی در ری

پس از بروز فتنه های گوناگون و خرابیهای گسترده در ری، حسنی گیلانی، در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام)، در دیلمستان - مناطق کوهستانی شرق گیلان- قیام می کند و با نیروهایی از این منطقه و تبرستان، به تهران می آید و با مخالفین امام مهدی(علیه السلام) در این شهر مبارزه می کند و در شهر ری، در کنار قبر شریف عبدالعظیم حسنی، شیعیان، به ویژه آنان که از نسل پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) هستند، را به یاری خویش فرا می خواند و در این هنگام، شعیب بن صالح تالقانی و یارانش که برخی از آنان نیز اهل تالقان اند، به حسنی گیلانی می پیوندند.

در روایتی از امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین آمده است:
... آن گاه، خداوند آن شهر را به سبب آن فتنه ها و آن پرچمها  ویران می کند تا آنکه رهگذر بر آن مکان می گذرد و می گوید: اینجا زوراء بود؟! سپس خروج می کند حسنی، جوان زیبارویی که از خطّۀ دیلم است؛ با صدایی شیوا بانگ می زند: ای آل احمد، پاسخ دهید ستمدیدۀ دادخواه و ندا دهندۀ از کنار ضریح را؛ پس پاسخ می دهند به او گنجهای خدا در طالقان...(1).

 شاید بتوان گفت که پیوستن شعیب و یارانش به حسنی گیلانی، در آغاز ورود نیروهای حسنی به شهر تهران خواهد بود و پس از ندای یاریخواهی حسنی در کنار قبر عبدالعظیم حسنی در شهر ری، شعیب و یارانش با وی، دوباره هم پیمان می شوند.  


امام علی(علیه السلام) می فرماید:
... ویرانی این شهر (ری) در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست. در ری، بر دروازۀ کوه، در آخرالزمان مردم بسیاری که شمارشان را جز آفریدگارشان کسی نمی داند، کشته می شوند. دیلمها در دروازۀ کوه، بر هشت تن از بزرگان بنی هاشم که هر کدام مدّعی رهبری است، دست می یابند. مردی بزرگ که نامش مطابق نام پیامبری است، در ری محاصره می شود و چهل روز در این حال می ماند. سپس دستگیر و کشته می شود...(2).

دروازۀ کوه (باب الجبل) از دروازه های ریِ قدیم بوده که به طرف مناطق کوهستانی در شمال شرقی شهر باز می شده و در سر راه تبرستان و خراسان قرار داشته است.

1. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .

*فرار اهل ری به قم

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
... امّا ری، پس وای بر آن از دو سویش، و بی گمان، امنیّتِ در آن از طرف قم و اهلش خواهد بود. گفته شد: دو سوی آن کدام است؟ فرمود: یکی از آن دو بغداد و دیگری خراسان است. زیرا در این شهر شمشیرهای خراسانیها و بغدادیها با یکدیگر برخورد می کنند. پس خداوند در کیفر ایشان (اهل ری) شتاب می کند و نابودشان می سازد. در نتیجه، اهل ری به قمپناه می برند و اهل قم ایشان را پناه می دهند و سپس آنان به مکانی که به آن «اردستان» گفته می شود، جا به جا می شوند(1).

پیش از بیان هر مطلبی، شایستۀ یادآوری است، به اعتقاد نگارنده و برخی دیگر از صاحب نظران، نویسندگان متن این حدیث، به دلیل آشنانبودن با نام و منطقۀ «اَردَهار» - منطقه ای بین قم و کاشان - ، به اشتباه واژۀ مشابه «اَردِستان» - شهری در استان اسفهان - را که شناخته شده تر می باشد، جای آن قرار داده اند.

در این حدیث، مراد از «خراسانیها»، لشکریان حسینی خراسانی و مقصود از  «بغدادیها»، نیروهایی می باشد که سفیانی شامی پس از فتح بغداد، برای نبرد با اهل مشرق بسیج کرده است.

