بسم الله الرحمن الرحیم
جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۵
فهرست جلسات مباحثه تفسیر
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است
تقریر مختصر آقای سوزنچی، در ذیل صفحه است
************
تقریر جدید:
************
تقریر مختصر آقای سوزنچی:
فایلهای صوتی بهمن و اسفند1395 (النشر فی القرائات العشر)
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=540.0
چهارشنبه 1395/12/4
************
تقریر آقای صراف:
چهارشنبه 4/12/1395
النشر في القراءات العشر (1/ 7)
وَلَمَّا تُوُفِّيَ النَّبِيُّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - وَقَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ أَحَقُّ النَّاسِ بِهِ [بالامر] أَبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ -، وَقَاتَلَ الصَّحَابَةُ - رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ - أَهْلَ الرِّدَّةِ وَأَصْحَابَ مُسَيْلِمَةَ، وَقُتِلَ مِنَ الصَّحَابَةِ نَحْوُ الْخَمْسِمِائَةِ، أُشِيرَ عَلَى أَبِي بَكْرٍ بِجَمْعِ الْقُرْآنِ فِي مُصْحَفٍ وَاحِدٍ خَشْيَةَ أَنْ يَذْهَبَ بِذَهَابِ الصَّحَابَةِ، فَتَوَقَّفَ فِي ذَلِكَ مِنْ حَيْثُ إِنَّ النَّبِيَّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - لَمْ يَأْمُرْ فِي ذَلِكَ بِشَيْءٍ، ثُمَّ اجْتَمَعَ رَأْيُهُ وَرَأْيُ الصَّحَابَةِ - رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمْ - عَلَى ذَلِكَ، فَأَمَرَ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ بِتَتَبُّعِ الْقُرْآنِ وَجَمْعِهِ، فَجَمَعَهُ فِي صُحُفٍ كَانَتْ عِنْدَ أَبِي بَكْرٍ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ - حَتَّى تُوُفِّيَ، ثُمَّ عِنْدَ عُمَرَ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ - حَتَّى تُوُفِّيَ، ثُمَّ عِنْدَ حَفْصَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا.
· اولین چیزی که به عنوان امر واضح مطرح کرده این است که سزاوارترین مردم نسبت به امر ابوبکر بود! و یعنی سزاوارتر از او در بین امت نبود.
· در صحیح بخاری خطبهای از عمر در هفتههای آخر عمرش نقل شده که وقتی زبیر گفت که بیعت قبلی فلتة بوده است و اگر عمر مرد با علی بیعت میکنیم و در آنجا عمر توضیح میدهد که آن فلتة چگونه بوده است.
· آیا شواهدی داریم برای منصفین؟ اگر توجه و تحقیق کنیم میبینیم که همه آنچه شیعه میگوید در کتب عامه اساس درگیری و بحثش نقل شده است و اینگونه نیست که از زمان عثمان به بعد یا از زمان شیخ مفید پدید آمده باشد.
· در مورد احق بودن یا نبودن: یک چیزهایی داریم که اقوال است ولی واقعهای نیست که میخ کوبیدنی نیست.
· اقوالی درائی است که با یک سری اتفاقات و وقایعی که محکم و متواتر است نزد فریقین، گره خورده است.
· یکی از وقایع، واقعه یوم الدار (یوم الانذار) است که منتهی به تمسخر حضرت ابوطالب(ع) هم شد. فعلاً با این کار نداریم.
· وقایعی مثل غزوه تبوک و حدیث منزلت که جهت اثباتی دارد یا واقعه غدیر خوب است.
· اما وقایعی هست که جهت سلبی دارد. اینگونه موارد است که بسیار به کار میآید.
· یک سری وقایعی است که مربوط به زمان خود پیامبر(ص) است. از آن جمله ابلاغ سوره برائت که به ابوبکر دادند تا ابلاغ کند و بعد وحی نازل شد و بین راه او را برگرداندند.
· گفته شده که رسمی بین عرب بوده که
· عدهای از روایات نزد آنها هست که مضمون آن این است که ابوبکر همراه امیرالمؤمنین(ع) رفت و ابوبکر امیرلاحاج و همه کاره بود و امیرالمؤمنین(ع) فقط مبلغ سوره بود.
· عدهای از روایات هم مضمونش این است که او برگشت به مدینه و پرسید که چه شده است.
· ابوعبید قاسم بن سلام کتابی دارد به اسم الاموال که بسیار مورد توجه عامه است.
