بسم الله الرحمن الرحیم
جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۶
فهرست جلسات مباحثه تفسیر
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است
************
تقریر جدید:
************
تقریر آقای صراف:
چهارشنبه 19/7/1396
· در الاعلام زرکلی و سیر اعلام النبلاء، عمر بن شَبَّه ضبط شده (صاحب تاریخ مدینه که از کتابهای قدیمی است و شاید از کتاب صحیح بخاری هم جلوتر باشد)
... فَكُتِبَ مِنْهَا عِدَّةُ مَصَاحِفَ، فَوَجَّهَ بِمُصْحَفٍ إِلَى الْبَصْرَةِ، وَمُصْحَفٍ إِلَى الْكُوفَةِ، وَمُصْحَفٍ إِلَى الشَّامِ، وَتَرَكَ مُصْحَفًا بِالْمَدِينَةِ، وَأَمْسَكَ لِنَفْسِهِ مُصْحَفًا الَّذِي يُقَالُ لَهُ الْإِمَامُ، وَوَجَّهَ بِمُصْحَفٍ إِلَى مَكَّةَ، وَبِمُصْحَفٍ إِلَى الْيَمَنِ، وَبِمُصْحَفٍ إِلَى الْبَحْرَيْنِ [این دو مصحف زیاد معروف نیست و آن قراء که تحت عنوان قراء سبعه میشناسیم از همان شهرهای قبلی هستند: کوفه، مکه، شام، بصره و مدینه. اما از یمن و بحرین نداریم و احتمال میرود که بعداً که درخواست کرده بودند، یک نسخه نوشته شده و فرستاده شده]، وَأَجْمَعَتِ الْأُمَّةُ الْمَعْصُومَةُ مِنَ الْخَطَأِ [مبنای اجماع از نظر عامه که البته شیعه هم اجماع امت را معصوم میداند اما نه به خاطر امت، بلکه به خاطر وجود امام(ع)] عَلَى مَا تَضَمَّنَتْهُ هَذِهِ الْمَصَاحِفُ وَتَرْكِ مَا خَالَفَهَا [یعنی مطالبی بوده از احرف سبعه که وقتی عثمان این مصاحف را به بلاد فرستاد، امت اجماع کردند بر ترک آن حروفی که بود و قبلاً میخواندند ولی فعلاً در این مصحف نیامده. و اما درباره امیرالمؤمنین(ع) عامه میگویند که حضرت فرمودند که اگر من هم عهدهدار این امر میشدم همان کاری را میکردم که عثمان کرد، اما حق این است که اگرچه اصل جمع قرآن و سروسامان دادن به وضعیت، کار درستی بود اما قطعاً مقصود حضرت این نبود که هر کاری او کرد، من هم میکردم، چرا که در روایات هم داریم که با ناراحتی فرمودند که آنکه آتش به مصحف زده خدا داغی آن را به او میچشاند و معلوم است که با آتش زدن مصاحف و ... موافق نبودند] مِنْ زِيَادَةٍ وَنَقْصٍ وَإِبْدَالِ كَلِمَةٍ بِأُخْرَى مِمَّا كَانَ مَأْذُونًا فِيهِ تَوْسِعَةً عَلَيْهِمْ وَلَمْ يَثْبُتْ عِنْدَهُمْ ثُبُوتًا مُسْتَفِيضًا أَنَّهُ مِنَ الْقُرْآنِ، وَجُرِّدَتْ هَذِهِ الْمَصَاحِفُ جَمِيعُهَا مِنَ النُّقَطِ وَالشَّكْلِ لِيَحْتَمِلَهَا مَا صَحَّ نَقْلُهُ وَثَبَتَ تِلَاوَتُهُ عَنِ النَّبِيِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -، إِذْ كَانَ الِاعْتِمَادُ عَلَى الْحِفْظِ لَا عَلَى مُجَرَّدِ الْخَطِّ ...
· در نقلی از ابن عباس، خط به حیره و بعد انبار و یمن و نهایتاً به کاتب وحی حضرت هود(ع) میرسد که ایشان هم در منطقه حجاز و از پیامبران عرب بودند. اما ظاهراً مصاحف نقطه و اعراب نداشتهاند، هرچند فن آن در خط بوده است. یکی از مهمترین مصنفین علوم قرآنی، ابوعمرو عثمان بن سعید دانی است که معاصر شیخ الطائفه بوده و اهل مغرب بوده. از مهمترین منابع ضبط خط و رسم مصحف، این شخص است (متوفای 444). سه کتاب او مربوط به بحث ما میشود: المقنع فی رسم مصاحف الامصار، المحکم فی نقط المصاحف، النقط.
· کتاب الابانة از مکی بن ابیطالب هم کتاب خوبی است که او هم اندلسی است.
· بعضی چیزها در رسم خط کنعانیون بوده (که اساس حروف امروزی از آنهاست) و از جمله آنها این بوده که علاماتی برای اعراب داشتهاند علاوه بر حروف صامت. ظاهر نقلی که در کتاب المحکم دانی آمده، این است که اگر سابقهای هم داشته، اما در بین مسلمانها اینطور مرسوم نبوده، چون آنچه تا زمان دانی هم بوده این بوده که مصاحف را نقطهگذاری میکردهاند و دانی میگوید که بهتر این است که شَکل را در مصحف نیاوریم (شَکل: اعراب به فتحه و ضمه و کسره گفته میشده که کار خلیل بن احمد بوده که برای مصحف به کار نمیبرده و برای شعر از آن استفاده میکرده، در مقابل اعراب به نقطه که در مصاحف مرسوم بود)
· اعراب با نقطه قرمز، از ابوالاسود دوئلی به جا مانده. البته گویا ایشان به ضرورت اکتفا کرده و فقط اعراب را کار داشته و بناء را کار نداشته
· کتاب المصاحف ابن ابی داود که حدود صد سال پیش از دانی بوده نیز کتاب بسیار خوبی است و مطالب تاریخی خیلی خوبی دارد (نویسنده آن پسر ابوداود معروف که صاحب سنن ابوداود است). در این کتاب آمده که ابوالاسود دوئلی در جایی که ممکن بوده اشتباه شود حتی اگر مربوط به بناء بوده (مواردی همچون مِثله و مَثَله) با آن کار داشته. در زمان حجاج که لجنهای تشکیل داد که از جمله آنان یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم بودند و آنها کار ابوالاسود را تکمیل کردند و آن را جلو بردند و دو جور نقطه آوردند: یکی نقطه سیاه برای اعجام (چون در زمان ابوالاسود باز ب و ت و ... فرقی نداشت و فقط اعراب بود و احدی نگفته که ابوالاسود اعجام کرد) و یکی هم نقطه رنگی برای اعراب (به تبع ابوالاسود).
· بعد در زمان خلیل برای شعر تشکیل درآمد توسط خلیل که بعد قراء دیدند برای مصحف هم خوب است و دانی میگوید ولو من منع نمیکنم و اشکال ندارد اعرابگذاری به آن نحوی که خلیل پیشنهاد داد، اما بهتر این است که همان سنت قدیم را اجرا کنید یعنی از دو جور نقطه قرمز و سیاه استفاده کنید.
· در زمانی که صنعت چاپ درآمد و خواستند مصحف را چاپ کنند، دیدند دستشان بسته شده و چون در صنعت چاپ، رنگ نبود، نمیشد بین نقطه اعجامی و اعرابی تفاوت قائل شد و از آنجا دیگر نقط الاعراب فراموش شد و ترکیبی شد بین نقط الاعجام و شکل الخلیل.