بسم الله الرّحمن الرّحيم
فهرست علومبسم الله الرّحمن الرّحيم
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمتی از تقریر بحث تشریح الافلاک استاد که مربوط به خط زمان است، تقدیم می شود:
«يتفرّع علي كرويتها صحّة كون يوم معين خميساً و جمعةً و سبتاً عند ثلاثة»
چون زمین کروی است اگر یک نقطه ای را فرض کنیم، ممکن است در آن نقطه برای یکی سه شنبه برای دیگری چهار شنبه و برای دیگری پنجشنبه باشد. فرض کنید سه نفر در یک نقطه ایستاده اند که و ظهر روز سه شنبه است. یکی آن جا ثابت می ماند و یکی با خورشید به سمت غرب می رود و دیگری بر خلاف جهت خورشید به سمت شرق می رود. کسی که با خورشید به سمت غرب می رود، هیچگاه خورشید برای او غروب نمی کند و بعد از این که یک دور زد و به همان نقطه اول رسید، هنوز برای او سه شنبه است ولی کسی که در همان نقطه از قبل ایستاده بود، یک بار خورشید برای او غروب کرده است و چهارشنبه شده است. کسی هم که به سمت شرق رفته، خورشید برای او زودتر از کسی که در آن نقطه ایستاده بود غروب کرده است.( سه شنبه تمام می شود) چنانچه طلوع خورشید هم برای او زود تر است( چهارشنبه شروع می شود در حالی که کسی که ایستاده سه شنبه شب است) خورشید برای کسی که ایستاده طلوع می کند و چهارشنبه می شود و برای این کسی که به سمت شرق رفته، روز چهارشنبه غروب می کند و کمی بعد پنجشنبه شروع می شود. وقتی به نقطه قبلی می رسد، برای او پنجشنبه است برای کسی که ایستاده بود چهارشنبه است و برای کسی که باخورشید به سمت غرب رفته بود هنوز سه شنبه است. اگر زمین صاف بود نمیشد ولی چون کروی است و می شود به سمت شرق و غرب برود می شود.
ماجیلان که دور زد فهمیدند زمین گرد است از اسپانیا به سمت غرب و آمریکا رفتند و از اقیانوس گذشتند و به فیلیپین رسیدند و بعد برگشتند دیدند یک روز کمتر است اهالی اسپانیا هستند. این جا مشکل این بود که کسی که حرکت به سمت غرب می کند اساسا تقویم برای او معنا ندارد و لذا به فکر خط زمان افتادند که برای کره یک نقطه ای را قرار بدهند.
در کره به جهت کرویت هر لحظه هر 24 ساعت را موجود روی زمین داریم. پس وقتی کره یک دور 24 ساعته می زند، 48 ساعت برای خود تحصیل می کند هر چند شهر های روی زمین هر کدام 24 ساعت دارند. پس می توان گفت روز کره زمین 24 ساعت است و شب آن هم 24 ساعت است. لیله القدر هم همین است لیله القدر برای کره زمین است که 24 ساعت است. شب قدر 24 ساعت است. روایت داریم که صبیحه لیله القدر کلیله القدر است.(24 ساعت با گردش تحصیلکرده و 24 ساعت به جهت کروی بودن.)
با خروج هلال از تحت الشعاع ماه رمضان کره شروع می شود. هر چند جایی که روز است الان نمی گوییم روزه بگیرد.
خط زمان. الان شنیدده کسانی که با هواپیما از خط زمان رد می شود می گویند یک روز تقویم را ببرید عقب( ژاپن به آمریکا) یا جلو.(آمریکا به زاپن)/ اگر با فاصله 30 کیلومتر به خط زمان باشید مثلا از کاندادا(غرب اصطلاحی) به سمت سیبری(شرق اصطلاحی) بخواهید بروید باید یک روز بکشید جلو و بالعکس عقب.
