زينب الكبری بنت الإمام علي بن أبي طالب(5 - 62 هـ = 625 - 682 م)
زينب الكبری بنت الإمام علي بن أبي طالب(5 - 62 هـ = 625 - 682 م)
حضرت زينب كبری س-از بخش اهل البیت ع
الأعلام للزركلي (3/ 66)
السَّيِّدة زَيْنَب
(000 - 62 هـ = 000 - 682 م)
زينب بنت الإمام علي بن أبي طالب: شقيقة الحسن والحسين. تزوجها ابن عمها عبد الله بن جعفر بن أبي طالب. فولدت له بنتا تزوجها الحجاج بن يوسف. وحضرت زينب مع أخيها الحسين وقعة كربلاء، وحملت مع السبايا إلى الكوفة، ثم إلى الشام. وكانت ثابتة الجنان، رفيعة القدر، خطيبة، فصيحة، لها أخبار (1) .
__________
(1) الإصابة 8: 100 ونسب قريش 41 وعرفها بزينب الكبرى. وطبقات ابن سعد 8: 341 والدر المنثور 233 وجمهرة الأنساب 33 وليس في هذه المصادر ما يشير إلى مكان وفاتها أو دفنها، ويقول علي مبارك في الخطط التوفيقية 5: 9 تعليقا على المتداول من أن صاحبة الترجمة هي المدفونة في الحي المعروف الآن باسمها في القاهرة: (لم أر في كتب التواريخ أن السيدة زينت بنت علي، رضي الله عنهما، جاءت إلى مصر في الحياة أو بعد الممات) .
حضرت زینب سلام الله علیها
(تغییرمسیر از زینب)
امامزادهزینب
حرم حضرت زینب.jpg
نقش دخترامام علی (ع)
نام زینب
زادروز ۵ جمادیالاول، ۵ق یا ۶ق
زادگاه مدینه
درگذشت ۱۵ رجب، ۶۲ق
مدفن دمشق
محل زندگی مدینه
لقب(ها) عقیله بنی هاشم، عالمه غیر معلمه، کامله، فاضله
پدر امام علی (ع)
مادر حضرت زهرا(س)
فرزند(ان) عون، محمد، علی، عباس، ام کلثوم
طول عمر ۵۷ سال
امامزادگان مشهور
عباس بن علی · زینب کبری
فاطمه معصومه · سید محمد · سیده نفیسه
عبدالعظیم حسنی · احمد بن موسی
زینب (۵ یا ۶ق- ۶۲ق) دختر امام علی(ع) و حضرت زهرا(س). بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت. زینب هنگام حضور امیرالمؤمنین(ع) در کوفه برای زنان آنجا تفسیر قرآن تعلیم میداد.
ایشان همسر عبدالله بن جعفر بود و در واقعه کربلا در کنار برادرش امام حسین(ع) حضور داشت. امام حسین(ع) هنگام وداع در روز عاشورا از حضرت زینب خواست او را در نماز شب دعا کند. با پایان یافتن جنگ، وی و دیگر بازماندگان کاروان امام(ع) به اسارت درآمدند و به کوفه و از آنجا به شام برده شدند.
خطبه او در کوفه و نیز در شام (در مجلس یزید)، معروف است. خطبه حضرت زینب (س) در مجلس یزید، حاضران را تحت تأثیر قرار داد و یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین (ع) را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند. او را به سبب مصیبتهای فراوانی که دیده، اُمّ المَصائب لقب دادهاند.
محتویات
۱ نسب، ولادت، نام، لقب و کنیه
۲ همسر و فرزندان
۳ ویژگیها، فضایل و مناقب
۳.۱ علم و سخنوری
۳.۲ عبادت
۳.۳ صبر و استقامت
۴ در واقعه کربلا
۴.۱ در کربلا
۴.۲ در کوفه
۴.۳ در شام
۵ درگذشت
۶ در فرهنگ و ادبیات شیعه
۷ کتاب شناسی
۸ جستارهای وابسته
۹ پانویس
۱۰ منابع
نسب، ولادت، نام، لقب و کنیه
زینب دختر امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) است.[۱] زینب به معنای «درخت نیکو منظر وخوشبو»[۲] یا «زینت پدر» است.[۳]
بنابر برخی منابع حضرت زینب(س) در ۵ جمادیالاول سال پنجم[۴] یا سال ۶ هجری در مدینه متولد شد.[۵]
بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت. گفته شده است که جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص) رسانده است.[۶] در کتاب «الخصائص الزینبیة» آمده است پیامبر(ص) او را بوسید و فرمود: «حاضران امّتم، غایبان را از کرامت این دخترم زینب آگاه کنند؛ همانا او مانند جدهاش خدیجه است.»[۷]
برای وی، القاب فراوانی نقل شده است، همانند عقیله بنی هاشم، عالمه غیرمعلَّمه، عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، معصومه صغری، امینةاللّه، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، و شریکةالحسین.[۸]
حضرت زینب(س) را به سبب سختیهای بسیاری که در زندگی دید، ام المصائب نیز لقب دادهاند. درگذشت جدش پیامبر(ص)، بیماری و به شهادت رسیدن مادرش، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع)، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، واقعه کربلا و به اسارت رفتن در کوفه و شام از جمله وقایع سخت و تلخ زندگی وی به شمار میآید.[۹]
[نمایش]
خاندان پیامبر (ص)
همسر و فرزندان
زینب سال ۱۷ق با عبدالله بن جعفر ازدواج کرد. در برخی منابع از چهار پسر به نامهای: علی، عون، عباس، محمد و یک دختر به نام ام کلثوم به عنوان فرزندان زینب و عبدالله نام برده شده است.[۱۰] مشهور است که دو تن از شهدای کربلا(عون و محمد[۱۱])، فرزندان حضرت زینب بودهاند.[۱۲] اما برخی از منابع تاریخی محمد را فرزند خوصاء بنت حفصه بن ثقیف از عبدالله بن جعفر دانستهاند.[۱۳] شاخهای از فرزندان علی «زینبیون» خوانده شدهاند.[۱۴]
معاویه برای فرزندش یزید از ام کلثوم دختر حضرت زینب(س) خواستگاری کرد ولی امام حسین (ع) او را به همسری پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر بن ابیطالب درآورد.[۱۵]
ویژگیها، فضایل و مناقب
علم و سخنوری
سخنان و خطبههای وی در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش او است.[۱۶] وی احادیثی از مادرش حضرت زهرا (س) نقل کرده است.[۱۷] آنچنان که در کتاب مقاتل الطالبیین گزارش شده عبدالله بن عباس سخنان حضرت زهرا (س) در مورد فدک را به نقل از حضرت زینب (س) روایت کرده است. در این روایت، ابن عباس از او با عنوان عقیلتنا زینب بنت علی (ع) یاد میکند.[۱۸] محمّد بن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین نیز از وی حدیث نقل کردهاند.[۱۹]
زینب هنگام حضور امیرالمؤمنین(ع) در کوفه برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه میداد.[۲۰]
سخنرانی وی در کوفه برای شنوندگان یادآور خطبههای پدرش امیرالمؤمنین (ع) بود.[۲۱] سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای وی با عبیدالله بن زیاد، شبیه به خطبههای امام علی (ع) و خطبه فدکیه مادرش زهرا (س) بود.
هنگام سخنرانی وی در کوفه، پیرمردی در حالی که میگریست، گفت:
«پدر و مادرم فدای ایشان که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، و زنانشان بهترین زنان و نسل آنان والاتر و برتر از همه نسلهاست.[۲۲]
عبادت
حضرت زینب کبری (س) شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.[۲۳] شب زندهداری وی حتی در شب دهم و یازدهم محرم، ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین (ع) میگوید:
«عمه ام زینب در تمام شب عاشورا در محل عبادتش ایستاده بود و به پروردگار خویش استغاثه می کرد.»[۲۴]
ارتباط حضرت زینب (س) با خداوند آنگونه بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود:
«خواهرم! مرا در نماز شب، فراموش نکن.»[۲۵]
صبر و استقامت
در روز عاشورا، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت:
«بار خدایا! این قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.»[۲۶]
وی بارها جان امام سجاد(ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج امام سجاد(ع) با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب (س) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زندهام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»[۲۷]
در واقعه کربلا
نوشتار اصلی: واقعه کربلا
در کربلا
نوشتار اصلی: شب عاشورا
شیخ مفید از امام سجاد(ع) چنین روایت میکند: در آن شبی که صبح روز بعد پدرم کشته شد نشسته بودم و عمهام زینب (س) کنارم بود و از من پرستاری میکرد که پدرم به خیمهای رفت و جوین غلام ابوذر غفاری هم در حالی که مشغول اصلاح شمشیر خود بود کنارش بود و پدرم این شعر را میخواند:
یا دهر افّ لک من خلیل کم لک بالاشراق والاصیل
من صاحب او طالب قتیل والدّهر لا یقنع بالبدیل
وانّما الامر الی الجلیل وکلّ حی سالک سبیلی
(ترجمه:ای روزگار! اف بر دوستی تو! که چه بسا یاران و جویندگانت را در سپیدهدمان و شامگاهان کشتی؛ و روزگار هیچگاه به غیر از آنچه میخواهد، رضایت نمیدهد. و البته زمام امور به دست خدا است؛ و سرانجام هر جانداری، مرگ است.)
این اشعار را دو یا سه بار تکرار کرد تا اینکه معنی آنها را دریافتم و مقصودش را فهمیدم، بغض گلویم را گرفت ولی سکوت اختیار کردم و دانستم که مصیبت نازل شده است. اما عمهام بر اثر رقت قلبى كه ويژه زنانست با شنیدن آن شعر، طاقت نیاورد و با شتاب برخاست و دامنکشان نزد پدرم رفت و چون نزدیک او رفت، گفت: وامصیبتاه! ای کاش مرگ فرارسد و زندگیام را از من بگیرد، امروز مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفتند، ای جانشین گذشتگان و ای دادرس بازماندگان. پس حسین (ع) به او نگاهی کرد و فرمود: خواهرم! شیطان بردباری را از تو نگیرد؛ سپس چشمانش پر از اشک شد و فرمود: اگر پرنده را به حال خود بگذارند، میخوابد.
تابلوی عصر عاشورا.jpg
سوگواری محرم
رویدادها
واقعه عاشورا • اسیران کربلا • روز شمار واقعه عاشورا • روز عاشورا • نامه های کوفیان به امام حسین(ع) • واقعه عاشورا (از نگاه آمار)
افراد
امام حسین(ع)
علی اکبر • علی اصغر • عباس بن علی • زینب کبری • سکینه بنت حسین • فاطمه دختر امام حسین • مسلم بن عقیل • شهیدان کربلا • اسیران کربلا
جایها
حرم امام حسین(ع) • تل زینبیه • حرم عباس بن علی • گودال قتلگاه • بین الحرمین • نهر علقمه
مناسبتها
تاسوعا • عاشورا • اربعین
مراسم
مرثیهخوانی • نوحه • تعزیه • روضه • زنجیرزنی • سینهزنی • سقاخانه • سنج و دمام • دسته عزاداری • شام غریبان • تشتگذاری • نخلگردانی • قمه زنی • راهپیمایی اربعین • تابوتگردانی • مراسم تابوت
نبو
حضرت زینب (س) گفت: ای وای بر من! آیا جان تو را به زور میگیرند؟ این دلم را خونینتر میکند و بر من ناگوارتر است. سپس به صورت خود سیلی زد و گریبان را پاره کرد و بیهوش افتاد. حسین (ع) برخاست و آب بر صورتش ریخت و به وی فرمود: خواهرم! از خدا بترس و به صبر و بردباری و تسلیت خداوند متکی باش و بدان که اهل زمین میمیرند و اهل آسمان باقی نمیمانند و همه چیز رو به هلاکت و فنا است مگر وجه اللّه که خلایق را با قدرت خویش آفریده و آنان را برمیانگیزد و به سوی او باز میگردند در حالیکه او یگانه و یکتا است. پدرم بهتر از من بود و مادرم بهتر از من و برادرم از من بهتر بود و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برای من و برای هر مسلمان دیگر نمونه و الگو است.
با این سخنان و مانند آن او را دلداری داد و فرمود: ای خواهر! من تو را سوگند میدهم پس تو سوگندم را نشکن، هیچگاه به خاطر من گریبانت را چاک نکن و صورتت را سیلی نزن و وقتی از دنیا رفتم جزع و بیتابی نکن. سپس او را آورد و نزد من نشانید، و خود به طرف یارانش رفت.[۲۸]
نوشتار اصلی: روز عاشورا
عصر عاشورا هنگامی که به دستور شمر، بدن امام حسین (ع) را تیرباران کردند و اطراف او را گرفتند، حضرت زینب (س) از خیمه بیرون آمد و پسر سعد (فرمانده لشکر دشمن) را این گونه مورد خطاب قرار داد:
«یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُو عبداللّه وَ أنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟»[۲۹]
فرزند سعد! آیا ابوعبداللّه [= امام حسین(ع)] کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!
او هیچ جوابی نداد و زینب (س) فریاد برآورد:
«وا اخاه! وا سیداه! وا اهل بیتاه! لیت السماء انطبقت علی الارض و لیت الجبال تدکدکت علی السهل»[۳۰]
«وای برادرم! وای سرورم! وای اهل بیتم! ای کاش آسمان بر زمین واژگون میشد! و ای کاش کوهها خرد و پراکنده بر هامون میریخت.»
وی هنگام رسیدن بر بالین برادرش چنین گفت: «خدایا! این قربانی را از ما بپذیر!»[۳۱] نیز نقل شده است که رو به سوی مدینه نمود و خطاب به پیامبر(ص) گفت:
«وا محمّداه! بَناتُک سَبایا وَ ذُرّیتُک مُقَتَّلة، تَسفی علیهم رِیحُ الصَّبا، و هذا حُسینٌ مَجزوزُ الرَأسِ مِنَ القَفا، مَسلُوبُ العِمامَةِ و الرِّداء...»[۳۲]
«ای پیامبر! اینان دختران شمایند که به اسیری میروند. اینان فرزندان شمایند که با بدنهای خونین، روی زمین افتادهاند و باد صبا بر پیکر آنان میوزد! ای رسول خدا! این حسین است که سرش را از قفا بریدهاند و عمامه و ردایش را به غارت بردهاند. پدرم فدای کسی که سپاهیان، او را غارت کردند، سپس خیمهگاهش را سرنگون ساختند! فدای آن مسافری که دیگر امید بازگشتش نیست!» سخنان و نالههایش، دوست و دشمن را تحت تأثیر قرار داد و همگان را به گریه واداشت.[۳۳]
در کوفه
نوشتار اصلی: خطبه حضرت زینب در کوفه
بعد از عاشورا، اسیران را به کوفه بردند و در آنجا با وضع دلخراشی گرداندند. در بدو ورود به کوفه، زینب (س) برای حاضران خطبهای خواند به طوری که همه تحت تاثیر آن قرار گرفتند.
حذیم بن شریک الاسدی درباره خطبه حضرت زینب (س) میگوید:
«در این روز، من به زینب دختر علی (ع) نگریستم. سوگند به خدا! کسی را مانند زینب، در سخنوری توانا ندیدم؛ چنانکه گویی از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) سخن میگوید. بر مردم نهیب زد: خاموش باشید! با این نهیب، نه تنها آن جماعت انبوه ساکت شدند، بلکه زنگ شتران نیز از صدا افتاد!»[۳۴]
حضرت زینب (س) با خطابه خود، هیجانی شدید در کوفه ایجاد کرد و وضع روحی مردم دگرگون شد. راوی میگوید: «پس از خطبه دختر علی(ع)، مردم کوفه شگفت زده دستها را به دندان میگزیدند.»[۳۵]
در پایان خطبه، آشوبِ شهر و قیام علیه حکومت احساس میشد، از این روی، فرمانده نیروهای نظامی برای جلوگیری از انقلاب علیه ستمگران، اسیران کربلا را به دار الاماره مرکز حکومت عبیدالله بن زیاد فرستاد.[۳۶]
حضرت زینب (س) همراه با اسرا وارد دار الاماره کوفه شد، و در آنجا با عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه به مخاصمه پرداخت.[۳۷]
سخنان حضرت زینب (س) بر مردم اثری عمیق گذارد و خاندان اموی را رسوا ساخت، سپس عبیداللّه دستور زندانی کردن آنان را صادر کرد. خطبه حضرت زینب (س) و نیز سخنان امام سجاد(ع) و ام کلثوم و فاطمه بنت الحسین در کوفه و دارالاماره و نیز اعتراضهای عبدالله بن عفیف ازدی و زید بن ارقم به مردم کوفه جرئت بخشید و زمینه قیام برضد حکومت ظلم را فراهم ساخت.[۳۸]
حضرت زینب(س) خطاب به یزید
هر حیلهای داری بکار دار. و از هر کوشش که توانی دست مدار. و دست دشمنی از آستین برآر. که به خدا این عار هرگز از تو شسته نشود. سپاس خدا را که پایان کار سادات جوانان بهشت را سعادت و آمرزش مقرر داشت و بهشت را برای آنان واجب انگاشت. از خدا میخواهم که پایه قدر آنان را والا و فضل فراوان خویش بایشان عطا فرماید که او مددکار تواناست.
شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه زهرا، ص۲۶۰.
در شام
حضرت زینب(س) خطاب به یزید
به زودی آنکه تو را بر این مسند نشانده و گردن مسلمانان را زیر فرمان تو کشانده، خواهد دانست که زیانکار کیست و خوار و بییار چه کسی است. در آن روز، داور، خداو دادخواه، مصطفی و گواه برتو، دست و پاست. اماای دشمن و دشمن زاده خدا! من هم اکنون تو را خوار میدارم و سرزنش تو را به چیزی نمیشمارم، اما چه کنم که دیدهها گریان است و سینهها سوزان. و دردی که از کشته شدن حسین(ع) به دل داریم، بیدرمان. سپاه شیطان [یعنی عبیدالله بن زیاد و سپاهیان او]، ما را به جمع سفیهان [یعنی یزید و کسان او] میفرستند تا مال خدا را به پاداش هتک حرمت خدا بدو دهند. این دست جنایت است که به خون ما میآلایند. و گوشت ماست که زیر دندان میخایند. و پیکر پاک شهیدانست که گرگان بیابان از هم میربایند. اگر ما را به غنیمت میگیری، غرامت خود را میگیریم، در آن روز، جز کرده زشت، چیزی نداری.
شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه زهرا، ص۲۵۹.
نوشتار اصلی: خطبه حضرت زینب در شام
پس از واقعه کربلا، یزید از عبیداللّه خواست تا کاروان اسیران را همراه سرهای شهیدان به شام بفرستد. خاندان امام حسین (ع) به سوی شام راهی شدند.[۳۹]
موقعیت حکومت یزید هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود. شهری که مردم آن سالها بغض خاندان علی (ع) را داشتند؛ چراکه سالها تبلیغات دودمان ابوسفیان را شنیده بودند، بنابراین، شگفت انگیز نیست که «هنگام ورود اهل بیت پیامبر (ص) در شام، مردم لباسهای نو برتن کردند و شهر را زینت دادند و نوازندگان مشغول نواختن شدند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور بود.»[۴۰]
ولی قافله اسیران در مدتی کوتاه، شرایط را به نفع خویش عوض کرد. خطابههایی که حضرت زینب و امام سجاد(ع) در شام ایراد کردند و جنایتهای بنی امیه را آشکارا بیان کردند، از یکسو دشمنی شامیان نسبت به اهل البیت(ع) را به علاقه و محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین (ع) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربههای کوبندهای بر پایههای حکومتش وارد آورد.
در کاخ یزید
یزید مجلسی ترتیب داده بود و اشراف و سران کشوری و لشکری شام در آن شرکت داشتند.[۴۱] وی در حضور اسرا، اشعاری کفرآمیز خواند و درباره پیروزی خود، مطالبی گفت و آیات قرآن را به نفع خود تأویل کرد.[۴۲]
یزید با چوبدستی که در دست داشت، نسبت به سر بریده فرزند پیامبر(ص) جسارت کرد.[۴۳] و کینهای که نسبت به پیامبر (ص) و اسلام در دل داشت، علنی ساخت. او اشعاری از ابن زبعری خواند و چند بیت به آن اضافه کرد که مضمون آنها این بود:
«کاش سران قبیله من، که در بدر کشته شدند، میبودند و میدیدند که طایفه خرزج چگونه از شمشیرهای ما به ناله آمدند، تا از خوشحالی فریاد میزدند: ای یزید! دست تو شل مباد! ما بزرگان بنیهاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزی را در برابر آن شکست قرار دادیم. هاشم با حکومت بازی کرد، وگرنه، نه خبری از آسمان آمد و نه وحیای نازل شد.[۴۴] من از نسل خُندُف[یادداشت ۱] نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.»