بر اساس این روایت و روایت دیگری(2) که از نبرد حسنی گیلانی با اهل قم خبر می دهد، گروهی از مردم ری، در پیِ ورود نیروهای خراسانی، گیلانی و سفیانی به تهران یا اطراف آن، به قم پناه می برند، و پس از حملۀ گیلانی به قم، همراه با گروهی از قمیها، از آنجا به اردهار می گریزند.

1. بحار الأنوار، ج 57، ص 212، ب 36، ح 20.
2. برای دیدن متن روایت، نک: مبحث «قیام حسنی گیلانی، درگیری گیلانی با اهل قم».  
 
*در مورد تهران 

در منتخب التواریخ ص 875 آمده است:
امام صادق علیه السلام فرمودند : ای مفضل ایا میدانی زورا کجا واقع شده است؟ 
عرض کردم خدا و حجتش داناترند. فرمود :بدان ای مفضل در حوالی ری کوه سیاهی ست که در دامن ان شهری بنا شده است که طهران نامیده شود و ان است زورا که قصرهایش مثل قصرهای بهشت و زنهایش مثل حور العین است بدان ای مفضل ان زنها متلبس به لباس کفار میشوند ودر هیئت ظالمان میباشند و به محل سکونت شوهر ها کفایت نمیکنند و از ایشان درخواست طلاق میکنند و مردها به مردها و زنها به زنها اکتفا میکنند و مردها شبیه به زنها و زنها شبیه به مردها میشوند پس اگر تو بخواهی دینت را حفظ کنی پس دراین شهر سکونت مکن و مسکن برای خود قرار مده چون محل فتنه است پس از انجا به قله کوهها و از سوراخی به سوراخی مثل روباه و بچه اش فرار کن.

همچنین در مناقب العتره ابن فهد حلی آمده است:
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمودند : وای بر امت من از شورای کبری و شورای صغری 
عرض شد این دو شورا چه وقت خواهد بود؟ فرمود شورای کبری بعد از وفات من برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم برپا خواهد شدو شورای صغری در غبیت کبری و در زورا (تهران) برای تغییر سنت من و تبدیل احکام واقع خواهد شد. 


در پایان این مبحث، شایسته است یادآور شویم، تا کنون در هیچ روایتی از روایات اسلامی، واژۀ «تهران» (طهران) به کار نرفته است، و عباراتی که به نقل از کتاب «بحار الأنوار»، تألیف مرحوم محمّدباقر مجلسی، با عنوان حدیثی از امام صادق(علیه السلام) در بارۀ زوراء، در سالهای اخیر نزد مردم مشهور شده و در کتابها و پایگاههای اینترنتی مرتبط با حوادث آخرالزمان ارائه شده، ساخته و پرداختۀ یکی از عالمان دوران قاجار، با نام «شیخ ابوالحسن مرندی» است. دور از ذهن نیست، مرندی که از روحانیّون مخالف مشروطه بود، چنین عباراتی را با استفاده از عبارات و مضامین احادیث راستین، برای کوبیدن طرفداران مشروطه در تهران، ساخته و در کتاب خود «نور الأنوار» گنجانده و نزد مردم عصر خود رواج داده باشد. این شخص، علاوه بر حدیث زوراء، چند حدیث دیگر نیز ساخته و در برخی احادیث راستین تغییراتی داده است.
هرچند نشر احادیث ساختگی از مصادیق ترویج باطل بوده و کاری ناپسند می باشد، برای آگاهی خوانندگان محترم و پژوهشگران گرامی، شایسته است بخشی از حدیث دروغین مورد بحث را در اینجا نقل کرده و بنا بر سخن معروف: «یموت الباطل بترک ذکره» - باطل با یادنکردنش، از میان می رود- ، به همگان سفارش کنیم که از این پس، آن را نگویند و ننویسند تا فراموش شود. 
شیخ ابوالحسن مرندی، در کتاب «نور الأنوار»، مجلّد سوم، فصل هشتم، صفحۀ 8- 297، که در دنبالۀ کتاب «مجمع النورین و ملتقی البحرین»، ظاهراً در سال 1328هـ.ق در تهران، چاپ شده، چنین آورده است:
 «علّامۀ مجلسی - رحمت خدا بر او باد - گفت: مفضّل بن عمر گفت: جعفر بن محمّد به من فرمود: ای مفضّل، آیا می دانی زوراء کجا قرار گرفته است؟ گفتم: خدا و حجّت او داناترند. پس فرمود: بدان ای مفضّل، بی گمان در اطراف ری کوه سیاهی است که در دامنه اش شهری ساخته و تهران نامیده خواهد شد، و همان، دارالزورائی است که کاخهایش چون کاخهای بهشت و زنانش مانند حور عین می باشند...».

متاسفانه بعلت گذشت چندین سال و فراموشی اینجانب منبع و وب سایت این مطالب در دسترس نیست امیدوارم که پوزش اینجانب را در خصوص ذکر نشدن منبع پذیرا باشند(کهربا)

 

برچسب‌ها: وقايع و رويدادهاي شهر تهران در آخرالزمان, حمله شروسی, حسنی گیلانی, خرابی تهران
نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 12:43 توسط : ميثم | دسته : مهدويت









***********************
شهر زوراء که در احادیث و روایت آمده، کجا هست؟

در این مطلب به ذکر منابع و موارد گفته شده به محلی که در آخرالزمان در زمان ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه می باشد؛ که به نام شهر زوراء یاد می شود می پردازیم.

شماره یک:

معاویة بن وهب روایت کرده است: یک وقتى امام صادق(ع) به شعر «ابن ابی عَقِب» مَثَل آورد که گفته است :وَ یُنْحَرُ بِالزَّوْراءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى * ثَمانونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْن؛ یعنی ‏هنگام ظهر در «زوراء» هشتاد هزار تن از آنها چون شتر قربانى شوند.سپس به من فرمود: «زوراء را می‌شناسى؟

من گفتم: قربانت! می‌گویند: زوراء همان بغداد است! امام(ع) فرمود: «نه»، سپس فرمود: «آیا به “رى” رفته‌اى؟ گفتم: آرى، آن‌حضرت فرمود: «بازار چهارپایان رفته‌اى؟» عرض کردم: آرى. امام(ع) فرمود: «آن کوه سیاه را که در طرف راست جاده است دیده‌اى؟ همان زوراء است که هشتاد هزار از ایشان – که هشتاد نفرشان از فرزندان فلان هستند و همه آنها شایسته خلافت هستند- در آن‌جا کشته شوند». پرسیدم: به دست چه کسى کشته خواهند شد؟ آن‌حضرت فرمود: « پسران عجم آنها را خواهند کشت»

کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏8، ص 177

/

شماره دو:

مفضل از امام صادق(ع) پرسید: ای آقای من! هنگام ظهور، «دار الفاسقین» چه وضعى دارد؟ آن‌حضرت فرمود: «مشمول لعنت و غضب خداوند است. فتنه‌ها و آشوب‌ها آن‌را ویران می‌سازد و به کلى متروک می‌ماند. اى واى بر مردم آن از خطر لشکرى که با پرچم‌هاى زرد، و لشکرى که با پرچم‌هاى خود از مغرب زمین می‌آیند و کسى که جزیره را جلب می‌کند و لشکرى که از دور و نزدیک به آن‌جا می‌رود

به خدا قسم همه گونه عذاب که بر امت‌هاى مُتمرّد و سرکش از اول خلقت تا آخر عالم رسیده بر آن فرود می‌‏آید. عذاب‌هایى به آن‌جا می‌رسد که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده است، طوفان شمشیر، آنها را فرو گیرد. واى بر کسى که آن‌جا را مسکن خود قرار دهد؛ زیرا هر کس در آن‌جا مقیم شود با حالت شقاوت باقى می‌ماند و هر کس هجرت کند در پرتو خدا بسر بَرد.