ساعت ها متفاوت است اونی که تقویمش جلوتر است ساعتش عقب تر است و اونی که تقویمش عقب تر است ساعتش جلو تر است.
بخشی از خط زمان را کج کرده اند. مثلا در روسیه جایی بوده که نمیشده در یک کشور روز فرق کند برای همین خط را کج کردند.
نسبت به ایام هفته اگر این را که گفتیم تصور کنید نظم را فهمیدید این که چه روزی از هفته است مهم نیست. الان ما غروب دو شنبه است ان ها دو شنبه شان تمام شده آمریکا تازه یکشنبه اشان شب شده است
گریوینچ که مبدا ظهر قرا داده اند که خط زمان که پشت آن است از اقیانوس رد شود مگر مقداری که کج کردند که مثلا سیبری دوشنبه باشد کانادا یک شنبه باشد.
جلسه ١٩، ٢٠، ٢١و ٢٢
نکته: نوشته حاضر دقیق نبوده و بعضا شامل برداشت های نویسنده از جلسات درس می باشد.
الفصل الثالث فی الحرکات و ما یتبعها
حرکات هر یک از افلاک و توابع این حرکات
تا حالا اسم بردند از افلاک حالا کیفیت حرکت راتوضیح می دهند.
الفلک التاسع
13 کره 9 فلک داشتیم از بالا هم شروع به شمارش می کنند 4 تای پایین عنصری بودند و فلک نبودند.
مصحح حرکت اولی شبانه روزی یتم الدوره فی یوم و لیله تقریبا در مورد این تقریب مطالب خیلی خوبی است.چند مطلب من اشاره می کنم اگر نقطه ای از فلک ثوابت در نظر بگیریم مثلا نقطه ی اعتدال بهاری که خودش ثابت است ولو بروج در آن تغییر می کنند می خواهیم ببینیم که این نقطه کی به نصف النهار بالای سر ما می رسد؟تا برسد 24 ساعت می شود؟بله 24 ساعت بر اساس ساعت نجومی که بر اساس حرکت زمین به دور خودش صورت می گیرد این شبانه روز نجومی است به ما که بر اساس خورشید نیست .
تقریباً یعنی به ساعت بر اساس شبانه روز خورشیدی می شود تقریبی وگرنه ساعت نجومی که دقیقا می شود نه تقریباً.شبانه روز واقعی خورشیدی برابر نیست بعضی شبانه روزها از 24ساعت بیش تر است حتی تا حد 50دقیقه گفته شده است.
آیا نصف النهار مکانی وزمانی متفاوت است؟زمانی یعنی بر اساس طلوع و غروب خورشید را نصف کردن مکانی یعنی همین که ذکر شد در کتاب.
آیا ظهر همیشه هنگام رسیدن خورشید است به نصف النهار مکانی؟
بحث نسبتا خوبی است.الآن ملاک مکانی است.اگر ما روز را نصف کردیم زوال زمانا قبل یا بعد از این نصف است.
ساعت رسمی الآن ربطی به خورشید ندارد ظهر در واقع وقتی است ککه خورشید خودش بیاید بالای نصف النهار اما خورشید در نظر گرفته شده خورشید متوسط فرضی است که البته در مقدار طی کرده در طول اسال مطابق است با خورشید واقعی.
در مورد رابطه ی نصف النهار مکانی و زمانی آیا بین این دو تفاوت است؟
یک قول قائل است به تفاوت این دو.قول دیگری هم هست به عدم تفاوت.تقریباً نزدیک هستند نسبت به هم.قاعده باید تفاوت داشته باشند.
الفلک التاسع یتم الدوره فی یوم و لیله تقریبا تقریبی میگویندچون مراد یوم و لیله ی عرفی خورشیدی است وگرنه نسبت به نجومی دقیق است خورشید چون حرکت ثانیه دارد از اینجهت تقریبی است.یعنی طبق این حرکت قدر 4 دقیقه برمیگردد.
