بسم الله الرحمن الرحیم

دسته‌بندي خطوط

خط و کتابت
زبانشناسی-زبان-الفبا-خط
المعاجم واللغات












حمزه اصفهانی در کتاب التبیه حروف را به چهل رسانده:

الكتاب: التنبيه على حدوث التصحيف
المؤلف: حمزة بن الحسن الأصفهاني (280 - 360 هـ)
المحقق: محمد أسعد طلس
راجعة: أسماء الحمصي - عبد المعين الملوحي
الناشر: دار صادر - بيروت (بإذن من المجمع العلمي العربي بدمشق)
الطبعة: الثانية، 1412 هـ - 1992 م
عدد الأجزاء: 1


التنبيه على حدوث التصحيف (ص: 33)
فإذا تصحفت لفظة واحدة على أكثر من مائتي وجه فقد بان أن واضع الهجاء لم يحكم وضعه، ويكون الاحتراس من التصحيف لا يدرك إلا بمعرفة اللغة وعلم مقدمات الكلام ومعرفة ما يصلح أن يأتي بعدها مما يشاكلها وما يستحيل مصاقته لها، فأما إن كان قبل الخمس السنات أو بعدها حرف معنى فإن ذلك يكون منه فنون كثيرة مثل:
حسبت، وعسيت، وخنست، ومثل: حنيش، وخنيس، وعبيس، ومثل/ لو خشيت/ فإنه تصحيف/ لوح شيث/ ومثل/ نسخ/ وسببه/ وسيف/.
ولو رام إنسان من أهل الزمان أن يضع كتابة سليمة من التصحيف، جامعة لكل الحروف التي تشتمل على جميع اللغات لزمه أن يضع أربعين صورة لأربعين حرفًا؛ منها ثمانية وعشرون حرفًا؛ ما قد رسم بها هجاء العربية التي هي اب ت ث جـ حـ خـ ... ومنها أربعة جارية في العربية على ألسن أهلها ولم يخصموها بصورة وهي:
النون الغنَّاء، والهمزة، والواو والياء اللينتان.
فالنون الغنَّاء هي التي تخرج من الغُنَّة وهي مثل نون/ منذر/ لأنها ليست من مخرج ونون/ رَسَن.
والهمزة: مثل/ قرأ/ و/ رفأ ومثل أول حرف من/ أحمد/ لأنها ليست من مخرج ألف حامد.
والواو والياء في/ عمود/ و/ بعير/ لأنهما ليستا من مرخج ياء/ بُرَيْد/ و/ زبد/ وواو/ واصل/ و/ صواب/.
ومنها ثمانية أحرف لا تقع في العربية أصلاً، وإنما تقع في الفارسية خاصة وفي سائر لغات الأمم عامة وهي:
الحرف الذي بين الفاء والباء وذلك إذا قلت/ يا/ يعني الرِّجل، وإذا قلت/ بَنِير/ يعني الجبن.
والحرف الذي بين الفاء والباء أيضًا وذلك إذا قلت/ لب/ يعني الشفة وإذا قلت/ شب/ يعني الليل.
والحرف الذي بين الجيم والصاد وذلك إذا قلت/ جراغ/ يعني السراج، وإذا قلت/ جاشت/ يعني الغذاء.
والحرف الذي بين الجيم والزاي وذلك إذا قلت/ وازار/ (واجار) يعني السوق، وإذا قلت/ هوجستان/ يعني خوزستان.
والحرف الذي بين الكاف والغين وهو في أول قولك/ كاذر/ لفارسية القصّار أو في أول قولك/ كج/ لفارسية الجصّ.
والحرف الذي بين الخاء والواو في أول قولك/ خرشيد/ لفارسية الشمس، / وخرّم/ لفارسية اليوم.
والحرف الذي يشبه الواو في ثاني قولك/ نَوْ/ لفارسية الجديد و/ بو/ لفارسية الرائحة.
والحرف الذي يشبه الياء في ثاني قولك/ سير/ لفارسية الشبعان، وفي ثاني قولك/ شبر/ لفارسية الأسد.
فذاك أربعون حرفًا تحيط بجميع اللغات، ويخط بكتابتها كل شيء.
وحكى لي النوشجان بن عبد المسيح عن أحمد بن الطيب تلميذ الكندي أنه لما احتاج إلى استعمال لغات الأمم من الفرس والسريانيين والروم واليونايين وضع لنفسه كتابة اخترع لها أربعين صورة مختلفة الأشكال متباينة الهيآت فكان لا يتعذر عليه كَتْبُ شيء ولا تلاوته وهذه صورة تلك الحروف الأربعين ....
وقال بعض فلاسفة الإسلام: عدد حروف/ أبجد/ هو كعدد منازل القمر، إذ كان كلا العددين ثمانية وعشرين، وهجاء العرب خارج من هذا التمثيل لأن واضعه أخرجه عن هذا النظام فجعله تسعة وعشرين فعارضه معارض من فلاسفة النحويين وقال: إن كان واضع الهجاء قد أخطأ بزيادة ما زاد فليس ذلك بمخرج حروف هجاء العرب عن موازاة أعداد منازل القمر، كما أن في نفس حروف الهجاء ما يوازي أعدادُه أعدادَ الكواكب السبعة لأن الحروف الزوائد هي على عدد البروج، وهي:
الهمزة، والألف، والياء، والواو، والنون، والتاء والهاء، واللام والميم، والسين والياء والكاف.
قال: ولها شبه آخر بمنازل القمر لأن هذه الثمانية والعشرين أربعة عشر هي النصف منها فهي تندغم مع لام التعريف، كما أن في منازل القمر أربعة عشر تكون أبدًا مستترة وتحت الأرض.















