بسم الله الرحمن الرحیم
جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۵
فهرست جلسات مباحثه تفسیر
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است
تقریر مختصر آقای سوزنچی، در ذیل صفحه است
************
تقریر جدید:
************
تقریر مختصر آقای سوزنچی:
فایلهای صوتی بهمن و اسفند1395 (النشر فی القرائات العشر)
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=540.0
دوشنبه 1395/11/18
پاسخ به سوالی درباره «تالیف» در درون آیات + بحثی عالی و سنگین درباره لاریب فیه بودن قیامت و چگونه فعلیت تامه همه فعلیات را در خود دارد
************
تقریر آقای صراف:
دوشنبه 18/11/1395
· روایتی است که کلمه تألیف را در جابهجایی مقاطع آیات یا وجود سبعة احرف در مقاطع آیات، به کار بردهاند:
تفسير القمي ؛ ج1 ؛ ص324
فَإِنَّهُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عِمْرَانَ عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّمَا نَزَلَتْ أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ، يَعْنِي رَسُولَ اللَّهِ ص وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ إِمَاماً وَ رَحْمَةً- وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ فَقَدَّمُوا وَ أَخَّرُوا فِي التَّأْلِيف
· این ترکیب در جای دیگری به همین شکل فعلی مصحف آمده که در مورد آن قدموا و اخرو را نمیتوان مطرح کرد:
الأحقاف ، الجزء 26، الصفحة: 503، الآية: 11
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْراً مَا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هٰذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ ﴿11﴾
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَ رَحْمَةً وَ هٰذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَاناً عَرَبِيّاً لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ ﴿12﴾
· در این روایت از یک حرف از احرف سبعه برای یکی از وجوه معنایی که در همان مصحف رایج هم قابل توضیح است، استفاده شده است.
· نکتهای گفته شد که رفتن انسان به سمت قیامت یک ضروریتی دارد که هر که دل بدهد به این ضروریت اقرار میکند. وقتی انسان دارد از دار قوه به سوی فعلیت تامه میرود مهم است که شؤوناتی که بالقوه است و بالفعل میشود، تفاوتشان را بفهمیم ولو با هم به فعلیت برسند. مثلاً اگر سنگی با بعد چهارم ده دقیقه یا بیست دقیقه فرض بگیریم در این فاصله، کاملتر نمیشود و از نظر وجودی بار وجودی او اگرچه بیشتر است، اما از حیث کمال وجودی تفاوتی نکرده است.
· آنچه که در مورد تعبیر فعلیت تامه مطرح شد تفاوت دارد با فعلیت لبس بعد اللبس، بلکه یک فعلیتی ناظر به یک لبسی در بستری مبسوط.
· وقتی علقه مضغه میشود مگر علقه چیزی غیر از عناصر طبیعی بود؟ وقتی این تبدیل اتفاق میافتد، این عناصر که تفاوتی نکرده است و همان عناصر طبیعی است اما به نحو ترکیبی هر کدام نقشی ایفا میکند و آن ترکیب در حال استکمال است، اگرچه هر کدام از عناصر استکمال نفسی پیدا نکرده است. این عناصر در آن ترکیب و کل هم نقش ایفا میکنند و هر کدام جای خود را دارند و لذا بدنی که در عالم احاطه میآید، میتواند تمام این عناصر را حاضر در خود داشته باشد.