ساعت نجومی در هیئت الان حرکت وضعی زمین یک دور نسبت به خودش
ساعت خورشیدی ترکیبی از حرکت وضعی زمین و حرکت انتقالی یک درجه در محور خودش به دور خورشید.
و الفلک الثامن یتم الدوره مع الممثلات زحل مشتری و زهره و عطارد مریخ فی خمسه و عشرین الفا و مائتی سنه مرحوم مجلسی ره می گوید در این دوران در مورد تحویل سال یک برج تغییر کرده است پسر سید نعمه الله ره در مخطوط آستان قدس التحفه السنیه فی شرح النخبه المحسنیه ملامحسن در بحث قمر از عقرب می گوید زمان ایشان تحویل سال 20درجه تغییر کرده است یعنی از اول برج حمل تبدیل شده به دهم حوت .
هر 66سال یا هر 70سال یک درجه تغییر می کند.پس نسبت به الآن 5درجه تغییر کرده است.الآن در درجه ی سوم برج حوت هست.پس هنوز یک برج تغییر نکرده است بخ وقول مرحوم مجلسی.
بحار 58 268مستند مرحوم نراقی العروه الوثقی سید هم در بحث از این که قمر در عقرب مربوط است به صورت یا مربوط است به برج عقرب.
الآن 7درجه تغیییر کرده است می گوییند.این گونه گفته اند.
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه ی بیستم
و الفلک الثامن بحث بود
تطبیق آن با هیئت جدید:مربوط است بحث فلک بروج و اصل تحقق آن با انحراف 23درجه ای محور زمین نسبت به حرکت انتقالی زمین به دور خورشید.دو صفحه است صفحه مدار حرکت وضعی زمین و صفحه حرکت انتقالی در دو سطح هستند و تقاطع کرده اند ما به آن تقاطع معدل و منطقه در دو نقطه ی اعتدال ربیعی و خریفی و ایندو ثابت هستند.
پس وقتی می گوییم اول فروردین وصول شمس است به نقطه ی اعتدال ربیعی تغییر نمی کند تقاطع دو سطح است به تعبیر هیئت جدید وتقاطع منطقه با معدل به تعبیر هیئت قدیم.
نکته ای دیگر ما این حرکت 26000ساله را از کجا فهمیدیم؟ یک مقیاس ثابت داشته باشیم تا حرکت را بفهمیم.از محل تقاطع منطقه با معدل که خودش ثابت است و می دیدند که نسبت درجات بروج به این نقطه متفاوت است و تغییر می کند اما این نقطه ی تقاطع تغییر نمی کند
برگردیم دو صفحه با دو حرکت متفاوت پدید آمده تفاطع کرده اند و دو نقطه ی ثابت ایجاد کرده اند بعد دیده اند بروج تغییر می کنند.
این دو جمله باید از هم تفکیک شود:
تحویل سال/ حلول شمس به برج حمل؛ این دو یکی نیست. تحویل سال، رسیدن شمس به نقطه ی تقاطع است که ثابت است اما وقتی که تطبیق می کردند در آن وقت برج حمل مطابق با نقطه بوده است اما این دقیق نیست جون خود برج تفاوت می کند.
سؤال: چرا از تقاطع این دو سطح نقطه پدید می آید باید خط پدید آید؟
این دو کره هستند دو دایره پدید می آید ما که می خواهیم مدار بزنیم در دایره ها دو نقطه پدید می آید.
تنها نقطه ی ثابت در بین این همه متحرک ها نقطه ی اعتدال ربیعی است و خریفی.
حرکت تقدیمی زمین باعث این حرکت 26هزار ساله می شود یعنی زمین سالیانه به دور خورشید میگردد وعلاوه بر آن هر 26000سال یک حرکت فرفره ای به دور خود دارد در هیئت جدید.
بعضی از کم وزیاد شدن ها هم به خاطر حرکت های دیگر زمین است مثل حرکت کانگورویی زمین.
