تفسير ابن عربي



محمد بن علي أبو بكر محيي الدين بن عربي(560 - 638 هـ = 1165 - 1240 م)

شرح حال محمد بن علي أبو بكر محيي الدين بن عربي(560 - 638 هـ = 1165 - 1240 م)
تفسير ابن عربي


تفسیر ابن عربي


مطالب تفسیر ابن عربي راجع به حضرت عج
در این تفسیر راجع به حضرت مهدي عج فراوان آمده است فراجع




جامع تفاسیر نور:
نام كتاب: تفسير ابن عربى
نويسنده: ابن عربى ابو عبدالله محيى الدين محمد
موضوع: عرفانى
قرن: هفتم
زبان: عربى
مذهب: مجهول
ناشر: دار احياء التراث العربى
مكان چاپ: بيروت
سال چاپ: 1422 ق
نوبت چاپ: اول
تحقيق: سمير مصطفى رباب
توضيح: كامل



تفسير ابن عربى
تفسيرى است منسوب به ابن عربى نوشته كمال الدين عبد الرزاق كاشانى، عارف ايرانى قرن هشتم.
در فهرست آثار ابن عربى، تفسيرهايى نيز ذكر شده است. بعضى، از تفسير مفصّلى با نام الجمع و التفصيل فى اسرار التنزيل ياد كرده‏اند كه حجم آن قريب به دو برابر الفتوحات المكية بوده است( براى نمونه مكى، ص 204). از تفسير يا تفسيرهايى با حجم كمتر نيز ياد شده است( براى نمونه- عبد الرزاق كاشى، مقدمه مصطفى غالب، ص 17). همين امر سبب شده است اين اثر را، كه صبغه‏اى از عرفان ابن عربى دارد، به وى منتسب ساخته و از حدود 150 سال قبل آن را به نام وى منتشر كنند, در حالى كه اين تفسير از آن ابن عربى نيست و از تفاسير مذكور نيز نسخه‏اى به دست نيامده است. علاوه بر اين، بعضى با جمع‏آورى اقوال تفسيرى ابن عربى از آثارش، آراى تفسيرى وى را به صورت اثرى مستقل به چاپ رسانده‏اند( براى نمونه- محمود غراب، رحمة من الرحمن فى تفسير و اشارات القرآن).
تفسير منسوب به ابن عربى، كه مشتمل بر همه قرآن است، با خطبه‏اى ادبى و سرشار از اصطلاحات عرفانى آغاز مى‏شود. مؤلف، ضمن ذكر سابقه انس خود با قرآن، با ذكر اين سخن پيامبر اكرم كه قرآن ظهر و بطن دارد، منظور از ظهر را تفسير و منظور از بطن را تأويل دانسته و با بيان رأى خود درباره تأويل، فهم خويش را از آيات بيان كرده و البته يادآور شده كه متعرض آياتى كه تأويلى براى آنها نداشته يا نيازى به تأويل نداشته‏اند، نگرديده است( عبد الرزاق كاشى، ج 1، ص 5).
مؤلف با بيان رموز مندرج در«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»به تأويل سوره فاتحه پرداخته و البته، چنانكه خود پيشتر اشاره نموده، فقط بعضى آيات اين سوره و سوره‏هاى ديگر را تأويل كرده كه تعداد آنها در بيست سوره اول به اين شرح است: 4 آيه از سوره فاتحه، 200 آيه از بقره، 128 آيه از آل عمران، 83 آيه از نساء، 67 آيه از مائده، 96 آيه از انعام، 56 آيه از اعراف، 39 آيه از انفال، 29 آيه از توبه، 34 آيه از يونس، 53 آيه از هود، 65 آيه از يوسف، 26 آيه از رعد، 21 آيه از ابراهيم، 23 آيه از حجر، 45 آيه از نحل، 55 آيه از اسراء، 66 آيه از كهف، 50 آيه از مريم، 69 آيه از طه, مى‏توان گفت، مؤلف به طور متوسط 48 آيات را تأويل كرده است.
مؤلف به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه به آنها تصريح كرده( براى نمونه- ج 1، ص 444) ولى گاه، بر خلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست( براى نمونه- ج 2، ص 353).
وى كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنّت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد, براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است(- ج 1، ص 72- 73). همچنين در جاى جاى تفسير خود از احاديث و روايات بهره برده است.
هر چند روش اصلى اين تفسير توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى ابن عربى است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانسته‏اند(- رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص 18)، ولى نمونه‏هايى از تفسير اشارى(- تفسير، بخش 10: تفسير عرفانى) نيز در آن ديده مى‏شود( براى نمونه- ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام, نيز- ذهبى، ج 2، ص 441- 442).
در اين اثر مكررا مصطلحات عرفان نظرى ابن عربى به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است، از جمله اصطلاح« وحدت وجود و موجود». مؤلف تفسير چنان به عرفان ابن عربى پايبند بوده كه حتى شرك به حق را ممتنع شمرده و بر اين اساس، آيات گوناگونى را تفسير كرده است( براى نمونه- ج 1، ص 255، 386، 670, نيز- ذهبى، ج 2، ص 442- 443). همچنين وى از مراتب سه گانه توحيد( توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات) سخن به ميان آورده( براى نمونه- ج 1، ص 9) و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است, يعنى، از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات، و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح(- ج 2، ص 21، 656).