لیگچر:
https://en.wikipedia.org/wiki/Typographic_ligature

In the Arabic alphabet, historically a cursive derived from the Nabataean alphabet, most letters' shapes depend on whether they are followed (word-initial), preceded (word-final) or both (medial) by other letters. For example, Arabic mīm, isolated م, tripled (mmm, rendering as initial, medial and final): ممم. Notable are the shapes taken by lām + ʼalif isolated: ﻻ, and lām + ʾalif medial or final: ﻼ. Unicode has a special Allah ligature at U+FDF2: ﷲ.





https://en.wikipedia.org/wiki/Complex_text_layout



وصلات ابجدیة:
https://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%A3%D8%A8%D8%AC%D8%AF%D9%8A%D8%A9



























خوش‌نویسی در جهان اسلام

در اوایل سده چهارم، در سال ۳۱۰ هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط شش‌گانه یا اقلام سته معروف شدند. در واقع این خط‌ها توسط او از بین اقلام مختلف انتخاب شد و وی در زیبایی و مدون کردن تناسبات آن‌ها ابتکاراتی بخرج داد. این خط‌ها که به «خطوط اصول» نیز مشهورند عبارتند از:

وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور (حرکت‌های مستقیم یا منحنی در شکل حروف) در هر کدام می‌باشد.

اصول دوازده‌گانه خوشنویسی[ویرایش]

ابن مقله همچنین برای خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی قواعدی وضع کرد که به اصول دوازده‌گانه خوشنویسی معروفند و عبارتند از:

خطوط ششگانه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

خطوط ششگانه یا اقلام سته که از آن‌ها به‌عنوان خطوط اصول هم نام برده می‌شود، شش خط اصلی در خوشنویسی اسلامی هستند که در تمامی کشورهای اسلامی ازجمله ایران رواج داشته‌اند و هنوز هم اغلب آن‌ها مورد استفاده خوشنویسان هستند. هر یک از این خطوط یا قلم‌ها دارای قواعد و نظم معینی می‌باشند. ابداع این خطوط را به ابن مقله وزیر نسبت داده‌اند.

خطوط ششگانه عبارند از:

وجه تمایز این شش قلم، اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور (حرکت‌های مستقیم یا منحنی) نسبت به یکدیگر می‌باشد. همچنین این خطوط در جزئیات قواعد اصلی خوشنویسی که به اصول دوازده‌گانه خوشنویسی معروفند دارای تفاوت‌هایی می‌باشند. این اصول عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجاز، نزول مجاز، اصول، صفا و شأن که حداقل ده اصل اول آن اختلاف بین این قلم‌ها را شکل می‌دهد.