بحث فقهی قابل تاملی است: ما عنوان برج را در روایات نداریم در عبارت فقها برج داریم.اما در بحث دو احتمال داده اند فقها.
بروج عند العرب واضح بوده است و السماء ذات البروج ظاهر آیه القای همان بروج معروفه داشته است جعلنا فی السماء بروجا صورت عقرب از همه روشن تر است شب های تابستان از وسط آسمان به سمت غروب میل پیدا کرده است ساعت ده شب صلیب وار 6ستاره دمش هم واضحا دور زده است. در آبان ماه دیده نمی شود چون خورشید در برج عقرب است.پس کی قمر در عقرب است وقتی می آید کنار خورشید قمر؟آخر ماه درست 28و 29محاق.کسوف امکان ندارد که در اوایل ماه باشد دراواخر ماه درمحاق ماه میگیرد.قمر در عقرب در ماه آبان در روز 28و 29است.
و حرکاتها من المغرب الی المشرق ممثلات و فلک ثامن حرکت به توالی به این گفته می شود به توالی البروج حمل ثور جوزا
کاکثر الافلاک الجزئیه یعنی حوامل خارج مرکز همه ی این موارد و لا یتحرک الی المغرب از شرق به غرب برخلاف توالی جمتعها فی قولی
و اربع تسیر نحو غرب یا من یسائل
محدد مع مدیر و جوزهر و مائل
محدد فلک اطلس مدیر برای عطارد غیر ممثل بود جوزهر و مائل هر دو برای قمر بود.
برای شناسایی حرکت قمر خارج مرکز را حساب می کنیم منها می کنیم قدری که مائل می برد و جوزهر می برد جوزهر ممثل واقعی او بود و مائل جای ممثل بود.در صورت در نظر نگرفتن فلک تدویر.مائل و جوزهر هر دو شرق به غرب است اما جوزهر بر اساس منطقه و مائل با میل 5درجه.
الآن بحث قمر یکی از بحث هایی است که هنوز هم جوابی پیدا نکرده است.نظم خاصی نمی توان به حرکاتش داد در دوره ی 37 ساله می توان نظمی به آن داد برای محاسبه ی خسوف و کسوف.
در مورد قمر می بینی که ماه مدتی است که حرکت نمی کند نه به عنوان تحیر می ایستد حالت ترقص قمر به آن می گویند می ایستد و گویا می رقصد دیرتر هم غروب می کند می لرزد.این هم پیچدگی این کار.
بحث خیلی خوب نقطه ی عطف بین هیئت جدید و قدیم بسیار مهم
درحاشیه های فارسی هئیت قوشجی به کسانی که در صدد حل این مسئله بودند می گفتند انه فی صدد حل ما لا یحل.شیخ بهایی ره این مشکلات فن است اما محققین هیویون مسلمان این را حل کرده اند.اول کسی که حل کرده خواجه بعد قطب الدین شیرازی بعد خواجه ی خفری شیخ بهایی می فرماید.و لی فی حل اشکال الطارد و القمر حلان ان لم یکونا احسن مما اراه القوم فلیسا بادون منه.
همان جا می فرماید افلاک اضافه کرده اند برای حل این مشکل.
حرکه کل فلک متشابهه حول مرکزه الا سه تا استثنای مشکل که با عقل جور در نمی آید ولی رصدخانه می گوید این شده است.
حرکت متشابه یعنی سرعت واحد در پیمودن قوس های متساوی در یک کره یعنی وقتی کره را با مرکز در نظر بگیریم دور این کره نقطه های مختلفی پدید می آید.