به رغم اين بيان ابن عربى وار، بدرستى در صحت انتساب اين تفسير به ابن عربى ترديد شده است( براى نمونه- ذهبى، ج 2، ص 436- 443, پور جوادى، ص 131- 134, جوادى آملى، ص 12, فاطمى نيا، ص 26- 27, معرفت، ج 2، ص 573- 574).
با دلايل متعدد مى‏توان نشان داد كه اين تفسير اثر ابن عربى نيست و نوشته عبد الرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان« تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است. از جمله اين دلايل است:
1) در كليه نسخه‏هاى خطى اين تفسير، آن را از عبد الرزاق كاشانى دانسته‏اند(- ذهبى، ج 2، ص 437).
2) نويسنده اين تفسير يكى از مشايخ خود را نور الدين عبد الصمد معرفى كرده(- عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 228)، در صورتى كه نام مشايخ ابن عربى بدقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است(- جهانگيرى، ص 98- 106). از سوى ديگر، در شرح حال كمال الدين عبد الرزاق كاشانى آمده كه وى مريد شيخ نورالدين عبد الصمد نطنزى بوده است(- جامى، ص 480- 482).
3) در اين تفسير، ذيل آيه 40 سوره نمل( عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 206)، جمله‏اى از« ابن اعرابى رحمه اللّه» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى همان ابن عربى است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از ابن عربى در فصوص، روشنگر است(- قيصرى، ج 2، ص 227- 229).
4) مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى ابن عربى در آثارش، از جمله فصوص، مى‏تواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب ابن عربى نيست. در فصوص به 237 آيه استناد شده كه مى‏توان آنها را در تفسير منسوب به ابن عربى باز جست و آنها را با يكديگر مقايسه كرد, در 103 مورد آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله ابن عربى درباره فرعون و توبه او نظر منحصر به فردى داشته(- قيصرى، ج 2، ص 415- 416، 439- 440) كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن تفسير متداول آيه ذكر شده است(- عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 764). همچنين ابن عربى در تفسير آيه 32 سوره فاطر نظر خاصى داشته(- قيصرى، ج 1، ص 307- 308) كه در اين تفسير نيامده است(- عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 319). ابن عربى در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته كه حضرت ابراهيم براى قربانى برد(- قيصرى، ج 1، ص 318)، اما در تفسير، مطابق نظر مشهور، اسماعيل آمده است( ج 2، ص 345).
5) مؤلف تفسير در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از ائمه استناد كرده است( بيش از 35 بار از على عليه السلام براى نمونه- ج 1، ص 17، 53، 97، 153، 334، 436، 696، ج 2، ص 26، 171، 527، 545، 612، 755, براى احاديث منقول از امام صادق عليه السلام- ج 1، ص 4، 450، 462، ج 2، ص 491، 758, علاوه بر اينها مؤلف در نه موضع رواياتى از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است).
وى در مواضع متعدد به تكريم على عليه السلام پرداخته(- ج 1، ص 575، 754، ج 2، ص 328، 545، 755) و نزول آيات« ولايت»( مائده: 55)،«اذن واعية»(حاقّه: 12)،«النّبا العظيم»(نباء: 2) و«نجوى»(مجادله: 12) را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آيه« مودت فى القربى»(- عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 432- 433) را در شأن اهل بيت دانسته و به ظهور حضرت مهدى عجل اللّه تعالى فرجه الشريف نيز اشاره نموده است( براى نمونه- ج 1، ص 14، 79، 460، 653، 748، ج 2، ص 450، 560، 642- 663).
با توجه به اين مطالب، مؤلف، بر خلاف ابن عربى، اعتقادات شيعى داشته است. بنابر اين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از ابن عربى، بلكه از شاگرد مكتب او عبد الرزاق كاشانى است.
نسخه شناسى
اين اثر در 1283 و 1317 در قاهره و در 1301 در لكهنو به عنوان تفسير ابن عربى به چاپ رسيد. چاپ منقح از آن نيز با نام تفسير القرآن الكريم به عنوان اثر ابن عربى، به كوشش مصطفى غالب در بيروت( چاپ اول 1968، چاپ دوم 1978) منتشر شد.