بسم الله الرحمن الرحیم

آقا مهدي م

الفهرست العام
کتاب و کتابخانه
یادداشتها





****************
ارسال شده توسط:
مهدی م
Thursday - 23/7/2020 - 8:7


سلام علیکم ورحمه الله شرمنده اقاجونم ...حمد ظاهرا مربوط به جمال میشه ایا تسبیح وتنزیه ارنباطی با جلال داره ؟وس.ال بعد وان من شی الا یسبح بحمده با مصاحبت هست یا استعانت یا هردو ویا .........ویا کدوم بعتره استعانت یا مصاحبت ملتمس دعا


سلام علیکم و رحمة الله
بلی، تسبیح صبغه جلال دارد، و باء به نظر میرسد انسب این است که برای ملابست باشد. و الله العالم


ببخشید متوجه نمیشم معنای دقیق ملابست رواینجا و(البته همه  جا ....)یعنی کانه حمد میشه منشاء تسبیح ؟


حمد کردن خداوند این است که میگوید هر چه کمال است برای خدای محمود است، و وقتی هر کمالی را داراست پس هیچ نقصی(تسبیح) ندارد، چون نقص، نبود کمال است، پس به سبب حمد تسبیح میکند، و یا همراه حمد تسبیخ میکند، و یا به کمک حمد تسبیح میکند، و یا مثل روغن در زیتون ملابس با حمد تسبیح میکند، یعنی هر گاه میگوید: تو از نقص بریء هستی(تسبیح) یعنی به جای هر نقصی، کمال آن را داری(تحمید)، پس تسبیح به منزله زیتونی است که آغشته به زیت است. و الله العالم:

مجمع البحرين، ج‏1، ص: 43
و في المغني: اختلف النحويون في الباء من قوله: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ*
 فقيل: للمصاحبة و" الحمد" مضاف إلى المفعول أي سبحه حامدا، أي نزهه عما لا يليق به و أثبت له ما يليق به، و قيل: للاستعانة و" الحمد" مضاف إلى الفاعل، أي سبحه بما حمد به نفسه. قال: و اختلف أيضا في" سبحانك اللهم و بحمدك" فقيل: جملة واحدة، و الواو زائدة، و قيل: جملتان و الواو عاطفة و متعلق الباء محذوف،

النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‏1، ص: 177
 (س) و فيه «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ» البَاءُ هاهنا للالتباس و المخالطة، كقوله تعالى تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ أى مختلطة و ملتبسة به، و معناه اجعل تسبيح اللّه مختلطا و ملتبسا بحمده. و قيل البَاءُ للتّعدية، كما يقال اذهب به: أى خذه معك في الذّهاب، كأنه قال: سبّح ربّك مع حمدك إيّاه.
 (س) و منه‏ الحديث الآخر «سبحان اللّه و بحمده» أى و بحمده سبّحت. و قد تكرر ذكر الباء المفردة على تقدير عامل محذوف. و اللّه تعالى أعلم.

النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‏1، ص: 437
في حديث الدعاء «سبحانك اللهمّ و بحَمْدِكَ» أى و بحَمْدِكَ أبتدئ. و قيل بحَمْدِكَ سبّحت. و قد تحذف الواو و تكون الباء للتّسبيب، أو للملابسة: أى التّسبيح مسبّب بالحَمْدِ، أو ملابس له.






****************
ارسال شده توسط:
مهدی م
Sunday - 26/7/2020 - 18:16

پیشنهاد یا مطلب تحقیقی یا ویرایشی یا هر نوع چیزی که مناسب میدانید ارسال فرمایید تا به متن فعلی فورا ضمیمه شود.






****************
ارسال شده توسط:
مهدی م
Sunday - 26/7/2020 - 18:20
معرفة الحسین علیه السلام
 
الخرائج و الجرائح ؛ ج‏2 ؛ ص842

ُ فَقَالَ النَّبِيُّ إِنَّ لِلْحُسَيْنِ فِي بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِينَ مَعْرِفَةٌ مَكْتُومَةٌ

مرحوم قطب الدین راوندی ضمن حدیثی طولانی از مقداد از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت کرده که فرمود: «إن للحسين في بواطن المؤمنين معرفة مكتومة»

الخرائج والجرائح ج۲ ص۸۴۲
بحارالانوار ج۴۳ ص۲۷۲
عوالم العلوم ج۱۷ ص۱۱

سلام علیکم


ببخشید اقاجون خود باطن خلاف ظاهر وامر پوشیده دوباره می فرماید مکتوم هست در باطن برداشت حضرتعالی چیه ؟ البته مکنونه هم دیده ام قبلا ولذا بالای منبر معنا می کردیم یعنی محفوط هست خدا حفظش می کنه (از جوانی کردن وگناه و...) تا روزی سر باز کنه

وایا یه معنای مکتومه این نیست که یواش یواش به مرور زمان در اثر بی توجهی به دنیا وگناه واطاعت فرمامین خدا وال الله ودر یک کلمه بندگی خدا و.......خودش رو نشون می ده تا لحظات مرگ بعد در برزخ وبعد در قیامت وانشالله بعد در بهشت ؟



سلام علیکم
ظاهر عبارت این است که چون کلمه بواطن ممکن است از آن فهمیده شود که خودشان میدانند اما اظهار نمیکنند برای تاکید فرمودند مقصود از باطن آن است که خودشان نمیفهمند و ناخودآگاه است و سر جایش ظهور میکند، بنابر این احتمال ظاهر، پس مکتومه میشود تاکید و توضیح برای بواطن، اما میتواند تاسیس باشد، یعنی خود باطن، مراتب عدیده دارد، و چه بسا باطن باطن، مکتوم و پوشیده است حتی پس از اطلاع بر باطن، یعنی مؤمنین هر چه در عوالم پیش میروند، مرتب متوجه میشوند در صمیم قلب آنها معرفتی است که هنوز ظهور نکرده بوده، و چه جالب است که اینجا محبت نفرمودند بلکه معرفت فرمودند. و الله العالم





****************
ارسال شده توسط:
مهدی م
Thursday - 20/8/2020 - 1:50

پیشنهاد یا مطلب تحقیقی یا ویرایشی یا هر نوع چیزی که مناسب میدانید ارسال فرمایید تا به متن فعلی فورا ضمیمه شود.






****************
ارسال شده توسط:
مهدی م سوال وَ مَا مِنْ عَيْنٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٍ مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْهِ وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا.............. وصل فاطمه سلام الله علیها ووصل رسول الله صلی الله علیه واله وسلم ایا علاوه برمعنای ابتدائی که اشک چشم می رسد به ال الله ایا میشه معنا کنیم که صله رحم هم هست جواب " وصل در اینجا معنای پرکاربردی است، و به معنای رسیدن اشک چشم نیست بلکه به همان معنای صله در صله رحم است ولی مضاف الیه رحم ندارد، در فروق اللغه میگوید: و الصلة البر المتأصل‏، صله یعنی نیکویی کردن ریشه دار به کسی. والله العالم
Thursday - 20/8/2020 - 1:51

پیشنهاد یا مطلب تحقیقی یا ویرایشی یا هر نوع چیزی که مناسب میدانید ارسال فرمایید تا به متن فعلی فورا ضمیمه شود.






****************
ارسال شده توسط:
مهدی م
Thursday - 20/8/2020 - 1:58

 

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

با عرض پوزش از تصدیع وقت شریف اگر ممکن است توضیحاتی راجع به حدیث شریف انا قبیل العبرة لا یذکرنی مومن الا بکی بفرمایید

بسمه تعالی

سلام علیکم
آنچه بنده راجع به این جمله به ذهنم میآید متخذ از یک نکته مهمی است که حاج آقا مکرر راجع به رمز بکاء میفرمودند، و ان اینکه در اذن دخول سعی کن چشمت تر شود که علامت اذن است! میفرمودند: حال بکاء حال اتصال روح است، و به سید بن طاووس قده که فرموده اگر تعبد نبود روز عاشورا جشن میگرفتیم چون آنها رفتند به مقام و مطلوب خود و سرور ابدی رسیدند، میگفتند که این تعبد نیست بلکه عین ارشاد است به رمز بکاء، و این چه حرفی است که اگر تعبد نبود خوشحال میشدیم؟!

لذا قتیل العبرة معادل سفینة الحسین ع اسرع یا اوسع است، و رمز اعظم شهادت که توسل دنیوی و برزخی و دهری و اخروی و... نفوس بیشمار به ساحت قدس حضرت سیدالشهداء ع است، میباشد. و الله العالم
لب






****************
ارسال شده توسط:
مهدی م
Thursday - 20/8/2020 - 2:4

پیشنهاد یا مطلب تحقیقی یا ویرایشی یا هر نوع چیزی که مناسب میدانید ارسال فرمایید تا به متن فعلی فورا ضمیمه شود.

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام
در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام عبارت "یا صریع الدمعه الساکبه " وارد شده، و در زیارت روز عرفه امام حسین علیه السلام عبارت "یا صریع العبره الساکبه "، لطفا معنای لفظی عبارتین، مخصوصا ترجمه دقیق و صحیح صریع رو بفرمایید و ملتمسا اشاره ای به معانی باطنی و وجوه قابل استفاده بفرمایید
2.آیا مراد فقط اشک بر سیدالشهدا علیه السلام است یا مطلق اشکهای حقه مثل خوفا من النار و....هم مد نظر است؟
باتشکر فراوان

یا حسین

سلام علیکم

۱- صریع، فعیل به معنای مفعول است، یعنی بر زمین افتاده، و در بین معصومین علیهم السلام، دو نفر از ضرب شمشیر و سلاح اشقيي الاولین و الآخرین، بر زمین افتادند، امیر المؤمنین در محراب مسجد کوفه، و حضرت سید الشهداء در نزدیک مقتل، لعن الله قاتلیهم و الراضین بفعلهم الی یوم القیامة.

و اما اضافه صریع (بر زمین افتاده) به اشک چشم (دمعة یا عبرة) پس از لطائف معانی است، و میتواند اضافه لامیه به معنای (برای) باشد، خواه لام اختصاص یا به معنای لاجله باشد، یعنی بر زمین افتاده برای اینکه برای او اشک بریزند و توسط بکاء، اتصال روحی به او پیدا کنند، و میتواند اضافه به فاعل باشد، که از الطف معانی است، یعنی اشک چشم گریه کننده برای ایشان که تبلور وجود مبارک حضرت است، با افتادن خودش از چشم و گونه او، گویا همراه خود، حضرت را هم بر زمین میاندازد، یعنی ای بر زمین افتاده توسط اشک چشم، و با این توضیح معلوم میشود احتمال دیگری که صریع به معنای فاعل باشد، یعنی ای اندازنده اشک بر زمین، یعنی آنقدر مصیبت شما بزرگ است که شما تبلور صارع اشکها هستید، بر زمین اندازنده اشک ریزان. و الله العالم.

۲- با توضیحی که عرض کردم، این تعبیر مختص دو امام است، هر چند با وجوه دیگر عبارت که تاویل آن حساب میشود، میتواند تمام اشکهای بر حق را شامل شود، و هذا مما نردّ علمه الی اهله.