مسئله این است که
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه ی بیست و یکم
و حرکه کل فلک متشابهه حول مرکزه الا حرکه حامل القمر فتشابهها حول مرکز العالم و حوامل العلویه و الزهره فتشابهها حول نقطه معدل المسیر و هی خارجه عن مرکز الحامل علی القطب المار بالمرکزین فی جانب الاوج علی بعد مساو لما بینهما و حرکه حامل العطارد فتشابهها حول نقطه علی منتصف ما بین مرکزی المدیر و العالم و هذه من المشکلات و قد حلها محققو القوم شکر الله سعیهم بوجوه طویله لا یلیق فی المختصرات
نقطه ی عطف برای جهش هیویون از هیئت قدیم به جدید تا زمان خواجه کسی درصدد حل برنیامده بود.لا یحل بود.400سال بعد از خواجه به خاطر این مشکل از زمین محوری به خورشید محوری رسیدند.دوران رنسانس باعنایت به کلام برخی محققین که خورشید را محور می دانستند به این مسئله رسیدند.
وقتی ما کره را به حرکت آوریم تمام اجزای کره در زمان های مساوی قوس های مساوی طی می کند و یک دور می زند و تشابه آن ها نسبت به مرکز است وگرنه اگر از مرکز به نقطه ی دیگری برویم می بینیم که حرکت متشابه نیست و تغییر می کند برای او این گونه به نظر می آید (مراجعه شود به فیلم تصویری توضیح داده شده)
برای کسی که در مرکز نیست چون زاویه ی تشکیل شده برای قوس های برابر برای شخص مساوی نیستند برایش سرعت و بطئ به نظر می رسد .
ما در شمس هیچ مشکلی نداریم.وقتی شمس اوج وحضیض داردنسبت به مرکز خارج مرکز متشابه است و هیچ مشکلی ندارد.
مدار در واقع خورشید است و همه به دور او می گردند.در مورد زمین و خورشید تفاوت چندانی رخ نمی دهد تا قبل از این می گفتیم خورشید به دورمامی گردد حال بالعکس اما درهمان مسیر ساده ترین فلک برای ما همین است اما نسبت به سیارات دیگر حساب کنید در مورد سیارات دیگر که به دور خورشید می گردد گاهی خیلی نزدیکند به ما و گاه خیلی دورند پشت خورشیدند اوج و حضیض های عجیب مشاهده می شود این ها باعث سختی کار محاسبه ی شخص زمین محور می گردد.(توضیح تصویری.)
ما خارج مرکز درست کردیم برای توجیه اوج و حضیض ها اما حالا می بینیم که مشتری مثلاً نه تنها به دور مرکز عالم که ماییم نمی گردد بلکه به دور خارج مرکز هم نمی گردد چون در واقع به دور خورشید میگردد که پایین تر است.لذاست که در نامه ی کپرنیک به پاپ همین آمده که ما برای توجیه این مسئله دچار مشکلیم اجازه دهید ما مرکز را خورشید قرار دهیم تا مشکلمان حل گردد.
الا حامل القمر.درمورد فلک قمر جوزهر داشتیم که ممثل با منطقه بود علاوه بر آن نام خارج مرکز قمر را مائل گذاشتیم خارج مرکزی با عنوان حامل داریم و تدویر در حال دور دادن قمر در این فلک است باید تشابه حرکت تدویر قمر باید علی القاعده به دور مرکز خارج مرکز باشد اما به دور مرکز عالم می گردد این عجیب است از لحاظ محاسبه ولی گیر ندارند.اما پاسخ این مسئله با هیئت جدیدواضح است و آن این که قمر به دور زمین می گردد فقط کمی بیضی است.تناقض بوده این مطلب محاسبه ها با تجسیم سازگار نبوده تا هشتاد و چند فلک درست کرده اند برای حل این مشکل.
شیخ الرئیس در اشارات که آخرین کتاب ایشان است می خواهد جایی حرفی را مخالف ارسطاطالیس بزند جرات نمی کند می گوید و تحت هذا سر.