ناگهان زینب (س) از گوشه مجلس با سخنان یزید به مقابله برخاست و با صدای رسا، خطبهای ایراد کرد. خطبه حضرت زینب (س) در کاخ سبز یزید، حقّانیت امام حسین (ع) و باطل بودن اعمال یزید را آشکار ساخت. خطبه منطقی حضرت زینب (س) در مجلس یزید، حاضران را سخت تحت تأثیر قرار داد، به گونهای که یزید مجبور شد نسبت به اسرا، اندکی نرمش و انعطاف نشان دهد و از هرگونه واکنش سخت پرهیز کند.[۴۵]
یزید از اطرافیان خود نظر خواست که با اسیران چه کند؟ بعضی گفتند: اینها را نیز به سرنوشت رفتگانشان مبتلا گردان، ولی نعمان بن بشیر، به او توصیه کرد تا رفتار ملایمی داشته باشد.[۴۶]
دراثر روشنگری حضرت زینب (س)، یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین (ع) را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.[۴۷] عمادالدین طبری در کتاب کامل بهایی گزارش کرده زینب (س) خواست در شام برای امام حسین (ع) عزاداری کند و یزید پذیرفت.[۴۸] زنان آل ابوسفیان از جمله هند همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت(ع) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (ص) را میبوسیدند، گریه و زاری میکردند و سه روز عزارداری بپا داشتند.[۴۹] در این عزاداریها مردم آنچنان تحت تأثیر قرار گرفتند که میخواستند یزید را بکشند. مروان حکم یزید را از این که سلطنت او توسط این زنان تباه شود ترساند. از این رو یزید امام سجاد (ع) را فراخواند و گفت اگر او با امام حسین (ع) مقابل میشد نمیگذاشت کار به اینجا برسد. یزید خواست به آنها هدایایی بدهد که نپذیرفتند. سرانجام، اسیران خاندان پیامبر (ص) با تکریم و احترام، به مدینه بازگشتند.[۵۰]
درگذشت
حرم حضرت زینب (س) در سوریه
حضرت زینب (س) یکشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ق. درگذشت.[۵۱] برخی نیز درگذشتش را ۱۴ رجب دانستهاند.[۵۲] در مورد محل دفن حضرت زینب(س) سه دیدگاه وجود دارد:
شام: مشهور این است که قبر حضرت زینب(س) در شام است. این مکان اکنون در جنوب دمشق قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب (س)، این منطقه «شهرک السیدة زینب» نام گرفته است.[۵۳]
مصر: برخی از مورخان قبر زینب(س) را در مصر دانستهاند.[۵۴] این بارگاه در قاهره در منطقه سیدة زینب قرار دارد و در سال ۱۱۷۳ هجری قمری بازسازی شده است. این مکان به مقام السیدة زینب و مسجد السیدة زینب مشهور است.[۵۵]
قبرستان بقیع: برخی از مورخان، قبرستان بقیع را در مدینه محل دفن حضرت زینب(س) دانستهاند. سیدمحسن امین از مدافعان این قول است.[۵۶]
هجوم به حرم
در پی بحران و جنگ در سوریه اقداماتی توسط گروههای تروریستی و داعش برای تخریب حرم حضرت زینب(س) درسال ۱۳۹۱ش تا ۱۳۹۴ش صورت گرفت که منجر به آسیبدیدگی بخشی از حرم از جمله گنبد و همچنین شهادت برخی از ساکنان و زائران حرم شد.[۵۷]
در فرهنگ و ادبیات شیعه
روز پرستار: در ایران روز ولادت حضرت زینب(س) به عنوان روز پرستار نام گزاری شده است.[۵۸] برخی سبب این نام گزاری را پرستاری وی از امام سجاد(ع) و دیگر بیماران و اسیران کربلا دانستهاند.[۵۹] شیعیان به مناسب سالروز تولد حضرت زینب(س) در نقاط مختلف مراسم جشن برگزار میکنند.
عزاداری: شیعیان در سالروز وفات حضرت زینب(س)(۱۵ رجب)، مراسم عزاداری برگزار میکنند. در این مراسم ضمن بیان فضائل حضرت زینب(س)، مصیبتها و سرگذشت زندگی وی را یادآور میشوند.[۶۰]
نام گذاری دختران: بسیاری از شیعیان نام دختران خود را زینب میگذارند.[۶۱] طبق آمار اعلامشده در سال ۱۳۹۲ش در ایران، نام زینب جزو ده نام نخست برای دختران قرار گرفته است.[۶۲]
کنگره و همایشها: در سال ۱۳۹۱ش در شهر قم، کنگره بین المللی حضرت زینب(س) برگزار شد.[۶۳] در این کنگره آثار فراوانی از جمله مقالههای پژوهشی و دانشنامه حضرت زینب(س) منتشر شد.[۶۴] همچنین همایشهایی درباره حضرت زینب(س) در حرم امام حسین(ع)، اردبیل، بوشهر، و تهران برگزار شده است.[۶۵]
شعر و ادبیات: شاعران بسیاری درباره حضرت زینب(س) به زبانهای مختلف شعر سرودهاند.[۶۶] برخی از این اشعار درموضوعات مختلفی از جمله مدح، مرثیه و حضور او در کربلا است. نیر تبریزی شاعر مشهور ایرانی درباره حضور حضرت زینب(س) در روز عاشورا ابیاتی را چنین سروده است:
زینب، چو دید پیکر آن شه به روی خاک از دل کشید ناله به صد درد سوزناک
کای خفته خوش به بستر خون!دیده باز کن احوال ما ببین و سپس، خواب ناز کن
ای وارث سریر امامت! به پای خیز بر کشتگان بیکفن خود نماز کن
طفلان خود، به ورطه بحر بلا نگر دستی به دستگیری ایشان، دراز کن
برخیز، صبح، شام شد،ای میر کاروان! ما را سوار بر شتر بیجهاز کن[۶۷]
همچنین شعر دیگری که شهرت یافته است:
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود[۶۸]
کتاب شناسی
درباره حضرت زینب بیش از ۲۰۰ اثر تا کنون چاپ شده [۶۹] که برخی از آنها عبارت است از:
سیمای حضرت زینب علیها السلام، تاج لنگرودی، محمدمهدی، تهران، نشر ممتاز،۱۳۷۵ش.
خصائص زینبیه، جزائری، سیدنورالدین، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۱ش.
مادر مصیبتها(سوگنامه حضرت زینب)، رجالی تهرانی، علیرضا، قم، انتشارات نبوغ،۱۳۸۰ش.
زیباترین شکیب، زندگانی حضرت زینب علیها السلام، رضایی، مهدی، تهران، انتشارات بنیاد مستضعفان، ۱۳۷۹ش.
بانوی عاشورا حضرت زینب، سیف، رسول، تهران، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، انتشارات مدرسه،۱۳۷۷ش.
حضرت زینب بزرگ بانوی کربلا، فولادزاده، عبد الامیر، قم،کانون نشر اندیشههای اسلامی، ۱۳۷۰ش.
پیامآور کربلا حضرت زینب، فهیم کرمانی، مرتضی، تهران، انتشارات دارالسلام،۱۳۷۶ش.
اسوههای ایثار (نگاهی به زندگانی حضرت زینب)، قدیانی، عباس، تهران، انتشارات فردابه،۱۳۸۱ش.
حضرت زینب پیامرسان شهیدان کربلا، محمدی اشتهاردی، محمد، تهران، نشر مطهر،۱۳۷۶ش.
جستارهای وابسته
تل زینبیه
مدافعان حرم
حضرت رقیه
مسجد اموی
پانویس
ابن الاثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۱۳۲.
ابن منظور، لسان العرب،ذیل واژه «زنب».
مرتضی زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۶۰.
عمر رضا کحّاله، أعلام النساء، ۲۰۰۸، ج۲، ص۹۱.
ابوالحسن العلوی، اخبار الزینبیات، ۱۴۱۰ق، ص۲۳.
شریف القرشی، السیده زینب، ۱۴۲۲ق، ص۳۹.
جزائری، الخصائص الزینبیة، ۱۴۲۵ق، ص۴۴.
جزائری، الخصائص الزینبیة، ۱۴۲۵ق، ص۵۲-۵۳.
امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۳۷.
ابن الاثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۱۳۳.
مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۲۵.
ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۹۵؛ عماد الدین طبری، کامل بهائی، ۱۳۸۳ش، ص۶۷۴.
ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۹۵-۹۶؛ عماد الدین طبری، کامل بهائی، ۱۳۸۳ش، ص۶۷۴.
مرتضی زبيدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۶۰؛عمر رضا کحّاله، معجم قبائل العرب،۱۴۱۴ق، ج۲، ص۴۹۳.
امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۳۷.
رک: عمر رضا کحّاله، أعلام النساء، ۲۰۰۸، ج۲، ص۹۲-۹۷.
عمر رضا کحّاله، أعلام النساء، ۲۰۰۸، ج۲، ص۹۱.
ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ش، ص۶۰.
عمر رضا کحّاله، أعلام النساء، ۲۰۰۸، ج۲، ص۹۱.
محلاتی، ریاحین الشریعة، ۱۳۴۹ش، ج۳، ص۵۷.
رک: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۹.
سیدبن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۰.
جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، ۱۳۶۱ق، ص۶۱.
محلاتی، ریاحین الشریعة، ۱۳۴۹ش، ج۳، ص۶۲.
محلاتی، ریاحین الشریعة، ۱۳۴۹ش، ج۳، ص۶۲.
فیض الاسلام، خاتون دوسرا، ۱۳۶۶ش، ص۱۸۵.
مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۷.
مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۹۳-۹۴.
مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۱۲.
سید بن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۹و۱۶۱.
فیض الاسلام، خاتون دوسرا، ۱۳۶۶ش، ص۱۸۵.
ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۵۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۹.
ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۹۵؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۸ق، ج۵، ص۳۴۸-۳۴۹.
رک: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰.
طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱۳.
صادقی اردستانی، زینب قهرمان دختر علی، ۱۳۷۲ش، ص۲۴۶.
ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۹۹-۳۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۷.
رک: مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۱۷و ص۱۱۵.
هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ۱۳۶۹ش، ص۳۲۶.
محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۷-۳۲۸.
هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ۱۳۶۹ش، ص۳۳۰.
محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۸.
رک: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۲.
ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۳۰۶-۳۰۷؛ سیدبن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص۲۱۳.
مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۵؛ سیدبن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص۲۲۱.
مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۵؛ سیدبن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص۲۲۱.
الهی، زینب کبری عقیله بنی هاشم، ۱۳۷۵ش، ص۲۴۴؛ رک: سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۱۵۸.
عمادالدین طبری، کامل بهایی، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۴.
ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۳۱۱.
عمادالدین طبری، کامل بهایی، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۵.
القزوینی، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ۱۴۲۴ق، ص۵۹۱.
القرشی، السیدة زینب، ۱۴۲۲ق، ص۲۹۸.
شریف القرشی، السیده زینب، ۱۴۲۲ق، ص۲۹۹.
شریف القرشی، السیده زینب، ۱۴۲۲ق، ص۲۹۹.
عمر رضا کحّاله، أعلام النساء، ۲۰۰۸، ج۲، ص۹۹.
امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۴۰-۱۴۱.
«حمله تروریستی به حرم حضرت زینب در سوریه».؛«حمله به حرم حضرت زینب(س)».
«علت نامگذاری روز میلاد حضرت زینب(س) به روز پرستار»
«علت نامگذاری روز میلاد حضرت زینب(س) به روز پرستار»
سالروز رحلت حضرت زینب(س) در مشهد برگزارشد.
اسامی دختران و پسران در ۱۰ سال اخیر کدامند؟».
«پنجاه نام اول دختران در سال ۱۳۹۲ گزارش ثبت احوال».
« کنگره ملی حضرت زینب(س) در قم به کار خود پایان داد».
« کنگره ملی حضرت زینب(س) در قم به کار خود پایان داد».
« همایش حضرت زینب (س) در حرم امام حسین (ع) برگزار شد».؛ رهروان حضرت زینب(س) در اردبیل».؛«همایش حضرت زینب الگوی ایستادگی در بوشهر برگزار شد».؛ «همایش رهروان حضرت زینب».
امین مقدسی، «بررسی شعر عاشورایی در دو ادب فارسی و عربی با تکیه بر شهریار و جواهری»، ص۷۹.
دانشنامه امام حسین، ج ۱۰، ص۳۷۳.
محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی انقلاب حسینی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۱۴۷۸.
احمدی،کتاب شناسی امامزادگان،۱۳۸۴ش،ص۱۷
یادداشتها
«خندُف» جدّه پدری یزید بود که بین یزید و او سیزده واسطه وجود داشت.
منابع
ابن الاثیر الجزری، علی بن محمد، أسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
امین مقدسی، ابوالحسن، «بررسی شعر عاشورایی در دو ادب فارسی و عربی با تکیه بر شهریار و جواهری»، در مجله ادبیات پایداری، کرمان،دانشگاه شهید باهنر، پاییز و زمستان ۱۳۹۱ش.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، للطباعة و النشر و التوزیع، بیتا.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، بیروت، موسست الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
ابومخنف، وقعةالطف، تحقیق محمّدهادی یوسفی غروی، قم، مجمع العالمی لاهل البیت، الطبعة الثانیه، ۱۴۲۷ق.
امین، سید محسن، اعیان الشیعة، تحقیق حسن الامین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
جزائری، سید نورالدین، الخصائص الزینبیه، قم، انتشارات المکتبة الحیدریة، ۱۴۲۵ق.
«پنجاه نام اول دختران در سال ۱۳۹۲ گزارش ثبت احوال»، سایت سازمان ثبت احوال، تاریخ بازدید مطلب: ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ش.
جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۶۱ق.
سید بن طاووس، اللهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، چاپ پنجم، ۱۳۷۸ش.
سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، محقق حمدی الدمرداش، ریاض، مکتبة نزار مصطفی الباز، ۱۴۲۵ق.
صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان دختر علی، تهران، مطهر، ۱۳۷۲ش.
طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق الشیخ ابراهیم البهادری، قم، اسوه، ۱۴۱۳ق.
طبری، محمّدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، قاهره، مطبعة الاستقامه، ۱۳۵۸ق.
عماد الدین طبری، حسن بن علی، کامل بهائی، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
عمر رضا کحّاله، أعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، بیروت، موسسة الرسالة، ۲۰۰۸.
عمر رضا کحّاله، معجم قبائل العرب، بیروت، موسسة الرسالة، ۱۴۱۴ق.
«علت نامگذاری روز میلاد حضرت زینب(س) به روز پرستار»، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: ۱۵ آبان ۱۳۸۹ش، تاریخ بازدید: ۲۲ دی ۱۳۹۷ش.
فیض الاسلام، سید علی نقی، خاتون دوسرا سیدتنا زینب الکبری، تهران، نشر آثار فیض الاسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
قرشی، باقرشریف، السیدة زینب بطلة التاریخ و رائدة الجهاد فی الاسلام، بیروت، دارالمحجة البیضاء، ۱۴۲۲ق.
القزوینی، السید محمد کاظم، زینب الکبری(س) من المهد الی اللحد، قم، دار الغدیر، الطبعة الثانیة، ۱۴۲۴ق.
محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعة در ترجمه بانوان دانشمند شیعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۴۹ش.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفاء، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۳ق.
محمّدی اشتهاردی، محمد، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، تهران، برهان، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
محمدیریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین(ع)، قم، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۸۸ش.
« محبوبترین اسامی دختران و پسران در ۱۰ سال اخیر کدامند؟»، باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ درج مطلب: ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ش، تاریخ بازدید: ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ش.
مرتضی زبيدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۳۷۲ش.
هاشمی نژاد، سید عبدالکریم، درسی که حسین به انسانها آموخت، مشهد، هاشمینژاد، چاپ یازدهم، ۱۳۶۹ش.
الهی، حسن، زینب کبری عقیله بنی هاشم، تهران، آفرینه، ۱۳۷۵ش.
زینب
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
Fatimah Calligraphy.png
زندگی
نامها و القاب · زندگی زناشویی · اختلاف مالی فاطمه و عباس با خلافت · خطبه فدکیه · رویداد خانهٔ فاطمه · درگذشت
در قرآن
سوره انسان · سوره قدر · سوره کوثر · آیه مباهله · آیات نور · آیه تطهیر · آیه مودت
جایها
در مکه محله بنیهاشم · شعب ابیطالب
در مدینه بقیع · بیتالاحزان · درخت کنار · روضه نبوی · سقیفه · مسجد النبی
در شمال حجاز فدک
افراد
خانواده محمد · خدیجه · علی
فرزندان حسن · حسین · زینب · امکلثوم · محسن
همراهان فضه · ام ایمن · اسماء · سلمان
دیگران قنفذ · مغیره · عمر · ابوبکر
آثار
خطبه فدکیه · خطبه عیادت · دعای نور · مصحف فاطمه · لوح فاطمه
مرتبط
تسبیحات فاطمه · رویداد مباهله · ایام فاطمیه
نبو
برای افراد دیگری با نام زینب، زینب (نام کوچک) را ببینید.
زَینب کبری سومین فرزند فاطمه و علی بن ابیطالب است. وی از زنان مقدس نزد شیعیان است و آنها از وی با عنوان حضرت زَینب س یاد میکنند. زَینب خواهر حسین بن علی، در واقعه کربلا حاضر بود و پس از آن نیز هنگام اسارت، در دفاع از حقانیت برادر خود، همانند علی بن حسین (امام چهارم شیعه) نقشی ویژه داشت. زَینب در سال ۶۸۱ میلادی معادل با سال ۶۲ هجری قمری درگذشت. پیشتر با عبدالله ابن جعفر ازدواج نموده، از وی پنج پسر و یک دختر به دنیا آورد و در نبرد کربلا در سال ۶۸۰ میلادی برابر با ۶۱ هجری قمری همراه برادرش حسین بود. پس از کشته شدن حسین، زَینب نقش مهمی در محافظت از جان برادرزادهاش علی ابن حسین ایفا کرده و به سبب فداکاری و قهرمانیهایش، به لقب «قهرمان کربلا» مشهور شد.[۱]
محتویات
۱ نامگذاری
۲ ازدواج
۳ زندگی
۴ خطبه در مجلس یزید
۵ وفات
۵.۱ آرامگاه زینب
۶ کنیه
۷ القاب
۸ جستارهای وابسته
۹ منابع
۱۰ پیوند به بیرون
نامگذاری
زینب کبری در پنجم جمادی الاول سال ششم هجری مطابق با ۶۲۸ [۲] و یا بنابر قولی در پنجمین روز سال پنجم هجرت، مطابق با ۶۲۷ میلادی[۳] به دنیا آمد.
طبق روایات شیعه، هنگام تولد زینب، چون محمد در سفر بود، فاطمه از همسرش علی درخواست کرد که نامی برای فرزندشان انتخاب کند. علی در جواب گفت: من بر پدرت سبقت نمیگیرم، صبر میکنیم تا پیامبر از سفر برگردد. چون محمد بازگشت و خبر تولد نوزاد زهرا را از زبان علی شنید گفت: فرزندان فاطمه فرزندان من هستند ولی خداوند دربارهٔ آنان تصمیم میگیرد (ناسخ التواریخ، جلد زینبیه، ص ۴۷). بعد از آن جبرئیل نازل شد و پیام آورد که خداوند سلام میرساند و میگوید: نام این دختر را زینب بگذارید که این نام را در لوح محفوظ نوشتهام. آنگاه محمد زینب را گرفت و بوسید و گفت: توصیه میکنم که همه این دختر را احترام کنند، که او مانند خدیجه کبری است (خصائص الزینبیه، ص ۱۵). ولی بعضی گفته اند که فاطمه زهرا نام خواهرش را بر روی دخترش گذاشته است.
ازدواج
زینب کبری پس از آن که به سن ازدواج رسید، به همسری برادرزاده علی (پسرعمویش)، عبدالله بن جعفر بن ابی طالب که ۵ سال از او بزرگتر بود درآمد.