· واقعه سلبی بعدی این است که در روایاتشان هست که پیامبر(ص) همه رجال قریش را در جیش اسامه برای جنگ گسیل داشتند و از مدینه بیرون فرستادند.
· در فضای آنها هیچ روایتی ندارند که بگوید ابوبکر نبود و همه میگویند ابوبکر و عمر بودند. احدی نگفته امیرالمؤمنین(ع) هم بودهاند.
· روایات دیگری دارند که پیامبر(ص) امر کردند که ابوبکر جای ایشان نماز بخواند و به همین خاطر هم معلوم است که ابوبکر نبود.
· عدهای هم گفتهاند که منافاتی ندارد و وقتی حال حضرت(ص) بدتر شد برگشت و وقتی برگشت او را فرستادند برای نماز.
· مسأله این نماز در روایات عامه بسیار بغرنج است.
· هم آنها را در جیش میگذارند و بعد هم که برمیگردند آنها را عتاب و مؤاخذه میکنند و بعد هم نگذاشتند نماز بخوانند و بعد هم این روایت در البدایة ابن کثیر (سؤال این است که لحظه ای که وفات حضرت(ص) محقق شد، چند لحظه بعدش خبر رسید که انصار در سقیفه جمع شدند و در همان روز بیعت صورت گرفت و خلیفه معین شد و مسلمین فقط چند ساعت از نظر عامه خلیفه نداشتند و بعد هم که خلیفه دارند سؤال این است که چه کسی بر پیامبر(ص) نماز خواند؟ در مورد غسل که تصریح داشتند از اهلم باید باشد) نشر احیاء التراث ج5 ص286:
البداية والنهاية ط إحياء التراث (5/ 286)
وَهَذَا الصَّنِيعُ، وَهُوَ صَلَاتُهُمْ عَلَيْهِ فُرَادَى لَمْ يَؤُمَّهُمْ أَحَدٌ عَلَيْهِ أَمْرٌ مُجْمَعٌ عَلَيْهِ لَا خِلَافَ فِيهِ، وَقَدِ اخْتُلِفَ فِي تَعْلِيلِهِ. [وقتی خلیفه بالفعل بود، چرا او نماز نخواند؟]
فَلَوْ صَحَّ الْحَدِيثُ الَّذِي أَوْرَدْنَاهُ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ [که لا یغسلنی الا رجلاً من اهلی و بعد هم نماز را ملائکه میخوانند و ...] لَكَانَ نَصًّا فِي ذَلِكَ [که همه باید فرادا بخوانند]، وَيَكُونُ مِنْ بَابِ التَّعَبُّدِ الَّذِي يَعْسُرُ تَعَقُّلِ مَعْنَاهُ.
وَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يقول لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ إِمَامٌ، لِأَنَّا قَدْ قَدَّمْنَا أَنَّهُمْ إِنَّمَا شَرَعُوا فِي تَجْهِيزِهِ عَلَيْهِ السلام بَعْدَ تَمَامِ بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَأَرْضَاهُ، وَقَدْ قَالَ بَعْضُ الْعُلَمَاءِ إِنَّمَا لَمْ يَؤُمَّهُمْ أَحَدٌ لِيُبَاشِرَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَ النَّاس الصَّلَاةَ عَلَيْهِ مِنْهُ إِلَيْهِ، وَلِتُكَرَّرَ صَلَاةُ الْمُسْلِمِينَ عَلَيْهِ مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ مِنْ كُلِّ فرد فرد من آحاد الصحابة رجالهم ونساءهم وَصِبْيَانُهُمْ حتَّى الْعَبِيدُ وَالْإِمَاءُ. [خلاصه خلیفه پیامبر(ص) بر او نماز نخواند. در صحیح بخاری دارد که اصلاً حاضر نبود منبر برود و عمر اول رفت منبر و هر چه به او گفت برو منبر حاضر نبود برود]
· جهت رزیه یوم الخمیس هم جهت سلبی مهمی است و اگر معلوم است احقّیت ابوبکر پس چرا میگویند فکرهنا ذلک اشدّ الکراهة
· در غزوه تبوک هم که در جنگ قبلی با روم (موته) هر کس از سه تا از بزرگان امراء که امیر لشکر بوده، شهید شده است و در این جنگ با روم که حضرت(ص) در معرض شهادتند و به شجاعت امیرالمؤمنین(ع) در میدان جنگ نیاز است و خود ایشان بعد از آن به پیامبر(ص) مراجعه و گلایه کردند و بعد هم همه را بردند و حدیث منزلت را در پاسخ فرمودند.