آیا هیئت جدیدتری می توان ارائه داد که مبانی جدید را ابطال کند؟
یکی از معضلات چهار نیرویی است که اشاره شده فکر کردند تمام دنیا را می توانند باجاذبه حل کنند جهار نیرویی هست که آرزوی فیزیک دانان جمع کردن این ها تحت نیروی واحد درآورند.یعنی من المشکلات
یک غرور عجیبی اول قرن بیستم حاکم شده بود که واضح از حدود سال هفتاد به بعد خیلی خوب شد یکی از متخصصین فیزیک نوین سخن گفت در سطح بالا متواضعانه می گفت و بعد می گفت ما هیچ نمی دانیم از دستگاه عالم اول فکر می کردند که همه ی مسائل را حل کرده اند
الاحرکه حامل القمر مائل مرکزش مرکز عالم است اما مرکز حامل نه ولی مرکز تشابه مرکز الم است.
مورد دیگر العلویه.در این ها در حامل باز تشابه بر اساس مرکز خارج مرکز نیست بر اساس مرکز عالم هم نیست میگویند مقدار ما بین المرکزین را حساب کن به همین اندازه به سمت اوج حرکت کن می شود معدل المسیر که بر اساس جدید همان مکان مرکز شمس است.
و الا حرکه حامل العلویه و الزهره فتشابهها حرکه حوامل حول نقطه معدل المسیر و هی خارجه عن مرکز الحامل حامل هرکدام مشتری جدا مریخ جدا اما واقع همه خورشید است علی القطر المار بالمرکزین از مرکز عالم به مرکز حامل وصل کنید و از جانب اوج ادامه دهید فی جانب الاوج علی بعد مساو لما بین المرکزین.
و الا حرکه حامل العطارد فتشابهها حول نقطه علی منتصف ما بین مرکزی المدیر و العالم بین مرکز مدیر و مرکز عالم وهذه هر سه تای این ها من المشکلات...
بعد از خواجه شاگردش قطب الدین شیرازی ره...
و حرکه اعلی تدویر القمر الی المغرب و اسفله الی المشرق و المتحیره بالعکس فیعرض لها الاستقامه و الاقامه و الرجوع لموافقه حرکه مراکزها لمراکز تداویرها و تکافوها و زیاده الاولی
توضیح تصویری
اصل تدویر برای تحیر فلک ها.ما حاملی برای متحیره ها در نظر گرفتیم که با حرکت آن تدویر هم حرکت می کند علاوه بر این حرکت خود تدویر هم حرکت دارد حالا بر اساس این حرکت گاهی هم مسیر است با حرکت حامل در اینجا به نظر حرکت سریع می آید گاهی در مسیر پایین آمدن است از دایره این جا سرعت کند می شود در دایره ی پایین که قرار می گیرد مرکز ستاره را به جلو می برد اما تدویر آن را به عقب می برد به نظر می رسد که ایستاده است تکافئ صورت می گیرد.به اواسط دایره ی پایین که می رسد سرعت عکس تند می شود و فکر می کنیم دارد به عقب می آید.
خودکشی کردند برای توجیه این مسئله .
اما حالا چه می گویند؟
ما در محوری هستیم و محور دیگر از آن مریخ هست که هردو به دور خورشید می گردد سرعت ما از مریخ بیشتر است به همین خاطر با عنایبت به ثوابتی که پشت مریخ است ابتدا وقتی فاصله داریم تصور می کنیم که مریخ از ما دور است به او نزدیک که می شویم احساس می کنیمم کندشده است در سرعت خود به او که می رسیم احساس می کنیم که برگشته جلوتر که می رویم می بینیم خیلی برگشته جلوتر احساس می کنیم او هم جلوتر امدیم سیر را که ادامه دادیم متوجه می شویم او با سرعت در حال جبران ما فات است تصویری.
معطیات رصدخانه هیئت قدیم هیئت جدید
تحیر افلاک فلک تدویر اختلاف منظر فردی که در سیاره ای است نسبت به سیاره ای دیگر که از سرعت کمتر یا بیشتری برخوردار است
آیا مشتری همیشه دیده می شود؟
نه اگر شمس در برج میزان باشد مثلا مشتری هم در برج میزان باشد دیده نخواهد شد پس بستی دارد به برج قرار گرفتن وی.