تاریخ نگاران در شمار فرزندان زینب و تعیین نام آنها اختلاف کرده اند، طبرسی از علما شیعه می گوید: تعداد فرزندان او چهار نفر به نام های علی، جعفر، عون الاکبر، و ام کلثوم [۴]
و گفته شده که زینب کبری از شوهرش عبدالله پنج پسر داشت به نامهای: علی، عون، اکبر، عباس، محمد؛ و یک دختر به نام ام کلثوم.[۵] عون و محمد در واقعه کربلا کشته شدند.[۶][۷]
زندگی
دوسال بعد از تولد حسین بن علی خانه علی بن ابی طالب روشن به قدم دختری شد که محمد او را زینب نام نهاد، زندگی زینب کبری همواره آمیخته با مصائب بود در پنج ساگی جدش محمد بن عبدالله را از دست داد، چند ماه نگذشته بود که مادرش فاطمه زهرا را بر اثر حوادثی از دست داد، حدودا بیست و نه سال بعد پدرش علی بن ابی طالب را از دست داد(که بدست ابن ملجم مرادی به قتل رسید)، و بعد شاهد جان دادن برادرش حسن مجتبی بود تا رسید به کربلا و حوادث روز عاشورا و اسارت به سمت شام و هزاران هزار مصائب بسیار که یکی از آنها از دست دادن هجده تن از محارم و نزدیکان در کمتر از یک روز، لذا زینب کبری را ام المصائب می خوانند.[۸]
بدلیل مریضی برادرزاده اش علی بن حسین که شیعیان او را زین العابدین می خوانند، ریاست قافله اسرا را برعهده داشت و در کاخ یرید هم با خطبه ای از خود و برادر مقتولش حسین بن علی دفاع کرد. علی بن حسین هم بر منبر رفت و سخنانی را در دفاع از خود و پدرش گفت که یزید بعد از شنیدن این حرفها و فشار مردم و ندامت مردم، از کرده خود پشیمان و آنها را با احترام به مدینه بازگرداند.[۹]
بنابر مشهور زینب کبری در پانزده رجب سال ۶۲ قمری وفات یافت. [۱۰]
عده ای بر این باورند که بر اثر سمی از جانب یزید به قتل رسید، زیرا بعد از بازگشت به مدینه به نوحه سرایی و سخنرانی در دفاع از برادر مقتولش پرداخت و احساس خطری برا حکومت وقت بود.
در مورد محل دفن او نیز اختلافات زیادی هست.[۱۱]
خطبه در مجلس یزید
تل زینبیه در کربلا
زینب پس از حادثه کربلا، وقتی که به همراه سرهای کشتهشدگان کربلا به اسارت در مجلس یزید برده شد در حضور یزید سخنرانی مشهور و آتشینی کرد که یکی از مهمترین و مؤثرترین خطبهها در دفاع از حقانیت حسین بن علی تلقی شدهاست. زینب دختر علی بن ابیطالب در این مجلس برخاست و گفت: «... ای یزید آیا گمان میبری این که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شدهای؟... زود باشد که به اجداد خود ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی و نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را کردی… به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را … ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی … هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود… روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است، در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد.»[۱۲]
وفات
آرامگاه زینب در حومه شهر دمشق در سوریه
نقاشي ظهر عاشورا.jpg
سوگواری محرم
رویدادها
نبرد کربلا • شام غریبان
اسارت در شام
کَسان
حسین بن علی
عباس بن علی
علیاکبر
علیاصغر
زینب کبری
سکینه بنت حسین
مسلم بن عقیل
فهرست کشتگان
جایها
حرم امام حسین
حرم عباس بن علی • حسینیه
موزه محرم
روزهای ویژه
تاسوعا • عاشورا • اربعین
آیینها
مرثیه • نوحه • تعزیه • روضه • تکیه
زنجیرزنی • سینهزنی • عَلَم
سقاخانه • دسته عزاداری
تشتگذاری • نخلگردانی
نبو
بسیاری از تاریخ نگاران از جمله مسعودی محل درگذشت او را مدینه و محل دفنش را بقیع نگاشتهاند. برخی نیز معتقدند در واقعه حره در سال ۶۲ (قمری) در مدینه قحطی شده بود و او همراه همسرش عبدالله بن جعفر که در دمشق زمینهایی داشت به این شهر مهاجرت و در ۱۵ رجب همان سال در همانجا درگذشت.
زینب همچون برادرش حسین در سن ۵۶ سالگی درگذشت.[۱۳]
آرامگاه زینب
نوشتار اصلی: حرم زینب کبری
قریهای که در آن قبر زینب قرار دارد، در گذشته به راویه و اکنون به زینبیه مشهور است. در حال حاضر این قریه به شهر متصل و در هفت کیلومتری شرق دمشق قدیم به طرف فرودگاه واقع میباشد.
در خیابان اصلی این شهرک از دور، گنبد و ماذنههای قبر او دیده میشود. گنبد ساختمان طلائی است و در سمت شرقی و غربی آن دو مناره کاشی کاری شده قرار دارد.
گلدستههای حرم پوشیده شده از کاشی معرق در دوران معاصر در سطح جهان است که کاشی کاری آن توسط هنرمند اصفهانی استاد علی پنجه پور به مدت حدوداً ۱۰ سال و به سبک اصفهان اجرا گردیدهاست.
در مدخل در غربی قبر زینب و سمت راست آن داخل اتاق کوچکی سه مقبره دیگر وجود دارد که یکی از آنها قبر حسین یوسف مکی عاملی متوفی ۱۳۹۷ و دیگری محسن الامین عاملی، صاحب تألیف معروف اعیان الشیعه و سومین آنها نیز دختر میرزا تقی بهبهانی میباشد.
فضای قبر زینب و صحن آن بهصورت مربع مستطیل میباشد که شبستان و گنبد و حرم در وسط آن قرار گرفته و دارای چهار در ورودی میباشد سقف شبستان و مقبره از سه قسمت تشکیل شده که به صورت پلهای بر روی هم قرار دارند و گنبد نیز در وسط آن قرار یافتهاست. بر روی این گنبد جملاتی از قرآن نوشته شده و طلاکاری آن در سالهای اخیر به وسیله ایران انجام شدهاست.
در سمت شرق مجموعه، مصلای زینبیه به همت فهری زنجانی نماینده رهبر جمهوری اسلامی ایران در سوریه ساخته شده و مراسم نماز جماعت، دعای کمیل و نماز جمعه در آن برقرار میگردد. این شبستان بسیار بزرگ میباشد. مساحت کل مجموعه حدود ده هزار متر مربع است. در مقبره جمعاً ۱۱۴ اتاق وجود دارد که ۶۴ اتاق آن در صحن بزرگ و بقیه در صحن دوم و حسینیههای اطراف است.
مقبره زینب در وسط حرم با ضریحی نقرهای و اطراف آن هشت ستون کاشی کاری شده که گنبد بر آن استوار شده وجود دارد. دیوارهای مقبره تا نصف آن سنگ سفید و بقیه آئینه کاری بوده و نمونهای از هنر و معماری ایرانی اسلامی است. بنای داخل و خارج ساختمان و همچنین منارهها و گنبد از حدود بیست سال پیش است ولی توسعههای اطراف صحن و تزئینات آنها همگی از سوی جمهوری اسلامی انجام شدهاست. بر اساس کتاب زندگانی چهارده معصوم (چاپ پیش از انقلاب، نویسنده: حسین عمادزاده ناشر: طلوع) بنای ساختمان مقبره زینب در زمان محمد رضاشاه پهلوی و به دستور فرح پهلوی شهبانوی ایران ساماندهی، طلاکاری و تزئین شد و هزینههای مربوط به نگهداری آن ماهیانه ازسوی فرح ارسال میشد.[نیازمند منبع]
کنیه
امالمصائب
امالرَّزایا
امالنوائب[۱۴]
القاب
عقیله بنی هاشم
صدّیقة الصغری
عالمه غیر معلّمه (کسی که بدون معلم عالم است)
سر ابیها
معصومه
ام کلثوم
عصمة الصغری
ولیة الله العظمی
ناموس الکبری
شریکة الحسین
عارفه
کامله
عامله
مخبره
محدثه
محبوب مصطفی
باکیه
البلیغه
فاضله
جستارهای وابسته
حسین بن علی
واقعه کربلا
اهل بیت
آرامگاههای تاریخی دمشق
منابع
Esposito, J.L. , ed. , The Oxford Dictionary of Islam, New York:2003
قزوینی،محمد کاظم. زینب کبری من المهد الی الحد. قم: پیام قدس، 1394.
«زینب (س) راز ماندگاری عاشورا». کرب و بلا (پایگاه تخصصی امام حسین (ع)).
طبرسی. اعلام الوری باعلام الهدی. نجف، ۱۳۹۰، ق.
ابن عساکر، اعلام النسا، ص۱۹۰؛ ریاحین الشریعه، ج۳، ص۴۱
مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۵
اسماعیل منصوری لاریجانی. «اول». در زینب کبری (س) پیامآور عاشورا. چاپ پنجم. شرکت چاپ و نشر بینالملل، بهار ۱۳۹۵. ۳۹. شابک ۹-۶۵۶-۳۰۴-۹۶۴-۹۷۸.
قزوینی،محمد کاظم. زینب کبری من المهد الی الحد. قم: پیام قدس، 1394.
قزوینی،محمد کاظم. زینب کبری من المهد الی الحد. قم: پیام قدس، 1394.
قزوینی،محمد کاظم. زینب کبری من المهد الی الحد. قم: پیام قدس، 1394.
قزوینی،محمد کاظم. زینب کبری من المهد الی الحد. قم: پیام قدس، 1394.
متن سخنرانی حضرت زینب (س) در شام بر اساس نص لهوف
رحلت حضرت زینب سلام الله علیها حوزه
کنیه و القاب حضرت زینب
سید احمد موسوی. فضائل زینب. چاپ اول. تهران: نیک معارف، ۱۳۷۷. ۸۰. شابک ۹۶۴-۵۵۶۷-۶۱-۰.
دانشنامه حضرت زینب
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به زینب در ویکیگفتاورد موجود است.
وبسایت کنگره بینالمللی حضرت زینب
زندگانی عقیله بنیهاشم زینب کبری (س)/ سخنرانی دختر علی (ع) در مسجد کوفه
فضائل حضرت زینب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام)، به دلیل برخورداری از فضائل و مناقب والای انسانی مانند شرافت در نسب، علم، عبادت، عفت، شجاعت، صداقت، صبر و ... یکی از شخصیتهای برجسته در طول تاریخ اسلام و الگویی منحصر بهفرد برای همه مردان و زنان جهان در مبارزه با طاغوت میباشند.
فهرست مندرجات
۱ - مقدمه
۲ - شرافت در نسب
۳ - نامگذاری الهی
۴ - مقام ولیةُ الله
۵ - عالمه غیر معلمه
۶ - عبادت و خضوع
۷ - عصمت صغری
۸ - صدّیقه صغری
۹ - عفت و حجاب
۱۰ - فصاحت و بلاغت
۱۱ - صبر بر مصائب
۱۲ - شیرزن هاشمی
۱۳ - ایثار و گذشت
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبع
مقدمه
[ویرایش]
حضرت زینب (علیهاالسّلام) به اعتراف همه تاریخنویسان، آراسته به همه فضایل و خصلتهای والای اخلاقی و الهی بودند. زینب کبری (علیهاالسّلام) در وقار و شخصیت مانند جدهاش خدیجه (علیهاالسّلام) در حیا و عفّت همچون مادرش فاطمه (سلاماللهعلیها)، در رسایی و شیوایی بیان، مانند پدرش علی (علیهالسّلام)، در حلم و بردباری چون امام حسن (علیهالسّلام) و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش امام حسین (علیهالسّلام) بود.
زینب کبری (سلاماللهعلیها) تحت تربیت پدر و مادری همچون حضرت علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و با شایستگی و استعداد ذاتی که از آن بهرهمند بود به مراتب عالی از فضائل و کمالات انسانی دست یافت. او همانند پدر و مادرش جامع همه کمالات و صفات پسندیده بود. سخنرانیهای او در کوفه و شام خاطره خطبههای پدرش امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را در یادها زنده کرد. زینب کبری (سلاماللهعلیها) یکی از محدثان و راویان حدیث به شمار میآید و درسنینکودکی، در حالی که بیش از ۵ یا ۶ سال از عمرش نمیگذشت، خطبه مادرش حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را با آن مضامین بسیار بلند و عالی شنید و پس از آن برای دیگران نقل میکند. عبدالله بن عباس، شاگرد برجسته حضرت علی (علیهالسّلام) و مفسر قرآن کریم، خطبه فدک حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را از زینب نقل میکند و از آن بانوی بزرگ با عنوان «عقیلتنا؛ عاقل و دانای ما» یاد میکند. زینب (سلاماللهعلیها) از جنبه عبادت در حدّی بود که در دوران اسارت و سختترین شرایط جسمی و روحی که ممکن است برای یک انسان پیش آید، شبزندهداری و نماز شبش ترک نگردید، در حالی که در شرایطی به مراتب آسانتر و سهلتر از آن انسانهای معمولی قادر به حفظ برنامههای عادی و معمولی زندگی خود نیستند. عبادت و اطاعت خدا، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را از مصادیق روشن و بارز این حدیث قدسی قرار داده بود که خداوند متعال میفرماید: «یابن آدم، انا اقول للشیء کن فیکون، اطعنی فیما امرتک اجعلک تقول للشیء کن فیکون؛ ای فرزند آدم! من به هر چه بگویم باش، موجود میشود، در آنچه به تو دستور دادهام از من اطاعت کن تا تو را آن گونه قرار دهم که هر چیز بگویی باش، موجود شود! » [۱]
[۲]
[۳]
[۴]
[۵]
[۶]
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نیز بر اثر عبادت و اطاعت خدا به مقامی رسیده بود که از ولایت تکوینی برخوردار بود. روایت شده که آن حضرت پیش از سخنرانی خود در کوفه به مردم اشاره کرد، با آن اشاره نفسها در سینهها حبس شد و زنگها از صدا باز ایستاد و در یک کلام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به حق، زینت پدر، آن شخصیت یگانه تاریخ بود، همچنان که خداوند این نام را برای وی برگزید.
در کتاب مستدرک سفینة البحار چنین آمده است:«أما زينب الكبرى (سلاماللهعلیها) من رواة الحديث، أدركت النبي و ولدت في حياته؛ زینب کبری (سلاماللهعلیها) از راویان حدیث هستند که در زمان حیات پیامبر اسلام به دنیا آمدند و ایشان را درک نمودند.» [۷]
همچنین در ادامه آمده است: «هِیَ عَقیلَةُ بَنیهاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَةِ مـا لَمـْ یُحزْها بَعْدَ اُمِّها احَدٌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَةُ الصُغْری، هِیَ فِی الْحِجابِ والْلِفّافِ مَزیدَةٌ لَمْ یَر شَخْصَها احَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ اَبیها وَ اَخَویها الاّ یَومَ طَّفِّ وَ هِیَ فـِی الصـَّبْرِ وَ الثَّباتِ وَ قـُوَّةِ الایمانِ وَالتَّقوی وَحیدَةٌ وَ هِیَ فِی الْفَصاحَةِ وَ الْبَلاغَةِ کَاَنَّها تَفْرَغُ عَنْ لِسانِ امیرِالمؤمنین (علیهالسّلام)...؛ زینب بانوی بنیهاشم است که در صفات سـتوده، بـرترین اسـت و کسی جز مادرش بر او افتخار و برتری ندارد، تا جایی که اگر بگوییم او «صدیقه صغری» است، حق گـفتهایم. در پوشـیدگی و حجاب، چنان بود که کسی از مردان در زمان پدر و برادرانش او را ندید، جز در واقعه کربلا. او در صـبر و قـوّت ایمان و تقوا منحصر به فرد بود و در فصاحت و بلاغت، گویا از زبان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سخن میگوید.» [۸]
مجلسی نیز از آن حـضرت، حدیث نقل کرده است. [۹]
سخنان و اشعار حضرت زینب (علیهاالسّلام) درباره گفتار و حالات امام حـسین (علیهالسّلام) نیز به عـنوان حـدیث، از معصوم (علیهالسّلام) محسوب میگردند. [۱۰]
القابی هم که برای آن حضرت نقل شده است به گوشههایی از عظمت شخصیت این بزرگ بانوی اسلام دلالت دارند. در ذیل گوشههایی از فضیلتهای زینب کبری (سلاماللهعلیها)، بیان میگردد:
شرافت در نسب
[ویرایش]
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) دختر امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بـن عبدالمطلب، قریشیة و هاشمیة است. چنانکه منابع در معرفی وی چنین نوشتهاند: «زینب بنت علی بن ابی طالب بن عبد المطلب الهاشمیة سبطة رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امها فاطمة الزهراء قال ابن الاثیر انها ولدت فی حیاة النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)...» [۱۱]
مادرش فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) [۱۲]
[۱۳]
[۱۴]
[۱۵]
[۱۶]
[۱۷]
[۱۸]
[۱۹]
[۲۰]
جدش رسـول خـدا حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و جـدهاش خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) است.
بر اساس روایتی از رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، زینب کبری (سلاماللهعلیها) همانند دیگر خواهر و برادران مادری از خمیره ذات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آفریده شده است. در روایات آمده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «وُلْدُ فاطِمَةَ فَانَا وَ لِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، و هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی..؛ فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امکلثوم و محسن) که من ولی و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شدهاند...»
مادر این بانو فاطمه زهرا بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که قرآن کریم در آیه تطهیر به طهارت وی شهادت داده است. (اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا) [۲۱]
وی سیده نساء العالمین، [۲۲]
[۲۳]
[۲۴]
[۲۵]
[۲۶]
محبوب رسول الله [۲۷]
[۲۸]
[۲۹]
و اولین کسی است که به اذن الهی داخل در بهشت میشود. [۳۰]
[۳۱]
[۳۲]
[۳۳]
[۳۴]
اما پدرش علی بن ابیطالب، اولین ایمانآورنده به رسول الله [۳۵]
[۳۶]
حضرت امیر مؤمنان، [۳۷]
[۳۸]
سید اوصیا [۳۹]
[۴۰]
[۴۱]
[۴۲]
[۴۳]
[۴۴]
مولای متقیان (علیهالسّلام) و رهبر روسپیدان عالم «قائد الغرّ المُحجّلین» میباشد. [۴۵]
[۴۶]
[۴۷]
[۴۸]
[۴۹]
[۵۰]
از پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده است که درباره آن امام همام فرمودهاند: «لو کانَ البَحرُ مِداداً و الاشجارُ اقلاماً و اوراقُها قِرْطاساً، و الجنُّ و الانسُ کُتّاباً، لما احْصوا مَناقِبَهُ؛ اگر دریاها مرکب، درختان قلم، برگهای درختان ورق، و جن و انس نویسنده شوند، نمیتوانند فضیلتهای او را به شماره درآورند.» (لو ان الغیاض اقلام، والبحر مداد، والجن حساب، والانس کتاب ما احصوا فضائل علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)) [۵۱]
[۵۲]
[۵۳]
[۵۴]
[۵۵]
[۵۶]
[۵۷]
[۵۸]
[۵۹]
[۶۰]
[۶۱]
[۶۲]
[۶۳]
و امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) دو سرور جوانان اهل بهشت، برادرانش میباشند. [۶۴]
[۶۵]
[۶۶]
[۶۷]
[۶۸]
[۶۹]
[۷۰]
[۷۱]
[۷۲]
[۷۳]
[۷۴]
نامگذاری الهی
[ویرایش]
زینب معروفترین نام دختر ارشد امیرالمومنین امام علی (علیهالسّلام) است. بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، توسط پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گرفت. به این صورت که پس از تولّد وی، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دخترش را نزد امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) بردند و از ایشان خواستند که نامی برای وی انتخاب نماید، امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) فرمود: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این امر پیشی نمیگیرم در آن هنگام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسافرت بودند. هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سفر مراجعت نمود و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام) وارد گشتند. امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان در خواست کرد که برای دخترش نامی انتخاب بکند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: من هم از پروردگارم پیشی نمیگیرم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام این مولود را «زینب» بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشتهایم. [۷۵]
سپس پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قنداقه وی را طلبید، او را بوسید و فرمود: «به حاضران و غایبان امّتم وصیت میکنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) است.» [۷۶]
[۷۷]
سپس جبرائیل مصایب و مشکلاتی را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد. «إن من بكى عليها، وعلى مصائبها يكون ثوابه كثواب من بكى على أخويها.» [۷۸]
[۷۹]
بنابر آنچه که بیان شد انتخاب نام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) از جانب خدا و از طریق وحی بوده که این خود فضیلتی برای ایشان میباشد. در معنای لغوی زینب دو نظریه عنوان شده است:
۱. زینب یک کلمه ترکیبی از «زین» و «اب» به معنای «زینت پدر» میباشد. [۸۰]
۲. زینب کلمهای بسیط بوده و نام «درخت» و یا «گل» میباشد. در لسان العرب آمده: «زینب درختی زیبا و خوش بو است از این رو این نام برای دختران انتخاب میگردد. [۸۱]
[۸۲]
در کنایات و استعارات عرب هر شخص بزرگ و نفیس به «درخت» تشبیه میشود مانند: «مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ اَصْلُهَا ثَابِتٌ» [۸۳]
و یا حدیث «اَنا و علیٍّ من شجرهٍ واحدهٍ» [۸۴]
[۸۵]
[۸۶]
[۸۷]
[۸۸]
[۸۹]
[۹۰]
[۹۱]
[۹۲]
[۹۳]
[۹۴]
[۹۵]
[۹۶]
در هر صورت قدر متیقن از این دو نظریه این است که زینب نامی زیبا و پر معناست.