شکل‌گیری و تکامل[ویرایش]

از همان آغاز شکل‌گیری خط عربی یا فارسی و رسم‌الخط آن دو شیوه نگارش متداول بود؛ یکی بیشتر متشکل از خطوط مستقیم بود که بعدها خط کوفی را تشکیل داد؛ و دیگری حاوی حرکت‌های مدور بود که می‌توان از آن به عنوان نوعی خط نسخ اولیه یاد کرد.

در آغاز دولت عباسی (۱۳۲–۶۵۶ ه‍. ق) بازار خوشنویسی رونق گرفت و برای تفنن و زیبایی، شیوه‌های متعددی در خط پیدا شد. انواع خط کوفی متجاوز از پنجاه نوع مختلف شد[۱] و خط نسخ اولیه نیز از نظر شکل نگارش و اندازه قلم تنوع زیادی پیدا کرد که تشخیص و خواندن و نوشتن همه آن‌ها کار ساده‌ای نبود.

در این زمان قلم‌ها یا روش‌های روشن‌تر و بهتری پدید آمدند که به خطوط ششگانه یا اقلام سته شهرت دارند. ابوعلی محمد بن علی بن حسین (حسن) بن عبدالله بیضاوی شیرازی (شوال ۲۷۲- ۳۲۸ قمری/ مارس ۸۸۶ -۹۴۰ میلادی) معروف به اِبْنِ مُقْله، ادیب، خوشنویس و وزیر عباسیان را مبدع و شکل دهنده این شش خط مختلف می‌دانند.[۲] درواقع ابن مقله این خطوط را از میان خطوط مختلف ممتاز کرد و آنان را قاعده‌مند ساخت.

او از آمیختن خط کوفی اولیه، نسخ اولیه و ابتکارات جدید، خطوط ششگانه را بوجود آورد. ابتدا او خطی ساده و خوانا ایجاد کرد و آن را خط محقق نامید و قاعده‌مند کرد. سپس از آن، خط ریحان را ساخت. بعد از آن خط ثلث را از ریحان پدیدآورده و قاعده‌مند کرد. بعد از اینها به شکل دادن خط نسخ موفق شد؛ و پس از آن‌ها خط توقیع و رقاع را ابداع نمود.[۳]

اکثر محققین، ابن مقله را اولین مبتکر و پدیدآورنده خوشنویسی اسلامی به مثابه یک هنر می‌دانند. پس از او افرادی چون محمد بن سمسانی و محمد بن اسعد شیوه او را فرا گرفتند. سپس ابوالحسن علی بن هلال معروف به ابن بواب، این شیوه را از آن دو آموخت و یک قرن پس از ابن مقله آن‌ها را تکمیل کرد و تمام خطوطی که او پدیدآورده بود را تکامل بخشید.[۴] سپس در قرن هفتم هجری یاقوت مستعصمی (درگذشته به سال ۶۹۸ هجری قمری)[۵] خطاط صاحب‌نام در خط ابن بواب تحقیق و تتبع کرد. یاقوت در روش خوشنویسی اقلام ششگانه تغییراتی داد و در زیباتر کردن آن‌ها مؤثر بود. او در در روش تراشیدن قلم و قط زدن استادان پیشین تجدیدنظر کرد.[۶] و بویژه خط ثلث را به کمال نهایی رسانید.

پانویس[ویرایش]

  1. پرش به بالا فضائلی ص ۱۴۲
  2. پرش به بالا ابن ندیم
  3. پرش به بالا ابن مقله، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج4
  4. پرش به بالا پیدایش و سیر تحول هنر خط، ص ۷۳
  5. پرش به بالا لغت‌نامه دهخدا
  6. پرش به بالا پیدایش و سیر تحول هنر خط

خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی[ویرایش]

خوشنویسی اسلامی انواع مختلفی از شیوه‌های گوناگون دارد که به آنها کلک، خط و یا قلم می‌گویند این قلم‌ها که در زمان‌ها و سرزمین‌های مختلف اسلامی رایج بوده، اغلب کم و بیش درکنار هم به حیات خود ادامه داده‌اند فقط در برهه‌های از زمان یا مکان‌هایی خاص از اهمیتشان کاسته شده یا ارج و قربی ویژه یافته‌اند. مهمترین این خطوط عبارتند از: