بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۷

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است


************
تقریر جدید:
















************
تقریر آقای صراف:
شنبه 15/2/1397

· سؤال در مورد جواب سلام (رد تحیت)

· ادامه النشر:

(وَالرَّابِعُ) أَنْ يَكُونَ الِاخْتِلَافُ فِي الْكَلِمَةِ بِمَا يُغَيِّرُ صُورَتَهَا وَمَعْنَاهَا نَحْوَ طَلْعٌ نَضِيدٌ فِي مَوْضِعٍ، وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ فِي آخَرَ.

(وَالْخَامِسُ) أَنْ يَكُونَ الِاخْتِلَافُ فِي الْكَلِمَةِ بِمَا يُغَيِّرُ صُورَتَهَا فِي الْكِتَابِ وَلَا يُغَيِّرُ مَعْنَاهَا نَحْوُ (إِلَّا ذَقْيَةً وَاحِدَةً) وَصَيْحَةً وَاحِدَةً وَكَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ وَ (كَالصُّوفِ) . [که اساس حرف طبری و طحاوی بود]

(وَالسَّادِسُ) أَنْ يَكُونَ الِاخْتِلَافُ بِالتَّقْدِيمِ وَالتَّأْخِيرِ نَحْوَ: (وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْحَقِّ بِالْمَوْتِ) فِي:

النشر في القراءات العشر (1/ 28)

سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ.

(وَالسَّابِعُ) أَنْ يَكُونَ الِاخْتِلَافُ بِالزِّيَادَةِ وَالنُّقْصَانِ [مهم‌ترین محل اختلافی که هم ابن قتیبه گفت و هم ابن جزری اما در کلمات ابوالفضل رازی نبود] نَحْوَ (وَمَا عَمِلَتْ أَيْدِيهِمْ) وَعَمِلَتْهُ، وَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ [که در بعضی مصاحف، «هو» را ندارد] وَ (هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً أُنْثَى) [که در بعضی مصاحف، «اُنثی» را ندارد].

· در فضای تحقیق، گاهی یک چیزهایی را همه می‌دانند ولی کنار هم قرار دادن آنها مطالب جدیدی به دست می‌دهد:

· متوکل امام هادی(ع) را به سامراء آورد با یک بهانه‌ای و همه می‌دانستند قضیه دوازده امام اما این یک نحو تحلیل است که برای کنترل تولد موعود بوده اما چیزهایی که تحلیلی نیست وجود سامراء و وجود حرم امام(ع) در این شهر که مؤمن و کافر هم می‌دانند. اما شاهدی که فضایش برای ما با تحلیل فرق می‌کند این است که دعبل آن شعر را خواند که آن سنی هم می‌گوید مسلم است که او خواند و از جمله بخش‌هایی که او قبول دارد که دعبل خوانده: خروج امام لا محالة خارج. بیست سال نگذشته از زمانی که دعبل در همین دربار عباسی شعرش را خوانده.

ثُمَّ قَالَ ابْنُ قُتَيْبَةَ: وَكُلُّ هَذِهِ الْحُرُوفِ كَلَامُ اللَّهِ تَعَالَى نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - انْتَهَى. [این نشان می‌دهد که این عبارت یک چیز جاافتاده‌ای بوده و به همین مضمون هم شهید داشتند]

· عجیب است که ابن قتیبه این حرف‌ها را می‎‌گوید اما وقتی می‌خواهد توجیه کندو توضیح دهد، میخ بیان او بر ترادف تسهیلی است که این یک صدمه جدی است و یک نحو ظلم است در مورد سبعة احرف که ذهن عرف عام هم وقتی معنای سهل را می‌گیرد دیگر ذهنش قانع می‌شود و آرام می‌گیرد و سراغ رمز اصلی نمی‌رود