برخی گفتهاند زینب کبری (سلاماللهعلیها) به نام و یاد زینب، دختر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که وفات کرده بود، «زینب» نامگذاری شده است. چنانکه در احادیث آمده است مردی از اهل قم از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال کرد: آیا زنان میتوانند بر جنازه نماز بخوانند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آری! زینب دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وفات یافت و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) با تعدادی از زنان رفتند و بر جنازه او نماز گزاردند.» «کُنْتُ عِنْدَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) فَسَاَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقُمِّیِّینَ فَقَالَ یَا اَبَا عَبْدِ اللَّهِ! تُصَلِّی النِّسَاءُ عَلَی الْجَنَائِزِ؟ قَالَ فَقَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام): اِنَّ زَیْنَبَ بِنْتَ النَّبِیِّ تُوُفِّیَتْ وَ اِنَّ فَاطِمَةَ (سلاماللهعلیها) خَرَجَتْ فِی نِسَائِهَا فَصَلَّتْ عَلَی اُخْتِهَا» [۹۷]
مقام ولیةُ الله
[ویرایش]
هر لقب و فضیلتی که برای حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ذکر شده است همه فروعات همین مقام ولایت زینب کبری میباشد. ولایت از ماده ولی است و ولی به معنی شدت قرب میباشد به نحوی که بین دو شی فاصله و حجابی وجود نداشته باشد از ریشه ولی هم وِلایت به کسر واو ساخته میشود و هم وَلایت به فتح واو ساخته میشود.
وزن فِعالة به کسر فاء در زبان عربی دلالت بر شانی از شئونی جمعی و اجتماعی میکند، مثل سقایة و تجارة. لذا وِلایة به معنی تدبیر امور است و اگر نسبت به جامعه انسانها درنظر بگیریم، یعنی تدبیر امور انسانها و اگر به معنی مطلق بگیریم یعنی تدبیر ما سوی الله و کل عالم هستی. اما وَلایت به فتح واو به معنی محبت و دوستی است و در هر دوی اینها شدت قرب ملحوظ است؛ محب باید فانی در محبوبش باشد و نباید بین او و محبوب فاصلهای باشد. ولی الله به معنی اول، کسی است که از جانب حق متعال تعیین شده و شان ولایت و شئون جمعی را به عهده دارد و ولایت به معنی دوم یعنی عاشق و فانی خدا.
لقب ولیة الله در باره حضرت زینب (سلاماللهعلیها) کبری آمده است و هر دو معنی درباره شخصیت عظیم زینب کبری (سلاماللهعلیها) صدق میکند و این یعنی زینب (سلاماللهعلیها) کسی است که میتواند سرپرستی کند و در حوادث و مشکلات و مصائب خویشتندار باشد و تسلط بر نفس داشته باشد و اداره امور را بدست گیرد و همچنین ولی به معنی فانی در حق نیز بر این بانوی مجلله صادق است، اگر این لقب امینة الله بودن را اساس قرار بدهیم قضیه عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ بودن حضرت نیز روشن میشد. زینب چون ولی الله است عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة است. [۹۸]
عالمه غیر معلمه
[ویرایش]
مهمترین امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات حتی ملائکه دانش و بینش اوست. «وَعَلَّمَ آدَمَ الاَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ اَنبِئُونِی بِاَسْمَاء هَؤُلاء اِن کُنتُمْ صَادِقِینَ• قَالُواْ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا اِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا اِنَّکَ اَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» [۹۹]
[۱۰۰]
و برترین علمها، علمی است که مستقیماً از ذات الهی به شخصی افاضه شود، یعنی دارای علم لدنی باشد. خداوند متعال در مورد حضرت خضر (علیهالسّلام) میفرماید: «وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا؛ [۱۰۱]
علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.»
زینب (سلاماللهعلیها) به شهادت امام سجاد (علیهالسّلام) داری علم لدنی است، آن جا که بعد از خواندن خطبه در شهر کوفه توسط حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به عمهاش خطاب کرد و فرمود: «انت عالمة غیر معلَّمة وفهمة غیر مفهَّمة؛ تو بی آنکه آموزگاری داشته باشی؛ عالم و دانشمند هستی.» [۱۰۲]
[۱۰۳]
[۱۰۴]
[۱۰۵]
[۱۰۶]
[۱۰۷]
از همین روی است که میبینیم، هر که به نام زینب رسیده است اعم از شیعه و سنی از او با احترام یاد کرده است. ابن حجر در الاصابه مینویسد: «وکانت عاقلة لبیبة جزلة زوجها ابوها ابن اخیه عبدالله بن جعفر فولدت له اولاداً وکانت مع اخیها لما قتل فحملت الی دمشق وحضرت عند یزید بن معاویة وکلامها لیزید بن معاویة حین طلب الشامی اختها فاطمة مشهور یدل علی عقل وقوة جنان؛ وی بانویی عاقله، خردمند و نیکو رای بود. پدرش (امام علی (علیهالسّلام) ) او را به عقد پسر برادر خود یعنی عبدالله بن جعفر درآورد و زینب از او صاحب فرزندانی شد. در سفری که امام حسین (علیهالسّلام) کشته شد، زینب همراه او بود و به دمشق نزد یزید به اسارت برده شد. سخنان او خطاب به یزید بن معاویه هنگامی که مرد شامی، دخترش فاطمه را از یزید، هدیه خواست مشهور است و دلیلی است بر عقل و خردمندی آن بانو.» [۱۰۸]
مقام علمی آن بانو چنان بود که به شهادت تاریخ، در روزگار امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) برای زنان کوفه مجلس درس معارف و تفسیر قرآن داشته است. سخنان و خطابههای عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیداللّه زیاد، در بین راه کوفه و شام، و همچنین در دربار «یزید»، از سوی زینب (سلاماللهعلیها) هر کدام شاهدی بر عظمت دانش این بانوی بزرگوار است. حتی زمانی که در مجلس یزید آن خطبه آتشین را بیان کردند، یزید دربارهاش گفت: اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش و معرفت را از پیامبر به ارث بردهاند و آن را با شیر مادر نوشیدهاند. [۱۰۹]
از شیخ صدوق روایت شده است که زینب به جهت علم و دانش زیادی که داشتند، از سوی امام حسین (علیهالسّلام) نیابت خاص داشت [۱۱۰]
[۱۱۱]
[۱۱۲]
[۱۱۳]
[۱۱۴]
[۱۱۵]
[۱۱۶]
و مردم در مسائل شرعی ( حلال و حرام) به ایشان رجوع میکردند و از جمله القاب آن مخدره نائبة الحسین است. وی دارای نیابت خاص از جانب امام حسین (علیهالسّلام) بود و مردم درباره حلال و حرام به ایشان مراجعه میکردند. [۱۱۷]
[۱۱۸]
[۱۱۹]
ابن حجر در الاصابة مینویسد: بانوی خردمند زینب همان کسی است که در مدرسه باب مدینه العلم درس خواند و امام علی بن الحسین (علیهالسّلام) ایشان را عالمه غیر معلمه خواند. [۱۲۰]
در یک مورد نقل شده است روزی امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) درباره بعضی از سخنان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با هم گفتگو میکردند، حضرت زینب (علیهاالسّلام) وارد شدند و در بحث ایشان شرکت کردند و مساله را با تمام صوری که داشت با تفصیل تمام تبیین فرمودند. حضرت امام حسن (علیهالسّلام) وقتی این توانایی فوق العاده خواهر را دیدند، خطاب به او فرمودند: «انک حقا من شجرة النبوة و من معدن الرسالة...؛ به راستی که تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستی.» [۱۲۱]
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) مقام بیان روایت و حدیث را دارا بوده است و راویان بزرگی چون عبدالله بن عباس از او روایتهای زیادی را نقل میکند که از جمله این روایات خطبه تاریخی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) است؛ این در حالی است که زینب (سلاماللهعلیها) در زمان خوانده شدن این خطبه ۵ یا ۶ سال بیش تر نداشتند. ابن عباس هر زمان از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نقل حدیث میکرد میگفت: «حدثنی عقیلتنا زینب؛ بانوی فهیم واندیشمند ما زینب بر من چنین روایت کردند.» [۱۲۲]
[۱۲۳]
[۱۲۴]
[۱۲۵]
لذا یکی دیگر از القاب ایشان عقیله بنیهاشم است. عقیله بنیهاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود، همان گونه که بعضی از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند سلمان، ابوذر و برخی از یاران علی (علیهالسّلام) مانند میثم تمار، رشید هجری، به این گونه اسرار آگاه بودند. زینب دانای اسرار بوده و خطبه او در مجلس یزید و پیشگوییهایش شاهد این مدّعاست. «فَواللَّهِ لاتَمْحُو ذِکْرنَا، وَ لاتُمیتُ وَحْینَا، وَ لاتُدْرِکُ امَدنا، وَ لاتَرْحِضُ عَنْکَ عارَها، وَ هل رَایُکَ الّا فَنَدٌ، وَ ایَّامُکَ الّاعَدَدٌ، وَ جَمْعُکَ الّابَدَدٌ؛ اما به خدا سوگند هر چه کنی نمیتوانی نام و نشان ما را محو کنی، و سروش ما را بمیرانی و به حد ما نتوانی رسید و ننگ این اعمال ننگین و ستمها را نتوانی شست و بدانکه رای و تدبیرت سست و روزگارتاندک و انگشتشمار و جمعیتت روبه پراکندگی است...» [۱۲۶]
[۱۲۷]
[۱۲۸]
[۱۲۹]
[۱۳۰]
[۱۳۱]
[۱۳۲]
[۱۳۳]
[۱۳۴]
[۱۳۵]
زینب دانش سرشار داشت، طبیعی است کسی که از محضر پیامبر (شهر علم) و علی (علیهالسّلام) (دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، بایستی دریای علم باشد.
عبادت و خضوع
[ویرایش]
یکی از القاب حضرت زینب (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عابده است، وی در سایه عبادت و مجاهده نفسانی به مقامی رسید که حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در وداع آخر در روز عاشورا به او فرمودند: «یا اختاه لا تنسینی فی نافله الیل». بیشک بزرگترین وسیله برای تقرّب به درگاه پروردگار متعال و وصول به مقام قرب و کمال، عبادت و بندگی در پیشگاه مقدس اوست و هرکس به هر مرتبه و مقامی که رسید از راه عبادت رسیده است. قرآن کریم نیز در سوره زمر هدف خلقت را عبادت ذکر کرده و میفرماید: «وَما خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الانْسَ الَّا لِیَعْبُدُون» [۱۳۶]
البته عبادت خدا صرفاً به خواندن چند رکعت نماز و یا انجام برخی عبادتهای بدنی و مالی محدود نمیشود، بلکه معنای عبادت چنانکه علمای لغت ذکر کردهاند غایت خضوع و تسلیم و اظهار ذلّت در پیشگاه خدای تعالی است که نماز و روزه و سایر اعمال مصادیقی از آن مفهوم کلی و راهی برای رسیدن بهآن مقام عالی است که به دستور شرع مقدس و رهبران اسلام باید انجام داد. راغب در کتاب مفردات گوید: «العُبُودِیّة اظْهارُ التَّذَلُّل، وَ العِبادَةُ ابلَغُ مِنْها لِانَّهاغایَةُ التَذلُّل؛ عبودیت به معنای اظهار ذلت و خضوع است و عبادت معنای کاملتری دارد که همان غایت خضوع و اظهار ذلت است.»
عابده آل علی از دیگر القاب حضرت است. عبادت در این خاندن امری بدیهی است، امام زین العابدین (علیهالسّلام) در روز و شب، هزار رکعت نماز میگزارد و در اکثر اوقات عمر شریفشان روزه داشتند اما همچون جد بزرگوارشان امیر المومنین (علیهالسّلام) چون خداوند تعالی را سزاوار عبادت میدانستند، به عبادتش میپرداختند. چنانکه امام (علیهالسّلام) فرموند: «إلهي ما عبدتك خوفا من نارك ولا طمعا في جنتك ولكني وجدتك أهلا للعبادة فعبدتك». [۱۳۷]
همین مسئله را نسبت به علی (علیهالسّلام) عرض کردند و حضرت فرمودند: شما عبادت رسول الله را ندیدهاید و تازه خود پیامبر اکرم هم میفرمایند: «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ» [۱۳۸]
[۱۳۹]
[۱۴۰]
[۱۴۱]
[۱۴۲]
[۱۴۳]
لذا این امور دراین خاندان امری بدیهی است و کسی که در چنین خانوادهای بزرگ شده است، طبیعتا به سمت و سوی این امر سوق پیدا میکند، لذا ایشان عابده آل علی است به گونهای که در حادثه کربلا و لو نشسته، نماز شبش را ترک نکرد. حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در عبادت ثانی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بود، تمام شبها را به عبادت، تهجّد و تلاوت قرآن سپری میکرد.
زینب نمازهای مادرش زهرا و پدرش علی را شاهد بود، او نیایشهای امام مجتبی (علیهالسّلام) را در دل شبها و روزها دیده بود، عبادت و مناجاتهای حسین (علیهالسّلام) را به ویژه در شب و صبح عاشورا به تماشا نشسته بود و هر یک برای او درس و الگوی عبادت و مناجات بود. حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) در دوران زندگی هیچ گاه تهجّد را ترک نکرد و آن چنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد. حتّی در شب یازدهم محرم با آن همه خستگی و فرسودگی و مشاهده آن همه آلام روحی نماز شب خود را خواند. از امام سجّاد (علیهالسّلام) نقل شده است که: «ان عمتی زینب کانت تودی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع و الضعف منذ ثلات لیالٍ لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیلة؛ عمهام زینب، نمازهای واجب و مستحبیاش را در طول مسیر کوفه به شام میخواند و در بعضی از توقفگاهها از شدت گرسنگی و ضعف در مدّت شبانه روز نمازش را نشسته خواند. چون آنچه از غذا سهم او بود، بین کودکان تقسیم میکرد. چون آن قوم به هر یک از ما یک گرده نان در شبانه روز میدادند.» [۱۴۴]
[۱۴۵]
در کتاب مثیر الاحزان از فاطمه دختر امام حسین (علیهالسّلام) نقل شده است: «وَ امّا عَمَّتی زَیْنَب فَانَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَةً فی تِلْکَ اللَّیلَةِ ای عاشِرَة مِنَ المُحَرّم فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ الی رَبِّها، وَ ما هَدَاَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَة؛ و اما عمهام زینب، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه میکرد و در آن شب چشم هیچیک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.» [۱۴۶]
[۱۴۷]
[۱۴۸]
[۱۴۹]
امام حسین (علیهالسّلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابدهاش میفرماید: «یا اختاه لا تنسینی عند نافلة اللیل؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مکن.» [۱۵۰]
همه این وقایع به خوبی از اهتمام کامل حضرت زینب به عبادات خبر میدهد و درست به دلیل برخورداری از این ویژگی بوده است که یکی از القاب آن حضرت «عابده آل علی (علیهالسّلام)» انتخاب شده است.
عصمت صغری
[ویرایش]
از دیگر فضائل حضرت زینب (سلاماللهعلیها) دارا بودن مقام عصمت است به گونهای که ملقب به لقب معصومه صغری میباشند. باید به این نکته توجه نمود که عصمت درجاتی دارد. مرتبه عالی آن مخصوص اهل بیت (علیهمالسّلام) است که دارنده مقام امامت بودند. «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» [۱۵۱]
اما حضرت زینب (علیهاالسّلام) نیز به دلیل برخورداری از طینت محمدی و مجاهده نفس، توانست به مرتبهای از عصمت دست یابد. عصمت یعنی اینکه انسان به مرتبهای از معرفت نائل شود که حقیقت و باطن گناه را مشاهده کند و چون انسان در این حالت با ملکوت هستی و جنبههای باطنی عالم در ارتباط هست، هرگز دچار اشتباه و خطا نمیشود. پس مصونیت از گناه و اشتباه، لازمه عصمت میباشد.
عصمت درباره اشخاصی که از اولیاء الله هستند اما مقام امامت یا نبوت را ندارند؛ مانند حضرت عباس (علیهالسّلام) و حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، به معنای عصمت از انجام هرگونه گناه و حتی مکروهات است، اما عصمت از اشتباه در مورد آنان صادق نیست. اگر چه این گونه افراد با توجه به مقام معنوی و روحانیشان؛ دچار اشتباه نشدند، اما نمیتوان امکان اشتباه را در مورد آنان محال عقلی دانست. دلیل عصمت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) آن است که امام سجّاد (علیهالسّلام) در حقّ ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة» [۱۵۲]
[۱۵۳]
[۱۵۴]
[۱۵۵]
[۱۵۶]
[۱۵۷]
از این سخن معصوم بر میآید که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) متّصل به عالم غیب بوده و علم خویش را نه از راه تعلیم بلکه از راه ملائکه دریافت میکرده است؛ و عصمت نتیجه چنین علمی است. پس هیچ تردیدی نمیماند که آن بزرگوار، در مرتبه بسیار بالایی از کمالات انسانی بوده و بالتبع معصوم از گناه بودند، اما مرتبه کمالی و عصمت ایشان و هیچ کس دیگری، در حد چهارده معصوم (علیهالسّلام) نبوده و نمیباشد.
صدّیقه صغری
[ویرایش]
صدّیق مبالغه در صدق است و بر کسی اطلاق میگردد که در تمام حرکات و سکنات افعا او مبنی بر راستی و درستی باشد. مقام «صدیق» منصبی الهی است چنانچه در قرآن مجید جمعی از پیامبران بزرگ و مانند آنان به عنوان «صدق» توصیف شدهاند «انّهُ کانَ صدّیقاً نبیّاً» از جمله ابراهیم در سوره مریم آیه ۴۱ [۱۵۸]
ادریس پیامبر، در سوره مریم آیه ۵۶ [۱۵۹]
و حضرت مریم در سوره مائده آیه ۷۵. [۱۶۰]
در بعضی از آیات قرآن «صدیقین» همردیف پیامبران ذکر شدهاند. [۱۶۱]
[۱۶۲]
[۱۶۳]
[۱۶۴]
[۱۶۵]
[۱۶۶]
در روایات شیعه و اهل سنت، از حضرت علی (علیهالسّلام) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است و این لقب را رسول خدا به او داده است. «قال علی بن ابی طالب: انا عبدالله و اخو رسوله و انا الصدّیق الاکبر. لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر، صلیت مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل الناس بسبع سنین؛ من بنده ی خدا و برادر رسول اویم، و من صدّیق اکبر هستم، این ادّعا را بعد من به جز دروغگو و افترازننده نمیکند، همانا من هفت سال قبل از مردم نماز به جای آوردم.» [۱۶۷]
[۱۶۸]
[۱۶۹]
[۱۷۰]
[۱۷۱]
[۱۷۲]
[۱۷۳]
[۱۷۴]
[۱۷۵]
[۱۷۶]
[۱۷۷]
[۱۷۸]
[۱۷۹]
[۱۸۰]
[۱۸۱]
[۱۸۲]
[۱۸۳]
[۱۸۴]
[۱۸۵]
[۱۸۶]
[۱۸۷]
[۱۸۸]
در روایتی دیگر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، مومن آل فرعون و حبیب نجار به عنوان صدیقان نام برده است؛ و حضرت علی (علیهالسّلام) را برترین آنها معرفی میکند. «الصدیقون ثلاثة: حبیب النجار مؤمن آل یاسین، وحزبیل مؤمن آل فرعون، و علی بن ابی طالب الثالث، وهو افضلهم» [۱۸۹]
[۱۹۰]
[۱۹۱]
در زنان سابقه این مقام به حضرت مریم (سلاماللهعلیها) و در امت پیامبر به فاطمه زهرا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اختصاص دارد. حضرت امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را نُه نام نزد حق تعالی است: فاطمه، صدّیقه، مبارکه، طاهره، زکیّه، راضیه، مرضیه، محدّثه و زهرا.» [۱۹۲]
در زیارتنامه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) چنین آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ» [۱۹۳]
بعد از زهرای مرضیه (سلاماللهعلیها)، حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) را صدیقه صغری لقب دادند. قید صغری بعد از صدیقه از باب «تعظیماً لاُمّه» میباشد. لذا چون مادرش فاطمه زهرا به صدیقه کبری مشهور بود، به وی صدیقه صغری میگفتند.
عفت و حجاب
[ویرایش]
عفت و پاکدامنی، برازندهترین زینت زنان، و گران قیمتترین گوهر برای آنان است. در قرآن مجید و احادیث به ضرورت حجاب برای زنان تصریح شده است. زینب (علیهاالسّلام) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، آن جا که فرمود: «مـَا الْمُجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَعْظَمَ اَجْرا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ یَکادُ الْعَفیفُ اَنْ یَکوُنَ مَلَکا مِنَ الْمَلائِکَةِ؛ مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت دارد امّا عفت میورزد، نزدیک اسـت کـه انسان عفیف فرشتهای از فرشتگان باشد.» [۱۹۴]
عقیله بنیهاشم، در حجاب و عفت، مانند مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) بود و به این مهم بسیار اهمیت میداد. تا پیش از عاشورا و جریان اسارت، مردی نامحرم چهره زینب را ندیده بود، چنان که در تاریخ آمده است: «هنگامی که زینب میخواست به مسجد النبی کنار قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برود علی (علیهالسّلام) دستور میداد حسن و حسین (علیهماالسلام) همراه خواهرشان باشند. حسن (علیهالسّلام) جلوتر و حسین (علیهالسّلام) پشت سر، زینب در وسط حرکت میکرد. [۱۹۵]
یحیی مازنی میگوید: «من در مدینه، مدت زیادی همسایه علی (علیهالسّلام) بودم، سوگند به خداوند، در این مدت، هرگز زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم.» [۱۹۶]
[۱۹۷]
[۱۹۸]
حجاب و عفاف زینب به گونهای بوده است که علامه مامقانی در این باره میگوید: «و هی فی الحجاب فَرِیدَةٌ لم یرَ شخصُها اَحَدٌ من الرجال فی زمانِ ابیها و اخویْها الی یوم الطَّفِ؛ زینب در حجاب و عفاف یگانه روزگار بوده است؛ کسی از مردان، در زمان پدر او و برادرانش تا روز عاشورا، او را ندیده بود.» [۱۹۹]
[۲۰۰]
زینب کبری با حفظ عفت خویش در تمام عمر، حتی در سختترین لحاظ و شرایط کربلا، حماسهای از حجاب و حیا را در عین انقلاب بر علیه طواغیت به نمایش گذاشت. وی در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای میفشرد. مورخین نوشتهاند: «وَهِیَ تَسْتُرُ وَجـْهَها بـِکَفِّها، لاَِنَّ قِناعَها قَدْ اُخِذَ مِنها؛ او صورت خود را با دستش میپوشاند چون روبنده را از او گرفته شده بود.» [۲۰۱]
آن بانوی بزرگوار بود که برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد میآورد که «اَمِنَ العَدْلِ یَا بْنَ الطُّلَقاءِ تَحْذیرُکَ حَرائِرَکَ وَاِمائِکَ وَسَوْقُکَ بَناتِ رُسُولِ اللّهِ سَبایا؟ قَدْ هـَتَکْتَ سـُتُورَهُنَّ وَاَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ؛ ای پسـر آزاد شده! آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خـدا (صلیاللهعلیهوآله) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنـان را دریـدی و صـورتهای آنان را آشکار ساختی.» [۲۰۲]
فصاحت و بلاغت
[ویرایش]
از دیگر القاب حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) فصیحة بلیغة میباشد. بانوی قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامیاش به ارث برده است، که کلامش «دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق» است. هنگامی که سخن میگفت، گویی از زبان پدر ایراد سخن میکرد. سخنانش در بازار کوفه و مجلس یزید و نیز گفتوگوهای وی با عبداللّه بن زیاد، بی شباهت به خطبههای امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و خطبه فدکیّه مادرش زهرا (علیهاالسّلام) نیست. این خطبهها در حالی ایراد میشد که زینب داغهای فراوانی در سینه داشت؛ گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بیخواب بود، سختی سرپرستی کودکان و راه را نیز به دوش میکشید.
بشیر بن خزیم اسدی میگوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَةً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تَفَرَّعُ مِنْ لِسانِ امیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ ابِی طالِبٍ (علیهالسّلام)؛ در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب (سلاماللهعلیها) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شَرم و حَیا باشد، در سخنرانی ناطقتر و تواناتر و چیره دست تر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود.»؛ «وَ قَدْ اوْمَاتْ الَی النّاسِ انِ اسْکُتوا، فَارْتَدَّتِ اْلانْفاسُ وَ سَکَنَتِ اْلاجْراسُ؛ زینب یک اشاره به جمعیت کرد؛ همین جمعیتی که داشتند ضجه میزدند و گریه میکردند، و یک عدّه هم سر و صدا می کردند؛ یک اشاره کرد که ساکت! نفسها در سینه ها حبس شد. و جَرَسها هم از صدا افتاد. حتّی دیگر صدای زنگونه حیوانات هم شنیده نشد.» [۲۰۳]
زینب کبری (سلاماللهعلیها) بدون آن که آموزش دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد و در حـال تـشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت، داغدار و آواره با کسانی سخن میگوید که نـه تـنها بـا او هماهنگ نیستند بلکه حتی سنگ و خاکروبه بر سر او ریختهاند، با این حال سخنان زینب (سلاماللهعلیها) چنان بـود کـه وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد. خزیم اسدی مـیگوید: پیرمردی را در کنار خود دیدم که بر اثـر گـریه محاسنش غرق اشک شده بود و میگفت: پدر و مادرم فدای شما باد، پیرمردان شـما بـهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوانها و زنان شـما نـیکوترین زنـان هستند. نسل شما بهترین نسلی است کـه نـه خوار میگردد و نه شکست میپذیرد. [۲۰۴]
صبر بر مصائب
[ویرایش]
از دیگر فضائل و القاب حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) صابرةٌ محتسبة (صبر کننده برای خداوند) است. از منظر دین، صبر جایگاه بس والایی داشته و خداوند متعال در قرآن کریم به صبر کنندگان بشارت داده است. «و بشر الصابرین» [۲۰۵]
در جای دیگر اعلام میدارد که اجر و پاداش صابران از حد و شمارش خارج است و آنها بدون حساب، پاداش دریافت میدارند؛ «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب» [۲۰۶]
همچنین خداوند به صابران وعده همراهی داده است؛ «و اصبروا ان الله مع الصابرین» [۲۰۷]
و در جای دیگر خداوند صابران را در زمره دوستان و محبوبان خود یاد میکند. «والله یحب الصابرین» [۲۰۸]
امام صادق (علیهالسّلام) نیز میفرماید: «صبر برای ایمان به منزله سر برای بدن است؛ همچنان که اگر سر برود بدن هم از بین میرود، اگر صبر از کف رود، ایمان نیز از کف میرود.» [۲۰۹]
زینب (علیهاالسّلام) نمونه و تجسم عالیِ صبر و پایداری است. مقاومت و شکیبایی در برابر مصایب و مشکلات، به ویژه در نهضت عاشورا، در راه پاسداری از حریم دین و کرامت انسانیت از خصیصههای بارز این بانوی بزرگ میباشد. صبر و ثبات شگفتانگیز زینب، همگان را به اعجاب واداشته است؛ زیرا از ۵ سالگی برای وی مصایب جانکاه یکی پس از دیگری شروع شد؛ ولی زینب در برابر همه این مصیبتها، قامت برافراشت و صبر کرد. روزی شاهد رحلت جدّ بزرگوارش رسول اللّه و تاثیر آن بر مسلمانان به ویژه بر خاندان او بود؛ زمانی دیگر شاهد مظلومیت و شهادتِ بانوی نمونه اسلام، مادرش زهرا (علیهاالسّلام) بود؛ وی پس از آن مصیبت شهادت پدر بزرگوارش امیر مؤمنان را تحمّل نمود؛ دختر علی (علیهالسّلام) همچنان شاهد لخته لخته شدن جگر برادرش امام حسن (علیهالسّلام) در اثر زهر جفا بود، ولی آنچه را که آن مخدّره در کربلا مشاهده کرد، مصایب جانکاه و وصفناپذیری است که کوهها تاب تحمّل آن را نداشت. در زیـارتنامه آن حـضرت مـیخوانیم: «لَقـَدْ عـَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکِ مَلائِکَةُ السَّماءِ؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.»
زینب در وادی صبر و استقامت، یکهتاز میدان است، به گفته علاّمه مامقانی: «و هی فی الصبر و الثبات وحیدة؛ زینب در صبر و ثبات بی نظیر و یگانه است.» [۲۱۰]
[۲۱۱]
در بُلندای مقام صبر و بردباری آن گوهر عظیم الهی، همین بس که وقتی در برابر پیکر نورانی و خونین برادرش حسین ایستاد، رو به آسمان کرد و گفت: «بار خدایا! این اندک قربانی و کشته شده در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.» [۲۱۲]
[۲۱۳]
[۲۱۴]
[۲۱۵]
[۲۱۶]
شیرزن هاشمی
[ویرایش]
یکی از فضائل و القاب برجسته بانوی کربلا، شجاعت است. خدا در نظر پروا پیشگان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر مـیباشد. امـام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «عَظُمَ الْخالِقُ فی اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُونَهُ فی اَعْیُنِهِمْ؛ خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک میباشد.» [۲۱۷]
سرّ شجاعت اولیای الهی در همین است.
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در مهد شجاعت رشد یافته است و از شجاعت حیدری بهرهمند است. لذا وی را «لَبْوَةُ الْهاشِمیَّة؛ شیرزن هاشمی» لقب دادهاند. آن بانوی ارجمند (سلاماللهعلیها) چون مردان بر سر دشمن فریاد میزند، توبیخشان میکند، تحقیرشان میکند، و از کسی هـراسی بـه دل ندارد. وی از برق شمشیر خونچکان آدمکشان واهمه ندارد و در مجلس ابن زیاد، بـدون تـوجه بـه قدرت ظاهری او گوشهای مینشیند و بـا بـی اعـتنایی به سؤالات او تحقیرش میکند، او را « فاسق» و « فاجر» معرفی میکند و میگوید: «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی اَکْرَمَنا بِنَبِیّهِ مُحَمَّدٍ (صلیاللهعلیهوآله) وَطَهَّرَنا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهیرا وَاِنَّما یَفْتَضِحُ الْفـاسِقُ وَیـَکْذِبُ الْفـاجِرُ وَهُوَ غَیْرُنا؛ سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) گرامی داشت، و از پلیدیها پاک نمود. همانا فقط فاسق رسوا میشود، و بدکار دروغ میگوید، و او غیر ما میباشد.» [۲۱۸]
[۲۱۹]
وی همچنین در مقابل یزید ملعون، و دهـنکـجیها و بدزبانیهای او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین میگوید: «لَئِن جَرَتْ عَلَیَّ الدَّواهی مُخاطِبَتَکَ اِنّی لاََسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ وَاَسْتَعْظِمُ تَقْریعَکَ وَاَسْتَکْبِرُ تَوْبیخَکَ؛ اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشـته بـدان کـه من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تـو را بـزرگ میدانم.» [۲۲۰]
ایشان جان امام سجاد (علیهالسّلام) را از مرگ نجات داد، و هرگز به ابن زیاد و یزید پسر معاویه اعتنایی نکرد، در حالی که آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبانها با شمشیرهای از نیام بیرون کشیده اطراف ایشان را گرفته بودند.
ایثار و گذشت
[ویرایش]
ایثار به مفهوم عطا کردن و دیگری را بر خود ترجیح دادن؛ بهترین کرامت اخلاقی برای انسانها و بالاترین نیکیها است. ایثار در آیات [۲۲۱]
[۲۲۲]
[۲۲۳]
[۲۲۴]
[۲۲۵]
و روایات مورد تاکید قرار گرفته است. امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «اَلاْیثارُ اَعْلَی الاْیمانِ؛ ایثار، بالاترین درجه ایمان اسـت.» [۲۲۶]
«اَلاْیـثارُ اَعْلَی الاِْحْسانِ؛ ایثار برترین احسان است.» [۲۲۷]
زینب کبری (سلاماللهعلیها) در این فضیلت نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده است. ایثار حضرت زینب (سلاماللهعلیها) حتی در دوران کودکی بیانگر رشد کمال انسانی وی در طفولیت است. زینب کبری (سلاماللهعلیها) در عاشورای حسینی هر آن چه داشت، در طبق اخلاص گذاشت و به پیشگاه الهی تقدیم نمود؛ رها کردن همه زندگی و شوهر خود در مدینه؛ تقدیم کردن دو فرزند برای شهادت در رکاب برادر؛ تحمل قتل و غارت و به اسیری رفتن و هتک حرمت در جریان اسارت و بسیاری دشواریهای دیگر، همه نشانه ی ایثار و از خود گذشتگی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. اوج ایثار و فداکاری و گذشت دختر علی (علیهالسّلام) در روز عاشورا به نمایش گذاشته میشود. نقل است که: صبح روز عاشورا در حالی که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین (علیهالسّلام) رسید. عرض کرد: جدم ابراهیم خلیل قربانی خدا را به جای قربانی شدن اسماعیل از خداوند جلیل پذیرفت. برادر جان تو نیز امروز این دو قربانی مرا بپذیر و اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمیشد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا میکردم و هر ساعت خواستار هزار بار شهادت میشدم. [۲۲۸]
وقتی که این دو نوگل زینب، پس از پیکار با دشمن به درجه رفیع شهادت در رکاب امام حسین (علیهالسّلام) نایل آمدند و پیکرهای غرق به خون آنان را به کنارخیمهها آوردند، همه زنان از خیمهها بیرون آمدند اما زینب کبری (علیهاالسّلام) برای این که مبادا اباعبدالله (علیهالسّلام) خجالتزده شوند، از خیمه خود بیرون نیامدند. ایشان در مـاجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمیکرد و آن را نیز به کودکان میداد. در بین راه کوفه و شام، با این کـه خـود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت. امام زینالعابدین (علیهالسّلام) مـیفرماید: «اِنـَّها کانَتْ تُقَسِّمُ ما یُصیبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَی الاَْطْفالِ لاَِنَّ الْقَوْمَ کانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مـِنّا رَغیفا مِنَ الْخُبْزِ فِی الْیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ؛ عمهام زینب در مدت اسارت، غذایی را که به عـنوان سهمیه و جیره میدادند، بـین بـچهها تقسیم میکرد، چون آنها در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان میدادند.» [۲۲۹]
پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، الجواهر السنیه، ج۱، ص۳۶۳.
۲. ↑ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج۷، ص۱۳.
۳. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۷۶.
۴. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۰، ص۳۷۶.
۵. ↑ دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۵۶.
۶. ↑ نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۵۹.
۷. ↑ نمازی، علی، مستدرک سفینه البحار، ج۴، ص۳۱۳.
۸. ↑ نمازی، علی، مستدرک سفینه البحار، ج۴، ص۳۱۳.
۹. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۵۱.
۱۰. ↑ محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۲، ص۱۱۲.
۱۱. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۶۶.
۱۲. ↑ ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۷، ص۱۳۴.
۱۳. ↑ ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، ص۳۷.
۱۴. ↑ ابن عنبه، احمد بن علی، عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۳۸.
۱۵. ↑ تقیالدین مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۵، ص۳۷۱.
۱۶. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۵۴.
۱۷. ↑ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱۰، ص۲۱۰.
۱۸. ↑ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۲۴۴.
۱۹. ↑ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۴، ص۲۰۸.
۲۰. ↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۹۲.
۲۱. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.
۲۲. ↑ حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۲۰۴.
۲۳. ↑ حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۴۷.
۲۴. ↑ حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰.
۲۵. ↑ ابونعیم اصفهانی، احمدبن عبداللّه، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۴۲.
۲۶. ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۲۰۳.
۲۷. ↑ حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۶۷.
۲۸. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۷، ص۱۲۹.
۲۹. ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۹۳.
۳۰. ↑ شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۶۱۸.
۳۱. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۰.
۳۲. ↑ محب الدین طبری، احمد ابن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۴۸.
۳۳. ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۷۲۱.
۳۴. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۰۶.
۳۵. ↑ ابوعبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمومنین (علیهالسّلام)، ص۴۴.
۳۶. ↑ ابن مردویه اصفهانی، احمد بن موسی، مناقب علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، ص۵۸.
۳۷. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۲۹۸.
۳۸. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ص۹۳.
۳۹. ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۳، ص۲۹۶.
۴۰. ↑ ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب امام علی بن ابیطالب (علیهمالسّلام)، ج۱، ص۲۶۱.
۴۱. ↑ محبالدین طبری، احمد ابن عبدالله، الریاض النضره، ج۳، ص۱۳۸.
۴۲. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج۴، ص۳۴۰.
۴۳. ↑ ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۲۶.
۴۴. ↑ محبالدین طبری، احمد ابن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۷۱.
۴۵. ↑ فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحّاح الستّة، ج۲، ص۱۱۳.
۴۶. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ص۴۷۶.
۴۷. ↑ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳، ص۲۴۳.
۴۸. ↑ حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۴۵.
۴۹. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۴۶.
۵۰. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهمالسّلام)، ج۲، ص۲۳۶.
۵۱. ↑ کَراجَکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، ص۱۲۹.
۵۲. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۲۸.
۵۳. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۲.
۵۴. ↑ گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، ص۲۵۱.
۵۵. ↑ حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۶.
۵۶. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۵، ص۶۲.
۵۷. ↑ شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۴۶۶.
۵۸. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۰، ص۷۰.
۵۹. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف، ج۱، ص۱۳۹.
۶۰. ↑ بحرانی، سید هاشم، حلیه الابرار، ج۲، ص۱۳۰.
۶۱. ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۱، ص۳۶۴.
۶۲. ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۲۵۴.
۶۳. ↑ بیهقی سبزواری، حسن بن حسین، غایه المرام، ص۶۸.
۶۴. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۲۹۰.
۶۵. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۲۹۴.
۶۶. ↑ ترمذی، محمد بن عیسی، صحیح ترمذی، ۵ج، ص۶۶۰.
۶۷. ↑ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهمالسّلام)، ج۳، ص۱۶۳.
۶۸. ↑ ترمذی، محمد بن عیسی، صحیح ترمذی، ۵ج، ص۶۵۶.
۶۹. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۶۳.
۷۰. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۱، ص۳۹۱.
۷۱. ↑ ابوالقاسم ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۳، ص۲۱۲.
۷۲. ↑ ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴.
۷۳. ↑ ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۲، ص۱۱.
۷۴. ↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۸۳.
۷۵. ↑ قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۳۵.
۷۶. ↑ دیباجی، ابوالقاسم، زینب الکبری بطلة الحرّیة، ص۱۵.
۷۷. ↑ جزائری، سید نورالدین، خصائص الزینبیة، ص۴۴.
۷۸. ↑ قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ج۱، ص۵۱۰.
۷۹. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۳۶.
۸۰. ↑ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱، ص۸۰.
۸۱. ↑ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱، ص۸۰.
۸۲. ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۴۵۳.
۸۳. ↑ ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۴.
۸۴. ↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، مستدرک الصحیحین، ج۲ ص۳۸۳.
۸۵. ↑ المناوي ، محمد بن عبدالرؤوف، کنوز الحقایق، ص۱۵۵.
۸۶. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۸.
۸۷. ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۲۰۸.
۸۸. ↑ محمدی ریشهری، محمد، موسوعه الامام علیّ بن ابیطالب فی الکتاب و السُّنَّه و التّاریخ، ج۴، ۴۱۰.
۸۹. ↑ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۴۲، ص۶۵.
۹۰. ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده لذو القربی، ج۱، ص۴۵.
۹۱. ↑ شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۸.
۹۲. ↑ فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحّاح الستّة، ج۱، ص۲۰۸.
۹۳. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۱۶.
۹۴. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۵.
۹۵. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۸، ص۳۰۹.
۹۶. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۰.
۹۷. ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۳۳۳.
۹۸. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۶۴.
۹۹. ↑ بقره/سوره۲، آیه۳۱.
۱۰۰. ↑ بقره/سوره۲، آیه۳۲.
۱۰۱. ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۶۵.
۱۰۲. ↑ من علماء البحرین والقطیف، وفیات الائمه، ج۱، ص۴۳۸.
۱۰۳. ↑ قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۳، ص۴۹۶.
۱۰۴. ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۳۱.
۱۰۵. ↑ بحرانی، عبدالله، العوالم، الإمام الحسین (علیهالسّلام)، ص۳۷۰.
۱۰۶. ↑ حسینیصدر، سید علی، العقائد الحقّة، ص۳۶۷.
۱۰۷. ↑ حائری، جعفر عباس، بلاغة الامام علی بن الحسین (علیهالسّلام)، ص۲۳۴.
۱۰۸. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۶۷.
۱۰۹. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۶.
۱۱۰. ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۳۰.
۱۱۱. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۶۴.
۱۱۲. ↑ صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر (علیهالسّلام)، ج۲، ص۲۰۸.
۱۱۳. ↑ موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت (علیهمالسّلام)، ج۵، ص۱۶۶.
۱۱۴. ↑ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۵، ص۱۲۵.
۱۱۵. ↑ قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۳، ص۴۹۷.
۱۱۶. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قران، حدیث و تاریخ، ج۲، ص۳۱۸.
۱۱۷. ↑ اللجنة العلمیة فی مؤسسة الإمام الصادق (علیهالسّلام)، موسوعة طبقات الفقهاء، ص۳۶۲.
۱۱۸. ↑ حسینی صدر، سید علی، العقائد الحقّة، ص۳۶۷.
۱۱۹. ↑ شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین وتمام النّعمه، ص۵۰۱.
۱۲۰. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۶۶.
۱۲۱. ↑ شرقادی، محمود، السیدة زینب (علیهاالسّلام)، ص۹۸.
۱۲۲. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۹.
۱۲۳. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۹۵.
۱۲۴. ↑ اللجنة العلمیة فی مؤسسة الإمام الصادق (علیهالسّلام)، موسوعة طبقات الفقهاء، ص۳۶۲.
۱۲۵. ↑ حسینی شهرستانی، سید هبةالدین، نهضة الحسین (علیهالسّلام)، ص۷۶.
۱۲۶. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۴۶۹.
۱۲۷. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۱۶.
۱۲۸. ↑ محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهمالسّلام)، ص۱۱۲۸.
۱۲۹. ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۳۷.
۱۳۰. ↑ ابننما حلی، جعفر بن ابیابراهیم، مثیر الاحزان و منیر سبل الأشجان، ص۱۰۲.
۱۳۱. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۲۱۸.
۱۳۲. ↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۵۹.
۱۳۳. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۵.
۱۳۴. ↑ حسینی شهرستانی، سید هبةالدین، نهضة الحسین (علیهالسّلام)، ص۱۹۳.
۱۳۵. ↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۴۰.
۱۳۶. ↑ ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۶.
۱۳۷. ↑ حسن، حسین الحاج، الإمام السجّاد جهاد و أمجاد، ص۶۰.
۱۳۸. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۳۵.
۱۳۹. ↑ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیّة، ص۳۰۸.
۱۴۰. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه میزان الحکمه، ج۵، ص۹۴.
۱۴۱. ↑ حسینی عاملی، سید احمد بن زینالعابدین، الحاشیة علی اصول الکافی، ص۳۲۱.
۱۴۲. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۵۵۲.
۱۴۳. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتابالله المنزل، ج۱۵، ص۱۴۷.
۱۴۴. ↑ محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۱.
۱۴۵. ↑ جزايري، سيد نورالدين، خصائص زینبیه، ص۱۲۰.
۱۴۶. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۶۲.
۱۴۷. ↑ من علماء البحرین والقطیف، وفیات الائمه، ص۴۴۰.
۱۴۸. ↑ هاشمی خطیب، علی بن حسین، عقیلة بنی هاشم، ص۱۴.
۱۴۹. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۴۱.
۱۵۰. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۶۲.
۱۵۱. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.
۱۵۲. ↑ من علماء البحرین والقطیف، وفیات الائمه، ج۱، ص۴۳۸.
۱۵۳. ↑ قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۳، ص۴۹۶.
۱۵۴. ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۳۱.
۱۵۵. ↑ بحرانی، عبدالله، العوالم، الإمام الحسین (علیهالسّلام)، ص۳۷۰.
۱۵۶. ↑ حسینیصدر، سید علی، العقائد الحقّة، ص۳۶۷.
۱۵۷. ↑ حائری، جعفر عباس، بلاغة الامام علی بن الحسین (علیهالسّلام)، ص۲۳۴.
۱۵۸. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۴۱.
۱۵۹. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۵۶.
۱۶۰. ↑ مائده/سوره۵، آیه۷۵.
۱۶۱. ↑ نساء/سوره۴، آیه۶۹.
۱۶۲. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۴۹.
۱۶۳. ↑ سیوطی، عبدالرحمان بن ابیبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۸، ص۶۰.
۱۶۴. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۹، ص۳۹۵.
۱۶۵. ↑ حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۲۴۳.
۱۶۶. ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۶۲.
۱۶۷. ↑ قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده لذو القربی، ج۲، ص۱۴۴.
۱۶۸. ↑ فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحّاح الستّة، ج۲، ص۹۷.
۱۶۹. ↑ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۴۲، ص۳۳.
۱۷۰. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۸، ص۲۱۶.
۱۷۱. ↑ ابن ابیالحدید، ابوحامد عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۸.
۱۷۲. ↑ علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۳۱۴.
۱۷۳. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهمالسلام)، ج۲، ص۲۸۶.
۱۷۴. ↑ شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۴، ص۳۷۰.
۱۷۵. ↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۲۰.
۱۷۶. ↑ ابوعبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۳۲.
۱۷۷. ↑ ابوعبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمومنین (علیهالسّلام) ص۲۵.
۱۷۸. ↑ ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴.
۱۷۹. ↑ ابن ابی شیبه کوفی، عبدالله، المصنف فی الحدیث، ج۶، ص۳۶۸.
۱۸۰. ↑ عمرو بن أبی عاصم، ضحاک بن مخلد شیبانی، السنّة، ج۲، ص۵۹۸.
۱۸۱. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج۲، ص۳۱۰.
۱۸۲. ↑ ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۷.
۱۸۳. ↑ محبالدین الطبری، احمد بن عبدالله، الریاض النضرة فی مناقب العشرة، ج۳، ص۱۰۶.
۱۸۴. ↑ حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۲۴۸.
۱۸۵. ↑ حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۴۴۲.
۱۸۶. ↑ شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۵۴.
۱۸۷. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱۳، ص۱۲۲.
۱۸۸. ↑ ابن ابیالحدید، ابوحامد عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۰.
۱۸۹. ↑ ابن مردویه اصفهانی، احمد بن موسی، مناقب علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، ج۱، ص۳۳۱.
۱۹۰. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۱.
۱۹۱. ↑ مناوی، محمد عبدالرؤوف بن علی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ص۴۹.
۱۹۲. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۲۹۰.
۱۹۳. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۱۶۴.
۱۹۴. ↑ امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۸۵۲.
۱۹۵. ↑ دستغيب، سيد عبدالحسين ، زندگاني حضرت زينب (علیهاالسّلام)، ص۱۹.
۱۹۶. ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت زينب فروغ تابان كوثر، ص۱۷.
۱۹۷. ↑ موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، نشریه معرفت، ج۱۱۴، ص۸.
۱۹۸. ↑ مظفری سعید، محمد، اسیران و جانبازان کربلا، ص۹۱.
۱۹۹. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجه قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۳۸.
۲۰۰. ↑ انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۵، ص۳۶۰.
۲۰۱. ↑ جزائری، سید نورالدین، خصائص الزینبیة، ص۳۴۵.
۲۰۲. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۴.
۲۰۳. ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹.
۲۰۴. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۰۸.
۲۰۵. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.
۲۰۶. ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۱۰.
۲۰۷. ↑ انفال/سوره۸، آیه۴۶.
۲۰۸. ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۶.
۲۰۹. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۹.
۲۱۰. ↑ انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۵، ص۳۶۰.
۲۱۱. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۳۸.
۲۱۲. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۷۵.
۲۱۳. ↑ محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهمالسّلام)، ص۵۴.
۲۱۴. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قران، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۴۲۷.
۲۱۵. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۴۵.
۲۱۶. ↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۰۷.
۲۱۷. ↑ امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۴۷۲.
۲۱۸. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۵.
۲۱۹. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۵۴.
۲۲۰. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۴.
۲۲۱. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۹۱.
۲۲۲. ↑ طه/سوره۲۰، آیه۷۲.
۲۲۳. ↑ حشر/سوره۵۹، آیه۹.
۲۲۴. ↑ نازعات/سوره۷۹، آیه۳۸.
۲۲۵. ↑ اعلی/سوره۸۷، آیه۱۶.
۲۲۶. ↑ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۱۶.
۲۲۷. ↑ محمدی ریشهری، محمد،میزان الحکمه، ج۱، ص۱۶.
۲۲۸. ↑ سپهر، عباسقلیخان، طراز المذهب مظفری، ص۷۴.
۲۲۹. ↑ محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۲.
منبع
[ویرایش]پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «فضائل و مناقب حضرت زینب»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.
ردههای این صفحه : تاریخ زندگانی امام علی | حضرت زینب | فرزندان امام علی
امتحانات الهی حضرت زینب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) در واقعه کربلا و ماجرای اسارت، مشمول سختترین امتحانات الهی قرار گرفتند؛ ولی هرگز لب به شکوه نگشوند و طواغیت خونخوار زمان را پست و خوار دانسته و کربلا را تجلی جمال الهی میداند.
فهرست مندرجات
۱ - مقدمه
۲ - زینب و عوامل خوف
۲.۱ - خروج از مدینه
۲.۲ - خروج از مکّه
۲.۳ - خوف در طی منازل
۲.۴ - لشکر حرّ
۲.۵ - ورود به کربلا
۲.۶ - شب عاشورا
۲.۷ - روز عاشورا
۲.۸ - اوج ترس و وحشت
۲.۸.۱ - غارت خیمهها
۲.۸.۲ - آتش زدن خیمهها
۲.۸.۳ - شام غریبان
۲.۸.۴ - زندان کوفه
۲.۸.۵ - شام
۳ - حضرت زینب و جوع
۳.۱ - دوران کودکی و تحمّل گرسنگی
۳.۲ - کربلا و تحمّل گرسنگی و تشنگی
۳.۳ - راه شام و تحمّل گرسنگی
۴ - زینب و نقص اموال
۵ - زینب و رنجهای جسمانی
۵.۱ - تازیانه خوردن در کربلا
۵.۲ - در مسیر کوفه و شام
۶ - زینب و نقص ثمرات
۷ - رمز پیروزی زینب
۸ - پانویس
۹ - منبع
مقدمه
[ویرایش]
بدون هیچ اغراقی میتوان گفت حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، هم با بزرگترین و مهمترین موارد امتحانات و آزمایشات الهی مورد ابتلا و امتحان قرار گرفت و هم از اسباب و عوامل یاری کننده در موفقیت در آزمایشات، همچون صبر و تقوا برخورداربود و هم با نمره عالی در امتحانات الهی موفق و پیروز گشت و بالطبع به نتایج گرانسنگ و گرانبهای موفقیت در امتحانات الهی دست یافت و صلوات و رحمت و هدایت الهی همه با هم همچون باران بهاری بر او بارید. در بین مواد امتحانی، پنج مورد است که هم ابتلا و امتحان مردم نسبت به آنها عمومی و فراگیر است و هم پیروزی و موفقیت در آنها دشوار و طاقتفرسا است.
قرآن کریم این گونه با تاکید از آن پنج مورد نام میبرد، آنجا که میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْ ءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الاْءَمْوَالِ وَ الاْءَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّـابِرِینَ• الَّذِینَ اِذَآ اَصَـبَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوآاْ اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّـآ اِلَیْهِ راجِعُونَ• اُوْلَـآئک عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ اُوْلَـآئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ [۱]
[۲]
[۳]
قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود ثمرات آزمایش میکنیم و بشارت ده به بردباران، آنهایی که هرگاه مصیبتی به آنها رسد، میگویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمی گردیم. اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هدایت یافتگاناند.»
بنابراین مواضع امتحانات الهی را میتوان بطور خلاصه در ۵ مرتبه برشمرد:
۱. امتحان به ترس،
۲. امتحان به گرسنگی،
۳. امتحان به زیان مالی،
۴. امتحان به زیان جانی،
۵. امتحان به زیان در ثمرات.
زینب و عوامل خوف
[ویرایش]
اوّلین موردی که در آیه ۱۵۵ سوره بقره به عنوان مواد امتحانی نامبرده شده خوف و ترس است؛ خوف و ترسی که بسیاری از انسانها به خاطر آن همه چیز را باختهاند و گرفتار ذلّت شدهاند، از جمله همین کوفیانی که در جنگ علیه حسین بن علی (علیهماالسلام) شرکت کردند، یکی از عوامل آن، ترس از یزید مخصوصا خشونت و سختگیری ابن زیاد بود. زینب (علیهاالسّلام) باخوفهای متعددی امتحان شد؛ ولی در همه آنها پیروز و موفق گشت.
← خروج از مدینه
امام حسین (علیهالسّلام) در روز یکشنبه ۲۸ رجب، دو روز قبل از ماه مبارک شعبان از مدینه همراه فرزندان و برادران وبرادرزادگان و اهل و عیالش و نیز خواهرش زینب (علیهاالسّلام) در حالت خوف و خطر به سوی مکّه حرکت کردند. امام در حال حرکت این آیه را تلاوت میکرد: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَآئِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّــالِمِینَ؛ [۴]
موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهای بود. عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایی بخش.»
امام حسین (علیهالسّلام) برای رفتن به مکّه راه اصلی و عمومی را اختیار کرده بود و در پاسخ کسانی که به او میگفتند: اگر ما نیزاز راهی که ابن زبیر انتخاب کرده بود (بیراهه) میرفتیم، شاید از تعقیب دشمنان در امان بودیم، فرمود: نه! به خدا سوگند از راهی جز این نخواهیم رفت تا مشیّت الهی به وقوع پیوندد. زینب (علیهاالسّلام) بعد از امام حسین (علیهالسّلام) در بالاترین سطح، این خوف را احساس میکرد. با این حال، هرگز بر خود نلرزید؛ بلکه با راضی کردن شوهرش عبد اللّه بن جعفر، ثابت قدم همراه پسرانش به سوی مکّه و از آنجا به سمت کربلا حرکت نمود.
← خروج از مکّه
کاروان حسینی، در جوّ رعب و وحشت از مکّه خارج شد؛ زیرا زمانی کاروان روانه مکّه شد که یزید، لشکری به فرماندهی عمرو بن سعید بن عاص به مکّه گسیل داشته، اورا امیر الحاج قرار داد و به او تاکید کرد که هرجا حسین را بیابد، بی درنگ او را به شهادت برساند. از طرف دیگر، امام (علیهالسّلام) نیز مطّلع شده بود که سی نفر از مزدوران یزید جهت ترور ایشان به مکّه اعزام شدهاند.
روزی که کاروان حضرت وارد مکّه شد، این آیه را تلاوت کرد: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَآءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَی رَبِّیآ اَن یَهْدِیَنِی سَوَآءَالسَّبِیلِ؛ [۵]
هنگامی که متوجه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.» این آیه از زبان حضرت موسی (علیهالسّلام) است که هنوز حالت خوف را دارد. حضرت امام حسین (علیهالسّلام) با خواندن این آیه فهماند که در مکّه دچار خوف بوده است؛ لذا حضرت پس از چهار ماه و پنج روز اقامت و انجام عمره مفرده به سوی کربلا حرکت نمود؛ امّا خوف بیشتری این قافله را یاری میکرد.
هنگامی که کاروان از مکّه خارج شد، عمرو بن سعید بن العاص فرمان داد تا او را تعقیب و دستگیر نمایند. ماموران حکومتی پس از ساعتها هنگامی که از دست یافتن به امام ناامید شدند، به مکّه بازگشتند.» عقبة بن سمعان میگوید: «چون امام حسین (علیهالسّلام) از مکّه خارج گردید، عمرو بن سعید، جماعتی را به فرماندهی برادرش یحیی بن سعید فرستاد تا امام (علیهالسّلام) را از رفتن به عراق باز دارد. آن گروه با یاران امام درگیر شده، با تازیانه بر آنهاحمله ور شدند و امام و یارانش در برابر آنها شجاعانه مقاومت کرده، به طرف کوفه ادامه مسیر دادند.» به یقین زنان در این صحنهها در معرض خوف بیشتری قرار داشتند؛ امّا هرگز از آنها و از جمله زینب (علیهاالسّلام) چیزی شنیده نشد که نشان دهد این خوف در آنها اثر منفی گذاشته است.
← خوف در طی منازل
هنگامی که عبید اللّه بن زیاد از عزیمت کاروان امام حسین (علیهالسّلام) به جانب کوفه آگاه شد، شخصی به نام حصین بن اسامه تمیمی را که مسئولیت افراد سپاه را به عهده داشت، فرستاد و او در « قادسیّه» فرود آمد و لشکر را از قادسیّه تا «خفان» و از «قطقطانه» تا «لملع» مستقر نمود. سپس فرمان داد مابین «واقصه» تا راه شام و از آنجا تا راه بصره محاصره نمودند و به کسی اجازه ورود و یا خروج از این محدوده را نمیدادند. هنگامی که امام حسین (علیهالسّلام) در اثنای راه با اعراب ملاقات نمود، از آنها در باره محاصره پرسش کرد. آنها گفتند: به خدا سوگند! ما نمیتوانیم این حلقه محاصره را بشکنیم و قدرت این کار را نداریم؛ با این حال، حضرت به راه خود ادامه داد.
سفیان بن عیینه از علی بن یزید و او از علی بن الحسین (علیهماالسلام) نقل میکند که آن حضرت فرمود: «پس از خروج از مکّه در هیچ منزلی فرود نیامدیم و از آنجا کوچ نکردیم، مگر اینکه پدرم ماجرای یحیی بن زکریا و کشته شدن او را یادآور میشد و روزی فرمود: از پستیهای دنیا نزد خدا این است که سر یحیی بن زکریا را به رسم هدیه نزد بدکارهای از بنیاسرائیل بردند.» معلوم میشود خوف در تمام منازل بیست گانه از ابطح تا نینوا بر قافله و خصوصا حضرت زینب (علیهاالسّلام) و بانوان حاکم بوده است؛ امّا هرگز این خوفها باعث نشد که دست از اهداف خود بردارند و یا عقبنشینی نمایند.
← لشکر حرّ
خوف دیگری که اهل بیت خصوصا بانوان با آن امتحان شدند، آمدن حرّ با هزار نفر در منزل «شراف» در محل «ذوحَسم» بود. آنها مامور بودند کاروان را به سوی کوفه و نزد ابن زیاد ببرند؛ امّا امام حسین (علیهالسّلام) با تدابیری که اندیشید، حرّ را متقاعد کرد که با حرکت حضرت به سوی کربلا موافقت نماید.
← ورود به کربلا
یکی از لحظههایی که اهل بیت (علیهمالسّلام) خصوصا حضرت زینب (علیهاالسّلام) احساس خوف و دلهرگی کرد، لحظه ورود به کربلا بود که در روز پنجشنبه، دوم محرّم سال ۶۰ بوده است. آن بانو به برادرش امام حسین (علیهالسّلام) گفت: ای برادر! احساس عجیبی در این وادی دارم واندوه هولناکی بر دل من سایه افکنده است. حضرت خواهرش را تسلّی داد.