المحصل فی مسائل الهیئه از مرحوم نراقی ره.
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه ی بیست و دوم
در مورد حرکت نقطه ی اوج مرحوم نراقی ره می فرماید که نیاز نداریم به اثبات فلک جدید با همین افلاک اوج را ثابت می کنیم.در المحصل می فرماید اگر حرکت اوج ها را در نظر بگیریم ممثل نیاز نداریم بگیریم چون حرکت فلک الافلاک کافی است برای این مسئله.
در حالی که دیده ایم که نقطه ی اوج در بروج حرکت می کند اماجرا ایشان چنین فرموده است...
ایشان اسمی از هیئت جدید هم نمی آورد حتی در مورد امریکا می فرماید اگر در غیر ربع مسکون کسی سکونت داشت لوصل خبره الینا حال این که در زمان ایشان 300سال از کشف قاره ی امریکا گذشته این در حالی است که در شرح فارسی هیئت قوشجی سخن از هیئت جدید آمده است.
یا مرحوم شیخ محمد حسین ره در تفسیر خویش اسم می آورد از اورانوس و نپبون.
فلک تدویر احاطه ای به ما ندارد خارج مرکز احاطه به ما دارد فلک تدویر که از مرکز عالم همه ی حجمش بیرون است برای ارائه ی آن فاکتور دیگری غیر از عقربه ی ساعت و خلاف عقربه ی ساعت نیاز است.چگونه می گردد؟
برای بیان خارج مرکز یک جهت کافی است اما برای بیان تدویر ممیز دیگری هم لازم است.
تدویر مصحح تحیر است.به نظر ما این گونه می رسد .اما مرکز تدویر را هم حامل می برد این دو حرکت با هم ضمیمه میشوند اگر تندتر ببرد رجعت را سبب نمی شود فقط قدری از سرعت کم می شود.مانند قمر.اما در مورد علویه این گونه نیست.تحیر دارد حامل از غرب به شرق است تدویر مسیرش بالا به مشرق است و پایین به عکس قمر به عکس است.
ممیز دیگر در تدویر لازم است.از غرب به شرق یا از شرق به غرب هردو درست است بالا را بگیریم یا پایین را بگیریم فرق می کند باید اسم از بالا و پایین بیاوریم
فلک قمر اعلاه الی المغرب بالا از شرق به غرب پایین از غرب به شرق برعکس علویه.
پس مختص جدیدی اضافه شده است درعبارت با مختصات سابق کافی نیست صرف از شرق به غرب بودن کافی نیست
و حرکه اعلی تدویر القمر الی المغرب و اسفله الی المشرق و المتحیره سه تا علویه دو تا سفلیه این جا تعبیر متحیره را به کار می برند چون رجعت و استقامت مطرح می شود فیعرض لها یعنی متحیره به اجماع نه برای قمر چون قمر تدویر دارد اما تدویر سرعت را کم می کند بدون رجعت الاستقامه مستقیم رفتن و الاقامه ایستادن و الرجوع لموافقه مراکزها جرم کوکب جرم مشتری و ...لمراکز تداویرها در موضع استقامت با هم می روند تدویر از شرق به غرب می برد و حامل هم مرکز تدویر را از شرق به غرب می برد در این صورت استقامت رخ می دهد هر دو با هم هم جهت باشند کوکب در بالای تدویر قرابر گرفته باشد و تکافوهما وقتی جرم کوکب دارد در قوس برمی گردد حامل دارد از غرب به شرق می برد تدویر را چون این می رود و این برمی گردد به نظر ما صفر می رسد تا برسد به زیر فلک در پایین آمدن تکافی رخ می دهد.
توضیح تصویری
بقیه ی فیلم مشکل دارد و نشان داده نشد.