بسم الله الرحمن الرحیم
جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۶
فهرست جلسات مباحثه تفسیر
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است
تقریر مختصر آقای سوزنچی، در ذیل صفحه است
************
تقریر جدید:
تقریر مختصر آقای سوزنچی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=589.0
دوشنبه 96/10/18
النشر ص14: و قال الشیخ ابومحمد بن ابراهیم..
و قال الامام ابومحمد مکی ...
مکی بن ابوطالب (به همراه کسانی مثل دانی، ابنعبدالبر و ...؛ که در این میان، اینعبدالبر چون محدث هم بوده بسیار بازتر عمل کرده و سخنشانش برای مقصود ما مفیدتر است) از مهمترین کسانی است که کوشید فرهنگی که ابنمجاهد راه انداخته بود را تثبت کند.
قرائات را سه قسم میکند: یقبل و یقرا، یقبل و لایقرا؛ لا یقبل و لا یقرا؛ قسم دومی که میگوید حرف نامعقولی است که با زحمت اینها مستقر کردند و جای بحث فراوان دارد.
************
تقریر آقای صراف:
دوشنبه 18/10/1396
(وَقَالَ) الشَّيْخُ أَبُو مُحَمَّدٍ إِبْرَاهِيمُ بْنُ عُمَرَ الْجَعْبَرِيُّ [م732 که بعد از ابوشامه بوده] أَقُولُ: الشَّرْطُ وَاحِدٌ وَهُوَ صِحَّةُ النَّقْلِ، وَيَلْزَمُ الْآخَرَانِ فَهَذَا ضَابِطٌ يُعْرَفُ مَا هُوَ مِنَ الْأَحْرُفِ السَّبْعَةِ وَغَيْرِهَا، فَمَنْ أَحْكَمَ مَعْرِفَةَ حَالِ النَّقَلَةِ وَأَمْعَنَ فِي الْعَرَبِيَّةِ وَأَتْقَنَ الرَّسْمَ انْحَلَّتْ لَهُ هَذِهِ الشُّبْهَةُ.
· ظاهراً مقصود او از «و یلزم الآخران» این است که آن دو تای دیگر هم لازم است ولی محور همان صحت است و نه تواتر و شاهد ابن جزری در همان صحت نقل در برابر تواتر است
· البته احتمالی هست که مقصود او «یلزم منه الآخران» باشد البته باید دید شبهه چه بوده ولی بنا بر این احتمال باید بگوییم که امعان در عربیت و «اتقن الرسم» بدین معنی است که وقتی تسلط داشته باشد با یک بیان از اهل ادبیات و قواعد آن عقب نمینشیند و با تسلط بر مباحث مربوط به رسم مصحف میفهمد که اگر سند درست باشد این قرائت از آن قرائتهایی است که طبق رسم مصحف عثمانی نیست و قدحی به صحت آن نیست.
(وَقَالَ) الْإِمَامُ أَبُو مُحَمَّدٍ مَكِّيٌّ [قرن پنجم] فِي مُصَنَّفِهِ الَّذِي أَلْحَقَهُ بِكِتَابِهِ " الْكَشْفِ " لَهُ: فَإِنْ سَأَلَ
النشر في القراءات العشر (1/ 14)
سَائِلٌ فَقَالَ: فَمَا الَّذِي يُقْبَلُ مِنَ الْقُرْآنِ الْآنَ فَيُقْرَأُ بِهِ؟ وَمَا الَّذِي لَا يُقْبَلُ وَلَا يُقْرَأُ بِهِ؟ وَمَا الَّذِي يُقْبَلُ وَلَا يُقْرَأُ بِهِ؟ فَالْجَوَابُ أَنَّ جَمِيعَ مَا رُوِيَ فِي الْقُرْآنِ عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ: قِسْمٌ يُقْرَأُ بِهِ الْيَوْمَ، وَذَلِكَ مَا اجْتَمَعَ فِيهِ ثَلَاثُ خِلَالٍ، وَهُنَّ: أَنْ يُنْقَلَ عَنِ الثِّقَاتِ عَنِ النَّبِيِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -، وَيَكُونَ وَجْهُهُ فِي الْعَرَبِيَّةِ الَّتِي نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ سَائِغًا [جایز باشد]، وَيَكُونَ مُوَافِقًا لِخَطِّ الْمُصْحَفِ [افرادی مثل مکی بن ابیطالب و دانی و ابن عبد البر بسیار در ماسیدن کار ابن مجاهد نقش ایفا کردند. البته ابن عبد البر بازتر بحث میکرده چون فقط قاری نبوده بلکه محدث بوده]. فَإِذَا اجْتَمَعَتْ فِيهِ هَذِهِ الْخِلَالُ الثَّلَاثُ قُرِئَ بِهِ وَقُطِعَ عَلَى مُغَيَّبِهِ [مَغیبه: آنچه که حضرت(ص) قرائت فرمودهاند و برای ما حاضر نیست] وَصِحَّتِهِ وَصِدْقِهِ ; لِأَنَّهُ أُخِذَ عَنْ إِجْمَاعٍ مِنْ جِهَةِ مُوَافَقَةِ خَطِّ الْمُصْحَفِ، وَكَفَرَ مَنْ جَحَدَهُ. [آیا کسی که قرآن را انکار کند کافر است یا قرائتی از قراء سبع را انکار کند؟ در فضای علوم قراءات اینطور جا افتاده که هر کس قرائتی از قراءات سبع را انکار کند کافر است]
قَالَ: (وَالْقِسْمُ الثَّانِي) مَا صَحَّ نَقْلُهُ عَنِ الْآحَادِ وَصَحَّ وَجْهُهُ فِي الْعَرَبِيَّةِ وَخَالَفَ لَفْظُهُ خَطَّ الْمُصْحَفِ [این قسم دوم بسیار اهمیت دارد و هرچه روی آن کار شود، جا دارد]، فَهَذَا يُقْبَلُ وَلَا يُقْرَأُ بِهِ لِعِلَّتَيْنِ: إِحْدَاهُمَا أَنَّهُ لَمْ يُؤْخَذْ بِإِجْمَاعٍ [کدام اجماع؟ اجماع صحابه یا اجماع شما؟]، إِنَّمَا أُخِذَ بِأَخْبَارِ الْآحَادِ وَلَا يَثْبُتُ قُرْآنٌ يُقْرَأُ بِهِ بِخَبَرِ الْوَاحِدِ، وَالْعِلَّةُ الثَّانِيَةُ أَنَّهُ مُخَالِفٌ لِمَا قَدْ أُجْمِعَ عَلَيْهِ فَلَا يُقْطَعُ عَلَى مُغَيَّبِهِ وَصِحَّتِهِ وَمَا لَمْ يُقْطَعْ عَلَى صِحَّتِهِ لَا يَجُوزُ الْقِرَاءَةُ بِهِ، وَلَا يَكْفُرُ مَنْ جَحَدَهُ، وَلَبِئْسَ مَا صَنَعَ إِذَا جَحَدَهُ.