(قُلْتُ) : وَهُوَ حَسَنٌ كَمَا قُلْنَا إِلَّا أَنَّ تَمْثِيلَهُ بِ (طَلْعٍ نَضِيدٍ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ) لَا تَعَلُّقَ لَهُ بِاخْتِلَافِ الْقِرَاءَاتِ [چون مربوط به دو موضع در قرآن است]، وَلَوْ مَثَّلَ عِوَضَ ذَلِكَ بِقَوْلِهِ: بِضَنِينٍ بِالضَّادِ وَ (بِظَنِينٍ) بِالظَّاءِ وَ (أَشَدَّ مِنْكُمْ) وَأَشَدَّ مِنْهُمْ، لَاسْتَقَامَ وَطَلَعَ بَدْرُ حُسْنِهِ فِي تَمَامٍ، ...

· عبارت کتاب ابن قتیبه موجود است و او اینگونه نگفته و او آن افزوده «فی آخر» را ندارد و این یا اشتباه از نسخه یا از بد خواندن او بوده:

تأويل مشكل القرآن (ص: 31)

والوجه الخامس أن يكون الاختلاف في الكلمة بما يزيل صورتها ومعناها نحو قوله: «وطلع منضود» في موضعِ «وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ» (29) [الواقعة: 29] .

· در این خصوص روایت هست از امیرالمؤنین(ع) که دو جور استشهاد در دو روایت هست که فرموده‌اند در اینجا «طلع» است. چیز جا افتاده‌ای است در کتب تفسیر و ابوبکر ابن الانباری هم این روایت را آورده و ابن قتیبه قبل از ابن الانباری وفات کرده و در زمان ابن قتیبه این قرائت معروف بوده

· کتاب‌هایی مثل معارف و الامامة و السیاسة از ابن قتیبه را نمی‌دانند چه کنند. توجه شود که تنها کسی که کاندیدای این است که کتاب الامامة و السیاسة را نوشته باشد، ابن قتیبة است

· در روح المعانی ج11 ص192 آلوسی (مال قرن سیزدهم) در جایی که به بحث این می‌رسد که آیا عایشه تحریز بر قتل عثمان می‌کرد یا نه:

تفسير الألوسي = روح المعاني (11/ 192)

... وما زعمته الشيعة من أنها رضي الله تعالى عنها كانت هي التي تحرض الناس على قتل عثمان وتقول: اقتلوا نعثلا فقد فجره تشبهه بيهودي يدعى نعثلا حتى إذا قتل وبايع الناس عليا قالت: ما أبالي أن تقع السماء على الأرض قتل والله مظلوما وأنا طالبة بدمه فذكرها عبيد بما كانت تقول فقالت: قد والله قلت وقال الناس فأنشد:

فمنك البداء ومنك الغير ... ومنك الرياح ومنك المطر

وأنت أمرت بقتل الإمام ... وقلت لنا إنه قد فجر

كذب لا أصل له وهو من مفتريات ابن قتيبة وابن أعثم الكوفي والسمساطي وكانوا مشهورين بالكذب والافتراء، ومثل ذلك في الكذب زعمهم أنها رضي الله تعالى عنها ما خرجت وسارت إلى البصرة إلا لبغض علي كرّم الله تعالى وجهه ...

· ابوبکر ابن العربی (قرن ششم) در العواصم من القواصم دارد:

العواصم من القواصم ط الأوقاف السعودية (ص: 245)

... فمع من تحبون أن تكونوا: مع سمرة بن جندب، أو مع المسعودي والمبرد وابن قتيبة ونظرائهم (1) ؟ وهذا غاية في البيان.

العواصم من القواصم ط الأوقاف السعودية (ص: 248)

... فأما الجاهل فهو ابن قتيبة، فلم يبق ولم يذر للصحابة رسما في كتاب (الإمامة والسياسة) إن صح عنه جميع ما فيه ...

· در آرشیو سایت موقف اهل الحدیث هست که آلوسی کار بسیار بدی کرده که او را متهم کند به دروغ