← شب عاشورا
دلهره و خوف زینب در شب عاشورا تشدید شده بود. خصوصا در آن لحظه که امام حسین (علیهالسّلام) این اشعار رامی خواند: یَا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍکَمْ لَکَ بِالاِْشْرَاقِ وَالاَْصِیلٍ؛ «ای روزگار! اف بر تو باد که دوست بدی هستی، چه بسیار صبح و شام که صاحب و طالب حق کشته گشته.»
زینب (علیهاالسّلام) وقتی این اشعار را شنید نالهاش بلند شد، نزد برادر رفت و گفت: وای از این مصیبت!. . . امروز مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن در کنارم نیستند، ای جانشین گذشتگان و پناه بازماندگان... که با تسلّای امام حسین (علیهالسّلام) آرام گرفت. [۶]
[۷]
[۸]
[۹]
[۱۰]
[۱۱]
[۱۲]
← روز عاشورا
بیشترین خوف و دلهره و سختترین امتحانات در این زمینه را زینب (علیهاالسّلام) در روز عاشورا پشت سر گذاشت. البته تمام لحظات آن روز دلهرهآور و ترسزا بود، مخصوصا چند صحنه که در زیر به آنها اشاره میشود:
۱. لحظه وداع امام حسین (علیهالسّلام) که سخت دلهرهآور بود، خصوصا آن لحظه که صدای حضرت بلند شد: «یَا سُکینةُ یا فاطمةُ یا زینبُ یا امّ کلثومٍ عَلیْکُنَّ مِنِّی السَّلاَمُ؛ ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای امّکلثوم! سلام و بدرود من بر شما باد.» [۱۳]
[۱۴]
[۱۵]
[۱۶]
[۱۷]
[۱۸]
۲. لحظه هجوم اوّل به خیمهگاه؛ در آن لحظه که حضرت مجروح افتاده بود، شمر و لشکریان به خیمه هجوم آوردندکه با فریاد امام حسین (علیهالسّلام) کنار رفتند.
۳. لحظه آمدن ذوالجناح و شهادت حضرت.
در زیارت ناحیه میخوانیم: «هنگامی که بانوان حرم اسب تو را بدون سوار و با زین واژگون و یال پر از خون مشاهده کردند، از خیمهها بیرون آمدند در حالی که... بر صورت خود سیلی میزدند و نقاب از چهرهها میافکندند و به صدای بلند شیون میکردند و به سوی قتلگاه میشتافتند. در همان حال، شمر ملعون بر سینه مبارکت نشسته بود و محاسن شریفت را در یک دست گرفته و با دست دیگر با خنجر سر از بدنت جدا میکرد.» [۱۹]
[۲۰]
[۲۱]
[۲۲]
پس از شهادت آن بزرگوار، بر تمام هستی وحشت و ترس حاکم شد، تا آنجا که زمین به سختی لرزید و شرق و غرب تاریک شد و مردم را زلزله و برق فرو گرفت و آسمان خون بارید وهاتفی از آسمان ندا کرد که: به خدا سوگند! امام، فرزند امام و برادر امام و پدر امامان، حسین بن علی (علیهماالسلام) کشته شد.»
در آن هنگام، غبار شدید توام با تاریکی و طوفان سرخی که امکان دیدن نمیگذاشت، آسمان را فرا گرفت که آن گروه گمان کردند عذاب بر آنها نازل گردیده است و ساعتها ادامه داشت. سیر این ترس و وحشتها پس از لحظه شهادت امام حسین (علیهالسّلام) به سوی زینب (علیهاالسّلام) روانه شد و آن بانو در عین حالیکه گریههای سوزناکی داشت، امتحان خوف و ترس را به خوبی پشت سر گذاشت.
← اوج ترس و وحشت
اوج امتحان اهل بیت (علیهمالسّلام) خصوصا حضرت زینب (علیهاالسّلام)، با خوف و وحشت در عصر عاشورا و شام غریبان اتفاق افتادکه سخت شکننده و طاقت فرسا بود؛ ولی حضرت زینب (علیهاالسّلام) با طلب استمداد از عنایات الهی در آن پیروز شد. مهمترین لحظههای ترس و خوف از این قرار بود:
←← غارت خیمهها
دشمنان در غارت خیمههای حسینی بر یکدیگر سبقت میگرفتند؛ به گونهای که چادر از سر زنان میکشیدند. [۲۳]
دختران آل رسول از سراپرده خود بیرون آمده، میگریستند و از فراق عزیزان و بزرگان خویش شیون میکردند.
حمید بن مسلم میگوید: «زنی را دیدم از قبیله بنی بکر بن وائل با شوهرش در سپاه عمر بن سعد بود و هنگامی که دید آن گروه بر زنان حسین و خیام آنها یورش برده، غارت میکنند، شمشیری به دست گرفت و به سوی خیام آمده، قبیله خود را صدا زد و گفت: ای آل بکر بن وائل! آیا دختران رسول خدا را تاراج میکنند؟ و شما به خونخواهی برنمیخیزید؟»
←← آتش زدن خیمهها
پس از غارت خیمهها، شعلههایی از آتش آوردند و یکی از آنها فریاد میزد: «اَحْرِقُوا بُیُوتَ الظَّالِمِینَ؛ سراپرده ظالمین را بسوزانید.» [۲۴]
[۲۵]
[۲۶]
[۲۷]
[۲۸]
و زنان با اجازه حضرت سجاد (علیهالسّلام) و دستور حضرت زینب (علیهاالسّلام) راه بیابانها را پیش گرفتند. [۲۹]
[۳۰]
[۳۱]
[۳۲]
امام سجاد (علیهالسّلام) میفرماید: «به خدا سوگند! هیچ گاه به عمّهها و خواهرانم نظر نمیکنم، جز اینکه گریه گلویم را میگیرد و یاد میکنم آن لحظات را که آنها از خیمهای به خیمه دیگر میگریختند و منادی سپاه کوفه فریاد میزد که خیمههای این ستمگران را بسوزانید.»
←← شام غریبان
نقطه اوج ترس و وحشت در شام غریبان بود. از یک طرف، خیمه آتش گرفته بود. بانوان و کودکان آواره بیابانهابودند؛ در حالی که دشمن به دنبال آنان بود. تاریکی شب، بوی خون و دود و فریادهای زنان بر این ترس و وحشت افزوده بود. مؤلّف کتاب « معالی السبطین» چنین نقل کرده است: «شامگاه روز عاشورا دو طفل در اثر دهشت و تشنگی جان سپردند و چون زینب کبرا (علیهاالسّلام) برای جمع عیال و اطفال جستجو میکرد، آن دو طفل را نیافت. بعد از جستجوی زیاد آنها را در حالی که دست در گردن یکدیگر داشتند و جان سپرده بودند، پیدا کرد.»
زینب است که باید این همه ترس و وحشت و اضطراب را تحمل کند و راستی هم که با عنایت الهی این ترس و وحشت را معجزهآسا تحمل کرد. نشانه این تحمّل این است که حضرت در آن وحشت و ترس بر خاکسترهای خیمه، نماز شب گذارد. آری، در شب یازدهم زینب (علیهاالسّلام) بود و غلبه بر خوف و باز هم زینب (علیهاالسّلام) بود و استقامتش. در این شب، زینب (علیهاالسّلام) قافله سالار اسیران بود و نقطه اتّکای یتیمان. مصیبت هرچند بسیار سنگین بود و گران، ولی زینب (علیهاالسّلام) همچون کوهی استوار در برابر آن ایستاد و خم به ابرو نیاورد. به نگهبانی اسیران پرداخت؛ به گردآوردن زنان و کودکان همّت گماشت؛ به جمع آوری گمشدگان در بیابان مشغول شد؛ بیمار ناتوان را پرستاری کرد؛ نوای بینوایان بود ورمقِ بی رمقان؛ از این سو به آن سو میدوید و گمشدگان را میجست و از ضربِ تازیانه پیکرش میسوخت.
خارهای بیابان به پایش فرو میرفت؛ ولی زینب (علیهاالسّلام) یتیمان را میجست. همه بچهها را جمع کرد. یکی یکی آنها را ازجاهای مختلف؛ از جمله زیر خارها پیدا کرد و نگذاشت آتش به آنها زیان برساند. پس از آنکه از کارها فراغت یافت، به عبادت پرداخت و نماز شب به جای آورد. آن قدر ناتوان و کوفته شده بود که نتوانست ایستاده بخواند. نماز شب را نشسته به جا آورد و با خدایِ خود به راز و نیاز پرداخت. [۳۳]
[۳۴]
[۳۵]
[۳۶]
[۳۷]
←← زندان کوفه
اسارت زنان و کودکان به سرپرستی حضرت زینب (علیهاالسّلام)، وحشت و ترس بسیاری را بر آنها حاکم نموده بود؛ چون نمیدانستند سرانجام و عاقبت آنها چه میشود. این ترس و خوف با ورود به زندان کوفه و مجلس ابن زیاد در دارالاماره تشدید شد. مخصوصا در آن لحظه که ابن زیاد دستور قتل علی بن الحسین (علیهماالسلام) را صادر نمود.
زینب (علیهاالسّلام) سر از پا نشناخته، امام سجاد (علیهالسّلام) را به آغوش کشید و گفت: «ای پسر زیاد! هرچه از ما خون ریختی، تو را بس است. به خدا از او جدا نخواهم شد. اگر قصد کشتن او را داری، مرا نیز با او بکش.» [۳۸]
[۳۹]
[۴۰]
[۴۱]
[۴۲]
[۴۳]
[۴۴]
[۴۵]
ابن زیاد، لحظهای به زینب (علیهاالسّلام) و علی بن الحسین (علیهماالسلام) نگریست و از شجاعت و دلیری حضرت زینب (علیهاالسّلام) تعجب کرد و گفت: چه شگفتانگیز؟! به خدا سوگند که این زن دوست دارد با برادرزاده اش کشته شود. گمان میکنم که این جوان به همین بیماری از دنیا خواهد رفت. زینب (علیهاالسّلام) این خوف و ترس را نیز با شجاعت پشت سر گذاشت. ابن زیاددستور داد اهل بیت را به زندان برگردانند. طبری میگوید: «اهل بیت (علیهمالسّلام) در زندان به سر میبردند که ناگهان سنگی در زندان افتاد و به آن نامهای بسته شده بود. در آن نامه آمده بود که: پیکی تندرو به سوی شام نزد یزید رفته است و جریان شما را برای او گزارش کردهاند. با برگشت قاصد، اگر صدای تکبیر شنیدید، بدانید فرمان کشتن شما را آورده است و اگر صدای تکبیر نشنیدید، امان و سلامتی است. هنوز دو یا سه روز به برگشت پیک مانده بود که نامه دیگری همراه سنگ و تیغی به زندانانداخته شد. در نامه آمده بود که: اگر وصیتی دارید، بکنید که در فلان روز در انتظار بازگشت پیک خواهیم بود. به راستی، این نامهها ترس و وحشت شدیدی را برای اسیران به وجود آورده بود و زینب (علیهاالسّلام) این خطر را احساس میکرد؛ ولی اسیران را تسلّی میداد. روز موعود فرا رسید؛ ولی صدای تکبیر شنیده نشد و یزید نوشته بود که اسیران را به دمشق روانه کنند.»
←← شام
عبید اللّه بن زیاد، شمر، خولی، شبث بن ربعی و عمرو بن حجاج را فرا خواند و هزار سوار همراه آنان کرد و توشه راهشان را فراهم ساخت و دستور داد تا اسیران اهل بیت را به شام برند و به هر شهر و دیاری که رسیدند، آنان رابگردانند.» نامعلوم بودن سرنوشت اسرا، همراه بودن نظامیان و اذیت و آزارهای آنان بر ترس و وحشت اسرا میافزود.
امام باقر (علیهالسّلام) فرموده است: «از پدرم علی بن الحسین (علیهماالسلام) پرسیدم که چگونه او را از کوفه به شام حرکت دادند؟ فرمود: مرا بر شتری که عریان بود و جهاز نداشت، سوار کردند و سر مقدّس پدرم، حسین (علیهالسّلام) را بر نیزهای نصب کرده بودند و زنان ما را پشت سر من بر قاطرهایی که زیراندازی نداشت، سوار کردند و اطراف و پشتِ سر ما را گروهی با نیزههاحاطه کرده بودند. چون یکی از ما گریه میکرد، با نیزه به سر او میزدند، تا آنکه وارد دمشق شدیم.»
این همه، جز ترس و وحشت برای بانوان در پی نداشت. بعد از طی بیست منزل، اسرا وارد دمشق شدند. در مجلس یزید، زینب (علیهاالسّلام) خطبه مفصّلی ایراد نمود و تمام ترسها و تهدیدها را به بند کشید. آنجا که بر سر یزید فریاد کشید و چنی نفرمود: «وَلَئِنْ جَرَّتْ عَلَیَّ الدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَکَ اِنِّی لاََسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ وَاَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَکَ وَ اَسْتَکْثِرُ تَوْبِیخَکَ؛ اگر مصائب روزگار با من چنین کرد که با تو سخن گویم، امّا من ارزش تو را ناچیز و سرزنش تو را بزرگ میدانم و تو را بسیار نکوهش میکنم. »ref>قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۴۸۹. [۴۶]
[۴۷]
[۴۸]
[۴۹]
[۵۰]
حضرت زینب و جوع
[ویرایش]
زینب (علیهاالسلام) از همان کودکی و در طول زندگی با گرسنگیها نیز امتحان شد و در این امتحان نیز با نمره عالی قبول شد وبه تمام آثار و برکات امتحان الهی دست یافت.
← دوران کودکی و تحمّل گرسنگی
مرد گرسنهای در مسجد مدینه بپا خاست و گفت: «ای مسلمانان! از گرسنگی به تنگ آمدهام، مرا مهمان کنید. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: چه کسی این مرد را امشب مهمان میکند؟ حضرت علی (علیهالسّلام) فرمود: من یا رسول اللّه! وقتی وارد منزل شد، از فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) پرسید: آیا غذایی در منزل داریم؟ مهمان گرسنه آوردهام.
حضرت زهرا (علیهاالسلام) با توجه به کنار گذاشتن سهمیه دخترش زینب (علیهاالسّلام) فرمود: «مَا عِنْدَنَا اِلاَّ قُوتُ الصَّبِیَّةِ وَلَکِنَّا نُؤثِرُ بِهِ ضَیْفَنَا؛ در خانه ما غذایی جز غذای دختربچهام، زینب نیست؛ ولی ما ایثار میکنیم و این غذا را به مهمان میدهیم.» [۵۱]
[۵۲]
[۵۳]
[۵۴]
[۵۵]
[۵۶]
[۵۷]
← کربلا و تحمّل گرسنگی و تشنگی
از شب هفتم آب بر روی اهل بیت (علیهمالسّلام) بسته شد و اوج تشنگی به اضافه گرسنگی در شب عاشورا و شام غریبان بود که با وضعیت غارت خیمهها چیزی برای خوردن باقی نمانده بود و اگر هم باقی میماند، کودکان اولویت داشتند. آن دشمنان پست هم در آن شرایط سخت، بعید است به آنها غذا داده باشند؛ پس زینب (علیهاالسّلام) بیش از دیگران باید گرسنگی راتحمل کرده باشد.
← راه شام و تحمّل گرسنگی
اسرا در مسیر راه کوفه به شام قدرت خرید غذا را نداشتند؛ زیرا تمام اموال و زیورآلات آنان به غارت رفته بود که البته چنین اجازهای هم نداشتند. امام سجاد (علیهالسّلام) فرمود: «عمهام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه مینمود و در بعضی منازل به خاطر شدّت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف میکرد.» [۵۸]
[۵۹]
[۶۰]
[۶۱]
[۶۲]
زینب و نقص اموال
[ویرایش]
حضرت زینب با نقص اموال نیز امتحان شد؛ چرا که با مسافرت شش ماهه، اوّلاً از خانه و زندگیاش به راحتی جدا شد و ثانیا، در طول این شش ماه با کمترین لباس و غذا و وسایل راحتی زندگی کرد. ثالثا در جریان غارت خیمهها، تمام زیورآلات و اموال آن بانو و تمام بانوان به غارت رفت. حمید بن مسلم میگوید: «به خدا سوگند! من دیدم که سپاهیان ابن سعد که به خیمهها یورش برده بودند، بر سر تصاحب جامههای زنان با آنها نزاع میکردند تا اینکه مغلوبشان کرده، جامه آنها را میبردند.» آنچه از اموال مانده بود، در جریان آتش زدن خیمهها و هجوم به آنها نابود شد و یا غارت گردید. راوی میگوید: «سپاهیان عمر بن سعد زنان را از خیمهها بیرون نموده، آتش در آن افکندند که زنان بیرون دویدند، در حالی که جامههایشان ربوده سر و پای آنها برهنه بود.»
زینب و رنجهای جسمانی
[ویرایش]
حضرت زینب (علیهاالسّلام) آزارهای جسمانی زیادی را از کربلا تا شام تحمل نمود که در زیر بدانها اشاره میکنیم:
← تازیانه خوردن در کربلا
حضرت زینب (علیهاالسّلام) در قتلگاه فرمود: «یَابْنَ اُمِّی لَقَدْ کَلَلْتُ عَنِ الْمُدَافِعَةِ لِهَؤُلاَءِ النِّسَاءِ وَالاَْطْفَالِ وَ هَذَا مَتْنِی قَدْ اُسْوِدَ مِنَ الضَّرْبِ؛ ای پسر مادرم! از دفاع و نگهداری این کودکان و بانوان در برابر دشمن درمانده شدهام و این کمر و بازو یا چهره من است که بر اثر ضربه دشمن سیاه شده است.» [۶۳]
← در مسیر کوفه و شام
در مجلس ابن زیاد آزار و اذیت آن بانو به آنجا رسید که ابن زیاد تصمیم به قتل او گرفت. عمرو بن حریث به عبید اللّه گفت: او زن است و زن را بر سخنش ملامت نکنند.» باید گفت که: زینب (علیهاالسّلام) سختترین امتحانات را در این زمینه پس داد؛ چرا که او در سنّ کودکی جدّش پیامبر را از دست داد و مصائب دردناک مادر را مشاهده کرد. او در هجوم دشمنان به خانه وحی، با چشمان خود دید که چگونه پهلوی مادرش را شکستند و سینه او را مجروح کردند. سپس دفن شبانه و غریبانه او را نظاره کرد و جز اشک کاری از دستش برنیامد. در کوفه شاهد مجروح شدن پدر و شکافته شدن فرق او و تشییع جنازه و دفن غریبانه او بود. شهادت مظلومانه برادرش حسن (علیهالسّلام) را باچشمان خویش تماشا کرد و سرانجام در کربلا او بیش از شش برادر را از دست داد؛ برادرانی چون حسین (علیهالسّلام)، عباس بن علی، عبد اللّه بن علی، عثمان بن علی، جعفر بن علی، ابوبکر بن علی و محمد بن علی.