به خدا مردم آن چنان غرق در ناز و نعمت و عیش و نوش می‌شوند که می‌گویند: زندگى حقیقى دنیا همین است. خانه‌ها و کاخ‌هاى آن، قصرهاى بهشت است و دختران آن مانند حور العین و جوانان آن، جوانان بهشت است. چنین پندارند که خداوند تمام روزى بندگانش را به آنها ارزانى داشته است! افترا به خداوند و پیامبر خدا(ص)، حکم کردن بر خلاف قرآن، شهادت دروغ، شراب‌خوارى، زناکارى، خوردن پلیدی‌ها و خونریزى، چنان در آن‌جا شیوع یابد که فجایع تمام دنیا بپاى آن نرسد. آن‌گاه خداوند همین مکان را به وسیله آن آشوب‌ها و آن لشکرها چنان ویران می‌سازد که وقتى رهگذرى از آن‌جا می‌گذرد؛ می‌گوید: آیا این‌جا همان زوراء است.

بحار الأنوار، ج ‏53، ص 14 – 15؛

شماره سه:

امیرالمومنین علیه ‏السلام در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می‏کند که آن حضرت درباره‏ شهری بنام «زوراء» که در آینده مقر فرمانروائی «بنی‏ عباس» خواهند بود، فرموده است: در آینده شهری بین دو رود فرات و دجله ساخته خواهد شد که محل فرمانروائی بنی عباس خواهد بود، و آن (زوراء) است. در آنجا جنگی سخت و شکننده روی خواهد داد که زنان بسیاری به اسارت خواهند رفت و مردان فراوانی همچون گوسفند قربانی خواهند شد.
کنزالعمال ج 11 ص 260

شماره چهار:

پس در آن موقع منتظر خروج او باشید که به سوی «زوراء» خروج خواهد نمود، و «زوراء» است و آن سرزمین شوم و زمینی لعن شده می‏باشد، لشکری را که متشکل از صد و سی هزار نفر است برای تسخیر می‏فرستد و تا سه روز ی‏جنگند و هفتاد هزار نفر از طرفین کشته می‏شوند ……

ای مفضل، اطراف شهر ری، کوهی سیاه می‌سازند، در دم آن قصبه‌ای به نام تهران، که دارالزورا است.

قصرهایش چون قصرهای بهشتی است و زنانش مانند باکره های زیبا. و بر زین سوارند و شوهرانشان توانائی ندارند و درآمد شوهران برایشان کفایت نمی کند پس از آنان طلاق می خواهند و مردان به مردان و زنان با زنان بسنده می کنند و مردان به زنان و زنان با مردان شباهت دارند. زیرا اگر می خواهید دین خود را حفظ کنید در این شهر زندگی نکنید و آن را محل سکونت قرار ندهید زیرا محل فتنه است و از آن فرار کنید.

مجمع النورين ص 297

شماره پنج:

از کعب الاحبار نقل شده است: «حضرت قائم(ع) از نسل امام على(ع) است و غیبتى مانند غیبت یوسف و رجعتى مانند رجعت عیسى بن مریم دارد. سپس بعد از آن‌که مدتى غایب شده باشد ظاهر می‌شود؛ در وقتى که ستاره سرخ طلوع کرده و زوراء، که شهر رى می‌باشد، ویران شده و مُزَوّرَه که بغداد است فرو رفته، و سفیانى خروج نموده، و میان فرزندان عباس، و جوانان ارمنی و آذربایجان، جنگ درگرفته باشد»

الغیبة نعمانی، ص 147

شماره شش:

معاویه پسر وهب گوید: حضرت امام صادق (ع) از من پرسیدند: آیا زوراء را می شناسی؟ گفتم فدایت شوم می گویند که بغداد است. امام (ع) فرمود: خیر. سپس فرمود: آیا وارد شهر ری شده ای؟ گفتم: آری. فرمود: به بازار چارواداران رفته ای؟ گفتم: آری. فرمود: کوه سیاه را در سمت راه اصلی دیده ای؟ آنجا زوراء است.

نوائب الدهور جلو 3 و 4 ، ص 36

شماره هفت:

مفضّل از امام صادق علیه السلام نقل شده است که زوراء را بر طهران/تهران تطبیق داده است.

یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی – سلیمان، کامل

شماره هشت:

فقال: اعلم يا مفضل ان في حوالي الري جبل أسود تبني في ذيله بلدة تسمي بالطهران، و هي «دار الزوراء» اللتي تکون قصورها کقصور الجنة و نسوانها کحور العين، و اعلم يا مفضل، انهن يتلبسن بلباس الکفار و يتزين بزي الجبابرة و يرکبن السروج و لا يتمکن لأزواجهن و لا تفي مکاسب الأزواج لهن فيطلبن الطلاق منهم فيکتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال، فانک ان ترد حفظ دينک فلا تسکن في هذه البلدة و لا تتخذها مسکنا لأنها محل الفتنة و فر منها الي قلل الجبال و من الجحر الي الجحر کالثعلب بأشباله.
مفضل گفت: که حضرت امام جعفرصادق عليه السلام به من فرمود: اي مفضل آيا ميداني که دارالزوراء، در کجا واقع شده است؟ من عرض کردم: خدا و حجت او بهتر مي دانند، فرمود: اي مفضل بدان، که در حوالي ري کوه سياهي است که در پايين آن کوه شهري بنا مي شود که آن را «تهران» مي نامند، و آن «دارالزوراء» است، و آن شهري است که ساختمانها و کاخهايشان مانند قصرهاي بهشت است و زنانش (در زيبائي) مانند حوالعين اند آن زنها لباس کفار در بر مي کنند و با پوشش کفار خود را مي آرايند و بر «زين» سوار مي شوند و براي شوهرانشان تمکين نمي کنند. و دستمزد کار و کاسبي و درآمد شوهرانشان (در خرج و برجي که دارند) کفاف آنها را نمي دهد و بدين لحاظ از شوهران خود درخواست طلاق مي کنند (و بزور از آنها طلاق مي گيرند) و مردان از مردان ارضا مي شوند و زنان از زنان، و مردان

منتخب التواريخ ص، 875

شماره نه:

رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمودند:

ای وای بر امت من، ای وای بر امت من از شورای کبری و شوراي صغری،
پرسیدند: يا رسول‌الله شورای کبری كدام است؟ و شورای صغری كدام است ؟
فرمود شورای كبری شورائي است كه بعد از وفات من در شهر من تشكيل مي‌شود برای غصب خلافت برادر من و غصب حق دختر من، و اما شورای صغری در زمان غيبت کبری در زوراء (كه ری است) تشكيل مي‌شود براي تغيير دادن سنت و تبديل احكام من!

مائتان وخمسون علامة للطباطبائي صفحه 130

شماره ده:

ای وای بر ری … حضرت امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «ای وای بر ری و آنچه بر آن فرود می‌آید از کشتار بزرگ و اسیر کردن زنان و سر بریدن کودکان و از دست دادن مردان …»

إلزام الناصب: جلد ۲ ، صفحه ۱۵۷

اهل ری جزو سیزده شهر و طائفه‌ای هستند که با حضرت ولیّ امر (علیه السلام) می‌جنگند
سیزده شهر و طائفه بر علیه حضرت قائم (عحل الله فرجه) می‌جنگد و آنحضرت نیز با آنان می‌جنگند:
اهل مکه ، اهل مدینه ، اهل شام ، بنی امیه (لعنة الله علیهم) ، اهل بصره ، اهل دشت میسان [احتمالاً دشت آزادگان در خوزستان] ، کردها ، اعراب ، اهالی ضبه [منطقه‌ای در یمن] و غنیٰ و باهله [شمال بصره] ، ازد و اهل ری

الغبیة ، شیخ نعمانی: باب ۱۷ ، صفحه ۳۰۹


*************************