بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۶

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است
تقریر مختصر آقای سوزنچی، در ذیل صفحه است


************
تقریر جدید:












تقریر مختصر آقای سوزنچی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=589.0
سه‌شنبه 1396/10/12
عبارت واختلف العلماء ... که ابن‌جزری گفت عین عبارات ابن تیمیه است.
شواهد دیگر در اینکه بر اساس ضابطه شما بزرگان صحابه و تابعین را باید تفسیق کنید! (ص15)
ابن‌جزری در منجد المقرئین ص23 توضیح می‌دهد دو مرحله ای را که اهل سنت محدودیت در قرائت را ایجاد کردند برای جلوگیری از اختلاف! یکی در زمان عثمان بود؛ دومی زمانی که دیدند با همین مصحف عثمانی هم قرائاتی می شود که تفرقه افکنانه است! خود ابن جزری مثال می زند به ما کنت متخذ المضلَّین عضدا (و می گوید مراد را ابوبکر و عمر گرفتند) و تصریح می کند که در مرحله دو با تنوع قرائتها در خود مصحف عثمانی هممخالفت کردند تا جلوی این اختلاف در امت گرفته شود!
ذهبی در تاریخ بغداد در شرح حال ابن شنبوذ: اشتهر ببغداد امر رجل یعرف بابن شنبوذ یقرأ الناس و یقرأ فی المحراب بحروف یخالف فیها المصحف


************
تقریر آقای صراف:
سه‌شنبه 12/10/1396

· چیزی که متیقن است، مقابل آن غیرمتیقن می‌شود و نه متیقن العدم

· در آنچه که از ابن جزری نقل شد، بخشی که شروع کرد و گفت که «و اختلف العلماء ...» تا حدود یک صفحه بعد از آن عین عبارات ابن تیمیه است که در مجموع الفتاوای ابن تیمیه آمده

· ابن جزری گفت که احدی از سلف و خلف مخالفت نکرده با این ضابطه، اما خود او دارد:

النشر في القراءات العشر (1/ 15)
وَكَانَ بَعْضُ أَئِمَّتِنَا يَقُولُ: وَعَلَى قَوْلِ مَنْ حَرَّمَ الْقِرَاءَةَ بِالشَّاذِّ يَكُونُ عَالِمٌ مِنَ الصَّحَابَةِ وَأَتْبَاعِهِمْ قَدِ ارْتَكَبُوا مُحَرَّمًا بِقِرَاءَتِهِمْ بِالشَّاذِّ، فَيَسْقُطُ الِاحْتِجَاجُ بِخَبَرِ مَنْ يَرْتَكِبُ الْمُحَرَّمَ دَائِمًا وَهُمْ نَقَلَةُ الشَّرِيعَةِ الْإِسْلَامِيَّةِ، فَيَسْقُطُ مَا نَقَلُوهُ فَيَفْسُدُ عَلَى قَوْلِ هَؤُلَاءِ نِظَامُ الْإِسْلَامِ وَالْعِيَاذُ بِاللَّهِ.

· ابن جزری می‌گوید من خودم قبلاً قائل به شرطیت تواتر بوده‌ام و بعد تعدیل شدم و در این قضیه در منجد المقرئین بسیار با ابوشامه درمی‌افتد

· در یک کتابی که دارد تحت عنوان منجد المقرئین می‌گوید دو مرحله علماء (که مقصود خودشان هستند) مجبور شدند کاری انجام دهند. زمانی که مصحف ابوبکر در دست‌ها بود، سبعة احرف در دست مردم بود و بعد اختلاف کردند و برخی برخی دیگر را تکفیر کردند که در زمان عثمان برای دفع اختلاف، بعضی از سبعة احرف را کنار گذاشت. در مصحف عثمان باز هم اختلافاتی پدید آمد و به قراءات گوناگون می‌خواندند و عده‌ای دیگران را تکفیر می‌کردند و باعث شد که علماء بیایند و هفت قرائت را بگیرند و بقیه را کنار بگذارند (مواردی مثل هذا صراط علی مستقیم که در قراءاتی علِیّ خوانده شده که اگر خوانده شود به این نحو، دین که یعنی شیخین از بین می‌رود!) و بعد مثال می‌زند:

منجد المقرئين ومرشد الطالبين (ص: 23)
ثم كثر الاختلاف أيضا فيما يحتمله الرسم وقرأ أهل البدع والأهواء بما لا يحل لأحد المسلمين تلاوته فوضعوه من عند أنفسهم وفاقا لبدعتهم كما قال من المعتزلة: "وَكَلَّمَ اللَّهَ مُوسَى تَكْلِيمًا" [النساء: 164] بنصب الهاء [در دعوای کلام نفسی که کلام موسی می‌شد و خلاف دید اشاعره بوده]، ومن الرافضة: "وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلَّينَ عَضُدًا" [الكهف: 51] بفتح اللام يعنون أبا بكر وعمر رضي الله عنهما، فلما وقع ذلك رأى المسلمون أن يجمعوا على قراءات أئمة ثقات تجردوا للقيام بالقرآن العظيم فاختاروا ...

منجد المقرئين ومرشد الطالبين (ص: 7)
أما بعد حمد الله تعالى الذي خلقنا على السنة [براعت استهلال: مقابل شیعه/سنت قرائت] نعتقد العشرة [عشره مبشره!] ...

· بسیار مهم است که بدانیم و آدرس‌ها را دم دست داشته باشیم که به این راحتی نتوانند مثلاً کار ابن شنبوذ را که واضح است و احدی در سنی بودن او شک ندارد به شیعه نسبت بدهند. در تاریخ بغداد آمده:

تاريخ بغداد ت بشار (2/ 103)
أَخْبَرَنِي إبراهيم بن مخلد فيما أذن أن أرويه عنه، قَالَ: أخبرنا إسماعيل بن علي الخطبي في كتاب " التاريخ "، قَالَ: اشتهر ببغداد أمر رجل يعرف بابن شنبوذ، يقرئ الناس ويقرأ في المحراب بحروف يخالف فيها المصحف، مما يروى، عن عبد الله بن مسعود، وأبي بن كعب، وغيرهما مما كان يقرأ به قبل جمع المصحف الذي جمعه عثمان بن عفان، ويتبع الشواذ فيقرأ بها، ويجادل، حتى عظم أمره وفحش، وأنكره الناس.

· مهم است که آدرس با لینک به همراه بخش کوتاهی از عبارت (مثلاً چهار یا پنج کلمه) جمع‌آوری و بدون قضاوت و برچسب زدن بر اساس ذهن خودمان و قضاوت خودمان ارائه شود

· ادامه النشر:

... (وَقَوْلُنَا) وَصَحَّ سَنَدُهَا، فَإِنَّا نَعْنِي بِهِ أَنْ يَرْوِيَ تِلْكَ الْقِرَاءَةَ الْعَدْلُ الضَّابِطُ عَنْ مِثْلِهِ كَذَا حَتَّى تَنْتَهِيَ، وَتَكُونَ مَعَ ذَلِكَ مَشْهُورَةً عِنْدَ أَئِمَّةٍ هَذَا الشَّأْنَ الضَّابِطِينَ لَهُ غَيْرَ مَعْدُودَةٍ عِنْدَهُمْ مِنَ الْغَلَطِ أَوْ مِمَّا شَذَّ بِهَا بَعْضُهُمْ، وَقَدْ شَرَطَ بَعْضُ الْمُتَأَخِّرِينَ التَّوَاتُرَ فِي هَذَا الرُّكْنِ وَلَمْ يَكْتَفِ فِيهِ بِصِحَّةِ السَّنَدِ، ...