زینب (علیهاالسّلام) با اینکه در شهادت هریک از آنها به شدّت گریه کرد، مخصوصا در شهادت حسین بن علی (علیهماالسلام) و علی الخصوص آن لحظهای که وارد گودال قتلگاه شد، به گونهای گریه کرد که دوست و دشمن را به گریهانداخت؛ ولی جملاتی به زبان جاری کرد که نشان میداد به خوبی در این امتحان پیروز شده است. وی دستهای خود را زیر پیکر مقدس برادرش حسین برد و رو به آسمان کرد و گفت: «اِلَهِی تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُرْبَانَ؛ خدایا! این قربانی را از ما قبول کن.» [۶۴]
[۶۵]
[۶۶]
[۶۷]
[۶۸]
در مجلس ابن زیاد، ماندگارترین جمله را فرمود، آنجا که ابن زیاد روی به جانب زینب (علیهاالسّلام) نمود و گفت: «خدای راسپاس که شما را رسوا کرد و کشت و گفتههای شما نادرست از کار درآمد! » زینب (علیهاالسّلام) در پاسخ فرمود: «خدای را سپاس که ما را به پیامبر خود، محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گرامی داشت و ما را از پلیدیها پاک گردانید. فاسق است که رسوا میشود و نابکار است که دروغ میگوید و او ما نیستیم، بلکه دیگری است.» [۶۹]
[۷۰]
[۷۱]
[۷۲]
[۷۳]
[۷۴]
[۷۵]
[۷۶]
[۷۷]
[۷۸]
[۷۹]
[۸۰]
[۸۱]
[۸۲]
[۸۳]
ابن زیاد گفت: «کار خدا را با برادرت و اهل بیت خود چگونه دیدی؟» زینب (علیهاالسّلام) فرمود: «مَا رَاَیْتُ اِلاَّ جَمِیلاً؛ من جز نیکی و زیبایی از خدا ندیدم.» «اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برایشان تقدیر کرده بود و به سوی جایگاه ابدی خود شتافته، در آن آرمیدند.» چنان که امام سجاد (علیهالسّلام) به ابن زیاد فرمود: «اَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِی یَابْنَ زِیَادٍ اَمَا عَلِمْتَ اَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةً وَکَرَامَتُنَا الشَّهَادَةُ؛ مرا از مرگمی ترسانی؟! مگر نمیدانی که کشته شدن عادت ما است و شهادت در راه خدا برای ما کرامت است؟» [۸۴]
[۸۵]
[۸۶]
[۸۷]
[۸۸]
[۸۹]
[۹۰]
[۹۱]
[۹۲]
زینب و نقص ثمرات
[ویرایش]
نقص ثمرات را برخی به معنای کم شدن میوههای درختان گرفتهاند و بعضی به معنای کم شدن میوه درخت خرما؛ ولی مرحوم علامه طباطبایی میگوید: «امّا کلمه «ثمرات» ظاهرا مراد به آن اولاد باشد؛ چون نقص فرزندان و کم شدن مردان و جوانان، با جنگ مناسبتر است تا نقص میوههای درختان.» [۹۳]
در این صورت، باید گفت: زینب (علیهاالسّلام) با نقص ثمرات نیز امتحان شد و به خوبی امتحان پس داد؛ چراکه جوانان خویش را با تسلیم تمام، تقدیم راه خدا نمود. عبد اللّه بن جعفر، همسر زینب، دو فرزند خود را نزد امام حسین (علیهالسّلام) برای یاری آن حضرت فرستاد و آن دو در وادی عقیق به امام (علیهالسّلام) ملحق شدند. یکی عون بن عبد اللّه جعفر است که فرزند زینب کبرا عقیله بنیهاشم بود. او در روز عاشورا با این رجز وارد جنگ شد: اِنْ تَنْکُرُونِی فَاَنَابْنُ جَعْفَرشَهِیدُ صِدْقٍ فِی الْجَنَانِ اَزْهَرَ• یَطِیرُ فِیهَا بِجَنَاحٍ اَخْضَرَکَفَی بِهَذَا شَرَفا فِی الْمَحْشَرِ؛ «اگر مرا نمیشناسید، پس من پسر جعفر طیّارم. شهید صدق در بهشت که با بالهای سبزرنگش در بهشت پرواز میکند و این شرف در روز قیامت کفایت میکند.» وی عدهای را کشت و سرانجام توسط عبد اللّه بن قطنه به شهادت رسید. [۹۴]
[۹۵]
[۹۶]
[۹۷]
زینب (علیهاالسّلام) برای احترام به برادر و برای جلوگیری از شرمساری او، به کنار جنازه فرزندش نیامد؛ در حالی که خویش را زودتر از امام حسین (علیهالسّلام) به کنار جنازه علی اکبر رساند.
دیگری محمد بن عبد اللّه جعفر است که او نیز در روز عاشورا توسط عامر بن نهثل تمیمی به شهادت رسید. [۹۸]
[۹۹]
[۱۰۰]
[۱۰۱]
[۱۰۲]
[۱۰۳]
[۱۰۴]
[۱۰۵]
[۱۰۶]
[۱۰۷]
[۱۰۸]
[۱۰۹]
[۱۱۰]
علاوه بر آن دو، عبیداللّه بن عبداللّه بن جعفر، که مادرش خوصاء دختر حفصه بود و فرزند خوانده زینب (علیهاالسّلام) شمرده میشد، [۱۱۱]
[۱۱۲]
و قاسم بن محمد بن جعفر که داماد حضرت زینب (علیهاالسّلام)، شوهر امّ کلثوم دختر آن بانو، نیز به شهادت رسید و زینب (علیهاالسّلام) چون کوه در مرگ آنان صبر و بردباری نمود.
رمز پیروزی زینب
[ویرایش]
قرآن کریم در ذیل آیه سوره بقره که پنج مورد از امتحانات سخت الهی در آن نام برده شده، میفرماید: «وَبَشِّرِالصَّـابِرِینَ؛ [۱۱۳]
بشارت پیروزی در امتحانات الهی مخصوص کسانی است که صبر داشته باشند.»
زینب (علیهاالسّلام) در صبر و بردباری یکهتاز میدان بود و زبانزد خاصّ و عام. کربلا تجلی اوج صبر بندگان مخلص خداوند است تا جایی که در زیارتنامه میخوانیم: «لَقَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک مَلاَئِکَةُ السَّمَاءِ؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.» مخصوصا در ماجرای کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد که صبر از روی او خجل گشت. [۱۱۴]
[۱۱۵]
[۱۱۶]
[۱۱۷]
[۱۱۸]
[۱۱۹]
در مجلس ابن زیاد، آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب (علیهاالسّلام) میپاشد و برای آزردن او میگوید: «کَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللّهِ بِاَخِیکِ وَاَهْلِ بَیْتِکِ؛ کار خدا را با بردار و خانواده ات چگونه یافتی؟» او در واقع با تعریض میخواهدبگوید که دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟ زینب (علیهاالسلام) در پاسخ درنگ نمیکند. گویی از قبل برای این شماتتهااندیشه نموده و پاسخی آماده کرده است. او با آرامشی که از صبر و رضای قلبی حکایت داشت، فرمود: «مَا رَاَیْتُ اِلاَّ جَمِیلاً؛ جززیبایی چیزی ندیدم.» ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت میماند و از این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبتها متعجب میشود و قدرت محاجّه را از دست میدهد. [۱۲۰]
[۱۲۱]
[۱۲۲]
[۱۲۳]
[۱۲۴]
[۱۲۵]
[۱۲۶]
[۱۲۷]
[۱۲۸]
ابن اثیر از مورّخین بزرگ اهل سنّت میگوید: «وَکَانَتْ زَیْنَبُ اِمْرَاَةً عَاقِلَةً لَبِیبَةً جَزْلَةً... وَهُوَ یَدُلُّ عَلَی عَقْلٍ وَقُوَّةِ جَنَانٍ؛ زینبزنی بود عاقل و خردمند و با زکاوت... و این یعنی کلام حضرت در مجلس یزید بر عقل و قوّت قلب و پایداری او دلالت دارد.» [۱۲۹]
[۱۳۰]
[۱۳۱]
[۱۳۲]
جلال الدین سیوطی از مفسّرین اهل سنّت میگوید: «وَکَانَتْ لبیبَةً جَذْلَةً عَاقِلَةً لَهَا قُوَّةُ جَنَانٍ؛ زینب بانویی خردمند وعاقل بود و از قوّت قلب و مقاومت برخوردار بود.» [۱۳۳]
[۱۳۴]
[۱۳۵]
[۱۳۶]
و نیز علاّمه مامقانی از علمای شیعه میگوید: «وَهِیَ فِی الصَّبْرِ وَالثُّبَاتِ وَحِیدَةٌ؛ او در صبر و پایداری یکتا و بی همتا بود. » [۱۳۷]
[۱۳۸]
پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.
۲. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۶.
۳. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۷.
۴. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۲۱.
۵. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۲۲.
۶. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۰.
۷. ↑ ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۸.
۸. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۱، ص۳۳۸.
۹. ↑ ابو الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۷۵.
۱۰. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۴۹.
۱۱. ↑ ابننما حلی، جعفر بن ابیابراهیم، مثیر الاحزان و منیر سبل الأشجان، ص۴۹.
۱۲. ↑ ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ص۱۱۱.
۱۳. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۱۰۶.
۱۴. ↑ قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۲۲۰.
۱۵. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۷.
۱۶. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۵۷.
۱۷. ↑ شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۱۱، ص۶۳۳.
۱۸. ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۳، ص۷۹.
۱۹. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۳۲۲.
۲۰. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۲، ص۲۱۸.
۲۱. ↑ ابوعبدالله مشهدی، محمّد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۵۰۴.
۲۲. ↑ محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهمالسّلام)، ص۹۱۸.
۲۳. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۲.
۲۴. ↑ انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۱۰، ص۲۹۳.
۲۵. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۹۶.
۲۶. ↑ المجمع العالمی لأهل البیت (علیهمالسلام)، أعلام الهدایة الإمام الحسین سید الشهداء (علیهالسّلام)، ص۲۰۴.
۲۷. ↑ ناصر مکارم شیرازی، عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، ص۵۴۰.
۲۸. ↑ هاشمی خطیب، علی بن حسین، ثمرات الأعواد، ص۲۷۸.
۲۹. ↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۳۰.
۳۰. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۲۴۸.
۳۱. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۴۲۶.
۳۲. ↑ محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهمالسّلام)، ج۱، ص۵۴.
۳۳. ↑ محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۱.
۳۴. ↑ جزايري، سيد نورالدين، خصائص زینبیه، ص۱۲۰.
۳۵. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۴۱.
۳۶. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۶۴.
۳۷. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۶۲.
۳۸. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۶۱.
۳۹. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۷.
۴۰. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۵۰.
۴۱. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۷۲.
۴۲. ↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۲۷۸.
۴۳. ↑ بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیهالسّلام)، ص۳۸۴.
۴۴. ↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۹.
۴۵. ↑ محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهمالسّلام)، ص۱۰۵۴.
۴۶. ↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۵۹.
۴۷. ↑ محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهمالسّلام)، ص۱۱۲۴.
۴۸. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۰۷.
۴۹. ↑ شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۷۱.
۵۰. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۵۷.
۵۱. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهمالسلام)، ج۱، ص۳۴۷.
۵۲. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴.
۵۳. ↑ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۳۳۲.
۵۴. ↑ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۲۳.
۵۵. ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ج۱، ص۱۸۵.
۵۶. ↑ انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۸، ص۳۹۴.
۵۷. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۳۵.
۵۸. ↑ محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۱.
۵۹. ↑ جزايري، سيد نورالدين، خصائص زینبیه، ص۱۲۰.
۶۰. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۴۱.
۶۱. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۶۴.
۶۲. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۶۲.
۶۳. ↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۵۸.
۶۴. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۷۵.
۶۵. ↑ محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهمالسّلام)، ص۵۴.
۶۶. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قران، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۴۲۷.
۶۷. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۴۵.
۶۸. ↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۰۷.
۶۹. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۵.
۷۰. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۵۱.
۷۱. ↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۳۹.
۷۲. ↑ جزائری، سید نعمت الله، ریاض الابرار فی مناقب الائمه الاطهار، ج۱، ص۲۴۳.
۷۳. ↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۲۴.
۷۴. ↑ بحرانی، عبدالله، العوالم، الإمام الحسین (علیهالسّلام)، ص۳۸۳.
۷۵. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۴۷.
۷۶. ↑ محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهمالسّلام)، ص۱۰۷۴.
۷۷. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۴۸.
۷۸. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۹۴.
۷۹. ↑ ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۲.
۸۰. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.
۸۱. ↑ ابننما حلی، جعفر بن ابیابراهیم، مثیر الاحزان و منیر سبل الأشجان، ص۹۰.
۸۲. ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام)، ج۸، ص۱۵۸.
۸۳. ↑ شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۷۲.
۸۴. ↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۹.
۸۵. ↑ اسفراینی، ابواسحاق، نور العین فی مشهد الحسین، ص۵۸.
۸۶. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۶۲.
۸۷. ↑ ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۳.
۸۸. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۱۱۳.
۸۹. ↑ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۷۲.
۹۰. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۸.
۹۱. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۴۸.
۹۲. ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام)، ج۸، ص۱۶۴.
۹۳. ↑ علامه طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۳۱.
۹۴. ↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۳.
۹۵. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۲۰۰.
۹۶. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۴.
۹۷. ↑ ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ص۱۶۷.
۹۸. ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۰.
۹۹. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهمالسلام)، ج۳، ص۲۵۴.
۱۰۰. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷.
۱۰۱. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسلام)، ج۲، ص۳۱.
۱۰۲. ↑ حسینی جلالی، سید محمدرضا، تسمیة من قتل مع الحسین (علیهالسّلام)، ص۲۴.
۱۰۳. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۸۳.
۱۰۴. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۶۵.
۱۰۵. ↑ ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۱.
۱۰۶. ↑ سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، ص۲۲۹.
۱۰۷. ↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۳۷.
۱۰۸. ↑ شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۵.
۱۰۹. ↑ ابوالقاسم ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۶۹، ص۱۷۶.
۱۱۰. ↑ ابوبکر بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوه، ج۷، ص۲۸۳.
۱۱۱. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۶۱.
۱۱۲. ↑ تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج۳، ص۲۰۳.
۱۱۳. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.
۱۱۴. ↑ ابوعبدالله مشهدی، محمّد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۵۰۴.
۱۱۵. ↑ نمازی، علی، مستدرک سفینه البحار، ج۶، ص۱۵۸.
۱۱۶. ↑ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۲۰.
۱۱۷. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۳۲۲.
۱۱۸. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۲۴۰.
۱۱۹. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۲، ص۲۷۶.
۱۲۰. ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۵.
۱۲۱. ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۳، ص۸۸.
۱۲۲. ↑ شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۷۲.
۱۲۳. ↑ ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۲.
۱۲۴. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۱۵۸.
۱۲۵. ↑ جزائری، سید نعمت الله، ریاض الابرار فی مناقب الائمه الاطهار، ج۱، ص۲۴۳.
۱۲۶. ↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۶۰.
۱۲۷. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۴۷.
۱۲۸. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۴۸.
۱۲۹. ↑ ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۵، ص۴۶۹.
۱۳۰. ↑ اللجنة العلمیة فی مؤسسة الإمام الصادق (علیهالسلام)، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۶۳.
۱۳۱. ↑ تقیالدین مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۵، ص۳۷۱.
۱۳۲. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۶۶.
۱۳۳. ↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۲۸.
۱۳۴. ↑ انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۵، ص۳۷۷.
۱۳۵. ↑ من علماء البحرین والقطیف، وفیات الائمه، ص۴۳۱.
۱۳۶. ↑ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۴۰.
۱۳۷. ↑ نمازی، علی، مستدرک سفینه البحار، ج۴، ص۳۱۳.
۱۳۸. ↑ مجموعة من العلماء، رسائل الشعائر الحسینیة، ص۴۸۳.
منبع
[ویرایش]پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «زینب (علیهاالسّلام)، پیروز تمام امتحانات»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.
ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | اسیران کربلا | امتحانات و ابتلائات | تاریخ زندگانی امام علی | حضرت زینب | فرزندان امام علی | نهضت عاشورا
بیتابی حضرت زینب در شب عاشورا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شب عاشورا وقتی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) خبر شهادت برادرش امام حسین (علیهالسّلام) را شنید شروع به بیتابی و آه و واویلا کرد. اما امام حسین (علیهالسّلام) با سخنانش آن حضرت را آرام کردند و فرموند خواهر جان، پرهیزکاری پیشه کن و خود را به تسلای الهی تسلیت ده.
فهرست مندرجات
۱ - بیتابی زینب
۱.۱ - تسلای امام
۲ - پانویس
۳ - منبع
بیتابی زینب
[ویرایش]
امام سجاد (علیهالسّلام) میفرماید: در شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، نشسته بودم و عمهام زینب (سلاماللهعلیها) مشغول پرستاری از من بود. پدرم به خیمه ما داخل شد، در حالی که این اشعار را میخواند:
یا دهر آف لک من خلیل••• کم لک بالاشراق والاصیل
من صاحب او طالب قتیل••• و الدهر لا یقنع بالبدیل
وانما الامر الی الجلیل••• و کل حی سالک السَّبیل
اف بر توای روزگار که چه بد رفیقی هستی، چه اندازه در هر صبح و شام یاران و طالبانت کشته میشوند؛ اما روزگار قانع نمیشود کسی را به جای دیگری بپذیرد. سرنوشت به دست خدای بزرگ است و هر شخصی زندهای به این راه (مرگ) رهسپار.
من مقصود او را دریافتم. بغض گلویم را گرفت، ولی از گریه خودداری کردم و فهمیدم بلا نازل گردیده است. اما عمهام وقتی آنچه را که من شنیده بودم شنید، نتوانست خودداری کند. چون زنان دلنازک و بیتابترند. از جا پرید و در حالی که لباسش کشیده میشد و سر و رویش باز بود، (نزد آن حضرت رفت و) فریاد زد: واثکلاه (وای بر این مصیبت)، کاش مرگ من رسیده بود و زنده نبودم. گویی امروز مادرم فاطمه (سلاماللهعلیها)، پدرم علی (علیهالسّلام) و برادرم حسن (علیهالسّلام) را از دست میدهم. [۱]
[۲]
← تسلای امام
امام حسین (علیهالسّلام) به حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نظر افکند و گفت: خواهرم، شیطان شکیباییات را نرباید. زینب عرضه داشت. پدر و مادرم و جانم به فدایت یا اباعبدالله، آیا تن به مرگ دادهای؟ حسین (علیهالسّلام) اندوه خود را آشکار کرد و چشمانش پر از اشک شد و فرمود: اگر مرغ قطا شبانه در آشیانهاش به حال خود میگذاشتند میخوابید. («لو ترک القط لیلاً لنام» عرب این ضرب المثل را زمانی به کار میبرد که بدون اختیار بر کاری مجبور شود. «ماده قطاه»، «قطا» نام پرندهای شبیه کبوتر است و چون شب پرواز نمیکند (مگر اینکه مجبور شود) درباره آن چنین گفتهاند.) [۳]
[۴]
زینب گفت: وای بر من، آیا تو را غاصبانه و ظالمانه میکشند؟ این امر بیشتر دل مرا ریش میکند و بر من سختتر است. پس سیلی به صورت خود زد و گریبان خود را چاک نمود و بیهوش بر زمین افتاد. امام حسین (علیهالسّلام) به سوی او شتافت و آب به چهرهاش پاشید و به او فرمود: خواهر جان، پرهیزکاری پیشه کن و خود را به تسلای الهی تسلیت ده و بدان که اهل زمین میمیرند و اهل آسمان باقی نمیمانند؛ همه چیز هلاک میگردد، جز خداوندی که زمین را به قدرت خود آفرید و مردم را برمیانگیزد و به دنیا باز میگرداند. اوست یگانه و یکتای بیهمتا پدرم از من بهتر بود و مادرم و برادرم نیز بهتر از من بودند (و همگی از این دنیا رفتند) و من و هر مسلمانی باید به رسول خدا تاسی کنیم. (آنگاه فرمود:) خواهر جان، تو را سوگند میدهم، و باید بدین سوگند وفادار بمانی، که چون کشته شدم، در سوگ من گریبان چاک مزن و چهرهٔ خود را نخراش و ناله، آه و واویلاه سر مکن. (ابن عثم اشعار امام و بیتابی حضرت زینب (سلاماللهعلیهم) را هنگام ورود امام به کربلا ثبت کرده است.) [۵]
[۶]
[۷]
[۸]
سید بن طاووس علاوه بر این خبر، روایت دیگری هم آورده که بیتابی و خطاب امام را مربوط به همهٔ زنان اهل بیت میداند و امام به زینب، ام کلثوم، رقیه، فاطمه و رباب توصیه میکند پس از او گریبان چاک نکنند و صورت نخراشند و سخنی که رضای خدا در آن نباشد نگویند. [۹]
[۱۰]
[۱۱]
پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۴.
۲. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۰.
۳. ↑ امیل بدیع یعقوب، موسوعه امثال العرب، ج۵، ص۲۰۶.
۴. ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۱۸۹.
۵. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۰.
۶. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۹۳-۹۴.
۷. ↑ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴۴.
۸. ↑ ابن عثم، احمد بن علی، الفتوح، ج۵، ص۸۴.
۹. ↑ سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۴۱.
۱۰. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۳۳۹.
۱۱. ↑ ابن عثم، احمد بن علی، الفتوح، ج۵، ص۸۴.
منبع
[ویرایش]پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۷۲۱-۷۲۵.
ردههای این صفحه : تاریخ زندگانی امام حسین | حضرت زینب | رخدادهای شب عاشورا | مقتل پیشوایی | مقتل جامع سیدالشهداء | نهضت عاشورا